برای «مخالفت خلاق» و «شجاعت» به توماج صالحی تعلق گرفت
اعلام نام توماج صالحی، زندانی سیاسی محکوم به اعدام در ایران، به عنوان برنده جایزه حقوق بشری واتسلاو هاول در سال ۲۰۲۴
جایزه حقوق بشری واتسلاو هاول به توماج صالحی، زندانی سیاسی محکوم به اعدام در ایران، به خاطر «مخالفت خلاق» و «شجاعت در مبارزه برای حقوق بشر» تعلق گرفت. نام توماج صالحی، هنرمند معترض ایرانی، پیشتر به عنوان یکی از سه دریافتکننده جایزه بینالمللی واتسلاو هاول در سال جاری میلادی اعلام شده بود و روز سهشنبه ۱۵ خرداد، طی مراسمی در «بنیاد حقوق بشر»، این جایزه در حالی که توماج در زندان دستگرد اصفهان به سر میبرد، به او تقدیم شد.
در پی اهدای این جایزه به توماج صالحی، حساب کاربری فارسی وزارت امور خارجه آمریکا در «ایکس» با انتشار یک پیام تبریک، موسیقی این هنرمند ایرانی را «بازتاب صدای میلیونها نفر بیصدا در داخل ایران» و صدایی دانست که «شکایات یک نسل را به تصویر میکشد.»
وزارت امور خارجه آمریکا در این پیام ضمن ابراز نگرانی شدید از «خطر اعدام توماج صالحی و تعداد زیادی از ایرانیانی … که به طور روزمره از محاکمه عادلانه و سایر حقوق اولیه انسانی محروم هستند» تاکید شده است: «هیچ شخصی نباید به خاطر هنر و آزادی بیان مجازات شود.»
به توماج صالحی در مورد اعطا جایزه بین المللی واتسلاو هاول ۲۰۲۴ برای مخالفت خلاقانه تبریک گفته و مجمع پارلمانی شورای اروپا را برای به رسمیت شناختن شجاعت او تحسین می نماییم. موسیقی او بازتاب صدای میلیون ها نفر بی صدا در داخل ایران است و شکایات یک نسل را به تصویر میکشد.
نگین نیکنام، دوست و مدیر شبکه های اجتماعی توماج صالحی، در اسلو نروژ این جایزه را دریافت کرد.
مراسم اهدای جوایز برندگان امسال در «انجمن آزادی اسلو ۲۰۲۴» در اسلو برگزار شد و بر اساس گزارش پیشین، هر برنده ۵۰ هزار دلار دریافت خواهد کرد.
«بنیاد حقوق بشر» روز چهارشنبه دوم خرداد، اعلام کرده بود که «جایزه بینالمللی واتسلاو هاول» در سال ۲۰۲۴ میلادی برای «مخالفت خلاق» را به توماج صالحی هنرمند معترض ایرانی، طاهر هاموتایزگیل شاعر و فعال اویغور، و گابریلا مونترو هنرمند پیانیست ونزوئلایی، اهدا میکند.
بر اساس بیانیه این بنیاد که مرکز آن در اسلو، پایتخت نروژ، قرار دارد، عنوان شده بود که جایزه هاول هر سال از افرادی که با «شجاعت و خلاقیت، نقاب از استبداد بر میدارند و مفهوم زندگی در حقیقت را تجسم میدهند» تجلیل میکند. واتسلاو هاول، رئیسجمهوری اسبق جمهوری چک، شاعر، نمایشنامهنویس مخالف حکومت، سیاستمدار، و رئیس سابق بنیاد حقوق بشر بوده است. پیشتر، ثور هالورسن، بنیانگذار بنیاد حقوق بشر، فعالیتهای توماج صالحی، طاهر هاموتایزگیل و گابریلا مونترو را «نشانه شجاعت و نبوغ خارقالعاده» آنها توصیف کرده بود.
توماج صالحی در جریان اعتراضات سراسری مردم در ایران، که در پی کشته شدن مهسا (ژینا) امینی در بازداشت گشت ارشاد در اواخر شهریور ۱۴۰۱ آغاز شد، بهطور جدی فعالیت داشت و همواره از معترضان و افراد بازداشتشده حمایت کرده است.
در این حکمرانی دینی سرمایهمحور، انسان هیچ موجودیت به رسمیت شناخته شدهای ندارد و آنچه در این مناسبات اجتماعی مادیت یافته، مرگ زندگی است.(از بیانیههای تشکلهای صنفی در روز جهانی کارگر، رسانهها،ا۱۰ خرداد ۱۴۰۳)
کنشهای اعتراضی مزدبگیران در ایران به منظور تحقق مطالبات صنفی و حقوقی در سالهای گذشته رشد یافتهاند. بخشی از مطالبات مطرح در کارزارهایی که توسط کنشگران صنفی با استفاده از شبکههای مجازی برگزار شدهاند، مطالبات صنفی کارگران و کارمندان را نشان میدهد. در این همایشها و پویشها، مطالباتی مانند افزایش دستمزدها، امنیت و ایمنی شغلی، رفع تبعیضها، آزادی فعالان صنفی زندانی و اجرای مصوبات قانونی برای بهبود زندگی مزدبگیران مطرح شدهاند. برای نمونه مطالبات معلمان، پرستاران و کارگران (شاغل و بازنشسته) در سه حوزه مختلف شامل موارد زیر می شود:
۱- کارگران (شاغل و بازنشسته)
افزایش دستمزدها و مستمریها
افزایش امنیت شغلی برای کارگران قراردادی و پیمانی
رفع تبعیضها
آزادی فعالان کارگری زندانی
اجرای مصوبات قانونی برای بهبود زندگی مزدبگیران
۲- معلمان:
افزایش دستمزدها و رفع تبعیض شغلی میان کارمندان دولت
افزایش بودجه آموزش و پرورش و افزایش کیفیت آموزش در مدارس
مقاومت دربرابر کالاییسازی آموزش
آزادی معلمان زندانی
اجرای مصوبات قانونی همچون طرح رتبهبندی معلمان و اجرای کامل قانون مدیریت خدمات کشوری
مبارزه با تحمیل ایدئولوژی بر معلم، مدرسه، کلاس و کتابهای درسی
۳- پرستاران:
اجرای قانون تعرفهگذاری خدمات پرستاری مصوب ۱۳۸۶
رفع تبعیض و شکاف مزدی سه برابری میان پزشکان و پرستاران
رفع تبعیض میان نیروهای شرکتی و پرستاران رسمی و پیمانی
این کنش های خیابانی با استفاده از ترویج اهداف، گزارشدهی در خصوص جزییات آنها و مذاکره با مسئولین همراه بود، اگرچه در خیلی موارد همچنان با چالشها مواجه هستند.
در آستانه روز کارگر و معلم، پانزده تشکل صنفی و مدنی «منشور مطالبات حداقلی دوازده گانهای» صادر کردند و حاکمیت اسلامی را فاقد صلاحیت حکمرانی دانستند: «حکومت نه شایسته بقاست و نه قادر به ادامه حیات!» (رسانهها، ۱۰ اردیبهشت ۱۴۰۲)
شورای هماهنگی تشکلهای صنفی فرهنگیان ایران، اتحاد بازنشستگان، کانون مدافعان حقوق بشر، اتحادیه آزاد کارگران ایران، سندیکای کارگران شرکت نیشکرهفت تپه، انجمن صنفی کارگران برق و فلز کرمانشاه، سندیکای نقاشان استان البرز و اتحادیه تشکلهای دانشجویی دانشجویان متحد، شورای سازماندهی اعتراضات کارگران پیمانی نفت و ندای زنان ایران از جمله تشکلهایی بودند که مطالبات فوق را مطرح ساختند.
با توجه به رشد بحرانهای اقتصادی که پس از روی کار آمدن دولت سیزدهم بصورت افسارگسیخته به رشد هزینهها دامن زد، بخش زیادی حتی از طبقه متوسط جامعه به زیر خط فقر سقوط کردند. پیش بینی می شود که درآمد ۴۰ درصد جامعه مزدبگیر ایران کفاف هزینه دو هفته اول ماه را برای آنان نمی دهد. بخشی از حرکتهای صنفی سازمانده که قدرت اعتراضات جمعی را دارند، توانسته اند که مشکلات خود را در قالب کنشهای جمعی منعکس سازند و صدای خود را در رسانه و فضای عمومی منعکس کنند.
با توجه به اعتصابهای کارمندان شرکتهای پایندان، اکسیر صنعت، کارگران پیمانی نفت و دههای تشکل کارگری و کارمندی دیگر، شاهد سازماندهی به مراتب بهتر در محیطهای کاری هستیم. پراکندگی کارگران و کارمندان دستیابی به خواستهای برحق معیشتی و صنفی را غیرممکن میکند. تنها راهکار برای عبور از ابربحرانهای مزبگیران، تلاش در «سازماندهی اعتراضات، همگرایی در طرح مطالبات، حمایت از همکاران اعتراضی …» برای دست یابی به بدیهیترین خواسته های انسانی نیروی کار است. بنابراین کانونیترین چالش مزدبگیران که نیاز به برطرف سازی دارد، همراه حقوق پایین و زندگی در زیر خط فقر «عدم سازماندهی و کنش فعال» برای دستیابی به مطالبات صنفی است.
نیروی کار ایران باید نخست تشکلهای صنفی خود را در محل کارها سازمان دهند. سپس با پیوستن تشکلها در سطح کشور، اتحادیه سراسری صنف خود را شکل دهند. تنها این نیروی قدرتمند و همگام سراسری قادر به بهبود شرایط معیشتی، صنفی، ایمنی محیط کار و امنیت شغلی است. حکومت اسلامی اولویتهای دیگر مثل آشوب در منطقه و کمک به حماس و حوثیها دارد. تنها یک نیروی منسجم و قدرتمند اتحادیه سراسری کارمندان و کارگران قادر به تغییر این اولویتها است.
شورای ملی تصمیم از همه حرکتهای اعتراضی و کنش های جمعی و تلاش آنان در ایجاد سازماندهی صنفیو همگام شدن بهتر همهی مزدبگیران در اشکال گوناگون آن حمایت می کند و در راستای انعکاس اخبار و مطالبات آنان کوشا است.
شورش”یوم الله” ۱۵ خرداد سال۱۳۴۲ سکوی پرتاب آخوندها و جاهلها و لاتهای متدین (آخوندیسم و جاهلیسم) به قدرت شد، شورشی که مخالفت با آزادی زنان و”انقلاب سفید” بهانۀ برپایی آن بود. رهبرِ این شورش شیعی و ارتجاعی، آیت الله روح الله خمینی بود، شورشی که بر زمینۀ ویژگیهای شخصیتی ورفتاری خمینی، یعنی شاخصههای عوامفریبی، یکدنده گی و لجاجت، بی رحمی ودیگرمؤلفههای روانی و رفتاری، وی را به کاریزمائی مذهبی و سیاسی بَدل کرد. این شورش خرابی، زخمی و کشتهها برجای گذاشت. ۱۲ خرداد سال ۱۳۴۲ (روز عاشورا)، خمینی در مدرسه فیضیه قم سخنرانی کرد و محمدرضا شاه را مردی “بدبخت و بیچاره” خطاب کرد و وی را به یزید تشبیه کرد. ساعت ۲ صبح ۱۴خرداد، دو روز بعد از سخنرانی، خمینی در خانهاش بازداشت و به تهران منتقل شد. بعد از پخش این خبر تظاهرات اعتراضی گستردهای در شهرهای قم، تهران، ورامین، مشهد، کاشان و شهرهای دیگر برگزار شد. خمینی از ۱۱ مرداد ۱۳۴۲ تا خروجاش از ایران درنوعی از بازداشت و زندان و حصر خانگی برخی از مقامهای مملکتی را به حضور میپذیرفت و با روحانیون و بازاریان در تماس مداوم بود. سرانجام ۱۳ آبان ۱۳۴۳، خمینی با سلام و صلوات توسط ساواک به ترکیه فرستاده شد.
خمینی از محل اقامتاش در خارج کشور، و به قول داریوش همایون، “زیر نگاه مهربان و گاه کمکِ حکومت پادشاهی به گستردن شبکه خود در سراسر کشور مشغول شد” و با یاری آخوندها و بازاریان و جاهلها و لاتهای متدین سرنگونی رژیم پهلوی را برنامه ریزی کرد. خمینی تشکیلاتی به وسعت مساجد وهیئتها و محفلهای مذهبی، بازارها، آخوندها و جاهل ولاتهای متدین در سرتاسرایران آزادانه سازمان داد. خمینی از توان و ظرفیت شیعیان تحصیل کرده در داخل و خارج کشور، از نواندیشان دینی و”شبه روشنفکران” مدرنیته هراس و غرب ستیز و بخش هایی از چپ گرایان و ملیون برای تقویت جبهه گستردۀ “همه با هم”اش علیه رژیم پهلوی بهره گرفت. بخش بزرگی از جاهلها و لاتها، که گروه اجتماعی تاثیر گذاری بودند، حامیان و شرکتکنندگان در شورش ۱۵ خرداد سال ۱۳۴۲ بودند. دارودستهی شعبان جعفری، که طرفداران دربار بودند نقش مؤثری نداشتند و حتی در این شورش باشگاه جعفری توسط طرفداران آیتالله خمینی به آتش کشیده شد. حاج مهدی عراقی، که خمینی او را برادر خودش خطاب میکرد، دربارهی نقش طیب و رمضون یخی و ناصر جگرکی در بلوای خرداد ۴۲ می نویسد: “منزل آقا (خمینی) بودیم. آن جا اسم طیبخان وسط آمد. آقا گفت که اینها علاقمند به اسلام هستند. نوکر امام حسین هستند. خلاصه رفتیم خانهی طیبخان. طیب صد تومان داد به پسرش اصغر گفت میدویی عکس آقا خمینی را میخری میبری تو تکیه. هنوز ما از ساعت حرکتمان قدری مانده بود که خبر آوردند ناصر جگرکی با تعدادی نزدیک به ۲۰۰ الی ۳۰۰ تن از الوات آن جا که سرهایشان را همتراشیده و به قول خودشان از این تیغ کشها، دارند میآیند و… “ رژیم شاه روحانیون را آمر و جاهلها و لاتها را عامل بلوای سال ۴۲ معرفی کرد و دلایل دستگیری تعدادی از جاهلها و لاتها را فرماندار نظامی تهران چنین توضیح داد: «عاملین بلوای ۱۵ خرداد طیب حاج رضائی و اسماعیل حاج رضائی با پول گرفتن از منابع مختلف و پرداخت بخشی از آن به عوامل خود بلوا را سبب شدند. “ وبدین ترتیب زمینههای آزادی و فرستادن آمر اصلی، یعنی خمینی به خارج کشور چیده شد.
۲
طیب حاج رضائی از جاهلهای شناخته شده واداره کنندۀ بزرگ ترین بازار تره بار و میوه تهران، در دهه سی و چهل از جان نثاران و طرفداران پر و پا قرص شاه و رژیماش بود. وی با همراهانش از جمله شعبان جعفری، در پیروزی کودتا نقش داشت. علاقه طیب به خاندان پهلوی به حدی بود که تصویر بزرگی از رضا شاه روی شکم و سینهاش خالکوبی کرده بود. اواخر دهه ۳۰ بین جاهلها و لاتهای حامی رژیم پهلوی اختلاف افتاد وانشعاب و انشقاق رخ داد که بیشتر مسایل مالی عامل آن بود. طیب اما هنوز علاقه مند به شاه و رژیم پهلوی بود. ۹ آبان سال ۱۳۳۹ به هنگام تولد رضا پهلوی طیب حاج رضایی یکی از بزرگترین جشنها، تاق نصرتها، چراعانیها و فرش پهن کردنها را در منطقه مولوی و باغ فردوس و زایشگاه مادر بر پا کرد و دستور داد به هنگام مرخص شدن فرح از زایشگاه گُلها و پولها بر سر شاه و فرح و نوزادشان بریزند. طیب از سوی دربار و شهردار تهران مورد تفقد قرار گرفت و سمبولیک کلید شهر هم تقدیماش کردند. طیب و همراهانش اما بتدریج به سوی روحانیون بویژه آیت الله خمینی کشیده میشدند. خمینی از طیب و دارو دستهاش برای بسیج مردم در شورش ۱۵ خرداد استفاده کرد. طیب حاج رضایی همرا با یکی از دوستان و همکارانش در بازار تره بار و میوه به نام حاج اسماعیل رضائی دستگیر و اعدام شدند و این در حالی بود که خمینی و آخوندها وفدائیان اسلامیها آزادانه جولان میدادند و… اعدام طیب حاج رضائی و حاج اسماعیل رضائی بخش بزرگی از جاهلها و لاتها را به روحانیون نزدیک تر و آخوندها را تقویت کرد.
۳
” بهمن ماه سال ۱۳۴۳ حسنعلی منصور در برابر مجلس شورای ملی واقع در میدان بهارستان تهران توسط گروه فداییان اسلام ترور شد. او دبیر کل حزب ایران نوین و نخست وزیر ایران بود و به ضرب سه گلوله توسط محمد بخارایی کشته شد. پس از چندی اکثر اعضای گروه فداییان اسلام بازداشت و روانه دادگاه نظامی شدند. چهار نفر از اعضای این گروه اعدام شدند. افراد دیگری از گروه نیز به حبس ابد و حبسهای طویل المدت محکوم شدند. ” در جلسه دوم دادگاه نظامی حبیب الله عسگر اولادی و حدود ده نفر دیگر از اعضای فداییان اسلام شرکت داشتند. در همان دادگاه اعلام شد هر کسی از اعضای فداییان اسلام در دادگاه غیر علنی نظامی در برابر حضار و رئیس دادگاه درخواست عفو ملوکانه کند حکم اعدامش تغییر و به حبس تبدیل میشود. حبیب الله عسگر اولادی در محضر دادگاه ایستاد، شاهنشاه را سپاس گفت و تقاضای عفو کرد. بدین ترتیب حکم اعدام او تقلیل و به حبس تبدیل شد بعدها عسگر اولادی در اوایل دهه هشتاد در یک مصاحبه با روزنامههای دوم خردادی عنوان کرد که این سپاس یک نوع تقیه اسلامی بوده است و در قوانین شرع نیز تقیه مجاز میباشد. “ بهمن ماه سال ۱۳۵۵ به فرمان شاه ۶۶ زندانی آزاد شدند. ساواک با این ۶۶ نفر نمایشی راه انداخت با عنوان” سپاس شاهنشاها”. برخی از زندانیان که مورد “عفو ملوکانه” قرار گرفتند در آن” شو” ندامت نامه خواندند و سخنرانی کردند. در میان کسانی که مورد “عفو ملوکانه” قرار گرفتند تروریستهای فدائیان اسلامی و بانیان شورش ۱۵ خراد ۴۲ و عوامل قتل حسنعلی منصور هم بودند، این افراد یاران نزدیک خمینی بودند که از پایه گذاران انقلاب و حکومت اسلامی شدند. حبیب الله عسگر اولادی، مهدی کروبی، آیت الله محمد باقر محی الدین انواری، حاج مهدی عراقی، شیخ قدرت علیخانی، ابوالفضل حاجی حیدری، مهدی ملک الکتاب و… این جماعت، بویژه حاج مهدی عراقی گفت و نوشت که به دستور خمینی تقاضای عفو کردند (تقیه کردند) تا آزاد شوند وسازماندهی آخوندها و مذهبیون و جاهلها و لاتهای فدائیان اسلامی و متدین را در راستای سرنگونی رژیم پیش ببرند. یعنی صاف و پوست کنده به محمدرضا شاه و ساواکاش رو دست زدند. مهدی ملک الکتاب میگوید: ” حاج مهدی عراقی که آمد بیرون، تمام این گروههای پراکنده مثل صف، منصورون، بدر و… را جمع کرد و انقلاب را به سوی جلو حرکت داد. من هم فعالیتهایم را شروع کردم و بقیه هم همینطور. حتی من بهخاطر فعالیتها جدیدم دوباره دستگیر شدم. من میپرسم آیا حاج مهدی بریده بود؟ آیا میشود پذیرفت که آقای عسگراولادی بریده بود؟ کسانی که ده- دوازده سال در زندان بودند بریده بودند؟ ما به جریان مبارزه بازگشتیم و نهایتا در این قضایا سر ساواک کلاه رفت. “
مسعود نقره کار
**** منابغ و برای مطالعه: ۱- داریوش همایون، نالازم ترین و آسانترین انقلاب تاریخ، مجله آرش (پاریس)، شماره ۱۳ بهمن ۱۳۷۰ ۲- ناگفتهها، خاطرات مهدی عراقی ۳- حمید شوکت، پرواز در ظلمت ۴- حسین شاه حسینی، از عیاری تا لمپنیسم، گفتوگو، علی ابوالحسنی (منذر) ۵- مسبب واقعی ۱۵ خرداد آیتالله خمینی نبود. سید مهدی پیراسته- وزیر کشور وقت در هنگام بلوای ۱۵ خرداد، ایرانشهر، واشنگتن دی. سی، ۳۰ ژوئن ۱۹۸۹، شماره ۹۱۹، جمعه تیرماه ۱۳۶۸ ۶- حقایقی در باره واقعه ۱۵ خرداد، ف. داورپرست، ایران تایمز- واشنگتن دی. سی – نقش آیتالله بهبهانی و کاشانی بیش از [تیمور] بختیار بود چرا که: گ… در خرداد سال ۱۳۴۲ بختیار در ساواک هیچگونه نفوذ و قدرتی نداشت، زیرا نامبرده در بهار سال ۱۳۴۰ از پست ریاست ساواک برکنار گردید.» ۷- دکتر الموتی، رخدادهای ۱۵خرداد ۱۳۴۲ / و حبیب لاجوردی، خاطرات سپهبد محسن مبّصر، رئیس شهربانی کل کشور (۱۳۴۹-۱۳۴۳)، طرح تاریخ شفاهی ایران، مرکز مطالعات خاورمیانه دانشگاه هاروارد چرا روحانیون و زندانیهای مسلمان در جشن “سپاس شاهنشاه” شرکت کردند؟ – تسنیم (tasnimnews. com) ۸- IRAN _AZAD: ۹- سپاس سپاس اعلیحضرتا (۱۵ بهمن سال ۵۵ و عفو ملوکانه (iranmammhasabgmailcom.blogspot.com) ۱۰- https://rooholla.blogspot.com/2013/11/blog-post_5.html11- ماجرای «سپاس شاهنشاها» چه بود؟ | پایگاه خبری تحلیلی انصاف نیوز (ensafnews. com) ۱۲-
سازمان ملل بعد از جنگ جهانی دوم و تجربه کشتار نازی ها، برای جلوگیری از جنگ، استقرار صلح و دفاع از اعلامیه جهانی حقوق بشر و دفاع از حقوق شهروندان در مقابل دیکتاتورها و جنایتکاران تاسیس شد. متاسفانه عملکردهای اخیر شما در جایگاه ریاست چنین نهاد پر اهمیتی خلاف اهداف اولیه تشکیل سازمان ملل بوده و باعث نگرانی تمام مدافعان حقوق بشر وصلح در جهان شده است.
برگزاری مراسم یادبود برای جنایتکاری چون رئیسی معنایی جز حمایت از ناقضان حقوق بشر ندارد.
حکومت اسلامی از زمان تاسیس چهره خاورمیانه را تغییر داده و با تاسیس گروهای بنیادگرای اسلامی، این منطقه از جهان را به آتش کشیده است که حاصلش را بعد از ۴۵ سال امروز مردم جهان بچشم می بینند.
شورای حقوق بشر سازمان ملل در تمام سالهای گذشته بارها جمهوری اسلامی را بعنوان ناقض حقوق بشر برسمیت شناخته و محکوم کرده است. بنا بر گزارش عفو بین الملل در سال گذشته ۷۵ درصد اعدام های جهان در جمهوری اسلامی صورت گرفته است.
“کمیته حقیقت یاب” سازمانی که شما بر آن ریاست می کنید، در گزارش منتشره، سرکوب های حکومت اسلامی علیه شهروندان ایران در اعتراضات ۱۴۰۱ را که به جنبش ژینا شهرت یافته، در سطح “ جنایت علیه بشریت “ برشمرده است. همچنین شما حتما گزارش های جاوید رحمان گزارشگر ویژه سازمان ملل در مورد “ نقض گسترده حقوق بشر” در ایران را مطالعه فرموده اید.
رئیسی در طول ۴۵ سال تاریخ جمهوری اسلامی بطور مستقیم در ناپدید سازی قهری، اعدام های فراقضایی هزاران زندانی سیاسی در دهه شصت ودر بازداشت، شکنجه و کشتار معترضان جنبش زن-زندگی-آزادی و معترضان به حجاب اجباری دست داشته است.
نیمه افراشته شدن پرچم سازمان ملل متحد بخاطر کشته شدن ابراهیم رئیسی که مردم ایران اورا جلاد و قصاب تهران لقب داده اند و اکنون برگزاری مراسم یادبود برای او از جانب شما، قلب آزادی خواهان جهان و بویژه مردم ایران را جریحه دار کرده است. چنین اقداماتی تأیید بر سرکوب مردم ایران توسط آیت الله علی خامنه ای است و لکه سیاهی بر چهره حقوق بشر، دمکراسی و انسانیت.
شما با برپایی مراسم یادبود برای رئیسی جنایتکار در روز پنجشنبه، ۲۹ ماه مه ۲۴، نه تنها چهره سازمان ملل را مخدوش کردید، بلکه در عمل از جنایتکاران و ناقضان حقوق بشر حمایت کردید.
آقای گوترش، سازمانهای عضو پیمان همکاری، انزجار خود را از این عملکرد غیراصولی و زیر پا گذاشتن اعلامیه جهانی حقوق بشر توسط شما اعلام میدارند.
ما امیدواریم با عذر خواهی از مردم ایران و همه مدافعان حقوق بشر در جهان، بتوانید این لکه ننگ را از دامن خودتان پاک و از سازمان ملل اعاده حیثیت نمایید.
بر اساس گزارش خبرگزاری مجمع عمومی سازمان ملل قرار است در روزهای آینده مراسمی برای یادبود رئیسی برگزار کند. نماینده ترینیداد و توباگو در سازمان ملل که در حال حاضر ریاست مجمع عمومی این سازمان را بر عهده دارد در بیانیهای اعلام کرده این جلسه ۱۰ خرداد برگزار خواهد شد.
خانم نرگس محمدی و خانم شیرین عبادی، برندگان جایزه صلح نوبل، این اقدام را تقبیح کردند. شورای ملی تصمیم ضمن حمایت از بیانیه های خانم نرگس محمدی، شیرین عبادی و دیگر فعالین مدنی ایرانی این یادبود سازمان ملل را محکوم می کند و ضمن حمایت از دیدگاههای آنها گوشهای از اعتراضات را منعکس میکند.
خانم نرگس محمدی این بزرگداشت را «روز گرامیداشت چوبههای دار، اعدام و کشتار جمعی علیه مردم ایران» توصیف کرد و نوشت که این اقدام «تجلیل از اعدام و کشتار جمعی علیه مردم ایران» است.
همینطور «صدها تن از کنشگران حقوق زنان و حقوق بشر، خانوادههای دادخواه، و همچنین چند نهاد مدنی در نامهای به رئیس مجمع عمومی سازمان ملل متحد، در اعتراض به برگزاری مراسم یادبود ابراهیم رئیسی در این سازمان، بزرگداشت کسی را که متهم به جنایت علیه بشریت است مصداق «نقض حقوق بشر» دانستند.» در این نامه خطاب به دنیس فرانسیس، رئیس مجمع عمومی سازمان ملل متحد، نوشته شده، درباره مراسم یادبود ابراهیم رییسی که این سازمان قصد دارد پنجشنبه ۱۰ خرداد برگزار کند، آمده است: «از شما و کلیه دستاندرکاران در سازمان ملل متحد میخواهیم که از برگزاری هرگونه مراسمی برای مرگ رئیسی، یکی از عوامل موثر و تصمیمگیرنده در کشتار دگراندیشان و معترضان به سیاستهای جمهوری اسلامی در بیش از چهار دهه در حکومت اسلامی در ایران، اکیدا خودداری کنید.»
خانوادههای دادخواه، فعالان حقوق زنان، و حقوق بشر در این نامه از رئیس مجمع عمومی سازمان ملل پرسیدهاند: «آیا اگر هیتلر در سانحه هوایی کشته میشد برایش مراسم بزرگداشت در سازمان ملل برگزار میکردید؟»
نرگس محمدی افزود: « آنها، مشاهده و یقین میکنند که روز مرگشان پرچم سازمان ملل نیمه برافراشته و سیاستمداران و دولتمردان جهان تسلیتگو خواهند بود و صدای مردمان معترض بیپناه و تحت ستم به دیوار روابط دیپلماتیک و اقدامات مسبوق به سابقه دولتها خواهد خورد. گشودن در سازمان ملل به عنوان ملجا ملل، برای یادبود رئیسی در واقع بستن دردآلود در شکسته پایگاه حقوق بشر در این سازمان جهانی است که عمیقا ابراز تاسف میکنم.»
این فعال حقوق بشر ادامه داد: «برای حقوق بشر که تنها و بیپناه مانده، برای صلح که بیصدا مانده و برای مردم ایران نگرانم. بیتردید ما مردم سربلند ایران نیک آگاه و شاهدیم که رئیسی چه در دهه شصت به عنوان یکی از اعضای هیئت مرگ که خاورانها را خلق کرد و چه در سالهای اخیر که با انتخاباتی حداقلی رئیس دولت جمهوری اسلامی نامیده شد و سرکوب و کشتار معترضان را در خیزشها و جنبش باشکوه مهسا رقم زد، در جایگاه جنایتکار تاریخ سرزمین ما نشسته است.» محمدی در پایان نوشت: «خلاء جلادان و دیکتاتورها و ناقضان حقوق بشر، ملاء آزادی و پیروزی ماست. به امید پیروزی.»
شیرین عبادی، وکیل دادگستری و نخستین برنده ایرانی جایزه نوبل صلح در حساب کاربری خود در اینستاگرام اعلام برگزاری مراسم یادبود برای ابراهیم رئیسی، توسط مجمع عمومی سازمان ملل متحد را به شدت مورد انتقاد قرار داد. خانم عبادی در این پست نوشت: «پرونده جمهوری اسلامی بسیار سیاهتر و ننگینتر از آن است که بتوان از آن در جایی که ردی از عدل و انصاف و وجدان وجود داشته باشد، برای مسئولانش یادبود و بزرگداشت برپا کرد.»
شیرین عبادی این «ادعای احتمالی سازمان ملل متحد» را که برگزاری مراسم یادبود مختص عالیترین مقام هر کشور است، برخلاف پروتکلهای این سازمان دانست. این حقوقدان و فعال حقوق بشر از دبیرکل و رئیس مجمع عمومی سازمان ملل متحد خواست ابراهیم رئیسی را آنطور که مردم ایران پس از مرگش «جلاد ایران» و «قصاب تهران» خطاب میکنند به رسمیت بشناسند و نهادها و کمیتههای زیر دست خود از جمله کمیته حقیقتیاب را «به سخره نگیرند.»
شورای ملی تصمیم بر این باور است تنها راه تاثیر گذاشتن بر نهادهای بینالمللی تشکیل یک جبهه گسترده و قوی از همهی نیروهای چپ، میانه، راست و اتنیکها به پشتیبانی مردم ایران است. ضمن محکوم کردن بزرگداشت سازمان ملل از رئیسی جلاد، ضمن حمایت از اعتراضات بهحق معترضان آزاده، تمام توان خود را برای همگامی برداریم.
درود بر همکاران و دوستان گرامی و به امید پیروزی کارگران در تمام کشورهای جهان
فکر نمی کردیم نیازی باشد باز هم در مورد سرکوب جنبش کارگری و نقض مقاولهنامههای بینالمللی در مورد آزادی تشکلها، پیمانهای دستهجمعی، حق کار و زندگی و ایمنی کار در ایران بنویسیم. گمان نمیکردیم که نیاز به این یادآوری مجدد وجود دارد که ما و بسیاری از دیگر کارگران، اخراج و اذیت و آزار و زندانی شدهایم، چرا که به فعالیت کارگری و تشکل مستقل کارگری باورمند بودهایم. در عین حال متاسفیم که به اجبار باز هم در مورد اذیت و آزار، پروندهسازی و حبسهای طولانی و ظالمانه که بر ما تحمیل شده مینویسیم و انتظارات برحق خود را طرح میکنیم.
برای ما این ملاحظه جدی همواره مطرح بوده است که با وجود گزارشات متعدد و موثق طی سالیان طولانی توسط معدود تشکلهای کارگری مستقل ایران، از جمله سندیکای ما، سندیکای کارگران شرکت واحد اتوبوسرانی تهران و حومه، و تشکل سراسری معلمان، شورای هماهنگی تشکل های صنفی فرهنگیان ایران، و همچنین توسط اتحادیهها و فدراسیونهای کارگری در سطح بینالمللی به سازمان جهانی کار در رابطه با نقض حقوق اولیه کارگران و سرکوب تشکلهای مستقل کارگری و افزایش روزافزون تعداد کودکان کار در ایران، چرا سازمان جهانی کار تاکنون اقدامات محسوس و مؤثری حتی در چهارچوب مقاولهنامه های بنیادین سازمان بینالمللی کار که تمامی اعضا مؤظف به “رعایت، ترویج و تحقق” آنها هستند، صورت نداده است؟ چرا این سازمان همچنان نمایندگان جعلی حکومت را تحتعنوان نمایندگان کارگران ایران به اجلاس سالیانه دعوت می کند و در موارد متعددی حتی آنها را به عضویت در هیئت مدیره و کمیتههای کارگری انتخاب می کند؟!
به یاد داریم که بدنبال بازداشتهای گسترده در آستانه و بدنبال روز جهانی کارگر در سال ۱۴۰۱، به همت شورای هماهنگی تشکلهای صنفی فرهنگیان ایران، که مورد حمایت سندیکای کارگران شرکت واحد اتوبوسرانی تهران و حومه نیز قرار گرفته بود، طوماری با امضای بیش از ۵۵۰۰ نفر به صد و دهمین اجلاس جهانی کار ارسال شد. در آن طومار از هیئت های کارگری شرکت کننده در اجلاس درخواست شده بود که اقدام دولت ایران در نقض فزاینده حقوق کارگران و معلمان و به خصوص نقض حق تشکلیابی مستقل و نیز نقض حق آزادی بیان و تجمع را محکوم کنند. اما به یاد نمیآوریم که پاسخی به آن طومار که در آن شرایط دشوار جمعآوری گردیده بود از جانب سازمان جهانی کار دریافت شده باشد.
فدراسیون بینالمللی کارگران حمل و نقل ITF ، که سندیکای ما عضو آن می باشد، در سال ۲۰۰۵ نسبت به سرکوب و بازداشت فعالین سندیکای کارگران شرکت واحد اتوبوسرانی تهران و هجوم سازمان یافته به سندیکای ما، علیه دولت جمهوری اسلامی ایران به سازمان جهانی کار شکایت کرد، ولی این سازمان، با وجود مفتوح بودن این پرونده و قطور شدن هر ساله آن با شکایت های جدید، خود را با پاسخها و ادعاهای دروغین نمایندگان دولت ایران در آن سازمان مشغول کرده و در نتیجه نزدیک به دو دهه است که اقدام عملی و مؤثری صورت نداده است.
ما اعضای سندیکا، به خاطر ایجاد تشکل مستقل کارگری و فعالیت سندیکایی در چهارچوب مقاوله نامهها و استانداردهای بینالمللی کار از سال ۱۳۸۴ مورد غضب کارفرما، حکومت ایران، عوامل وزارت اطلاعات و قوه قضاییه قرار گرفتهایم و بارها بازداشت، زندانی و از کار اخراج شدهایم. در طول این مدت صدها عضو سندیکا بازداشت و ضرب و شتم شدند و دهها نفر اخراج و یا تعلیق شدند و ماموران به خانههایشان هجوم بردهاند. سه عضو زندانی سندیکا در بازداشتگاه اوین، بدون وقفه هدف این سیاست کارگرستیز بوده و محکوم به زندان های طویل المدت شدهایم و با وجود بیماریهای شدید جسمانی، مسئولین زندان و عوامل وزارت اطلاعات، حتی از اعطای مرخصی درمانی به ما جلوگیری میکنند.
ادامه نامه سرگشاده را اینجا بخوانید:
https://bit.ly/3UWotI6
لینک به ترجمه نامه به زبان انگلیسی:
https://bit.ly/3Ki5fI4
منتشر شده توسط سندیکای کارگران شرکت واحد اتوبوسرانی تهران و حومه ۷ خرداد ۱۴۰۳
برای درکِ لزوم، اجتنابناپذیری و سودمندی سکولاریسم، درک سرشت قانون، نظامهای حقوقی، شریعت، حقوق مدنی و حقوق کیفری ضروری است. بهویژه چگونگی شکلگیری شریعت، منابع آن، تاریخ تدوین آن، افرادی که آنرا تدوین کردند و شناخت برداشتهای گوناگون از شریعت، بسیار آموزنده است.
قوانین مجموعهای از مقررات و احکام است که مردم یا نمایندگان مردم و گاه حتی حکمرانان برای تنظیم رفتار، کردار، گفتار و روابط اجتماعی و سیاسی شهروندان تدوین می کنند و برای همه روشن میشود چه کارهائی مجاز هستند انجام دهند و چه کارهائی مجاز نیستند. هدف قوانین برقراری نظم، تنظیم روابط بین شهروندان، روابط میان دولت و شهروندان و اداره امور جامعه است. شهروندان و دولت موظف و ملزم به پیروی از قانونها هستند و سرپیچی از احکام قانونها تنبیه و کیفر در پی دارد.
اپوزیسیون خارج کشور به جای شاخ و شانه کشیدن و رجز خوانی های درونی، بهتر است همگرایانه و همدلانه از پراکندگی خود بکاهد و توان “دفاع ازخود” در برابر مزدوران حکومتی را افزایش دهد. حکومت اسلامی در کنارِ سیطره لات ها و اجامرش در دنیای مجازی، در عرصه واقعی و حقیقی نیز بیش از پیش وارد میدان شده است و بر میزان صادرات لُتوت و لُشوش مکتبی و متدین افزوده است. تازه ترین نمونه حمله به تظاهر کنندگان در لندن است.
نیروهای مزدور و وابسته یا طرفدار حکومت اسلامی، در کنار کشتارِ ده ها تن از مخالفان حکومت اسلامی در خارج کشور، پدیدۀ لاتمداری را نیز از طریق حمله با چماق و چوب و چاقو و قمه به تجمعها و برنامهها و امکانهای تبلیغاتی احزاب، سازمانها و گروههای سیاسی مخالف این حکومت در کشورهای محتلف را بارها به نمایش گذاشتهاند. پیش از 30 خرداد سال 1360 طرفداران حکومت اسلامی میزهای کتاب و نشریات احزاب، سازمانها و گروههای اپوزیسیون را به هم میریختند و افراد این جریانها را مورد ضرب و شتم قرار میدادند. پس از واقعه 30 خرداد 1360، که آغاز درگیریهای خونین میان حکومت و برخی از سازمانهای سیاسی و اعدامهای وسیع بود، ماجرا عکس شد و این گروههای اپوزیسیون چپ گرا و گاه مجاهد بودند که محدودیت هایی برای طرفداران حکومت اسلامی و طرفداران شان ایجاد می کردند. دانشگاههای شهرهای فرانکفورت، برلین، کلن و پاریس بیش از سایر شهرها در اروپا شاهد این نوع درگیریها بودند.
چند نمونه از میان ده ها مورد، برای یاد آوری:
” بیش از ۱۵۰ تن از چاقوکشان جمهوری اسلامی در حمله به خوابگاه دانشجویان ایرانی در شهر ماینس آلمان، تعدادی از دانشجویان را زخمیکردند… در فرانسه – پاریس- ماموران جمهوری اسلامی و کارمندان و دیپلماتهای سفارت جمهوری اسلامی به فعالان سازمان مجاهدین خلق، که در سطح شهر اعلامیه پخش میکردند با چوب و چماق و چاقو حمله کردند و آنها را مضروب ساختند. سازمان مجاهدین خلق در کتابی با عنوان “در جنگ با بشریت” نام و عکس تعدادی از این افراد را منتشر کرده است.(1)”
” فخرالدین حجازی در گزارشی پیرامون سفرش به شهر هامبورگ در آلمان نوشته است: “شب آمدم خانه هادی دیدم بچهها جمعاند و پکرند. گفتند توی روزنامهها نوشتند آلمانیها فردا در شهر کلن کارناوال راه میاندازند و مجسمه اهانت آمیز برای امام ساختهاند ، به صورت اژدها و میخواهند آن را به خیابان بیاورند. تلفن کردم به شهر بن به آقای نواب سفیر ایران. خبر داشت.گفتم به پلیس آلمان بگوئید اگر جلوی این کارناوال را نگیرید با خشم مردم ما مواجه خواهید شد. شب میگذشت و بچهها در خشم و التهاب بودند. بالاخره تلفنی به قم کردم و به آیتالله منتظری گفتم چنین نقشهای در کار است ، گفتند بچهها چقدرند؟ گفتم زیاد، گفتند بروند جلوشان را بگیرند. تلفنها راه افتاد و بچهها شبانه با ترن راه افتادند و سرازیر شهر کلن شدند… یک دفعه بچهها هجوم آوردند و با یک سرعت برق آسا در برابر چشم پلیس و هزاران تماشاچی، مجسمه را شکستند وانداختند پائین و غائله تمام شد. خدا خیرشان بدهد که در دیار کفر این چنین از اسلام دفاع میکنند.”(2)
” تیرماه ۱۳۶۷ رافی خاچاطوریان، هنرپیشه و مجری، مورد حملهٔ یک لبنانی و چند ایرانی هوادار جمهوری اسلامی قرار گرفت. در این حمله، خاچاطوریان شدیداً از ناحیهٔ سر و صورت آسیب دید و یک چشم خود را نیز ازدست داد.”(3)
” فرامرز حسن زاده، ۲۴ ساله، در تظاهرات ایرانیان مقیم آلمان که به پیشنهاد سازمان پرسپولیس به مناسبت هفته مشروطیت برپا شده بود، به ضرب چاقوی حزب الهیها به قتل رسید و دوستش محمد رضا مشهدی نیز به سختی مجروح شد.” “” پانزدهم دسامبر سال ۲۰۰۷ به دعوت بنیاد توحید شــهر دالاس در تگزاس، عبدالکریم سروش درباره مولوی سخنرانی داشت، در این برنامه محمود صدری نیز سخنرانی کرد. در بخش پرسش و پاسخ شخصی در باره انقلاب فرهنگی پرسشهائی داشت که “یک گروه وی را محاصره کردند و از جلسه خارج نمودند و به دور از انظار مردم با مشت و لگد به جانش افتادند و او را مضروب کردند.”
و…
****
منابع:
1- نشریه ایرانشهر، جمعه ۱۱ تیر ماه سال ۱۳۶۱، دوره چهارم، شماره ۱۶ (شماره پی در پی ۱۴۷) / نشریه ایرانشهر، جمعه ۲۶ آذرماه ۱۳۶۱، دوره چهارم، شماره ۳۹ (شماره پی در پی ۱۷۰)
18- 2- گزارش سفر هیئت اعزامی شورای تبلیغات اسلامی به اروپا، کیهان (چاپ لندن)، شماره ۵۸۸ـ پنجشنبه ۱۴ دی ماه ۱۳۷۴ خورشیدی، ص ۱۱
«تنها زمانی که آخرین زندانی عقیدتی آزاد شده باشد، درِ آخرین شکنجهگاه بسته شده باشد و مفاد اعلامیه جهانی حقوق بشر برای همه مردم جهان به یک واقعیت بدل شده باشد، میتوانیم بگوییم رسالت ما به سرانجام رسیده است.»
(پیتر بننسون، بنیانگذار عفو بینالملل)
۶ خرداد، ۲۸ ماه مه، روز عفو بینالملل یک رویداد سالانه است که توسط سازمان عفو بینالملل برگزار میشود. این روز به منظور توجه به حقوق بشر و پایان دادن به نقضهای حقوق بشر در سراسر جهان ایجاد شده است. سازمان عفو بینالملل، جنبشی جهانی متشکل از ده میلیون نفر عضو است که در بیش از ۱۵۰ کشور و منطقه فعالیت میکنند و برای حقوق بشر و پایان دادن به نقضهای آن تلاش میکنند. این سازمان از سال ۱۹۶۱ در کنار مردمان سرتاسر جهان برای احقاق حقوق انسانی تلاش کردهاست. در گزارشهای سالانه خود، عفو بینالملل به مواردی چون قتل، حبس، ناپدید شدن اجباری افراد، شکنجه، تجاوز و خشونت جنسی و نیز آزار و اذیت معترضان در جریان سرکوب جنبشها توجه میکند. این سازمان به مواردی چون اعدامها، سلب آزادیها، خشونت و سرکوب در سراسر جهان توجه دارد و حقوق بشر را پاسداری میکند.
عفو بین الملل از جمله نهادهای بین المللی حقوق بشری است که بطور منظم از نقض حقوق بشر در ایران توسط جمهوری اسلامی گزارش تهیه می کند و افکار عمومی را نسبت به وقوع جنایت علیه بشریت و سرکوب مخالفین افشا می سازد. در سی و یکمین سالگرد کشتار هزاران مخالفان سیاسی در ایران، عفو بینالملل جمهوری اسلامی را به خاطر اعدامهای سال ۱۳۶۷ به جنایت علیه بشریت متهم کرده است.
بنا به گزارش سال ۲۰۲۳ عفو بینالملل، وضعیت آِزادی بیان در ایران و حق شهروندان این کشور برای شرکت در تجمعها بیش از گذشته با محدودیت و وخامت همراه شده است. در این گزارش آمده است که مقامات به سانسور رسانهها، اختلال در پخش کانالهای تلویزیونی ماهوارهای و مسدود یا فیلتر کردن برنامههای تلفن همراه و شبکههای اجتماعی مانند فیسبوک، گوگل پلی، اینستاگرام، سیگنال، تلگرام، واتساپ، ایکس (توییتر سابق) و یوتیوب در سال گذشته میلادی ادامه دادند. دراین گزارش گفته شده که مقامات جمهوری اسلامی از روشهای سرکوبگرانه برای جلوگیری از تظاهرات ملی بزرگ استفاده کردند و نیروهای امنیتی برای متفرق کردن اعتراضات از خشونت غیرقانونی و دستگیریهای جمعی استفاده کردند.
در این گزارش به بازداشتهای خودسرانه و محاکمه غیرعادلانه دادگاههای رسیدگی به پرونده اعتراضها اشاره شد. در این گزارش به مواردی چون محرومیت از حق داشتن وکیل از لحظه دستگیری، پذیرش «اعترافات» گرفته شده تحت شکنجه به عنوان مدرک و برگزاری محاکمههای نمایشی که منجر به حبس، تازیانه و اعدام شده است به عنوان برخی از موارد نقض نظاممند روند دادرسی در محاکم ایران اشاره شده است.
شورای ملی تصمیم بر این باور است که «روز جهانی عفو» برای ارتقاء حقوق بشر، افشای نقض حقوق بشر، افزایش آگاهی از موارد نقض آن و نحوه تأثیر کنشگری و انتخابهای روزانه ما بر این مقوله، نقش موثر دارد. ما به عنوان یک سازمان دموکراتیک و خواهان تحقق آزادی های اجتماعی و اجرای اعلامیه جهانی حقوق بشر، از فعالیتها و خبررسانی سازمان عفو بین الملل دفاع کرده و در ترویج و تبلیغ گزارشات این سازمان حقوق بشری تلاش می کنیم و از همه سازمانها و نهادهای ایرانی می خواهیم که در همکاری و تبلیغ این سازمان کوشا باشند.