شورای ملی تصمیم  همراه و همگام با مردم آگاه ایران، برای تحقق خواسته‌های زیر تلاش و مبارزه می‌کند. 1- گذار کامل از جمهوری اسلامی با تکیه به جنبش‌های اعتراضی مردم، گذار خشونت پرهیز با حفظ حق دفاع مشروع. 2 – حفظ تمامیت ارضی کشور با تاکید بر نظام غیرمتمرکز . 3- جدایی دین از حکومت. 4 – فراخوان عمومی برای تشکیل مجلس مؤسسان. 5 – تلاش برای برپایی نظامی دموکراتیک و انتخابی  تعیین نوع حکومت با آرای مردم. 6 –  اجرای کامل اعلامیه‌ی جهانی حقوق بشر و میثاق‌های وابسته به آن، با تاکید بر رفع هرگونه تبعیض علیه زنان و برابری جنسیتی در تمام عرصه های اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی، خانوادگی و مشارکت زنان در مدیریت جامعه، و نیز تاکید بر حفظ محیط زیست

اعدام‌ها در حکومت اسلامی را به…

اعدام‌ها در حکومت اسلامی را به…

بازدیدها: 0

در حکومت جمهوری اسلامی بین اوجگیری جنبش مردم ایران برای احقاق حقوق سیاسی، صنفی و مدنی و مطالبات برحق معیشتی و سرکوب، ارعاب و اعدام رابطه تنگاتنگی وجود دارد. حکومت‌های خودکامه اغلب از ابزارهایی مانند اعدام برای مهار اعتراضات و ایجاد ترس در جامعه استفاده می‌کنند. اعدام‌ها ابزار سیاسی حکومت اسلامی و نوعی پیام به اپوزیسیون است. با توجه به آمارهای ارائه شده توسط سازمانهای مستقل حقوق بشری و نهادهای بین‌المللی همچون عفو بین‌الملل، افزایش تعداد اعدام‌ها در ایران با گسترش جنبش‌های اجتماعی مانند جنبش «زن، زندگی، آزادی» وابستگی و همبستگی مستقیم دارد.

هدف والای این جنبش‌ها سرنگونی حکومت اسلامی، عامل چالش‌های سیاسی، فرهنگی و اقتصادی مردم ایران، است. این مبارزات با سرکوبهای خشن، دستگیریها، شکنجه‌ها، قتل‌ها و اعدامهای سیستمی حکومت مواجه می شوند. نهادهای سرکوب از «اعدام» به عنوان یک ابزار برای مهار همه کنشهای اجتماعی در سپهر عمومی استفاده می کنند.

در نظام اسلامی اعدام‌ها از یک طرف ترس و خوف را در بخشی از قشر خاکستری ایجاد می‌کند و باعث می شود تا آنان در فعالیتهای اجتماعی شرکت نکنند، یا با تاخیر به خیابان بیایند، و از طرف دیگر وسیله ای برای حفظ نیروهای وابسته و ایدئولوژیک از ریزش محسوب میگردد. این نظام سیاسی که مبتنی بر اشاعۀ ترس زیست می کند، تلاش دارد تا از طریق اعدام‌ها به مهار جنبش‌های اجتماعی رو به گسترش بپردازد. در این رابطه محمود امیری مقدم، رئیس سازمان حقوق بشر ایران می‌گوید: «با این‌که اعتراضات بین‌المللی تا حدی توانسته جلوی اعدام‌های مربوط به اعتراضات را بگیرد، اما مقامات ایرانی برای ایجاد رعب و وحشت همچنان حکم اعدام را در رابطه با اتهامات دیگر اجرا می‌کنند.» (یورونیوز ۱۴ آپریل ۲۰۲۴)

جمهوری اسلامی در طی ۲۸ روز گذشته بیش از ۱۲۸ نفر و از آن میان خسرو بشارت، زندانی عقیدتی کُرد، را پس از ۱۵ سال حبس اعدام کرد. خواننده و شاعر معروف بلوچ بلال نصرویی را ترور کرد. توماج صالحی را به مرگ تهدید می‌کند. نرگس محمدی و صدیقه وسمقی و صدها زنان آزاده را زندانی و شکنجه می‌کند. این جنایت‌ها و صدها جنایت دیگر، همه و همه برای ایجاد ترس و ارعاب در میان کنشگران سیاسی، صنفی و مدنی است.  این ایجاد جو ترور، از موضع ضعف است، نه از موضع قدرت.

اگر چه حاکمیت اسلامی با سرکوب و اعدام رهبران و کنشگران، در کوتاه مدت هزینه مبارزات اجتماعی را برای مردم ایران افزایش می دهد، اما در دراز مدت، قطعا باعث افزایش خشم و همبستگی و مصمم‌تر شدن مردم خواهد شد و سرنگونی حکومت را تسریع خواهد کرد.

شورای ملی تصمیم اعدام‌ها را به شدت محکومت می‌کند و از همه‌ی مردم، سازمانهای سیاسی و نهادهای حقوق بشری می خواهد که اعدام در حکومت جمهوری اسلامی را قویا محکوم نمایند. از دولتهای جهان می خواهد تا هزینه چنین عمل شنیع و ضدانسانی را برای نهادهای قدرت درحکومت اسلامی افزایش دهند.

اعدام قتل حکومتی است، اعدام را ممنوع کنید.

شورای ملی تصمیم

۲ خرداد ماه ، ۱۴۰۳، ۲۲ ماه مه ۲۰۲۴

ابراهیم رئیسی در آه خانواده‌ها…

ابراهیم رئیسی در آه خانواده‌ها…

بازدیدها: 0

دمی آب خوردن پس از بدسگال

به   از عمر هفتاد،  هشتاد سال

فرمانده سپاه عاشورا: “برخی از پیکرهای شهدا متاسفانه سوخته‌اند و قابل شناسایی نیستند.”

ابراهیم رئیسی به عنوان جانشین وقت دادستان تهران در اعدام زندانیان سیاسی در سال ۱۳۶۷ مسئول بود. او در سال ۱۳۶۷ عضو کمیته‌ی رسیدگی به وضعیت زندانیان سیاسی بود، که آنرا به عنوان هیئت مرگ می‌شناسیم. این کمیته پس از طرح چند سؤال در مورد عقاید سیاسی و مذهبی زندانیان، برای اعدام یا زنده ماندن آن‌ها تصمیم می‌گرفت.

ابراهیم رئیسی در سانحه سقوط بالگرد در آه خانواده‌های هزاران نوجوان و جوان اعدامی سال ۱۳۶۷  و دادخواهان تمام دوران حکومت وحشت اسلامی، سوخت و قابل شناسایی نیست.

افسوس که مردم ما فرصت محاکمه یکی از بزرگترین جانیان تاریخ ایران را از دست داده است. ابراهیم رئیسی که مردم به درستی او را آیت الله اعدام می‌نامیدند و همدستانش باید در دادگاه صالحه محاکمه می‌شدند و شوند که چرا و به چه اتهامی مردم ایران را اعدام کردند و می‌کنند:

چرا بعد از انقلاب مردان زنانی که جز خدمت به مردم خود کاری نکردند چون امیرعباس هویدا، فَرُّخ‌رو پارسا، عباسعلی خلعتبری، غلامرضا کیانپور، غلامرضا نیک‌پی، منوچهر آزمون و صدها انسان دیگر را اعدام کردند؟

چرا هزاران در دهه ۶۰ با حکم قاضی رئیسی و همکارانش، هزاران نوجوان و جوان را فقط به خاطر هواداری از یک سازمان و یا حزب سیاسی به دار آویخته و یا تیرباران کردند؟

چرا در قتل‌های زنجیره‌ای بطور وحشیانه اندیشمندان آزدیخواهانِ اهل قلم و یا کنشگران سیاسی را که تنها جرمشان دگراندیشی و انتقاد به وضع موجود جامعه بود اعدام کردند؟

 چرا هزاران معترض به وضعیت توانفرسای را در سال‌های ۱۳۸۸، ۱۳۹۶، ۱۳۹۸ و ۱۴۰۱ (جنبش زن، زندگی، آزادی) دستگیر، زندانی و اعدام کردمد؟

چرا هواپیمای اوکراینی را با موشک سرنگون کردند؟ و صدها جنایت دیگر را چرا مرتکب شدند؟

تا هنگامی که این حکومت بر ایران فرمانروائی می‌کند، رئیسی‌های دیگر پرورش داده می‌شود. راه از میان رفتن رئیسی‌ها، سرنگونی حکومت اسلامی و گذار به یک جامعه سکولار و دموکرات مبتنی بر حقوق بشر است. این گذار جز با همگرایی، همگامی و هم‌رزمی همه‌ی نیروهای چپ، راست و میانه و اتنیک‌های ایرانی در یک جبهه متحد ضد فاشیست مذهبی عملی نیست. برای جلوگیری از اعدام‌های بیشتر جوانان و خاتمه دادن به روند شتابان ویرانی میهن ما این اتحاد و همگامی باید در نخستین فرصت ممکن عملی شود.

شورای ملی تصمیم

۳۱ اردیبهشت ۱۴۰۳ – ۲۰ ماه مه ۲۰۲۴

سکولاریسم – مزایا، چالش‌ها و ا…

سکولاریسم – مزایا، چالش‌ها و ا…

بازدیدها: 1

سکولاریسم چیست؟ چه سودی برای مردم و جامعه دارد؟ چالش‌های رسیدن به آن چیست؟ انتقادها و نگرانی‌ها در باره آن کدام است؟ این نوشته به طور فشرده به این مباحث می‌پردازد.

سکولاریسم یعنی جدایی نهاد دین از نهاد دولت. به زبان دیگر جدائی دین و مذهب از قوای سه‌گانه‌ی اجرایی، قانون‌گذاری و دادگستری و بی‌طرفی دولت در امور مذهبی شهروندان در ضمن تضمین آزادی باور و مذهب برای همه‌ی شهروندان.

ترجمه‌های گوناگونی از سکولاریسم در فارسی وجود دارد:

  • اعتقاد به اصالت امور دنیوی
  • جدااِنگاری دین از سیاست
  • جدائی دین از دولت
  • جدائی دین و دولت
  • جدائی دین و مذهب از سیاست
  • دنیویت، دنیوی‌سازی
  • دین‌جُداخواهی، دین‌جُدایی
  • دین‌ناوابستگی
  • زمینی‌سازی
  • عَلمانیت یعنی عالَمی‌کردن یا عالَمی‌سازی
  • عِلمانیت یعنی عِلمی‌کردن یا عِلمی‌سازی
  • گیتی‌باوری، این‌جهان‌باوری
  • گیتی‌گرایی، دنیاگرایی
  • نظریه‌ی تفکیک دین از دولت

هیچکدام از ترجمه‌های بالا، معنی کامل و دقیق سکولاریسم را نمی‌رساند. اما، این ترجمه‌های گوناگون، ژرفا و گستره‌ی بیشتری به مفهوم سکولاریسم می‌دهند و جنبه‌های گوناگون آنرا روشن‌تر می‌کنند. من برگردان «جدائی دین و مذهب از سیاست» را نمی‌پسندم. این خطر وجود دارد که کاربرد «جدائی دین و مذهب از سیاست»، ممنوع بودن دخالت دینداران در سیاست را القا کند که به هیچ وجه با سکولاریسم هم‌خوانی ندارد.

سکولاریسم با روشنگری، انسانگرائی، دموکراسی، آزادی دین عقیده و بیان، رواداری، صلح‌جوئی، مبارزه با خشونت، مبارزه با تبعیض، رعایت حقوق شهروندی و اعلامیه‌ی جهانی حقوق بشر پیوند ناگسستنی دارد. بدون رعایت همزمان این مقولات، سکولاریسم به یک نوع دیکتاتوری و سرکوب آزادی عقیده، بیان و مذهب تبدیل می‌شود. از اینرو، من کاربرد واژه‌ی سکولاریسم را ترجیح می‎دهم و دیگر ترجمه‌ها را به‌عنوان مترادف و روشنگر این واژه بکار می‌برم.

در یک جامعه‌ی سکولار، دینداران و یا یک شریعت معین، حق ویژه‌ای ندارد که حکومت، دولت و قانونگذاری را در دست بگیرند و یا باورها و مناسک‌های مذهبی خود را بر جامعه، شهروندان دیگر و سپهر عمومی تحمیل کنند.

سکولاریسم با دین‌ستیزی مرز قاطع دارد. در یک جامعه سکولار، لیبرال و ‌دموکراتیک، دینداری آزاد است و آزادی و برابرحقوقی همه‌ی مذهب‌ها و دین‌ها یکی از اصول مهم و بنیادی نظام سکولار است. حکومت‌هایی که به‌نام سکولاریسم و یا لائیسیته، مذاهب را سرکوب و یا آثار تاریخی و مذهبی را نابود می‌کنند، سکولار نیستند، بلکه دیکتاتور و تمامیت‌خواه هستند. سکولاریسم برای عملی کردن همزمان و باهمِ دو پدیده‌ی بغرنج آزادی عقیده و مذهب از یک سوی و از سوی دیگر عدم دخالت مذهب در دولت، حکومت و سپهر عمومی آمده است.

به زبانی دیگر سکولاریسم فلسفه‌ای است که جداسازی دین از دولت را ترویج می‌کند. این مفهوم اهمیت زیادی در جوامع مدرن دارد. به‌عنوان یک سیاست عمومی مزایا و سودمندی زیادی در عرصه‌های مختلف سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی دارد. برخی از این مزایا و فواید را توضیح می‌دهم:

مزایا و فواید سکولاریسم

حفظ حقوق شهروندی همه‌ی مردم

سکولاریسم تضمین می‌کند که همه شهروندان، با هر مذهب یا باور دینی و یا بدون باور به هیچ دین و مذهبی، مورد تبعیض قرار نگیرند و از حقوق، فرصت‌ها و امکانات مساوی در جامعه برخوردار باشند. این برابری به ارتقاء عدالت اجتماعی و رعایت حقوق بشر کمک بنیادی می‌کند و موجب ایجاد جامعه‌ای روادار، صلح‌آمیز، منصفانه‌تر، عادلانه‌تر با همبستگی ملی، همگانی و سازنده می‌شود.

آزادی مذهبی همه‌ی مذاهب و ادیان

سکولاریسم آزادی افراد در انتخاب دین و مذهب و یا پیروی‌نکردن ازهیچ دین و مذهبی را، بدون اینکه تحت فشار دولت، نهادهای دولتی و اکثریت مردم، به ویژه عوام، قرار گیرند، تضمین می‌کند. این آزادی همگانی مذهبی، باعث تقویت احترام به تنوع مذهبی و جلوگیری از تبعیض بر اساس باورهای دینی می‌شود. در سکولاریسم همزیستی، همگامی و همکاری باورمندان به ادیان و مذاهب گوناگون به یک فضیلت تبدیل می‌شود و قشریگری و تنگ‌نظری به یک رذیلت.

تقویت دمکراسی

سکولاریسم اجازه می‌دهد که سیاستمداران و دولتمردان بر اساس توانایی‌های مدیریتی، برنامه‌های سیاسی، اقتصادی و فرهنگی خود انتخاب شوند، نه بر اساس وابستگی‌های و اعتقادات مذهبی و فرقه‌ای. این امر باعث تقویت دموکراسی، مشارکت مدنی، سازندگی و کارائی می‌شود.

شایسته‌سالاری

حکومت دینی بر باورهای مذهبی پافشاری می‌کند و متخصصانی که پیرو مذهب رسمی حکومت نیستند را غیرخودی می‌داند و از کار اخراج می‌کند. اکثر مسئولان حکومت دینی غیرمتخصصان با ظاهری مومن و خداترس و باطنی به‌غایت ریاکار، فرصت‌طلب و زرکیش هستند. از اینرو، حکومت‌های دینی اَبَربحران‌های اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی و اخلاقی در جامعه ایجاد می‌کنند.

احترام به حقوق بشر

با جدا کردن دین از حکومت، سکولاریسم به تضمین حقوق بشر کمک می‌کند، زیرا قوانین و مقررات بر اساس اصول جهانی حقوق بشر و نیاز مردم و جامعه و نه بر اساس آموزه‌های و یا شریعت مذهبی خاص، که به طور عموم تبعیض‌آمیز و خشن هستند، تدوین می‌شوند.

پیشرفت علمی، فناوری و فرهنگی

سکولاریسم فضا را برای علم، هنر و فرهنگ باز می‌کند تا بدون دخالت عقاید و دگم‌ها و محدویت‌های مذهبی رشد کنند. کوتاه کردن دست دین و ایدئولوژی از عرصه آموزشی، علمی، پژوهشی، فرهنگی و هنری می‌تواند به توسعه علم، فناوری، فرهنگ و هنر کمک جدی کند. آموزش‌ها و پژوهشها می‌توانند بدون محدودیت‌های ایدئولوژیک و سانسورهای دینی و بدور از دگم‌ها و خرافات مذهبی گسترش یابند.

جوامع سکولار جوامعی‌اند که به مدیریت علمی دنیا روی می‌آورند و برای ساماندهی امور دنیا، از علم کمک می‌گیرند نه از دین. حکمرانی در جوامع سکولار مبتنی بر تحلیل اطلاعات و امکانات کنونی و مدیریت علمی است نه مدیریت بر اساس احکام دینی که هزاران سال پیش و در زمان و مکان و شرایطی متفاوت تدوین شد. فشار برای گنجاندن واقعیات و امکانات امروز در قالب تنگ قوانین هزاران سال پیش، ناکارآمد است و ابربحران‌های اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی و تنش‌های اجتماعی خونینی و سرکوب‌های ددمنشانه را موجب می‌شود.

پیشگیری از سوءاستفاده از دین در سیاست

در جوامع سکولار، امکان سوءاستفاده از دین برای مقاصد سیاسی کمتر می‌شود. با جدائی دین از دولت، سیاستمداران نمی‎توانند، یا بهتر بگوئیم کمتر می‌توانند، از احساسات مذهبی توده‌ها برای ایجاد تفرقه و نفاق، کسب قدرت یا جلب حمایت استفاده کنند.

با جدایی دین از سیاست، خطر درگیری‌های مذهبی، تنش‌ها و تعارضات میان مذهب‌ها و فرقه‌های مذهبی مختلف و حتی میان دین و علم کاهش می‌یابد.

بهبود اخلاق اجتماعی

نظام‌های دینی مستعد گسترش، فساد، ریا و تضعیف وجدان کاری و سقوط اخلاق اجتماعی هستند. حکومت شرعی کرامت انسان، حقوق فردی و بشری را نادیده می‌گیرد و با معیار قراردادن ایمان به یک مذهبِ ویژه، دروغ، سالوس و ریاکاری را گسترش می‌دهد.

پیش‌گیری از تبعیض دینی

سکولاریسم از اعمال سلطه یا تبعیض یک مذهب یا دین خاص بر دیگران جلوگیری می‌ کند. این می‌تواند به حفظ تعادل و صلح و در نتیجه سازندگی و نیل به رفاه عمومی در جامعه کمک کند.

روامندسازی آزادی مذهبی

در جوامع سکولار، افراد می‌توانند آزادانه دین خود را انتخاب کنند و به عبادت و انجام فرایض مذهبی خود بپردازند. از آزادی عقیده برخوردار شوند. انجام فرایض دینی در جوامع سکولار برای برخورداری از رانت‌های دولتی نیست، بلکه از ایمان راستین مومن سرچشمه می‌گیرد.

حفظ تنوع فرهنگی

سکولاریسم باعث می‌شود که جوامع بتوانند فرهنگ‌های مختلف را به رسمیت بشناسند و از آنها حمایت کنند، از دستاوردهای آنها بهره‌مند شوند، بدون اینکه به یک دین خاص اولویت داده شود. این امر به جلوگیری از یکسان‌سازی اجباری جامعه کمک می‌کند.

ترویج تنوع فرهنگی و مذهبی در جامعه به گسترش گفت و شنود میان فرهنگ‌ها و کنش ‌و واکنش میان پیروان ادیان و مذاهب گوناگون کمک شایان می‌کند.

تشویق گفت‌وگو و تبادل ایده‌ها

در یک جامعه سکولار، افراد می‌توانند آزادانه درباره ایده‌ها و باورهای مختلف گفت‌وگو کنند. این تبادل ایده‌ها می‌تواند به رشد فکری، خلاقیت و یافتن بهترین راه‌حل‌ها برای مشکلات اجتماعی کمک کنند.

سکولاریسم به ایجاد یک جامعه باز و فراگیر کمک می‌کند که در آن افراد می‌توانند باورها و ایده‌های خود را آزادانه بیان کنند و بر اساس شایستگی‌ها و توانایی‌های خود به موفقیت برسند.

استقلال دولت از دخالت قشریون مذهبی

در یک جامعه سکولار، دولت تصمیمات خود را بر اساس منافع عمومی، نیاز مردم، جامعه و اصول حقوقی می‌گیرد، نه تحت تأثیر یک دین یا مذهب خاص. هیچ دینی مبنای وضع قانون نیست و غیردینداران و پیروان سایر ادیان موظف نیستند تابع باید و نبایدهای یک مذهب ویژه باشند

ثبات سیاسی

سکولاریسم می‌تواند به ایجاد یک دولت پایدارتر کمک کند، زیرا سیاست‌مداران مجبور نیستند دین خاصی را برای جلب حمایت انتخاب کنند. عدم محوریت یک دین و یک ایدئولوژی باعث کاهش تنش‌ها و رقابت‌های مذهبی در سیاست می‌شود.

مدیریت منابع عمومی

در یک جامعه سکولار، منابع عمومی مانند بودجه دولت، امکانات عمومی و خدمات اجتماعی بدون در نظر گرفتن وابستگی مذهبی به افراد اختصاص می‌یابد. این عدم تبعیض باعث می‌شود که منابع به طور عادلانه‌تری توزیع شوند.

تحکیم نهادهای مستقل

سکولاریسم می‌تواند به ایجاد نهادهای مستقل مانند دادگاه‌ها، دانشگاه‌ها، و رسانه‌ها کمک کند که بدون دخالت یا تأثیرگذاری مذهب عمل کنند. این نهادها می‌توانند به صورت بی‌طرفانه به ارائه خدمات بپردازند و از حقوق افراد دفاع کنند.

حفظ محیط زیست

جنگ‌های دائمی بین دین‌ها و همین‌طور جنگ‌های بین مذهب‌ها و فرقه‌های یک دین پیامدهای سنگین انسانی، مادی و محیط‌زیستی داشته است و دارد. جنگ‌ها یکی از اصلی‌ترین عوامل تخریب محیط زیست هستند. سکولاریسم مناقشات و جنگ‎های مذهبی را کاهش می‌دهد به حفظ محیط زیست کمک می‌کند.

جایگاه راستین دین و روحانیون

در یک نظام سکولار دین و روحانیت جایگاه راستین خود را پیدا می‌کنند. جایگاه روحانیت جدا از دولت و امور دولتی قرار دارد. دولت و مؤسسات حکومتی مستقل از مداخله‌ی روحانیت عمل می‌کنند. امور مذهبی و دینی دور از اعمال نفوذ دولت به دستگاه‌ها و مؤسسات مذهبی واگذار می‌شود.

امور مذهبی شهروندان مومن، مانند سازمان دادن و اداره‌ی عبادات، نگهداری اماکن مذهبی، تدریس در مدارس دینی، تسلی دادن مردمی که با مذهب در شرایط سخت و بحران‌ها تسلی می‌یابند، تبلیغ و ترویج رواداری، سازمان دادن امور خیریه و تشویق مردم به کمک به همنوعان و نیازمندان و … به دستگاه‌ها و مؤسسات مذهبی واگذار می‌شود و دولت در این موارد مداخله‌ای ندارد. در نظام سکولار، حقوق مذهبی و دینی همچون دیگر حقوق مدنی برای همه شهروندان تضمین می‌شوند.

چالش‌ها

شکل گیری سکولاریسم در جوامع با موانع و چالش‌های مختلفی مواجه می‌شود. برخی از موانع شکل‌گیری سکولاریسم عبارتند از:

خشک‌اندیشی مذهبی

در جوامعی که تعصب و خشک‌اندیشی مذهبی قوی است، برخی افراد برای مذهب و باور خود جایگاه ویژه قائل هستند. آنها در پی تحمیل باورها و مناسک مذهب خود به دیگران به‌هر قیمتی هستند. آنها با تفکیک دین از دولت مخالفت می‌کنند و اعتقاد دارند دین یا مذهب آنها باید نقش تعیین‌کننده در امور سیاسی و سپهر عمومی و حتی زندگی خصوصی داشته باشد.

روحانیون در سوءاستفاده از احساسات عوام مهارت هزاران ساله دارند. این مهارت امروزه با کمک رسانه‌های همگانی مدرن به کاراترین شکل به‌کار گرفته می‌شود.

مخالفان سکولاریسم و مروجان حکومت دینی، از استدلال‌های روادارانه‌ی سکولاریسم مثل دموکراسی، آزادی عقیده و مذهب و حقوق بشر برای اهداف تنگ‌نظرانه خود سوءاستفاده می‌کنند.

گسترش رفاه عمومی

یک حکومت مذهبی به دلیل گوناگون مانع گسترش رفاه عمومی است. بودجه‌ها بر اساس نیاز مردم و جامعه تدوین نمی‌شود، بلکه براساس تبلیغات و حفظ حکومت مذهبی اختصاص می‌یابد.

حکومت دینی با کنارگذاشتن متخصصان، اندیشمندان و نخبگان دگراندیش و مجبورکردن آنها به مهاجرت، با نادیده‌گرفتن علوم اجتماعی مدرن ضربه جدی به شکل‌گیری و گسترش رفاه عمومی می‌زند.

تقلید و پیروی کورکورانه از رهبران مذهبی

حکومت دینی با تلقین، تبلیغ و ارعاب، استقلال فکری و وجدان انسانی و انساندوستی توده‌ها را از کار می‌اندازد و مومنان را مستعد خشونت و آسیب رساندن به انسان‌های دیگر و حتی کشتن آنها می‌کنند. در دین اسلام جنگ بنام جهاد حتی یکی از فروع دین و از واجبات اسلامی است. واژه‌ی جهاد ۱۰۸ بار در قرآن آمده‌است. در برخی جوامع، رهبران دینی تأثیر بسزایی بر پیروان خود دارند و آنها را با فتوا و تحریک بدون اندیشیدن مستقل توده‌ها را وادار به خشونت‌های سهمگین می‌کنند. سوءاستفاده از این نفوذ، یکی از موانعی جدی برای حرکت جامعه به‌سوی سکولاریسم است. تغییر در نگرش این مقامات و تعامل مثبت با آنها کار بسیار دشواری است.

منافع اقتصادی

روحانیون در حکومت دینی جایگاه برتر و منافع مالی و اقتصادی دارند که در تفکیک دین از دولت به خطر می‌افتد. در حکومت دینی موسسات مذهبی به دولت وابسته‌اند و درآمدهای زیادی برای روحانیون و حکومت دارند. علاوه بر این در حکومت‌های دینی روحانیون با تسلط بر وقف، خمس، زکات و نذر بر بخش عمده اقتصاد کشور تسلط دارند. هر نظامی که این تسلط را محدود کند، مورد خشم، نفرت، نفرین و تهمت روحانیون قرار می‌گیرند. در نتیجه، حرکت به سوی سکولاریسم با مقاومت شدید روحانیون مواجه می‌شود.

تقدس

روحانیون برخی امور اجتماعی یا حقوقی را مقدس‌ و بخشی از ارزش‌های فرهنگی جامعه معرفی می‌کنند. این پدیده‌های مقدس موانع جدی در راه تفکیک دین از دولت هستند. افرادی این افکار روحانیون را به عنوان جزء هویت فرهنگی و ملی خود تلقی می‌کنند و تغییرات در این زمینه را نادرست می‌بینند. به‌عنوان نمونه روحانیون و متکلمین شیعه بر این باورند که خدا با یک رسانه‌ی خطاناپذیر به آنها نظر خود را اعلام کرد که دیه زن نصف مرد است. حال اگر زنان و کنشگران مدنی به این حکم انتقاد کنند، با یک موضوع مقدس، یک هویت فرهنگی و ملی مخالفت کرده‌اند و مستحق سرکوب می‌شوند. تقدس‌زدائی از تبعیض‌ها و خرافات، کاری دشوار است و یک مبارزه و روشنگری، فرهنگی و هنری درازمدت و پیگیر طلب می‌کند. هر چند مردم بدون توقف، آرام و مطمئن به سوی سکولار کردن جامعه به پیش می‌روند.

مقاومت سیاسی

برخی از گروه‌ها و افراد در حکومت دینی منافع سیاسی دارند. آنها از دست دادن اجرای قوانین مذهبی و باورهای دینی، به‌ویژه باورهای خرافی دینی را تهدیدی برای قدرت و موقعیت خود می‌بینند. آنها با حرکت به سوی سکولاریسم به شدت مخالفت می‌کنند.

دروغ

یکی از چالش‌های گسترش سکولاریسم دروغ و نسبت دادن پدیده‌هایی به آن است که به‌هیچ وجه با آن همخوانی ندارد. ازآن میان از مخالفت سکولاریسم با مذهب می‌توان نام برد. شگرد دیگر، خواندن چیزی را سکولاریسم که سکولاریسم نیست و رد کردن آن. به‌عنوان نمونه، حکومت صدام حسین را سکولاریسم می‌خوانند و با برشمردن جنایات صدام، به خیال خود سکولاریسم را رد می‌کنند.

مطلوب جلوه‌دادن فاجعه‌های تاریخی

طرفداران حکومت دینی با رومانتیزه‌کردن، مطلوب و خوشایند جلوه‌دادن دیکتاتورها و نظام‌های سرکوبگر و غیرانسانی، سعی در عقب‌گرد به عصری را دارند که زندگی توده‌ها بغایت رنجبار بوده است. برای نمونه، برای اسلامگرایان حکومت محمد در مدینه که با جنگ‌ها و سرکوب‌ها، ترور و فقر همراه بود و اقلیت‌های مذهبی و قومی هیچ حقوقی نداشتند و زنان هیچ جایگاهی در جامعه نداشتند، برده‌داری آزاد بود، حکومتی مطلوب، دادگرانه و آرمانی جلوه داده می‌شود.

گزینش دستاوردهای مدرنیته

مدرنیته پیشرفت همزمان علوم انسانی ئ اجتماعی، دانش و فناوری است. طرفداران حکومت دینی از یک سوی دستاوردهای مدرنیته چون کرامت انسان، حقوق فردی، حقوق بشر، حقوق بین‌الملل، قوانین وضعی را رد می‌کنند و از سوی دیگر از دستاوردهای فناوری مدرن چون رادیو، تلویزیون، اینترنت، هواپیما و حتی بمب اتم برای گسترس و تحکیم مقاصد و افکار کهن و تبعیض‌آمیز خود حداکثر استفاده را می‌کنند.

فقه

فقه ادیان ابراهیمی، به‌ویژه اسلامی قوانینی دارد که بسیار تبعیض‌آمیز، خشن و ضدانسانی است. از آن میان از تبعیض و خشونت نسبت به زنان، دگراندیشان، همجنس‌گرایان، پیروان ادیان دیگر، مجازات اعدام، سنگسار و قطع دست و پا می‌توان نام برد. نشان دادن اینکه این تبعیض‌ها و مجازات‌ها ربطی به خدا و پیامبر ندارد و ساخت و پرداخت روحانیون و متکلمان ادیان ابراهیمی است و باید با برخوردها و قوانین انسانی جایگزین شود، چالشی کلان و وظیفه بزرگ روشنفکران دوران ماست.

سانسور و خودسانسوری

سانسور چه عمودی از سوی دولت، چه افقی از سوی عوام و اکثریت در ایران ریشه تاریخی و طولانی دارد. نتیجه این سانسور دوگانه، خودسانسوری، با ایما و اشاره و مبهم‌نویسی است. رسیدن به جامعه‌ای روادار که اندیشمندان مستقل آزادانه بتوانند نقد کنند و ایده‌ها نو مطرح نمایند، تابوشکن باشند کار بزرگ پیش ‌روی ماست.

نهی از منکر و آتش‌به‌اختیاری

در یک دموکراسی دادرسی‌ها در دادگاه‌های علنی انجام می‌شود. اعمال قدرت در انحصار دولت است و کسی حق ندارد سرخود دیگران را مجازات کنند. شوربختانه متکلمان اسلامی نهی از منکر را ابداع کردند و رهبران حکومت اسلامی آتش‌به‌اختیاری را تجویز می‌کنند. بسیج عمومی اندیشمندان و توده‌ها برای هر دو پدیده ضداجتماعی و ضدانسانی لازم است.

انتقادهای مخالفان سکولاریسم

مخالفان سکولاریسم انتقادات متعددی را مطرح می‌کنند. برخی از این انتقادات ریشه در برداشت نادرست از سکولاریسم دارد و برخی یگر نسبت دادن پدیده‌هایی به سکولاریسم است که با آن هیچ ارتباطی ندارند و برخی از بیماری‌های دوران کودکی سکولاریسم است. سکولاریسم به عنوان یک فلسفه سیاسی که برای پایان دادن به جنگ‎های مذهبی و گسترش رواداری از سوی عده‌ای از اندیشمندان که اکثریت آنها باورمندان به مذهب بودند پدید آمد، مانند هر اندیشه اجتماعی دیگر قابل توسعه است و اشتباهات خود را در مسیر حرکت تصحیح می‌کند.

انتقادات نسبت به سکولاریسم تنوع و گستردگی زیادی دارد. به برخی از انتقادات می‌پردازم:

تبعیض علیه مذهب

برخی از مخالفان سکولاریسم اعتقاد دارند که این مفهوم منجر به تبعیض علیه مذاهب می‌شود و آزادی باور و مذهب فرد را پایمال می‌کند. با نگاهی به تاریخ پیدایش سکولاریسم، و تجربه سکولاریسم در کشورهای دموکراتیک و روادار، در می یابیم، که سکولاریسم درست برای رفع تبعیض بین مذاهب و رسیدن به برابرحقوقی همه‌ مذاهب شکل گرفت و موفق شده است.

نابودی ارزش‌های معنوی

برخی افراد بر این باورند که سکولاریسم موجب از بین رفتن ارزش‌های معنوی و اخلاقی در جامعه می‌شود و به جای آن، ارزش‌های مادی و تجاری گسترش می‌یابد. از آنجائی در نظام سکولار و دموکرات که هیچ مبارزه‌ای علیه مذهب، اخلاق، فرهنگ و هنر نمی‌شود، این نگرانی موردی ندارد. برعکس از آنجائی که پیوستن به مذاهب آزاد است و فشار مادی و یا رانت حکومت مذهبی وجود ندارد، ریا و سالوس به حداقل می‌رسد و ارزش‌های معنوی در جامعه سکولار جایگاه ویژه پیدا می‌کند.

نقض حقوق مذهبی

برخی انتقاد کنندگان بر این باورند که سکولاریسم حقوق مذهبی افراد را نقض می‌کند و محدودیت‌هایی برای عقاید و انجام فرایض و عبادات مذهبی فراهم می‌کند. این نگرانی نابجاست. سکولاریسم همراه با رعایت حقوق بشر، رواداری و دموکراسی است و آزادی باور و دین را تضمین می‌کند. آنچه سکولاریسم محدود می‌کند، اعمال شریعت یک مذهب ویژه بر باورمندان به مذاهب دیگر و شهروندان یک جامعه است.

افزایش بی‌دینی

برخی افراد اعتقاد دارند که سکولاریسم منجر به افزایش بی‌دینی و کاهش ارتباط اجتماعی و فرهنگی با مذهب می‌شود و به فروپاشی ارزش‌ها و هویت جامعه منجر می‌شود. این نگرانی مورد ندارد. در کشورهای سکولار و دموکرات ادیان گوناگون بدون تحمیل خود بر جامعه و دیگر ادیان فعالیت دارند.

چکیده

به طور کلی، سکولاریسم به تضمین آزادی، عدالت، تعامل آرام و مسالمت‌آمیز در جوامع مدرن و به تعادل بین دین و دولت کمک می‌کند تا هر دو بتوانند در جامعه به نحوی موثر عمل کنند.

سکولاریسم به ایجاد یک جامعه مدرن، پویا، و بردبار کمک می‌کند که در آن همه افراد، فارغ از باورهای مذهبی، از حقوق و فرصت‌های برابر برخوردار باشند.

سکولاریسم فقط یکی از مولفه‌های فرمانروایی نوین و انسانگرا است. بدون آزادی، دموکراسی، رواداری، کثرت‌گرایی، رعایت کرامت و حقوق بشر، مبارزه با تبعیض و تلاش برای کاهش شکاف طبقاتی، هیچ تضمینی برای اجرای درست سکولاریسم در جامعه وجود ندارد.

سکولاریسم مبارزه با دین و مذهب نیست، بلکه تلاشی است برای آزادی همه دین‌ها و مذهب‌ها.

احد قربانی دهناری

۲۶ اردیبهشت ۱۴۰۳ – ۱۵ مه ۲۰۲۴

پ.ن.

درک عمومی و روشن از سکولاریسم برای ما که برای رسیدن به جامعه‌ای دموکرات، سکولار، روادار، صلح‌جو و مبتنی اعلامیه‌ی جهانی حقوق بشر با رفاه همگانی مبارزه می‌کنیم بسیار مهم است. نظرات موافق، مخالف یا تکمیلی خود را با این نوشته از طریق ایمیل یا تلگرام با من در میان بگذارید:

Ahad.Ghorbani@gmail.com

@ahaddehnari

حماسه داد و رژیم بیداد –…

حماسه داد و رژیم بیداد –…

بازدیدها: 0

چند روزی از انتخابات دور دوم مجلس یازدهم که در روز جمعه 21 اردیبهشت برگزار شد، می گذرد. ذوب شدگان در ولایت که جیره خوار رژیم در همه دوران بودند مثل گذشته گرد و خاک راه انداختند و فریاد بر آوردند که مردم حماسه آفریدند و یک پارچه در انتخابات شرکت کردند، « احمد وحیدی » مرد مرموز رژیم که وزارت کشور را در دست دارد پیش از دیگران وارد صحنه شد و نوشت: مردم حماسه آفریدند، از همه مردم شریف سپاسگذارم، از همه همکارانم در وزارت کشور، نهاد های امنیتی، انتظامی، شورای نگهبان و دیگران که در آفرینش این حماسه سهمی داشتند. این گفتار کلیشه ای که از قلم این مامور معذور و جنایتکار تراوش کرده، نیازی به تفسیر ندارد ولی براستی این وزیر کشور آگاهی به میزان مشارکت نداشت؟ اگر سکوت می کرد و حرفی نمی زد برای رژیم درمانده بهتر نبود؟ هرچند دروغ که نخست از سوی خمینی بنیانگذار رژیم به ابزار حکومت ولایی تبدیل شده همچنان ادامه دارد و هر روز ابعاد وسیعتری بخود می گیرد.گویا این رژیم ولایت با دروغ اجین شده و برای پایداری خود به هر ترفندی دست می یازد، هر چند دیگر حنایش رنگی ندارد و پایگاهی در بین مردم هم ندارد و انتخابات فرمایشی آن معنی و مفهوم خود را از دست داده است، تا جائیکه در این انتخابات که باید 90 نفر در دور دوم انتخاب می شدند، تعداد اندکی مشارکت کردند. « مسعود میرهادی » سر دبیر روزنامه « رسالت » که خود از سرسپردگان رژیم و ذوب در ولایت است روز بهد از انتخابات می نویسد: انتخابات دور دوم مجلس دوازدهم هم بحران و هم فاجعه بود. مشارکت در دور اول 25 درصد بود ولی دور دوم یک فاجعه، بحران و حتی تحقیر بود، صدا وسیما با فریاد و داد و بیداد گفت: همه آمده بودند! کجا آمده بودند؟ باید پرسید که کسی پاسخگوی این فاجعه است؟ خالص سازسی برای برقراری حاکمیت اسلامی؟ باید یادآور شد که در کلان شهر تهران که بیش از 7 و نیم میلیون نفر حق رای دارند تنها 7 درصد در آن بازی و نمایش بی محتوا مشارکت کردند.و افرادی وارد مجلس دورازدهم شدند که هیچگونه شناختی از جامعه ایران بویژه از مناطق پیرامونی ندارند و تنها مطیع رهبری و خواهان خالص سازی مدیریت در کشورند.در این مجلس تعداد نمایندگان زن کاهش یافته و همه نامیندگان بحران فکری و ریشه اندیشه فقاهتی دارند.باید یادآور شد که خالص سازی رژیم خواست « خامنه ای » است که می خواهد به جامعه اسلامی برسد و آن را بر زبان می آورد و بر این باور است که رژیم در مرحله چهارم گذار است ( انقلاب اسلامی، دولت اسلامی، حکومت اسلامی، جامعه اسلامی ) گفتار خامنه ای در دیدار با هیات علمی پنجمین کنگره جهانی حضرت رضا.این بینش نیازمند نیرو های نیابتی در گوشه و کنار جهان است تا با هزینه میلیارد ها از دارایی های مردم فقیر ایران زمینه حاکمیت اسلامی را برپا سازند رئیس جمهور منتخب ولایت و عمله جنایت با دروغ پردازی و یاوه گویی سخن از رشد اقتصادی به میان می آورد و در نشست با استاندران می گوید: در باشگاه های قدرت های جهانی جزو قدرت های برتر هستیم!! البته هیچگونه سندی ارائه نمی دهد و گروهی فرصت طلب، جیره خوار رانت خور هورا می کشند و فریاد بر می آورند که صحیح است، صحیح است!!

این در حالی است که برخی از استادان دانشگاه و مقامات خود رژیم هشدار می دهند که جامعه به سوی پرتگاه و انفجار پیش می رود « دانیال آل هاشم » استاد دانشگاه و کارشناس توسعه از بحران عمیق اقتصادی می گوید و به سایت « رکنا » گزارش می دهد که بررسی ها نشان می دهد 7 شرکت از 10 شرکت بزرگ تولیدی در فروردین 1403 نسبت به مدت مشابه خود با کاهش شدید تولید روبرو شدند و 6 هزارو 885 کارخانه به در های خود قفل زدند از جمله از آن کارخانه های مهم « پلی اکریل » اصفهان که مادر نساجی در ایران محسوب می شود، علاوه بر آن باید به کارخانه قند کرج اشاره کرد که 300 هزار تولید روزانه داشت و هم اکنون نیمه تعطیل است و شرکت های دیگری مانند « شرکت های دارو سازی الحاوی و داروگر » که قدمت چندین دهه داشتند. از عوامل مهم تعطیلی این موسسات صنعتی و دارویی و بهداشتی کمبود گاز، برق و عدم توانایی در مدیریت است. در دومین کشور جهان در منابع گازی، نمی توانند گاز های مصرفی این صنایع را تامین کنند حالا این رئیسی نادان رئیس جمهور ولایت چگونه سخن از قرار گرفتن در باشگاه های قدرت های جهانی به میان می آورد، هرچند ایشان معنی گفتار خود را هم درک نمی کند! گاهی این شخص نادان بدون درک مفاهیم اقتصادی سخن از رشد اقتصادی به میان می آورد که گویا در چند سال گذشته بی سابقه بوده است، در حالیکه رشد اقتصادی خود را در شاخص ها، رفاه و افزایش تولید و کاهش بیکاری نشان می دهد رشد اقتصادی نشان می دهد که در یک بازه زمانی چقدر تولید در حوزه های گوناگون صنعت، کشاورزی، خدمات و… افزایش یافته است.

مرکز پژوهش های مجلس در گزارش اخیر خود می نویسد: مصرف کالری نیمی از جمعیت ایران در سال 1401 کمتر از استاندارد جهانی 2100 کالری در روز بوده و 30 درصد مردم در زیر خط فقر روزگار می گذرانند، میانگین مصرف گوشت قرمز برای هر خانوار در سال 8 کیلوگرم و در سه دهک پائین کمتر از 2 کیلو گرم و یا 700 گرم برای هر نفر در سال است، سرانه مصرف لبنیات در جهان بطور میانگین 170 کیلوگرم در سال است که میزان آن در کشور های اسکاندیناوی متجاوز از 300 کیلوگرم است و در جمهوری ولایت میزان آن کمتر از 70 کیلوگرم است که هر روز رو به کاهش پیش می رود. جامعه با بحران شدید گرانی، بیکاری، تنش های اجتماعی و خشونت روبرو است. بر اساس گزارش پزشگی قانونی در سال گذشته بیش از 100 هزار نفز در نزاع های خیابانی، محلی و خانوادگی دچار آسیب شدند، تنها از اول فروردین ماه سال 1403 تا 15 اردیبهشت همین سال 23 زن و دختر از سوی پدران، برادران و یا شوهران خود کشته و تعداد زیادی زخمی شدند و یا در خیابان های کشور رژیم ولایت جنگ خیابانی با زنان آغاز کرده که از قوانین ارتجاعی و سیاه آن پیروی نمی کنند، رژیم درمانده همچنان به یاوه گویی، بزرگ نمایی و انحراف افکار عمومی در داخل و خارج ادامه می دهد و برای دهن کجی به توده های زحمتکش که در زیر بار سنگین زندگی کمر خم کرده اند دزدان را مانند « صدیقی » هنوز در مسند امام جمعه تهران نگه می دارد و یا به قاتل نام و نشاندار « امیرعلی حاجی زاده» فرمانده نیروی هوافضای سپاه که نقش مهمی در سقوط هواپیمای اوکراینی داشته نشان  «حماسه ساز منتخب » فردوسی می بخشد.

شرایط بگونه ای تیره و تار است که برخی از روزنامه ها و یا خبرگزاری های داخلی که به شدت سانسور می شوند مجبور به انتشار خبرهایی می شوند که خوشآیند رژیم ولایت نیست مانند خبرگزاری « ایلنا » که در گزارش خود می نویسد: سبد معیشت خانوارهای کارگری در کلان شهر ها در اسفند 1402 به بیش از 28 میلیون و 900 هزار تومان رسیده است و بیش از 57 درصد از جمعیت کشور با سوء تغذیه روبرو هستند که متاسفانه بیش از 16 میلیون تن از آنها را کودکان تشکیل می دهند و این روند برای آینده کشور یک فاجعه است

هانا آرنت گفته جالبی دارد و می گوید استبداد در دو مرحله بیشتر به خشونت و جنایت دست می زند یکی در هنگام برقراری و استقرار که می خواهد ثبات یابد و دیگری هنگامیکه خود را در خطر سقوط و نابودی می بیند و ما این مرحله دوم را در رفتار رژیم ولایت مشاهده می کنیم از یک سو ریزش به سرعت ادامه دارد و افرادی مانند « محمد خاتمی » که سال ها وزیر و رئیس جمهور ولایت و عمله شر بوده می گوید: آگاهانه و صادقانه رای ندادم تا به هیچکس دروغ نگفته باشم و یا شخصیت برجسته قرآن پژوه و مبارز حقوق زنان که سال ها مدافع ولایت بوده می نویسد: من و امثال من می ایستیم تا فرزندان ما و آیندگان گمان نکنند که نسل ما نسل نادان و نا آگاه بوده است. ما به دلیل یک اشتباه شاید اشتباه ناگزیر تاریخی به روحانیت اعتماد کردیم و ندانستیم که خدعه ها در پیش است و بدین ترتیب در شکل گیری حکومتی سهیم شدیم که کشور ما را به وضع قلاکت بار کنونی رسانده است و رنج های فراوانی بر فرزندان ما  به ویژه دخترانمان تحمیل نموده و تقریبا همه مواهب اولیه ی یک زندگی با کرامت را از آنان سلب کرده است. ما می دانیم که برای تصحیح اشتباه خود باید بایستیم تا ایران را به سرزمینی تبدیل کنیم که فرزندانمان زیستن در آن را به زیستن در هر جای دیگر ترجیح دهند. این گفتار نشانه صداقت و شجاعت بانویی است که با تمام توان با رژیم ولایت مبارزه می کند، به زندان می افتد، حجاب اجباری ولایت را رعایت نمی کند و تفسیر دیگری ارائه می دهد.

فراموش نباید کرد که سرسپردگان رژیم ولایت همچنان به دزدی و انتقال آن به خارج ادامه می دهند. در گزارش بانک مرکزی که اخیرا منتشر شده آمده است که خالص حساب سرمایه در 9 ماه اول سال 1402 به رقم منفی 20 میلیارد و 193 میلیون دلار رسیده به دیگر سخن این مبلغ از کشور فرار کرده است، این هم نشانه دیگری است که صاحبان پول و سرمایه اعتماد و اطمینانی به آینده رژیم ولایت ندارند و سرمایه های خود را به خارج منتقل می کنند. آنچه مسلم است رژیم ولایت به بیدادگری، ستمگری، خشونت و کشتار ادامه خواهد داد و مردم بویژه کارگران و زحمتکشان حماسه خواهند آفرید و رژیم را با همه عوامل آن طرد خواهند کرد.

محمد حسین یحیایی

mhyahyai@yahoo.se .

“فریاد از این تغافل و&#8…

“فریاد از این تغافل و…

بازدیدها: 0

جنبش زن، زندگی، آزادی به عنوان جنبشی سیاسی و فرهنگی با ایده و گفتمانی روشنفکرانه فراموش شده و به جای آن دلمشغولی به بازی فرافکنی سیاسی – کودکانه (کی بود کی بود من نبودم، تو بودی)، و درغلطیدن به خشونت‌های زبانی و پرونده سازی نسبت به یکدیگر، پرداختن به پرچم‌های خودی و پرچم این ملت و آن ملت جایگزین شده‌اند. به جای تلاش برای همکاری و همبستگی در راستای تدوام و تقویت جنبش زن، زندگی، آزادی بازارِ سهم خواهی، مجیزگویی و تقویت خوی قدرت گرائی و کیش شخصیت ومُنجی بافی و مرگ و لعنت فرستادن به این و آن به کسب و کار سیاسی بَدَل شده است. اگر رخصت وفراغتی هم حاصل شود با زبان و قلم همدیگر را دریدن، اما همزمان فراموش نمی‌شود جیغ و داد راه انداخته شود که حکومت ملاهای جانی و فاشیست دارند ایران را ویران و قتل عام می‌کنند.

پاره‌ای گرفتاری‌ها از بد آموزی‌های آموزشی و فرهنگی ست که عادت شده‌اند، دیگران و غیرخودی‌ها زود داوری و قضاوت می‌شوند، و زشت و بد داوری و قضاوت می‌شوند و فقط خودپسندانه به خود ودارودستۀ خود نگریسته می‌شود. گرفتاری‌های آموزشی و فرهنگی با یاری عوامل مستقیم وغیرمستقیم حکومتی که نقش مخالف حکومت اسلامی را بازی می‌کنند، کارشان ترور شخصیت و غرغره و غثیان گفته‌ها و فرمان‌های وزارت اطلاعات و امنیتی‌های حکومت اسلامی در باره کنش گران سیاسی و فرهنگی فعال و دموکرات اپوزیسیون شده است. شخصیت‌ها و کنشگران سیاسی و فرهنگی مخالف حکومت اسلامی برچسب فاسد و بی سواد و خراب، بی اخلاق می‌خورند و علیه‌شان پرونده سازی هایی شرم آور می‌شود تا آن حد که فیلسوف‌شان عبدالکریم سروش آن‌ها را فاحشه و قواد می‌خواند.
داوری‌ها و قضاوت‌های افراد و جریان‌های سیاسی اپوزیسیون حکومت اسلامی نسبت به هم اینگونه است: رضا پهلوی به درد نمی‌خورد چون خودش وخانواده‌اش معایبِ درشت و ریز بسیار داشته و دارند، و از همه بدتر در محاصره راست افراطی و” ناسیونال فاشیست” هاست. طرفداران رضا پهلوی و سلطنت طلبان هم چپ‌ها را “پنجاه و هفتی” و خیانت کارمی دانند و برای بخشی از آن‌ها از همین حالا که نه به دارِ و نه به بار، فرمان مرگ صادر وسر داده‌اند، از نظر این نوع افراد و جریان‌ها چپ‌ها خائن تر از روشنفکرانند، ملیون و مصدقی‌ها بد تراز چپ‌ها وروشنفکرانند و مجاهدین هم بدتر از مصدقی‌ها، اصلاح طلبان هم که بدردِ لای جرز دیوار می‌خورند، در داخل کشور هم که مخالفان مُشتی جوان هیجان زده و درگیرِ شورحسینی‌اند و مشتی روانی و قشرِ خاکستری، نه رهبری دارند و نه سازماندهی، مبارز واقعی هم در کار نیست، همه مامور حکومت اسلامی‌اند، مگر عکس‌اش ثابت شود، یعنی اول باید اعدام شوند، تا در کنار جواز دفن، لوحِ قهرمانی تقدیم‌شان شود. احزاب و سازمان‌ها و شوراهای اپوزیسیون داخل و خارج هم که یا وابسته و چلبی نشان‌اند یا تجزیه طلب و مفت گران. در عرصه مبارزه ملی و بین المللی هم فعلن دو موجودی داریم، پرچم‌های فلسطین و اسرائیل و چندین پرچم سه رنگ که ابزار سرگرمی و اختلاف‌های سیاسی شده‌اند.
در طی چهل و پنج سال اپوزیسیون حکومت اسلامی ده‌ها برنامه و اساسنامه و تاکتیک و استراتژی و پروژه و چندین قانون اساسی مکتوب و مصور صادر کرده که متاسفانه تا اینجا مُشتی سندِ ثبت تاریخی شده‌اند و تلاشی جدی و صادقانه برای محقق کردن آن‌ها صورت نگرفته است. در خارج کشور صدها صاحب نظرسیاسی و صاحب تحلیل، روزانه و شبانه تکرار یکدیگرند. اکثر برنامه سازان رسانه‌ها هم در ذهن و کلام‌شان در حال ِ انقلاب روزانه در ایران‌اند.
یعنی… اگر در بر همین پاشنه بچرخد که سالن‌های سخنرانی و فَک نوردی‌های جلوی میکروفون و دوربین و ” لشکرفالورهای مجازی” جای “خیابان” و آنچه به طور واقعی در میهنمان جاری ست را بگیرند، امید ثمری نخواهد بود، و بیش از این بیانِ واقعی سروده سنایی می‌شویم.
شد عقل ما عقیم ز بس با تغافلیم
فریاد از این تغافل و عقل عقیم ما


از فیس بوک مسعود نقره کار

خاطرات پزشک تبعیدی، محمود زهرا…

خاطرات پزشک تبعیدی، محمود زهرا…

بازدیدها: 8

نگاهی به مرگ و زندگی، “خاطرات پزشک تبعیدی درهلند” تجربه سفر به سرزمینِ رنج‌ها و شادی‌های انسان، سفر در پهنۀ بیکرانِ کرامت انسانی و دو مفهوم زندگی و مرگ است، مفاهیمی که هنوز رازهایی سر به مُهراند. این خاطرات سرشار از حس و عاطفه و عشق و فکراست، دراین خاطرات وفاداری به واقعیت، انتقال حس و عاطفه انسانی، صمیمیت و روان نویسی با نثری ساده و بی تکلف و جذاب، توانائی نویسنده را در به کار گرفتن این ژانرِ ادبی برای بیان تجربه‌هایش نشان می‌دهد. این خاطرات اگر چه گزارش خاطره است اما به نوع ادبی گزارش – داستان یا داستان‌های گزارشگونه نزدیک می‌شود. نویسندۀ این خاطرات آموزنده و خواندنی در کنار طبابت، کنشگری سیاسی و فرهنگی ست، به همین خاطر خاطرات دکتر محمود زهرایی، پزشک تبعیدی در هلند، پیام هائی فراتر از یک خاطره نویسی صرف دارد، حتی گاه به عرصه پرسش‌های فلسفی نیز کشیده می‌شود.

کم نبوده و نیستند پزشکانی که در کنارکار و وظیفۀ پُرمسئولیت طبابت، نقش‌های سیاسی و فرهنگیِ ارزشمندی ایفا کرده‌اند تا آنجا که تعدادی از آنان، زن و مرد، در زمرۀ روشنفکران سیاسی و فرهنگی ِمیهنمان بوده‌اند و نقشی مؤثر بر روند تحولات دموکراتیک در جامعه داشته‌اند.
ng.jpgحرفه‌ی پزشکی، یا به قول زنده یاد دکتر غلامحسین ساعدی، ” حرفه وجیه المله طبابت”، وجاهت و مقبولیتی عام، تاریخی وجهانی داشته و دارد. در ایران طبیب را حکیم می‌خواندند شاید به این خاطر که او را صاحب حکمت و همه چیز دان می‌پنداشتند، منزلتی که این حرفه را به حد” دانش و حرفه‌ای خدایی ” رساند. این جایگاه یگانه را نیاز انسان به سلامتی و عشق‌اش به زندگی و گریزش از درد‌های جسمانی و روانی، و مرگ سبب شده است. انسان سلامتی خود و عزیزان‌اش را مهمترین مساله زندگی‌اش می‌داند. تامین و حفظ سلامتی را نیز ورای تمهیدات آسمانی، به طور واقعی در حضور و نقش پزشک تجربه کرده است. این نیاز رابطه‌ی ویژه‌ای میان پزشک و بیمار و نزدیکان بیمار بر قرار می‌کند و از پزشک اتوریته و شخصیتی مورد اعتماد در ذهن آنان می‌نشاند. هنگامی که انسان به فرد و یا حرفه‌ای نیاز داشته باشد آن حرفه و صاحب حرفه اهمیت خاصی برای فرد نیازمند پیدا می‌کنند، اهمیتی که غالبا” تا هنگام رفع آن نیاز وجود خواهد داشت. در مورد حرفه‌ی پزشکی این اهمیت داشتن، ابعاد و دامنه‌ی وسیع تری پیدا می‌کند و پزشک نه فقط در رابطه با بیمار و خانواده و نزدیکان بیمار، که در سطع جامعه از وجهه و منزلتی خاص (معنوی و مالی) و پایدار برخوردار است. ویژگی‌های برشمرده در خاطرات دکتر زهرائی در رابطه‌اش با بیماران و در محیط‌های بهداشتی و درمانی حس و درک شدنی ست.
در جامعه پزشکی برخی پزشکان به مانند طبیب معروف” علی بن عباس اهوازی” (متوفی به سال ۳۸۴ هجری) می‌اندیشند که گفته بود طبیب می‌باید ” پیوسته به مطالعه کتب، یعنی خواندن کتب طبی و خواندن آنها مشغول باشد” و صرفا” به حرفه وتخصص خود و درمان بیماران‌اش بیاندیشد”. واقعیت این است که حساسیت این حرفه که با جان آدمیان سر و کار دارد دانش و تجربه و تبحر ضرور، و وقت کافی برای با بیمار بودن می‌طلبد، این ویژگی‌ها بطور واقعی امان نمی‌دهند اکثر پزشکان فراتر از حرفه‌ی خود به دیگرعرصه‌های فعالیت‌های اجتماعی قدم بگذارند.
حتی در شرایط امروزین به ندرت دیده می‌شود که اکثر پزشکان به مطالعه و فعالیت در زمینه‌های سیاسی و فرهنگی بپردازند و در این عرصه نیز وقت صرف کنند. وجهه و منزلت و نیز بی نیازی مالی و معنوی این حرفه، بخش اعظم پزشکان را به محافطه کاری بیشتر سوق داده است.
پزشکان، به مانند نویسندۀ این خاطرات، می‌باید حد اقل با طرح و بیان تجارب‌شان سببِ تقویت حس همدردی و همدلی میان انسان‌ها شوند. این بحث که پزشکان بهتر است در حوزه کاری خود نقش “روشنفکران خاص” را ایفا کنند، هم در عرصه روابط انسانی و اجتماعی و هم در پهنۀ سیاست‌های بهداشتی و درمانی و آموزش پزشکی معنا می‌شود. بی تفاوت نبودن نسبت به مسائل اجتماعی وعوامل فرهنگی و اخلاقی‌ای که بر سلامت جسمانی و روانی افراد و گروه‌های اجتماعی تاثیر می‌گذارند نیز در زمره‌ی وظایف پزشکان، در هرجای جهان، دانسته‌اند.
بستر مناسبی که رابطه میان پزشک و بیمار و جایگاه اجتماعی پزشک به وجود می‌آورد می‌تواند عاملی باشد که با اتکا به آن پزشک فراتر از تشخیص بیماری و درمان بیمار با تجارب و نگاه انساندوستانه به عرصه تشخیص و درمان بیماری‌های جامعه، یعنی عرصه‌ی سیاست و فرهنگ نیز پا بگذارد، و یا حداقل با برداشت‌ها و تعاریف امروزین نقش روشنگرانه‌ی “روشنفکر خاص” را ایفا کند و شخصیتی روشنفکری در موقعیت شغلی‌اش سامان دهد و در همین محدوده پیام آور همدلی، همدردی، آزادیخواهی و انسان دوستی باشد.
تلاش‌های دکتر محمود زهرایی در عرصه سیاسی، فرهنگی وقلمی، و انتقال تجارب آموزنده و تاثیر گذارش نمونه‌ای مثال زدنی، ستودنی و قابل اتکاست، نمونه‌ای که نشان می‌دهد پزشکان می‌توانند و می‌باید حضوری فعال تر و چشمگیرتر و نقشی مؤثر و پویا در جامعه داشته باشند.
……….
از فیس بوک مسعود نقره کار

۲۵ اردیبهشت روز بزرگداشت فردوس…

۲۵ اردیبهشت روز بزرگداشت فردوس…

بازدیدها: 1

شاهنامه حکیم توس، گنجینه خرد و دانایی است و سراسر آن، درس انسانیت، اخلاق، مردم‌دوستی، رواداری و فضیلت است. آزادگی و گردن فرازی و تسلیم نشدن در برابر ناحق، اصول ثابت انسانی ـ اخلاقیِ تمامی پهلوانان شاهنامه است. اندیشه مهم و محوری شاهنامه فردوسی، «خرد» است که آنرا باید پاسداشت.

زبان فارسی بالندگی خود را مدیون شاهنامه فردوسی است و به همین دلیل است که نام فردوسی با ماندگاری زبان فارسی گره خورده است.

فردوسی را باید از جمله قهرمانان ملی ایران به شمار آورد، شاعری گرانقدر که جانی تازه به کالبد زبان فارسی دمید و به باور دکتر ابوالفضل خطیبی «به مدد تجربه‌مندی‌های گذشته و کار عظیم خود زبان فارسی را به مرحله تثبیت رسانید و با سرودن شاهنامه توانست زبان فارسی را از نفوذ واژه‌های بیگانه حفظ کند و ساختار و هنجارهای نحوی زبان فارسی را از گزند بی‌هنجاری‌ها نگاه دارد.»

دکتر خالقی مطلق، شاهنامه پژوه و مصحح معتبرترین نسخه شاهنامه فردوسی به عنوان یک ایرانی معتقد است که: «ما (بخشی از) ملیت خودمان را مدیون زبان فارسی هستیم و زبان فارسی را نیز تا اندازه زیادی مدیون شاهنامه  فردوسی هستیم.»

شاهنامه فردوسی یکی از پرمایه ترین و بی نیازترین گنجینه های زبان پارسی از نظر در برداشتن لغات و اصطلاحات ادبی است و بی شک از این جهت بزرگترین و نخستین کتابی است که پاسدار کلمات درست و زیبای زبان فارسی شده و با پذیرش انبوه این کلمات در سینه فراخ خود، آنها را با صحت و امانت به نسل های بعدی سپرده است. زبان فارسی وسیله استحکام، اتحاد و ارتباط طوایف گوناگون ایرانی است. «شاهنامه فردوسی چنان مایه و پایه زبان فارسی را غنی و محکم کرده که جایی برای فراموشی این زبان در تاریخ نمانده است. بر همین اساس است که شاهنامه فردوسی را به مدد زبان فارسی، از پایه ها و بنیادهای اتحاد قومی ایرانیان نیز به شمار می رود».

به باور چالز ملویل استاد دانشگاه کمبریج: «دستاورد بزرگ فردوسی این بود که تاریخ ایرانیان را حفظ کرد. آنهم تاریخ دوران امپراطوری و اوج شکوهشان را . اما نکته مهم این است که آن را به زبان خود ایرانیان یعنی فارسی تدوین کرد. این کار فردوسی بخشی از مفهوم بزرگ ایرانی بودن است؛ آگاه بودن به هویت و درکی که از خود بوجود آورد.  این مسأله ای است که به نظر من در فردوسی بیش از هر کس دیگری متجلی شده است.»

محققان یکی از دلایل اهمیت شاهنامه فردوسی را در نقشی می دانند که این شاعر بزرگ با کتاب عظیمش در فرهنگ و سرنوشت یک ملت ایفا کرده است.

دکتر خالقی مطلق بر این باور است که هیچ کتابی در ادبیات فارسی وحتی ادبیات جهان وجود ندارد که مانند شاهنامه فردوسی در سرنوشت و فرهنگ یک ملت نقش ایفا کند و تا به این پایه اثر گذار باشد.

محمد علی اسلامی ندوشن فردوسی پژوه معاصر نیز شاهنامه فردوسی را تنها کتاب در ادبیات جهان می داند که در سرنوشت یک ملت تغییر ایجاد کرده است. به باور ایشان:

«شاهنامه سرنوشت ایران را تغییر داد و اگر شاهنامه سروده نشده بود ما کشور دیگری بودیم. اگر شاهنامه نبود، همان اتفاقی که در برخی کشورها همچون مصر، سوریه و اردن افتاد، برای ایران نیز تکرار می شد. زنده ماندن تاریخ و فرهنگ ایران و زبان فارسی به برکت شاهنامه فردوسی است.»

فردوسی را نمی توان تنها یک شاعر و اسطوره سرا نامید چرا که او در پشت شعر و اسطوره، در پشت این اشعار فاخر و و وزین و به مدد زبان شیرین و رسای فارسی، یک ملت را دوباره ساخت. در خیال فردوسی تنها اسطوره های ایرانی نبودند که در کلمات او جان تازه می گرفتند بلکه ایرانیان بودند که شکل می گرفتند و بارور می شدند و می بالیدند.

جهان کرده ام از سخن چون بهشت     ازین بیش تخم سخن کس نکشت

بناهای آباد گردد خراب                          ز باران و از تابش آفتاب

پی افکندم از نظم، کاخی بلند                که از باد و باران نیابد گزند

نمیرم، ازین پس، که من زنده ام              که تخم سخن را پراکنده ام

شورای ملی تصمیم ضمن تاکید بر لزوم پشتیبانی، گسترش، پژوهش و تدریس زبان‌های دیگر ایرانی و حفظ فرهنگ، هنر و صنایع بومی همه‌ی اتنیک‌های ایرانی، «۲۵ اردیبهشت روز بزرگداشت فردوسی و پاسداشت زبان فارسی» را گرامی می دارد و به همه ایرانیان و فارسی زبانان جهان این روز را شادباش می گوید

شورای ملی تصمیم

۲۵ اردیبهشت ۱۴۰۳

۱۴ ماه مه ۲۰۲۴

گزارشی از مصوبه پارلمان کانادا…

گزارشی از مصوبه پارلمان کانادا…

بازدیدها: 0

کیقباد اسماعیل پور

مسئول کمیسیون روابط بین الملل  –شورای ملی تصمیمم  

گزارشی از مصوبه پارلمان کانادا برای در لیست تروریستی قراردادن سپاه

روز  چهارشنبه هشتم ماه می ۲۰۲۴ اتفاق بزرگی در تاریخ ایرانیان کانادا اتفاق افتاد. در این روز تلاش های چند ساله ایرانیان کانادا در مورد قراردادن سپاه پاسداران  در لیست تروریستی کانادا یک گام  به پیش رفت و انهم تصویب پارلمان کانادا برای درلیست تروریستی قراردادن سپاه بود.

 در این روز نمایندگان پارلمان کانادا؛  از همه احزاب و همه نمایندگان منجمله  اعضا کابینه دولت و شخص نخست وزیر کاناد؛ به این پیشنهاد رای مثبت دادند. این پیشنهاد  با ۳۲۷ رای مثبت و صفر رای منفی  در پارلمان به تصویب رسید.

پیشنهاد در لیست تروریستی دولت قراردادن سپاه پاسداران در ۶ سال پیش نیز در پارلمان کانادا تصویب شده ولی توسط دولت اجرایی نشد. در طول این شش سال  بسیاری از شهروندان ایرانی کانادایی و انجمن مدنی و سیاسی آنها در شهرهای تورونتو؛ ونکوور؛ مونترال؛ اتاوا و دیگر شهرها در تلاش بودند تا نمایندگان دولت را به رای گیری دوباره در این مورد بخوانند.

 .

در طی این مدت – و بویژه پس از ساقط کردن هواپیمای مسافربری اوکراینی و قتل عام مسافرین-  شهروندان  ایرانی کانادایی از طریق تماس با نمایندگان خود؛ با طرح نمودن موضوع در تظاهرات ها و اجتماعات و رسانه ها و با پیگیری های مکرر خود این خواسته را  مطرح کردند. در انجام این امر انجمن خانواده های پروازهواپیمای اوکراینی PS752 واکثر انجمن های سیاسی و مدنی ایرانی کانادایی و از جمله سازمان عدالت جمعی IJCollective سهم ارزنده ای داشتند.

بعبارت دیگر این موفقیت نتیجه یک فعالیت سیاسی مستمرو جمعی بود که باید تا به صورت قانون در آمدن و توسط دولت اجرا شدن پیگیری شود. شایان ذکر است که  در کانادا؛ مصوبات مجلس پس از تصویب در مجلس نمایندگان و مجلس سنا؛ در صورت امادگی دولت برای اجرا؛ به توشیح فرماندار کل می رسد و به صورت قانون در می آید و در آنصورت دولت ملزم به اجرای آن می باشد.

این فعالیت درسی بزرگ برای فعالین سیاسی ایرانی کانادایی داشت که باید سیاست را بطور مستمر پیگیر بود تا به نتیجه های مطلوب رسید. دو فعالیتی که هم اکنون توسط این فعالین در کانادا در حال پیگیری است یک درخواست از کمیته ؛ بررسی  و تحقیق دولت در مورد دخالت کشورهای خارجی چین و روسیه در کانادا ؛ می باشد تا در این بررسی ها؛ دخالت دولت جمهوری اسلامی در کانادا را نیز مورد بررسی  قرار دهند.

و فعالیت دیکر؛ در دست بررسی بودن پرونده بیش از ۷۱۰ نفر از شهروندانی که متهم به نفوذ به کانادا در قالب شهروند هستند و احتمال می رود که این افراد از وابستگان به رژیم جمهوری اسلامی بوده اند. تاکنون سه نفر از پرونده ها رسیدگی شده و متهمین از کانادا اخراج شده اند. 

بنابراین همانطور که گفتیم؛ کار سیاسی در خارج کشور و در کشورهایی که هموطنان ایرانی زندگی می کنند کاری مستمر و دايمی باید تلقی گردد. از وظایف ایرانیان خارج کشور رساندن صدای مردم داخل ایران به جهانیان و همچنین داشتن ارتباط مستمر در کشورهای مختلف جهان است. بعنوان مثال اگر به همین پرونده گذاشتن سپاه در لیست تروریستی نگاه کنیم؛ این عمل پارلمان محصول بارها و بارها ملاقات  جلسه با نمایندگان مجلس و دولت بوده است. بعنوان مثال در مورد این پرونده در شش ماه گذشته فقط در ونکوور سه جلسه با نمایندگان دولت و وزرا برگزار شد که در آنها حداقل دو یا سه وزیر شرکت داشتند؛ وقتی مطرح می شد که این نیروی تروریستی امنیت مردم خاورمیانه و حتی شهروندان ایرانی ساکن کانادا را به خطر انداخته؛ وزیر دفاع و مهاجرت کانادا؛ باور نداشتند که چطور شهروندان ایرانی مقیم کانادا چقدر این امر برایشان حیاتی است؛ ولی با توضیحات این وزرا قانع شدند که موضوع را بطور جدی بررسی کنند؛ و این وزرا در روز چهارشنیه در رای گیری شرکت و رای مثبت به این امر دادند.

آخرین نکته در این باره؛ مشکلات اجرای این قانون؛ بشرطی که دولت بتواند شرایط اجرای ان را فراهم سازد؛ می باشد. از نکاتی که قبلا دولت لیبرال برای عملی نکردن تصمیم پارلمان اشاره می کرد مشکلات اجرایی درداخل کانادا و منجمله موضوع مهاجرین کانادایی که سربازی خود را در سپاه گذارنده اند و  همچنین مشکل قطع هر گونه رابطه دولت کانادا با جمهوری اسلامی در صورت تروریستی شناختن سپاه می باشد. من وقتی این ادعای دولت لیبرال را با رهبر حزب محافظه کار؛ حزب مخالف دولت؛ اقای پیر پلیویه در میان گذاشتم؛ ایشان هم تایید کردند که اجرای این مصوبه راحت نخواهد بود؛ ولی گفتند؛ ما مصمم هستیم تا؛ در صورت انتخاب توسط مردم در انتخابات سال اینده؛ این مصوبه را اجرایی کنیم.

و آخرین موضوع؛ سوالی است که هموطنان پرسیده بودند. اگر دولت کانادا این مصوبه را اجرا نکند؛ چه کاری می شود کرد؟

اگردولت مصوبه را اجرا نکند؛ از سه طریق زیر می توان دولت را تحت فشار گذاشت. این راهها شامل:

۱- استفاده از سیستم قضایی: که افراد و گروه‌های متضر از عدم اجرای قانون می‌توانند از طریق سیستم قضایی به دولت اعتراض کنند. این می‌تواند به شکل پیگیری‌های قضایی، دادرسی‌ها و تصمیمات دادگاهی منجر شود که دولت را ملزم به اجرای قانون می‌کند. این راه معمولا طولانی و زمان بر است.

۲- فشار عمومی: فشار عمومی و اعتراضات عمومی می‌تواند دولت را متقاعد کند که برای اجرای قانون سریع تر اقدام نماید. این عتراضات می‌توانند از طریق رسانه‌ها، تجمعات عمومی، نامه‌های انتقادی و سایر روش‌های اظهار نظر عمومی صورت بگیرند.

۳- و استفاده از ابزارهای قانونی متنوع دیگری که می تواند به اجرای این قانون توسط دولت بینجامد؛ و می توانید با سیاستمداران مشورت کنید.

البته با توجه به رای مطلق ۳۲۷ از ۳۲۷  و رای  مثبت تمامی وزرای کابینه  در پارلمان؛ احتمال اینکه دولت اقدامات اجرایی قانون را فراهم آورد بسیار است. و اگر این اتفاق بیفتد به این معنی خواهد بود که میان  کشورهای اروپایی و کانادا توافقی بوجود آمده تا همه کشورهایی اروپایی نیز سپاه را در لیست تروریستی قرار دهند و پایان رژیم ضد بشری کلید خورده و لازم است تا اپوزیسیون سریعتر آلترناتیو خود را معرفی نماید تا موضوع خلا قدرت پس از رژیم را حل کرده باشد.