شورای ملی تصمیم  همراه و همگام با مردم آگاه ایران، برای تحقق خواسته‌های زیر تلاش و مبارزه می‌کند. 1- گذار کامل از جمهوری اسلامی با تکیه به جنبش‌های اعتراضی مردم، گذار خشونت پرهیز با حفظ حق دفاع مشروع. 2 – حفظ تمامیت ارضی کشور با تاکید بر نظام غیرمتمرکز . 3- جدایی دین از حکومت. 4 – فراخوان عمومی برای تشکیل مجلس مؤسسان. 5 – تلاش برای برپایی نظامی دموکراتیک و انتخابی  تعیین نوع حکومت با آرای مردم. 6 –  اجرای کامل اعلامیه‌ی جهانی حقوق بشر و میثاق‌های وابسته به آن، با تاکید بر رفع هرگونه تبعیض علیه زنان و برابری جنسیتی در تمام عرصه های اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی، خانوادگی و مشارکت زنان در مدیریت جامعه، و نیز تاکید بر حفظ محیط زیست

نام نویسندگان و شاعران اعدام ش…

نام نویسندگان و شاعران اعدام ش…

بازدیدها: 2

از راست: محمدجعفر پوینده، فریدون فرخزاد، علی‌اصغر امیرانی، رحمان هاتفی و سعیدی سیرجانی

یاد آوری به حسن روحانی: “اخلاق، مقدسات و ارزش ها، وامنیت ملی” سه اصلی هستند که حسن روحانی برای اهل قلم خط قرمز اعلام کرده است. لیست نویسندگان و شاعرانی که به اتهام رعایت نکردن خط قرمز امثال حسن روحانی توسط حکومت اسلامی اعدام شدند، جهت یاد آوری و اطلاع ایشان و مردم ایران منتشرمی شود.

آیت الله خمینی، بینانگذار حکومت اسلامی مواضعی سخیف وگستاخانه در برابراهل قلمی که درراه تحقق آزادی اندیشه و بیان و قلم در میهنمان تلاش می کردند، داشت. خمینی مواضعِ اش را بارها در سخنرانی ها ی اش بیان کرد و به آن ها عمل شد. خط قرمز خمینی برای شکستن قلم و سانسور، وتبعید، زندان، شکنجه و اعدام اهل قلم “اخلاق اسلامی ، مقدسات و ارزش ها ی اسلامی ” و”امنیت ملی” یعنی حفظ حکومت اسلامی بود. تعفن متصاعد ازدهانی که توبه کرد از اینکه چرا زودتر برای اعدام اهل قلم دارها بر پا نکرد، و” بشکنید این قلم ها ” را نعره زد، نه فقط فضای میهنمان که جهانی را آلوده و آزرده کرد.

راه و روش خمینی را رهبران حکومت اسلامی ادامه داده اند .درباره خباثت ها وجنایت هائی که آخوندیسم و خمینیسم در قبال اهل قلم آزاداندیش و آزادیخواه روا داشته اند به وفور و فراوان نوشته شده و اسناد و مدارک و شواهد برای اثبات جنایت علیه بشریت، حتی در همین محدوده کافی ست.

سالیانی ست باورمندان به بقای حکومت اسلامی، خوشباوران، سیاست بازان و مزدوران تبلیغ و تلاش می کنند میان خمینی و “دوران طلائی” اش با دوران خامنه ای تفاوتی بسازند و جا بیاندازند، و مهم تر اینکه ثابت کننداصلاح طلبان حکومتی مثل خاتمی و روحانی ازجنس و جنم خامنه ای نیستند. سخنرانی اخیر حسن روحانی در باره کتاب و ممیزی در مراسم ” جایزه کتاب سال” و “نمایشگاه کتاب” از مواردی هستند که نادرست بودن این نوع تبلیغ ها و تلاش ها را نشان می دهند. حسن روحانی لابلای مشتی کلی گوئی وشعارهای فریبنده همان حرف های خمینی و خامنه ای را تحویل ناشران واهل قلم و مردم داد. وی پوشیده در زرورق رنگین ” اصلاح طلبانه” گفت: ” من نمی‌گویم ممیزی باشد یا نباشد، می‌گویم نمی‌شود برای ممیزی صد اصل درست کنیم. اخلاق به عنوان یک اصل باشد و مقدسات و امنیت ملی هم به عنوان اصول دیگر”.

چه تفاوتی میان سه اصلی که از نظر حسن روحانی خط قرمز است با خط قرمزی که طی عمر حکومت اسلامی مرعی شده است، وجود دارد؟. این خط قرمز هم سانسور اندیشه، بیان و قلم را توجیه کرده و هم حذف فیزیکی اهل قلمی که تلاش شان برای تحقق آزادی اندیشه و بیان و قلم ” بی اخلاقی، توهین به مقدسات و ارزش ها و به خطر انداختن امنیت ملی “خوانده شده است. “جرم “های برشمرده برای اذن ممیزی اثر و صاحب اثر، اعدام کردن و به قتل رساندن اهل قلم از همین کشکول ” اخلاق، مقدسات و ارزش ها، وامنیت ملی” بیرون آورده شده اند. سعیدی سیرجانی به گناه نوشتن زندانی و شکنجه شد، و در زندان به قتل رسید. اتهام های دروغین به وی عبور از همین خط قرمز بود: “انجام عمل لواط،، اعتیاد به تریاک، تهیه و فروش مشروبات الکلی، ارتباط با ساواک در رژیم سابق، ارتباط با نظامیان ضد انقلاب، شرکت در کودتای نوژه، ارتباط با عوامل ضد انقلاب در خارج از ایران و دریافت مقادیر متنابهی پول از آنان …”. محمد مختاری و محمد جعفر پوینده را هم ناصبی خواندند که به “مقدسات و ارزش ها” توهین کرده اند، و ستار بهشتی ، وبلاگ نویس را به اتهام اقدام علیه امنیت کشور از طریق شبکه اجتماعی و فیس بوک، در زندان به قتل رساندند. و راستی،اتهام و جرم کودک ۱۰ ساله حمید حاجی زاده شاعر تخطی از کدام یک از این سه اصل بود که قلب اش را دریدند.؟

***

این لیست، نام تعدادی از نویسندگان، شاعران، مترجمان و روزنامه نگارانی ست که توسط حکومت اسلامی اعدام شدند و یا به روش های مختلف به قتل رسیدند. لیستی جهت یاد آوری به حسن روحانی و مردم. ( این لیست کامل نیست و می تواند اشتباه هائی داشته باشد. لیست را کامل کنید و اشتباه ها را تصحیح نمائید).

۱- سیمون فرزامی، روزنامه نگار، مفسر خبرگزاری پارس و سردبیر روزنامه فرانسوی زبان ” ژورنال دو تهران” ، در سن ۷۰ سالگی در آذرماه سال ۱۳۵۹ به اتهام رابطه با امریکا و جاسوسی برای اسرائیل تیرباران شد.
۲- حمید رضوان، نویسنده، سال ۱۳۵۹ ( قتل در بیمارستان)
۳- علی اصغر امیرانی، روزنامه نگار، سردبیر مجله خواندنی ها، در خرداد( اول تیرماه) سال ۶۰ در سن ۶۵ سالگی به اتهام همکاری با اسرائیل و ساواک تیرباران شد.
۴- سعید سلطانپور، شاعر، نمایشنامه نویس و کارگردان تئاتر، عضو هیئت دبیران کانون نویسندگان ایران و فعال سیاسی، در خرداد سال ۶۰ تیرباران شد.
۵- جلال هاشمی تنگستانی، نویسنده ، سال ۱۳۶۰- نحوه مرگ ناروشن.
۶- عطاءالله نوریان، مترجم و نویسنده، و فعال سیاسی سال ۱۳۶۰ تیرباران شد.
۷- رحمان هاتفی، روزنامه نگار و نویسنده، و فعال سیاسی تیرماه ۱۳۶۲، قتل زیرشکنجه – یا خودکشی در زندان.
۸- فریدون فرخزاد، شاعر و شومن در شهر بُن آلمان با ضربات متعدد کارد در ۱۶ مرداد ۱۳۷۱ به قتل رسید.
۹- حسین صدرائی( اقدامی) ، شاعر، نویسنده و پژوهشگر، و فعال سیاسی سال ۱۳۶۷ در زندان به قتل رسید. (زیر شکنجه یا اعدام)
۱۰- کورش آریامنش (رضا مظلومان) روزنامه نگار، نویسنده و فعال سیاسی به ضرب گلوله در ۷ خرداد ۱۳۷۵در پاریس کشته شد.
۱۱- علی اکبر سعیدی سیرجانی، نویسنده و پژوهشگر، قتل در زندان ۴ آذرماه ۱۳۷۳
۱۲- غفار حسینی، مترجم و نویسنده ، و عضو کانون نویسندگان ایران ۲۰ آبانماه ۱۳۷۵در تهران به قتل رسید.
۱۳- احمد تفضلی، مترجم و زبان شناس ، ۲۴ دیماه ۱۳۷۵ در تهران به قتل رسید.
۱۴- ابراهیم زال زاده، روزنامه نگارو ناشر، فروردین ۱۳۷۶ در تهران به قتل رسید.
۱۵- احمد میرعلائی، مترجم و نویسنده در سال ۱۳۷۷ در اصفهان به قتل رسید.
۱۶- حمید حاجی زاده ، شاعر و نویسنده همراه با کودک ۱۰ ساله اش با ضربات متعدد کارد در شهریور ۱۳۷۷ درکرمان به قتل رسیدند
۱۷- پیروز دوانی، نویسنده، مترجم و پژوهشگر در سال ۱۳۷۷ به قتل رسید.
۱۸- مجید شریف، مترجم و نویسنده ، آذرماه ۱۳۷۷ در تهران به قتل رسید.
۱۹- محمد مختاری، شاعر، نویسنده و پژوهشگر، و عضو کانون نویسندگان ایران در آذرماه ۱۳۷۷ تهران به قتل رسید
۲۰- محمد جعفر پوینده، مترجم و نویسنده و عضو کانون نویسندگان ایران در آذرماه ۱۳۷۷ در تهران به قتل رسید.
۲۱- عزت الله ابراهیم نژاد، شاعر، ۱۸ تیر ۱۳۷۸ به قتل رسید
۲۲- زهرا کاظمی، روزنامه نگار و عکاس، سال ۱۳۸۲ در زندان به قتل رسید.
۲۳- آیفرسرچه، خبرنگار کرد اهل ترکیه در سال ۱۳۸۴ در ایران به قتل رسید.
۲۴- امید رضا میر صبافی، وبلاگ نویس، ۲۸ ساله ، مرگ در زندان سال ۱۳۸۷
۲۵- یعقوب میرنهاد، روزنامه نگار و و بلاگ نویس- ۱۴ مرداد ۱۳۸۷ اعدام در زاهدان
۲۶- علیرضا افتخاری ، وبلاگ نویس، سال ۱۳۸۸
۲۷- ستار بهشتی ، وبلاگ نویس، به اتهام اقدام علیه امنیت کشور از طریق شبکه اجتماعی و فیس بوک، قتل در زیر شکنجه، آبانماه ۱۳۹۱

***

بسیاری از کوشندگان سیاسی در کنار فعالیت سیاسی-تشکیلاتی به عنوان حوزۀ اصلی کار و فعالیت شان، آثار قلمی نیز در عرصه ادبیات، رمان و داستان، نقد، ترجمه و پژوهش های فرهنگی و هنری خلق کردند، و یا به حرفه روزنامه نگاری پرداختند. حکومت اسلامی تعدادی از این فعالان سیاسی و اهل قلم را نیز اعدام کرد و یا به قتل رساند. تعداد این نوع اهل قلم بسیارانند، من از میان ده ها نام به نام سه مورد بسنده می کنم
۱- مهدی میراشرافی، روزنامه نگارو ناشر روزنامه آتش، آذرماه ۱۳۵۸ در اصفهان اعدام شد.
۲- ابوتراب باقرزاده، نویسنده و مترجم ، اعدام، به احتمال در سال ۱۳۶۷
۳- پروانه فروهر، شاعر و فعال سیاسی همراه با همسرش ( داریوش فروهر) در آذرماه سال ۱۳۷۷ در تهران با ضربات متعدد کارد به قتل رسیدند.

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
زیرنویس:
۱- مرتضی فیروزی، روزنامه نگار، دربهمن سال ۱۳۷۶ به اتهام جاسوسی به اعدام محکوم شد. وی سردبیر روزنامه ” ایران نیوز” بود. (از سرنوشت وی اطلاعی ندارم- م.ن)
۲- ناشرو اهل قلمی به نام ” محمدی” روزهای آغازین انقلاب اسلامی توسط گروه های فشار و کشتاراسلامی به قتل رسید.( نیازمند منبع)
۳- نصرالله آرمان، روزنامه نگار سال ۱۳۶۰( نیازمند منبع)

از: گویا

مداحانِ خامنه ای و اشعار یک “ز…

مداحانِ خامنه ای و اشعار یک “ز…

بازدیدها: 0

  • اخبار روز

در کتاب “زنگی های گود قدرت”(۱) و مقاله های متعدد در بارۀ  مداحان نوشته ام که این جماعت “از گونۀ جاهل‌ها و لات‌های متدین و حکومتی‌اند که در کنار سامان دادن تشکل و سازمان‌های تبلیغی و آموزشی، سیاسی، اقتصادی- مافیائی در راستای تحکیم حیات حکومت اسلامی نقش سیاسی – روانی مهمی  ایفا کرده‌اند. این موجودات آسیب‌های فراوان به جامعه زده‌اند که تخدیر و تحمیق مخاطبان، به ویژه نوجوانان و جوانان یکی از این نقش آفرینی هاست. استفاده از موسیقی مدرن (پاپ و رپ وراک) و تغییر آواز و لحن و ترانه در مداحی نوعی تفریح و تفننِ درآمیخته با ثواب و اجر دنیوی و اخروی به نوجوانان و جوانان ارائه داده است و به این وسیله نوجوانان و جوانان محروم از تفریح و امکانات تفریحی را جذب و تخدیر کرده‌اند. دراین راه بسیاری از چهره‌های سیاسی و فرهنگی، به ویژه دانشگاهی، ورزشی و هنری نیزیاری رسان مداحان بوده‌اند … در سال‌های اخیر معروف هایی مثل محمدرضا گلزار، بهرام رادان، حبیب کاشانی، محسن کاوه، علیرضا واحدی نیکبخت و سید علی ضیاء شب‌های محرم را پای روضه رضا هلالی  و محمود کریمی و سعید حدادیان گذرانده اند.”

این روزها این گَله سراغ شعرهای سیمین بهبهانی هم رفته‌اند تا کار تخدیر و تحریک و تحمیق مخاطبان‌شان را که بیشتر جوانان هستند به کمال اسلامی برسانند. ببینید این موجوداتِ دهان گشاد و ویرانگر ِ فرهنگ و روان جامعه در بارۀ سیمین بهبهانی، شاعر “دو باره می سازمت وطن” چه گفته اند، و‌ شجاع بانوی شعر میهنمان چگونه چشم در چشم سکۀ یه پول شان کرده است:

” این گونه سپاسم می دارند”

سالیانی است که بسیاری.. .ستاره ام را نحس می‌پندارند و به گونه‌گون ملامت و تهمتم می‌آزارند و نمی‌دانند که:

گرچه حق با خطر جفت/ بی گمان بایدم گفت.

می‌گویند فرزند عامل انگلیسیانم! اگرچه فرزند کسی بودن جبر است و به اختیار نیست، باز می‌گویم: پدرم به استناد اوراق مسطور تاریخ، مرکز دایره شورشی بود که استقلال عراق را بنیاد نهاد، چگونه عامل انگلیسیان بود؟

می‌گویند: دست پرورده مبلغان مسیحی امریکائیم! طی سه سالی که به کودکستان آن‌ها سپرده شده بودم – و باز به اختیار نبود- جز راستی و درستکاری و محبت چیزی نیاموختم. دوران دبستان را در مدرسه ناموس به پایان بردم. دوران تحصیلات متوسطه را در کلاس‌های شبانه و متفرقه، و بر دامن بخت نا‌مساعدم، تا مدرسه مامائی رساندم که نا‌تمام ماند و پس از وقفه‌ای با گذراندن دورۀ حقوق دانشگاه تهران، سرانجامی برای در به دری‌هایم جستم. مبلغان کجا بودند؟

می گویند: زینت المجالس بوده‌ام!

شکر که نفرت المناظر نبوده‌ام.

می گویند: درباری بوده‌ام!، نه رنگ در بار دیده‌ام ونه با هیچ درباری همنشین شده‌ام. کسی که سی سال از جوانترین و سرسبز‌ترین سالیان  عمر خود را در تعلیم دختران جوان می‌گذراند تا روزگار ابریشم سیاهش را نقره‌باران کند، نیاز به هیچ دربار ندارد.

می‌گویند: ترانه سروده‌ام! اگر سروده‌ام، نه مبتذل سروده‌ام و نه مدیح، بل نمونه درست برای شکسته‌پردازان، ببینید و قیاس کنید.

می‌گویند: زنان و دختران مرا انگاره پنداشته‌اند و گمراه شده‌اند! هیهات که هرگز به دخترانم نگفتم که خطا کنند، چنان پروردمشان که خطا در در مغزشان خطور نکند. تنگ هم نشستند و درسم را نوشتند و سربر نکردند که بردست یکدیگر بنگرند. بوسه‌هایم نثارشان باد که ساعات سعادتم همنشینی و تعلیم آنان بود.

می‌گویند بوسه‌های فضایی فرستاده‌ام‌! نگران نباشید.بر بال کبوتران نشستند و تا آبی‌ها و پاکی‌ها سفر کردند. به خاکی ها باز نمی‌گردند.

و شگفتا هیزمی نفروخته‌ام که تر باشد یا خشک. ساقه‌های سبز و جوان شعر هدیه کرده‌ام. 

این گونه سپاسم می دارید؟” (۲)

****

۱- نقره کار، مسعود، زنگی های گود قدرت- نقش سیاسی جاهل ها و لات ها در تاریخ معاصر ایران، انتشارات فروغ – آلمان ، ۲۰۱۵

۲- نقره کار، مسعود، جلد سوم ِ بخشی از تاریخ جنبش روشنفکری ایران، انتشارات باران – سوئد ، سال ۲۰۰۲ ،ص ۱۰۸ ( به نقل از روزنامه نشاط چاپ تهران)

۳- مداحی با شعرِ ” دوباره می سازمت وطن”

پای داریوش و سیمین بهبهانی هم به هیئت باز شد[ترانه دوباره میسازمت وطن]

ایکاش خدای جنگ ” آرس&#82…

ایکاش خدای جنگ ” آرسR…

بازدیدها: 4

خدای ادیان الهی بیش از هر چیز جنگ افروز و تروریست پرورش داده است، کار را با پسران آدم و حوا شروع کرد. خدای اسطوره ای” آرس” فرزند زئوس صادقانه نام “خدای جنگ” بر خود گذاشت. نام واقعی خدای ادیان الهی نیز در تاریخ حقیقی بعد از ماجرای شیطان و هابیل و قابیل می‌بایست خدای جنگ و خشونت و کینه و انتقام می‌شد.

آرس یکی از خدایان المپ‌ و یکی از سه رب‌النوع بزرگ است، مشتری یا ژوپیتر (هرمز- زئوس، پادشاه خدایان)، زهره یا ونوس (ناهید- آفرودیته، الههٔ زیبای عشق) و مریخ یا مارس (بهرام- آرس، خدای پهلوان و رشید جنگ).
در ادبیات یونان باستان آرس را در مقایسه با خواهر خود آتنا که ایزدبانوی عقل و خرد، راهبرد نظامی و رهبری ارتش بود، به عنوان جنبه فیزیکی، خشونت‌آمیزِ جنگ در نظر می‌گیرند. معشوقه وی، آفرودیته، الههٔ عشق بود. آرس و آفرودیت دارای چهار فرزند شدند که نام یکی از آن‌ها اروس (خدای عشق) شد.
خدایان یونان در مقابل خدای آسمانی زیباتر و شریف تربه نظر می‌رسند حتی” وُلکان”. با الهگان در می‌آمیزند، مهر می‌ورزند، شادی می‌کنند، خشمگین می‌شوند، اندوه به دل راه می‌دهند، رشک و حسد می‌برند، شهوت رانی می‌کنند، ضعف و ناتوانی را می‌شناسند، فداکار و ایثارگرند، با یکدیگر ستیز می‌کنند اما خدای عشق و الهه عشق نیز در کنار خود دارند. بر” اُولمپ” زئوس و ” هبه” در کنار همند تا فرشتگان شعر بخوانند و ” فوبوس” چنگ بنوازد.
و می‌بینید تفاوت میان خدای ادیان الهی با خدای اسطوره‌ای را!
جنگ و تروریسم، یعنی کشتاروحشیانۀ همنوع، کسب و کار انسان نماهائی ست که خداوند ادیان الهی خلق کرده است. ازهنگام خلق انسان نماها توسط خدای ادیان الهی، خلق شیطان و رواج برادرکُشی تا به امروز جنگ و تروریسم رو به افزایش و گسترش بوده است. و شگفت آفرین نیست که یکی از مراکز جنایت‌های جنگی و تروریسم در جهان زادگاه و محل سکونت پیام آورانش باشد.
ایکاش در کنار خدای ادیان الهی “آتنا و اروسی” می‌بودند تا به این” قهار” یاد آور می‌شدند که انسان خلق کند و دست از خلق و پرورش انسان نماهای جنگ افروز و تروریست بردارد.

مسعود نقره کار