ما معلمان، هر روز با کودکان سر و کار داریم. کودکانی که با چشمهای پرسشگر، به دنبال فهم جهان هستند؛ جهانی که قرار بود جای یادگیری، دوستی و رویا باشد، نه صحنهی انفجار، تخریب و مرگ. ما با اندوه عمیق، نظارهگر گسترش جنگ در منطقهای هستیم که سالهاست از حقِ صلح محروم مانده است. سکوت در برابر آنچه این روزها در ایران، میگذرد و این حجم از خشونت و نفرت برای ما امکان پذیر نیست. ما در برابر هیچ قدرت نظامی، مذهبی یا سیاسی سر فرود نمیآوریم اما از کودکان به خاطر رنج و فشاری که تحمل میکنند، شرمساریم.
آنچه حاکمان اسرائیل و تندروهای داخلی در حق مردم روا میدارند، جنایت است. و ما حق داریم به عنوان یک نهاد صنفی مستقل، هشدار دهیم که:
هیچ کشوری با مشت گره کرده، صلح نمیسازد.
هیچ ملتی از آوارگی، امنیت نمیآموزد.
ما باور داریم که صدای ما معلمان باید صدای صلح باشد. و این صلح، نه به معنای سازش با ظلم، بلکه به معنای ایستادن کنار انسانها به ویژه کودکان بیگناه است.
ما با صدای روشن اعلام میکنیم که: ـ با هرگونه جنگ افروزی، از هرسو، مخالفیم.
با خشونت، چه به نام خدا، چه به نام وطن و حتی به نام آزادی مخالفیم.
ما با خاموشی در برابر رنج مردم، مخالفیم و از تمام نهادهای مدنی، صنفی، فرهنگی و آموزشی میخواهیم که در برابر عادیسازی خشونت، ایستادگی کنند و صدای همبستگی انسانی را بلند نگه دارند.
در جهانی که کودکانش بیپناه هستند، ما نمیخواهیم بیتفاوت باشیم.
در جهانی که سیاستمداران با سلاح سخن میگویند، ما میخواهیم با واژه، با آموزش و با وجدان، حرف بزنیم.
ما برای فرزندانمان صلح میخواهیم. صلحی پایدار برای آیندهای روشن و جهانی عاری از هر گونه خشونت.
با احترام کانون صنفی معلمان ایران(تهران) ۱۴۰۴/۳/۲۶
در شرایطی که احتمال حملات موشکی یا هشدارهای امنیتی وجود دارد، آگاهی و آمادگی میتواند جان شما و عزیزانتان را نجات دهد. حملهی موشکی ممکن است تنها چند ثانیه فرصت برای واکنش بگذارد، بنابراین دانستن اقدامات درست حیاتی است.
پیش از هر چیز: آمادگی قبل از بحران
آمادگی قبل از بحران شاید مهمترین نکتهای باشد که باید جدی گرفته شود.
داشتن یک “کیف اضطراری” میتواند در شرایط بحرانی بسیار مؤثر باشد. این کیف باید شامل موارد زیر باشد:
•آب و غذای خشک •چراغ قوه و باتری اضافه+موبایل و پاوربانک •داروهای ضروری که استفاده می کنید به همراه قرص سرما خوردگی و مسکن •جعبه کمکهای اولیه •مدارک شناسایی (از جمله شناسنامه، پاسپورت و گواهینامه) + کمی پول نقد •ماسک، دستکش و وسایل بهداشتی اولیه (مثل نوار بهداشتی)
کیف را حتما در دسترس ترجیحا جلوی تر بگذارید که در زمان اضطرار به راحتی قابل برداشتن باشد.
همچنین بهتر است در خانه یا محل کار، مکانی امن و بدون پنجره (مانند زیرزمین، راهرو یا سرویس بهداشتی) را بهعنوان محل پناهگیری از پیش تعیین کنید.
حتما شب را با فاصله از پنجره بخوابید و پرده ها را نیز بکشید.
زیر لوستر نخوابید و نیز چیزهایی که ممکن است از قفسه ها و دیوار و … سقوط کنند را مهار کنید یا پایین بیاورید.
هنگام حمله چه باید کرد؟
اگر در خانه هستید
فوراً به مکان امنی که از قبل مشخص کردهاید بروید.
از پنجرهها، آینهها و وسایل شیشهای فاصله بگیرید.
اگر امکان دارد، به زمین بخوابید، دستها را روی سر بگذارید یا سر را بین زانوها جمع کنید.
اگر در فضای باز هستید
•اگر به ساختمانی نزدیک هستید، به سرعت وارد آن شوید. •اگر هیچ پناهگاهی در نزدیکی نیست، روی زمین دراز بکشید، پشت به محل احتمالی انفجار و دستانتان را روی سر بگذارید. •از فضاهای باز، دکلهای برق، خودروهای پارکشده و پنجرهها فاصله بگیرید.
اگر در حال رانندگی هستید:
•در صورت امکان، خودرو را در جای امنی متوقف کرده و پیاده شوید. از خودرو فاصله بگیرید و به دنبال پناهگاه بگردید. •اگر داخل خودرو ماندید، سرتان را تا جای ممکن پایین بیاورید و با دستهایتان از آن مراقبت کنید.
بعد از حمله چه کنیم؟
• تا زمانی که از سوی منابع رسمی (رسانهها، نیروهای امدادی یا مقامات محلی) اعلام نشده، از محل امن خارج نشوید.
•به اشیای مشکوک یا موشکهای عملنکرده نزدیک نشوید و موضوع را به مراجع مربوطه گزارش دهید.
•اگر کسی مجروح شده، در صورت امکان کمک اولیه ارائه دهید، اما حتماً با نیروهای امدادی تماس بگیرید.
•از گوشی تلفن همراه فقط برای تماسهای ضروری استفاده کنید تا خطوط اضطراری شلوغ نشود
•عکس ها و ویدیوهای حمله را تا حد امکان منتشر نکنید.
✅جمعبندی
در لحظهی بحران، آرامش و آگاهی کلید نجات هستند. آمادگی قبلی، دانستن مکانهای امن و تمرین واکنش سریع میتواند جان شما و عزیزانتان را نجات دهد.
به یاد داشته باشیم که تهدیدات همیشه قابل پیشبینی نیستند، اما واکنش ما میتواند تفاوت میان خطر و نجات را رقم بزند.
لطفا تا جایی که برایتان ممکن است این پست را در همه گروه ها به اشتراک بگذارید./عصرایران
ما، امضاکنندگان این بیانیه، با تأکید قاطع بر حفظ تمامیت ارضی ایران و حق حاکمیت واقعی مردم، خواهان توقف غنی سازی اورانیوم توسط جمهوری اسلامی ، پایان فوری جنگ ویرانگر میان جمهوری اسلامی و رژیم حاکم بر اسرائیل هستیم؛ جنگی که نهتنها زیرساختها و جان غیرنظامیان را در هر دو سرزمین نابود میکند، بلکه تهدیدی آشکار علیه بنیانهای تمدن انسانی به شمار میآید.
غنیسازی اورانیوم، مسألهی مردم ایران نیست. نباید ایران و مردم این سرزمین را فدای غنیسازی اورانیوم و جاه طلبی جمهوری اسلامی کرد. به نظر ما، هیئت حاکمهی جمهوری اسلامی نه توانایی و نه ظرفیت حل مناقشات و منازعات داخلی و خارجی ایران را دارد و بهترین راه برای نجات مردم ایران و این سرزمین، کنارهگیری هیئت حاکمهی جمهوری اسلامی و فراهمآوردن گذار از جمهوری اسلامی به دموکراسی است.
ما از سازمان ملل و جامعهی بینالمللی میخواهیم که با برداشتن گامهای فوری و قاطع، جمهوری اسلامی را به توقف غنیسازی، و هر دوطرف جنگ را به توقف حملات نظامی به زیرساختهای حیاتی یکدیگر، و توقف کشتار غیرنظامیان در هر دو سرزمین وادار نمایند.
جعفر پناهی شهناز اکملی شیرین عبادی صدیقه وسمقی عبدالفتاح سلطانی محمد رسولاف نرگس محمدی
امروز دوشنبە ١٤٠٤/٣/١٩ جلسە رسیدگی بە اتهام ١٥ نفر از فعالان صنفی و اعضای انجمن صنفی معلمان سنندج، در شعبە ١٠٩ کیفری دادگاە سنندج مطابق ابلاغ قبلی تشکیل گردید. البتە بنا بە نظر قاضی پروندە، دادگاهی امروز برای ١٠ نفر از ١٥ نفری کە احضار شدە بودند، بە قرار زیر برگزار شد:
این افراد پیشتر سابقە بازداشت داشتند و پیامک احضاریه از سوی قوە قضائیە برای آنان ارسال شدە بود. در این جلسه، ایشان با حضور و همکاری وکلای محترم پروندە، آقایان دکتر جوامیر عبدالهی و دکتر طاهر توحیدی، از خود دفاع کرده و خطرات ناشی از بیتوجهی به بزرگترین نهاد آموزشی کشور و گسترش نگاه امنیتی به این نهاد مهم را گوشزد نمودند؛ آنان از شأن و جایگاه آموزش، معلم و دانشآموز، و حقتحصیل باکیفیت و رایگان دفاع کردند.
بسیاری از فعالین احضارشدە، علاوه بر این پرونده، در دادگاە انقلاب و نیز هیئت رسیدگی بە تخلفات اداری آموزش و پرورش استان دارای پروندههای باز هستند و با احکامی چون اخراج، انفصال دائم از خدمات دولتی، تبعید، بازنشستگی پیش از موعد، محرومیت از پستهای اداری و… مواجهاند.
لازم بە ذکر است کە تعدادی از همکاران از شهرهای سقز، دیواندرە و مریوان خواهان حضور و همراهی با معلمان احضارشدە بە دادگاە بودند، اما با توجه به اصرار معلمین سنندج و هشدار نسبت به خطرات تردد در جادههای غیراستاندارد استان، از حضور آنان ممانعت به عمل آمد. با این حال، همچنان تعدادی از فعالین صنفی و مدنی شهر سنندج با حضور در دادگاه حمایت خود را از همکاران احضارشدە اعلام داشتند
📌 پن: شورای هماهنگی تشکلهای صنفی فرهنگیان ایران، تمامقد از معلمان شریف سنندج که به دلیل ایستادگی در برابر ظلم، فقر آموزشی و سیاستهای ناعادلانه تحت تعقیب قرار گرفتهاند، حمایت میکند. این شورا، احضارها و محاکمات فعالیت صنفی معلمان را بخشی از پروژهی سرکوب جنبش معلمان میداند و اعلام میکند که جرم این همکاران، چیزی جز دفاع از حق آموزش رایگان، منزلت شغلی، و آیندهای انسانی برای دانشآموزان نیست.
وقتی که این گزارشگفتوگو منتشر میشود، بیش از ۱۰ روز از اعتصاب کامیونداران گذشته است. تعدادی از کنشگران این حرکت صنفی بازداشت شدهاند و به نظر میرسد که جمهوری اسلامی در پی سرکوب این حرکت صنفی است.
از سوی دیگر، بعد از گستردهتر شدن این اعتصاب در شهرهای مختلف ایران و حمایت دیگر گروههای صنفی از اعتصاب کامیونداران، بخشهایی از اپوزیسیون هم به میدان آمدهاند. اگرچه نیروهای حقوق بشری مختلفی نیز از این حرکت صنفی حمایت کردهاند، اما برخی از گروههای اپوزیسیون با موضعگیریهایی، مطالبهمحور بودن این اعتصابها را به اهداف سیاسی مورد نظر خود تغییر دادهاند؛ اقدامی که پیشتر هم شاهد آن بودیم.
آیا با توجه به تجربههای پیشین و سرکوب حرکتهای صنفی مختلف توسط جمهوری اسلامی، میتوان نقدی به نوع حمایتگری برخی از گروههای اپوزیسیون به حرکتهای صنفی وارد کرد؟ از سوی دیگر، وجوه مشترک و پیوند میان اعتصاب کامیونداران با دیگر حرکتهای صنفی چیست؟
«محمد حبیبی»، فعال صنفی معلمان در گفتوگو با «ایرانوایر»، ضمن ارزشمند دانستن حرکت مطالبهمحور کامیونداران، میگوید که بخشی از اپوزیسیون ایران گرفتار سادهسازی امر مبارزه و نادیده گرفتن مطالبههای صنفی شده است که میتواند بهمثابه خطای راهبردی، جامعه را به سمت انفعال و سکوت بکشاند و همزمان، تغییرات جامعه ایران از چشم اپوزیسیون و رسانهها دور مانده است.
تا روز دهم اعتصاب کامیونداران، شش تشکل استانی «انجمن فرهنگیان هرسین»، «انجمن صنفی معلمان فارس و اسلامآباد غرب»، «کانون فرهنگیان اسلامشهر»، «کانون صنفی معلمان تهران» و «انجمن صنفی فرهنگیان شاغل و بازنشسته کرمانشاه»، در حمایت از این حرکت صنفی بیانیه دادهاند. همچنین «شورای هماهنگی تشکلهای صنفی فرهنگیان ایران» بهعنوان تشکل کشوری نیز بهصورت جداگانه، بیانیهای حمایتی صادر کرده است.
مطالبهمحور بودن با طرح خواستههایی مشخص را، میتوان از جمله اشتراکات جنبشهای صنفی دانست. همچنین، حضور پیوسته آنها در خیابان به عنوان عرصهای عمومی که همواره مورد سرکوب جمهوری اسلامی بوده است. به طوری که بنا به تحلیل محمد حبیبی، از نظر حاکمیت، «خیابان» همواره باید در اختیار او باشد تا با نمایش حضور طرفداران خود، مشروعیت خود را به نمایش بگذارد. در حالی که تداوم حرکتهای صنفی در عرصه عمومی، خیابان را عادیسازی کرده است، که خود از وجوه چشمگیر و موثر این جریانها است.
این فعال صنفی ضمن پرداختن به وجوه مختلف اعتصاب کامیونداران در پیوند با جنبشهای صنفی دیگر، همچنین نقد اپوزیسیون در بهرهبرداری سیاسی از حرکتهای صنفی، پیشبینی میکند که اعتصاب کامیونداران سرکوب خواهد شد. بهطوری که نیروهای امنیتی همواره در برخورد با جنبشهای مطالبهگر الگوی ثابتی داشتهاند؛ یعنی «سرکوب میکند، افراد اثرگذار و مهم را بازداشت میکند، بخشی از این مطالبات را هم با فاصله زمانی میپردازد که آن را نتیجه اعتصابات برداشت نکنند. اما در آینده شاهد یک حرکت جدید و رو به جلو خواهیم بود. این پیشروی خطی نیست، بلکه سینوسی است و بالا و پایین دارد.»
محمد حبیبی در این گفتوگو به وجوه مختلف «بلوغ اجتماعی» جامعه ایران، شکلگیری فرهنگ و جامعهای موازی به دور از هیاهوی رسانهای و سیاسی و همینطور خطاهای راهبردی بخشی از اپوزیسیون میپردازد. او همچنین، نقشهراهی میدهد برای چگونگی حمایت از جریانهای صنفی، تا بتوان بهجای عقیمسازی آنها، رشدشان و همهگیرشدنشان را دامن زد.
بلوغ اجتماعی جامعه ایران بهویژه پس از جنبش ژینا
محمد حبیبی در گفتوگو با ایرانوایر میگوید که به باور او اگرچه تاکنون اعتصابهای میان کارگران حوزه حملونقل جریان داشته است، اما هیچگاه به چنین گستردگی نرسیده بود. او میگوید این مساله بیانگر شکلگیری نوعی از بلوغ اجتماعی در سطح جامعه ایران است: «این بلوغ اجتماعی، خصوصا پس از جنبش “زن، زندگی، آزادی” در حال شکلگیری و تثبیت بیشتری است. تکرار چنین حرکتهای جمعی در اقشار مختلف از جمله کارگران، بازنشستگان، معلمان، پرستاران و کامیونداران، بیانگر آن است که جامعه به این درک رسیده است که اگر میخواهد به مطالبهای برسد، راهی جز متشکل شدن و برخورداری از پیوستگی ندارد.»
او همچنین یادآور میشود که وقتی مجموعه نهادهای امنیتی، انتظامی، رسانههای وابسته به حاکمیت و حتی دولت و سخنگو این نهاد سیاسی به مساله اعتصاب کامیونداران وارد میشوند و «سعی در توجیه یا توضیح آن دارند»، به این معناست که این اعتصابها حرکتی گسترده بوده است.
«مطالبهگری» و «استفاده از روشهای مدنی و مسالمتآمیز» و همچنین «حضور پیوسته در خیابان»، از جمله وجوه مشترک جنبشهای مطالبهگری مورد توجه محمد حبیبی است: «تداوم تجمعات هفتگی بازنشستگان با وجود نقد به پراکندگی حرکتهای آنها، بیانگر اهمیت و اثرگذاری این حرکت است. تمامی این جنبشهای صنفی و مطالبهگری از روشهای مدنی و مسالمتآمیز استفاده میکنند و در بستر مبارزات خشونتپرهیز اتفاق میافتند.
از سوی دیگر، این جنبشها همگی مطالبهمحور هستند، یعنی تمرکز خود را روی یک سری از مطالبات و خواستههای صنفی قرار دادهاند که مشخصا در آن صنف، یا قشر اجتماعی وجود دارد. البته بین این مطالبات صنفی، مطالبات عمومی مشترک هم هست؛ مثل خواست متشکلشدن و حق تشکلیابی.
و در واقع، این خواسته مشترک متشکلشدن، یعنی حق تشکلیابی، مطالبهای است که عموما در تمامی جنبشها وجود دارد و مطالبهای عمومی برای تمامی اقشار جامعه بهشمار میرود. بهعنوان نمونه، معلمان به خاطر خاستگاه آموزشی، مطالباتشان به مدرسه بازمیگردد، ولی علاوه بر مطالبات صنفی، مطالبهای عمومیتر و مدنیتر را هم همواره مورد تاکید خود قرار دادهاند؛ یعنی آموزش رایگان.»
محمد حبیبی ادامه میدهد: «از سوی دیگر، تمامی این جنبشها با وجود فشاری که از سوی حاکمیت و نیروهای امنیتی مواجه هستند، تداوم دارند و هر چندوقت یکبار بخشی از اقشار اجتماعی به صحنه میآیند و مطالبه خود را ارایه میدهند که نشاندهنده همان بلوغ اجتماعی است.»
بنا به پیشبینی این فعال صنفی، اگرچه اعتصاب کامیونداران سرکوب خواهد شد، اما در آینده حرکتهای دیگری هم از سوی دیگر اقشار اجتماعی به وجود خواهد آمد. اما رسیدن به پیوند میان جنبشهای مطالبهگر، نیازمند زمان و افزایش بلوغ اجتماعی است: «خود این اقشار اجتماعی به این جمعبندی میرسند که حتی رسیدن به مطالبات صرفا صنفی خود آنها، بدون این پیوند بهدست نمیآید. اما نه پیوندی تصنعی و ظاهری، بلکه برآمده از بطن جامعه.»
آسیبهای سادهسازی مبارزه در ایران، توسط اپوزیسیون ایران
در روزهای اخیر و در تداوم اعتصاب کامیونداران، برخی از جناحهای سیاسی اپوزیسیون ایران، این اعتصابات را منجر به براندازی جمهوری اسلامی خواندهاند، یا حتی از آن به عنوان زمینهای برای شکلگیری انقلاب یاد کردهاند. به طوری که انگار اگر حرکتی صنفی و مطالبهمحور باشد و بر امور زیست اقشار اجتماعی تمرکز کند، ارزش حمایت و پرداختن ندارد، بلکه صرفا بایستی همسو با گروههای سیاسی و با شعار براندازی جمهوری اسلامی باشد.
محمد حبیبی با رویکردی منتقدانه به این نوع نگرش، معتقد است که اپوزیسیون ایران امر مبارزه را سادهسازی میکند. او با مثال از «جنبش ژینا» میگوید که در جنبش «زن، زندگی، آزادی» نیز همین سطحینگری به امر مبارزه، ضربههایی را متوجه اعتراضات سراسری ۱۴۰۱ نیز کرد.
در حالی که اعتصاب کامیونداران صرفا مطالبات صنفی در امر معیشت و زیست آنها را شامل میشود، محمد حبیبی یادآور میشود که بعد از جنبش ژینا هم تا حدودی در فضای سیاسی اجتماعی ایران بهویژه در بخش رسانههای فارسی و شبکههای اجتماعی که هژمونی هم پیدا کرد؛ بیمعنا کردن مطالبات معیشتی و صنفی بود.
محمد حبیبی تصریح میکند: «این یک خطای راهبردی بود که بخشی از جریان اپوزیسیون بهشدت به آن دامن زد. اتفاقا همین خطای راهبردی به نفع سیستم جمهوری اسلامی و به نفع نیروهای امنیتی و کنترلکنندهاش بود. در حالی که این جامعه بهشدت زیر فشار اقتصادی قرار دارد. بنا به آمار رسمی، بالای ۷۰درصد جامعه زیر خط فقر قرار دارد و هر سال ۱۰ هزار کودک به خاطر مساله معیشت، از چرخه آموزش خارج میشوند.
ما الان با یک میلیون کودک بازمانده از تحصیل مواجهیم که حتی در مقایسه با کشورهای پیرامونی، نشاندهنده یک بحران در حوزه زیست جامعه ایرانی است. وقتی به این جامعه میگویید مطالبه معیشتی و صنفی اشتباه است، خطای راهبردی را کانالیزه میکنید و جامعه را به سمتی میبرید که نهایت آن انفعال، سکوت و درجا زدن است.»
شکلگیری فرهنگ و جامعهای موازی در غیاب رسانهها و اپوزیسیون
به باور محمد حبیبی، در چنین شرایطی، آنچه از نگاه رسانهها، شبکههای اجتماعی و اپوزیسیون بهدور است، شکلگیری فرهنگ و جامعهای موازی است. به طوری که «جامعه به این جمعبندی رسیده است که نه میتواند به حکومت امیدی داشته باشد و نه آنچه اپوزیسیون به آن میپردازد. بلکه خود جامعه، خودش را به جلو میبرد.»
این فعال صنفی که ناظر تحولات اجتماعی در بطن جامعه ایران است، توضیح میدهد: «مساله کمی نیست که زنان، بهويژه بعد از جنبش ژینا، بدون آنکه از چهارچوبهای اجتماعی خارج شوند، به شکل مسالمتآمیز [مبارزه خود را] ادامه دادند و موفقیتهای بزرگی را در مواجهه با سیستم امنیتی و سرکوب در امر حجاب اختیاری به دست آوردند.»
او در نمونهای دیگر، به فیلم «یک تصادف ساده» به کارگردانی «جعفر پناهی» میپردازد که به تازگی جایزه «نخل طلایی» جشنواره «کن» را از آن خود کرد و این کارگردان پس از پایان جشنواره با وجود خطرات امنیتی، به ایران بازگشت: «اینکه فیلم پناهی و بازگشت او به ایران مورد استقبال جامعه قرار میگیرد، شکلگیری فرهنگی موازی است که ربطی به جریان اپوزیسیون ندارد، بلکه در بطن جامعه اتفاق میافتد.
ما در بطن جامعه تئاتر زیرزمینی، سینما و موسیقی زیرزمینی داریم. فضاهای مستقل فرهنگی و آموزشی داریم. متاسفانه این موارد را رسانهها و شبکههای اجتماعی نمیبینند و نمیتوانند اهمیت آن را درک کنند. در حالیکه اتفاق بسیار مهمی است.»
محمد حبیبی تاکید میکند که شکلگیری تغییرات تدریجی درون جامعه ایران، چون در بطن جامعه اتفاق میافتد، ربطی به جریانات سیاسی داخل و خارج از کشور به معنای جریان سیاسی اپوزیسیونی، یا اصلاحطلبی ندارد، بلکه «تغییرات، کاملا واقعی و پایدار خواهند بود.»
با چنین رویکردی، این فعال صنفی به مساله اعتصاب کامیونداران برمیگردد: «اتفاقی که در دل جامعه کامیونداران افتاده و حرکت متشکلی که ایجاد شده، برخاسته از همین بلوغی است که در سطح جامعه اتفاق افتاده است.»
چگونگی حمایت موثر از جنبشهای صنفی توسط رسانهها و جریانهای سیاسی
محمد حبیبی معتقد است که اگر رسانهها و جریانات سیاسی با پذیرش استقلال حرکتهای صنفی و مطالبهگر، بدون دخالت و بدون ارائه رهنمود و بدون نفوذهایی که میتواند این جنبشها را عقیم کند، از منظر حقوق بشر و صنفی، با به رسمیت شناختن مطالبات آنها، باعث انعکاس بیشتر صدای ایشان در جامعه و حتی در سطح جهانی باشند، میتوانند موثر و حمایتگرعمل کنند.
او معتقد است هرکجا که نیروهای سیاسی تلاش میکنند از حرکتهای مطالبهگر بهرهبرداری سیاسی کنند، هم پیوستگی درونی جنبشها را به خطر میاندازند و هم به نیروهای امنیتی بهانه برای سرکوب بیشتر میدهند: «در حالی که هر حرکت صنفی، یک حرکت سیاسی است. اما فرق اساسی وجود دارد که ما سیاست را بهمثابه جامعه درک کنیم، یا بهمثابه قدرت.»
سیاسی بودن حرکتهای مطالبهمحور با چنین نگرشی از سوی محمد حبیبی، حرکتهای جامعهمحور هستند که تمرکزشان بر قدرتمندتر شدن جامعه و افزایش توانمندیهای آن است، که در این صورت، میتواند موفقیتآمیز شود: «ولی اگر این حرکتها صرف مبارزه با هسته سخت قدرت که جریانهای سیاسی مختلف مثل اصلاحطلبان که به دنبال اصلاح و تغییر به قول خودشان تدریجی و درونی هستند، یا اپوزیسیون که به دنبال تغییر ناگهانی است مورد سواستفاده قرار گیرد، این جریانها شکست میخورند.»
در پایان این گفتوگو، محمد حبیبی یادآور میشود که بایستی جامعهمحور بودن چنین جریانها و جبنشهایی را درک کرد، استقلال آنها را پذیرفت و به باور خودش مهمتر از همه، جامعه ایران برای رسیدن به فرآیند دموکراسی راهی ندارد بهجز قدرتمند شدن، متشکل شدن و تقویت فضاهای مستقل اجتماعی که در حال شکلگیری و گسترش است.
گفتگو:
🎥 بیش از ۱۰ روز از اعتصاب کامیونداران گذشته است. تعدادی از کنشگران این حرکت صنفی بازداشت شدهاند و به نظر میرسد که جمهوری اسلامی در پی سرکوب این حرکت صنفی است.
از سوی دیگر، بعد از گستردهتر شدن این اعتصاب در شهرهای مختلف ایران و حمایت دیگر گروههای صنفی از اعتصاب کامیون… pic.twitter.com/lCqEGKHA5j