شورای ملی تصمیم  همراه و همگام با مردم آگاه ایران، برای تحقق خواسته‌های زیر تلاش و مبارزه می‌کند. 1- گذار کامل از جمهوری اسلامی با تکیه به جنبش‌های اعتراضی مردم، گذار خشونت پرهیز با حفظ حق دفاع مشروع. 2 – حفظ تمامیت ارضی کشور با تاکید بر نظام غیرمتمرکز . 3- جدایی دین از حکومت. 4 – فراخوان عمومی برای تشکیل مجلس مؤسسان. 5 – تلاش برای برپایی نظامی دموکراتیک و انتخابی  تعیین نوع حکومت با آرای مردم. 6 –  اجرای کامل اعلامیه‌ی جهانی حقوق بشر و میثاق‌های وابسته به آن، با تاکید بر رفع هرگونه تبعیض علیه زنان و برابری جنسیتی در تمام عرصه های اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی، خانوادگی و مشارکت زنان در مدیریت جامعه، و نیز تاکید بر حفظ محیط زیست

“فریاد از این تغافل و…”، مسعود نقره کار

2024-05-16

نوشته ای دیگر از مسعود نقره کار

Comments

جنبش زن، زندگی، آزادی به عنوان جنبشی سیاسی و فرهنگی با ایده و گفتمانی روشنفکرانه فراموش شده و به جای آن دلمشغولی به بازی فرافکنی سیاسی – کودکانه (کی بود کی بود من نبودم، تو بودی)، و درغلطیدن به خشونت‌های زبانی و پرونده سازی نسبت به یکدیگر، پرداختن به پرچم‌های خودی و پرچم این ملت و آن ملت جایگزین شده‌اند. به جای تلاش برای همکاری و همبستگی در راستای تدوام و تقویت جنبش زن، زندگی، آزادی بازارِ سهم خواهی، مجیزگویی و تقویت خوی قدرت گرائی و کیش شخصیت ومُنجی بافی و مرگ و لعنت فرستادن به این و آن به کسب و کار سیاسی بَدَل شده است. اگر رخصت وفراغتی هم حاصل شود با زبان و قلم همدیگر را دریدن، اما همزمان فراموش نمی‌شود جیغ و داد راه انداخته شود که حکومت ملاهای جانی و فاشیست دارند ایران را ویران و قتل عام می‌کنند.

پاره‌ای گرفتاری‌ها از بد آموزی‌های آموزشی و فرهنگی ست که عادت شده‌اند، دیگران و غیرخودی‌ها زود داوری و قضاوت می‌شوند، و زشت و بد داوری و قضاوت می‌شوند و فقط خودپسندانه به خود ودارودستۀ خود نگریسته می‌شود. گرفتاری‌های آموزشی و فرهنگی با یاری عوامل مستقیم وغیرمستقیم حکومتی که نقش مخالف حکومت اسلامی را بازی می‌کنند، کارشان ترور شخصیت و غرغره و غثیان گفته‌ها و فرمان‌های وزارت اطلاعات و امنیتی‌های حکومت اسلامی در باره کنش گران سیاسی و فرهنگی فعال و دموکرات اپوزیسیون شده است. شخصیت‌ها و کنشگران سیاسی و فرهنگی مخالف حکومت اسلامی برچسب فاسد و بی سواد و خراب، بی اخلاق می‌خورند و علیه‌شان پرونده سازی هایی شرم آور می‌شود تا آن حد که فیلسوف‌شان عبدالکریم سروش آن‌ها را فاحشه و قواد می‌خواند.
داوری‌ها و قضاوت‌های افراد و جریان‌های سیاسی اپوزیسیون حکومت اسلامی نسبت به هم اینگونه است: رضا پهلوی به درد نمی‌خورد چون خودش وخانواده‌اش معایبِ درشت و ریز بسیار داشته و دارند، و از همه بدتر در محاصره راست افراطی و” ناسیونال فاشیست” هاست. طرفداران رضا پهلوی و سلطنت طلبان هم چپ‌ها را “پنجاه و هفتی” و خیانت کارمی دانند و برای بخشی از آن‌ها از همین حالا که نه به دارِ و نه به بار، فرمان مرگ صادر وسر داده‌اند، از نظر این نوع افراد و جریان‌ها چپ‌ها خائن تر از روشنفکرانند، ملیون و مصدقی‌ها بد تراز چپ‌ها وروشنفکرانند و مجاهدین هم بدتر از مصدقی‌ها، اصلاح طلبان هم که بدردِ لای جرز دیوار می‌خورند، در داخل کشور هم که مخالفان مُشتی جوان هیجان زده و درگیرِ شورحسینی‌اند و مشتی روانی و قشرِ خاکستری، نه رهبری دارند و نه سازماندهی، مبارز واقعی هم در کار نیست، همه مامور حکومت اسلامی‌اند، مگر عکس‌اش ثابت شود، یعنی اول باید اعدام شوند، تا در کنار جواز دفن، لوحِ قهرمانی تقدیم‌شان شود. احزاب و سازمان‌ها و شوراهای اپوزیسیون داخل و خارج هم که یا وابسته و چلبی نشان‌اند یا تجزیه طلب و مفت گران. در عرصه مبارزه ملی و بین المللی هم فعلن دو موجودی داریم، پرچم‌های فلسطین و اسرائیل و چندین پرچم سه رنگ که ابزار سرگرمی و اختلاف‌های سیاسی شده‌اند.
در طی چهل و پنج سال اپوزیسیون حکومت اسلامی ده‌ها برنامه و اساسنامه و تاکتیک و استراتژی و پروژه و چندین قانون اساسی مکتوب و مصور صادر کرده که متاسفانه تا اینجا مُشتی سندِ ثبت تاریخی شده‌اند و تلاشی جدی و صادقانه برای محقق کردن آن‌ها صورت نگرفته است. در خارج کشور صدها صاحب نظرسیاسی و صاحب تحلیل، روزانه و شبانه تکرار یکدیگرند. اکثر برنامه سازان رسانه‌ها هم در ذهن و کلام‌شان در حال ِ انقلاب روزانه در ایران‌اند.
یعنی… اگر در بر همین پاشنه بچرخد که سالن‌های سخنرانی و فَک نوردی‌های جلوی میکروفون و دوربین و ” لشکرفالورهای مجازی” جای “خیابان” و آنچه به طور واقعی در میهنمان جاری ست را بگیرند، امید ثمری نخواهد بود، و بیش از این بیانِ واقعی سروده سنایی می‌شویم.
شد عقل ما عقیم ز بس با تغافلیم
فریاد از این تغافل و عقل عقیم ما


از فیس بوک مسعود نقره کار

برای انتشار در شبکه های اجتماعی

مقالات بیشتر از این نویسنده را می‌توانید با کلیک روی نام ایشان مشاهده کنید.

تازه ترین

چرا نباید کشتارسال ۶۷ را فراموش کرد؟

چرا نباید کشتارسال ۶۷ را فراموش کرد؟

مسعود نقره کار پیشگفتار این مقاله ۹ مرداد ۱۳۹۲– ۳ ژوييه ۲۰۱۳ منتشر شد. از آن سال تاکنون در پیوند با کشتار سال ۶۷ اتفاقاتی افتاده که تاثید کننده وقاحت و بی پروائی  حیرت انگیز حکومت اسلامی  در جنایت پیشگی است. دو تن از اعضای هیئت مرگ (اعدام) ابراهیم رئیسی (معاون وقت...

اشتغال زنان روستایی؛ کار یا بیگاری؟

اشتغال زنان روستایی؛ کار یا بیگاری؟

نمایش مشخصات تصویر تصویری از زنان و یک مرد کارگر در یک مزرعه پیاز - عکس از ابوذر احمدی‌زاده/خبرگزاری ایرنا ۲۴ تیر ۱۴۰۳ ۱۰ دقیقه آگهی این مطلب را به اشتراک بگذارید باز کنید به شکل پی‌دی‌اف به اشتراک بگذارید از شغل به معنی کاری درآمدزا انتظار می‌رود که در وهله‌ی اول...

مهاجرانِ مهاجرستیز، مسعود نقره کار

مهاجرانِ مهاجرستیز، مسعود نقره کار

تراژدی هایی که کارشان به طنز و کمدی کشیده شده کم نیستند. یکی از کُمیک ترین‌ها ضدیت و دشمنیِ پاره هایی از کنشگران سیاسیِ و فرهنگی ایرانی مهاجر و تبعیدی و رانده شده از وطن با مهاجران است. تبلیغ و فعالیت علیه مهاجران و به سودِ مهاجرستیزان لکه سیاهی در زندگی بسیاری از...

0 Comments

0 Comments