شورای ملی تصمیم  همراه و همگام با مردم آگاه ایران، برای تحقق خواسته‌های زیر تلاش و مبارزه می‌کند. 1- گذار کامل از جمهوری اسلامی با تکیه به جنبش‌های اعتراضی مردم، گذار خشونت پرهیز با حفظ حق دفاع مشروع. 2 – حفظ تمامیت ارضی کشور با تاکید بر نظام غیرمتمرکز . 3- جدایی دین از حکومت. 4 – فراخوان عمومی برای تشکیل مجلس مؤسسان. 5 – تلاش برای برپایی نظامی دموکراتیک و انتخابی  تعیین نوع حکومت با آرای مردم. 6 –  اجرای کامل اعلامیه‌ی جهانی حقوق بشر و میثاق‌های وابسته به آن، با تاکید بر رفع هرگونه تبعیض علیه زنان و برابری جنسیتی در تمام عرصه های اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی، خانوادگی و مشارکت زنان در مدیریت جامعه، و نیز تاکید بر حفظ محیط زیست

جمهوری اسلامی باز چند جوان را …

جمهوری اسلامی باز چند جوان را …

بازدیدها: 0

جمهوری اسلامی با کارنامه سیاه و پروژه‌های ضد ایرانی هیچ پایگاهی میان مردم ندارد. این رژیم نه توان حل اَبَر بحران‌هایی که در میهن ما ایجاد کرده را دارد و نه اراده‌ی آن؛ تنها بر حکومت بر مردم از طریق ترساندن سرمایه‌گذاری می‌کند.

هر گاه در مواجهه با دشمنان خارجی یا ترس از خیزش همگانی مردم ایران، پایه‌های حکومت ولایت مطلقه فقیه خامنه‌ای به لرزه در می‌آید، دست به اعدام‌ها می‌زند تا بین مردم ایجاد رعب و وحشت کند.

این بار هم در حالی که تمامی ثروت مردم را در سوریه، عراق، لبنان، فلسطین و یمن صرف کرده به باد فنا رفت و سر تنگراه مذاکره خفت بار با آمریکا قرار گرفته، خشم و شرم آن را سر چندی از زندانیان بی گناه اهل سنت خالی کرده است. صبح روز ۱۹ فروردین ۱۴۰۴، پنج زندانی اهل سنت زندان وکیل آباد به نام‌های مشهد مالک ‌فدایی‌نسب (خراسانی)، تاج‌محمد خرمالی (ترکمن)، فرهاد شاکری (ترکمن)، عبدالرحمن گرگیج (بلوچ) و عبدالحکیم عظیم گرگیج ( بلوچ) در این زندان اعدام شده‌اند. حتی قبل از اعدام برای وداع آخر به خانواده‌های آنها اطلاع داده نشده است. این جوان‌ها را در سال ۱۳۹۶ در مکان‌های مختلف دستگیر کرده اند و به همه آنها اتهام عضویت در داعش و گروه فرقان و « بغی» یعنی عملیات مسلحانه علیه رژیم زده اند، در حالی که هیچمدرکی در مورد محل درگیری آنها و سوء قصدشان به جان دیگران وجود ندارد و بزرگترین جرمشان این بوده که در جمعیتهای مذهبی اهل سنت ایران فعالیتهای فرهنگی، اجتماعی و  مذهبی داشته اند.

حکومت اسلامی با این کارنامه سیاه و این انزوای ملی و بین‌المللی تنها با تکیه بر اعدام و ایجاد ترس قادر به ادامه حیات است. برای توقف اعدام‌ها، برای پایان دادن به فقر، گرانی، بیکاری و خطر دائمی جنگ، باید همه‌های نیروهای دموکراسی‌خواه، از هر اندیشه سیاسی و هر باور مذهبی، در جبهه‌ای گسترده برای سرنگونی حکومت اسلامی و نیل به حکومتی دموکرات، سکولار مبتنی بر اصول اعلامیه جهانی حقوق بشر که آزادی و برابری همه‌ی شهروندان، همه ادیان، همه اقوام را تضمین می‌کند، متشکل و همگام شویم.

با گذار از حکومت اسلامی و دیکتاتوری خامنه‌ای اعدام را متوقف کنیم.

شورای ملی تصمیم

۲۱ فروردین ۱۴۰۴ – ۱۰ آوریل ۲۰۲۵

اعلامیه سندیکای شرکت واحد‌:…

اعلامیه سندیکای شرکت واحد‌:…

بازدیدها: 0

 «نخستین مرخصی داود رضوی پس از ۹۵۴ روز حبس ناعادلانه»

«۱۶ فروردین ۱۴۰۴ – داود رضوی، عضو هیئت‌مدیره سندیکای کارگران شرکت واحد اتوبوسرانی تهران و حومه، که در تاریخ ۵ مهر ۱۴۰۱ با یورش مأموران امنیتی بازداشت و به زندان اوین منتقل شده بود، امروز پس از ۹۵۴ روز حبس بدون حتی یک روز مرخصی، برای تنها پنج روز از زندان آزاد شد.

رضوی، ۶۵ ساله، در طول دوران بازداشت خود با مشکلات گوارشی و دیگر بیماری‌های جسمی مواجه بوده و با وجود تأکید پزشکان بر ضرورت ادامه روند درمان، تاکنون از حق مرخصی درمانی محروم مانده بود.

سندیکای کارگران شرکت واحد اتوبوسرانی تهران و حومه ضمن ابراز خرسندی از اعطای این مرخصی، خواستار آزادی فوری و بدون قید و شرط داود رضوی و نیز ابراهیم مددی، از اعضای هیئت مؤسس سندیکا، و همچنین سایر کارگران، معلمان، زنان و فعالان مدنی زندانی است…. .»

پیام تسلیت به کارگران و مردم ا…

پیام تسلیت به کارگران و مردم ا…

بازدیدها: 0

با اندوهی عمیق و تأسفی فراوان، بار دیگر معادن ایران قربانی گرفتند. بی‌توجهی دولت، مسئولان محلی و کارفرمایان به اصول ایمنی در محیط کار، زیاده‌خواهی بی‌پایان کارفرمایان، نبود تشکل‌های مستقل کارگری و محرومیت کارگران از نقش‌آفرینی در مدیریت و نظارت بر ایمنی محل کار، سالانه جان هزاران کارگر را در ایران می‌گیرد.

هنوز داغ حادثه تلخ ریزش معدن زغال‌سنگ “معدنجوی طبس” در ۳۱ شهریورماه سال گذشته، که به جان‌باختن ۵۲ کارگر و مجروح شدن ۲۲ تن انجامید، از یاد نرفته است که اکنون خبر حادثه‌ای دیگر در معدن زغال‌سنگ دامغان، دل‌ها را به درد آورده است؛ حادثه‌ای که جان ۷ کارگر زحمت‌کش را گرفت.

بر اساس آمار رسمی، سالانه بیش از ۱۳ هزار حادثه ناشی از کار در ایران رخ می‌دهد. شوربختانه، تنها ۷۰۰ تا ۸۰۰ مورد مرگ در اثر این حوادث به‌طور رسمی ثبت می‌شود. این در حالی‌ است که داده‌های مرکز آمار – که خود بسیار کمتر از واقعیت است – نشان می‌دهد شمار جان‌باختگان حوادث کاری در سال‌های اخیر به طرز نگران‌کننده‌ای رو به افزایش است. از سال ۱۳۹۷ تا ۱۴۰۲، تعداد مرگ‌ و میرهای ناشی از حوادث کار در ایران از ۱۶۲۵ نفر به ۲۱۱۵ نفر افزایش یافته که بیانگر رشدی ۳۰ درصدی است.

این آمارهای تلخ و دردناک گواه آن‌اند که حکومت جمهوری اسلامی، مسئولان محلی و کارفرمایان، هیچ دغدغه‌ای برای حفظ جان کارگران ندارند. راه برون‌رفت از این چرخه مرگبار، در سازمان‌یابی کارگران، تبدیل شدن به نیرویی مؤثر، نظارت مستقیم بر ایمنی محیط‌های کاری، همگرایی با نیروهای سیاسی، صنفی و مدنی، و در نهایت، گذار از حکومت اسلامی به سوی نظامی دموکراتیک با رفاه همگانی و مبتنی بر حقوق بشر است؛ نظامی که در آن جان کارگران و مردم از بالاترین ارزش برخوردار باشد.

ما ضمن ابراز همدردی صمیمانه با خانواده‌های داغدار، جامعه کارگری و مردم ایران، امیدواریم غم و اندوه این حادثه مرگبار را به نیرویی برای گذار از حکومت اسلامی و انگیزه‌ای برای تقویت همبستگی جنبش کارگری و گامی در مسیر گذار به سوی آینده‌ای ایمن، انسانی و عادلانه باشد.

شورای ملی تصمیم

۲۰ فروردین ۱۴۰۴ – ۹ آوریل ۲۰۲۵

فاجعه ادامه دارد!…

فاجعه ادامه دارد!…

بازدیدها: 0

مسعود نقره کار

ناباورانه و تکان دهنده است.

خودکشیِ هنرمندان رو به افزایش است، خودکشی کسانی که تصور شده است بیش از دیگران می باید ستایشگر زندگی  و گریزان از مرگ، وآفرینشگرِ واقعیتی صیقل خورده و تلطیف شده و زدوده از رنج های انسان باشند. از هنگام انتشار پژوهش “خودکشی هنرمندان – تراژدی رنج های خلاق” که در سال2021 (بهار 1400) منتشر شد تاکنون سیاهۀ بلندی برنام های صدها تن از هنرمندانی که خودکشی کردند، و در این کتاب به آن ها اشاره شده، افزوده شده است.

 از تازه ترین خبرها، خبرخودکشی حامد صفائی ست، از چهره های خلاق سینمای میهنمان، بازیگر، کارگردان،

 نمایشنامه نویس و فیلمساز.

  خودکشی هنرمندان، به دلایلِ اجتماعی، اقتصادی، سیاسی و فرهنگی، و یا بیماری‌های روانی وعصبی و پاره‌ای بیماری‌ها و ناتوانی‌های جسمی اتفاق می افتد. در بررسی خودکشی هنرمندان عوامل فردی و اجتماعی مشخص را می‌باید در نظر داشت، نمی‌توان برداشت و قضاوت و تحلیل یکسانی از خودکشی هنرمندان ارائه داد. اینکه چرا در میان هنرمندان، به ویژه شاعران و نویسندگان، نقاشان و اهل سینما و موسیقی میزان خودکشی بیشتر است نیز هنوز پاسخ روشنی داده نشده است، اما روشن است که چرائی و چگونگی  خودکشی هنرمندان با خودکشی در دیگر گروه‌های اجتماعی تفاوت هائی دارد.

برخی تفاوت‌ها که در چرائی و چگونگی خودکشی هنرمندان مطرح شده‌اند، این ها هستند:
ویژگی‌های ذهنی- روانی و شخصیتی هنرمندان، افزایش میزان و کیفیت حساسیت‌های حسی وعاطفی، توانائی تخیل و تجسم، آستانه‌ی تحمل پذیری دررابطه با نابسامانی‌های سیاسی، اقتصادی و فرهنگی و هنری و رخدادهای محیط زندگی و  رنج‌ها و آسیب های فردی و خانوادگی، میزان ناسازگاری با آنچه در زندگی روزمره با آن‌ها مواجه می‌شوند، و ویژگی پرسشگری و مشاهده گری هنرمندان با افراد غیر هنرمند ودیگر گروه های اجتماعی متفاوت است. هنرمندان نسبت به کشمکش‌ها، سازگاری و ناسازگاری های درونی خود نیز حساس تر برخورد می‌کنند، کشمکش‌ها و درگیری هائی که در رابطه با زندگی، زن، عشق، مرگ، چگونه مُردن و پدیده‌های دیگرانسانی و اجتماعی دارند.

در تداوم و گسترش فاجعه خودکشی هنرمندان در میهنمان نقش ستمگری های چندگانه، سرکوبگرانه و بحران آفرینی در

همه سطوح زندگی اجتماعی، به ویژه فرهنگ کُشی و هنرستیزی حکومت اسلامی را نمی باید دستِ کم گرفت.

…….

از فیس بوک مسعود نقره کار

خطاب به آیت الله سید علی خامنه…

خطاب به آیت الله سید علی خامنه…

بازدیدها: 0

مصطفی مهرآیین

۱. جناب آقای خامنه‌ای ادواردو گالیانو، روزنامه‌نگار شاعر مسلک، در قطعه‌ای به نام “در ستایش صدای آدمی” می‌نویسد

“صدای آدمی را نمی‌توان خاموش کرد. صدا حقیقتی است. صدا زاده‌ی نیاز آدمی به گفتن است. دهان را که ببندند، دست‌ها به سخن در می‌آیند یا چشم‌ها یا روزنه‌های پوست یا هر چه. زیرا تک تک ما حرفی برای گفتن داریم، حرفی که سزاست دیگران بستایند یا ببخشایند”.

به همین نحو، پابلو نرودا در وصف شاعری خویش می‌گوید “من کلماتم را بر در خانه‌ی بسیاری از مردمی نهادم که نمی‌شناختم شان”.

من در دو نامه قبلی به شما کلماتم را به در خانه شما آوردم، اما گویا شما کلمات را نه به سان کلمه که به سان “کاستن از ارزش ولایت مطلقه” خود دیده‌اید که نیروهای قضاییِ تحت امرتان بالفور ابلاغیه‌ی حضور در دادسرا و جلسه‌ی بازپرسی را برایم فرستاده‌اند.

۲. جناب آقای خامنه‌ای من معلمم و با کلمات زندگی می‌کنم تا آنجا که کلمات هورمون‌های وجود من را بالا و پایین می‌کنند و گاه با آنها گریه می‌کنم و گاه می‌رقصم و گاه با برخورد با واژه‌ای ساعت‌ها در خلوت خود به جایی خیره می‌شوم. این البته نه تنها حال من که حال کل اهل فرهنگ است. شما گویا با وجود تمامیِ تعاریفی که از شما در خصوص میزان مطالعه‌تان کرده‌اند، اصولا با جهان واژه‌ها و معلمی بیگانه‌اید.

در ابلاغیه‌تان نوشته‌اید دفاع از اتهامات انتسابی.

مگر اندیشیدن اتهامی است که من بخواهم در مقابل آن از خود دفاع کنم؟

اندیشیدن ماهیت انسانی ماست. مگر انسان از ماهیت خود هم دفاع می‌کند؟ عجیب‌تر آنکه فرموده‌اند برای خود وکیل و وثیقه بیاورید و در جلسه حاضر شوید و گرنه جلب می‌شوید!!

اندکی از وجود خود خجالت بکشید که از یک استاد دانشگاه پیمانی که فقط سه دانگ خانه در اردبیل به اسم دارد و یک ماشین تیبا درخواست وثیقه می‌کنید.

شما با حکمرانی‌تان برای من و امثال من چه زندگی ساخته‌اید که اکنون مدعی دریافت وثیقه می‌شوید؟

گفته‌اید اگر حضور نیابم دستور به جلب می‌دهید.

زندانی را از زندان رفتن می‌ترسانید. مگر آنچه امروز ما در آن زندگی می‌کنیم چیزی جز یک زندان بزرگ به نام ایران است؟

من بارها گفته‌ام ما در این حکومت تبدیل به انسان‌های “نامرده” شده‌ایم یعنی نه آنقدر زنده‌ایم که زندگی کنیم و نه می‌میریم که از درد بودن در ذیل حکومت شما خلاص شویم.

من را از چه می ترسانید؟ از مرگ؟

انسان نامرده تنها منتظر دفن خود است. گفته‌اید دستگیر می‌شوید.

شما با کدام وجدان اخلاقی و با کدام احساس قدرت دینی و پالایش درونی به خود حق می‌دهید به یک معلم بگویید من تو را به جرم نقد حکمرانیِ خودم دستگیر می‌کنم؟

من قطعا در دادگاه شما حضور پیدا نمی‌کنم تا بدانید هیچ ارزشی برای شیوه‌ی حکمرانی شما که به آن از سوی خودم و تمامی مردم ایران نمره مردودی دادم قائل نیستم.

من خطر گفتگو با شما را به جان نخریدم که بعد از آن به قواعد غلط حکمرانی شما تن دهم.

من تمام قواعد حکمرانی شما را منحل اعلام می‌کنم، چرا که معتقدم قواعد حاکم بر شیوه‌ی حکمرانی شما چیزی جز “قواعد مرگ” نیست.

حالا به هر طریق دوست دارید مرا دستگیر کنید تا نشان دهید در تمام این سال‌ها حتی آداب و مناسک برخورد با اهل فرهنگ را نیاموخته‌اید.

۳.جناب آقای خامنه‌ای،

به زبان نادژدا ماندلشتایم، همسر شاعر بزرگ روس اوسیپ ماندلشتایم، “فریاد آخرین نشانه‌ی شأن انسانی ست. این شیوه‌ی آدمی‌ست برای آنکه ردی از خود باقی بگذارد، به آدم ها بگوید چگونه زیسته و جان داده است. انسان با فریادهایش مدعی حق زندگی‌اش می‌شود، به جهان بیرون پیام می‌فرستد، کمک می‌طلبد و از آن‌ها می‌خواهد مقاومت کنند. آن زمان که چیزی باقی نمانده باشد، باید که فریاد کشید. سکوت به واقع جرمی‌ست علیه انسانیت”.

من در مقابل شما و دستگاه ظلم و جورتان سکوت نمی‌کنم حتی اگر با مرگ خودم روبرو شوم. ترس متعلق به زمانی‌ست که شما هنوز امیدی دارید به آنکه چیزی یا دارایی یا آنچه به آن تعلق دارید را حفظ کنید. من در این جهان به سان یک درویش زندگی کرده‌ام و هیچ تعلقی به جهان بیرون ندارم و هیچ امیدی هم دیگر در این جهان ندارم. پس بگذارید خیال‌تان را راحت کنم “امید که از دست برود، هراس هم از بین می‌رود، دیگر چیزی نیست که بخواهی از آن بترسی”.

من خودم را نه در مقابل دستگاه قضای گوش به فرمان شما، بلکه در مقابل خود شما می‌بینم:

ایده را باید با ایده پاسخ گفت، صدا را با صدا، سخن را با سخن. اگر ایده را با زور پاسخ می‌دهید یعنی چیزی برای دفاع ندارید. شما بی‌دفاع و بی‌ایده‌اید و این را به خوبی در رساله‌ی حکمرانی خود نشان داده‌اید.

تنش‌های ژئوپلیتیکی: تقابل غرب …

تنش‌های ژئوپلیتیکی: تقابل غرب …

بازدیدها: 0

سروش آزادی

سرآغاز

در شرایطی که تنش‌های منطقه‌ای میان جمهوری اسلامی ایران و قدرت‌های غربی، به‌ویژه ایالات متحده آمریکا، به نقطه حساسی رسیده است، شورای دفاعی فرانسه به ریاست امانوئل ماکرون، رئیس‌جمهور این کشور، نشستی استثنایی را برای بررسی وضعیت ایران برگزار کرد. این نشست در حالی برگزار شد که حمایت جمهوری اسلامی از گروه‌های نیابتی نظیر حوثی‌های یمن و تشدید تنش‌ها در دریای سرخ، موجب افزایش حضور نظامی آمریکا در منطقه شده است. افزون بر این، نگرانی‌ها درباره «برنامه موشکی، بحران هسته‌ای و احتمال دستیابی این کشور به سلاح اتمی»، حساسیت بیشتر کشورهای غربی را به همراه داشته است.

گزارش‌های منتشرشده از سوی منابع دیپلماتیک نشان می‌دهد که ایالات متحده آمریکا، به‌ویژه تحت رهبری دونالد ترامپ، رویکردی تهاجمی‌تر در قبال ایران اتخاذ کرده است. تهدید رئیس‌جمهور آمریکا به بمباران تأسیسات هسته‌ای ایران و تشدید حملات نظامی به مواضع حوثی‌ها، نشان‌دهنده استراتژی فشار حداکثری واشنگتن است که ممکن است به درگیری گسترده‌تری در منطقه منجر شود. از سوی دیگر، نگرانی‌های اروپا درباره احتمال وقوع جنگ و پیامدهای امنیتی و اقتصادی آن، موجب شده است که کشورهای اروپایی، از جمله فرانسه، رویکردی فعال‌تر در مواجهه با این بحران در پیش بگیرند.

افزایش حضور نظامی آمریکا در منطقه

ارسال جنگنده‌ها و ناوهای آمریکایی به منطقه و تشدید حملات علیه حوثی‌های یمن، نشانه‌ای از استراتژی واشنگتن برای افزایش فشار بر جمهوری اسلامی ایران است. برخی تحلیل‌گران معتقدند که این اقدامات می‌تواند زمینه‌ساز یک حمله گسترده‌تر علیه ایران باشد. دونالد ترامپ تهدید کرده است که در صورت عدم توافق ایران و آمریکا، تأسیسات هسته‌ای و مراکز موشکی و نظامی جمهوری اسلامی، بمباران خواهد شد. هم‌زمان، برخی تحلیلگران بر این باورند که حملات آمریکا علیه حوثی‌ها ممکن است مقدمه‌ای برای حمله به ایران باشد.

موضع اروپا

اروپا به طور سنتی سعی کرده است بین تهران و واشنگتن تعادل برقرار کند، اما نشستی مانند شورای دفاعی فرانسه حاکی از آن است که پاریس و دیگر کشورهای اروپایی احتمالاً در حال نزدیک‌تر شدن به مواضع سخت‌گیرانه‌تر آمریکا هستند. نگرانی آن‌ها از یک جنگ گسترده در منطقه و پیامدهای امنیتی و اقتصادی آن، می‌تواند اروپا را به ایفای نقشی فعال‌تر در این بحران سوق دهد.

تهدید به بمباران تأسیسات هسته‌ای ایران

اظهارات دونالد ترامپ مبنی بر احتمال بمباران ایران، همراه با افزایش حملات علیه حوثی‌ها، ممکن است به‌عنوان هشداری برای رهبران ایران تلقی شود که باید در سیاست‌های خود تجدیدنظر کنند. با این حال، این تهدیدها می‌تواند تنش‌ها را بیشتر کند و حتی به درگیری مستقیم منجر شود.

واکنش جمهوری اسلامی ایران

واکنش جمهوری اسلامی ایران به این تحولات بسیار حائز اهمیت خواهد بود. به نظر می‌رسد که جمهوری اسلامی قصد ندارد سیاست هسته‌ای خود را به سمت تولید بمب اتمی سوق دهد؛ بااین‌حال، در چنین شرایطی، احتمال رویارویی نظامی به شکل قابل‌توجهی افزایش خواهد یافت. اما درصورتی‌که ایران و آمریکا وارد مذاکرات جدید شوند، ممکن است به‌طور موقت از تشدید تنش‌ها جلوگیری شود. با این حال، امکان گسترش تخاصم متناسب با شرایط جهانی و دیگر عوامل دخیل در ارتباط دولت آمریکا با جمهوری اسلامی وجود دارد.

مقامات جمهوری اسلامی بارها تأکید کرده‌اند که برنامه هسته‌ای ایران کاملاً صلح‌آمیز است و هرگونه فشار بین‌المللی برای توقف آن را غیرقانونی می‌دانند. علی خامنه‌ای، رهبر ایران، در چندین سخنرانی اظهار داشته است که ایران به دنبال ساخت سلاح هسته‌ای نیست، اما هم‌زمان برخی مقامات و نخبگان سیاسی هشدار داده‌اند که در صورت ادامه فشارهای آمریکا، ممکن است سیاست‌های هسته‌ای جمهوری اسلامی مورد بازنگری قرار گیرد. علاوه بر این، تهران همچنان بر توسعه برنامه‌های نظامی خود در حوزه موشکی، پهپادها و حمایت از گروه‌های نیابتی در منطقه، از جمله حوثی‌های یمن، حماس و جهاد اسلامی در غزه و حزب‌الله لبنان، تأکید دارد. با وجود حملات نظامی اسرائیل و آمریکا به برخی از این گروه‌ها، این راهبرد همچنان بخش مهمی از سیاست‌های منطقه‌ای جمهوری اسلامی محسوب می‌شود.

با توجه به این‌که ایران بارها اقدامات آمریکا را تحریک‌آمیز خوانده و تأکید کرده است که در برابر هرگونه حمله احتمالی پاسخی قاطع و متقابل خواهد داد، این پرسش مطرح می‌شود که آیا جمهوری اسلامی توانایی مقابله با چنین سناریویی را خواهد داشت؟

نقش کشورهای منطقه‌ای

علاوه بر بازیگران اصلی این بحران، کشورهای منطقه‌ای نیز تأثیر بسزایی در روند تحولات دارند. امارات متحده عربی که همواره به جزایر مورد مناقشه با ایران چشم داشته است، عربستان سعودی که در تقابل ایدئولوژیک با جمهوری اسلامی قرار دارد، و ترکیه که به دنبال افزایش نفوذ خود در خاورمیانه است، هر سه می‌توانند در افزایش فشار بر ایران نقش ایفا کنند. همکاری این کشورها با آمریکا، چه در حوزه نظامی و چه در حوزه تحریم‌های اقتصادی، می‌تواند جمهوری اسلامی را با چالش‌های بیشتری مواجه کند.

نتیجه‌گیری

به نظر می‌رسد که سیاست آمریکا، به‌ویژه در دوره دوم ریاست جمهوری دونالد ترامپ، بر پایه فشار حداکثری استوار شده است و اروپا نیز در حال ارزیابی شرایط برای هماهنگی بیشتر با واشنگتن است. در این شرایط، پیش‌بینی‌ها حاکی از آن است که در ماه‌های آینده، اگر ایران امتیازاتی در حوزه‌های «نیابتی، موشکی و هسته‌ای» ندهد، احتمال درگیری نظامی بیشتر خواهد شد. اما اگر توافقی حاصل شود، شاید بتوان از یک بحران گسترده جلوگیری کرد.

آنچه مسلم است، منطقه خاورمیانه در یکی از حساس‌ترین دوره‌های خود قرار دارد. افزایش حضور نظامی آمریکا، احتمال تغییر در سیاست‌های ایران و نقش‌آفرینی کشورهای منطقه‌ای، همگی عواملی هستند که می‌توانند آینده این بحران را رقم بزنند. بنابراین، رویکردهای دیپلماتیک و مذاکرات چندجانبه همچنان می‌تواند به‌عنوان گزینه‌ای برای جلوگیری از یک بحران تمام‌عیار مورد توجه قرار گیرد. که البته در ساختار جمهوری اسلامی که بقای خود را در حفظ منافع ایدئولوژیک در ساختار قدرت سیاسی می بیند، امکان تحقق چنین استراتژی غیرممکن به نظر می رسد. و بنابراین جامعه جنبشی ایران منتظر تحولات ساختاری بیشتری می باشد.

۲ آپریل ۲۰۲۵

بیانیه مشترک سازمان‌های حقوق ب…

بیانیه مشترک سازمان‌های حقوق ب…

بازدیدها: 0

۰۴ فروردین ۱۴۰۴

بیانیه‌ی مطبوعاتی

در تاریخ ۲۸ اسفند ۱۴۰۳، مراسمی به مناسبت نوروز توسط شهروندان کُرد ارومیه در این شهر برگزار شد. در این مراسم، ده‌ها هزار نفر با روشن‌کردن آتش و رقص و پایکوبی، نوروز و آغاز سال نو را جشن گرفتند. چند روز بعد، در تاریخ ۲ فروردین ۱۴۰۴، هزاران نفر از شهروندان آذربایجانی در ارومیه طی یک مراسم حکومتی به مناسبت سالروز شهادت امام اول شیعیان، تظاهرات اعتراضی برگزار کردند که متاسفانه تحت تاثیر جریانات مذهبی و ناسیونالیست افراطی قرار گرفت. در جریان این مراسم که در حضور مقامات حکومتی و با حمایت نیروهای انتظامی برگزار شد، تعداد چشمگیری از شرکت‌کنندگان چماق در دست و «حیدر حیدر» گویان، شعارهایی سر دادند و پلاکاردهایی در دست داشتند که مصداق بارز نفرت‌پراکنی و کُردستیزی بودند.

برخی از تظاهرکنندگان که به‌صراحت وفاداری خود را به رهبر جمهوری اسلامی اعلام می‌کردند، شهروندان کُرد را به کشتار تهدید کردند. همچنین، تعدادی از آن‌ها تصاویر غلامرضا حسنی، امام جمعه و نماینده پیشین رهبر جمهوری اسلامی در ارومیه که به کُردستیزی و کُردکشی مشهور بود را حمل می‌کردند.

ما، سازمان‌های حقوق بشری کردستان و آذربایجان، با باور عمیق به همزیستی مسالمت‌آمیز میان مردمان با هرگونه تنوع و با تاکید بر دفاع از حقوق بنیادین همه افراد، از جمله حق برگزاری تجمعات سیاسی و آیین‌های فرهنگی و اجتماعی، هرگونه نفرت‌پراکنی، دیگرستیزی و تحریک به خشونت را، چنان‌که در مراسم دوم فروردین در ارومیه شاهد آن بودیم، به‌شدت محکوم می‌کنیم.

ما مخالفت قاطع خود را با هر اقدامی که موجب تهدید امنیت و آرامش بخشی از شهروندان شده و به ترویج یا تهدید به خشونت علیه دیگران بینجامد، اعلام می‌داریم. ارومیه، به‌عنوان شهری چندفرهنگی و چنداتنیکی، متعلق به همه ساکنان آن از جمله آذربایجانیها، کُردها، ارمنی‌ها، آشوری‌ها و دیگر اهالی آن است. ما نسبت به هرگونه سوء‌استفاده از تفاوت‌های مذهبی، زبانی و اتنیکی توسط جمهوری اسلامی برای دامن‌زدن به تنش، تقابل و درگیری هشدار می‌دهیم و بر ضرورت حفظ همزیستی، احترام متقابل و صلح اجتماعی تأکید داریم.

بی‌تردید، مردم ارومیه و منطقه، فاجعه‌ی جنگ نقده در بهار ۱۳۵۸ را که در جریان آن شمار زیادی از شهروندان کُرد و آذربایجانی کشته شدند، فراموش نکرده‌اند. جمهوری اسلامی، که به‌تازگی قدرت را در دست گرفته بود، از آن فاجعه برای بسیج نیرو، تعمیق شکاف‌های مذهبی و اتنیکی و بازتولید خشونت بهره‌برداری کامل کرد. نباید اجازه داد این حکومت که بقای خود را در ایجاد بحران و تفرقه می‌بیند، بار دیگر زمینه‌ساز فاجعه‌ای بزرگ‌تر شود.

ما، سازمان‌های حقوق بشری کردستان و آذربایجان، تمامی شهروندان ارومیه، همچنین احزاب سیاسی و تشکل‌های مدنی، صنفی و فرهنگی کردستان و آذربایجان را فرامی‌خوانیم که با تمام توان خود برای کاهش تنش‌ها در ارومیه تلاش کنند و در برابر توطئه‌های جمهوری اسلامی و تحریکات جریانات افراطی خشونت‌طلب، از هر جناح سیاسی و ایدئولوژیک، موضع‌گیری قاطعانه داشته باشند.

نباید اجازه داد که ارومیه به میدان زورآزمایی جریانات مذهبی و ناسیونالیست افراطی، بستر ترویج و تهدید به خشونت علیه شهروندان و عرصه‌ای برای نفرت‌پراکنی و تفرقه‌افکنی بدل شود.

انجمن دفاع از زندانیان سیاسی آذربایجانی در ایران (آداپ)

جمعیت حقوق بشر کردستان

شبکە حقوق بشر کردستان

سازمان حقوق بشری کُردپا

https://kurdistanhumanrights.org/fa/press-releases-fa/2025/03/24/p40945

گزارش خبری- تحلیلی…

گزارش خبری- تحلیلی…

بازدیدها: 0

بحران معیشت در ایران: فساد، ناکارآمدی و سیاست‌های ویرانگر

سروش آزادی

سرآغاز

سایت خبری ایلنا اخیراً گزارشی اقتصادی با عنوان «افزایش ۷۰ درصدی قیمت‌ها در صنایع غذایی، هزینه بسته‌بندی ۲۰۰ درصد گران شد» منتشر کرده است. این گزارش که در تاریخ ۱۱ فروردین ۱۴۰۴ منتشر شده، نشان‌دهنده وخامت شدید وضعیت معیشتی مردم ایران در این سال است.

در همین راستا، یکی از اعضای کمیسیون مواد غذایی اتاق اصناف ایران اظهار داشته است که افزایش هزینه بسته‌بندی کالا تا ۲۰۰ درصد و افزایش ۵۵ درصدی هزینه حمل‌ونقل در سال ۱۴۰۳، منجر به افزایش بیش از ۷۰ درصدی قیمت‌ها در صنایع غذایی شده است. وی در گفت‌وگو با خبرنگار ایلنا، دلایل این افزایش قیمت را تشریح کرده و تأکید کرده است که تغییر نرخ ارز تخصیصی به تولید، تعدد سامانه‌های دولتی و مشکلات ناشی از آن برای واردکنندگان، اجرای قانون مالیات بر ارزش افزوده، افزایش هزینه بسته‌بندی و رشد ۵۵ درصدی هزینه حمل‌ونقل، از جمله عوامل افزایش هزینه تولید و تأمین مواد غذایی در کشور بوده‌اند.

در این تحلیل، به بررسی عوامل کلیدی مؤثر بر این بحران از جمله تورم فزاینده، نوسانات ارزی، مالیات‌های غیرمنطقی، موانع اداری بر سر راه تولیدکنندگان، ناکارآمدی مدیریتی، فساد سیستماتیک، بحران در سیاست خارجی و نگاه ایدئولوژیک به مسائل اقتصادی خواهیم پرداخت.

همانطور که در رسانه آمده اقتصاد ایران در سال‌های اخیر با بحران‌های عمیقی مواجه بوده است که ریشه در سیاست‌های ناکارآمد، فساد سیستمی و مدیریت نادرست دارد. افزایش ۷۰ درصدی قیمت‌ها در صنایع غذایی و رشد ۲۰۰ درصدی هزینه بسته‌بندی نمونه‌ای از پیامدهای این مشکلات است. تورم فزاینده، نوسانات ارزی، مالیات‌های غیرمنطقی و موانع اداری بر سر راه تولیدکنندگان، همگی به وضعیت بحرانی کنونی دامن زده‌اند. در کنار این عوامل داخلی، سیاست‌های خارجی تقابلی جمهوری اسلامی نیز به تشدید این بحران کمک کرده است.

افزایش هزینه‌های تولید و توزیع مواد غذایی در ایران، نتیجه مستقیم تصمیمات نادرست اقتصادی و سیاست‌های ناپایدار ارزی است. تغییر در نرخ ارز تخصیصی به تولید، ناکارآمدی سامانه‌های دولتی، اجرای مالیات بر ارزش افزوده بر کالاهای اساسی، و افزایش هزینه‌های حمل‌ونقل و بسته‌بندی از جمله عواملی هستند که به افزایش شدید قیمت‌ها منجر شده‌اند. این در حالی است که مردم با کاهش روزافزون قدرت خرید خود مواجه‌اند و فشار اقتصادی بر خانوارها بیش از پیش افزایش یافته است.

در این تحلیل، به بررسی علل اصلی این بحران اقتصادی پرداخته و تأثیر ناکارآمدی مدیریتی، فساد سیستماتیک، بحران در سیاست خارجی و نگاه ایدئولوژیک به مسائل اقتصادی را بر وضعیت معیشتی مردم ایران مورد ارزیابی قرار خواهیم داد.

فساد سیستمی و سوءمدیریت اقتصادی

گزارش نشان می‌دهد که یکی از عوامل اصلی افزایش قیمت‌ها، تغییر در نرخ ارز تخصیصی به تولید است. نظام چندنرخی ارز در ایران، به‌جای کمک به تولیدکنندگان، همواره بستری برای فساد و رانت‌خواری بوده است. این سیاست ناکارآمد به‌جای حمایت از تولید، باعث افزایش هزینه‌ها و ایجاد انحصار برای گروه‌های خاصی شده که به منابع ارزی دسترسی دارند.

علاوه بر این، پیچیدگی سامانه‌های دولتی و عدم شفافیت در فرآیندهای واردات مواد اولیه، هزینه‌های تولید را به‌شدت افزایش داده است. بوروکراسی ناکارآمد جمهوری اسلامی نه‌تنها دسترسی تولیدکنندگان به مواد اولیه را دشوار کرده بلکه تأخیر در تأمین ارز واردات، زیان‌های هنگفتی را به بازرگانان تحمیل کرده است. این رویه‌ها نمونه‌هایی از فساد سیستماتیک و عدم مدیریت صحیح اقتصادی هستند که روزبه‌روز فشار بیشتری بر اقتصاد کشور وارد می‌کنند.

بحران سیاست خارجی و تأثیر آن بر اقتصاد

یکی از پیامدهای سیاست خارجی تقابلی جمهوری اسلامی، انزوای اقتصادی ایران و کاهش دسترسی کشور به بازارهای بین‌المللی است. تحریم‌های بین‌المللی که نتیجه سیاست‌های تهاجمی حکومت است، باعث افزایش هزینه واردات مواد اولیه شده و نرخ تورم را به‌شدت بالا برده است. طولانی شدن فرآیند تأمین ارز و عدم ثبات در سیاست‌های ارزی، تولیدکنندگان را در بلاتکلیفی قرار داده و باعث کاهش سرمایه‌گذاری در بخش تولید شده است.

نگاه ایدئولوژیک به اقتصاد و نتایج فاجعه‌ بار آن

نگاه ایدئولوژیک حکومت به مسائل اقتصادی، یکی دیگر از عوامل این بحران است. به‌عنوان مثال، اعمال مالیات بر ارزش افزوده بر مواد غذایی و دارو، سیاستی است که در بسیاری از کشورهای توسعه‌یافته وجود ندارد، زیرا این کالاها از نیازهای اساسی مردم محسوب می‌شوند. اما در ایران، دولت بدون درنظرگرفتن تبعات اجتماعی و معیشتی، این مالیات را بر تمام صنوف تحمیل کرده است. این اقدام تنها به کاهش قدرت خرید مردم و گسترش نارضایتی عمومی منجر خواهد شد.

جمع‌بندی

افزایش ۷۰ درصدی قیمت‌ها در صنایع غذایی تنها یکی از نشانه‌های بحران اقتصادی گسترده‌ای است که ناشی از ناکارآمدی مدیریتی، فساد ساختاری، سیاست‌های خارجی غلط و نگاه ایدئولوژیک به مسائل اقتصادی است. تا زمانی که جمهوری اسلامی سیاست‌های خود را تغییر ندهد و اصلاحات اساسی در مدیریت اقتصادی کشور صورت نگیرد، وضعیت معیشتی مردم روزبه‌روز وخیم‌تر خواهد شد.

مردم ایران در سال ۱۴۰۴ همچنان شاهد تأثیر بحران‌های سیاسی بر اقتصاد و معیشت خود خواهند بود. آنچه در این میان حائز اهمیت است، امکان تشدید نارضایتی‌های عمومی و افزایش اعتراضات سراسری در پی بحران اقتصادی است. این موضوع در سخنرانی اخیر علی خامنه‌ای در عید فطر نیز مورد اشاره قرار گرفت، جایی که وی تهدید کرد با اعتراضات داخل کشور برخورد و آنرا را سرکوب خواهند کرد.

از سوی دیگر، بحران سیاست خارجی جمهوری اسلامی، که با تأکید بر عدم مذاکره مستقیم با دولت ترامپ و حمایت از جنبش‌های اسلامی منطقه‌ای همچون حماس، حزب‌الله و سایر گروه‌های وابسته همراه است، نشان‌دهنده تداوم تنش‌ها و عدم تغییر رویکرد حاکمیت در عرصه بین‌المللی است. این سیاست‌ها نه‌تنها بحران اقتصادی را تشدید می‌کند، بلکه احتمال وقوع جنگ، افزایش فشارهای خارجی و هم‌زمان سرکوب داخلی را تقویت می‌کند. در چنین شرایطی، چشم‌انداز آینده ایران بیش از پیش نگران‌کننده بوده و خطر فروپاشی اجتماعی دور از انتظار نیست.

در این میان، اپوزیسیونی که دچار انزوا و تفرقه است و توان ایجاد اجماع و همبستگی ملی برای مقابله با سیاست‌های داخلی و خارجی جمهوری اسلامی را ندارد، زمینه را برای تداوم و تشدید این وضعیت فراهم می‌سازد. در نتیجه، سیاست‌های تحمیلی جمهوری اسلامی بیش از پیش بر زندگی و بقای مردم ایران سایه می‌افکند.

آیا در سال ۱۴۰۴، امکان گذار از این بحران‌های پیچیده با تکیه بر یک نیروی منسجم و قابل اتکا در میان اپوزیسیون و جنبش‌های صنفی، مدنی و سیاسی وجود دارد؟ باید منتظر ماند!

۳۱ مارت ۲۰۲۵