شورای ملی تصمیم  همراه و همگام با مردم آگاه ایران، برای تحقق خواسته‌های زیر تلاش و مبارزه می‌کند. 1- گذار کامل از جمهوری اسلامی با تکیه به جنبش‌های اعتراضی مردم، گذار خشونت پرهیز با حفظ حق دفاع مشروع. 2 – حفظ تمامیت ارضی کشور با تاکید بر نظام غیرمتمرکز . 3- جدایی دین از حکومت. 4 – فراخوان عمومی برای تشکیل مجلس مؤسسان. 5 – تلاش برای برپایی نظامی دموکراتیک و انتخابی  تعیین نوع حکومت با آرای مردم. 6 –  اجرای کامل اعلامیه‌ی جهانی حقوق بشر و میثاق‌های وابسته به آن، با تاکید بر رفع هرگونه تبعیض علیه زنان و برابری جنسیتی در تمام عرصه های اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی، خانوادگی و مشارکت زنان در مدیریت جامعه، و نیز تاکید بر حفظ محیط زیست

گزارش خبری

گزارش خبری

مادر نفس حاجی شریف از ابعاد پنهان پرونده برخورد با دخترش می گوید

زمانی که شکایت کردم، نگاه عاقل اندرسفیهی به من انداخت و گفت: «زنگ زدی ۱۹۷؟ حالا بدو زنگ بزن ببین چی‌کار برات می‌کنه؟ فکر کردی گوش ما رو می‌برن؟» نه تنها نگران برخوردهای حقوقی و قضایی نبودند، بلکه مرا مسخره می‌کردند. مامور کلانتری به من می‌گفت به خاطر اینکه موضوع را افشا کردی با تو برخورد هم می‌شود! گفتم مگر من با رسانه‌های خارجی صحبت کرده‌ام؟ با رسانه‌های داخلی و رسمی کشورم صحبت کردم. این ماموران نه تنها پشیمان نبودند، بلکه به رفتار تند خود افتخار می‌کردند.

مادر نفس حاجی شریف از ابعاد پنهان پرونده برخورد با دخترش می گوید خیابان وطن پور در تیرماه امسال سخن گفته است

مادر «نفس»، یکی از دو دختر نوجوانی که مورد ضرب و شتم ماموران گشت ارشاد قرار گرفت: صورت دخترم زخمی و خونی شده بود و جای چنگ در جای‌جای بدنش وجود دارد؛ لباس‌هایش پاره‌پاره شده و او برای اینکه پیراهنش نیفتد، آن را گره زده بود. نفس دچار اضطراب و استرس شدید شده؛ از خانه بیرون نمی‌رود؛ حتی جرات نمی‌کند پیش تراپیست برود. بعد از دو ماه شکایتم به جایی نرسیده.

مادر نفس حاجی شریف درمورد بازداشت دخترش و تماسی که از پلیس با او گرفتند، گفت: وقتی مامور [پشت تلفن] به من گفت اتفاقی برای بچه‌تان نیفتاده، و روسری هم نیاورید، فهمیدم از لحاظ قانونی نمی‌توانستند بچه را بازداشت کنند. وقتی رسیدم، بماند که چه حرف‌ها و فحش‌های زشتی به من دادند. به من گفتند: « دخترت را تو خیابون ول کردی. دخترت و…است.» من از یک طرف نگران بچه بودم و از طرف دیگر با تحقیرهای ممتد مواجه بودم.

از ابتدای شکل‌گیری این بحران تلاش کردم از طریق قانونی موضوع را دنبال کنم. هدف از پیگیری این پرونده آن است که دختر من بداند در این کشور فرقی نمی‌کند متخلف در چه لباس و چه پست و سمتی باشد. هر زمان که تعرضی به حقوق او یا خود او صورت گیرد، دستگاه قضایی و قانون کشور از او حمایت می‌کند. نمی‌خواهم بچه‌ام از مملکت خود بترسد.

دختر ۱۴ساله من و دوستش در ۱ تیرماه ۱۴۰۳ در خیابان وطن‌پور شمالی زمانی که قصد داشتند به مرکز خرید بروند، توسط ماموران گشت ارشاد به وضع عجیب و خشونت‌باری دستگیر می‌شوند. ما در یک کافی‌شاپ نزدیک به خیابان وطن‌پور بودیم. دخترم و دوستش برای تحویل گرفتن خریدشان به مرکز خرید رفتند و من منتظر بازگشت آنها بودم. دقایقی بعد متوجه شدم موبایل بچه‌ها خاموش شده. سراسیمه شده بودم و از استرس کم مانده بود قالب تهی کنم. ساعت ۶ و نیم عصر بچه‌ها را می‌گیرند و تا ساعت ۸ به من خبری ندادند. فکرم هزار جا رفت و آرام و قرار نداشتم. نهایتا از گوشی دوستش به من زنگ زدند و خبر دادند که گشت ارشاد آنها را گرفته است.

من تلاش کردم گوشی را به مامور خانم بدهند تا به او بگویم که این بچه‌ها ۱۴ساله‌اند تا برخورد مناسبی با آنها صورت گیرد. اما مامور خانم بدون توجه به حرف من گفتند به مرکز پلیس امنیت گیشا بیایید. در مسیر بودم که آقایی به من زنگ زد و گفت: «دخترتان جلوی من نشسته؛ آب هم به او داده‌ایم، روبه روی کولر و هیچ اتفاقی برای او نیفتاده. روسری داشتید بیارید، نداشتید هم ایرادی ندارد! فقط بیایید دنبالش.» وقتی این مامور به من گفت اتفاقی برای بچه‌تان نیفتاده، و روسری هم نیاورید فهمیدم از لحاظ قانونی نمی‌توانستند بچه را بازداشت کنند. وقتی رسیدم، بماند که چه حرف‌ها و فحش‌های زشتی به من دادند. به من گفتند: « دخترت را تو خیابون ول کردی. دخترت و…است.»من از یک طرف نگران بچه بودم و از طرف دیگر با تحقیرهای ممتد مواجه بودم.

وقتی رسیدم، دیدم صورت دخترم زخمی و خونی است. گردنش کبود شده و جای چنگ در جای‌جای بدنش وجود دارد. لباس‌هایش پاره‌پاره و او برای اینکه پیراهنش نیفتد، آنرا گره زده است. حیرت‌آور اینکه بدون روسری جلوی آن همه مرد بی‌حال نشسته بود. من تعجب کردم به خاطر حجاب نفس را گرفته‌اند، بعد نفس بی‌حجاب منتظر من نشسته است.

حالم بد شد و با ماموران بحثم شد. بلافاصله به همه نهادهای قانونی شکایت کردم. این کار را کردم تا فردا نگویند، اگر به فراجا و بازرسی و حفاظت اطلاعات و….شکایت می‌کردید، پیگیری می‌شد. بنابراین به بازرسی ناجا، حفاظت اطلاعات ناجا، بازرسی فراجا، حفاظت اطلاعات فراجا و بازرسی کل ناجا و دفتری که مربوط به آقای رادان است، شکایت کردم. همچنین به 197 و دادسرای نظامی هم شکایت بردم. اکنون دو ماه و نیم است که من و وکیلم در حال رفت و آمد هستیم. اما نتیجه‌ای نگرفته‌ایم.

یکی از ماموران خانم که نفس را گرفته، مدت‌ها بعد ادعا کرده، انگشتش در رفته، بلافاصله برای او وقت دادرسی تشکیل داده‌اند! چطور ممکن است، شکایت ما این همه مدت به جایی نرسد و بعد افرادی که بچه مرا کتک زده‌اند بدون هیچ سند و مدرکی دادگاه‌شان برگزار شود.

بین راه، نفس را از ون اول پیاده کرده و سوار ون دوم کردند. چون اگر مسوولان قضایی، درخواست دوربین ون را کردند، دوربین ون دوم را ارایه کنند. وقتی نفس این موضوع را به من گفت، همه جا اعلام کردم، نفس سوار دو خودرو شده است. خوشبختانه ما در مورد اینکه بچه‌ها را از خودروی ابتدایی پیدا کردند و سوار ون دوم کردند، شاهد داریم.

نفس از خانه بیرون نمی‌رود. حتی جرات نمی‌کند پیش تراپیست برود. دچار اضطراب و استرس شدید است. برخی مشکلات را نمی‌توانم بگویم اما از نظر روحی و روانی آسیب زیادی پیدا کرده است. چند شب اول خوابش نمی‌برد، نصف شب از ترس اینکه ماموران قرار است به خانه بریزند، پیش من می‌آید. در مجتمع مسکونی ما دوربین وجود دارد، هر روز صبح، اول دوربین واحد را می‌بیند تا مطمئن شود ماموران پشت درب خانه نیستند و بعد کارهایش را انجام می‌دهد. در ون بچه را ترسانده بودند که خود و خانواده‌ات را به زندان می‌اندازیم و ولت نمی‌کنیم. او را تهدید کرده بودند تو را به زندان می‌فرستیم. این روند باعث استرس و ترس شدید نفس شده است. نفس یک دانش‌آموز نخبه، یک هنرمند مستعد و یک ورزشکار مدال‌آور است. مدال‌های قهرمانی فراوانی دارد. این روزها نفس می‌ترسد و مدام از من می‌خواهد از ایران برویم.

زمانی که شکایت کردم، نگاه عاقل اندرسفیهی به من انداخت و گفت: «زنگ زدی ۱۹۷؟ حالا بدو زنگ بزن ببین چی‌کار برات می‌کنه؟ فکر کردی گوش ما رو می‌برن؟» نه تنها نگران برخوردهای حقوقی و قضایی نبودند، بلکه مرا مسخره می‌کردند. مامور کلانتری به من می‌گفت به خاطر اینکه موضوع را افشا کردی با تو برخورد هم می‌شود! گفتم مگر من با رسانه‌های خارجی صحبت کرده‌ام؟ با رسانه‌های داخلی و رسمی کشورم صحبت کردم. این ماموران نه تنها پشیمان نبودند، بلکه به رفتار تند خود افتخار می‌کردند.

سایت انتخاب

۱۹ شهریور ۱۴۰۳

۹ سپتامبر ۲۰۲۴

تاثیرات تورمی و گران شدن بنزین بر زیست میلیونها ایرانی

تاثیرات تورمی و گران شدن بنزین بر زیست میلیونها ایرانی

آیا جنبش دیگری در راه است؟

چرا باید بنزین وارداتی را ۱۵۰۰ تومان بفروشیم؟ در حال حاضر تولید روزانۀ بنزین ۱۱۰ میلیون لیتر و مصرف تا ۱۴۰ میلیون لیتر است. در این شرایط ایران ناچار به وارد کردن سوخت است. البته او اطمینان داد که فعلاً دولت «نمی‌خواهد کاری بکند» و هشدار داد که مبادا بگویند «عارف حرفی زده و دولت دنبال آزادسازی است» (عارف معاون اول دولت پزشکیان- رادیو فرانسه- روز یکشنبه ۱٨ شهریور، ۸ سپتامبر ۲۰۲۴)

تاریخچه کشف نفت در ایران از حدود سال ۱۹۰۱ یعنی اوایل قرن بیستم شروع شد و نمایندگان دارسی توانستند تمامی امتیازات استخراج نفت را از مظفرالدین شاه قاجار گرفته و به خودشان اختصاص دهند. این امتیاز ناخوشایند ۶۰ سال اعتبار داشت و بعد از انحصار آن بود که اولین چاه نفتی در ایران حفر شد. کشف و استخراج نفت توسط شرکت‌های خارجی، به ویژه قرارداد دارسی در سال ۱۹۰۱، تأثیرات عمیقی بر اقتصاد و جامعه ایران گذاشت.

اقتصاد ایران پس از کشف نفت در طی این تاریخ به شدت وابسته به مواد خام خصوصا استخراج و فروش نفت شد. تاریخ معاصر ایران رابطه مستقیم با «طلای سیاه» یا نفت دارد. در حافظه تاریخی مردم ایران حک شده که تحولات سیاسی ایران رابطه مستقیمی با نقش نفت و منافعی که برای قدرتها داشت،‌ دارد. « حدود ۱۱۴ سال است که ایران تحت سیطره اقتصاد نفتی قرار دارد، هم اکنون، ماهانه ۲۷۰ هزار میلیارد تومان یارانه انرژی و … داده می‌شود که ۸۰ درصد آن نصیب یک گروه اقلیت ۱۰ درصدی می‌شود.« (ریشه‌های وابستگی اقتصاد ایران به نفت و مشکلات ناشی از آن. ایسنا ۳۰ آبان ۱۴۰۱)

طی دو دهه اخیر که تحریم های نفتی توسط کشورهای غربی بر جمهوری اسلامی اعمال شد، بیشترین تاثیر آن بر زندگی عادی مردم  تحمیل گردید. وابستگی روزانه مردم ایران به انرژی سوخت فسیلی موجب شد تا یکی از بزرگترین بحرانهای انسانی و اجتماعی در آبان ۱۳۹۸ توسط حاکمیت جمهوری اسلامی شکل بگیرد. نیروهای انتظامی در این واقعه بیش از ۱۵۰۰ نفر از مردم را کشتند و ده ها هزار نفر را دستگیر و زندان کردند. اعتراضات آبان ۱۳۹۸ ایران که در تاریخ به نام آبان خونین ثبت گردید، از مجموعهٔ اعتراضات مردمی و ضد حکومتی در سراسر ایران بود که در ۲۴ آبان ۱۳۹۸ و پس از انجام مجدد سهمیه‌بندی بنزین در ایران و افزایش ۲۰۰ درصدی قیمت بنزین آغاز شد. این اعتراضات که عمدتاً در محلات کارگری و فقیرنشین شهری متمرکز و در ابتدا مسالمت‌آمیز بود، در واکنش به افزایش قیمت بنزین آغاز شد ولی سپس نظام جمهوری اسلامی ایران و رهبران روحانی آن را هدف گرفت. بر اساس گزارش نهادهای امنیتی ایران، ۲۹ استان و صدها شهر دستخوش ناآرامی‌های پس از افزایش قیمت بنزین بودند.

هم اکنون در اخبار رسانه های داخلی مشاهده می شود که ایران که صادرکننده چهارم نفت جهان است، در حال حاضر با کمبود بنزین روبرو است. دلایلی متعددی برای آن برشمرده می شود: از جمله «افزایش مصرف روزانه بنزین در ایران به حدود ۱۱۰ میلیون لیتر رسیده است، در حالی که توان تولید داخلی حدود ۱۰۴ میلیون لیتر در روز است، بیش از یک میلیون خودروی تولید داخلی با بهره‌وری پایین و مصرف بالای سوخت به بازار عرضه می شود که باعث افزایش مصرف بنزین شده است، نبود سرمایه‌گذاری کافی در صنایع نفت و گاز. استهلاک پالایشگاه‌ها و نبود سرمایه‌گذاری کلان مورد نیاز به دلیل سوءمدیریت‌های دولتی، تولید بنزین را محدود کرده است، کاهش ذخایر استراتژیک باعث گردید تا حکومت مجبور شود بخشی از ذخایر استراتژیک بنزین را به بازار عرضه کند تا کمبود را جبران کند اما در شرایط کنونی کفگیر به ته دیگ خورده است!»

دولت پزشکیان هم اکنون قصد دارد تا دوباره قیمت فراورده های نفتی را افزایش دهد. و بیم آن می رود که بحرانی چون آبان ۹۸ تکرار شود. زیرا با افزایش قیمت بنزین و دیگر فراورده های نفتی، به دلیل وابستگی اقتصادی ایران به این کالا، موجب می شود که دیگر اقلام مصرفی روزانه مردم افزایش یابد و تورم امروز ایران که هم اکنون در رنج ۴۴ درصد قرار دارد، افزایش یافته و صعود قیمتها را به همراه آورد. بعضی از کارشناسان معتقد به افزایش قیمت این کالا هستند و بخشی دیگر این سیاست را نکوهش می کنند. 

به گزارش وب‌سایت «مرکز آمار ایران»، دوشنبه ۱ شهریور، نرخ تورم نقطه‌ای گروه عمده «خوراکی‌ها، آشامیدنی­ها و دخانیات» با افزایش ۱.۵ واحد درصدی به ۵۸.۴ درصد رسیده است اما نرخ تورم نقطه‌ به نقطه مرداد سال جاری نسبت به تیر چهار دهم درصد کاهش داشته است. این مرکز پیشتر خبر داده که نرخ تورم در تیر سال جاری به ۴۴.۲ درصد رسیده است. این عدد رکورد جدیدی در تاریخ اقتصادی ایران به ثبت رسانده که بالاترین میزان تورم سالانه در ۲۵ سال گذشته است.(العربیه- ۲۴ آگوست ۲۰۲۱)

مسعود پزشکیان، اخیراً در مورد قیمت بنزین اظهار نظر کرده و گفته است که منطقی نیست دولت بنزین را با دلار آزاد وارد کند و با قیمت سوبسیدی به مردم بفروشد. او تأکید کرده که این کار خلاف نظرات کارشناسی است و دولت نمی‌تواند بنزین را با دلار ۵۰ تومان بخرد و ۱۰ تومان بفروشد. (بی بی سی فارسی ۶ شهریور ۱۴۰۳ – ۲۷ اوت ۲۰۲۴)

قیمت سوخت و انرژی در ایران طی ماه‌های اخیر و همزمان با قطع برق و افزایش مصرف بنزین، بارها خبرساز شده است. اما مشکلات حکومت اسلامی تنها به ناترازی خرید بنزین و فروش آن با سوبسید تمام نمی شود، فرضا در حال حاضر بیش از سه روز برق مناطق شهری و صنعتی قطع یا سهمه بندی شده و طبیعتا استفاده از خودروهای برقی در این شرایط که اکثر نیروگاههای برق ایران مستهلک یا امکان پاسخ به نیاز داخلی را ندراند، غیر ممکن می نماید.

«در روایت افزایش قیمت بنزین مغالطه‌ای وجود دارد که کمتر به آن توجه می‌شود. موضوع مهم در این معادله، مهار تورم است نه افزایش قیمت سوخت. گرامی‌مقدم با مقایسه تطبیقی وضعیت ایران با سایر کشور‌های تولید‌کننده نفت می‌گوید: در ایران به دلیل تورم بالا و کسری بودجه همچنین تحریم‌ها، هرگز نسبت و تناسب معقولی میان نرخ بنزین و واقعیت‌ها شکل نمی‌گیرد. بنابراین دولت چهاردهم قبل از گرانی بنزین باید برنامه‌ریزی‌های عاجلی برای مهار تورم و پایان دادن به تحریم‌ها در دستور کار قرار دهد. (اقتصادی ۲۴- معادله پیچیده افزایش قیمت بنزین پیش روی دولت چهاردهم/ ۱۹ شهریور ۱۴۰۳)

از طرف دیگر« کاهش ارزش پول ملی بر پایین بودن قیمت بنزین در ایران تأثیرگذار است. ارزش پایین پول ایران، هزینه واردات بنزین و دیگر کالاهای ضروری را به شدت افزایش می‌دهد. این تفاوت بزرگ بین قیمت خرید و فروش بنزین منجر به افزایش هزینه‌های دولت برای تامین سوخت شده و باعث کاهش منابع مالی دولت می‌شود.» (خبرفوری- آیا قیمت بنزین در ایران واقعاً ارزان است؟ ۱۴ شهریور ۱۴۰۳)

طبق آمار شرکت ملی پخش فرآورده‌های نفتی، در سال ۱۴۰۲ میزان ناترازی بنزین به ۱۱ میلیون لیتر در روز افزایش یافته و دولت سیزدهم در سال گذشته ۳ میلیارد دلار صرف واردات بنزین کرده است. طبق پیش‌بینی‌ها و با ادامه همین روند مصرف، میزان ناترازی به مرور فراتر از این عدد‌ها هم خواهد رفت.

جامعه ایران منتظر جراحی اقتصادی یا جنبش اجتماعی دیگری است؟

بعضی از کراشناسان معتقدند که «حاکمیت در حال حاضر تصور می‌کند با توجه به حمایتی که توانسته با کمک نیروهای اصلاح‌طلب به دست بیاورد و به دلیل اینکه مجموعه‌ای از رسانه‌های زنجیره‌ای که به همراه خود دارد، بر خلاف آبان سال ۱۳۹۸ و شهریور ۱۴۰۱ توان مدیریت افکارعمومی و جامعه را هم دارد. بنابراین می‌تواند اقدامات پرریسکی مانند افزایش قیمت سوخت را انجام دهد.»(دویچه وله- حل بحران مشروعیت؛ پیش‌نیاز افزایش قیمت سوخت/۱۳ شهریور ۱۴۰۳)

با اینحال پیشن بینی می شود که افزایش قیمت بنزین در دولت مسعود پزشکیان می‌تواند چندین مخاطره به همراه داشته باشد:

افزایش هزینه‌های زندگی: با افزایش قیمت بنزین، هزینه حمل و نقل و تولید کالاها نیز افزایش می‌یابد که می‌تواند منجر به افزایش قیمت‌ها در بازار شود.

نارضایتی عمومی: افزایش قیمت بنزین ممکن است باعث نارضایتی عمومی و اعتراضات مردمی شود، به ویژه در شرایطی که مردم با مشکلات اقتصادی دست و پنجه نرم می‌کنند، دهک های درآمدی ۱ تا ۷ -ازکم‌ درآمدترین گروه جامعه که هزینه‌های ماهانه‌شان بسیار پایین است، خانواده‌هایی با درآمد پایین تا متوسط، طبقه متوسط جامعه که درآمد و هزینه‌های متعادلی دارند، و اقشار کم‌ درآمد جامعه که بیشتر به یارانه‌های دولتی وابسته هستند، بیشترین آسیب را از افزایش قیمت بنزین خواهند دید.

تأثیرات اقتصادی گسترده: افزایش قیمت بنزین می‌تواند تأثیرات منفی بر اقتصاد کشور داشته باشد، از جمله کاهش قدرت خرید مردم و افزایش نرخ تورم از ابتدایی ترین نتایج چنین سیاستگذاری خواهد بود که می تواند حتی بر سیاستهای کلان حاکمیت موثر افتد. و از طرف دیگر نوع رابطه مردم با نهادهای قدرت را وارد چالش تازه کند. و به نظر می آید که افکار عمومی بیشتر منتظر یک جنبش تازه اعتراضی پس از تصمیمات اقتصادی دولت هستند.

خبر فوری: رضا شهابی و‌ حسن سعیدی، اعضای زندانی سندیکای کارگران شرکت واحد، آزاد شدند.

خبر فوری: رضا شهابی و‌ حسن سعیدی، اعضای زندانی سندیکای کارگران شرکت واحد، آزاد شدند.



۱۱ شهریور ۱۴۰۳: امروز بعد از ظهر، حسن سعیدی و رضا شهابی، اعضای سندیکای کارگران شرکت واحد اتوبوسرانی تهران و حومه که در اردیبهشت ۱۴۰۱ بازداشت و تا کنون بدون یک روز مرخصی در زندان اوین محبوس بودند، آزاد شدند. بنا به‌گفته وکلای ایشان، بدنبال نقض رای دادگاه در دیوان عالی کشور حکم ۶ سال حبس علیه این کارگران زندانی به سه سال و شش ماه کاهش یافت و با پایان دوران حبس و‌ مختومه شدن پرونده آزاد شدند.

امروز همچنین، آقای کیوان مهتدی، نویسنده، مترجم و ‌فعال کارگری، که از اردیبهشت ۱۴۰۱ در حبس به سر می بردند آزاد شدند، و امیدواریم همسر ایشان، خانم آنیشا اسداللهی، مترجم و فعال کارگری، نیز بزودی آزاد گردد.

سندیکای کارگران شرکت واحد اتوبوسرانی تهران و ‌حومه آزادی همه دوستان زندانی و بخصوص دو‌ عضو زندانی خود را به خانواده های محترم این عزیزان و به کلیه همکاران و‌ کارگران کشور و انسانهای حق طلب و آزادیخواه شادباش میگوید، از وکلای آنها و‌ کلیه تشکل ها و افرادی که برای آزادی آنها تلاش نمودند، کمال قدردانی را دارد و ‌خواهان آزادی فوری دیگر اعضای زندانی سندیکا، آقایان ابراهیم مددی و داود رضوی، و‌ کلیه فعالین‌ کارگری، معلمی و‌ مدنی زندانی می باشد.

خبرهای تکمیلی در اینمورد از سوی سندیکا بزودی منتشر خواهد شد.

چاره کارگران وحدت و تشکیلات است.

سندیکای کارگران شرکت واحد اتوبوسرانی تهران و حومه
۱۱ شهریور ۱۴۰۳

htps://www.instagram.com/vahedsyndica/
‏https://twitter.com/VahedSyndicate
vsyndica@gmail.com
https://t.me/vahedsyndica
@vahedsyndica

2 Tage

بر اساس ارزیابی از آخرین داده‌های سازمان ملل متحد؛

بر اساس ارزیابی از آخرین داده‌های سازمان ملل متحد؛

آمار جمعیت فعلی ایران

آمار جمعیت فعلی ایران

در سایت ورلدومترز، جمعیت فعلی ایران تا روز دوشنبه ۲۸ مرداد ۱۴۰۳ بر اساس ارزیابی از آخرین داده‌های سازمان ملل متحد ۹۱ میلیون‌ و ۶۸۱ هزارو ۳۱۵ نفر است.

به گزرش آسیانیوز؛ از آخرین‌باری که جمعیت ایران در اخبار مورد توجه قرار گرفته است، مدت‌ها می‌گذرد. با توجه به اینکه سرشماری قرار است هر پنج سال یک بار رخ دهد و آمار دقیق منتشر شود، بیشتر باید سراغ سایت‌های جهانی رفت تا دریابیم در کنار چند نفر در کشور بزرگ‌مان زندگی می‌کنیم. به گزارش سایت‌های آماری جهان، چند ماه است که جمعیت ایران از ۹۱ میلیون نفر گذشته است.

چند نفریم؟

به گزارش شرق، ورلدومترز، سایت مرجعی است که جمعیت کشور‌های مختلف جهان را بر اساس آمار ارائه‌شده، به‌طور مستقیم به‌روز می‌کند. در این سایت، جمعیت فعلی کشورمان تا روز دوشنبه ۲۸ مرداد ۱۴۰۳ بر اساس ارزیابی از آخرین داده‌های سازمان ملل متحد ۹۱ میلیون‌و ۶۸۱ هزارو ۳۱۵ نفر است.

شنیدن این خبر خوشحال‌کننده است یا ناراحت‌کننده؟ این دیگر به انتخاب خودمان بستگی دارد. اینکه با شرایط قطعی برق، تورم، کمبود آب، خشک‌سالی و‌… روزگارمان می‌گذرد و اینکه هنوز سیاست‌های دقیقی درباره چند سال آینده و مشکلات زیست‌محیطی نداریم، نگران‌کننده است. اینکه آمار دقیقی حتی برای مهاجران افغانستانی نداریم و مطمئن نیستیم هشت میلیون یا ۱۵ میلیون نفر آن‌ها در کشورمان ساکن هستند، بر شرایط دشوار تحلیل می‌افزاید.

جمعیت ایران در اواسط سال ۲۰۲۴ یعنی ۱۲ خرداد امسال، ۹۱ میلیون‌و‌۵۶۷ هزارو ۷۳۸ نفر برآورد شده بود. البته گوگل هنوز آمار قدیمی‌تری را ارائه می‌دهد و جمعیت ایران را حدود ۸۸‌میلیون‌و ۵۵۰ هزار نفر گزارش کرده است. در حال حاضر جمعیت ایران معادل ۱.۱۲ درصد از کل جمعیت جهان است.

ایران رتبه ۱۷ را در فهرست کشور‌ها از نظر جمعیت دارد. تراکم جمعیت در ایران ۵۶ نفر در هر کیلومتر مربع است. ۷۳.۱ درصد از جمعیت شهرنشین هستند؛ یعنی طبق آمار امسال ۶۶ میلیون‌و ۹۶۸ هزارو ۴۵۸ نفر در شهر‌ها ساکن شده‌اند. میانگین سنی در ایران ۳۳.۴ سال است.

چند سال زودتر؟

مروری بر اخبار گذشته نشان می‌دهد در سال ۱۴۰۱ پیش‌بینی شده بود طبق تخمین‌های مرکز آمار، ایران سال ۱۴۱۵ به جمعیت ۹۱ میلیون نفر می‌رسد. اکنون در سال ۱۴۰۳ هستیم. البته دو سال پیش به نظر می‌رسید نقطه مطلوب سیاست‌گذاران ۱۲۰ میلیون نفر بود و نگران بودند که با کاهش میزان ازدواج و فرزندآوری تعداد جمعیت همان حدود ۸۰ و چند میلیون بماند. در سال‌های گذشته طبق برآورد‌های داخلی نرخ رشد جمعیت ایران از ۱.۱۲ درصد در سال ۹۷ به ۷۷ صدم درصد در سال ۱۴۰۰ رسیده است. طبق برآورد این مرجع رسمی، پیش‌بینی می‌شود نرخ رشد جمعیت در سال ۱۴۱۵ به ۳۶ صدم درصد برسد که کمترین میزان رشد در ۴۴ سال گذشته خواهد بود.

اما به نظر می‌رسد در روندی عجیب، ناگهان جمعیت ایران افزایش یافت. نکته درخور توجهی در آمار‌های جهان وجود دارد که عنوان شده است نرخ باروری زنان ایرانی ۱.۷ است. طبق محاسبات جهانی، مقدار کمتر از ۲.۱ باعث کاهش جمعیت بومی می‌شود. از طرفی سایت‌های آمار جهان پیش‌بینی کرده بودند ایران با این نرخ زاد‌و‌ولد در سال ۲۰۲۹ به جمعیت ۹۱ میلیون‌و ۸۷۰ هزار نفر برسد، اما این اتفاق خیلی زودتر رخ داده است. البته سایت سازمان ملل معتقد است نرخ باروری در ایران کمی کمتر از ۲.۱ است.

این سایت‌های آماری معمولا با تحلیل همراه نیستند و حتی به نظر می‌رسد آمارهایشان با داخل ایران نیز تضاد دارد. به‌هرحال در خبری که اول تیر ۱۴۰۱ از سوی مرکز آمار ارائه شده بود، نرخ رشد جمعیت حود ۰.۷۷ درصد عنوان شده و رو به کاهش بود و قرار بود در بهترین حالت تا سال ۱۴۱۵ فقط شش‌میلیون‌و ۷۴۶ هزار نفر به جمعیت کشور افزوده شود که «از خطر ریزش سنگین جمعیت ایران حکایت داشته باشد».

البته پیش‌بینی شده بود ۷۳ میلیون‌و ۲۴۳ هزار نفر از جمعیت کشور در سال ۱۴۱۵ در شهر‌ها و ۱۸‌میلیون‌و ۲۰۳ هزار نفر در روستا‌ها زندگی کنند که این اتفاق به‌طور تقریبی اکنون رخ داده است. در گزارشی که تسنیم در سال ۱۳۹۴ از سازمان ملل ارائه داده است، پیش‌بینی شده بود جمعیت ایران در سال ۲۰۳۰ میلادی به ۹۱.۳ میلیون نفر برسد و ایران در این سال همچنان به‌عنوان هفدهمین کشور پرجمعیت جهان باقی بماند.

مهاجران

اما با فرض در نظر گرفتن درست‌بودن آمار می‌توان تحلیل کرد تعداد مهاجرانی که به ایران آمده‌اند، می‌توانند دلیل افزایش جمعیت خارج از پیش‌بینی باشند. جمعیت ایران به سرعت در حال افزایش است؛ این نیز به دلیل مهاجرت مردم از کشور‌های اطراف (افغانستان و عراق) به دلایل امنیتی است. جمعیت ایران در سال‌های گذشته تغییر و افزایش چشمگیری داشته است، اما اکنون به گفته فاطمه رخشانی، معاون وزیر بهداشت، انتظار می‌رود تا سال ۲۱۰۱ کاهش یابد.

امید به زندگی

این نکاتی است که جهان درباره جمعیت ما ارائه می‌هد. امید به زندگی در ایران ۷۷.۸۵ سال عنوان شده است. البته امید به زندگی برای زنان ۷۶ سال است. مرگ‌و‌میر نوزادان در هر هزار تولد زنده ۹.۱ درصد و مرگ‌و‌میر زیر پنج سال ۱۰.۹ است.

رشد جمعیت ایران

بر اساس پیش‌بینی‌های اخیر، انتظار می‌رود ایران در پایان سال ۲۰۶۱ به اوج جمعیت ۱۰۵.۲۳ میلیون نفری خود برسد. این انتظار است که پس از اوج خود، جمعیت به آرامی کاهش یابد و تا پایان قرن به ۹۸.۸۳ میلیون نفر برسد. بر اساس این پیش‌بینی‌ها، جمعیت ایران تا پایان سال ۲۰۴۳ به صد میلیون نفر خواهد رسید. نرخ رشد جمعیت ایران حدود ۱.۱ درصد است؛ نرخی که در دهه‌های اخیر کند شده است. پیش‌بینی می‌شود جمعیت جوان ایران در سال ۲۰۵۰ به ۱۴ درصد از کل جمعیت برسد.

تهران یکی از سه شهر

آمار‌ها درباره جمعیت تهران نیز متفاوت است؛ برخی آن را هفت میلیون نفر و برخی سایت‌های جهان آن را نزدیک به ۸.۴ میلیون نفر ارزیابی کرده‌اند. منطقه بزرگ‌تر کلان‌شهر تهران حدود ۱۴ میلیون نفر جمعیت دارد که آن را به بزرگ‌ترین شهر در تمام غرب آسیا و یکی از سه شهر بزرگ خاورمیانه پس از قاهره و استانبول تبدیل می‌کند. تراکم جمعیت تهران ۱۱ هزارو ۸۸۷ نفر در کیلومتر مربع است.

آسیا نیوز – سه شنبه

 ۳۰ اَمرداد ۱۴۰۳- ۲۱ آگوست ۲۰۲۴

نامه دکتر محسن رنانی به مسعود پزشکیان:  مسعود و چوبه‌دار!

نامه دکتر محسن رنانی به مسعود پزشکیان:  مسعود و چوبه‌دار!

«آقای پزشکیان آبروی ما را بردی! امید ما را ناامید کردی! هنوز رئیس‌جمهور نشده رفوزه شدی!»

یکم: دکتر پزشکیان سلام

رئیس جمهورِ فقط یک ماه عزیز، انگار تو ایرانی نیستی!؟ تو نمی‌دانی که برای مردم ایران تراز سیاست‌مدار صادق و پاک و قدرتمند، فقط امیرکبیر است و مصدق و موسوی؟؟ پس برای چه نشسته‌ای و دم فروبسته‌ای؟ نکند در پشت صحنه با اصحاب قدرت بسته‌ای؟ آیا با وجود آن که اصلی‌ترین وزیرانت را زدند؛ و مجبورت کردند همان که قبلا تو را برای مجلس و ریاست جمهوری رد صلاحیت کرده بود، اکنون وزیر کنی؛ و رقیبت را که خودشان برای ریاست جمهوری تاییدش کرده بودند حالا برای وزارت دولت تو هم رد صلاحیت کردند؛ و یک نظامی اصول‌گرای حامی حصر و برخورد با حجاب اختیاری را برای وزارت کشور به تو تحمیل کردند؛ و یک بوروکرات چفیه‌انداز را که تازه اکنون دانشجوی دکتری دانشگاه دفاع ملی است، گفته‌اند بگذاری وزیر آموزش؛ تو باز هم مانده‌ای که بمانی؟

مگر تو انصاف نداری که این‌گونه حقوق ناشی از رای مردم را به پای قدرت قربانی کرده‌ای؟ ما داشتیم گزینش پیران فرسوده و خنثایی را که در اطراف خود گماشته ‌بودی و ارتباط تو را با دیگر یارانت قطع کرده‌اند هضم می‌‌کردیم که ناگاه با فهرست وزرایت شوکه شدیم. نه، تو یا باید پای یک وزیر کشور اصلاح‌طلبِ تحول‌خواه می‌ایستادی؛ یا باید پای یک وزیر آموزش‌وپرورش دانشمند و تحول‌خواه که نخواهد مغز بچه‌های مردم را با باورهای خام ایدئولوژیک ایمان سوز پر کند می‌ایستادی؛ یا آن که همان جا عندالمجلس استعفا می‌دادی و با افتخار به خانه می‌رفتی، تا ما دلمان خنک شود! ما سالهاست خون جامعه‌مان به کمبود هورمونهای افتخارآمیز امیرکبیر و مصدق و موسوی دچار شده است! فکر کردیم تو آمده‌ای تا این کمبود را جبران کنی!!

چرا اصرار داری سپهسالار ناصری یا قوام‌السلطنه پهلوی یا خاتمی ولایت باشی؟؟ مگر این قدرت چقدر مزه دارد که رهایش نمی‌کنی؟ پس کو نتیجه آن همه نهج‌البلاغه که خواندی؟ پس کو آن همه قول که دادی؟ چرا جرأت نداری بعد از یک ماه که تو را انتخاب کرده‌ایم بیایی افشاگری کنی و همه چیز را بگویی؟ چرا اینقدر منفعل؟ چرا همین حالا که هنوز وزیر کشورت و وزیر ارتباطاتت همان وزرای دولت قبلی هستند دستور نمی‌دهی که گشت ارشاد را برچینند و فیلترینگ را حذف کنند و اگر نکردند عزلشان کنی؟؟

آقای پزشکیان آبروی ما را بردی! امید ما را ناامید کردی! هنوز رئیس‌جمهور نشده رفوزه شدی! ای کاش می‌دانستی که در ایران رئیس‌الوزرای عاقبت به‌خیر فقط کسی است که یا در حمام رگش را بگشایند یا با تبعید به روستا دق مرگش کنند و یا در حصر، گرد مرگ بر سر و رویش بپاشند.

دوم: رئیس‌جمهورْ مسعود!

امروز سحرگاه دوشنبه که دارم این متن را می‌نویسم خیلی به حال تو گریستم. چند بند بالا (بخش یکم)،‌ ذهنیت اکثریت امروز جامعه ایران (بخش بزرگی از رای‌دهندگانت و بخشی از تحریمی‌ها) است که خیلی خلاصه برایت نوشتم. گریستم چون ما تو را فریب دادیم، ما به تو رای دادیم چون نیاز به قهرمان داشتیم؛ و چون رفتار و گفتار تو جوری بود که ما احساس کردیم این همان قهرمانی است که می‌تواند برود و حق ضایع شده تاریخی ما را «ظرف یک ‌ماه» بستاند؛ پس به صندوق‌ها هجوم بردیم.

مسعود گرامی! می‌دانم که بین دو تیغه قیچی مردمی رنجیده و حکومتی ناسنجیده گرفتار شده‌ای و این آغاز مصیبت است. چهار سال آینده را (اگر دو طرف بگذارند بمانی) مصیبت خواهی داشت. اما بمان و این مصیبت را بر دوش بکش که ایران نیازمند است. تو تنها رئیس‌جمهور ایرانی که باید چوبه‌دار خود را بر دوش بکشی، چون دیری نخواهد گذشت که هر دو طرف به خون تو تشنه خواهند بود. از یک طرف توقعات آرمانی یک نسل ناصبور، و از سوی دیگر تعصبات ایدئولوژیک یک نظام حکمرانی ناتوان اما مغرور. اما تو بمان، که آینده‌ای پرابهام و گذرگاههایی سخت در پیش داریم و وجود یک رئیس‌جمهور متعادل در آن شرایط سخت، از نان شب برای‌ ما واجب‌تر است.

می دانم که حکمتی داشته است که هنوز بعد از یک ماه که از انتخابات گذشته با مردم خودت صحبت نکرده ای! می دانم که حکمتی داشته است که برای انتخاب برخی وزرایت مقاومت نکرده‌ای! من تاکنون شما را از نزدیک ندیده‌ام اما از این همین دور می‌فهمم که برای قربانی شدن آمده‌ای نه قربانی کردن؛ و اگر غیرازاین باشد،‌ همه ما باخته‌ایم! خبر دارم که کاندیداهای تراز اول وزارتخانه‌های تو را فقط به خاطر تحصنی یا امضای بیانیه‌‌ای یا نوشتن نامه‌ای در گذشته‌های دور، رد صلاحیت کرده‌اند؛ اما صبور باش و بمان و چوبه‌دارت را بر دوش بکش و با گام‌های آرام و کوتاه به پیش برو. ما چاره‌ای جز این مسیر نداریم. نه این نسل سیاست را می‌شناسد و نه تاریخ می‌‌داند؛ و نه این حکومت، خلاقیت، استقلال اندیشگی و قدرت کوبنده این نسل را می‌فهمد؛ بنابراین هیچ‌کدام زبان هم را نمی‌دانند و خطر همین‌جاست!

و تو بمان چون به تو نیازمندیم. ما به بازیگران سیاسی صبورِ پوست کلفت که فحش بشنوند ولی عصبانی نشوند و تحقیر شوند اما قهر نکنند شدیداً نیازمندیم. ما با کمبود مفرط صبر و کمبود مفرط آهستگی و کمبود مفرط آدمی روبروئیم که آمده باشد که آبرویش را بگذارد و برود نه اینکه آبرویش را با خود به خانه یا به حصر ببرد.

و در عجبم از حکومت که با امواج بحران‌هایی که در همه حوزه‌ها آفریده است و به تنهایی قادر به حل هیچ کدام نیست، به زبان پزشکیان را حمایت می‌کند اما در عمل کاری می‌کند که اعتماد مردم را به او نابود کند. آیا حکومت می‌داند که ملتی باید قیام و همراهی کند تا شاید دولت بتواند برخی بحران‌های خلق شده در چهل سال گذشته را مدیریت کند؟ بدون این قیام ملی برای حل بحران‌ها، افق دیگری در برابر ما نیست. حکومتی که اکنون در یک مورد بحرانی، بیست هزار مگاوات کمبود برق دارد، در حالی که تمامی فرصت‌های ما را در یک ربع قرن گذشته برای تولید فقط یک هزار مگاوات برق اتمی در نیروگاه بوشهر، سوزانده است، معلوم است که با همان اندیشه، نمی‌تواند از این امواج بحران عبور کند. پس باید متوجه باشد که سرمایه‌‌اجتماعی پزشکیان باید بماند تا بتواند بحرانی را حل کند. تیشه به ریشه خویش زدن تا کی؟

آی حکومت! مسعود را هر روز می توان در میدان شهر به فلک بست! اما این کار را مکنید؛ نه به سود شماست، نه به سود ملت! چرا که مسعود، امروز هم نماد حکومت است هم نماد مردم؛ به این سرمایه بزرگ چوب حراج مزنید!

سوم: آقای رئیس‌جمهور!

آنچه در بخش دوم گفتم، حرفهای یک معلم توسعه بود که مساله امروزش نه دموکراسی است نه ایدئولوژی است، نه اصول‌گرایی است نه اصلاح‌طلبی؛ بلکه مساله‌اش پایداری و امنیت ایران و سپس توسعه آن برای نسل‌های آینده است. اما من یک کنشگر توسعه‌خواه ایرانی‌ام که درباره «سرمایه اجتماعی»‌ مطالعات و مقالات بسیار دارم و با هزاران دانشجو و کنشگر کشور در ارتباطم. همه دلخورند، همه احساس می‌کنند شما معامله کرده‌اید، بویژه آن که آن پزشکیان سخنور، بیش از یک ماه است با مردمش بی‌پرده و مستقیم سخن نگفته است. بیم‌ آن می‌رود که آن امید و سرمایه‌اجتماعی عظیمی که در این دو ماه خلق شد، به یکباره تبخیر شود؛ و خسارت این برای امنیت و آینده کشور دهها برابر خسارت بمباران نیروگاه اتمی بوشهر توسط اسرائیل است.

شما برای تحقق شعارهایی که داده‌اید و آنچه گفته‌اید، در کنار حمایت حکومت، نه تنها به حمایت ۱۶ میلیون رأی دهند خود نیازمندید، بلکه باید بتوانید حمایت بخشی از ایرانیان تحریم‌کننده را هم به‌دست آورید؛ و گرنه آنان که با رانت قدرت فربه شده‌اند و اکنون با رانت ثروت همه را می‌خرند، یک لحظه به شما امان نخواهند داد. چه کسانی امروز با این ترکیب کابینه شما بیش از همه خوشحالند؟ تندروهای داخلی بعلاوه براندازان خارجی؛ و تقریبا بخش اعظم رای‌دهندگان به شما دلخور یا خشمگین‌‌اند؛ و این بسیار نگران کننده است.

پیشنهاد نه چندان دشوار من این است که اولا با مردم و نمایندگان جوانانی که شما را حمایت کردند رو در رو سخن بگویید؛ و دستکم برای پاسخ به بخشی از دغدغه‌ها، نام چند وزیر را از مجلس پس‌بگیرید و برای‌ این وزارت‌‌خانه‌ها سرپرست بگذارید؛ آن‌گاه چند ماه فرصت دارید تا وضعیت دولت خود را ارزیابی کنید و شرایط را بهتر بسنجید و در تعامل با جامعه و حکومت گزینه‌‌هایی پذیرفته‌تری را بیابید.

بی‌گمان خداحافظی احتمالی دکتر ظریف (که گواهی می‌دهم صادق‌ترین در میان اعضای شورای راهبری بود و سرمایه‌ای برای دولت شماست)، می‌تواند به موج خداحافظی‌های تازه‌ای دامن بزند. اگر شما از اختیارات خود برای تغییر گزینه برخی وزارتخانه‌ها استفاده کنید، ارتباط خود را با بدنه دوستداران بویژه جوانان حامی خود مجدداً برقرار و ساختارمند کنید؛ از یاران صادق خود در برابر مجاهدان شنبه و سایر فشارها حمایت کنید؛ همه طرفداران صادق شما، مثل ظریف، در کنار شما می‌مانند و به‌تبع آن مردم نیز امیدوار خواهند ماند. انشاء‌الله.

آقای دکتر پزشکیان: من ۲۲ سال پیش، گرفتن پست و مقام دولتی را در این ساختار سیاسی برای خود حرام کرده‌ام و تاکنون رعایت کرده‌ام. با درخواست شما، بدون هیچ مواجب و منفعتی، سه هفته به تهران آمدم و شبانه‌روزی با شورای راهبری همکاری کردم و به خانه برگشتم. اگر هیچ اثری از عزم شما برای حفظ سرمایه‌اجتماعی خودتان پدیدار نشود، ما نه تنها کمکی نمی‌توانیم بکنیم بلکه ممکن است مجبور شویم بابت همان سه هفته همکاری هم استغفارنامه بنویسیم. همه ما منتظر گفت‌وگوی شما با مردم و تصمیم شما برای حفظ دستاوردهای انتخاب چهاردهم هستیم.

با احترام – محسن رنانی – ۲۲ مرداد ۱۴۰۳