شورای ملی تصمیم  همراه و همگام با مردم آگاه ایران، برای تحقق خواسته‌های زیر تلاش و مبارزه می‌کند. 1- گذار کامل از جمهوری اسلامی با تکیه به جنبش‌های اعتراضی مردم، گذار خشونت پرهیز با حفظ حق دفاع مشروع. 2 – حفظ تمامیت ارضی کشور با تاکید بر نظام غیرمتمرکز . 3- جدایی دین از حکومت. 4 – فراخوان عمومی برای تشکیل مجلس مؤسسان. 5 – تلاش برای برپایی نظامی دموکراتیک و انتخابی  تعیین نوع حکومت با آرای مردم. 6 –  اجرای کامل اعلامیه‌ی جهانی حقوق بشر و میثاق‌های وابسته به آن، با تاکید بر رفع هرگونه تبعیض علیه زنان و برابری جنسیتی در تمام عرصه های اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی، خانوادگی و مشارکت زنان در مدیریت جامعه، و نیز تاکید بر حفظ محیط زیست

ایران: کشته‌شدن کولبرها به دست…

ایران: کشته‌شدن کولبرها به دست…

بازدیدها: 0

در منطقه‌ای محروم، ده‌ها نفر در حال حمل کالا با عبور از مرز عراق و ایران کشته شده‌اند

کولبرها کالاها را بر پشت خود در امتداد کوه‌های مرز ایران و عراق حمل می‌کنند، کردستان، ایران، ۲۹ آوریل ۲۰۱۷.
کولبرها کالاها را بر پشت خود در امتداد کوه‌های مرز ایران و عراق حمل می‌کنند، کردستان، ایران، ۲۹ آوریل ۲۰۱۷.  © ۲۰۱۷ عابد جلیل‌پوران/تصاویر خاورمیانه/تصاویر خاورمیانه از طریق گتی ایمیجز
  • مقامات ایران علیه کولبرهای عمدتاً کرد که از مرز عراق با کالاهایی برای فروش وارد می‌شوند، قوه قهریه بیش از حد و کشنده استفاده کرده است.
  • نرخ بالای بیکاری و فقر از جمله عوامل اشتغال مردم به باربری مرزی، یا کولبری، به شکل قانونی یا غیرقانونی، شده است که از لحاظ جسمی طاقت‌فرسا و شغلی خطرناک است.
  • مقامات ایران باید فرصت‌های اقتصادی خودکفا در مناطق مرزی فراهم کنند تا وابستگی به کولبری در این جوامع برای بقای اقتصادی را کاهش دهند.

(بیروت) – دیده‌بان حقوق بشر امروز گفت مقامات ایران علیه باربرهای مرزی عمدتاً کرد، کولبرها، که در اراضی ناهموار بین ایران و عراق  دست به انتقال کالا می‌زنند، از قوه قهریه بیش از حد و کشنده استفاده کرده است. این باربران دسترسی محدودی به عدالت یا راه حلی قانونی برای این نقض‌ها دارند، و مأموران ایرانی با کولبران بازداشت‌شده بدرفتاری کرده‌اند.

مقامات ایران برای مدتی طولانی جوامع کردی را سرکوب کرده و به حاشیه رانده‌اند. نرخ بالای بیکاری و فقر از عوامل اصلی اشتغال مردم به باربری مرزی، قانونی یا غیرقانونی، است که ورای خطرهای اضافه ناشی از نیروهای امنیتی ایران کاری طاقت فرسا و خطرناک است. اتحاد برای ایران، یک گروه حقوق بشری، گفت که کولبرها بیشتر مردان و پسران ۱۳ تا ۶۵ ساله هستند، اما شامل بعضی زنان نیز می‌شوند. مقامات ایران مدعی هستند که آنها از قوه قهریه برای توقف قاچاق استفاده کرده‌اند اما همچنین گفته‌اند که به جای سرکوب خشونت‌بار فعالیت‌های کولبران می‌خواهند آن را ساماندهی کنند.

ناهید نقشبندی، سرپرست پژوهشگری ایران در دیده‌بان حقوق بشر گفت «استفاده بیش از حد از قوه قهریه کشنده علیه کولبران کرد به دست نیروهای امنیتی ایران یک راه دیگر از سرکوب جوامع کردی است که از لحاظ اجتماعی و اقتصادی به حاشیه رانده شده‌اند». او اضافه کرد «مقامات ایران باید فرصت‌های اقتصادی خودکفا در مناطق مرزی فراهم کنند تا وابستگی به کولبری در این جوامع برای بقای اقتصادی را کاهش دهد.

بین اکتبر ۲۰۲۱ و آوریل ۲۰۲۴ دیده‌بان حقوق بشر با ۱۳ کولبر کرد مصاحبه کرد که بستگان قربانیان، یا نجات‌یافته و یا شاهد کاربرد قوه قهریه بیش از حد و کشنده از سوی نیروهای امنیتی ایران بوده‌اند. شاهدان گفتند که مرزبانی فراجا و سپاه پاسداران انقلاب اسلامی ایران جزو واحدهایی بوده‌اند که کولبرها را با قوه قهریه کشنده هدف گرفته‌اند.

وقایع مستندشده در مناطق مرزی ایران و عراق، در استان‌های کرمانشاه و آذربایجان غربی ایران رخ داده‌اند. هر ۱۳ نفر کرد بودند، مصاحبه‌ها از راه دور به زبان‌های کردی و فارسی انجام شدند، و مصاحبه‌شوندگان وقایعی را شرح دادند که بین سال‌های ۲۰۱۴ و ۲۰۲۳ اتفاق افتاده بودند.

شش مصاحبه‌شونده گفتند که نیروهای امنیتی ایران آنها را هدف گرفته و به آنها شلیک کرده بودند، و دیگرانی را دیده بودند که مورد اصابت گلوله قرار گرفته بودند. دو نفر گفتند نیروهای امنیتی ایران با شلیک به بستگانشان که کولبری می‌کردند آنها را کشتند. یک نفر پس از رفتن روی مین یک پایش را از دست داده بود. دیده‌بان حقوق بشر مدارک پزشکی و اسناد دادگاه‌های شش نفر از بازماندگان از مین و جراحات اصابت گلوله را مورد بازبینی قرار داد که شامل دو نفر می‌شد که انفجار سبب قطع عضو آنها شده بود. سه نفر گفتند که نیروهای امنیتی ایران آنها را بازداشت و مورد ضرب و شتم قرار داد.

ابراهیم رئیسی، رییس‌جمهور تازه درگذشته ایران، در دیداری با کردها گفت که مقامات باید به جای غیرقانونی دیدن شغل کولبری برای آن مقررات وضع کنند. از سال ۲۰۲۰ طرح‌هایی در دولت و مجلس برای ایجاد معیارهای قانونی برای کار کولبری، حمایت از نیازهای اجتماعی و اقتصادی جوامع مرزنشین، و خواست محدود کردن استفاده از نیروی قهریه کشنده علیه کولبرها وجود دارد.

با وجود این، مقاماتی در نیروهای امنیتی ایران این قعالیت را در چارچوب موضعی امنیتی می‌بینند.  در ۱۶ دسامبر ۲۰۱۸، خبرگزاری اسپادانا از سرتیپ قاسم رضایی، فرمانده مرزبانی ایران، نقل قول کرد که «مرز طبق قانون تعریف دارد؛ هرگونه تردد غیرمجاز در مرز جرم تلقی می‌شود…»

به گفته گزارش [تاریخ 8 ژوئیه] مرکز حامیان حقوق بشر، سازمانی غیردولتی در انگلیس که به ترویج صلح پایدار و دموکراسی در ایران و خاورمیانه از طریق حمایت از حقوق بشر اختصاص دارد، بسیاری از کولبران دست به تجارت فرامرزی قانونی می‌زنند، و نه فعالیت‌های قانونی.

در ژوئن ۲۰۲۳ یک عضو کمیسیون امنیت ملی مجلس ایران خبر از پایان بررسی یک طرح قانونی داد و گفت اصلاحات مورد نظر نه تنها دامنه مجوز مأموران برای بکارگیری سلاح گرم، که شرایط لازم برای اجازه یافتن آنها به شلیک را گسترده‌تر می‌کند.

به جای اجازه دادن به نیروی قهریه کشنده حتی بیش از قبل علیه کولبرهای کرد، مقامات ایران باید استفاده آشکار از نیروی قهریه کشنده علیه آنها را محدود کنند، حق دادرسی عادلانه آنها را تضمین کنند، و نیروهایی که به شکل غیرقانونی به آنها حمله می‌کنند را برای این نقض‌ها مورد بازخواست قرار دهند.

ناهید نقشبندی

سرپرست پژوهشگری ایران در دیده‌بان حقوق بشر

استفاده مأموران ایرانی از نیروی قهریه کشنده علیه افراد در حال گذر از مرز منجر به پیامدهای مرگبار برای صدها نفر از این کارگران شده است. کردپا، خبرگزاری کردستان، گزارش داد که بین ۲۱ مارس ۲۰۲۳ و ۲۱ مارس ۲۰۲۴، حداقل ۴۴ کولبر کشته و ۴۶۳ کولبر زخمی شده‌اند. به گفته این گزارش، نیروهای نظامی مسئول بیش از ۸۰ درصد این قربانیان بوده‌اند، و حداقل ۲۸ نفر از قربانیان کودک بوده‌اند. در گزارشی مجزا، کردپا آمارهایی را ارائه کرد که حاکی از آن بود که از ۲۰۱۱ تا ۲۰۲۴ حداقل ۲۴۶۳ کولبر از مناطق کردنشین ایران، استان‌های کردستان و کرمانشاه و آذربایجان غربی، کشته و مجروح شده‌اند.

دسترسی به عدالت و راه حل‌های قانونی برای کولبران به شدت محدود هستند، و حاشیه‌نشینی اجتماعی و اقتصادی آنها را تشدید می‌کند. با وجود یورش‌های متناوب و غالباً‌ مرگباری که این کولبران تجربه می‌کنند، چاره‌جویی قانونی حداقلی و مسئولیت‌پذیری مأموران حکومتی در ایران اتفاقی نادر است. نظام حقوقی ایران نسبت به حقوق فردی اولویت بیشتری به امنیت ملی می‌دهد، و حفاظت‌های قانونی کمی برای قربانیان باقی می‌گذارد. تلاش‌ها برای دادخواهی اغلب به دست جانبداری‌های سیستم، عدم شفافیت، و اختیارات تصمیم‌گیری گسترده اعطاشده به نیروهای امنیتی، راه به جایی نمی‌برند.

اصول پایه‌ای سازمان ملل درباره استفاده نیروی انتظامی از نیروی قهریه و سلاح گرم می‌گوید که مأموران انتظامی باید تنها در حالاتی از سلاح گرم استفاده کنند که وضعیت دفاع از خود یا دفاع از دیگران در برابر تهدید بلافاصل مرگ یا جراحت جدی، اجتناب از وقوع جرمی با جدیت ویژه از جمله تهدید جدی جانی، دستگیری فردی که چنین خطری را ایجاد کرده و در برابر مأموران مقاومت می‌کند، یا فرار آنها در میان باشد، و تنها در صورتی که روش‌های با شدت کمتر ناکافی باشند. در هر صورتی، استفاده کشنده تعمدی از سلاح گرم باید تنها در صورتی انجام شود که برای حفاظت از حیات مطلقاً اجتناب‌ناپذیر باشد

مأموریت حقیقت‌یاب سازمان ملل، و گزارشگر ویژه وضعیت حقوق بشر در ایران، باید رفتار با کولبرهای کرد در ایران مورد بررسی و گزارشگری قرار دهند.

نقشبندی گفت «به جای اجازه دادن به نیروی قهریه کشنده حتی بیش از قبل علیه کولبرهای کرد، مقامات ایران باید استفاده آشکار از نیروی قهریه کشنده علیه آنها را محدود کنند، حق دادرسی عادلانه آنها را تضمین کنند، و نیروهایی که به شکل غیرقانونی به آنها حمله می‌کنند را برای این نقض‌ها مورد بازخواست قرار دهند».

کولبران در مناطق کردنشین

کولبران، که اغلب کرد هستند، با دور زدن گذرگاه‌های مرزی، کالاها را بین عراق و ایران حمل و نقل می‌کنند، و معمولاً بر اساس وزن و نوع کالاهایی که حمل می‌کنند دستمزد می‌گیرند. کلمه کردی «کولبر» از «کول» به معنای پشت و «بر» به معنای حمل‌کننده تشکیل شده است. آنها غالباً بارهایی بین ۲۵ تا ۵۰ کیلوگرم، و گهگاه سنگین‌تر، را در مسیرهای کوهستانی حدود ۱۰ کیلومتری، و بعضاً طولانی‌تر، حمل می‌کنند. عده کمی بارهایشان را با اسب و قاطر جابجا می‌کنند. دستمزد بر اساس عواملی مثل وزن بار، مسیر، و شرایط اقتصادی تعیین می‌شود.

کولبران معمولاً کالاهای مصرفی را جابجا می‌کنند که به شکل قانونی در معرض فروش قرار دارند. این شامل مواردی مثل چای، غذاهای بسته‌بندی‌شده، وسایل الکترونیک، پارچه، کفش، لباس، لوازم آشپزخانه، محصولات سلامتی و زیبایی، تایر، موبایل، و بعضاً سیگار می‌شود. کولبرها به دیده‌بان حقوق بشر گفتند که معمولاً از نوشیدنی‌های الکلی اجتناب می‌شود به خاطر این که ممنوعیت جابجایی و مصرف الکل می‌تواند منجر به جریمه‌های سنگین یا زندان شود.

کولبرهای کرد به دیده‌بان حقوق بشر گفتند که نیروهای امنیتی ایران متناوباً بدون هشدار به آنها شلیک کرده یا یورش می‌برند، حتی وقتی هیچ کالایی حمل نمی‌کنند. یک مرد ۳۱ ساله از سردشت در استان آذربایجان غربی گفت که در ژوییه ۲۰۱۸ نیروهای امنیتی از فاصله ۱۰ متری بدون هشدار به او و کولبرهای همراهش شلیک کردند. ستون فقرات او هدف اصابت گلوله نیروهای امنیتی قرار گرفت که منجر به معلولیت او شد.

مردی ۳۳ ساله از منطقه اورامان، واقع در استان‌های کردستان و کرمانشاه، گفت او شاهد اصابت گلوله به یک کولبر در مقابل خود بوده، و سعی کرده است او را به بیمارستان منتقل کند.

او گفت «در پاییز ۲۰۲۳، حدود ۲۰۰۰ کولبر جمع شده بودند که نیروهای امنیتی ناگهان حمله کردند». او اضافه کرد «آنها تیر هوایی زدند به امید این که ما فرار کنیم، اما خیلی‌ها بارمان را نگه داشتیم. وقتی این را دیدند، شروع به شلیک داخل جمعیت کردند. جایی نداشتیم فرار کنیم، و متهممان کردند که اسلحه قاچاق می‌کنیم، که واقعیت نداشت. یک نفر پایین‌تر در کوه به پایش تیر خورده بود. سعی کردیم به او کمک کنیم، اما نیروهای امنیتی اول جلوی ما را گرفتند».

خیلی از کولبرها نیز توسط مین کشته یا مجروح می‌شوند، که خیلی از آنها از جنگ ۱۹۸۰-۱۹۸۸ ایران و عراق به جا مانده‌اند. با وجود این، بعضی افراد گفتند که به نظر آنها بعضی از مین‌ها اخیراً کار گذاشته بودند، زیرا در مسیرهایی که آنها قبلاً طی کرده بودند و امن می‌دانستند، انفجارهایی رخ داده بود.

یک مرد ۳۳ ساله از پیرانشهر در آذربایجان غربی گفت که او پایش را در ۳۰ سالگی به خاطر انفجار مین از دست داده است. او گفت خیلی از اعضای خانواده‌اش نیز کولبر بودند. نیروهای امنیتی به برادرش شلیک، و پسرخاله اش را به قتل رسانده‌اند.

بر اساس گزارش وب‌سایت عصرایران، استان‌های با جوامع بزرگ کرد، مثل کرمانشاه و کردستان، در سال گذشته در میان ۱۰ استان با بالاترین نرخ بیکاری قرار داشتند، و بسیاری از کولبرها اهل این مناطق هستند.

یازده کولبر گفتند که آنها به عنوان آخرین راه حل به این کار مشغول شدند زیرا هیچ فرصت اشتغال دیگری پیدا نکردند و نیاز داشتند از خانواده‌شان حمایت کنند. چهار مرد گفتند که آنها از یازده سالگی مشغول به کولبری شدند.

یک مرد ۳۶ ساله از سردشت در استان آذربایجان غربی گفت که وقتی هشت سالش بود، پدرش در هنگام کار کولبری پا روی مین گذاشت و فوت کرد. پسر در یازده سالگی مشغول همان کار شد تا به تأمین هزینه‌های خانواده کمک کند.

بعضی افراد گفتند که آنها به این کار مشغول شدند چون دیگر کارهای موجود دستمزد پایینی داشتند. یک مرد ۳۳ ساله از اورامان گفت که با وجود داشتن مدرک کارشناسی، او نتوانسته است شغل ثابت دولتی پیدا کند. شغل‌های خصوصی که او پیدا کرده بود چنان دستمزد پایینی می‌دادند که او به زحمت از پس پرداخت اجاره‌اش برمی‌آمد. او به عنوان کولبر مشغول به کار شد تا اجاره خانه و زندگی خود و همسرش را تأمین کند.

استفاده نیروهای امنیتی از سلاح کشنده 

دوازده نفر از مصاحبه‌شوندگان وقایعی را شرح دادند که در آن نیروهای امنیتی ایران، معمولاً بدون هشدار، به کولبرها شلیک کرده بودند. دو نفر از کشته‌شدن بستگانشان صحبت کردند. یک نفر گفت که شوهرخواهر ۳۰ ساله‌اش در اکتبر ۲۰۲۲ با شلیک گلوله کشته شد. این مرد، که فرزندی ۱۰ ساله داشت، دومین همسر خواهر مصاحبه‌شونده بود، که اولین همسرش نیز یک دهه قبل در حال کار کولبری فوت کرده بود. او گفت:

شوهرخواهرم و دوستانش، همه بیکار بودند، و به کردستان عراق رفتند تا کالاهایی برای فروش به ایران بیاورند. اما بستن مرزهای ایران آنها را تقریباً ۱۰ روز در اقلیم کردستان عراق آواره کرد. وقتی سعی کردند برگردند، نیروهای ایرانی حدود یک شب در کوه‌ها به شوهرخواهرم شلیک کردند…وقتی جسد را گرفتیم…دکتر گفت یک گلوله کلاشنیکف به پای چپ او خورده و باعث خونریزی شدید شده است.

یک مرد ۳۳ ساله گفت که در پاییز ۲۰۲۳ در حال حمل لوازم آرایشی و بهداشتی، مأموران امنیتی به پشت او شلیک و ستون فقراتش مجروح کردند.  او گفت پس از این تیراندازی با مشکلات جدی سلامت روان روبه‌رو بوده، و سه بار اقدام به خودکشی کرده است. یک ماه قبل‌تر، نیروهای امنیتی به پشت او ساچمه شلیک کرده بودند، که به گفته او منجر به عفونت شده بود.

نیروهای امنیتی ایران در فوریه ۲۰۱۷ به مردی ۴۰ ساله از اشنویه در آذربایجان غربی شلیک کردند و سبب نابینایی او شدند. او گفت:

اولین و آخرین باری بود که به عنوان کولبر کار کردم. آن بار به خاطر نیاز تصمیم گرفتم بروم. غروب بود که دیدیم یک عده از مرز پایین می‌آیند…نمی‌دانستم مرزبان‌هایی هستند که پیاده آمده‌‌اند…وقتی فهمیدم سرباز هستند، رویم به طرف آنها بود و به سمت من شلیک می‌کردند. یک گلوله مستقیم به سرم خورد، اول به چشم چپم و بعد به چشم راستم، و باعث شد بینایی هر دو چشمم را از دست بدهم.

یک مرد ۳۶ ساله از سردشت در ژانویه ۲۰۱۴ هدف اصابت گلوله در پشت قرار گرفته بود، که منجر به آسیب نخاعی و معلولیت دائمی شده بود. او گفت در زمان شلیک نیروهای امنیتی در حال حمل کالا با قاطرهایش بوده است. قاطرهایش کشته شدند و او شاهد این بوده است که نیروهای امنیتی قاطرهای یک مرد همراهش را کشته و سپس به آتش کشیدند.

یک مرد ۲۵ ساله گفت که وقتی ۱۶ یا ۱۷ سال داشته است، نیروهای امنیتی در مرز نوسود در استان کرمانشاه به او شلیک کردند.

پلیس مرزی ایران همیشه به ما شلیک می‌کند. من چند بار در زانو هدف گلوله قرار گرفته‌ام، و حالا سه گلوله در تاندون زانوی راستم نشسته‌اند که روی توازنم اثر می‌گذارد. اولین باری که با تیراندازی مواجه شدم ۱۶ یا ۱۷ سالم بود. اول ترس مرا فلج کرد – حس عجیبی است وقتی می‌بینی یک نفر مستقیم تو را هدف گرفته است…در حال فرار از یک صخره پنج متری سقوط کردم و زانویم شکست.

مردی ۴۱ ساله از اشنویه در آذربایجان غربی گفت که در فوریه ۲۰۱۷ نیروهای امنیتی به سر او شلیک کردند و سبب نابینایی هر دو چشم او شدند. یک مرد ۳۲ ساله از سردشت گفت که در دسامبر ۲۰۱۳ نیروهای امنیتی به او و کولبران همراهش یورش بردند، که منجر به جراحت‌های جدی برای او و مرگ هشت اسب شد:

[نیروهای امنیتی ایران] طوری شلیک می‌کردند انگار در میدان جنگ هستند، و یک گلوله به شکمم خورد. من از اسبم افتادم، و آنها نزدیک شدند و در حین خونریزی، هر قدر التماس کردم، کتکم زدند و توهین کردند. یکی از آنها تفنگش را به سمت سرم گرفت، یک تیر خلاصی هم زد به سرم درست مثل اعدام .  به شکل معجزه‌آسایی زنده ماندم. بعد به چندین بیمارستان برده شدم و دکترها گفتند دوام نمی‌آورم. تقریباً یک سال در کما بودم، بینایی‌ام را از دست دادم، وشکمم را جراحی کردند چون گلوله روده بزرگم را در پنج نقطه سوراخ کرده بود.

تهدید مرگبار مین

بسیاری از کولبرها در اثر مین‌ها دچار جراحات جدی از جمله قطع عضو می‌شوند. در حالی که بسیاری از مین‌ها در جریان جنگ ۱۹۸۰-۱۹۸۸ ایران و عراق کار گذاشته شده‌اند، بعضی از کولبرها بر این باور هستند که نیروهای امنیتی ایران اخیراً در مسیرهای آنها مین‌گذاری کرده‌اند. ایران در میان ۱۶۴ کشوری نیست که پیمان منع مین ۱۹۹۷ را تصویب کرده‌اند، که به شکلی جامع مین‌های ضدنفر را ممنوع می‌کند و اعضا را ملزم به پاکسازی مین‌ها، نابودی ذخایر، و یاری به قربانیان می‌کند.

یک مرد ۳۳ ساله از پیرانشهر در نوامبر ۲۰۲۰ به خاطر مین یک پایش را از دست داد. او گفت:

قبل از آن بارها به عنوان کولبر از آن مسیر رفته بودم و آن را به خوبی می‌شناختم. حتی سه شب قبل، آنجا بودم و خبری از مین نبود. آنجا قبل از آن هیچ مینی نبود. اما آن روز رفتیم و مین بود. این نشان می‌دهد که یک یا دو شب قبل آنجا را مین‌گذاری کرده بودند، با اطلاع از این که مسیر مورد استفاده کولبرهاست. ما این مسیرها را دفعات زیادی رفته‌ایم، می‌دانیم مین‌های قدیمی کجا هستند، و از جاهایی می‌رویم که مطمئن هستیم. اما آنها مین‌های جدید کار گذاشته‌اند.

در سال ۲۰۲۲ یک دفتر وکلای محلی ایرانی در نامه‌ای به استاندار آذربایجان غربی خواهان اصلاح موضوع مین‌ها شد وگفت:

قربانی شدن متناوب و بدون تبعیض شهروندان به خاطر مین، ماهیت گسترده و ناامن مناطق مین‌گذاری‌شده را نشان می‌دهد. نیازی ضروری برای ارتباطات گسترده و مداوم با وزارت دفاع، و ستاد پاکسازی مین وجود دارد…علاوه بر این، استفاده از مین‌های ضدنفر در بعضی مناطق مرزی، در حالی که انتظار عبور و مرور کولبرها می‌رود، استانداری را ملزم می‌کند تا این موضوع را با مقامات مرتبط تحت بررسی قرار دهد.

جراحات اغلب منجر به از بین رفتن امرار معاش می‌شود. بدون مزایای اجتماعی یا بیکاری در ایران، تنها امید کولبرهای مصدوم شناسایی به عنوان جانباز و دریافت مزایای معلولیت است.

به گزارش بی‌بی‌سی فارسی، تنها مسئول ایرانی بررسی وضعیت قربانیان مین‌ها «کمیسیون‌های ماده ۲» مستقر در استانداری‌های ایران هستند، که شامل هشت عضو از جمله نمایندگانی از نهادهای نظامی و امنیتی و همچنین بنیاد شهید و امور ایثارگران هستند؛ نهادی ایرانی که بودجه‌اش را مستقیماً از بودجه کشور دریافت می‌کند و به جانبازان و خانواده سربازان کشته‌شده در جنگ وام اعطا می‌کند.

با وجود این، نماینده‌ای از طرف قربانیان در این کمیسیون‌ها حضور ندارد. کمیسیون‌ها در سطح استانی تشکیل می‌شوند که حادثه در آن رخ داده است، مدارک ارائه‌شده توسط قربانی را بررسی می‌کنند، و تعیین می‌کنند که آنها به عنوان شهید یا جانباز مورد شناسایی قرار بگیرند. اگر کمیسیون ماده ۲ فردی را به عنوان جانباز بشناسد، بنیاد شهید و امور ایثارگران برای آنها مستمری تعیین می‌کند؛ در غیر اینصورت، آنها از سازمان‌های رفاهی دیگر مثل سازمان بهزیستی و کمیته‌های امداد حمایت دریافت خواهند کرد که سازمان‌های خیریه ایرانی هستند که از خانواده‌های فقیر حمایت می‌کنند.

وکلا و فعالان مدنی می‌گویند کمیسیون ماده غالباً به دلایل مختلف از شناسایی کولبرها به عنوان جانباز سر باز می‌زند. این شامل رفتن روی مین در حال ورود به خاک عراق، عبور غیرقانونی از مرز، داشتن بستگان فعال در گروه‌های کرد ضدحکومت، یا قاچاق الکل از عراق می‌شود.

عدم دسترسی به عدالت و راه حل قانونی

دیده‌بان حقوق بشر اسناد دادگاه‌های پنج فرد را مورد بررسی قرار داد که به دست نیروهای امنیتی ایران مجروح شده بودند. بررسی اسناد حقوقی نشان می‌دهد که شکایات ثبت‌شده توسط افرادی که هدف گلوله قرار گرفته‌اند، غالباً بر اساس ماده ۳، تبصره ۹ قانون بکارگیری سلاح توسط مأمورین نیروهای مسلح رد می‌شود. در هر صورت، مصاحبه‌شوندگانی که حکم دریافت غرامت گرفته‌اند گفتند غرامت یا به طور کامل یا از اساس پرداخت نشده است.

در سال ۲۰۲۲ یک دادگاه تحقیقی دادسرای نظامی  دراستان آذربایجان غربی پرونده‌ای را درباره شلیک بر خلاف مقررات مورد بررسی قرار داد. در سال ۲۰۲۱، اعضای مرزبانی در منطقه «صفر مرزی» مرز به کولبرها شلیک کرده بودند و سبب مرگ یک نفر شده بودند. مقامات بر اساس ماده ۲۶۵ قانون آیین دادرسی کیفری برای فرد شلیک‌کننده دستور منع تعقیب صادر کردند.

یک مرد ۴۱ ساله که در حین کار کولبری در سال ۲۰۱۷ هدف گلوله قرار گرفته و چشمش را از دست داده بود مدارک دادگاهی‌اش را در اختیار دیده‌بان حقوق بشر گذاشت. بر اساس شرح دادگاه در سال ۲۰۲۰، یک دادگاه نظامی در آذربایجان غربی برای متهمان قرار منع تعقیب صادر کرده بود. دادگاه در نهایت به مرزبانان دستور داده بود به او دیه پرداخت کنند، اما او گفت هنوز هیچ خسارتی دریافت نکرده است.

در ماه مه ۲۰۲۲ دادگاهی نظامی در استان آذربایجان غربی یک مأمور مرزبانی را به خاطر قتل غیرعمدی ناصر ابراهیم‌زاده، که در وسیله‌ای نقلیه در نزدیکی مرز قرار داشت، به پرداخت دیه کامل و جریمه ۳۰ میلیونی ریالی بدل از حبس محکوم کرد.

در سال ۲۰۱۸ یک دادگاه نظامی در آذربایجان غربی پرونده شلیک بیش از صد گلوله کلاشنیکف توسط مأموران مرزبانی در آذربایجان غربی به سمت کولبرها در سال ۲۰۱۷ را مورد بررسی قرار داد، که منجر به مجروح‌شدن یک مرد از ناحیه شانه راست شده بود. این حکم همچنین دستور به پرداخت دیه می‌داد.

دیده‌بان حقوق بشر همچنین اسناد دادگاهی یک مرد مجروح‌شده در یک حادثه مین را بررسی کرد. در این پرونده نه تنها او غرامتی دریافت نکرده بود، بلکه دادگاه او را به خاطر عبور غیرقانونی از مرز مجرم شناخته بود.

یک مرد ۳۳ ساله که در سال ۲۰۲۰ در حین کولبری به خاطر انفجار مین پایش را از دست داده بود، در اقلیم کردستان عراق مراقبت پزشکی دریافت کرده و به ایران بازگشته بود. او به اتهام عبور غیرقانونی از مرز به دادسرای انقلاب آذربایجان غربی احضار شده بود. در نهایت، دادگاه استیناف او را از زندان آزاد، اما گذرنامه‌اش را مصادره، و او را ممنوع الخروج کرده بود.

در سال ۲۰۲۲ یک دفتر محلی وکلای ایران در نامه‌ای به استاندار آذربایجان غربی خواستار بررسی پرونده‌های حل‌نشده قربانیان مین شد. این وکلا به بیش از ۴۰۰ پرونده بسته‌نشده اشاره کردند که بعضی از آنها بیش از ۲۵ سال قدمت داشتند، و پس از اطلاع‌رسانی به استانداری، هیچ پاسخی به آنها داده نشد.

وکلا گفتند که دولت به خاطر عدم پاکسازی مین‌ها مسئول حمایت و پرداخت غرامت به قربانیان است. آمارهای فعلی نشان می‌دهند که استانداری از لحاظ تعداد پرونده‌ها، جلسات کافی برای کمیسیون تشکیل نداده است.

 سناریو سازی برای کارگر بازداش…

 سناریو سازی برای کارگر بازداش…

بازدیدها: 0

شریفه محمدی فعال کارگری رشت با اتهام کاملا واهی «بغی» مواجه شده است. در کذب محض و شرم آور بودن این اتهام شکی نیست. یک‌ فعال کارگری و‌ مدنی مستقل و شناخته شده را بدون کوچکترین وقاهتی با اتهام سنگینی روبرو‌ کرده اند که خودشان هم‌میدانند از ذره ای حقیقت برخوردار نیست. 

شریفه محمدی در تاریخ ۱۴ آذر ۱۴۰۲ دستگیر شد و به مدت چند ماه درسلول انفرادی نگه داشته شد. طبق گزارشات موجود از جمله منتشر شده در کانال کمیته هماهنگی برای کمک به ایجاد تشکل های کارگری، بدنبال بازداشت، شریفه محمدی برای مدت طولانی تحت فشارهای جسمی و روانی شدید برای اخذ اعترافاتی علیه خود بود. او تا مدتها از ملاقات با خانواده ی خود، به ویژه فرزند خردسالش، محروم بوده و برای مدت طولانی اجازه ی تماس تلفنی با خانواده را نداشته است. از دیگر سو فشارهای جسمی و بدرفتاری های مکرر با شریفه، از سوی وزارت اطلاعات به حدی بود که شاید به خاطر ترس از به خطر افتادن جان شریفه، منجر به اعتراض مسئولین زندان نسبت به ضرب و شتم او شد. پس از اعتراض مسئولین زندان به شکنجه شریفه، او امکان ثبت شکایت را پیدا کرد. اکنون مشخص گردیده که شریفه محمدی در این مدت  حداقل دو بار به شدت مورد شکنجه قرار گرفته است.

سندیکای کارگران شرکت واحد اذیت و آزار و سناریوسازیهای کذایی که بارها علیه اعضای سندیکا نیز با عنوانهای مختلف بکار برده شده است بشدت محکوم‌میکند و‌خواهان آزادی فوری و بدون قید و شرط کارگر زندانی شریفه محمدی می باشد. 

شریفه محمدی، کارگر زندانی، آزاد باید گردد!

#نه_به_سناریوسازی

چاره کارگران وحدت و تشکیلات است.

سندیکای کارگران شرکت واحد اتوبوسرانی تهران و حومه

۱۲ تیر ۱۴۰۳

دکتر مصطفی مهرآیین  با انتشار …

دکتر مصطفی مهرآیین  با انتشار …

بازدیدها: 3

خطاب به مردم شریف سرزمینم ایران

قدرت جمعی شما در فضای مدنی جامعه برای تحقق اهداف انسانی و اخلاقی‌تان کافیست.

مردم شریف سرزمینم،قدرت واقعی قدرت شما، آگاهی تاریخی واقعی آگاهی تاریخی شما و منازعه واقعی هم منازعه قدرت جمعی شما با اقتدارگرایانی است که در معنای دقیق آن قدرت را در دست دارند. شما نیازی به هیچ میانجی از جمله نیروهایی به اصطلاح اصلاح طلب میان خود و هسته سخت قدرت ندارید و باید منازعه خود با قدرت و تحقق اهداف و آرمان‌ها و خواسته‌هایتان را مستقیم و در قالب اشکال متفاوت جنبش مدنی دنبال کنید که بسیار کارساز بوده و چنان که در مساله حجاب یا رفتن زنان به استادیوم یا آشکارکردن فساد سیستماتیک موجود در نظام سیاسی یا جلوگیری کردن از پدیده‌های نادرستی چون قطع‌کردن درختان یا به عقب‌راندن گشت ارشاد نشان داده‌اید، توانسته اید مفهوم  “مردم”  و ” قدرت جمعی مردم” را عینیت ببخشید. به آگاهی تاریخی ساده خود که آن را در قالب گزاره های روشن و شفافی چون ” اینجوری چیزی عوض نمی شود” یا ” اینا فقط فکر خودشونن” یا…. بیان می‌کنید ایمان داشته باشید و با تکیه بر همین آگاهی در پیوند با یکدیگر قرار گیرید و با  گره‌زدن وجودتان به یکدیگر از خود یک نیروی متحد بسازید.

بنده به عنوان فرزند این سرزمین، خاضعانه به شما پیشنهاد می‌کنم قدرت خود را به هیچ نیرویی از قبیل اصلاح‌طلبان واگذار نکنید. اینکار هم باعث حذف قدرت شما و جامعه مدنی خلق شده توسط شما و هم از میان رفتن یاد و خاطره و حقیقت جان های پاک جوانان و زنان و مردان شهید جنبش‌های سال‌های ۹۶ و ۹۸ و جنبش عظیم زن، زندگی، آزادی می شود. با شرکت شما در انتخابات و پیروزی احتمالی نیروهای به اصطلاح اصلاح‌طلب، اقتدارگرایان بار دیگر  به پشت صحنه قدرت باز گردانده می‌شوند تا با پرهیز از رودرویی مستقیم با مردم و تکیه دوباره به همان مشروعیتی که شما با رای خود به آنها بخشیده‌اید، بار دیگر بتوانند منافع شما را در بازی‌های قدرت خود و  اصلاح طلبان گم سازند.

با نه گفتن به انتخابات و حفظ فضای سیاسی فعلی کشور یعنی فضای منازعه مستقیم مردم فهیم و آزادیخواه و شریف کشور با اقتدارگرایان و نگه داشتن اقتدارگرایان در صحنه  مدیریت کشور که صحنه رسوایی آن‌ها و آشکار کننده ناتوانی آن‌ها در اداره امور کشور است آرام آرام دامنه تلاش برای تحقق منافع و آرزوها و آرمانهای خود را گسترش دهید و فضای تنفس قدرت را تنگ تر و تنگ تر سازید. امیدوارم با دوری از آفات تاریخی “استبداد دولت”، ” استبداد حقیقت”، استبداد تاریخ”، و با در پیش گرفتن سیاست “صبوری، جدیت، انضباط” و ” آمادگی بی پایان برای پذیرفتن رنج‌های مسیر”، “وجود” تک تک خود را تبدیل به “زندگی” و زندگی خود را تبدیل به ” رخداد” و رخداد خود را تبدیل به ” جاودانگی” کنید تا بار دیگر با هم ایران را تبدیل به لحظه‌ای آبرومند از تاریخ انسان بر این کره خاکی سازیم.

فرزند ملت ایران

مصطفی مهرآیین

هرچند خشم و نفرت به حکومت اسلا…

هرچند خشم و نفرت به حکومت اسلا…

بازدیدها: 2

تقدیم به شیرین ل. و حمید ص. که نگران آسیب‌زدن
فحاشان و هتاکان به جنبش مردم ما هستند.

مردم ما یک بار دیگر در ۸ تیر ۱۴۰۳ به نظام ولایت مطلقه فقیه یک «نه»ی بزرگ گفتند. رژیم با همه‌ی ترفندهایش توانست تنها بخشی از مردم نا آگاه و بخش‌هایی از اصلاح طلبان حکومتی و استمرارخواه را بفریبد. رژیم محافظه‌کارترین عنصر اصلاح‌طلبان را به میدان آورد تا با ایجاد امید به اصلاحات مردم را به پای صندوق‌ها بیاورد. افراطی‌ترین عناصر اصول‌گرایان را به میدان آورد تا مردم از ترس افعی اصول‌گرایان به مار اصلاح‌طلبی محافظه‌کار و استمرارخواه پناه ببرند. نتایج انتخابات نشان داد، مردم ما قاطعانه به نظام و انتخاباتش که آزاد نیست، با پیامی گویاتر از پیش نه گفتند.

«نه»ی مردم ما به حکومت اسلامی، نظام ولایت مطلقه فقیه و حکومت مبتنی بر شریعت اسلامی این بار از «نه»‌های دو انتخابات ریاست جمهوری ۱۴۰۰ و مجلس ۱۴۰۳ صریح‌تر و قاطع‌تر بوده است.

آسیب فحاشی و هتاکی به جنبش

شوربختانه در مخالفت به رأی دادن برخی ایرانیان خارج از کشور گیری عده‌ای به فحاشی و هتاکی به رأی دهندگان در حوزه‌های رای‌گیری پرداختند. هرچند من خشم و نفرت این افراد را به رژیم فاشیستی، زن‌ستیز، متجاوز، سرکوبگر و کودک‌کش، درک می‌کنم، اما، فحاشی، ناسزاگویی، توهین و هتاکی به انسان در شان، منزلت و منطق انسان دوستانه جنبش برادازی نبود. فحش‌های رکیک جنسیت‌زده‌ی این عده در شان، منزلت و منطق جنبش «زن، زندگی، آزادی» و کرامت بی‌کران این جنبش به زن، نبود. ما در مبارزه برای سرنگونی رژیم به سطح نازل حکومت اسلامی و طرفدارانش سقوط نمی‌کنیم.

مبارزه ما با حکومت اسلامی برای کرامت انسان، نگاه ضد زن و جنسیت‌زده و عدم آزادی است. توهین، هتاکی، تحقیر، ناسزاگویی و مرگ‌بر‌گویی حکومت اسلامی از ذات تمامیت‌خواه و ضدانسانی آن سرچشمه می‌گیرد، اما نیرویی که می‎خواهد با این پلیدی‌ها مبارزه کند، نیازی به دشنام‌گوئی ندارد، افشای رفتار و کردار حکومت اسلامی، زشت‌ترین ناسزا است.

توهین‌، تحقیر و ناسزاگوئی، تأثیرات روانی منفی بر مردم دارد، و باعث دلهره، اضطراب، ناشکیبائی، خشم و بی‌اعتمادی مردم می‌شود و به کاهش انگیزه و مشارکت مردم در فعالیت‌های سیاسی منجر می‌شود.

توهین‌ها و ناسزاها هیچ عنصر آگاهی‌بخش و افشاگرانه ندارند. روابط بین افراد و گروه‌های مختلف را تخریب می‌کنند، مرددها و قشر خاکستری را می‌ترسانند و مانع از تعامل و همکاری‌های سازنده برای دستیابی به اهداف مشترک می‌شوند.

زمانی که یک مبارزه سیاسی توهین‌ می‌کند، ناسزا می‌گوید، تهدید می‌کند و یا زشت‌تر از همه حمله فیزیکی می‌کند، پیام‌ها و ایده‌های اصلی جنبش ضد فاشیست مذهبی در میان هیاهوی کلمات ناپسند گم می‌شود، ما را در سطح حکومت اسلامی تنزل می‌دهد و پیام ما به درستی به مردم منتقل نمی‌شود.

‏فحش دادن، ناسزاگویی، توهین‌کردن و هتاکی در مبارزه سیاسی تأثیرات منفی جبران ناپذیری دارد. مبارزه ما برحق است. ما نیازی به توهین کردن نداریم. هتاکی، توهین‌ و تحقیر و کاربرد واژه‌های رکیک، از اعتبار و مشروعیت مبارزه سیاسی ما می‌کاهد. مردم کسانی را که این زبان را بکار می‌برند، جدی نمی گیرند و حتی از آنها وحشت دارند و نگران آینده  کشور می‌شوند.

فحش دادن و ناسزا گفتن تنش‌ها را افزایش می‌دهد و شکاف‌ها در جامعه را ژرفتر می‌کند. چنین زبانی به قطب‌بندی شدیدتر اجتماعی و سیاسی می انجامد و گفت‌وگوهای سازنده را در جامعه دشوارتر می‌کند.

مردم و رسانه‌ها و به توهین‌، هتاکی و اهانت حساس هستند، بیشتر توجه می‌کنند و به‌درستی با آن برخورد منفی دارند. این امر باعث می‌شود که پیام‌های اصلی مبارزه سیاسی با فرمایشی و مهندسی بودن و عدم آزادی انتخابات در سایه قرار گیرد، رژیم فاشیستی تبرئه و بر ناسزاها و توهین‌ها تمرکز شود.

ناسزا گفتن و توهین کردن نشان‌دهنده فقدان اخلاق سیاسی و عدم احترام به اصول و ارزش‌های دموکراتیک و احترام به کرامت بی‌کران انسان است. ما باید به اصولی که برای آن مبارزه می‌کنیم همواره پایبند باشیم. فقدان اخلاق سیاسی و عدم احترام به انسان مردم را می‌رماند، از سیاست و مبارزات سیاسی بیزار می‌کند و به نفع حکومت اسلامی است.

چه باید کرد؟

استفاده از زبان مودبانه و محترمانه، احترام به کرامت انسان و حفظ حریم خصوصی مردم در مبارزات سیاسی ما، نه تنها به حفظ اعتبار و مشروعیت مبارزه ما کمک می‌کند، بلکه به تقویت روابط  ما با مردم و افزایش تأثیرگذاری پیام‌ها ما منجر می‌شود.

جارو برقی جنبش باید همواره روشن باشد، افراطی‌های چپ و راست، هتاکان، توهین کنندگان، افترازنندگان، پایمال کنندگان کرامت و حقوق انسان، حتی عزت و حقوق دشمنان ما و حامیان دشمنان ما، را از صفوف خود پاک کند.

شیوه‌ی مبارزه ما و برخورد ما با انسان، حتی دشمنان ما و حامیان دشمنان ما، باید تبلیغی از نظام آینده که برای آن مبارزه می‌کنیم باشد.

احزاب، شخصیت‌ها و کنشگران باید این برخورهای ناشایسته را محکوم و با آن مرزبندی کنند. این افراد را از صفوف جنبش «زن، زندگی، آزادی» بیرون کنند.

من ضمن ابراز انزجار بی‌کران از حکومت فاشیستی اسلامی که مسبب این دوقطبی‌سازی ویرانگر در جامعه ماست، ضمن درک خشم و نفرت این افراد از رژیم فاشیستی، نسل‌کُش، متجاوز و سرکوبگر حکومت اسلامی، با تمام وجود فحاشی، ناسزاگویی، توهین و هتاکی را به‌شدت محکوم می‌کنم و از همه مبارزان و شخصیت‌های خواهان گذار از حکومت اسلامی می‌خواهم این‌گونه رفتار و کردار ضدانسانی را محکوم و با آن مرزبندی کنند و صفوف جنبش براندازی را پاکیزه و سالم نگهدارند.

احد قربانی دهناری

۱۱ تیر ۱۴۰۳ – ۱ ژوئیه ۲۰۲۴

برای مطالعه بیشتر

کتاب‌ها

Mower Deborah & Wade L Robison ed. (2017). Civility in Politics and Education. UK: Routledge

این کتاب مجموعه‌ای از مقالات است که به بررسی اهمیت تمدن، فرهیختگی و ادب در سیاست و آموزش می‌پردازد و نشان می‌دهد که چگونه ناسزا و توهین می‌تواند به تخریب فضای سیاسی، اجتماعی و مدنی منجر شود.

Westen, Drew (2007). The Political Brain: The Role of Emotion in Deciding the Fate of the Nation. USA: PublicAffairs

این کتاب به بررسی تأثیرات روان‌شناختی و احساسی بر رفتارهای سیاسی می‌پردازد و نشان می‌دهد چگونه استفاده از زبان منفی و توهین‌آمیز می‌تواند در سیاست تأثیر منفی و برعکس داشته باشد.

مقالات

ناظمی، امیر (۱۴۰۳). جامعه فحش‌زده

https://t.me/zistboommedia/15300

در این مقاله آقای ناظمی اشاره‌ای دارد به تاریخچه ناسزاگویی در تاریخ سیاسی دوران معاصر ایران، سپس به چالش توسعه و ناسزاگویی می‌پردازد و نتیجه‌گیری راهبردی ارائه می‌کند.

Jonathan Van’t Riet, Aart Van Stekelenburg, The Effects of Political Incivility on Political Trust and Political Participation: A Meta-Analysis of Experimental Research, Human Communication Research, Volume 48, Issue 2, April 2022, Pages 203–229, https://doi.org/10.1093/hcr/hqab022

این مقاله به بررسی تأثیربرخوردهای غیرمتمدنانه، بی‌احترامی و ناسزا در سیاست بر اعتماد سیاسی و مشارکت مردم می‌پردازد و نشان می‌دهد که چگونه زبان منفی می‌تواند به کاهش مشارکت سیاسی منجر شود.

طنین رسای “نه” مرد…

طنین رسای “نه” مرد…

بازدیدها: 0

نگاهی  به نتایج انتخابات

بار دیگر، در ٨ تیر ١۴۰۳، مردم ایران با عدم حضور خود در انتخابات، به صراحت “نه” قاطعی به نظام ولایت مطلقه فقیه و کارکردهای ضددموکراتیک آن گفتند. این “نه” قاطع، پیامد روشنی دارد: اکثریت قاطع مردم ایران خواهان تغییر و گذار از نظام فعلی به سوی نظامی مبتنی بر دموکراسی، سکولاریسم و احترام به حقوق بشر هستند.

تحلیل نتایج انتخابات

با وجود تلاش‌های رژیم برای القاء رقابتي بوىن انتخابات، نرخ مشارکت به پایین‌ترین حد خود در تاریخ جمهوری اسلامی رسید. این امر نشان‌دهنده بی‌اعتمادی عمیق مردم به نظام و نهادهای انتخاباتی آن است.

مردم با عدم مشارکت خود، به طور آشکارا نظام ولایت مطلقه فقیه و ایدئولوژی حاکم بر آن را رد کردند. این “نه” قاطع، پاسخی به سرکوب‌ها، نقض حقوق بشر،  فساد و اختلاس و انحصار قدرت در دستان اقلیت مذهبی است.

تلاش رژیم برای فریب مردم از طریق تقابل جناح‌های اصلاح‌طلب و اصول‌گرا، راه به جایی نبرد. مردم با عبور از این دوقطبی کاذب، خواهان تحولات بنیادی در ساختار سیاسی کشور هستند.

پیامدهای “نه” مردم

حجم بالای مشارکت منفی در انتخابات، نشان‌دهنده عدم اعتماد مردم به اصلاحات و ظرفیت عظیم جامعه برای تغییر و گذار است. این “نه” قاطع، گامی بلند در مسیر گذار از نظام استبدادی ولایت فقیه به سوی دموکراسی محسوب می‌شود.

موفقیت در گذار از نظام فعلی، نیازمند اتحاد و انسجام کلیه اقشار و گرایش‌های دموکراسی‌خواه در داخل و خارج از کشور است. جبهه متحدی باید شکل بگیرد که حول محور منافع ملی و خواسته‌های اکثریت مردم متحد شود.

برای گذار از نظام ولایت فقیه، نیازمند برنامه‌ای مدون و گام به گام هستیم. این برنامه باید شامل رهبری جمعی، کنگره ملی فراگیر، سازماندهی مردمی کارآمد، استراتژی‌های تبلیغاتی و ارتباطات بین‌المللی باشد.

چالش‌ها و راه‌حل‌ها

حکومت ولایت فقیه به طور قطع در برابر اراده مردم برای تغییر مقاومت خواهد کرد. سرکوب، ارعاب و تهدید، ابزارهای اصلی رژیم برای حفظ قدرت هستند.

وجود گرایش‌های مختلف فکری و سیاسی در جبهه مخالف می‌تواند چالشی برای انسجام و اتحاد باشد. گفتگوی سازنده، احترام متقابل و تمرکز بر منافع ملی، کلید عبور از این چالش است.

همکاری و همبستگی میان همه‌ی نیروهای، راست، میانه، چپ و اتنیک‌ها؛ همه‌ی تشکلهای سیاسی، صنفی و مدمی؛ ایرانیان داخل و خارج از کشور؛ برای گذار از نظام ولایت فقیه ضروری است. همگامی، همکاری، اشتراک‌گذاری دانش، تجربه و منابع، می‌تواند به تقویت جبهه مخالف کمک کند.

جمع‌بندی

“نه” قاطع مردم در انتخابات ١۴۰۳، نقطه عطفی در تاریخ ایران است. این “نه” آغازگر مسیری جدید به سوی دموکراسی، سکولاریسم و احترام به حقوق بشر است. این نشان دادن عدم مشروعیت و بی‌اعتبارسازی رژیم به تنهائی برای گذار از رژیم کافی نیست. با اتحاد، انسجام و برنامه‌ریزی دقیق، می‌توانیم از این فرصت تاریخی برای گذار از نظام ولایت فقیه و ساختن ایرانی آزاد، آباد و دموکراتیک مبتی بر اعلامیه جهانی حقوق بشر استفاده کنیم.

هیئت تحریریه شورای ملی تصمیم

۱۰ تیر ۱۴۰۳ – ۳۰ ژوئن ۲۰۲۴

نه بزرگ به امکان اصلاحات در نظ…

نه بزرگ به امکان اصلاحات در نظ…

بازدیدها: 0

مردم ما یک بار دیگر در ۸ تیر ۱۴۰۳ به نظام ولایت مطلقه فقیه «نه» گفتند. رژیم با همه‌ی ترفندهایش توانست تنها بخشی از مردم نا آگاه و بخش‌هایی از اصلاح طلبان حکومتی را بفریبد. رژیم محافظه‌کارترین عنصر اصلاح‌طلبان را به میدان آورد تا با ایجاد امید به اصلاحات مردم را به پای صندوق‌ها بیاورد. افراطی‌ترین عناصر اصول‌گرایان را به میدان آورد تا مردم از ترس افعی اصول‌گرایان به مار اصلاح‌طلبی محافظه‌کار پناه ببرند. نتایج انتخابات نشان داد، مردم قاطعانه به نظام و انتخاباتش که آزاد نیست، با پیامی گویاتر از پیش نه گفتند.

«نه»ی مردم به حکومت اسلامی، نظام ولایت مطلقه فقیه و حکومت مبتنی بر شریعت اسلامی این بار از «نه»‌های دو انتخابات ریاست جمهوری ۱۴۰۰ و مجلس ۱۴۰۳ صریح‌تر و قاطع‌تر بوده است.

خامنه‌ای پس از انداختن رای خود در صندوق سیار گفت: «عزت و آبروی جمهوری اسلامی در دنیا متوقف به حضور مردم است.» حال با شرکت نکردن بیش از ۶۰ درصد شهروندان واجد شرایط در انتخابات مردم به خامنه‌ای گفتند که حکومت اسلامی هیچ عزت و آبرویی ندارد.

خامنه‌ای، ۲۸ اردیبهشت ۱۳۸۰ در رابطه با انتخابات امریکا گفت: «ننگ است برای یک ملتی که در انتخابات ریاست جمهوری ۳۵ درصد، ۴۰ درصد شرکت می‌کنند. پیداست مردم به نظام سیاسىِ‌شون نه اعتماد دارند، نه اعتنا دارند، نه امید دارند.» حال مردم ما با فریادی رسا با شرکت نکردن بیش از ۶۰ درصد شهروندان واجد شرایط در انتخابات به خامنه‌ای گفتند به حکومت اسلامی نه اعتماد دارند، نه اعتنا، نه امید.

مشارکت  زیر ۴۰ درصدی با در نظر گرفتن ۵ میلیون رأی باطله یعنی تنها حدود ۳۱ درصد در این انتخابات شرکت کرد‌ه‌اند. هر چند به آمارهای رسمی حکومتی در انتخابات اعتمادی نیست و در اتاق تجمیع که هیچ نظارتی از سوی مردم، نامزدها و نهادهای بین‌المللی نیست، خطر دستکاری آمار بسیار بالاست و شرکت مردم از ۳۱ درصد هم کمتر است.

نگاهی به آمار تفکیکی استان‌ها در انتخابات ریاست جمهوری ۱۴۰۳ نشان می دهد که مناطق و استان‌هایی که در جنبش زن، زندگی، آزادی پیشتاز بودند، در مخالفت با این انتخابات مهندسی‌شده نیز قاطعانه‌تر «نه» گفتند. تهران، کردستان، سیستان و بلوچستان و گیلان پائین‌ترین مشارکت را داشتند. این «نه» بزرگتر، پاسخ به سرکوب حکومت اسلامی است.

در نظام ولایت مطلقه فقیه نهادهای دموکراتیک به‌عنوان نمایندگان مردم کارکرد ندارند. هر سه قوه اجرائی، قانونگذاری و دادگستری از سوی ولی فقیه و نهادی امنیتی و بازوی سرکوب نظام، سپاه، هدایت می‌شوند. مردم ما یک «نه» قاطع‌تر به انتخابات دوره دوم ریاست جمهوری خواهند داد.

عدم شرکت در انتخابات بخشی از مقاومت و مبارزه مردم با رژیم است. «نه»ی بزرگ مردم در انتخابات ۱۴۰۳ نشانی از امکان بالقوه بزرگ و اراده‌ی نیرومند برای دگرگونی های گسترده سیاسی و اجتماعی دارد.

تحریم انتخابات کنش سیاسی بسیار تاثیرگذاری مردم بود. از حکومت اسلامی یک بار دیگر سلب مشروعیت کرد. هرچند سلب مشروعیت شرطی لازم است ولی، تنها سلب مشروعیت برای سرنگونی رژیم کافی نیست. حکومت اسلامی نظامی سازمان یافته، مجهز به نیروهای سرکوب و دستگاه تبلیغاتی گسترده است. دشمن را نباید دست کم گرفت و برای سرنگونی آن باید تلاش سازمان یافته و فراگیر گرد.

حکومت اسلامی اصلاح‌پذیر نیست، باید از آن گذر کرد. اپوزیسیون خواهان گذار از حکومت اسلامی ولایت فقیه باید برای سازمان دادن و بسیجِ اکثریتِ مردمی که «نه» گفتند و برای رسیدن به نظامی دموکراتیک، سکولار و روادار مبتنی برای اعلامیه جهانی حقوق بشر سازوکارهای لازم را فراهم کند.

جبهه‌ای گسترده و فراگیر از راست، چپ و میانه و اقوام، نقشه راهی مشخص برای گذار از حکومت اسلامی، رهبری جمعی ملی، کنگره ملی فراگیر، سازمان لجستیک و سازمان تبلیغاتی کارا، نهاد روابط بین‌المللی باید شکل بگیرد. شورای ملی تصمیم و پیمان همکاری در این راه می‌کوشد و دست همکاری و همیاری خود را به سوی همه‌ی نیروهای دموکرات خواهان گذار از حکومت اسلامی دراز می‌کند.

جنبش متکثر «نه» باید با احترام روادارانه به هم و نقد و طرد راست و چپ افراطی به نیروی سیاسی و اجتماعی منسجم برای عملی کردن اراده مردم برای تغییر شود.

شورای ملی تصمیم

۱۰ تیر ۱۴۰۳ – ۳۰ ژوئن ۲۰۲۴

مصاحبه با مادر منیژه. مادر منی…

مصاحبه با مادر منیژه. مادر منی…

بازدیدها: 2

مادر منیژه، به تازگی به شورای ملی تصمیم پیوستند.

منیژه شفاعت مشهور به مادر منیژه، از مبارزان میدانی داخل کشور و مادر محمد نیکبخت است. وی در طول چند دهه فعالیت فرزندانش علیه رژیم ولی فقیه پا به پای آنها مسیر سخت و طاقت‌فرسای مبارزه را، شبیه مبارزه همه‌ی مبارزان دربند ایرانی، پیموده و حالا در این مقطع حساس بر این باور است که شورای ملی تصمیم راه درستی را طی می‌کند و باید همه جریانات سیاسی علیه رژیم متحد شوند. او هم‌چنین معتقد است خانواده ها باید از فرزندان‌شان در مبارزه علیه رژیم حمایت عملی و واقعی نشان دهند و آنها را تنها نگذارند.

ما ضمن خوش‌آمد به مادر منیژه و افتخار به پیوستن او به شورای ملی تصمیم، مصاحبه‌ای با او کردیم که می‌شنوید.

هیئت تحریریه شورای ملی تصمیم

۹ تیر ۱۴۰۳ – ۲۹ ژوئن ۲۰۲۴