ایران امروز در مواجهه با بحرانهای اقتصادی، اجتماعی، سیاسی، فرهنگی و حقوق بشری، درگیر شرایطی است که ساختارهای موجود را تحت فشار شدید قرار داده است. در حالی که عوامل متعددی این بحرانها را دامن زدهاند، عواملی همچون تحریمهای بینالمللی، سوءمدیریت داخلی، فساد ساختاری و تنشهای منطقهای از مهمترین علل بحرانهای فعلی محسوب میشوند. این مقاله به تحلیل وضعیت کنونی ایران و سناریوهای محتمل برای آینده سیاسی آن میپردازد و تلاش میکند شرایط و راهکارهای خروج از این وضعیت پیچیده را مورد بررسی قرار دهد.
بخش اول: وضعیت کنونی ایران
وضعیت فعلی ایران در چندین بُعد قابل تحلیل است. هر یک از این حوزهها با یکدیگر در ارتباط هستند و تأثیرات متقابل این عوامل بحرانها را تشدید کردهاند.
1. اقتصاد
تحریمهای بینالمللی و سوءمدیریت اقتصادی داخلی، منجر به کاهش ارزش پول ملی، افزایش تورم، و بیکاری گسترده شده است. این مشکلات اقتصادی نه تنها موجب فشار مضاعف بر اقشار کمدرآمد و کاهش رفاه عمومی شده، بلکه رکود صنعتی را نیز در پی داشته است که بهشدت بر پویایی اقتصادی ایران تأثیر گذاشته و ناامیدی اجتماعی را افزایش داده است.
2. اجتماع
نابرابریهای اجتماعی و محدودیتهای مدنی، بهویژه برای جوانان و اقلیتها، ناامیدی را در میان افراد جامعه گسترش داده و موجب مهاجرت گسترده نیروی انسانی شده است. اعتراضات اخیر در ایران نمایانگر نارضایتی عمیق مردم از شرایط جاری بوده و نیاز به تغییرات اساسی در سیاستهای اجتماعی و حکومتی را برجسته کرده است.
3. سیاست
فساد ساختاری، محدودیتهای سیاسی و نبود شفافیت در اداره کشور، موجب کاهش اعتماد عمومی و بیاعتمادی نسبت به کارآمدی حاکمیت شده است. بسته بودن فضای سیاسی، از شکلگیری احزاب مستقل و ایجاد اصلاحات پایدار جلوگیری کرده و بدین ترتیب شکاف میان مردم و حکومت را افزایش داده است.
4. فرهنگ
بحران هویت و تنزل فرهنگی از دیگر چالشهای کنونی جامعه ایران است. این وضعیت باعث شکافهای اجتماعی عمیقتر شده و تا جایی پیش رفته است که برخی تمایل به مداخله خارجی برای حل بحرانهای داخلی پیدا کردهاند، که خود نشانهای از یأس و سرخوردگی فرهنگی در سطح جامعه محسوب میشود.
5. حقوق بشر
سرکوب آزادی بیان و محدودیتهای حقوق بشری در ایران، مانعی برای فعالیتهای مسالمتآمیز مردمی است. سرکوب تجمعات اعتراضی، بازداشت فعالان سیاسی و اعمال فشارهای گسترده به نارضایتی عمومی دامن زده و نشاندهنده تضییع حقوق اولیه شهروندان است.
6. سیاست خارجی
سیاستهای منطقهای ایران و تنش با کشورهای همسایه، فشارهای اقتصادی و امنیتی را تشدید کرده است. این شرایط باعث شده تا ایران در انزوای سیاسی و اقتصادی قرار گیرد و در نتیجه مردم بار اصلی این تحریمها و مشکلات اقتصادی ناشی از این سیاستها را به دوش بکشند.
بخش دوم: سناریوهای احتمالی آینده سیاسی ایران
با توجه به وضعیت کنونی، آینده سیاسی ایران تحت تأثیر متغیرهای مختلفی قرار دارد که به مجموعهای از سناریوهای احتمالی تقسیم میشود. هر یک از این سناریوها میتواند مسیر ایران را بهطور چشمگیری تغییر دهد.
1. گسترش اعتراضات مردمی
تداوم مشکلات اقتصادی و محدودیتهای اجتماعی و سیاسی ممکن است به گسترش اعتراضات مردمی منجر شود. اگر این اعتراضات بهصورت سازمانیافتهتر و گستردهتر ادامه پیدا کند، امکان دستیابی به تغییرات ساختاری وجود دارد. این سناریو به میزان همبستگی میان معترضان و توانایی آنها برای رهبری اعتراضات بستگی دارد.
2. تغییرات احتمالی حکومتی
افزایش فشارهای داخلی و خارجی ممکن است به تغییرات ساختاری در نظام حکومتی ایران منجر شود. انتقال قدرت به یک نظام دموکراتیک تنها در صورتی امکانپذیر خواهد بود که اپوزیسیون داخلی و خارجی بتوانند اتحاد و حمایت مردمی را جلب کنند. در این سناریو، موفقیت به میزان آمادگی و انسجام نیروهای اپوزیسیون برای پیشبرد تغییرات به شیوهای مسالمتآمیز بستگی دارد.
3. تشدید فشارهای بینالمللی
ادامه و افزایش تحریمها و انزوای سیاسی ممکن است حکومت را در موضع ضعف قرار دهد و نارضایتی اجتماعی را افزایش دهد. این تحریمها، اگرچه موجب تضعیف اقتصادی دولت میشود، اما در گذشته نشان داده که تأثیرات مستقیم و کوتاهمدتی بر تغییر ساختار سیاسی نداشته و بیشتر بر زندگی عمومی مردم اثر منفی گذاشته است.
4. افزایش تنشهای منطقهای
تنش با کشورهای منطقه، بهویژه اسرائیل، میتواند زمینه درگیریهای نظامی را فراهم کند که پیامدهای مخربی برای اقتصاد و امنیت ایران خواهد داشت. این شرایط ممکن است موجب سختگیریهای داخلی و افزایش سرکوبها شود، اما در عین حال میتواند نارضایتیهای اجتماعی را تشدید کند.
5. اتحاد اپوزیسیون خارج از کشور
اتحاد گروههای اپوزیسیون خارج از کشور میتواند با افزایش فشار بینالمللی بر حکومت ایران، نقش موثری در ایجاد تغییرات بازی کند. این اتحاد، البته، نیازمند اجماع بر سر اهداف و برنامههای روشن و سازنده است که بتواند با همراهی مردم ایران تحولات اساسی را ایجاد کند.
6. فروپاشی داخلی یا تغییر ناگهانی
تداوم فساد و بحرانهای اقتصادی و اجتماعی ممکن است به فروپاشی داخلی منجر شود. در این سناریو، نبود یک ساختار جایگزین منسجم میتواند به بیثباتی و حتی تجزیه کشور بیانجامد. در صورت وقوع، اپوزیسیون و گروههای مختلف نیاز به آمادگی و برنامهریزی برای مدیریت بحران و ایجاد ثبات دارند.
7. نقش آمریکا و کشورهای خارجی
فشارهای بینالمللی، بهویژه از سوی آمریکا، ممکن است بهعنوان یک عامل شتابدهنده تغییرات درونی عمل کند. احتمالاً سیاستهای ایالات متحده و متحدان آن میتواند به صورت اعمال تحریمهای بیشتر، حمایت از اپوزیسیون، یا تشکیل ائتلافهای منطقهای باشد. موفقیت این سناریو به میزان هماهنگی و استفاده از فرصتهای بینالمللی برای ایجاد تغییرات مؤثر بستگی دارد.
نتیجهگیری
شرایط کنونی ایران و آینده سیاسی آن به شدت پیچیده و چندوجهی است. بررسی سناریوهای مختلف نشان میدهد که هر یک از آنها در گرو توانایی و آمادگی اپوزیسیون، سطح حمایت مردمی، و عوامل خارجی است. تغییرات پایدار و مؤثر تنها در صورت همبستگی میان نیروهای مخالف و برنامهریزی دقیق برای آینده امکانپذیر است.
تجمع بازنشستگان کشوری و تامین اجتماعی در کرماشان، با شعارهای زیبا و رادیکالی که سر دادند: آهو دریایی آزاد باید گردد! نه جنگ میخوایم نه کشتار – رفاه میخوایم ماندگار! تورم گرانی، نه به جنگ و ویرانی! ۱۴۰۳/۸/۱۵ کرماشان
هفت اعدام به بهانه انفجار پرابهام در حسینیه شیراز؛ نامه منتشر نشده یکی از بیگناهان اعدام شده
با اعدام جمشید شارمهد به بهانه طراحی انفجار در حسینیه شیراز در سال ۱۳۸۷، تاکنون هفت تن به اتهام نقش داشتن در این انفجار اعدام شدهاند که بیگناهی برخی از آنها محرز است. یکی از این افراد اعدام شده، آرش رحمانیپور نام داشت که در زمان انفجار ۱۷ ساله بود و به خاطر آنکه خانوادهاش تهدید شده بودند، به این جرمِ ناکرده اعتراف کرده بود. یکی دیگر مهدی اسلامیان بود که بدون هیچگونه فعالیت سیاسی، تنها به خاطر فعالیتهای سیاسی برادرش اعدام شد. یکی از نزدیکان مهدی اسلامیان، نامهای از او را در اختیار سازمان حقوق بشر ایران قرار داده است که برای نخستین بار منتشر میشود.
روز ۲۴ فروردین ماه ۱۳۸۷ در حسینیه شهدا وابسته به کانون رهپویان وصال در شهر شیراز، انفجاری رخ داد که تا امروز هفت تن به بهانه شرکت داشتن در آن اعدام شدهاند. آخرین فرد جمشید شارمهد بود که در تاریخ ۷ آبان ماه امسال اعدام شد. جمشید شارمهد، شهروند ایرانی-آلمانی و مدیر رادیو تندر بود که مرداد ماه ۱۳۹۹ بهدست نیروهای امنیتی جمهوری اسلامی از دوبی ربوده و به ایران منتقل شده بود.
اعدام این هفت زندانی سیاسی درحالی صورت گرفته که حتی موضوع عمدی بودن این انفجار بارها زیر سوال رفته است. مقامات امنیتی در ابتدا اعلام کرده بودند که این انفجار یک خرابکاری نبوده و احتمالا به علت سهلانگاری بوده است. اما پس از مدتی این انفجار را به یک گروه سیاسی بهنام انجمن پادشاهی ایران نسبت دادند که عقاید ملیگرایانه و ضد اسلامی را ترویج میکرد.
اولین گروهی که در رابطه با انفجار در حسینیه شیراز اعدام شدند، محسن اسلامیان، ۱۹ ساله، علیاصغر پشته، ۲۰ ساله، هر دو دانشجو و روزبه یحییزاده، ۳۲ ساله بودند که در تاریخ ۲۱ فروردین ۱۳۸۸ در زندان مرکزی شیراز (عادلآباد) اعدام شدند. این سه تن درطول پروسه دادرسی اجازه دسترسی به وکیل انتخابی را نداشتند و از ایشان اعترافات اجباری نیز اخذ شده بود.
دومین گروهی که در ارتباط با این پرونده اعدام شدند، آرش رحمانیپور و محمدرضا علیزمانی بودند که در تاریخ ۸ بهمن ۱۳۸۸ اعدام شدند. در زمان اعدام این دو زندانی سیاسی، دادسرای عمومی و انقلاب تهران اعلام کرد که این دو تن در ارتباط با اعتراضات عاشورای ۱۳۸۸ بازداشت و اعدام شدند. اما خیلی زود معلوم شد که بازداشت این دو به مدتها پیش از این اعتراضات بر میگردد.
در بهمن ماه همان سال، محمدجواد لاریجانی، دبیر ستاد حقوق بشر قوه قضائیه تایید کرد که آرش رحمانیپور و محمدرضا علیزمانی ماهها پیش از انتخابات در زندان بوده و اتهام آنها بمبگذاری فروردین ۱۳۸۷ در حسینیه شیراز بودهاست. آرش رحمانیپور در زمان وقوع این انفجار زیر ۱۸ سال داشته و کودک محسوب میشده است.
نسرین ستوده، وکیل آرش رحمانیپور در آن زمان به بیبیسی گفته بود که در تنها ملاقاتی که با موکل خود داشت، آقای رحمانی پور گفت که خواهر باردارش را همراه او دستگیر کرده و گفته بودند تنها در صورتی خواهرش را آزاد خواهند کرد که خود او به «کارهای ناکرده» اعتراف کند.
ششمین کسی که در ارتباط با این انفجار اعدام شد، مهدی اسلامیان نام داشت که برادر محسن اسلامیان بود که در ۱۹ اردیبهشت ۱۳۸۹ همراه با چهار زندانی سیاسی دیگر از جمله فرزاد کمانگر، در زندان رجایی شهر کرج اعدام شد. شواهد و مدارکی که پس از اعدام مهدی اسلامیان منتشر شد ثابت کرد که او یک راننده تاکسی بوده که هیچ نوع فعالیت سیاسی نداشته و تنها به خاطر اینکه به برادر دانشجوی خود مبلغ ۲۰۰ هزار تومان (حدود ۲۰۰ دلار در آن هنگام) پول داده بود، اعدام شده است.
در آن زمان دادستانی تهران اتهامات مهدی اسلامیان را مشارکت در بمبگذاری حسینیه شیراز اعلام کرده و افزوده بود که نوع همکاری او با برادرش «تلاش برای فراری دادن» و «خارج کردن برادرش محسن اسلامیان» بوده است. یکی از نزدیکان مهدی اسلامیان، نامهای منتشر نشده از او را در اختیار سازمان حقوق بشر ایران قرار داده است.
او در بخشی از نامه خود که در سال ۱۳۸۹ در زندان رجایی شهر کرج و چند هفته پیش از اعدامش نگاشته، آورده بود: «کسانی که بخاطر اهداف شوم و از قبل طراحی شده، جوانان روشنفکر ما را بهپای چوبهدار میبرند تا زیباییهای خداوندی را در راه خود بهگور ببرند، بندگان خدا نیستند. کسانی که بهخاطر بهتر شدن زندگی مردم عزیز کشورمان نظریه میدهند و با سناریوهای شوم مبارزه میکنند، حقشان غل و زنجیر و زندان است؟»
مهدی اسلامیان در بخش دیگری از نامه خود آورده است: «من یکی از آنانم که به خاطر برادر بودنم و مهر و عاطفه و غریزه، سالیان سال است که در سیاه چالهای شما میپوسم و بدون هیچ دشمنی با خدا و دین اسلام و کشور عزیزمان در برابر چوبهدار ایستادهام. من هم یکی از جوانان این مرز و بومم که متهم به انسانیتم و فدای یک سناریو و پازل کثیف بعضی اشخاص سیاهدل و کریه هستم که میخواهند بدون هیچ دلیل و مدرکی با کشتن من دشمنی دیرینه خود را با مردم این مرز و بوم و دنیا بیشتر کنند و دشمنی خود را بهپای ایران عزیز بگذارند. آیا کمک مالی ناچیز، آنهم به برادر کوچکتر از خودم، محاربه است؟ آیا شما تعریف محاربه را میدانید؟ کمک ۲۰۰ هزار تومانی به برادر کوچکتر از خودم، محاربه است؟»
یاد پروانه و داریوش فروهر و دیگر جانباختگانِ راه مبارزه و مقاوت برای آزادی، برابری، دموکراسی و عدالت اجتماعی گرامی باد.
«نامشان را بگو
کارون و حمید حاجیزاده، پیروز دوانی، پروانه و داریوش فروهر، مجید شریف، محمد مختاری، محمد جعفر پوینده
بیستوشش سال پیش با اوجگیری قتلهای سیاسی در ایران به خشونتی لجامگسیخته کشته شدند. در اعتراض به جنایتی که بر آنان رفت، فریاد فروخورده از ستم سالیان، به صدایی رسا در جامعه برآمد. بر ما ست که همچنان دادخواهی ناتمام این جنایتها را یادآوری و پیگیری کنیم
امسال نیز به رسم هرساله قصد دارم برای برپایی بزرگداشت پدر و مادرم در سالگرد قتلشان در یکم آذرماه به تهران بروم. اگرچه این روزها هر قصد و تصمیمی از سوی هر شهروند سادهی ایرانی میتواند به آنی زیر موشک و بمب و کینه و فرمان اینطرف و آنطرف له شود. ننگ و نابودی بر همهشان که قدرتشان را بر ویرانی زندگی ما استوار میکنند. ما اما سالهاست که در دل فاجعه، سماجت و جسارت و صبوری میکنیم و از پایداری خود رشته رشته زندگی میبافیم
امسال نیز به همبستگی همراهان دادخواهی امید میبندم، که سالهاست از دور و نزدیک در حفظ این آیین پایداری در خانه و قتلگاه فروهرها میکوشند
آبان ماه سال ۱۳۹۸ دولت ایران در تلاش برای مدیریت یارانهها و کاهش فشار مالی بر بودجه، بهطور ناگهانی و بدون اطلاعرسانی قبلی، قیمت بنزین را در نیمه شب افزایش داد. قیمت بنزین سهمیهای به ۱۵۰۰ تومان و بنزین آزاد به ۳۰۰۰ تومان افزایش یافت. این تصمیم ناگهانی، باعث خشم عمومی شد. بلافاصله پس از اعلام این خبر، شهرهای مختلف کشور شاهد تجمعات اعتراضی و راهپیماییهایی بود. این اعتراضات در ابتدا به صورت مسالمتآمیز آغاز شد اما به تدریج با برخورد شدید نیروهای امنیتی، خشم معترضان افزایش یافت و سرانجام جنبشی تاثیر گذار رقم خورد. این جنبش نه تنها واکنشی به افزایش قیمت بنزین بود، بلکه بیانگر نارضایتی عمیقتر جامعه از مشکلات اقتصادی، فساد، و عدم شفافیت در تصمیمگیریهای دولت بود. سرکوب شدید این جنبش، هزینههای انسانی و اجتماعی گستردهای برای جمهوری اسلامی خصوصا در رابطه با مشروعیت سیاسی آن نظام به همراه داشت.
جنبش آبان ۱۳۹۸ را می توان یکی از مهمترین و گستردهترین اعتراضات در تاریخ جمهوری اسلامی ایران دانست که تأثیرات اجتماعی، سیاسی، و روانی عمیقی بر جامعه ایران گذاشت. بسیاری از تحلیلگران و ناظران سیاسی، این جنبش را نقطه عطفی در فرآیند نارضایتی عمومی و حرکت به سوی تغییرات بنیادین در جمهوری اسلامی میدانند. برای درک این موضوع، به چند جنبه کلیدی از این جنبش و پیامدهای آن توجه میکنیم:
افزایش بیاعتمادی عمومی: جنبش آبان ۱۳۹۸ یک نقطه اوج در بیاعتمادی عمومی نسبت به حاکمیت دینی و نظام سیاسی بوجود آورد. اعلام ناگهانی افزایش قیمت بنزین، بدون شفافسازی و آمادگی افکار عمومی، بهعنوان نمادی از نادیدهگرفتن خواستهها و حقوق مردم تلقی شد. برخورد شدید نیروهای امنیتی نیز این بیاعتمادی را تقویت کرد و نشان داد که برای بسیاری از مردم، نظام سیاسی پاسخگوی خواستههای آنها نیست.
سرکوب شدید و عمیقتر شدن شکاف میان مردم و حاکمیت: پاسخ حکومت به این اعتراضات با سرکوب گسترده و خشونت بسیار زیاد که بیش از حداقل هزار و پانصد نفر کشته همراه بود. استفاده از گلوله جنگی و روشهای خشن سرکوب اعتراضات، بسیاری از مردم ایران را به این باور رساند که نظام سیاسی بهجای شنیدن و پاسخگویی، آماده سرکوب خونین اعتراضات است.
پیامدهای روانی و اجتماعی: اعتراضات آبان ۱۳۹۸ تأثیرات روانی بزرگی بر جامعه ایران گذاشت. بسیاری از مردم که پیشتر به امکان اصلاح در درون نظام سیاسی باور داشتند، پس از این اعتراضات و سرکوب خشن، نسبت به این باور دچار تردید شده اند. این جنبش به نوعی مرحله ای «برگشتناپذیر» در تحولات روانی و اجتماعی جامعه ایران بود.
قطع اینترنت و افزایش آگاهی جهانی: قطع سراسری اینترنت در جریان اعتراضات نه تنها بر ابعاد سرکوب دلالت داشت، بلکه به جامعه جهانی نیز نشان داد که حکومت ایران در سرکوب معترضان به نقطهای رسیده که حتی از قطع ارتباطات دیجیتال هم ابایی ندارد. این اقدام، هزینههای زیادی را از لحاظ اقتصادی و اجتماعی به مردم و کشور تحمیل کرد و به نارضایتی مردم دامن زد.
دیدگاه ناظران و تحلیلگران به مفهوم «گذار»: بسیاری از تحلیلگران این اعتراضات را بهعنوان مرحلهای مهم در مسیر «گذار از جمهوری اسلامی» به یک نظم تازه توصیف کردهاند. اعتراضات آبان ۱۳۹۸ نشان داد که تحمل عمومی جامعه نسبت به بحرانهای اقتصادی، فساد و سرکوب کاهش یافته و این شرایط، زمینه را برای تحولات بعدی فراهم کرده است.
شورای ملی تصمیم اعتراضات آبان ۱۳۹۸را با توجه به گستردگی سرکوب و کشتار، و پیامدهای روانی و اجتماعی، به نوعی «نقطه بدون بازگشت» برای بخش بزرگی از جامعه ایران میداند. این جنبش، نارضایتی عمومی را به سطح بالاتری رساند و نشان داد که بسیاری از مردم دیگر به امکان اصلاح تدریجی در چارچوب نظام کنونی اعتقادی ندارند. با این حال، گذار از جمهوری اسلامی به تغییرات بنیادین نیازمند عواملی مانند اتحاد اجتماعی، رهبری و برنامهریزی دقیق است.
شورای ملی تصمیم در سالگشتِ جنبش آبان ۱۳۹۸ بار دیگر سرکوب وحشیانه و کشتار بی رحمانه معترضان و کنشگران سیاسی را به شدت محکوم می کند. تداوم این حرکت انقلابی در رابطه با وضعیت کنونی جامعه ایران که بحران های چندلایه افزایش یافته و بیم فروپاشی سیاسی حاکمیت اسلامی می رود را بعنوان یکی از سرفصل های مبارزات مردم ایران پاس می دارد و بر تداوم این فعالیت های تاکید می کند.
پنج روز مانده است به انتخابات ریاست جمهوری آمریکا. اهمیت این انتخابات در چیست؟ مهمترین مسائل مورد توجه رأیدهندگان آمریکایی در انتخابات ریاست جمهوری ۲۰۲۴ شامل مشکلات اقتصادی، هزینههای بهداشت و درمان، مهاجرت، امنیت اجتماعی، سیاستهای اقلیمی، امنیت ملی، و حقوق زنان برای سقط جنین است.
بسیاری از آمریکاییها نگران تورم، قیمت مسکن، افزایش بدهیها، و نوسانات اقتصادی هستند. با توجه به افزایش قیمت کالاهای اساسی و بحران مسکن، مسئلهی اقتصاد از مهمترین دغدغههای رأیدهندگان به شمار میرود. هر دو حزب سعی دارند راهحلهایی برای کاهش هزینههای زندگی ارائه دهند و بر بهبود اشتغال و رشد اقتصادی تمرکز کنند.[i]
هزینههای بالای بهداشت و درمان و مسئلهی دسترسی به خدمات درمانی با کیفیت، به ویژه برای خانوادههای کمدرآمد، به یکی از مباحث کلیدی تبدیل شده است. دموکراتها بیشتر به دنبال گسترش برنامههای بهداشتی و کاهش هزینههای درمان هستند، در حالی که جمهوریخواهان به کاهش مقررات و طرحهای ارزانتر برای افراد کمدرآمد تمایل دارند.[ii]
مسئلهی مهاجرت و کنترل مرزها همچنان به عنوان یکی از موضوعات داغ مطرح است، به ویژه با افزایش ورود مهاجران به آمریکا. بسیاری از رأیدهندگان خواستار سیاستهای قاطعانهتر در کنترل مرزها و نظارت بیشتر بر ورود مهاجران هستند.[iii]
مسئلهی تغییرات اقلیمی به ویژه برای رأیدهندگان جوان و محیطزیستدوستان از اهمیت بالایی برخوردار است. دموکراتها به دنبال سیاستهای حمایتی برای انرژیهای پاک و کاهش انتشار گازهای گلخانهای هستند، در حالی که جمهوریخواهان عمدتاً تمرکز بر حفظ و افزایش تولید انرژیهای سنتی دارند.[iv]
با افزایش تهدیدات جهانی، از جمله رقابت با چین و نگرانی از درگیریها در مناطق دیگر مانند اوکراین و خاورمیانه، رأیدهندگان به سیاستهای امنیتی نامزدها توجه زیادی دارند. جمهوریخواهان بیشتر بر تقویت نیروهای نظامی و امنیت داخلی تمرکز دارند، در حالی که دموکراتها به دنبال ترکیبی از دیپلماسی و تقویت اتحادها هستند.
از زمان لغو رای «رو علیه وید»[1]، این موضوع به یکی از مسائل کلیدی انتخابات تبدیل شده است. رأیدهندگان دموکرات عمدتاً خواستار حقوق بیشتر در زمینه سقط جنین هستند، در حالی که جمهوریخواهان به محدودیتهای بیشتر گرایش دارند.
این موضوعات در کنار مباحث اجتماعی و حقوق شهروندی، همچون آزادی بیان و کنترل بر رسانههای اجتماعی، عدالت اجتماعی و مسائل نژادی، روی تصمیمات رایدهندگان تاثیرات عمیقی دارند و بهنوعی جهتگیری کلی سیاست امریکا در آینده را تعیین میکنند. این مسائل میتواند تعیینکننده حمایت از نامزدهای دموکرات یا جمهوریخواه باشد و سیاستهای آنها نقش مهمی در تصمیمگیری رأیدهندگان خواهد داشت.[v]
تاثیر نتیجهی انتخابات بر زندگی مردم امریکا
نتیجهی انتخابات ریاست جمهوری ۲۰۲۴ امریکا میتواند تأثیرات گستردهای بر زندگی روزمره مردم این کشور داشته باشد، با تمرکز بر موضوعات اقتصادی، اجتماعی و دسترسی به مراقبتهای بهداشتی.
از منظر اقتصادی، سیاستهای اقتصادی رئیسجمهور جدید به شدت بر اشتغال و نرخ تورم تاثیر خواهد داشت. تصمیمات در زمینهی مالیات، نرخ بهره، و سرمایهگذاریهای دولتی در زیرساختها یا طرحهای اجتماعی میتواند به نفع یا زیان خانوادههای امریکایی باشد. به عنوان مثال، اگر رئیسجمهور جدید از کاهش تورم و کنترل هزینههای زندگی حمایت کند، این موضوع ممکن است به کاهش هزینههای عمومی زندگی مانند غذا و مسکن کمک کند.[vi]
در زمینهی اجتماعی، مسائلی مانند حقوق مدنی و سیاستهای مهاجرتی میتواند بر زندگی آمریکاییها تأثیر مستقیم داشته باشد. برخی از نامزدها برنامههای گستردهای در حمایت از حقوق مدنی و اصلاحات مهاجرتی دارند که میتواند به ایجاد فضایی فراگیرتر منجر شود، در حالی که دیگران ممکن است سیاستهای سختگیرانهتری را در پیش گیرند.[vii]
مراقبتهای بهداشتی نیز یکی از دغدغههای اصلی رایدهندگان است. نتیجهی انتخابات میتواند بر هزینههای بیمه، دسترسی به خدمات درمانی و قیمت داروها تأثیر مستقیم بگذارد. برخی نامزدها به دنبال تقویت نقش دولت در بخش بهداشت و درمان هستند، که میتواند به کاهش هزینههای بیمه برای افراد کمدرآمد منجر شود، در حالی که دیگران از رویکردهای خصوصیسازی حمایت میکنند که ممکن است دسترسی به خدمات بهداشتی را تحت تاثیر قرار دهد[viii].
به طور کلی، نتیجهی این انتخابات به نوعی تعیینکننده جهتگیری کشور در زمینههای اقتصاد، حقوق اجتماعی، و رفاه عمومی در سالهای آتی خواهد بود و مردم امریکا در انتظار تغییراتی در این حوزهها هستند.
تاثیر نتیجهی انتخابات بر سیاست جهانی
نتیجه انتخابات ریاست جمهوری 2024 آمریکا تأثیرات گستردهای بر سیاست جهانی خواهد داشت و در چندین حوزه کلیدی روابط بینالمللی تغییرات مهمی ایجاد میکند. در وهله اول، رابطه با چین و وضعیت رقابت استراتژیک دو کشور بسیار اهمیت دارد. تحت ریاست جمهوری کامالا هریس، احتمالاً سیاستهای بایدن در خصوص رقابت اقتصادی و نظامی با چین ادامه مییابد، و دولت جدید آمریکا تلاش میکند از تعامل و همکاری محدود با چین در مسائلی مانند امنیت منطقهای و تجارت بهره ببرد. از سوی دیگر، بازگشت ترامپ میتواند به یک استراتژی تهاجمیتر علیه چین منجر شود که به سیاستهای محدودیت تجاری، تحریمهای اقتصادی، و کاهش تعهدات امنیتی در منطقه آسیا-پاسیفیک تأکید خواهد داشت، موضوعی که میتواند به افزایش تنشها در این منطقه بینجامد.[ix]
همچنین، تأثیر این انتخابات بر امنیت اروپا و تعاملات آمریکا با متحدانش نیز قابلتوجه است. هریس به تقویت ائتلافات سنتی و ادامه حمایت از اوکراین متعهد است و احتمالا بر امنیت اروپا و مقابله با نفوذ روسیه متمرکز خواهد بود، که این امر با استقبال کشورهای اروپایی مواجه میشود. اما پیروزی ترامپ، که گرایشهای انزواطلبانهتری دارد، میتواند باعث کاهش حضور نظامی آمریکا در اروپا و تضعیف همبستگی ناتو شود، مسئلهای که اروپا را در برابر تهدیدات امنیتی آسیبپذیرتر خواهد کرد.[x]
در مجموع، نتایج این انتخابات برای سیاست خارجی آمریکا و چگونگی تعامل آن با کشورهای مختلف از جمله چین، روسیه و متحدان اروپایی سرنوشتساز خواهد بود و پیامدهای مهمی برای نظم جهانی و سیاستهای بینالمللی در پی خواهد داشت.
تاثیر نتیجهی انتخابات بر روابط با چین
نتیجهی انتخابات ریاست جمهوری 2024 آمریکا به احتمال زیاد تأثیرات گستردهای بر سیاست چین خواهد داشت، زیرا رقابت ژئوپلیتیکی میان این دو کشور به یک موضوع محوری در سیاست خارجی ایالات متحده تبدیل شده است. هم جو بایدن و هم جمهوریخواهان مواضع تند خود نسبت به چین را حفظ کردهاند. در نتیجه، با هر نتیجهای از انتخابات، بعید است که رویکرد سختگیرانه ایالات متحده نسبت به چین تغییر کند.
اگر هریس پیروز شود، احتمالاً سیاست فعلی را که شامل تقویت اتحادهای نظامی و اقتصادی در منطقه هند-پاسیفیک است، ادامه خواهد داد. این شامل تحکیم روابط با کشورهای کلیدی همچون ژاپن، کره جنوبی، هند و استرالیا میشود، که همگی از متحدان نزدیک ایالات متحده در مقابله با نفوذ چین هستند. بایدن در تلاش است تا با ایجاد اتحادهای چندجانبه و افزایش فشار اقتصادی بر چین، نفوذ این کشور را مهار کند. این رویکرد ممکن است رقابتهای اقتصادی و تکنولوژیکی بین دو کشور را تشدید کند و منجر به اجرای محدودیتهای تجاری و تکنولوژیکی جدید شود.
از طرف دیگر، در صورت پیروزی ترامپ، احتمالاً سیاستهای مشابهی به ویژه در حوزههای تکنولوژی و نظامی دنبال خواهد شد، با تأکید بیشتر بر رویکرد تهاجمی و کمتر دیپلماتیک. کارشناسان بر این باورند که جمهوریخواهان حتی ممکن است سیاستهای تجاری سختگیرانهتری علیه چین اعمال کنند که میتواند منجر به تشدید بیشتر تنشهای اقتصادی و امنیتی شود.
به طور کلی، به دلیل پایداری رقابت استراتژیک میان ایالات متحده و چین، تغییر عمدهای در روابط دو کشور در پی نتیجهی انتخابات انتظار نمیرود. با این حال، اگر هر دو کشور موفق شوند مسیر دیپلماسی را تقویت کنند، ممکن است بتوانند از بروز تنشهای شدیدتر جلوگیری کنند و به همکاریهای محدود در حوزههایی مانند تغییرات اقلیمی و امنیت جهانی دست یابند.[xi]
نتیجه انتخابات ریاستجمهوری 2024 آمریکا ممکن است تاثیرات عمیقی بر سیاستهای روسیه و روابط بینالمللی آن داشته باشد. تغییرات سیاستهای آمریکا در رابطه با حمایت از اوکراین و تحریمهای روسیه از عوامل مهم هستند. در صورتی که رئیسجمهور آینده آمریکا سیاستهای حمایتی کنونی را در قبال اوکراین و مقابله با روسیه ادامه دهد، ممکن است فشار اقتصادی و نظامی بر مسکو افزایش یابد. این میتواند روسیه را به گسترش روابط با کشورهای دیگر مانند چین و ایران وادار کند تا برای مقابله با فشارهای غربی تلاش کند.
علاوه بر این، با افزایش فعالیتهای اطلاعاتی و سایبری روسیه برای تاثیرگذاری بر انتخابات آمریکا، پیشبینی میشود که تنشها میان مسکو و واشنگتن در حوزههای سایبری و اطلاعاتی نیز افزایش یابد. روسیه همچنین به دقت وضعیت اقتصادی خود را در نظر میگیرد، زیرا سیاستهای جدید آمریکا میتواند تاثیر مستقیمی بر صنایع و منابع درآمدی آن داشته باشد.
به طور کلی، نتیجه انتخابات آمریکا و سیاستهای اتخاذی میتواند مسیر روابط روسیه و آمریکا را برای سالهای آتی تعیین کند و همچنین به دیگر کشورها پیامی درباره آینده تعهدات آمریکا به همپیمانانش ارسال کند.[xii]
تاثیر نتیجهی انتخابات بر خاور میانه
نتیجهی انتخابات ریاست جمهوری ۲۰۲۴ آمریکا میتواند پیامدهای مهمی برای خاورمیانه داشته باشد و در سیاستهای ایالات متحده در قبال این منطقه تغییراتی ایجاد کند. بسته به این که چه کسی پیروز انتخابات شود، شاهد تفاوتهایی در رویکردهای ایالات متحده نسبت به موضوعاتی مانند روابط با ایران، تعامل با کشورهای عربی، و صلح اسرائیل و فلسطین خواهیم بود.
در صورتی که دونالد ترامپ پیروز شود، احتمالاً رویکردی مشابه سیاستهای او در دوران اول ریاست جمهوریاش دیده خواهد شد؛ از جمله تداوم فشار حداکثری بر ایران، حمایت قوی از اسرائیل، و توسعه روابط با کشورهای عربی از طریق پیمانهای صلح مانند پیمان ابراهیم. ترامپ ممکن است فشار بیشتری بر تهران وارد کند و حتی نقش فعالتری در عادیسازی روابط کشورهای عربی با اسرائیل ایفا کند. همچنین، او ممکن است از نقش نظامی آمریکا در خاورمیانه بکاهد، که میتواند تأثیرات گستردهای بر نیروهای آمریکایی در عراق و سوریه داشته باشد.
در مقابل، اگر کامالا هریس یا نامزد دموکرات پیروز شود، احتمالاً سیاستهای خاورمیانهای دولت بایدن تداوم خواهد یافت که به دنبال بازگشت به توافق هستهای با ایران است. این رویکرد میتواند به کاهش تنشها بین ایران و کشورهای خلیج فارس کمک کند و فضا را برای مذاکرات صلحآمیزتر باز کند. از سوی دیگر، دولت دموکرات میتواند به طور محتاطانهتری در رابطه با عادیسازی روابط اسرائیل و اعراب عمل کند و سیاستهای حقوق بشری سختگیرانهتری را در قبال کشورهای منطقه دنبال کند.
در مجموع، نتیجه انتخابات میتواند به طور مستقیم بر مسائل حساس خاورمیانهای مانند تنشها در خلیج فارس، وضعیت فلسطین و اسرائیل، و نقش نیروهای آمریکا در عراق و سوریه تأثیر بگذارد.
تاثیرنتیجهی انتخابات ریاست بر ایران
نتیجه انتخابات ریاست جمهوری ۲۰۲۴ ایالات متحده تأثیرات قابلتوجهی بر ایران و روابط بینالمللی آن خواهد داشت، که بسته به برنده انتخابات میتواند مسیرهای مختلفی را به همراه داشته باشد. در صورت پیروزی جمهوریخواهان (دونالد ترامپ)، احتمالاً سیاستهای سختگیرانهتری علیه ایران به خصوص در زمینه برنامه هستهای و حمایت از تحریمها ادامه خواهد داشت. دولت ترامپ در دوره قبلی از برجام خارج شد و تحریمهای شدیدی را بر ایران اعمال کرد، و بازگشت احتمالی وی میتواند به افزایش تنشهای بین دو کشور منجر شود. این نوع سیاست ممکن است ایران را به سمت همکاری نزدیکتر با کشورهای روسیه و چین سوق دهد تا از فشارهای اقتصادی و سیاسی آمریکا کاسته شود.
در صورت پیروزی دموکراتها (کامالا هریس)، انتظار میرود که ایالات متحده به تلاش برای بازگرداندن ایران به مذاکرات هستهای و احیای احتمالی برجام ادامه دهد. این موضوع بهویژه برای ایران اهمیت دارد، زیرا میتواند به کاهش تحریمها و بهبود وضعیت اقتصادی منجر شود. دموکراتها احتمالاً به جای تقابل مستقیم، به دنبال دیپلماسی و همکاری با شرکای منطقهای برای کاهش تنشها خواهند بود. با این حال، امکان تغییر سریع و بنیادی در روابط ایران و آمریکا حتی در این حالت نیز محدود است، زیرا نهادهای کلیدی در ایران، از جمله سپاه پاسداران و رهبری عالی، تمایلات ضدآمریکایی شدیدی دارند و ممکن است از نزدیکی بیش از حد به آمریکا جلوگیری کنند.
در مجموع، نتیجه انتخابات آمریکا میتواند آینده برنامه هستهای ایران، روابطش با همسایگان منطقهای و همکاریهای استراتژیک با قدرتهای شرقی مانند روسیه و چین را تحتتأثیر قرار دهد، که به نوبه خود بر توازن قدرت در خاورمیانه نیز تاثیرگذار خواهد بود.[xiii]
احد قربانی دهناری
۱۰ آبان ۱۴۰۳ – ۳۱ اکتبر ۲۰۲۴
[1] رو علیه وید (Roe versus Wade) حکم تاریخی دیوان عالی ایالات متحدهٔ آمریکا در سال ۱۹۷۳ درخصوص قانونیشدن سقط جنین بود که در آن دیوان عالی حکم داد که قانون اساسی ایالات متحده آمریکا از آزادی زن برای انتخاب انجام سقط جنین بدون محدودیتهای مفرط دولتی پشتیبانی میکند. این حکم باعث برچیده شدن بسیاری از قوانین فدرال و ایالتی در زمینه سقط جنین و برانگیختن بحثهای ادامهداری در سطح ایالات متحده شد، از جمله در این خصوص که آیا سقط جنین باید قانونی باشد یا خیر، چه کسی باید در خصوص قانونی بودن سقط جنین تصمیم بگیرد، دیوان عالی در رسیدگی به پروندههای مربوط به قانون اساسی از چه شیوههایی باید استفاده کند، و نقش دین و دیدگاههای اخلاقی در این تصمیم چه باید باشد. پرونده «رو در برابر وید» شکلی تازه به سیاست آمریکا داد و بخش زیادی از مردم این کشور را به دو دسته موافقان و حامیان سقط جنین و مخالفان سقط جنین (جنبش حامیان زندگی) تقسیم کرد و همزمان جنبشهای مردمی از سوی هر دو گروه شکل گرفت.