گزارش پیش رو حـاصل جمعآوری، تجزیه، تحـلیل و مسـتند سـازی تعداد ۹۴۸۷ گزارش از وضعیت حقوق بشر منتشر شده توسط منابع خبری در محدوده یک سال میلادی گذشته (اول ژانویه ۲۰۲۴ تا اول ژانویه ۲۰۲۵) است، نسخه اولیه این گزارش در ۲۰ دسامبر ۲۰۲۴ منتشر شده بود. در گزارش بروز شده پیش رو که در دو نسخه مختصر و تکمیلی (همراه با نمودار و گراف) منتشر می شود تجزیه و تحلیل هایی ارائه خواهد شد از جمله صادر شدن بیش از ۳۳۵۷۴ ماه حکم زندان برای منتقدان و محکومیت شهروندان به ۹۹۵۷ ضربه شلاق علیرغم ماهیت غیرانسانی آن مجازات. همچنین اعدام دست کم ۹۳۰ شهروند. این گزارش که بازتاب دهنده چکیده اطلاعات منتشره از وضعیت حقوق بشر در ایران است را با حجم انبوه داده های آماری آن در پی.دی.اف. پیوست بخوانید
در آستانهی روز معلم، یاد و خاطرهی زندهیاد ابوالحسن خانعلی، معلم آزادهای که در دوازدهم اردیبهشت سال ۱۳۴۰ در جریان تجمع صنفی فرهنگیان به دست حکومت وقت جان باخت را گرامی میداریم؛ او نماد ایستادگی فرهنگیان در برابر ظلم و بیعدالتی بود. بیش از شصت سال از آن روز میگذرد اما هنوز خواستههای فرهنگیان بر زمین مانده و ساختار تبعیضآمیز حاکم بر آموزش و پرورش پابرجاست.
ما: فرهنگیان شاغل و بازنشسته ایران، در تداوم همان مسیر عزتمند، امروز نیز صدای رسای مطالبات برحق خود را از تریبون تشکلهای صنفی اعلام میکنیم؛ مطالباتی که ریشه در قانون اساسی، کرامت انسانی و حقوق اولیه شغلی، معیشتی و مدنی دارد.
الف) مطالبات معیشتی
🔹تعیین دستمزد عادلانه برای معلمان شاغل و بازنشسته، بهگونهای که حداقل تا بالای سطح خطفقر تأمین شود.
🔹تعیین بیمه تکمیلی قوی، کارآمد و فراگیر برای همه معلمان شاغل و بازنشسته و دانشآموزان
🔹تعیین تکلیف فوری معلمان خرید خدمتی، حقالتدریس و سرایداران مدرسه و رسیدگی به وضعیت معیشتی آنها از طریق پرداخت دستمزد و بیمه عادلانه.
🔹پرداخت پاداش پایان خدمت معلمان در سال بازنشستگی همچون سایر نهادهای دولتی بدون تأخیر.
🔹تدوین اساسنامه جدید صندوق ذخیره فرهنگیان با هدف تبدیل آن به شرکتی خصوصی با مالکیت و مدیریت فرهنگیان، برگزاری مجمع عمومی و انتخاب هیئتمدیره توسط سهامداران و اختصاص ارزش مالکانه به اعضای صندوق.
🔹اجرای کامل و واقعی همسانسازی حقوق بازنشستگان با شاغلین آموزش و پرورش.
ب) مطالبات آموزشی
🔹بازگشت به اصل آموزش رایگان مندرج در اصل ۳۰ قانون اساسی و پایان دادن به کالاییسازی آموزش
🔹لزوم توجه به آموزش با کیفیت در مدارس و رفع تبعیضهای جنسیتی و ارائه آموزشهای جنسی و اجتماعی در مدارس در جهت کاهش مشکلات اجتماعی دانشآموزان
🔹برنامهریزی برای جلوگیری از بازماندگی از تحصیل و بازگرداندن کودکان محروم به نظام آموزشی کشور.
🔹پذیرش حق آموزش به زبان مادری و اجرای مفاد آن به عنوان گامی در راستای عدالت آموزشی.
🔹اختصاص بودجهی مناسب و کافی برای مدارس
پ) مطالبات حقوقی و مدنی
🔹لغو تمامی احکام صادره توسط حراست و هیأتهای تخلفات اداری علیه فرهنگیان و دانشجو معلمان به دلیل فعالیتهای صنفی.
🔹به رسمیت شناختن تشکلهای صنفی مستقل و حق تشکل یابی در چارچوب اصل ۲۶ قانوناساسی.
🔹حق برگزاری تجمعات بر اساس اصل ۲۷ قانوناساسی
🔹لغو هر گونه قرارداد یا تفاهمنامهای که باعث دخالت یا ورود نیروهای انتظامی و امنیتی به ساحت مدرسه شود.
🔹ما فرهنگیان ایران، بار دیگر اعلام میکنیم که این مطالبات حقوق بدیهی ماست؛ حقوقی که سالهاست مورد بیتوجهی، انکار یا سرکوب قرار گرفته است. حاکمیت باید بداند که جامعه فرهنگیان دیگر حاضر نیست در برابر فقر، تبعیض، تحقیر و سیاستهای مخرب آموزشی سکوت کند.
ما آمدهایم که آموزش را نجات دهیم، منزلت معلم را بازگردانیم و آینده کودکان این سرزمین را از دستانداز سوداگری و تبعیض بیرون بکشیم. این راه را با اتکا به وحدت، آگاهی و حقخواهی ادامه خواهیم داد.
در همین راستا شورای هماهنگی تشکلهای صنفی فرهنگیان ایران از همهی همکاران شاغل و بازنشسته میخواهد که در تجمع روز پنجشنبه ۱۱ اردیبهشت که به مناسبت آغاز هفتهی معلم برگزار میشود شرکت کنند.
👈 زمان: روز پنجشنبه ۱۱ اردیبهشت ساعت ۱۰ صبح
👈 مکان: در مراکز استانها مقابل ادارهی کل و در شهرستانها مقابل ادارات آموزش و پرورش
شورای هماهنگی تشکلهای صنفی فرهنگیان ایران
اردیبهشت۱۴۰۴
به نقل از کانال شورای هماهنگی تشکلهای صنفی فرهنگیان ایران:
کارگران ایران در یکی از دشوارترین شرایط ممکن زندگی و کار میکنند: بدون تشکلهای مستقل کارگری، بدون ایمنی در محیطهای کار، بدون حق نظارت بر وضعیت امنیت محیط کار خود، و اغلب با دستمزدی کمتر از خط فقر، به انجام کارهای طاقتفرسا و زیانآور تن میدهند. فاجعههایی چون انفجار و آتش سوزی در اسکله بندرعباس، انفجار معدن زغالسنگ طبس و فاجعهی معدن زمستان یورت آزادشهر تنها مشتی است نمونهی خروار از سوانح کاری ناشی از بیکفایتی و فساد ساختاری رژیم اسلامی.
در نظام ولایت مطلقهی فقیه، با رهبری علی خامنهای، هرکس که بخواهد صدای اعتراض را بلند کند، هرکس که بتواند مردم را برای تغییر این وضع اسفناک بسیج کند، و هرکس که برای بهبود زندگی کارگران، معلمان، پرستاران، بازنشستگان و سایر مزدبگیران گام بردارد، با سرکوب، اخراج، زندان و حتی اعدام روبهرو میشود.
زندانهای ایران مملو از فعالان سیاسی، صنفی، فرهنگی، مدنی و محیط زیستی است. از میان هزاران زندانی سیاسی، کارگری، فرهنگی، مدنی و محیط زیست، از زرتشت احمدی راغب، آرشام رضایی، رضا محمدحسینی، نرگس محمدی، نرگس منصوری، داود رضوی، نرگس خزری جواهری، ناهید خداجو، آنیشا اسداللهی، ریحانه انصاری و معصومه نساجی یاد میکنیم و خواستار آزادی فوری و بیقید و شرط همهی زندانیان سیاسی، صنفی و مدنی هستیم.
اول ماه مه، روز جهانی کارگر، روز همبستگی زحمتکشان و نشانهی ارادهی آنان برای دستیابی به زندگی بهتر، صلح، رفاه، آزادی و کرامت انسانی است.
شورای ملی تصمیم ضمن گرامیداشت خاطرهی بیش از هفتاد کارگری که در فاجعهی بندرعباس جان باختند ــ در نتیجهی بیتدبیری و بیکفایتی نظام جمهوری اسلامی، بهویژه شخص علی خامنهای، سپاه پاسداران، و بنیاد مستضعفان ــ و با ابراز همدردی و آرزوی بهبودی برای بیش از هزار کارگر مجروح، روز جهانی کارگر را به همهی کارگران جهان، بهویژه کارگران ستمدیده و محروم ایران شادباش میگوید و خود را در مسیر آرمانهای طبقهی کارگر برای ساختن ایرانی آزاد، آباد و سربلند، همراه و همپیمان میداند.
جبهه ملی ایران (خارج از کشور) جمعیت سوسیال دمکراسی برای ایران جنبش همبستگی ملی ایرانیان برای سرنگونی جمهوری اسلامی ایران حزب دموکرات مسیحی ایران سازمان دمکراتیک یارسان شورای ملی تصمیم ایران صدای مردمان ایران
✅ سخنرانان همایش: ـ رادا فاتحی ـ ویکتوریا آزاد ـ عظمت اژدری ـ بهنام بیات ـ رضا طالبی ـ بهروز قربانی ـ منصور اسانلو ـ محمدرضا آشوغ ـ بهنام ابراهیم زاده ـ سید اشکان حسینی
✅ مجریان برنامه: ـ فریبا قربانی ـ شیرین جهانیان ـ افشین افشین جم
✅ تاریخ برگزاری: جمعه 2 می 2025 – 12 اردیبهشت 1404
روز شنبه ۶ اردیبهشت ۱۴۰۴ با تصاویر هولناک انفجار اسکلهی رجایی بندرعباس آغاز شد و بیدرنگ موجی از اندوه و خشم ایران را فراگرفت.
این بار نیز، همچون موارد مشابه، سوگواری مردم به دهها پرسش بیپاسخ گره خورده است. آنچه در دسترس افکار عمومی است تصاویری پراکنده و گفتگوهای ضد و نقیض رسانههای حکومتی است. اما آنچه بر زمین واقعیت سوخته و از کف رفته جان و هستی مردم است.
حاکمیتی که یا فاجعه میآفریند و یا به فاجعه دامن میزند، این بار نیز میکوشد تا از واژهی «حادثه» مدد بگیرد و از مسئولیت خود در اطلاعرسانی شفاف، به ویژه از سوی منابع مسئول، و پاسخگویی به افکار عمومی شانه خالی کند. همانگونه که در برابر حوادثی چون پلاسکو، سانچی، معدن طبس، کمپ ترک اعتیاد و آتشسوزی زندان اوین چنین کرد. با این همه در سالهای اخیر در مواردی مانند ساقط کردن هواپیمای مسافربری و فاجعهی متروپل نیز بود که پس از فاجعه، دادخواهان بازی حکومت را بر هم زدند. امید است که این بار نیز وجدان بیدار جامعه به یاری بازماندگان و دادخواهان بیاید و حافظهی جمعی را از آفت فراموشی در امان نگه دارد.
کانون نویسندگان ایران درگذشت هموطنان در انفجار اسکلهی رجایی را به بازماندگان و مردم ایران تسلیت میگوید و خواهان اطلاعرسانی شفاف و روشن شدن همهی ابعاد این فاجعه است و از مردم آزادهی ایران میخواهد در غیاب مسئولیتپذیری حاکمیت، از یاری به آسیبدیدگان دریغ نورزند.
فاجعهی دلخراش انفجار در بندرعباس، که بر اثر ماجراجویی، بیکفایتی و بیتوجهی به جان و مال مردم ایران رخ داد، به جانباختن دهها نفر و مصدومیت صدها کارگر شریف و زحمتکش ایران انجامید (بر اساس آمار رسمی تاکنون: دستکم ۲۵ کشته و بیش از هزار مصدوم) و خسارتهای گسترده و جبرانناپذیری بر شهروندان وارد کرد.
کارگران ایران، که در شرایطی دشوار و عمدتاً زیر خط فقر، چرخهای اقتصاد کشور را به گردش درمیآورند، سالهاست از ابتداییترین حقوق انسانی و صنفی، از جمله حق تشکلیابی، ایمنی شغلی و نظارت بر امنیت محیط کار خود محرومند. این فاجعه بار دیگر چهرهی خشن، بیرحم و غیرمسئولانهی رژیم ولایت فقیه را آشکار کرد.
جمهوری اسلامی، شخص علی خامنهای و سپاه پاسداران در نقض حقوق مردم، بهویژه کارگران، کارنامهای سیاه دارند. این رژیم، بیاعتنا به جان انسانها، بارها از زیرساختهای غیرنظامی برای مقاصد نظامی استفاده کرده است: انبار کردن مواد منفجره در بندرهای تجاری، انتقال مواد خطرناک با قطارهای مسافربری (انفجار قطار نیشابور در بهمن ۱۳۸۲)، شلیک به هواپیمای مسافربری پرواز ۷۵۲، انبارکردن مواد منفجره در بندر بیروت، سوءاستفاده از آمبولانسها برای سرکوب اعتراضات مردمی، انفجار معدن زغالسنگ طبس ۱۴۰۳، حادثه معدن زغالسنگ زمستان یورت آزادشهر ۱۳۹۶، آتشسوزی و ریزش ساختمان پلاسکو ۱۳۹۵، فروریختن ساختمان متروپل ۱۴۰۱، حادثهٔ کشتی نفتکش سانچی ۱۳۹۶، آتشسوزی کمپ ترک اعتیاد لنگرود ۱۴۰۲، سقوط اتوبوس حامل دانشجویان نخبه دانشگاه شریف ۱۳۷۶، واژگونی اتوبوس حامل دختران دانشآموز ۱۳۹۶، آتشسوزی زندان اوین ۱۴۰۱ و دهها جنایت دیگر، تنها بخشی از این کارنامهی سیاه و ننگین است.
جمهوری اسلامی و علی خامنهای که برای نابودی حسن نصراللهها، ابو مهدی مهندسها و هنینهها بلافاصله پیام تسلیت میفرستند و عزای عمومی اعلام میکنند، این داغ کلان مردم ایران را نادیده گرفته و تا کنون برای تسکین بستگان کشتهشدگان و مردم ایران، نه پیام تسلیت فرستادند و نه عزا عمومی اعلام کردند.
شورای ملی تصمیم، ضمن ابراز همدردی عمیق با خانوادههای داغدار و تسلیت به بستگان قربانیان، طبقهی کارگر و مردم شریف ایران، بر این حقیقت تأکید میکند که جمهوری اسلامی، خامنهای و سپاه پاسداران نه اراده، نه صلاحیت، و نه توان مدیریت کشور و حفظ جان و مال مردم را دارند. تنها راه جلوگیری از تکرار این فجایع، همبستگی تمامی نیروهای سیاسی، صنفی و مدنی برای عبور از حکومت ولایت مطلقهی فقیه و استقرار نظامی دموکراتیک و سکولار، مبتنی بر اعلامیهی جهانی حقوق بشر و میثاقهای پیوست آن است.
کاظمی (وزیر آموزش و پرورش) و رادان (فرمانده پلیس) در جلسهی امضای تفاهمنامهی پلیس و آموزش و پرورش
در پی انتشار خبر امضای تفاهمنامهی پلیس و آموزش و پرورش، با توجه به حساسیت موضوع و سابقهی حضور پلیس در مدارس برای برای سرکوب دانشآموزان در جنبش «زن، زندگی، آزادی» و مسموم سازی دانشآموزان در سال بعد از آن که با بی تفاوتی پلیس همراه بود، انتقادات گستردهای مطرح شد. تا جایی که هریک از طرفین مجبور به توضیح و انتشار گوشههایی از متن تفاهمنامهی مذکور شدند.
پس از انتشار اظهارات تأسفبرانگیز وزیر آموزش و پرورش که خود را «سرباز رادان» نامیده، شورای هماهنگی تشکلهای صنفی فرهنگیان ایران با شدیدترین لحن، این موضع تحقیرآمیز و نگرانکننده را محکوم و ضمن رد و محکومیت چنین تفاهمنامهای را آن را خلاف قانون و مغایر «قانون ممنوعیت ورود نیروهای مسلح به دانشگاهها و مراکز آموزش عالی کشور» میداند و خواهان لغو بلاقید و فوری این تفاهمنامه است.
از آنجا که علم و دانش باید به دور از هرگونه مداخلهی نیروهای پلیسی و امنیتی، آزادانه در محیطهای آموزشی جریان یابد و در دسترس همگان در جامعه قرار گیرد. ورود نیروی انتظامی به مدارس و دانشگاهها، تجاوزی آشکار به حریم آموزش و زندگی دانشآموزان و خانوادههای آنان است که نمیتوان و نباید آن را پذیرفت؛ شورای هماهنگی تشکلهای صنفی فرهنگیان ایران از همهی معلمان، دانشآموزان و خانوادههای آنها و دیگر اقشار جامعه میخواهد مسئولانه نسبت به این تفاهمنامهی غیر قانونی و سرکوبگرانه موضع گرفته و آن را محکوم کنند.
مرکز اطلاع رسانی و روابط عمومی وزارت آموزش و پرورش، با انتشار متنی با عنوان «جزییات تفاهمنامهی پلیس و آموزش و پرورش» به تاریخ دوشنبه ۱۴۰۴/۰۲/۱ تفاهمنامه همکاری مشترک بین فرماندهی انتظامی جمهوری اسلامی ایران و وزارت آموزش و پرورش را با هدف توسعه همکاریهای آموزشی، اجتماعی و فرهنگی، پیشگیری از آسیبهای اجتماعی، افزایش آگاهیهای عمومی خواند که صبح روز سی و یکم فروردین ماه توسط وزیر آموزش و پرورش و فرمانده کل نیروی انتظامی امضاء شده است.
به گفتهی خبرنامهی وزارت آ.پ جزئیات انعقاد تفاهمنامهی پلیس و وزارت آموزش و پرورش به شرح زیر است:
ماده ۱-اهداف تفاهمنامه:
۱-ترویج، توسعه نظم و انضباط اجتماعی.
۲-تقویت امنیت وسلامت اجتماعی دانش آموزان وکادر آموزشی.
۳-تلاش در پیشگیری از آسیبهای اجتماعی نوپدید و رفتارهای مخاطرهآمیز.
۴-توسعه خدمات مشاوره ای و مددکاری اجتماعی برای مربیان، دانش آموزان و اولیای آنان.
۵-همکاری در برقراری امنیت و پیشگیری از وقوع آسیب و جرم با مشارکت و همفکری کارشناسان طرفین براساس رویکرد جدید سیاست گذاری اجتماعی.
ماده ٢ – موضوع تفاهمنامه:
١- طراحی و اجرای فعالیتهای فرهنگی و آموزشی در زمینه توسـعه انضـباط اجتمـاعی و پیشـگیری از آسیبهای اجتماعی در جامعه دانشآموزی به منظور توسعه و تعمیق همیاران پلیس.
٢- همکاری در تولید منابع آموزشی برای آموزش بهینه و توانمندسازی دانشآموزان متناسب با دوره های تحصیلی و والدین.
٣- همکاری اثربخش متقابل با شبکه آموزشی دانشآموزی (شاد).
٤- برگزاری کارگاه های آموزشی در زمینه پیشگیری از آسیبهای اجتماعی و رفتارهای مخاطره آمیز برای مربیان، دانشآموزان و اولیای آنان در حوزه اجتماعی و فرهنگی.
٥- همکاری در اجرای طرح نظام مراقبت اجتماعی دانشآموزان (نماد).
٦- استفاده از امکانات و ظرفیتهای متقابل رسانهای در راستای آگاه سازی، اطلاع رسانی و جلب مشارکت کارکنان اداری و آموزشی، دانشآموزان و اولیای آنان.
٧- همکاری در تهیه و تولید بستههای (فرهنگی) هنری در راستای آمـوزش روزآمـد اولیـا و مربیـان در سطح کشور.
٨- همکاری خبرگزاری پانا با باشگاه دانشآموزی خبرنگاران پلیس در انتشار و اطلاع رسانی اخبار مـرتبط و تهیه لباس نمادین خبرنگاری همیاری پلیس.
ماده ٣- تعهدات طرفین:
الف – تعهدات وزارت :
١- توجه به ترویج نظم و انضـباط اجتمـاعی و پیشـگیری از آسـیبهـای روانـی- اجتمـاعی در کتـب و موادآموزشی با همکاری و مشارکت فرماندهی انتظامی و متناسب با مقتضیات نظـام آموزشـی کشـور (براساس مقررات سازمان پژوهش و برنامهریزی آموزشی).
٢- همکاری در اجرای طرح های پلیسهای تخصصی ( پلیس فتا، مبارزه با مواد مخدر، راهور، پیشـگیری، آگاهی و سازمان اطلاعات)، همیاران پلیس و غیره بـه منظـور فرهنگسـازی بـرای کارکنـان اداری و آموزشی، دانشآموزان و اولیای آنان.
٣- همکاری در برگزاری دوره های آموزشی ضمن خدمت برای کارکنان اداری و آموزشی در حوزه جرایم، آسیبها و نحوه مداخله آنها در پیشگیری از اعتیاد، سرقت، آسیبهای فضای مجازی، تصادفات، جعل و کلاهبرداری و غیره و صدور گواهی آموزش ضمن خدمت از طرف وزارت.
٤- همکاری با فرماندهی انتظـامی در برگـزاری دورههای آموزشـی تـرویج نظـم و انضـباط اجتمـاعی و پیشگیری از آسیبهای اجتماعی برای دانشآموزان و اولیای آنان.
٥- همکاری در تدوین دستورالعملها، شیوه نامهها و غیره در زمینه پیشگیری از آسیبهـای اجتمـاعی و کاهش عوامل مخاطره آمیز.
٦- حمایت از مداخلات و فعالیتهای مورد توافق در طرح نماد.
٧- فراهم نمودن امکان بهره برداری کارکنان، دانشآموزان و اولیای آنان از هشدارها و توصیههای پلیس از طریق سامانه شاد.
٨- همکاری با فرماندهی انتظامی به منظور استفاده از ظرفیتها و فرصتهای آموزشی، تربیتی، ورزشـی، بهداشتی در کانون های فرهنگی و تربیتی، اردوگاه های تربیتی، انجمن اولیا و مربیان مدرسه، شـورای دانشآموزی مدرسه، مراکز راهنمایی و مشاوره خانواده، مدرسان آمـوزش خـانواده، مراکـز مشـاوره و خدمات روانشناختی دانشآموزی، دانشگاه فرهنگیان، دانشگاه تربیـت دبیـر شـهید رجـایی، پـژوهش سراهای دانشآموزی، کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان، کانون تربیتی – تندرسـتی اسـتانهـا، شبکه شاد و همچنین مجلات رشد، ماهنامه تربیت، نشـریه نگـاه، انتشـارات انجمـن اولیـا و مربیـان (کتب و ماهنامه پیوند) با رعایت قوانین و مقررات مربوط.
٩- همکاری و تعامل در خصوص ایجاد زمینه مناسب آموزش برای دانشآموزان اتباع خارجی در مقـاطع مختلف تحصیلی برای پیشگیری و کنترل جرایم و آسیبها.
١٠- ایجاد بستر لازم برای همکاری رسانه دانشآموز خبرنگار پانا با معاونت فرهنگی و اجتماعی فراجا.
ب- تعهدات فرماندهی انتظامی:
١- مشارکت در برگزاری نمایشگاه ها و جشنواره های فرهنگـی، آموزشـی، ورزشـی، بهداشـت تندرسـتی، همایشهای علمی برای مدیران، معلمان، مشاوران و مدرسان آموزش خانواده و سایر عوامل انسانی در خصوص پیشگیری از آسیبهای اجتماعی و توسعه انضباط اجتماعی.
٢- مشارکت در اجرای برنامه آموزش فرهنگ ترافیک و رانندگی کـمخطـر، شـناخت آسـیبهـای حـوزه مواد مخدر و فعالیتهای فرهنگی و اجتماعی مرزبانی ویژه دانشآموزان و اولیای آنان.
٣- همکاری در آموزش و توانمندسازی کارکنان اداری و آموزشی، دانش آموزان و اولیای آنان در کشور.
٤-همکاری در تدوین نقشه مقابله با آسیبها و مخاطرات فضای مجازی و ارائه خـدمات انتظـامی مـوردنیاز جامعه هدف.
٥- همکاری در اجرای نظام مراقبت اجتماعی دانشآموزی (نماد).
٦- همکاری و همافزایی در تهیه و تدوین محتوای چاپی و الکترونیکی در خصـوص جـرایم، آسـیبهـا و نکات امنیتی در بسترهای الکترونیکی وزارت شامل سامانه شاد، رشد، پنجره واحد خدمات الکترونیک و غیره برای جامعه هدف.
٧- همکاری و مشارکت در ارائه خدمات آموزشی، ایمنی و انتظامی در بهینهسازی نظم و امنیـت محـیط پیرامونی و سرویس مدارس.
٨- همکاری در پاكسازی محیط پیرامونی مراکز آموزشـی، پرورشـی و ورزشـی در خصـوص جمـعآوری معتادین متجاهر، خرده فروشان مواد مخدر و اشاعه دهندگان ناهنجاریهای اجتماعی.
٩- همکاری در فـراهم نمـودن شـرایط بازدیـد حضـوری و مجـازی دانـشآمـوزان از امـاکن انتظـامی و نمایشگاهی در مهارت افزایی و خوشایند سازی حرفه پلیسی.
١٠- ایجاد بستر لازم برای همکاری معاونت فرهنگی و اجتماعی فراجا با رسانه دانشآموز خبرنگار پانا.
١١- همکاری در زمینه استفاده دانشآموزان از امکانات و فضاهای آموزشی، فرهنگی و ورزشی فرماندهیانتظامی در سطح کشور به منظور پیشگیری از آسیبهای اجتماعی.
۱۲-ابلاغ یا اجرای احکام قضایی فرهنگیان، کارکنان اداری و دانش آموزان از سوی مامور ابلاغ یا اجرا در خارج از محیط آموزشی و پرورشی به منظور حفظ حرمت محیط تعلیم و تربیت.
انتقادات: سندیکای کارگران شرکت واحد اتوبوسرانی تهران و حومه با انتشار بیانیهای در مخالفت صریح از این تفاهمنامه، نگرانی عمیق خود را نسبت به تفاهمنامهی اخیر میان وزیر آموزش و پرورش و فرمانده نیروی انتظامی تهران درخصوص برخورد پلیسی و امنیتی با دانشآموزان دختر به دلیل عدم رعایت حجاب اجباری اعلام کرد ونوشت: «این تصمیم، نه تنها حقوق اولیهی دانشآموزان دختر را نقض میکند، بلکه فضای آموزشی را به جای محیطی امن برای یادگیری، به فضایی آکنده از ترس و تهدید برای دانش آموزان و معلمان تبدیل خواهد کرد…»
سندیکای کارگران شرکت واحد تصریح کرده است:« ما، بهعنوان بخشی از جامعهی کارگری کشور که فرزندانمان مستقیماً از تبعات ویرانگر این سیاستها متأثر میشوند، قاطعانه خواستار لغو فوری و بیقید و شرط این تفاهمنامهی سرکوبگرانه هستیم. چنین اقدامی، که با هدف پادگانیسازی مدارس انجام شده، نهتنها ناقض اصول تعلیم و تربیت است، بلکه نشاندهندهی نگاه اقتدارگرایانه و امنیتی به فضای آموزشی کشور است. وزیر آموزش و پرورش، بهدلیل نقش مستقیم در اجرای این تصمیم خطرناک و ضدآموزشی، باید فوراً از مقام خود استعفا دهد و پاسخگوی افکار عمومی و جامعهی معترض باشد. تصمیمات سرکوبگرانهای که آزادیهای فردی و اجتماعی از جمله حجاب اختیاری را محدود و جرم انگاری میکنند، قویا محکوم است و در برابر چنین اقدامات سرکوبگرانهای نباید سکوت کرد.»
سندیکا از تمامی نهادها و تشکلهای کارگری، صنفی و مدنی دعوت کرده است در کنار دانش آموزان، معلمان، و دختران ما ایستاده و اعتراضات خود را به روشهای مختلف نشان دهند. این سندیکا هشدار داده است تداوم چنین سیاستهایی تنها موجب افزایش هر چه گسترده تر نارضایتی عمومی خواهد شد و بار دیگر پیامدهای سنگینی برای عاملان آن به همراه خواهد داشت.
محمد حبیبی؛ سخنگوی شورای هماهنگی تشکل های صنفی فرهنگیآن ایران نیز گفت: «وزارت آموزش و پرورش، ملک شخصی وزیر یا میدان رژه نیروهای نظامی نیست. ورود احتمالی نیروی انتظامی به حریم امن مدارس، اقدامی آشکارا غیرقانونی، سرکوبگرانه و ناقض حقوق دانشآموزان و معلمان است…»
همچنین تاکنون «کانون صنفی فرهنگیان مازندران»، «انجمن صنفی معلمان فارس»، «انجمن صنفی فرهنگیان اسلامآبادغرب»، «انجمن فرهنگیان هرسین»، «کانون صنفی معلمان ایران(تهران)» و تنی چند از فعالین مستقل صنفی با انتشار بیانیههایی، این تفاهمنامه را محکوم کردهاند و اعلام و انتشار محکومیتهای از سوی تشکلها و نهادهای مستقل فرهنگیان همجچنان ادامه دارد.
همزمان چهار تشکل کارگری مستقل: «سندیکای کارگران نیشکر هفت تپه»، «کمیته هماهنگی برای کمک به ایجاد تشکل های کارگری»، «گروه اتحاد بازنشستگان» و «کارگران بازنشسته خوزستان» با انتشار بیانیهی مشترک «ورود پلیس به مدارس» را بهانهیا برای «سرکوب دانش آموزان و معلمان» و «سیاست ضد آموزشی» دانشته که آنرا محکوم و «خواهان مخالفت با این تفاهم نامه و منع ورود نیروهای انتظامی در مدارس» شدند…
مدافعان: سخنگوی فرماندهی کل انتظامی در همین روز با اشاره به امضای این تفاهمنامه آنرا «گامی بلند در راستای پیشگیری از آسیبهای اجتماعی و ارتقای امنیت عمومی با استفاده از ظرفیت دانش همکاریِ همیارانِ پلیسِ کودک دانست». سردار سپاهی سعید منتظرالمهدی انتقادات مخالفان این تفاهمنامه را «ادعاهای کذب و بی اساس برخی مخالفان نظم و امنیت در کشور» بر شمرد و «تبدیل محیط تعلیم و تربیت به فضایی سرشاز از ایمنی و آرامش و همچنین از بین بردن عوامل اجتماعیِ مخلّ یادگیری و تربیت فرزندان» را از اهداف آن خواند.
در ایران فعالیتِ سازمان یافته علیۀ جنگ افروزی و جنگ فقط در مواقع تهدید و بروزجنگ مطرح شده است و صلح و صلح طلبی به عنوان پدیده ای انسانی و حیاتی در فرهنگِ سیاسی جامعۀ ما جدی و ارزشمند تلقی نشده است.
یکی از انگشت شمار تشکل های مبُلغ و هوادارصلح که پس از مدتی قربانی سیاست بازی های حزبی و گروهی شد “جمعیت ایرانی هوادار صلح” بود.
این جمعیت در خرداد سال ۱۳۲۹ تأسیس شد و ملک الشعرای بهار از پایهگذاران آن بود، علی شایگان، عبدالکریم برقعی، حائریزاده، مهندس قاسمی، علیاصغر حکمت، احمد لنکرانی، محمد رشاد و محمود هرمزاز دیگر اعضای مؤسس این جمعیت بودند. بهار رئیس منتخبِ جمعیت بود و قصیدهٔ معروف “جغدِ جنگ” را، به اقتفای چکامهٔ بلند منوچهری دامغانی”“فغان ازین غرابِ بین و وای او” سرود و بر پیشانی این جمعیت نشاند. روزنامه سرود پیروزی و مصلحت به مدیریت احمد لنکرانی نیز نشریه این جمعیت بود، جمعیتی که بسیاری از روشنفکران سیاسی و فرهنگی ، و شاعران و نویسندگان در آن فعال بودند.
” جمعیت ایرانی هواداران صلح دربحبوحۀ جنگ کره و در اوج جنگ سرد میان دو ابرقدرت تأسیس شد و انتقادهای خود را بیش تر متوجه ایالات متحده امریکا کرد. این جمعیت در آغاز به حزب توده وابستگی نداشت، اما با ورود افراد بیشتری از این حزب به این جمعیت به عنوان یکی از تشکل ها و زائده های حزب توده معرفی و شناخته می شد.
جنگ عراق و ایران توجه روشنفکران و کنشگران سیاسی و فرهنگی را بیش از پیش به ارزش و اهمیت صلح جلب کرد. با شروع جنگ عراق و ایران ضرورت سامان دادن جمع ها و تشکل هائی علیه جنگ و برای برقرای صلح در محافل روشنفکری، سیاسی و فرهنگی مطرح شد. یک نمونه، پیشنهاد و تلاش زنده یاد، جراح گرانقدر دکتر هاشم موسوی بود. طرح دکتر هاشم موسوی این بود که پزشکانِ و کادرهای بهداشتی و درمانی حامی صلح تشکلی ضد جنگ شکل بدهند که متاسفانه این پیشنهاد و طرح عملی نشد.(1) همان هنگام دکترهاشم جزوه مصوری نیز با عنوان ” کمک های اولیه در جنگ” با پیشگفتاری در رابطه با اهمیت صلح تدوین و منتشر کرد، که در تیراژی محدود با عنوان هواداران سازمان چریک های فدائی خلق ایران توسط انتشارات چکیده منتشر شد، که من نیز در تدوین و انتشار و توزیع آن شاگردی کردم. شرایط سیاسی، چه سازمانی و چه در سطح جامعه به گونه ای پیش رفت که هاشم ومن را از هم دور کرد، اما این دورشدگی سبب نشد که ما از پرداختن به صلح غافل شویم (2).
در دوران جنگ عراق و ایران، و پس ازآن محافل و جمع های دیگری نیز بر دامنه های فعالیت صلح طلبانه در میهنمان افزوده اند. (3)
https://www.gooya.com/ad/ads.php?zone=300×250
2)
درایران نخستین بار روانپزشک و عصب شناس گرانمایه و از عاشقان صلح، دکتر حسن عشایری (4) من را با سازمانی به نام “سازمان بینالمللی پزشکان برای جلوگیری از جنگ هستهای” آشنا کرد:
(International Physicians for the Prevention of Nuclear War- IPPNW)
به تبعید که پرتاب شدم، درآلمان، در فرانکفورت، به سال 1986 با اشتیاق عضو این سازمان شدم.
این سازمان، که خود را تشکلی مردم نهاد، غیر انتفاعی و بی طرف معرفی کرده است، تشکلی شکل گرفته از گروههای پزشکی بینالمللی ست که دستِ کم در ۶۳ کشور جهان فعال هستند. در این سازمان پزشکان، دانشجویان پزشکی، کارکنان بهداشت و درمانگران که هدف مشترکی همچون ایجاد جهانی آرامتر، امن تر و عاری از خطر نابودی هسته ای را دارند، گرد آمده اند. این سازمان که در سال 1980 با همکاری تعدادی از پزشکان امریکائی واتحاد جماهیر شوروی بنیان گذاشته شد هدف خود را تقویت جنبش ضد هسته ای و تحقق صلح در جهان قرار داده است، جنبشی که هدف اولیه اش خلع سلاح هستهای بود، اما این هدف از اواخر دهه ۱۹۶۰به مخالفت با هرگونه استفاده از انرژی هستهای نیزگسترش یافت. بسیاری از گروههای صلح طلب و ضد جنگ، مخالف انرژی و سلاحهای هستهای هستند، این گروه ها در شکلگیری اغلب احزاب اجتماعی و سیاسی سبز در دهههای ۱۹۷۰ و ۱۹۸۰ نقش داشتند.
دفتر مرکزی این سازمان در ملدن، درماساچوست امریکا است. این سازمان به پاس تلاشهای ارزندهاش در سال ۱۹۸۵ موفق به دریافت جایزه صلح نوبل گردید.
امید است که پزشکان و کادرهای بهداشتی و درمانی ایرانی از این سازمان حمایت کنند ، و همزمان بر فعالیت های متشکل خود علیه جنگ و برای صلح بیافزایند.(5)