by ... the writer | 25.نوامبر 2023 | مقالات
بازدیدها: 0
به مناسبت ۲۵ نوامبر، روز جهانی منع خشونت بر زنان
تقویمنوشتهها ٢٥ نوامبر (٤ آذر) را روز مبارزه با خشونت بر زنان میدانند، یادآور کشته شدن خواهران مبارز «میرابال» به دست دیکتاتور دومنیکن در سال ١٩٦٠. اما نانوشتههای خشونت بر زنان طوماری به گستردگی تاریخ دارد. تاریخ زنانی که زنده بهگور شدند، در آتش سوزانده شدند، سنگسار یا مثله شدند، بردهی جنسی شدند، به دار آویخته شدند، در جنگها و نزاعها اسیر شدند، قربانی تجاوز شدند و با انواع قوانین و سنتها بر آنها ستم روا داشتند، کارشان کمارزشتر از مردان شمرده شد یا اساسا به حساب نیامد.
خشونت بر زنان، گذشته از ژرفای تاریخی، پهنهای به گستردگی جهان دارد؛ خشونتی است ریشهدوانده در سراسر مناسبات و ساختارهای اجتماعی، اقتصادی، سیاسی و فرهنگی که در همهی عرصههای زندگی زنان ــ از پنهانترین زوایا تا عرصهی اجتماع ــ پیوسته تولید و بازتولید میشود؛ و جز سرکوب زن و بهرهکشی از نیروی کار و زایندگی او هدفی ندارد.
بهرغم تمامی پیشرفتهای دانش و فناوری، گسترش روزافزون فقر و حاشیهنشینی در سراسر جهان و سربرآوردن انواع نظامهای سلطه و بنیادگرا جهنمی به پا کردهاند که تیشه به ریشهی تمامی دستآوردهایی میزند که با سالها مقاومت و مبارزهی مردم بهویژه زنان به چنگ آمد. در این جهنم، فشارهای نظاممند بر زنان در قالب تجاوز جنسی، زنکشی و خشونت خانگی از همهگیریِ مرگبارِ گونهای «زنستیزی» حکایت دارد.
در ایران نیز ستم و خشونت تجربهی زیستهی زنان بوده اما این زنستیزی نظاممند با توسل به عناصر واپسگرای فرهنگی و مذهبی و سنتی هماکنون به ابعادی تازه و فاجعهآمیز رسیده است. نخستین گام حاکمیت اسلامی برای سرکوب زنان سلب آزادی پوشش با تحمیل «حجاب اجباری» بود که سپس به شتاب تمامی عرصههای زندگی زنان از خانه و خانواده، محل کار و تحصیل و قوانین ذیربط را درنوردید و مجوزی شد برای تشدید انواع ستمها بر زنان از خشونتهای خانگی و «کودکهمسری» گرفته تا «قتلهای ناموسی» و اسیدپاشی به بهانههای گوناگون. این زنستیزی در مقابله با جنبشی که با شعار «زن، زندگی، آزادی» سر برآورد درندهخویی خود را بهغایت نشان داد.
جنبش مقاومت و آزادیخواهی زنان که بیدرنگ پس از استقرار حاکمیت اسلامی نخستین گام علنی خود را با اعتراض به «حجاب اجباری» در هفدهم اسفندماه ۵۷ برداشته بود، از آن پس بارها به شکلهای گوناگون قد علم کرد تا سرانجام در پی قتل حکومتی مهسا (ژینا) امینی شعلهور شد و در اندکزمانی به شکل جنبشی عمومی درآمد. اعتراضهای سراسری به اعدامهای روزافزون و دیگر قتلهای ستمکارانه، سرکوب پیوستهی معترضان در سراسر کشور، بازداشتهای گسترده بهویژه از میان زنان، نویسندگان، هنرمندان و روزنامهنگاران، صدور احکام سنگین زندان، بهرهگیری از حربهی دیرینهی تجاوز و خشونت سازمانیافته در زندان و خیابان، مسمومسازی در مدارس و خوابگاههای دخترانه، اخراج یا تعلیق دانشجویان و دانشآموزان، دیوانهانگاریها و خودکشیسازیها، ایجاد محدودیتهای گوناگون برای معترضان و اقدامهای «قانونی» و فرا«قانونی» برای کنترل خشم و اعتراض زنان و مطیعسازی آنان، روزبهروز به این جنبش عمق و گسترهی بیشتری دادهاند؛ عمقی به ژرفای چالش با خاستگاههای اصلی این خشونتها و گسترهای به پُرشماریِ همراهانی از هر جنس و سن و طبقه و نژاد، و از هر قوم و مسلک، که دست در دست یکدیگر بر مبارزه پای میفشارند تا کنارِ خواهران میرابال برگ درخشان دیگری در تاریخ از خود برجای بگذارند.
کانون نویسندگان ایران که بنا بر منشور خود همواره بر حق آزادی بیان و حق اعتراض همگانی تأکید کرده است، روز جهانی منع خشونت بر زنان را گرامی میدارد و آزاداندیشان را، هر جا که هستند، به همراهی با زنان و مردان آزاده و دلاوری فرا میخواند که در ایران و جایجای جهان در این راه گام برمیدارند.
کانون نویسندگان ایران
۳ آذر ۱۴۰۲
by ... the writer | 21.نوامبر 2023 | مقالات
بازدیدها: 1
مجید شریف (۱۳۷۷ ـ ۱۳۲۹) نویسنده و مترجم، یکی از قربانیان قتلهای سیاسی زنجیرهای بود که نیروهای امنیتی وزارت اطلاعات جمهوری اسلامی در دههی هفتاد برای خاموش کردنِ هر صدای مخالف و حذف هر بیان انتقادی برنامهریزی کرده بودند. مجید شریف، که پس از ۱۲ سال زندگی در غربتی ناگزیر در سال ۱۳۷۴ به کشور بازگشته بود، در پی تهدیدهای بسیار، احضارهای پیدرپی و محرومشدن از خروج از کشور سرانجام در ۲۸ آبان ۱۳۷۷ به دست نیروهای امنیتی ربوده شد و با تزریق آمپول پتاسیم به قتل رسید.
یادش گرامی
کانون نویسندگان ایران
by ... the writer | 21.نوامبر 2023 | مقالات
بازدیدها: 0
روز یکشنبه ۲۸ آبان در نودوهفتسالگی در پاریس جهان را واگذاشت.
او در سال ۱۳۰۵ در کرمانشاه بهدنیا آمد. دورهی دبستان و دبیرستان را در این شهر بهسرانجام رساند. پایان دورهی دبیرستان او مقارن با سالهای پُرالتهاب سیاسی دههی بیست خورشیدی در ایران بود و او نیز متاثر از این فضا به فعالیتهای مرسوم سیاسی روی آورد.
درهمین ایام برای تحصیل در رشتهی حقوق راهی پایتخت شد و در دانشکدهی حقوق دانشگاه تهران ثبتنام کرد. در تهران به برخی محافل سیاسی راه یافت و اواخر سال ۱۳۲۴ به حزب توده ایران پیوست. پس از پایان تحصیلات خود همچنان بهفعالیت در صفوف حزب توده ادامه داد و در همین ارتباط در سال ۱۳۳۵ به ۱۸ ماه زندان محکوم شد.
در سال ۱۳۳۹ پایاننامهی دانشگاهی خود را به پایان برد و آن را زیر نام ِ «ایران در آستانهی انقلاب مشروطیت» به چاپ رساند. در سال ۱۳۴۶ برای ادامهی تحصیل راهی فرانسه شد و پس از دو سال اقامت به ایران بازگشت و انتشارات صدای معاصر را بنیاد گذاشت. در سال ۱۳۵۳ دوباره راهی فرانسه شد و در دانشگاه سوربن طی دو سال نگارش رسالهی دکترایش را با نام «مسئله ارضی و جنگ طبقاتی در ایران» به پایان برد و جلد اول آن را با نام مستعار الف-پوران در فرانسه به چاپ رساند.
پس از بازگشت به ایران در سال ۱۳۵۵، مجدانه به کار پژوهش، نگارش، ترجمه و تصحیح متون مشروطه همت گماشت اما، به دلیل اختناق و استبداد حاکم بر فضای آن روزهای جامعهی ایران، بسیاری از آثارش در محاق و سایهی سنگین سانسور گرفتار آمد.
در سال ۱۳۵۶، مقارن با آغاز دورهی دوم حیات کانون نویسندگان ایران، یکی از اعضای پایدار و پیگیر آن بود و در برگزاری شبهای نویسندگان و شاعران در انستیتو گوته، وابسته به سفارت آلمان در تهران، حضوری فعال و موثر داشت و سخنرانی او در شب پنجم با استقبالی پرشور مواجه شد، بهویژه آنجا که دربارهی سانسورِ سیستماتیکِ حکومتهای خودکامه گفت:
«سانسور پیوند ملت را با فرهنگ گذشتهاش قطع میکند. در شرایط سانسور، تاریخ را با زمان ِ حال آغاز میکنند. به زعم سانسور، در گذشته هیچچیز وجود نداشته و عصر ماست که عصر طلاییست!! ملت همیشه هیچ بوده، هیچ گذشتهای هم ندارد. الان هم هیچ نیست و این وظیفهی دستاندرکاران سانسور است که باید او را ارشاد کنند و آموزش بدهند.»
در سال ۱۳۵۷ با همکاری سهیار کانونیاش سعید سلطانپور، ناصر رحمانینژاد و بزرگ پورجعفر به انتشار هفتهنامهی «صدای معاصر» همت گماشت که تا تیرماه ۱۳۵۸ چهارده شماره منتشر شد. گفتنیست که در همین ایام سردبیری نشریهای سیاسی با عنوان «اندیشه» نیز بر عهدهی او بود که تنها ۵ شماره از آن انتشار یافت.
در ۱۳۶۰ امکان هرگونه فعالیت اجتماعی از کانون نویسندگان ایران سلب شد و کانونیان زیر ضرب شدید و مدام حکومت اسلامی قرار گرفتند. همازاینرو مؤمنی ناگزیر تن به تبعید سپرد و بدون گذرنامه با گذر از مرزهای غربی کشور خود را به پاریس رساند. دریغا که این تبعید تا سفرِ سرانجام ِ او بهدرازا کشید.
باقر مومنی در غربتِ تبعید نیز همچنان آرمانخواهی انسانمدار و آزادیخواهی برابریطلب و ستمستیز باقی ماند و تا واپسیندم سر بر خط هیچ قدرتی ننهاد، همواره به پشتیبانی و هواخواهی از منشور و اساسنامهی کانون نویسندگان ایران پایبند و دلبسته ماند، و هرگز از تکاپو و کوشش مجدانه برای برچیدن سلطهی سانسور بازنایستاد.
او در کتاب ِ «درد اهل قلم»، در پاسخ به پرسشی پیرامون عوارض ممیزی و وظیفهی نویسندگان در مقابله با سانسور و در قبال کانون نویسندگان ایران میگوید:
«آنچه مربوط به اهل قلم و هنر است؛ آنها باید به کانون نویسندگان بپیوندند و به وجوه مختلف آن را تقویت کنند. کانون باید بیپروا و مدام دستِ سانسور را رو کند، اشکال مختلف سانسور و عوارض این سانسور را توضیح بدهد، با تمام دستگاههای سانسور به ستیز برخیزد و همهی آنها را رسوا کند.»
از میان آثار باقر مؤمنی ــ گذشته از «درد اهل قلم»، «رودررو»، «پنج لول روسی»، «صوراسرافیل»، «دربارهی مسائل جنبش و حزب توده»، «مسئلهی ارضی و جنگ طبقاتی در ایران» و شماری از ترجمهها و گردآوریها که در سالهای ۱۳۵۶ تا ۱۳۵۹ امکان چاپ در ایران را یافتند ــ میتوان به «اسلام ایرانی و حاکمیت سیاسی»، «انفجار سبز (کمونیسم در جهان و ایران)»، «دین و دولت در عصر مشروطیت»، «تاریخ و سیاست»، «نواندیشی و روشنفکری در ایران» و «همراه با انقلاب از درخت سخن بگو» اشاره کرد.
کانون نویسندگان ایران درگذشت این دانشیمرد ِ آزادیخواه را به خانواده، دوستان و جامعهی فرهنگی مستقل کشور تسلیت و سوگباش میگوید.
یادش گرامی و یادگارانش ماندگار!
کانون نویسندگان ایران
۲۹ آبان ۱۴۰۲
by ... the writer | 21.نوامبر 2023 | مقالات
بازدیدها: 0
عمق فاجعه در غزه، همزمان با انزجار از بنیادگرایی و تنفر از رژیم توتالیتر و استبدادی جمهوری اسلامی و نیروهای نیابتی اش در جای جای دنیا ، منجر به بی اعتمادی و تنفر از جهان مدرن و بی اعتباری مرجعیت اومانیستی و حقوق بشری کشورهای جهان سرمایه داری بخاطر حمایت از آپارتاید و دد منشی های صهیونیزم بین المللی و جنایات نتانیاهو میشود.
آمریکا و اروپا به خاطر حمایت از اسراییل و سکوت در مقابل نسل کشی ناشی از آپارتاید در فلسطین، مرجعیت دموکراتیک و حقوق بشری خود را در میان شهروندان خود و در دنیا اگر از دست ندهند بسیار تضعیف و بی اعتبار خواهند کرد.
چون بخاطر ارتباطات گسترده جهانی و توسعه سوسیال میدیای مردمی و شهروند خبرنگار در سراسر جهان، مردم دنیا واقعیتهای تلخ و زهر آگین در غزه را عریان تر از گذشته میبنند و خود قضاوت میکنند.
بشریت امروز دیگر کمتر نیازمند رسانه های رسمی کشورهای مدرن و قدرتمند جهان ، جهت درک واقعیتهایی است که سانسور شده اش را میخواهند به خورد مردم بدهند.
زیرا در جهان امروز مردم عمدتا خود واقعیتها را همان گونه که اتفاق می افتد ، می بینند و قضاوت میکنند و تصمیم میگیرند.
به راستی در میان بیش از 12 هزار نفر از ساکنان غزه که تقریبا نیمی از آنها از کودکان معصوم هستند، چند نفر از کشته شدگان از نیروهای حماس و جهاد اسلامی و …. هستند.
گروگانهایی را که حماس به گروگان گرفته در کجا هستند که هنوز آزاد نشدند.
از 40 هزار عضو حماس چند نفر در جنگ کشته شدند.
عاقبت این جنگ نا برابر و ضد انسانی چه خواهد شد؟
همه این سوالات بیانگر آن هست که آمریکا و اروپا دیگر هیچ استراتژی روشنی جهت برون رفت از اوضاع نا بسامان جهان کنونی ندارند.
اگر طرح و برنامه و یا اتوریته ای داشتند، این گونه در قرن بیست و یکم و در سال 2023 به حمایت همه جانبه از یک فرد فاشیست و آدم کشی بنام نتانیاهو که خودش دارای یکسری پرونده های فساد در اسرائیل هست و شدیدا در پی محدود کردن مناسبات دموکراتیک در اسرائیل بوده و مخالفین چپ و دموکرات خود را تهدید میکتد، نمیپرداختند و با طناب پوسیده او به چاه نمیرفتند.
از سوی دیگر همزمان با این بی تدبیری، با رژیم جمهوری اسلامی نیز که یکی از عوامل اصلی بحران و جنگ آفرینی ها در منطقه و جهان و عامل اصلی کشتار و اذیت و آزار مردمش در خود ایران هست وارد مماشات نمیشدند.
وقتی اسرائیل و کشورهای جهان سرمایه داری موازین بین المللی را نادیده میگیرند و تصمیمات سازمان ملل را ناچیز و بی ارزش می شمارند ، چگونه میتوانند از رژیم جمهوری اسلامی بخواهند که به مصوبات سازمان ملل و سازمان های حقوق بشری پایبندی نشان دهد.
با نگاهی ساده و بدون اغماض به روند تحولات در جهان این نتیجه حاصل میشود که نئولیبرالیسم بنیادگرایانه حامی آپارتاید در عرصه حقوق بشری و تقسیم انساتها به شمال و جنوب آن روی سکه بنیادگرایی مذهبی خاورمیانه ای متکی بر رژیم جمهوری اسلامی طرفدار آپارتاید جنسی ( نا برابری زنان و مردان در ایران و جهان) ، آپارتاید ملی و مذهبی ( شکاف عظیم مرکز و حاشیه و اقلیتهای قومی و مذهبی ) و، شکاف عظم طبقاتی ( طبقات دارا و طبقات ندار )؛ و نهایتا گسترش دیوانه وار بنیادگرایی شیعی و افزایش تضادهای مذهبی در منطقه و در جهان هست.
به نظر من ما بین دو تضاد ظاهری، بنیادگرایانه نئولیبرالیسم و صهیونیزم بین المللی با بنیادگرایی مذهبی که در عمل مدام آب به آسیاب همدیگر و خاک در چشم مردم میریزند، بار دیگر جریانات چپ بین المللی، منطقه ای و ایرانی و نیروهای مترقی و دموکرات باید بدور از هر گونه افراط و تفریط به گونه ای دموکراتیک و برابر حقوق در کتار هم قرار گرفته و به تقویت صدای سوم یعنی صدای برابری طلبانه، آزادیخواهانه و اومانیستی و حقوق بشری فرامرزی و محلی بپردازند.
جون در هر دو سمت تضاد ظاهری بنیادگرایی نیولیبرالیتیتی و صهیونیستی با بنیادگرایی مذهبی و بویژه بنیادگرایی اسلامی به سردمداری رژیم جمهوری اسلامی این سه شعار اساسی یعتی آزادی ، برابری و کرامت انسانی کاملا در حال نابودی میباشند.
متاسفانه در بسیاری از مخالفین سیاسی رژیم جمهوری اسلامی بخاطر عدم درک عمیق از مناسبات جهانی، منطقه ای و داخلی و هم چنین جایگزین کردن افراطی مسئله ای بنام منافع ملی و ناسیونالیستی فرا آزادی خواهانه، برابری طلبانه و متکی به کرامت انسانی و حقوق بشر بین المللی و ضدیت و یا همسویی یکسویه با بنیاد گرایی مذهبی و بنیادگرایی نئولیبرالیسم و صهیونیستی، عملا دچار نوعی سر در گمی شده و در پناه جویی به قطبی از این دو تضاد ظاهری که همواره آب به آسیاب همدیگر و خاک در چشمان مردم میریزند، عملا عمله آماتور این دو بلوک شده و درد و رنج جانگداز مردم را یا در غزه و فلسطین و یا در ایران به فراموشی میسپارند.
بخشی از این عمله آماتورها نابودی حماس بدست نتانیاهو فاشیست را یک فضیلت و افتخار میبینند و دسته دوم نابودی اسرائیل را توسط حماس و رژیم جمهوری اسلامی یک افتخار و فضیلت می بینند. در حالیکه هر دو نکاه نوعی نگاه رذیلانه در مقایسه با نگاه آنانی است که در سنگر مبارزه برای آزادی، برابری ، کرامت انسانی و حقوق بشر بین المللی و داخلی، جنایت حماس و رژیم جنهوری اسلامی را در کشتن و گروگانگیری اسرائیلی ها و هم جنایات ضد بشری و وو فاشیستی نتانیاهو و دولت اسرائیل و هم چنین حامیان بینالمللی اش در غزه را محکوم میکنند.
🔺آرش آذرخش
21 نوامبر 2023
by ... the writer | 17.نوامبر 2023 | مقالات
بازدیدها: 0
گزارش سرکوب نویسندگان در ایران؛
۱۵ نوامبر ۲۰۲۳
سال ۱۹۸۱ کمیتهی نویسندگان زندانی انجمن جهانی قلم (پن)، ۱۵ نوامبر را روز نویسندگان زندانی اعلام کرد. از آن پس بیش از ۴۰ سال است که تشکلهای نویسندگان در سراسر جهان در این روز همبستگی خود را با نویسندگان زندانی و خانوادههای آنان اعلام میکنند.
سرکوب نویسندگان در حاکمیت جمهوری اسلامی حکایت دیروز و امروز نیست. از نخستین سالهای استقرار این حاکمیت تا به امروز، نویسندگان به شکلهای گوناگون زیر فشار بودهاند، به زندان افکنده شدهاند و به قتل رسیدهاند.
اکنون، در نوامبر ۲۰۲۳ نیز سرکوب نویسندگان ادامه یافته و چندین نویسنده، شاعر و مترجم در زندانها عمر به شکنجه میگذرانند. همچنین بسیاری دیگر نیز پس از جنبش آزادیخواهانهی شهریور ۱۴۰۱ تحت آزار و تعقیب قرار گرفتهاند و کماکان با پروندههای باز ساختگی روبهرو هستند.
از جمله نویسندگان در بند میتوان به این نامها اشاره کرد:
– مهوش ثابت، شاعر و آموزگار
– کیوان مهتدی، مترجم، نویسنده و عضو کانون نویسندگان ایران
– آنیشا اسدالهی، مترجم
– سروناز احمدی، مترجم
– سعید مدنی، نویسنده و پژوهشگر
– مهدی بهمن، نویسنده
در روزهای اخیر نیز در یورش تازهی ماموران امنیتی به زنان فعال فرهنگی و اجتماعی گیلان، از جمله دو نویسنده به نامهای رزیتا رجایی و نینا گلستانی بازداشت شدهاند. این گزارش مختصر از سرکوب شدید نویسندگان نمایانگر بخشی از تلاش حاکمیت برای ایجاد اختناق کامل و نابودی تام و تمام آزادی بیان است.