پزشکیان در دفاع از وزرای پیشنهادیاش پیش از آغاز رأی اعتماد به کابینه چهاردهم، از نمایندگان مجلس خواست به این افراد اعتماد کنند و بارها بدون هیچ احساس شرمی تأکید کرد که فهرست کابینه را با خامنهای هماهنگ کرده است. او از نبود جمهوریت در نظام و از نقش خامنهای در چیدمان کابینه در صحن علنی مجلس رونمایی کرد. او از نمایندگان مجلس خواست بحث زیادی نکنند و به همه وزرای پیشنهادی او رأی دهند. نمایندگان هم این خفت را پذیرفته و برهوار به همه وزرا رأی اعتماد دادند.
مسعود پزشکیان به طور شفاف و صریح خطاب به نمایندگان منتقد کابینه گفت «همه اعضای کابینه با رهبر انقلاب هماهنگ شدهاند» و از هماهنگی با «سازمانهای امنیتی، سپاه و سازمان اطلاعات و همه کسانی که باید با هم توافق کنیم» خبر داد. در اظهارات روز ۳۱ مرداد ۱۴۰۳ خود بهطور ویژه از عباس عراقچی، محمدرضا ظفرقندی و عباس صالحی، وزرای پیشنهادی خارجه و بهداشت و ارشاد دفاع کرد. او گفت: «وزیر ارشاد (صالحی) که نمیآمد، آقا به او دستور داده و آمده، من نمیخواهم این حرفها را بزنم، چرا مرا وادار میکنید این حرفها را بگویم، ایشان را صدا کردم، آمد، صحبت کردیم، چند بار گفت نه و رفت، رفتم خدمت آقا گفتم، این لیست است و این افراد در لیست هستند و گفتم او نیامد، همانجا تلفن را گرفت و گفت به ایشان بگویید که بیاید.»
رئیسجمهور اسلامی ایران افزود: «من نمیخواهم جزئیات را بگویم، من میخواهم بگویم هماهنگ شدهایم و به اینجا آمدهایم، شما از ما بپذیرید، خانم صادق را خود آقا گفتند که باشد، چرا مرا وادار میکنید چیزهایی که نباید را بگویم، بگویم… من را وادار نکنید که وارد جزییات قضیه بشوم»
آقای پزشکیان درباره وزیر پیشنهادی خارجه نیز گفت: «دکتر عراقچی، اولین کسی بود که آقا تایید کردند حتی قبل از اینکه اسامی وزرا را اعلام کنیم.»
پزشکیان برای چندمینبار در نطق خود گفت: «برای انتخاب آقایان عراقچی، خطیب، مومنی، کاظمی، سرتیپ نصیرزاده، سیمایی صراف بدون هماهنگی این کار را نکردهایم؛ چه با کمیتهها و چه با بالا و کسانی که باید هماهنگ میکردیم.»
دخالت خامنهای در انتخاب دولت کاملاً روشن است. باز عدهای طبق معمول از دروغ و فریب دست بر نمی دارند و میخواهند دیکتاتوری دیکتاتور را پنهان کنند. مرتضی محمودی، نماینده اصولگرای مجلس میگوید «بهتر» بود رئیس جمهور این مشورتها را در مجلس نمیگفت: «تاکنون سابقه نداشته است که رؤسای جمهور به مشورتها، لابیها یا گفتوگوهایی که در سطوح مختلف نظام انجام دادهاند، اشاره کنند.» حسین شریعتمداری اول شهریورماه در روزنامه کیهان در یادداشتی مدعی شد که «رئيس جمهور محترم در بیان سخنان یاد شده، دچار خطا در برداشت و یا اشتباه در بیان شدهاند.» او سخنان پزشکیان را «ادعای غیرواقعی» دانسته و نوشت: «انتظار آن است که اظهارات مورد اشاره دیروز خود را تصحیح بفرمایید و راه را بر سوءاستفاده دشمنان سد کرده و آنان را مانند همیشه ناکام بگذارید.» روزنامه کیهان سوم شهریورماه بار دیگر از پزشکیان خواست «اشتباه» خودش را در روز رای اعتماد اصلاح و «جبران» کند و هماهنگ کردن فهرست اعضای کابینه با علی خامنهای را «ادعایی نادرست و به دور از اخلاق، هوشمندی سیاسی و فهم اولویتهای دولتداری» دانست.
وقاحت خامنهای را هم هیچ حد و مرزی نیست. او ۸ اردیبهشتماه ۱۳۶۸ در نماز جمعه تهران گفته بود «در رژیم گذشته قوه مقننه حرف مفتی بیش نبود. مجلس هر چه دلِ قدرت مطلقه میخواست همان را عمل میکرد… قوه مجریه هم که دربست در اختیار او بود. وزیر کی بود؟ نخستوزیر کی بود؟ همهکاره یک نفر بود و او شخص طاغوت خبیث.»
خامنهای با یک دیکتاتوری لجامگسیخته در همهی تصمیمات کشور دخالت میکنند. ناکارآمدی دولتها و بحرانهای سیاسی، اقتصادی و اجتماعی نتیجهی تمامیتخواهی بیت رهبری، سپاه و نیروهای امنیتی است. ذوبشدگان در ولایت همیشه تاکید میکنند که دامن رهبر از این شرایط منزه است و اتهامی متوجه عملکرد و تصمیمات او نیست. از این رو هر زمان که پای رهبر به موضوعی مانند واکسن کرونا، برنامه هستهای یا حمایت از دولتها مطرح بوده تکیه کلام پیروان ولایت این است که آقا «حامی» همه دولت هاست و به همه دولتها «مشورت» میدهد.
کابینه پزشکیان ادامهی تبعیض قومی و مذهبیِ دولتهای پیشین است. ده درصد جمعيت اهل سنت کشور ما، هیچ نمایندهای در دولت ندارند.
کابینه پزشکیان ادامهی تبعیض جنسیتیِ دولتهای پیشین است. نیمی از جمعيت کشور ما، تنها یک نماینده در دولت دارند.
روند رأی اعتماد گرفتن کابینه پزشکیان بیش از پیش و به صراحت نشان داد، جمهوریت در حکومت اسلامی محلی از اعراب ندارد و رئیس جمهور نقشی بیش از «تدارکاتچی» و پادوی دیکتاتور خامنهای ندارد. رئیس جمهوری که کمتر از چهل درصد رأی مردم را دارد، کابینهای که در آن اقوام و مذاهب ایرانی و زنان ایران نماینده ندارند، نزد مردم ما هیچ مشروعیتی ندارد.
طویله یا اِصطَبل (ستورگاه و آغل و…) جایی ست که در آن اسب و چارپایانی مثل الاغ (خر) و قاطر و گاو وگوسفند و… نگهداری میشوند.
طویلۀ اوژیاس یا اوگیاس، متعلق به ایلیس پادشاه یونان، یکی از مشهورترین طویلههای تاریخ ست. اوژیاس طویلۀ بزرگی بود با سه هزار گاو، هرکول (هراکلس) طی یک روز با منحرف کردن آب دو رودخانه به داخل این طویله، طویله را لایروبی و تمیز کرد، طویلهای که به مدت سی سال تمیز نشده بود. این کاربه عنوان یکی از شاهکارهای هرکول ثبت شده است. در طول تاریخ طویلههای بسیاری شهره شدند و معانی نمادین یافتند. طویلۀ اوژیاس نماد مراکز و ارگانهای حکومتهای فاسد شده است. در ایران هم طویله هایی داشتهایم که نمادهای سیاسی و حکومتی شدهاند. از این نوع طویلهها پیش از حمله اعراب به ایران نیز داشتهایم.
“در دوره غزنویان و سلجوقیان طغرل و چنگیز در حمله به ایران برای تحقیر مسلمانان مساجد را طویلهی اسبان خود میساختند در حالیکه برای خانقاه و اصحاب خانقاه حرمت بسیار قائل میشدند. ” در دورۀ صفویان طویله یکی از سازمانهای اداری و حکومتی تلقی میشد و اهمیت خاص داشت که “طویله سلطنتی” در دورۀ قاجار این اهمیت و دلیل را روشن تر نشان میداد. گفته میشود بنای ” تالار طویله” یکی از قدیمی ترین طویلههای نامدار” دستکم ۱۲۵ سال قدمت دارد”. دوران قاجار “طویله سلطنتی” داشتیم محل کار بخشی از لوطیها و نا لوطیها (پنطیها) در دوره قاجار بود. “واقعه میدان توپخانه به دست افراد همین طویله بوجود آمد. پس از به توپ بستن مجلس در دوره استبداد صغیر، این عناصر شریر از هیچگونه هرزگی و بیناموسی و تعدی به دکان و مال مردم فروگذار نکردند و درمقابل از مراحم مخصوص شاهانه بهرهمند شدند و بعنوان پاداش و انعام هر از چندی پول عرق به جیب آنها ریخته میشد”. “هزارها نفر درشکه چی، کالسکه چی، جلودار، شاطر، مهتر، میرآخور، قاطرچی، شتربان و گاریچی” در طویله سلطنتی مشغول به کار بودند. شاطرباشی که ریاست چند صد نفر شاطر را عهده دار بود از اجزای طویله شاهی بود و یکی از ارکان دولت محسوب میشد. طویله سلطنتی در دوره استبداد چندین هزارسالۀ ایران یکی از دستگاههای مهم درجه اول دولتی بود، چنانچه هنوز در اصفهان طالار طویله که در حقیقت یک قصر مجللی است از آثار باستانی محسوب میشود… سیاحان اروپائی و مورخین دوره صفویه من جمله شاردن داستانها از اهمیت و وسعت طالار طویله نوشتهاند… ریاست طویله سلطنتی را یکی از امرای بزرگ یا یکی از سرداران نامیعهدهدار بود و چند نفر از شخصیتهای مهم گرداننده قسمتهای مختلف آن بودند…. محمد علیشاه بعد از قزاقخانه علاقه مخصوص به طویلۀ سلطنتی داشت. اعضای طویلهی محمد علیشاهی که با وجود خالی بودن خزانه جیره و مواجب به موقع دریافت میکردند و از مراحم شاهانه راضی بودند… از رذلترین و پستترین و پرروترین مردم تهران بودند و مردم هر وقت میخواستند کسی را تحقیر کنند میگفتند اخلاق مهتر و جلودارها را دارد… در دفاع از سلطنت محمد علیشاهی “طویله سلطنتی مبدل به یک دژ محکم شد که در آن در حدود دو هزار نفر افراد مسلح متمرکز شدند و یک دسته گارد سلطنتی و عدهای سرباز ممقانی هم ضمیمه آنان گردید. “ ” اکثر افرادی که در طویله سلطنتی کار میکردند، عموماً با الفاظ لوطیها و نالوطیها و گاه رکیک با یکدیگر صحبت و برخورد میکردند. از این روی، این طرز صحبت با عنوان “ادبیات طویله سلطنتی “در میان مردم تهران، جا افتاد. ” (۱) در حکومت اسلامی نمادهای ” اوژیاسی” که نیاز به لایروبی دارند، فراوان داریم. زنده یاد “حسین فرجی” روزنامه نگار و برنامه ساز رادیو وتلویزیون، مجلس شورای اسلامی را ” طویلۀ مجلس اسلامی” میخواند همراه با عذر خواهی از چارپایانی که بی آزار و یاری رسان انسان بودند. فرجی این مقایسه را توهین به چارپایان میدانست و به این نتیجه رسیده بود که از عنوان “سرطویله” استفاده کند، چون سرطویلهها در تاریخ ما علاوه بر نگهداری چارپایان محل بست نشینی مجرمان ومتهمان نیز بود. در میهنمان فقط مجلس شورای اسلامی نیست که نیازمند لایروبی ست، حکومت اسلامی جنس لایروبی شدن است، اما ویژگیهای مجلساش، که نماد تباهی نیز هست، این محل را در صدر لیست قرار میدهد، مجلسی که ” قلب تپندۀ” دموکراسی را آلوده کرده است. مجلس شورای اسلامی تجمع نوعی اراذل و اوباش اسلامی، و یا به قول احمد کسروی “استرداران و شترداران نتراشیده دژآگاه و اوباشان سنگلج و چاله میدان و… که به مجلس و مجلسیان حمله میکردند و یا چاقو کشان و قمه کشان و… کلاه نمدیهای محلات و اشراری” که شعار ضد مجلس مشروطه میدادند، شده است. صحنه عربده کشیهای “لتوت و لشوش الدوله ها”ی حزب الله، صحنه نعره ی” اعدام باید گردد “و حتی خواستار اعدام ” رییس سابق “همین قوه”، نخست وزیر ۸ سال دفاع مقدس” و رئیس جهمور سابق مملکت که هنوز هم خود را رهروان راه ” امام راحل” میدانند، شدن، فقط در این طویله میتوان شنید. مجلس شورای اسلامی در اکثر مواقع و موارد صحنه “بزن بزن ها” و خرناسه کشیدنها و مباحثات و مجادلات آخوندیِ مشتی آخوند معمم و مکلا نادان و نالایق و ظالم و ضد حقوق و منافع مردم بوده است. مجلسی که موجوداتش در اطلاعیهای تاریخی – اسلامی تاکید کردند: “ما نمایندگان مجلس خواستار محاکمه و اشد مجازات موسوی و کروبی به جرم افساد فی الارض و اقدام علیه امنیت ملی هستیم… ” (۲). همین چند جملهی این بیانیهی چرکین و رفتار اهالی خانه ارتجاع اوج دژنره شدن (تباهی و فرو کاسته شدن) پدیدهای به نام مجلس در میهن مان را نشان میدهد، مجلسی که امروز به حق (و با عرض کمی معذرت!) میباید در بارهاش با میرزاده عشقی هم آوا شد: بعد از این بر وطن و بوم و برش باید رید به چنین مجلس و بر کِر و فَرَش باید رید در حقیقت در عدل، ار در این بام و درست به چنین عدل و به دیوار و درش باید رید آن که بگرفته از او تا کمر ایران گُه به مکافات، الا تا کمرش باید رید ……. (۳) هم امروز نیز اوژیاسهای بسیاری در جهان هستند که میباید لایروبی شوند با این تفاوت که لایروبی این طویلهها دیگر از هرکول و هرکولها ساخته نیست. برای نمونه تجربه حیات پُرنکبتِ مجلس شورای اسلامی نشان داده است لایروبی چنین طویلهای، و لایروبی حکومت اسلامی، خلاف خیالبافیهای بخشی از اپوزیسیونِ حکومت اسلامی نیز کارِهرکول وهرکولها نیست، کارِ یک نیروی قدرتمند سیاسی و اجتماعی ست، کارِ مردمی آگاه و سازمان یافته است.
امروز تحصن «متحصنین زن، زندگی، آزادی مقابل دفتر سازمان ملل در وین» ۷۰۰ روزه میشود. شورای ملی تصمیم تلاش پیگیر این کنشگران مبارز را در بزرگداشتها، افشاگریها و لابیگرهای میستاید و همبستگی خود را با آنها اعلام میکند. آنها صدای رسای مبارزان ایران برای همهی مردمی که از مقر سازمان ملل دیدن می کردند، نمایندگان سازمان ملل و بازدیدکنندگان بودند. در هفتصد روز تحصن در برابر سازمان ملل، همگام با انقلاب زن زندگی، آزادی، صدها سخنرانی آگاهیبخش و افشاگر ایراد کردند. هزاران اسناد و عکسهای روشنگر به نمایش گذاشتند. هزاران نماهنگ و موسیقی انقلابی پخش کردند و هر روز پیام همبستگی با مبارزه مردم ایران را فریاد کشیدند.
با خبر شدیم که پس از مراسم اختتامیه، موزه تاریخی شهر وین با انتقال و نگهداری چادر و تمام نمادهای موجود اعم از تصاویر کشتهشدگان، زندانیان سیاسی، محکومین به اعدام و مصدومین چشمی، موافقت کرده است. این پیروزی را هم به این مبارزان تبریک میگوئیم.
در سایت ورلدومترز، جمعیت فعلی ایران تا روز دوشنبه ۲۸ مرداد ۱۴۰۳ بر اساس ارزیابی از آخرین دادههای سازمان ملل متحد ۹۱ میلیون و ۶۸۱ هزارو ۳۱۵ نفر است.
به گزرش آسیانیوز؛ از آخرینباری که جمعیت ایران در اخبار مورد توجه قرار گرفته است، مدتها میگذرد. با توجه به اینکه سرشماری قرار است هر پنج سال یک بار رخ دهد و آمار دقیق منتشر شود، بیشتر باید سراغ سایتهای جهانی رفت تا دریابیم در کنار چند نفر در کشور بزرگمان زندگی میکنیم. به گزارش سایتهای آماری جهان، چند ماه است که جمعیت ایران از ۹۱ میلیون نفر گذشته است.
چند نفریم؟
به گزارش شرق، ورلدومترز، سایت مرجعی است که جمعیت کشورهای مختلف جهان را بر اساس آمار ارائهشده، بهطور مستقیم بهروز میکند. در این سایت، جمعیت فعلی کشورمان تا روز دوشنبه ۲۸ مرداد ۱۴۰۳ بر اساس ارزیابی از آخرین دادههای سازمان ملل متحد ۹۱ میلیونو ۶۸۱ هزارو ۳۱۵ نفر است.
شنیدن این خبر خوشحالکننده است یا ناراحتکننده؟ این دیگر به انتخاب خودمان بستگی دارد. اینکه با شرایط قطعی برق، تورم، کمبود آب، خشکسالی و… روزگارمان میگذرد و اینکه هنوز سیاستهای دقیقی درباره چند سال آینده و مشکلات زیستمحیطی نداریم، نگرانکننده است. اینکه آمار دقیقی حتی برای مهاجران افغانستانی نداریم و مطمئن نیستیم هشت میلیون یا ۱۵ میلیون نفر آنها در کشورمان ساکن هستند، بر شرایط دشوار تحلیل میافزاید.
جمعیت ایران در اواسط سال ۲۰۲۴ یعنی ۱۲ خرداد امسال، ۹۱ میلیونو۵۶۷ هزارو ۷۳۸ نفر برآورد شده بود. البته گوگل هنوز آمار قدیمیتری را ارائه میدهد و جمعیت ایران را حدود ۸۸میلیونو ۵۵۰ هزار نفر گزارش کرده است. در حال حاضر جمعیت ایران معادل ۱.۱۲ درصد از کل جمعیت جهان است.
ایران رتبه ۱۷ را در فهرست کشورها از نظر جمعیت دارد. تراکم جمعیت در ایران ۵۶ نفر در هر کیلومتر مربع است. ۷۳.۱ درصد از جمعیت شهرنشین هستند؛ یعنی طبق آمار امسال ۶۶ میلیونو ۹۶۸ هزارو ۴۵۸ نفر در شهرها ساکن شدهاند. میانگین سنی در ایران ۳۳.۴ سال است.
چند سال زودتر؟
مروری بر اخبار گذشته نشان میدهد در سال ۱۴۰۱ پیشبینی شده بود طبق تخمینهای مرکز آمار، ایران سال ۱۴۱۵ به جمعیت ۹۱ میلیون نفر میرسد. اکنون در سال ۱۴۰۳ هستیم. البته دو سال پیش به نظر میرسید نقطه مطلوب سیاستگذاران ۱۲۰ میلیون نفر بود و نگران بودند که با کاهش میزان ازدواج و فرزندآوری تعداد جمعیت همان حدود ۸۰ و چند میلیون بماند. در سالهای گذشته طبق برآوردهای داخلی نرخ رشد جمعیت ایران از ۱.۱۲ درصد در سال ۹۷ به ۷۷ صدم درصد در سال ۱۴۰۰ رسیده است. طبق برآورد این مرجع رسمی، پیشبینی میشود نرخ رشد جمعیت در سال ۱۴۱۵ به ۳۶ صدم درصد برسد که کمترین میزان رشد در ۴۴ سال گذشته خواهد بود.
اما به نظر میرسد در روندی عجیب، ناگهان جمعیت ایران افزایش یافت. نکته درخور توجهی در آمارهای جهان وجود دارد که عنوان شده است نرخ باروری زنان ایرانی ۱.۷ است. طبق محاسبات جهانی، مقدار کمتر از ۲.۱ باعث کاهش جمعیت بومی میشود. از طرفی سایتهای آمار جهان پیشبینی کرده بودند ایران با این نرخ زادوولد در سال ۲۰۲۹ به جمعیت ۹۱ میلیونو ۸۷۰ هزار نفر برسد، اما این اتفاق خیلی زودتر رخ داده است. البته سایت سازمان ملل معتقد است نرخ باروری در ایران کمی کمتر از ۲.۱ است.
این سایتهای آماری معمولا با تحلیل همراه نیستند و حتی به نظر میرسد آمارهایشان با داخل ایران نیز تضاد دارد. بههرحال در خبری که اول تیر ۱۴۰۱ از سوی مرکز آمار ارائه شده بود، نرخ رشد جمعیت حود ۰.۷۷ درصد عنوان شده و رو به کاهش بود و قرار بود در بهترین حالت تا سال ۱۴۱۵ فقط ششمیلیونو ۷۴۶ هزار نفر به جمعیت کشور افزوده شود که «از خطر ریزش سنگین جمعیت ایران حکایت داشته باشد».
البته پیشبینی شده بود ۷۳ میلیونو ۲۴۳ هزار نفر از جمعیت کشور در سال ۱۴۱۵ در شهرها و ۱۸میلیونو ۲۰۳ هزار نفر در روستاها زندگی کنند که این اتفاق بهطور تقریبی اکنون رخ داده است. در گزارشی که تسنیم در سال ۱۳۹۴ از سازمان ملل ارائه داده است، پیشبینی شده بود جمعیت ایران در سال ۲۰۳۰ میلادی به ۹۱.۳ میلیون نفر برسد و ایران در این سال همچنان بهعنوان هفدهمین کشور پرجمعیت جهان باقی بماند.
مهاجران
اما با فرض در نظر گرفتن درستبودن آمار میتوان تحلیل کرد تعداد مهاجرانی که به ایران آمدهاند، میتوانند دلیل افزایش جمعیت خارج از پیشبینی باشند. جمعیت ایران به سرعت در حال افزایش است؛ این نیز به دلیل مهاجرت مردم از کشورهای اطراف (افغانستان و عراق) به دلایل امنیتی است. جمعیت ایران در سالهای گذشته تغییر و افزایش چشمگیری داشته است، اما اکنون به گفته فاطمه رخشانی، معاون وزیر بهداشت، انتظار میرود تا سال ۲۱۰۱ کاهش یابد.
امید به زندگی
این نکاتی است که جهان درباره جمعیت ما ارائه میهد. امید به زندگی در ایران ۷۷.۸۵ سال عنوان شده است. البته امید به زندگی برای زنان ۷۶ سال است. مرگومیر نوزادان در هر هزار تولد زنده ۹.۱ درصد و مرگومیر زیر پنج سال ۱۰.۹ است.
رشد جمعیت ایران
بر اساس پیشبینیهای اخیر، انتظار میرود ایران در پایان سال ۲۰۶۱ به اوج جمعیت ۱۰۵.۲۳ میلیون نفری خود برسد. این انتظار است که پس از اوج خود، جمعیت به آرامی کاهش یابد و تا پایان قرن به ۹۸.۸۳ میلیون نفر برسد. بر اساس این پیشبینیها، جمعیت ایران تا پایان سال ۲۰۴۳ به صد میلیون نفر خواهد رسید. نرخ رشد جمعیت ایران حدود ۱.۱ درصد است؛ نرخی که در دهههای اخیر کند شده است. پیشبینی میشود جمعیت جوان ایران در سال ۲۰۵۰ به ۱۴ درصد از کل جمعیت برسد.
تهران یکی از سه شهر
آمارها درباره جمعیت تهران نیز متفاوت است؛ برخی آن را هفت میلیون نفر و برخی سایتهای جهان آن را نزدیک به ۸.۴ میلیون نفر ارزیابی کردهاند. منطقه بزرگتر کلانشهر تهران حدود ۱۴ میلیون نفر جمعیت دارد که آن را به بزرگترین شهر در تمام غرب آسیا و یکی از سه شهر بزرگ خاورمیانه پس از قاهره و استانبول تبدیل میکند. تراکم جمعیت تهران ۱۱ هزارو ۸۸۷ نفر در کیلومتر مربع است.
بهروز مروتی (فعال حقوق معلولان) در گفتگو با خبرنگار ایلنا، از قطع مستمری ۱۳ هزار معلول و مددجوی بهزیستی خبر داد و گفت: در اقدامی غیرمنتظره و نگرانکننده، مستمری حدود ۱۳هزار مددجوی سازمان بهزیستی که حدود ۶۰ درصد آنها را معلولان تشکیل میدهند، قطع شده است. دیوان محاسبات اواخر اردیبهشت ماه قول داده بود که از خردادماه این افراد به چرخهی حمایتی برمیگردند که به تازگی متوجه شدیم سازمان هدفمندی قصد به چرخه اضافه کردن این تعداد را ندارد.
وی گفت: این بحران که در پی واگذاری مسئولیت پرداخت مستمریها از ابتدای سال به سازمان هدفمندسازی یارانهها بر اساس بند ۲ تبصره ۸ قانون بودجه ۱۴۰۳ ایجاد شده، زندگی هزاران خانواده را با چالش جدی روبرو کرده است.
مروتی ادامه داد: با وجود برگزاری جلسه مسئولان ارشد سازمان برنامه و بودجه، دیوان محاسبات، سازمان هدفمندسازی یارانهها و بهزیستی برای حل این مشکل، همچنان ۱۳ هزار نفر از مددجویان بدون اطلاع از قطع مستمری خود، با بحران معیشتی مواجه شدهاند. این موضوع نه تنها معیشت این خانوارها را به خطر انداخته، بلکه موجب ایجاد اضطراب و نگرانی عمیقی در میان تمامی مددجویان و خانوادههایشان شده است.
فعال حقوق معلولان در مورد عواقب این کار گفت: تصمیمی شتابزده و بدون برنامهریزی دقیق گرفتهاند که تبعات آن بسیار جدی و گسترده است. از جمله این تبعات میتوان به بحران معیشتی شدید اشاره کرد. قطع مستمری برای خانوادههایی که به این مبلغ اندک برای تأمین نیازهای اولیه خود وابسته هستند، میتواند عواقب تلخی برای آنها داشته باشد.
وی افزایش آسیبهای اجتماعی را از تبعاتِ دیگر این قبیل تصمیمات دانست و گفت: با تشدید مشکلات اقتصادی این خانوارها، احتمال افزایش آسیبهای اجتماعی مانند افزایش آمار کودکان کار، افزایش نرخ طلاق و افزایش جرم و جنایت بالا میرود.
مروتی گفت: این وضعیت دسترسی این افراد به خدمات بهداشتی، درمانی و آموزشی با مشکل مواجه کرده و در نتیجه کیفیت زندگی آنها به شدت کاهش خواهد یافت.
این فعال حوزه معلولان بیان کرد: قطع مستمری چندین هزار نفر، اعتماد عمومی به نهادهای مسئول را کاهش داده و باعث ایجاد نارضایتی خواهد شد.
مروتی تأکید کرد: در شرایط بغرنج کنونی، در حالی که انتظار میرود مسئولان بیشتر به فکر رفع مشکل معیشتی محرومان و مستضعفان باشند و با پرداخت مطالبات معوق معلولان و مددجویان، از تشدید بحران معیشتی جلوگیری کنند، سازمان هدفمندسازی با چراغ سبز برنامه و بودجه، با قطع مستمری ۱۳هزار نفر و خانوار تحت سرپرستیشان، نان شب حدود ۲۰ الی۳۰ هزار نفر را بدون دلیل و توضیحی به ناگاه آجر میکند و به کسی هم پاسخگو نیست!