شورای ملی تصمیم  همراه و همگام با مردم آگاه ایران، برای تحقق خواسته‌های زیر تلاش و مبارزه می‌کند. 1- گذار کامل از جمهوری اسلامی با تکیه به جنبش‌های اعتراضی مردم، گذار خشونت پرهیز با حفظ حق دفاع مشروع. 2 – حفظ تمامیت ارضی کشور با تاکید بر نظام غیرمتمرکز . 3- جدایی دین از حکومت. 4 – فراخوان عمومی برای تشکیل مجلس مؤسسان. 5 – تلاش برای برپایی نظامی دموکراتیک و انتخابی  تعیین نوع حکومت با آرای مردم. 6 –  اجرای کامل اعلامیه‌ی جهانی حقوق بشر و میثاق‌های وابسته به آن، با تاکید بر رفع هرگونه تبعیض علیه زنان و برابری جنسیتی در تمام عرصه های اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی، خانوادگی و مشارکت زنان در مدیریت جامعه، و نیز تاکید بر حفظ محیط زیست

تکرارِ مکررِ خطاها…

تکرارِ مکررِ خطاها…

بازدیدها: 0

کاریش نمی توان کرد، چه خوش داشته باشید چه نه، جلال آل احمد را نمی توان نادیده گرفت و به سادگی از کنارش گذشت، نویسنده و کنشگری که نقش و تاثیر سیاسی و فرهنگی منفی و گاه مثبت داشته است. این روزها که بازارِ داوری های یکجانبه تا حد فحاشی نسبت به بسیاری از نویسندگان، به ویژه جلال آل احمد گرم شده و تب راجعۀ “روشنفکرستیزی” عود کرده است یادآوری سه نکته در بارۀ جلال آل احمد را لازم دانستم.

۱

جلال آل احمد آنجا که به نظریه پردازی سیاسی و فلسفی روی آورد به خطا رفت. در بارۀ نگاه اش به غرب و ماجرای” غرب زدگی” و نگاه و باور مذهبی اش بسیار گفته و نوشته شده است. جلال آل احمد مثل برخی از نظریه پردازان و اهل قلم و کنشگران سیاسی و فرهنگی ای که “روشنفکر” خوانده شده اند روح ِ سرگردان”شبه روشنفکری” بود که همراه و همگام با بسیاری از روحانیون و غرب ستیزان با طرح “غرب زدگی” به عنوان یک نوع بیماری تاریخی و فرهنگی به دنبال بومی گرائی و بازگشت به گذشته و سنت ها و اصالت”خویشتن خویش” و نیز نوعی لیبرالیزه کردن تشیع بود که البته در همان زمانۀ طرح این نظرات روشنفکرانی از جمله داریوش آشوری، به ویژه در رابطه با “غرب زدگی”، دیدگاه های آل احمد و همفکرانش را نقد و نفی کردند.

۲

جلال آل احمد به عنوان یک نویسنده و کنشگر فرهنگی و اجتماعی در عمر کوتاه اش نقشی مثبت و تاثیر گذار داشت. مبارزه جسورانۀ او در راه تحقق آزادی اندیشه و بیان و قلم، مبارزه با سانسور، نقش آفرینی در شکل گیری جمع های ادبی، شکل گیریِ تشکل صنفی و دموکراتیک کانون نویسندگان ایران، خلق آثاری در پهنه ادبیات داستانی و سفرنامه نویسی از تلاش های فکری و کرداری مثبت و دموکراتیک آل احمد بوده است.
۳

جلال آل احمد از مخالفان رژیم پهلوی بود و محمد رضا شاه را دیکتاتور می دانست و به قول خودش می خواست ” پدر رژیم شاه را در آورد”، این مخالفت تا حد نفرت از رژیم پهلوی سبب شدند تا او نیز برای نشان دادن زشتی و پلیدی دیکتاتوری و تضعیف آن شایعه پراکنی کند. اختناق و سانسور، به ویژه سانسور خبری و شایعه پراکنی های ارگان های اطلاعاتی و امنیتی و رسانه های دولتی رژیم پهلوی در رابطه با مخالفان، آل احمد و برخی از کنشگران فرهنگی و هنری و سیاسی را به واکنشی تلافی جویانه سوق داد تا آن حد که برخی از اتفاق ها و حادثه های دردناک و خبرساز را به رژیم پهلوی نسبت دادند، مرگ نویسنده و آموزگار گرانقدر صمد بهرنگی یکی از نمونه های این دست شایعه پراکنی ها بود، شایعاتی که خودکشی غلامرضا تختی، مرگ علی شریعتی و نمونه هایی دیگر از مرگ ها و رخدادها را هم شامل شد. رهروان این طرز تفکر و رفتار سعی کردند حتی مرگِ خودِ آل احمد را به گردن رژیم پهلوی بیاندازند….

متاسفانه امروز نیز بخشی از مخالفان و اپوزیسیون حکومت اسلامی که منتقد شیوۀ به کار گرفته شدۀ شایعه پراکنی در دوران رژیم پهلوی اند با تشبث به روش های دیکتاتورمنشانه، یعنی توجیه و رسیدن به هدف با هر نوع وسیله، حتی اگر آن وسیله دروغ و شایعه و اخبار غیر واقع باشد، در رابطه با حکومت جهل و جنون و جنایت، و حتی بخش هایی از اپوزیسیون حکومت اسلامی شایعه پراکنی می کنند. هنوز درس نگرفته ایم که دروغگوئی، شایعه پراکنی، انتشار اخبار جعلی و نادقیق روشی ست که بیش از آنکه به دیکتاتورها و مستبدان لطمه بزند به آن بخش از مخالفان و اپوزیسیونی که از وسیله دروغ، شایعه، انتشار خبرهای غیر واقع و جعلی به عنوان وسیله ای برای مبارزه با دیکتاتوری استفاده می کنند، آسیب خواهد رساند، که در حال حاضر کمترین اش ایجاد بی اعتمادی نسبت به ارزیابی ها و تحلیل ها، خبررسانی ها و احساس مسئولیت مخالفان و اپوزیسیون حکومت اسلامی ست، خطایی که مکرر تکرار می شود.

حکومت اسلامی را همانگونه که هست نشان دهیم، که خود آشکارترین واقعیتِ جهالت و جنایت و شناعت و پلیدی ست.

قطعنامه جدید پارلمان اروپا درب…

قطعنامه جدید پارلمان اروپا درب…

بازدیدها: 1

قطعنامه پارلمان اروپا درباره وضعیت حقوق بشر و سرکوب زنان در ایران

پارلمان اروپا در قطعنامه‌ای که در روز پنجشنبه ۲۸ نوامبر (۸ آذر) تصویب شد، تشدید سرکوب زنان و وخامت وضعیت حقوق بشر در ایران را محکوم کرد.

سرکوب «فزاینده و سیستماتیک زنان» در ایران

این قطعنامه به شدت نقض حقوق زنان توسط جمهوری اسلامی ایران و پلیس «اخلاق» (گشت ارشاد) آن را محکوم کرده و بر ادامه سرکوب سیستماتیک زنان در این کشور تاکید دارد. نمایندگان پارلمان اروپا تأکید کردند که این نقض حقوق بشر تحت ریاست‌جمهوری پزشکیان و با تصویب قوانین جدید از جمله قانون «حمایت از خانواده از طریق ترویج فرهنگ حجاب و عفت» در سپتامبر ۲۰۲۴ افزایش یافته است.

در این قطعنامه، به ویژه به وضعیت زنان بدون حجاب در ایران اشاره شده است که به طور مکرر مورد آزار و اذیت، بازداشت، شکنجه و حتی قتل قرار می‌گیرند.

به اینستاگرام یورونیوز فارسی بپیوندید

یکی از موارد خاص مطرح‌شده در این قطعنامه، آهو دریایی است که در اعتراض به قوانین حجاب در ۲ نوامبر ۲۰۲۴ در حیاط دانشگاه واحد علوم تحقیقات تهران لباس‌های خود را از تن درآورده و به شکلی نمادین به این قوانین اعتراض کرد. او پس از این اقدام شجاعانه، توسط نیروهای امنیتی بازداشت و با برچسب «اختلال روانی» به یک مرکز روان‌پزشکی منتقل گردید. پارلمان اروپا این اقدام را نوعی شکنجه و سرکوب سیاسی دانسته است.

پارلمان اروپا از مقامات ایران خواستار لغو فوری تمامی قوانین تبعیض‌آمیز علیه زنان و دختران شده و تاکید کرده است که باید پلیس «اخلاق» و دیگر نهادهای سرکوبگر در ایران منحل شوند. نمایندگان پارلمان همچنین خواستار آزادی فوری و بدون قید و شرط تمامی مدافعان حقوق زنان و دیگر قربانیان بازداشت‌های خودسرانه شده‌اند.

علاوه بر این، پارلمان خواستار آزادی زنان بهایی، از جمله ندا عمادی و پرستو حکیم شد که به دلیل اعتقادات مذهبی‌شان در معرض آزار و بازداشت قرار دارند.

Related

تروریستی خواندن سپاه

یکی دیگر از نکات مهم در این قطعنامه درخواست برای شناسایی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی به عنوان یک سازمان تروریستی است.

نمایندگان اروپایی در این قطعنامه این خواسته را که به صورت گذرا به آن اشاره شده، این چنین نوشته‌‌اند: «تأکید مجدد بر درخواست خود از شورای اروپا برای شناسایی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی به عنوان یک سازمان تروریستی.»

پارلمان همچنین از دولت ایران خواست که دسترسی بدون محدودیت به کمیته حقیقت‌یاب سازمان ملل و گزارشگر ویژه وضعیت حقوق بشر در ایران را فراهم کند.

در نهایت، پارلمان اروپا از کشورهای عضو اتحادیه اروپا خواسته که از جنبش «زن، زندگی، آزادی» حمایت کنند.

این قطعنامه با ۵۶۲ رأی موافق، ۲ رأی مخالف و ۳۰ رأی ممتنع تصویب شد و قرار است نسخه کامل آن در تاریخ ۲۸ نوامبر ۲۰۲۴ منتشر شود.

Related

واکنش جامعه بهاییان ایران

جامعه بهاییان ایران از قطعنامه پارلمان اروپا استقبال کردند.

مرکز جامعه بهاییان ایران در یک بیانیه مطبوعاتی که نسخه‌ای از آن روز پنجشنبه برای یورونیوز فارسی فرستاده شد نوشته است: «پارلمان اروپا با اکثریت قاطع یک قطعنامه فوری با عنوان “سرکوب فزاینده و سیستماتیک زنان در ایران” را تصویب کرده است. در این قطعنامه، بندهای E و ۳ به شناسایی آزار دولتی جامعه بهایی توسط دولت ایران از طریق یادداشت “پرسش بهایی” در سال ۱۹۹۱ پرداخته و افزایش آزار هدفمند زنان بهایی را محکوم می‌کند.»

جامعه بهاییان ایران درباره دو زن بهایی که نام‌شان در بند ۳ این قطعنامه ذکر نوشته‌اند: «ندا عمادی و پرستو حکیم که فرزندان خردسال دارند، به همراه هشت زن بهایی دیگر در ۲۰ اکتبر در اصفهان بازداشت و مجموعاً به ۹۰ سال زندان برای اتهامات مربوط به ایمان خود محکوم شدند.»Copyright AP Photo

ما از آتش‌بس در لبنان و اسرائی…

ما از آتش‌بس در لبنان و اسرائی…

بازدیدها: 0

پس از نزدیک به ۱۴ ماه جنگ میان ارتش اسرائیل و گروه نیابتی حزب‌الله لبنان، سرانجام آتش‌بس میان آن‌ها روز چهارشنبه از ساعت ۴ بامداد به وقت محلی اجرایی شد.

جو بایدن، رئیس‌جمهور آمریکا، در یک سخنرانی از کاخ سفید این توافق را «شجاعانه» و «خبری خوب» خواند و گفت این آتش‌بس به گونه‌ای طراحی شده است که «دائمی» باشد. کابینه امنیتی اسرائیل هم روز سه‌شنبه پس از سخنرانی بنیامین نتانیاهو نخست‌وزیر این کشور در حمایت از طرح آتش‌بس، آن را تصویب کرده بود.

بر اساس این توافق، حزب‌الله و اسرائیل ۶۰ روز فرصت دارند تا نیروها و تسلیحات خود را از منطقه و خط آبی (مرز غیررسمی بین لبنان و اسرائیل) و رودخانه لیتانی در حدود ۳۰ کیلومتری عمق خاک لبنان خارج کنند. مطابق این طرح، نیروهای لبنانی نیز جایگزین شبه‌نظامیان حزب‌الله خواهند شد. انتظار می‌رود ارتش لبنان تحت این توافق ۵ هزار نیرو را به جنوب کشور اعزام کند.

باید امیدوار بود که این آتش‌بس تبدیل به یک راهکار مورد توافق نهادهای بین المللی و حقوق بشری گردد و امکان گسترش این مذاکرات در منطقه غزه هم که بیش از ۵۰ هزارنفر از دوطرف کشته داده، گردد.

شورای ملی تصمیم معتقد است که تلاشهای دو طرف متخاصم در ایجاد آتش‌بس در منطقه پرآشوب خاورمیانه که بیش از ۷۰ سال ادامه دارد، بتواند با کمک و نظارت نهادهای بین‌المللی و راهکارهای مؤثر تبدیل به گامی مثبت در راستای صلح پایدار گردد.

ما اعتقاد راسخ داریم که هر آتش‌بسی، گامی ارزشمند در مسیر صلح است و فرصتی برای تجدید امید و تقویت همگرایی انسانی فراهم می‌آورد. آتش‌بس میان اسرائیل و حزب‌الله لبنان، در این زمان حساس، نشان‌دهنده توانایی بشر برای اولویت دادن به زندگی و آرامش بر ویرانی و خشونت است.

اکنون زمان آن رسیده است که این گام شجاعانه به بستری برای گفت‌وگوی پایدار و اقدام‌های مؤثر جهت ساختن آینده‌ای مشترک تبدیل شود؛ آینده‌ای که در آن همه ملت‌های منطقه از آن میان اسرائیل و فلسطین، بتوانند در کنار هم در صلح و احترام متقابل زندگی کنند و دست شبه‌نظامیانی که حکومت اسلامی با نان سفره میلیونها شهروند ایرانی زیر خط فقر مسلح می‌کند، از سر مردم منطقه کوتاه شود.

صلح، مقصدی دور نیست؛ بلکه مسیری است که با همین گام‌های کوچک و شجاعانه آغاز می‌شود. ما امیدواریم همه طرف‌ها با حفظ تعهد به این آتش‌بس، جهانی عادلانه‌تر و امن‌تر را برای نسل‌های آینده رقم بزنند.

به امید همزیستی مسالمت‌آمیز همه‌ی ملت‌ها و فرادیی بهتر برای بشریت

شورای ملی تصمیم

۸ آذر ۱۴۰۳

۲۸ نوامبر ۲۰۲۴

همزمانی پدیده های ناهمزمان در …

همزمانی پدیده های ناهمزمان در …

بازدیدها: 0

بررسی انتخابات آمریکا و حکومت جمهوری اسلامی

برگرفته از اقتصاد سیاسی

  • بخش نخست

پیش مقدمه

همزمانی پدیده‌های ناهمزمان به وضعیتی اشاره دارد که در آن، رویدادها یا پدیده‌هایی که ذاتاً به صورت مستقل و در زمان‌های متفاوت رخ می‌دهند، به گونه‌ای با یکدیگر مرتبط یا همزمان درک می‌شوند. این مفهوم بیشتر در علوم اجتماعی، روان‌شناسی، و حتی در فلسفه کاربرد دارد و اغلب به پدیده‌هایی اشاره دارد که به ظاهر ربطی به هم ندارند ولی به نوعی به صورت همزمان یا در بستر مشترک ظاهر می‌شوند.

مثلاً در روان‌شناسی تحلیلی کارل یونگ، «همزمانی» به رخدادهایی اشاره دارد که بدون رابطه علت و معلولی واضح، با هم همزمان می‌شوند و از دید شخص به شکلی معنادار به هم مرتبط می‌نمایند. این ایده بر این اساس است که ذهن انسان به دنبال الگوها و معانی پنهان است و ممکن است میان دو رویداد مجزا یک همزمانی معنی‌دار احساس کند.

در فناوری اطلاعات و سیستم‌های پیچیده نیز گاهی از همزمانی پدیده‌های ناهمزمان صحبت می‌شود، مثلاً وقتی که در یک سیستم دیجیتال چندین فرایند یا رخداد در کنار هم رخ می‌دهند ولی وابستگی مستقیم زمانی به هم ندارند و در ظاهر به صورت همزمان به یک نتیجه منجر می‌شوند.

بررسی انتخابات آمریکا و رابطه آن با حکومت جمهوری اسلامی

سوال مشخص این است که؛ آیا در حوزه سیاست مثلا در رابطه با وضعیت کنونی حاکمیت سیاسی جمهوری اسلامی با تئوری «همزمانی پدیده‌های ناهمزمان» قابل توضیح است؟

مفهوم «همزمانی پدیده‌های ناهمزمان» را می‌توان در تحلیل وضعیت سیاسی جمهوری اسلامی ایران نیز به کار برد. این مفهوم می‌تواند به ما کمک کند تا اتفاقات و رخدادهایی که ظاهراً از هم مستقل و بدون ارتباط مستقیم هستند، ولی به نوعی به صورت همزمان در فضای سیاسی و اجتماعی ایران رخ می‌دهند، را درک کنیم. در تحلیل وضعیت کنونی جمهوری اسلامی، می‌توان به چند نمونه از این نوع همزمانی اشاره کرد:

تجمعات و اعتراضات پراکنده اما همزمان: ممکن است اعتراضات مردمی در نقاط مختلف کشور، حتی در موضوعات متفاوت (مانند مسائل اقتصادی، اجتماعی یا حقوق مدنی) و بدون هماهنگی مستقیم با یکدیگر رخ دهند، ولی به نوعی همزمانی این اعتراضات نشان‌دهنده یک نارضایتی کلی و بحران مشروعیت برای حاکمیت باشد. این همزمانی گاه به نوعی نماد یا نشانه یک ناهنجاری ساختاری در نظام است که بدون نیاز به علت مستقیم و آشکار، به صورت خودجوش و همزمان بروز می‌کند، «شکل گیری گسل های اجتماعی با برساخت چنین تعریفی قابل توضیح است».

واکنش‌های بین‌المللی و داخلی: گاهی اوقات، واکنش‌های بین‌المللی به مسائل داخلی ایران (مثلاً نقض حقوق بشر یا مسائل هسته‌ای) و واکنش‌های داخلی نسبت به سیاست‌های حاکمیت (مانند ناکارآمدی نهادهای سیاسی در حوزه اقتصادی یا اجتماعی یا وجود فساد)، همزمان و به شکلی موازی شدت می‌گیرند. در ظاهر، این دو حوزه از هم جدا هستند، اما وقتی همزمان می‌شوند، می‌توانند نشان‌دهنده ضعف و ناکارآمدی در مدیریت سیاسی و دیپلماسی حاکمیت باشند.

پیشرفت و توسعه ناهمزمان در بخش‌های مختلف: در برخی از حوزه‌ها، ایران دارای دستاوردهای چشمگیری است (مانند صنایع دفاعی و هسته‌ای) در حالی که در حوزه‌های دیگری، مانند اقتصاد یا مسائل اجتماعی، مشکلات جدی دارد. این پیشرفت‌های ناهمزمان در برخی بخش‌ها و عقب‌ماندگی در بخش‌های دیگر، هنگامی که همزمان بروز کنند، ممکن است باعث ایجاد نوعی تضاد و بحران مشروعیت در ذهن مردم شود و نشان‌دهنده نبود یک برنامه منسجم جهت توسعه‌ همه جانبه و متعادل باشد.

تغییرات اجتماعی و فرهنگی در برابر ساختارهای سنتی: تغییرات فرهنگی و اجتماعی در جامعه ایران، مانند تغییر در نگرش جوانان به ارزش‌های سنتی و حاکمیتی «شکاف نسلی»، به تدریج و در ارتباط مستقیم با سیاست‌های دولت یا سنتهای فرهنگی تاریخی رخ داده است. این تغییرات فرهنگی و اجتماعی اگرچه به مرور شکل گرفته‌اند، ولی به نظر می‌رسد در همزمان شدن با برخی ناکارآمدی‌های نظام اسلامی، نوعی تضاد عمیق بین جامعه و حکومت «یا شکاف دولت- ملت» را نشان می‌دهند.

بنابراین، از منظر «همزمانی پدیده‌های ناهمزمان» وضعیت جمهوری اسلامی دچار چند گسل و چالش است؛ یعنی مجموعه‌ای از رویدادها که هر یک ممکن است به ظاهر به دلایل و شرایط متفاوت رخ داده باشند، اما با هم و به شکل همزمان بازتاب یک نارضایتی و ناهماهنگی ساختاری در نظام هستند.

توضیح انتخاب ترامپ در رهبری دولت آمریکا براساس «همزمانی پدیده‌های ناهمزمان»!

انتخاب دونالد ترامپ به ریاست جمهوری ایالات متحده می‌تواند به نوعی با مفهوم «همزمانی پدیده‌های ناهمزمان» قابل توضیح باشد، زیرا حضور او در صحنه سیاست آمریکا مجموعه‌ای از اتفاقات و روندهای به ظاهر مستقل را همزمان کرد که در نهایت به تغییرات بزرگی در سیاست داخلی و بین‌المللی منجر شد. حتی حزب دموکرات نتوانست به رویکرد حمایتی پایگاه اجتماعی خود چون «مسلمانان، کارگران و مهاجران آمریکای لاتین» به انتخاب ترامپ آگاه گردد! در این تحلیل می‌توان به برخی پدیده‌های تاثیرگذار اشاره کرد:

ظهور پوپولیسم و بحران اعتماد عمومی: انتخاب ترامپ همزمان شد با روند گسترده‌تری از بی‌اعتمادی مردم به نخبگان سیاسی و ساختارهای سنتی در آمریکا و کشورهای غربی. هرچند این بی‌اعتمادی در حال شکل‌گیری بود، انتخاب ترامپ به عنوان یک چهره غیراستاندارد و خارج از جریان اصلی سیاست، همزمان با تشدید این بحران، نشان‌دهنده نیاز جامعه آمریکا به تغییر و نارضایتی از وضعیت موجود بود. در واقع، انتخاب او تنها یک پدیده منفرد نبود، بلکه بخشی از موج بزرگتری بود که در کشورهای دیگر جهان در حوزه سیاسی نیز مشاهده می شود.

تشدید قطب‌بندی‌های اجتماعی و فرهنگی: ترامپ با اظهارنظرهای جنجالی و سیاست‌های تفرقه‌انگیز، به گونه‌ای همزمان با تعمیق شکاف‌های اجتماعی و فرهنگی در آمریکا عمل کرد. این شکاف‌ها پیش از او نیز وجود داشتند، اما حضور و شیوه رهبری او در بالا آوردن این شکاف‌ها در خودآگاه مردم مخالف از وضعیت کنونی را شدت بخشید و پدیده‌هایی چون «مهاجرستیزی، نژادپرستی و تعارضات مذهبی و فرهنگی» را از رویکرد گسست در انتخاب او به پیوست و پیمان سیاسی با او رغم زد. به‌عبارتی، پدیده‌هایی که به ظاهر مستقل از ریاست جمهوری بودند، در دوره او همزمان به سطح بالایی از تنش و نمود اجتماعی رسیدند.

بازنگری در سیاست‌های بین‌المللی: در دوره ترامپ، سیاست خارجی آمریکا از مسیری سنتی و چندجانبه به سمت ملی‌گرایی و یک‌جانبه‌گرایی تغییر کرد. این تغییر همزمان با موجی از تحولات بین‌المللی رخ داد که بسیاری از کشورها، به ویژه در اروپا و آسیا، به سمت استقلال بیشتر از آمریکا و تقویت ائتلاف‌های منطقه‌ای حرکت کردند. همزمانی این تغییرات، بازتابی از یک روند عمیق‌تر بود که روابط بین‌الملل را به سمت دوران جدیدی از رقابت‌های مستقل و گاه متضاد سوق داد.

تشدید بحران‌های اقتصادی و نابرابری: حضور ترامپ همزمان شد با افزایش نابرابری اقتصادی و نگرانی‌های عمومی در خصوص وضعیت طبقات کم‌درآمد و متوسط. هرچند این نابرابری‌ها قبلاً وجود داشتند، اما ترامپ با سیاست‌های مالیاتی خاص و حمایتش از طبقات ثروتمند، اگرچه به نوعی این بحران‌ها را تشدید کرد، اما تلاش کرد با طرح ایجاد کار و مقابله با بیکاری نقش طبقات کم درآمد و متوسط در جامعه اقتصادی آمریکا را تقویت سازد. این موضوع باعث شد که بحران‌های اقتصادی و نابرابری‌ها به شکل گسترده‌تر و همزمان با سایر مشکلات اجتماعی و جهانی در طرحهای اقتصادی دولت ترامپ جلوه نماید و طرح کاهش بحران در اقتصاد آمریکا توسط ترامپ مورد اقبال عمومی قرار گیرد.

افزایش نقش رسانه‌های اجتماعی و انتشار اطلاعات ناهمزمان: دوره ریاست جمهوری ترامپ همزمان شد با رشد چشمگیر رسانه‌های اجتماعی و انتشار سریع اخبار و اطلاعات ناهمزمان از منابع مختلف. استفاده او از توییتر و رسانه‌های اجتماعی برای ارتباط مستقیم با مردم، فضای جدیدی را ایجاد کرد که از طریق آن اطلاعات به سرعت منتشر و بحران‌های سیاسی و اجتماعی به هم پیوند داده شدند. این امر به تقویت ناهمزمانی اطلاعات و افزایش عدم قطعیت و «ریسک پذیری انتخاب بین بد و بدتر» در بین مردم دامن زد.

بنابراین، می‌توان گفت که انتخاب ترامپ و حضور او در قدرت به نوعی باعث شد تا پدیده‌هایی که به صورت مستقل و ناهمزمان در جامعه آمریکا شکل گرفته بودند، به طور همزمان به نقطه‌ای رسیدند که ترکیب و تقویت آن‌ها به تغییرات عمیق سیاسی، اجتماعی و بین‌المللی منجر شد. این نوع تحلیل نشان می‌دهد که چگونه انتخاب ترامپ در واقع بخش کوچکی از یک پازل بزرگتر بود که عناصر مختلفی را به هم پیوند داد و به وضعیت جدیدی انجامید. وضعیتی که در آن دولت تازه تاسیس آمریکا می تواند در سیاست داخلی حمایت حداکثری یابد تا در سیاست خارجی امکان موازنه قدرت بین چند جانبه گرایی را به نفع کشور آمریکا تغییر دهد.

برعلیه فراموشی

برعلیه فراموشی

بازدیدها: 0

گزارشی از وضعیت کنونی خانواده‌های دادخواه آبان ۱۳۹۸ در ایران

و شرایط فعلی زندانیان سیاسی مرتبط با این اعتراضات

گزارش زیر به بررسی وضعیت کنونی خانواده‌های دادخواه آبان ۱۳۹۸ در ایران و شرایط فعلی زندانیان سیاسی مرتبط با این اعتراضات می‌پردازد. این گزارش همچنین به تحلیل نحوه برخورد دولت با دادخواهی این خانواده‌ها و زندانیان سیاسی می‌پردازد.

اعتراضات آبان ۱۳۹۸ در ایران، در پی اعلام ناگهانی افزایش قیمت بنزین در نیمه‌شب ۲۴ آبان آغاز شد و به سرعت به شهرهای مختلف گسترش یافت. این افزایش قیمت بنزین در حالی اعلام شد که مردم از قبل تحت فشار شدید اقتصادی بودند و این افزایش باعث شد مردم دست به اعتراض زده و به خیابان‌ها آمدند. اعتراضات که در ابتدا به دلایل معیشتی شروع شد به سرعت به اعتراضات گسترده‌ تری علیه کل رژیم و وضعیت سیاسی و اجتماعی کشور تبدیل شد.

نیروهای سپاه پاسداران برای سرکوب این اعتراضات به استفاده از زور و خشونت شدید متوسل شدند. براساس گزارش‌های نهادهای حقوق بشری، دست‌کم ۱۵۰۰ نفر در این اعتراضات کشته، هزاران نفر زخمی و بیش از هشت هزار نیز بازداشت شدند. رژیم ایران مدت‌ها از اعلام تعداد دقیق کشته‌شدگان خودداری کرد و فضای رسانه‌ای و اینترنتی را برای جلوگیری از گسترش اخبار اعتراضات، محدود کرد.

اعتراضات آبان ۹۸ یکی از گسترده‌ترین و سرکوب‌شده‌ترین اعتراضات در تاریخ معاصر ایران به‌شمار می‌رود و پیامدهای آن همچنان در قالب جنبش‌های دادخواهی و تلاش خانواده‌های قربانیان برای دستیابی به حقیقت و عدالت ادامه دارد. پس از این وقایع، بسیاری از خانواده‌های جانبختگان و بازداشت‌شدگان، خواستار عدالت و پاسخگویی مقامات شدند و به این ترتیب، جنبشی به نام «دادخواهی آبان» شکل گرفت. این خانواده‌ها با چالش‌های بزرگی همچون تهدید، بازداشت، و محدودیت‌های شدید روبرو هستند.

خانواده‌های دادخواه آبان ۱۳۹۸ که خواستار دستیابی به حقیقت و عدالت شده‌اند، با فشارهای گسترده ای از سوی رژیم و وزارت اطلاعات سپاه مواجه شده‌اند. رژیم ایران به‌جای بررسی خواسته‌های آنان، به برخوردهای سرکوبگرانه و خشونت روی آورده است تا از ادامه دادخواهی و انتشار مطالبات آن‌ها جلوگیری کند. از جمله این برخورها می توان به موارد زیر اشاره کرد:

۱. احضار، بازجویی و تهدید

بسیاری از اعضای خانواده‌های قربانیان آبان ۹۸، به‌ویژه افرادی که در تجمعات سالگردها یا در مراسم یادبود فرزندانشان شرکت کرده‌اند، توسط نیروهای امنیتی احضار و بازجویی شده‌اند. بازجویی‌ها غالباً همراه با تهدید به بازداشت، فشار برای عدم انتشار اطلاعات در شبکه‌های اجتماعی و تهدید به مجازات‌های سنگین صورت گرفته است.

۲. بازداشت و حبس

برخی از خانواده‌های دادخواه آبان، به دلیل پیگیری‌های مداوم، حضور در تجمعات، و انتشار مطالب در فضای مجازی، بازداشت شده و به احکام قضایی محکوم شده‌اند. برای نمونه:

منوچهر بختیاری و ناهید شیرپیشه پدر و مادر پویا بختیاری از کشته شدگان آبان ۹۸، که پس از کشته‌شدن پسرشان به چهره های برجسته در میان خانواده‌های دادخواه آبان ۱۳۹۸ تبدیل شدند، بارها برای دادخواهی و پیگیری عدالت تلاش کرده و به همین دلیل با تهدید و بازداشت مواجه شده اند. منوچهر بختیاری به جرم دادخواهی فرزندش به سه سال و نیم حبس و زندان محکوم شده است و ناهید شیرپیشه همچنان در بند قرنطینه زندان کچویی کرج بطور بلاتکلیف محبوس شده و از حقوق اولیه محروم می باشد

شادی سیدی و از دیگر خانواده‌های دادخواه، به دلیل حضور در مراسم یادبود قربانیان یا اعتراض به برخوردهای امنیتی با اعضای خانواده‌شان، بازداشت و با احکام قضایی روبه‌رو شده‌اند.

خانواده امیررضا عبداللهی، جوان ۱۹ ساله‌ای بود که در کرج کشته شد. خانواده او، به‌ویژه مادرش، از ابتدا به‌دنبال شناسایی عوامل دخیل در مرگ او بودند. مادر امیررضا به طور علنی خواستار روشن‌شدن دلایل و عوامل کشته شدن فرزندش شد و در این راه به دفعات با تهدیدها و احضارهای امنیتی روبه‌رو شد.

خانواده ساسان عیدی‌وند که در اعتراضات تهران کشته شد. پدر و مادر او نیز از خانواده‌های دادخواه آبان ۹۸ هستند و با وجود فشارها و تهدیدها، بارها در مراسم یادبود و سالگردهای مرتبط با کشته‌شدگان شرکت کرده و خواستار پاسخگویی و اجرای عدالت شده‌اند.

خانواده محسن کرمی یکی دیگر از جان‌باختگان آبان ۹۸ بود. خانواده او، به‌ویژه مادرش، به‌دنبال حقیقت در مورد مرگ فرزندشان بودند و در نتیجه، بارها فشارهای امنیتی را تجربه کردند. خانواده کرمی نیز همچون سایر خانواده‌های دادخواه از پیگیری حقوقی و رسانه‌ای پرونده خود منع شدند.

خانواده آرشام ابراهیمی از دیگر کشته‌شدگان اعتراضات آبان بود. خانواده او نیز با توجه به فشارهای اقتصادی و امنیتی همچنان به دنبال دادخواهی هستند. آنها خواستار آگاهی عمومی از شرایط کشته شدن فرزندشان و روشن‌شدن حقایق هستند.

خانواده نوید بهبودی که در جریان اعتراضات کشته شد. خانواده او بارها تلاش کرده‌اند که یادبود او را زنده نگه دارند و درباره مرگ او اطلاعاتی را منتشر کنند. آنها نیز با فشارهای امنیتی مواجه شدند و محدودیت‌های شدیدی بر روی فعالیت‌های آنها اعمال شد.

خانواده نیکتا اسفندانی دختر ۱۴ ساله‌ای بود که در تهران در جریان اعتراضات آبان کشته شد. خانواده نیکتا، به‌ویژه مادرش، به‌دنبال شفاف‌سازی درباره مرگ او بودند و خواستار پاسخگویی از مقامات شدند. مرگ او بازتاب گسترده‌ای در رسانه‌ها داشت و خانواده‌اش نیز با محدودیت‌های زیادی مواجه شدند.

محبوبه رمضانی، مادر پژمان قلی‌پور که در آبان ۱۳۹۸ با شلیک مستقیم نیروهای حکومتی در ۱۸ سالگی کشته شد، از جمله مادران دادخواهی است که به دلیل تلاش‌های خود برای دادخواهی و عدالت، با فشارهای امنیتی و قضایی مواجه شده است. وی به دلیل شرکت در فعالیت‌های اعتراضی و دادخواهی از جمله عضویت در گروه «مادران آبان»، به احکام سنگین مانند ۱۰۰ ضربه شلاق و چندین ماه زندان محکوم شده است. اتهامات وی شامل «تبلیغ علیه نظام» و «توهین به رهبری» بوده است​​​​​​. محبوبه رمضانی اعلام کرده که سکوت نخواهد کرد و برای عدالت خون پسرش تلاش می‌کند. وی از جمله مادرانی است که در تجمعات و کارزارهای بین‌المللی نیز شرکت کرده و لباس‌های خونی فرزندش را به‌عنوان مدرکی از خشونت‌های حکومتی نگه داشته است

موارد بالا تنها چند نمونه از بازداشت خانواده های دادخواه آبان ۹۸ و تنها گوشه کوچکی از شکنجه و فشاریست که بر خانواده‌های دادخواه آبان وارد شده است.

۳. جلوگیری از برگزاری مراسم و تجمعات

مزدوران حکومتی از برگزاری مراسم سالگرد یا تجمع‌های یادبود برای قربانیان آبان ۹۸ جلوگیری کرده و خانواده‌ها را تهدید کرده‌اند که در صورت برگزاری این مراسم‌ها با برخورد قضایی مواجه خواهند شد. در بسیاری موارد، مأموران به خانه‌های خانواده‌ها یا محل‌های برگزاری مراسم وارد شده و از ادامه آن‌ها ممانعت کرده‌اند.

در چندین مورد جسد جانباخته را گروگان گرفته و تنها در ازای دریافت پول و یا سکوت خانواده جسد تحویل داده شد. برخی خانواده‌ها تحت فشار قرار گرفتند تا در قبال تحویل پیکر عزیزانشان، سکوت کنند یا علت مرگ را مطابق روایت دولتی اعلام کنند. به عنوان نمونه:

محمدجواد زاهدی، از کشته‌شدگان در ساری، تنها زمانی پیکرش به خانواده تحویل داده شد که تعهد سکوت دادند و درخواست شد او را شهید معرفی کنند اما خانواده زاهدی این درخواست را نپذیرفتند.

ماهک هاشمی، که بر اثر ضربات باتوم کشته شد، پس از پرداخت مبلغی قابل‌توجه توسط خانواده، پیکرش تحویل داده شد. علاوه بر این، خانواده‌اش تهدید شدند که درباره ماجرا اطلاع‌رسانی نکنند.

در مورد امیرحسین زارع‌زاده، معترض ۱۸ ساله، مقامات تا مدتی از تحویل جسد به خانواده وی خودداری کردند و به آن‌ها هشدار دادند که مراسم برگزار نکنند. با این حال، مادر او علناً از نقش مقامات در مرگ فرزندش صحبت کرد.

۴. فشارهای اقتصادی و شغلی

برخی از خانواده‌ها از فشارهای اقتصادی نیز آسیب دیده‌اند؛ به گونه‌ای که برخی از پدران یا مادران قربانیان تحت فشار برای استعفا از شغل خود قرار گرفته‌اند یا با تهدید به قطع کمک‌های مالی مواجه شده‌اند. تعدادی از خانواده ها به دلیل از دست دادن منبع درآمد شغلی، حتی امکان اجاره یک خانه را نداشتند. این نوع فشارهای رژبم به منظور ایجاد فشار روانی بیشتر بر خانواده‌ها و کاهش حمایت اجتماعی از آنان صورت می‌گیرد.

۵. کنترل شدید بر فضای مجازی و ارتباطات

نیروهای امنیتی همچنین از خانواده‌های دادخواه می‌خواهند که در فضای مجازی به موضوعات مربوط به دادخواهی و مطالبات خود نپردازند. در برخی موارد، حساب‌های کاربری خانواده‌ها در شبکه‌های اجتماعی به دلیل انتشار تصاویر و مطالبی در مورد دادخواهی آبان بسته شده یا مورد تهدید قرار گرفته‌اند.

۶. سرکوب روانی و فشارهای عاطفی

علاوه بر موارد فشار اطلاعات سپاه و بازداشت‌ها، نیروهای امنیتی با ایجاد فضای ترس و تهدید، خانواده‌ها را تحت فشارهای روانی و عاطفی شدیدی قرار می‌دهند. به برخی خانواده‌ها اعلام شده که اگر به دادخواهی خود ادامه دهند، با برخوردهای سخت‌تری مواجه خواهند شد و حتی تهدید به دستگیری دیگر اعضای خانواده نیز صورت گرفته است. از جمله اثرات روانی و اجتماعی که این خانواده‌ها تجربه کرده‌اند شامل افسردگی و اضطراب، انزوای اجتماعی می باشد.

بنابراین رژیم در ایران با اعمال فشارهای قضایی، بازداشت، تهدید و محدودیت‌های گسترده، تلاش دارد که دادخواهی خانواده‌های قربانیان آبان ۹۸ را سرکوب و صدای آنان را خاموش کند. این اقدامات نه تنها حقوق خانواده‌های دادخواه را نقض می‌کند، بلکه از نظر حقوق بشر و عدالت نیز محکوم است و نشان‌دهنده فضای امنیتی و سرکوبگرانه‌ای است که در مواجهه با مخالفان سیاسی و خانواده‌های قربانیان وجود دارد.

خانواده‌های دادخواه آبان ۱۳۹۸ از زمان وقوع حوادث تلاش کرده‌اند که به روش‌های مختلف صدای خود را به گوش جامعه و نهادهای بین‌المللی برسانند. مهم‌ترین خواسته‌های آنان شامل شفافیت در مورد تعداد واقعی کشته‌شدگان و زخمی‌ها، شناسایی و محاکمه عاملان خشونت‌ها، و به رسمیت شناختن حقوق قربانیان و بازماندگان آن‌ها است. خانواده های جانباختگان اعتراضات آبان ۱۳۹۸ در سال ۱۴۰۲ انجمنی را تاسیس کردند که هدف آن دادخواهی برای کشته شدگان، مستندسازی جنایات رخ داده و تلاش برای پاسخگویی عاملان این جنایت ها هستند. اعضای این انجمن خواستار اجرای عدالت برای عزیزان از دست رفته خود هستند و به دنبال تشکیل پرونده های حقوقی و اطلاع رسانی در این زمینه هستند.

در رابطه با وضعیت زندانیان سیاسی بازداشت‌شده در آبان ۱۳۹۸ می توان تاکید کرد که بسیاری از این معترضان و فعالانی که از آن‌ها حمایت کرده‌اند، دستگیر و به زندان‌های طولانی‌مدت محکوم شدند. وضعیت زندانیان سیاسی آبان ۱۳۹۸ نگران‌کننده است و آنان با فشارهای متعددی از جمله شرایط سخت زندان، محرومیت از خدمات درمانی، و محدودیت در ملاقات و تماس مواجه هستند.

در ادامه به تعدادی از این زندانیان و شرایط فعلی آن‌ها اشاره می‌شود:

نوید افکاری: از ورزشکاران کشتی‌گیر ایران که پس از شرکت در اعتراضات، دستگیر وشکنجه و مجبور به اعتراف اجباری شد. او به اتهام ساختگی قتل یک مأمور رژیم به اعدام محکوم شد. علیرغم اعتراضات گسترده داخلی و بین‌المللی، وی در شهریور ۱۳۹۹ اعدام شد. خانواده افکاری پس از اعدام نوید همچنان با فشارها و تهدیدهای امنیتی مواجه هستند.وحید افکاری برادر نوید افکاری همچنان در زندان بسر می برد و به بیش از ۵۴ سال زندان و ۷۴ ضربه شلاق محکوم شده است و بیش از سه سال در سلول انفرادی نگهداری شده است. وحید در سخنانش تأکید کرده است حاضر نیست که آزادی اش به بهای سکوت در برابر ظلم باشد.

مصطفی صالحی: از دیگر معترضان آبان ۱۳۹۸ که به اتهام ساختگی شرکت در قتل یکی از نیروهای امنیتی دستگیر و به اعدام محکوم شد. او نیز در مرداد ۱۳۹۹ اعدام شد.

محمد خنیفر و قاسم خنیفر: این دو معترض آبان که از کارگران نیشکر هفت‌تپه بودند، به اتهامات ساختگی بازداشت و به حبس‌های طولانی‌مدت محکوم شدند. این افراد علاوه بر تحمل فشارهای شدید روانی در زندان، از حقوق اولیه خود از جمله دسترسی به خدمات درمانی مناسب محروم هستند.

زهرا محمدی: فعال مدنی که در پی حمایت از خانواده‌های قربانیان آبان ۱۳۹۸ و فعالیت‌های حقوق بشری، دستگیر و به پنج سال زندان محکوم شد. او به دلیل فعالیت‌هایش برای آموزش زبان کردی و حمایت از حقوق فرهنگی و مدنی، هدف آزار و اذیت‌های اطلاعات سپاه پاسداران قرار گرفت.

عباس دریس: از بازداشت شدگان آبان ۹۸ است که به اعدام محکوم شده بود و دیوان عالی حکم اعدام او را تایید کرده که با اعاده دادرسی در دیوان عالی کشور فعلا متوقف شده است. مادر سالمند و سه فرزند عباس در بدترین شرایط روحی و مالی به سر می‌برند.

زندانیان سیاسی مرتبط با اعتراضات آبان ۱۳۹۸ با شرایط دشواری در زندان‌های ایران مواجه‌اند. براساس گزارش‌ها، شرایط بازداشتگاه‌ها و زندان‌ها شامل موارد زیر است:

۷. محرومیت از خدمات پزشکی:

بسیاری از زندانیان سیاسی به خدمات درمانی مناسب دسترسی ندارند و در برخی موارد، از درمان فوری یا اعزام به مراکز درمانی خارج از زندان محروم شده‌اند.

محدودیت‌های ملاقات و تماس: زندانیان سیاسی اغلب از تماس و ملاقات با خانواده خود محروم می‌شوند و در مواقعی نیز ملاقات‌ها به شکل محدود و تحت نظارت شدید انجام می‌شود.

فشار روانی و شکنجه: زندانیان سیاسی، به ویژه زندانیان مرتبط با اعتراضات آبان، تحت فشارهای شدید روانی و جسمی قرار دارند. برخی از این افراد گزارش‌هایی از شکنجه و آزار جسمی را به بیرون منتقل کرده‌اند.

به طور کلی، وضعیت خانواده‌های دادخواه آبان و زندانیان سیاسی مرتبط با این اعتراضات، نمادی از نقض فاحش حقوق بشر در ایران است.

این گزارش با هدف آگاهی‌بخشی و تأکید بر لزوم حمایت از خانواده‌های دادخواه و زندانیان سیاسی آبان ۱۳۹۸ تدوین شده است.

كميته مبارزه برای آزادی زندانيان سياسی

تهیه کننده: یسرا معاذی نژاد

۲۵ نوامبر ۲۰۲۴

افزایش حداقل ۴۰ درصدی نرخ سبد …

افزایش حداقل ۴۰ درصدی نرخ سبد …

بازدیدها: 0

گزارش خبری  

«داده‌ها و برآوردها نشان می‌دهد در چهار پنج ماه اخیر، هزینه‌های زندگی، حتی سبد حداقلیِ مبتنی بر خوراکی‌ها، حداقل ۴۰ درصد گران شده است، در برخی بخش‌ها گرانی حتی از این هم بیشتر است.»

به نظر می‌رسد بمب آزادسازیِ قیمت‌ها قوی‌تر و پرصداتر از همیشه ترکیده است و ترکش‌های آن به همه بخش‌های اقتصاد سرایت کرده است؛ برق و قبوض انرژی، گوشت و تخم مرغ، دلار و طلا و سکه، خودرو و مسکن در چند ماه ابتدای دولت پزشکیان با سرعت نور گران شده‌اند، خلاصه هیچ بخشی از تورم و گرانی بی‌نصیب نمانده است. «گزارش ایلنا»

داده‌ها و برآوردها نشان می‌دهد در چهار پنج ماه اخیر، هزینه‌های زندگی، حتی سبد حداقلیِ مبتنی بر خوراکی‌ها، حداقل ۴۰ درصد گران شده است، در برخی بخش‌ها گرانی حتی از این هم بیشتر است؛ چند تکه از این پازل را کنار یکدیگر می‌چسبانیم:

–  با صدور اولین دوره قبوض برق در فصل پاییز، مشخص شده که قیمت برق خانگی به طور ناگهانی ۳۸ درصد افزایش پیدا کرده است. این در حالی است که مسئولان دولت چهاردهم هیچ‌گاه به طور شفاف اعلام نکرده بودند که قرار است برق را گران کنند. هرچند دولتمردان و به طور مشخص وزیر نیرو اعلام کرده بود مسئولیتی در قبال تامین برق مردم ندارد و «بر اساس قانون مانع زدایی از صنعت برق تکلیف شده است که قیمت برق افزایش پیدا کند».

–  نرخ مصوب مرغ ۸۳ هزار و ۵۰۰ تومان و اخیرا قیمت هر کیلو مرغ کشتار کامل در فروش عمده حدود ۸۸ هزار تومان در سامانه تامین دام و طیور اعلام شده است، اما بررسی‌های میدانی نشان می‌دهد قیمت مرغ در سطح خرده ‌‌‌فروشی‌‌‌های شهر به حدود هر کیلو ۱۰۰ هزار تومان رسیده است؛ رسانه‌ها اعلام کرده‌اند که قیمت هر کیلو مرغ در برخی شهرها از ۱۰۰ هزار تومان هم تجاوز کرده است.

–  هفته آخر آبان خبر آمد که قیمت تخم مرغ در بازار نسبت به هفته‌های گذشته در هر شانه ۳۰ عددی، ۳۰ هزار تومان افزایش یافته است؛ وزارت جهاد کشاورزی، رشد قیمت نهاده‌ها را عامل اصلی گرانی تخم مرغ معرفی کرد و بعدتر این گرانی تکذیب شد؛ نمایشی از  دور باطلِ تایید، تکذیب و سپس استدلال‌تراشی بازهم تکرار شد.

– در روزهای اخیر، ایران خودرو و سایپا یک شبه قیمت محصولات خود را ۳۰ درصد گران کردند؛ هرچند مدتهاست که کارگران، معلمان و پرستاران از دایره‌ی متقاضیان خودرو، این کالای ابرنجومی، بیرون افتاده‌اند.

– بررسی زیرشاخه‌های تورم برای آبان ماه از آن حکایت دارد که بخش مسکن پیشتاز رشد تورم بوده است؛ به نحوی که تورم سالانه مسکن برای آبان ماه با رشدی ۴۱.۷ درصدی، تورم نقطه‌ای مسکن با افزایشی ۳۹.۶ درصدی و تورم ماهانه آن با افزایشی ۳.۱ درصدی اعلام شده است.

– شنبه ۳ آذر ماه، روند قیمت شاخص‌های ارزی در معاملات غیررسمی بازار ارز تهران افزایشی بود. دلار آزاد که در واپسین معاملات نقدی روز پنج‌شنبه فعالیت خود را در رقم ۶۹ هزار و ۳۵۰ تومان به پایان رسانده بود، در بازار روز شنبه رشد قیمت نسبتا قابل توجهی را تجربه کرد و به ۷۰ هزار تومان رسید.

خب در کنار این پازلِ ناگوار که تابلویی روشن از افزایش حداقل ۴۰ درصدی هزینه‌های زندگی مردم در چند ماه اخیر است، گزارش اخیر مرکز آمار ایران را قرار می‌دهیم: درآمد مردم نسبت به ۱۰ سال پیش، ۲۰ درصد کاهش یافته است! مرکز آمار ایران اخیرا آماری از درآمد خالص ملی سرانه تا سال ۱۴۰۲ منتشر کرده است. این گزارش نشان می‌دهد وضعیت درآمد خالص ملی سرانه در سال ۱۴۰۲ نسبت به سال ۱۳۹۰، دقیقاً ۲۰ درصد کاهش یافته است. بنابراین در حالیکه در چند ماه اخیر هزینه‌های زندگی حداقل ۴۰ درصد بیشتر شده، مسیر کاهش درآمد سرانه‌ی مردم با شتاب ادامه دارد؛ هیچ خبری از بهبود وضعیت معاش مردم نیست.

«حسین حبیبی» فعال کارگری با بیان اینکه قیمت اقلام سبد غذایی همچان درحال افزایش است و این یعنی گسترش فقر غذایی؛ گفت: هزینه‌های ‌برق، آب، گاز و تلفن همچنان درحال افزایش است و اضافه شدن قطع برق  یعنی فلج شدن مردم. آقای رئیس جمهور، این جمله‌ی شما در چند روز گذشته که گفتید من خودم درخانه لباس گرم می‌پوشم، توهین‌آمیز و شانه از زیر بار مسئولیت خالی کردن است و دیگر هیچ….

او اضافه می‌کند: هزینه‌های خرید و اجاره مسکن و مصالح آن همچنان درحال افزایش است، این هم یعنی تنزل روابط خانوادگی و اجتماعی و افزایش کارتن‌خوابی و پشت‌بام خوابی. قیمت خودرو و لوازم یدکی آن همچنان درحال افزایش است؛ هزینه‌های درمان و بهداشت همچنان درحال افرایش است که سلامت روح و روان و جسم مردم را به خطر می‌اندازد. کارگران در اقصی نقاط کشور توان اداره زندگی، تشکیل خانواده و فرزندآوری و تهیه سرپناهی به نام مسکن را ندارند؛ بحران تا مغز استخوان‌شان رفته، تورم امان‌شان را بریده است.

«فرامرز توفیقی» فعال کارگری با تایید افزایش حداقل ۴۰ درصدی نرخ سبد معیشت از زمان روی کار آمدن دولت پزشکیان گفت: ظرف این چندماه حداقل ۳۸ تا ۴۰ درصد هزینه‌های زندگی روزمره مردم را افزایش داده‌اند و جالب است که بهانه‌شان برای آزادسازی این است که مصوبه‌های گرانی مال دولت قبلی است و ما آن‌ها را با تعدیل اجرایی کرده‌ایم! سوال این است که چرا مردم به شما رای دادند؟! شما با شعار تغییر آمدید! دولت و مجلس، توی دل مردم را خالی می‌کنند که ناترازی داریم و کمبود داریم و همه چیز بیشتر گران خواهد شد؛ با این حساب، عامدانه به تورم انتظاری هم دامن می‌زنند!

او با تاکید بر اینکه «آزادسازی قیمت‌ها با سرعت وحشتناکی در حال پیشتازی‌ست» ادامه می‌دهد: از صحبت‌های دولت و نمایندگان مجلس این چنین برمی‌آید که مسئولان اقتصادی دست‌ها را بالا برده و تسلیم شده‌اند؛ به مردم رسماً می‌گویند اوضاع خراب است و کاری نمی‌شود کرد! داده‌ها را ببینید، در آبان اعلام شد فقط ۴۵ درصد تورم مسکن داشته‌ایم؛ سه سال تورم بالای ۴۰ درصد داشته‌ایم که در کل تاریخ ایران بی‌سابقه بوده است؛ بنابراین باید گفت سقوط خانواده‌های کارگری در سیاه‌چاله‌ی بحران معیشت، نقطه‌ی ایست و توقف ندارد.

در این بین، کدهای صحبت‌های پزشکیان در سخنرانی ۲ آذرماه، «وخامت اوضاع» و ناتوانی مسئولان را نشان می‌دهد: «امروز در کشور با انواع مشکلات مواجه هستیم؛ ناترازی‌هایی زیادی در آب، برق، گاز و محیط زیست داریم، ناترازی‌هایی که بعضی‌های آن در لب پرتگاه است….».

اما آیا دولت برای نجات خود از لبه پرتگاه، دستاویزی بهتر از سبد خالی معیشت مردم پیدا نکرده است؟ آیا بهتر نبود به جای اینکه مردم فرودست را دچار «تعدیل» کنند، سراغ نهادهای خاص، فربه و معاف از مالیات بروند؟ دریغ که ساده‌ترین راه را برگزیده‌اند، از برق تا تخم‌مرغ همه چیز را گران کرده‌اند….!

سایت بهار نیوز- ۵ آذر ۱۴۰۳

۲۵ نوامبر ۲۰۲۴