by سروش آزادی | 27.ژوئن 2023 | مقالات
«آرزوی سوسیال دموکرات ها همبستگی و روابط سازنده در میان مردم، و درهمه ابعاد آن است. نباید از تکرار آنچه هدف سوسیال دموکرات هاست غافل شد، هدف: داشتن جامعه ای است آزاد از سلطه گری و سلطه پذیری، جامعه ای بدون تمایزات طبقاتی، جامعه ای بدون جداسازی های نژادی و مذهبی و یا قومی، جامعه ای بدون پیشداوری و تعصب و تبعیض، جایی که به حضورهمه نیازهست و برای همه جا هست، جایی که هر کس حق مساوی و ارزش مساوی دارد، جایی که هر کودکی بتواند رشد کند و انسان بالغی بشود مستقل وآزاد، جایی که هر کس آزاد است بعنوان یک فرد مستقل رشد و پیشرفت کند و نیز آزاد است در همکاری برابر و وفادارانه با دیگران برای یافتن بهترین راه حل ها برای مشکلات اجتماعی تلاش کند و ارایه طریق نماید». (منبع: سایت آزادی و عدالت اجتماعی– چرا سوسیال دموکراسی/ برگرفته از گفت و گوی مهدی ذوالفقاری (رادیو پویا – برکلی) با مسعود نقره کار در بارۀ سوسیال دموکراسی- ۲۸ اکتبر ۲۰۱۸).
سوسیال دموکراسی در پروژهای میدانی بیشتر قابل تحقق است
در تحلیل نیروهای مرجع اینطور به نظر می رسد که «سوسیال دموکراسی» اگرچه خوانش های ایدئولوژیک دارد، اما به عنوان یک پروژه محسوب می شود. بنابراین ترکیبات ایدئولوژیک در کاربرد آن می تواند خطرات و تفکرات استبدادی و کهن سوسیالیستی را چون گذشته بر دموکراسی و آزادی اجتماعی حاکم سازد! اما تاکید به پروژه آیا نوعی استبداد و تمامیت خواهی را می تواند تشدید نماید؟ به نظر نویسنده، مبارزات پروژه محور امکان انحراف از آرمانهای را ضعیف می سازد. شاید به این دلایل است که نیروهای مرجع در اپوزسیون باور به حرکتهای فراگرایشی و غیرایدئولوژیک دارند. که اینگونه فعالیتها پاسخ های درخوری هم به دست آورده است.
این تاکید براین محتوا استوار است که؛ پس از انقلاب زن زندگی آزادی، جامعه ایران نیاز دارد که در پی رفع ابربحرانهای ساختاری چندجانبه حوزه های «سیاسی- اقتصادی و فرهنگی» در هم تنیده امروز، بیش از آنکه به آرمانهای بی پایه و اساس دور از تطبیق با روند تحولات اجتماعی، تاکید نماید، با نگاه دیالکتیکی (هگلی آن)، رویکردهای تحولگرایانه متناسب با روند تدریجی را ممزوج با بینش انقلابی، مورد تحلیل قرار دهد. در واقع انقلاب حاصل «کنش های جمعی مقرر در زمان با اهداف والای انقلابی است»! سرشت چنین فهمی از چندجانبه گرایی فلسفی نیاز به یک همبستگی فکری در میان نیروهای مرجع انقلاب اجتماعی در ایران، و متناسب با وجوه ایدئولوژیک آنان دارد. بنابراین وجود بسترها و فهم از مقولاتی چون «رفاه عمومی، دموکراسی حداقل – حداکثری، آزادی های اجتماعی، و جامعه مدنی پویا در همسازی با ساختار دولت غیرایدئولوژیک»، نوعی از تعریف استراتژیک از فرایندها و زمینه های رفع چنین بحرانهای ساختاری و ایجاد سازگاری عمومی در میان نیروهای انقلابی است. اما تحقق این مهم به رفع تضادهای ایدئولوژیک میان احزاب ساختاری و کاهش آن به حداقلها میسر است تا فرایند تحقق مبانی فوق ممکن شود.
به این منظور درگیری فکری و گفتمان سازی پی درپی در روند تحولات ساختاری پیش روی از الزامات تحقق چنین راهکارهایی است. و نتیجه می گیریم که روند تدریجی دستیابی به این رویکرد از وجود بسترهای گفتگو یا حضور در حداقل هایی از بسترهای دموکراتیک می گذرد. به این صورت نیاز است تا باورمندان به دموکراسی (حال به هر مضمون و فهمی)، بتوانند در کنار یکدیگر به ایجادچنین بسترهایی یاری رسانند که در کوتاه مدت می تواند برای آنان سود مشخصی نداشته، که هزینه هایی هم تحمیل سازد! پس گفتمان سازی نیاز به نیروهایی پروژه ای با باورهای استراتژیک دارد. که از هزینه های کوتاه مدت عبور کرده اند اما درمبانی درازمدت و راهبردی توافق و همگرایی میدانی دارند.
شورای ملی تصمیم «شمت» از جمله جریاناتی است که در همگرایی سیاسی- استراتژیک تلاش دارد تا گفتمانهای سیاسی درون گروهی را به گفتمانهای ملی و فراگرایشی ارتقاء دهد. که البته تجربه اندکی از چنین خوانشی در مبارزه فراگیر میان نیروهای ساختاری وجود دارد. با توجه به این که بر حسب تجربه میدانی- مبارزاتی، بهترین راهکار در اتحاد فراگیر و همبسته در عبور از مرحله فروپاشی به چنین گفتمانی گره خورده است. پس لازم می آید تا نیروهای اجتماعی با تامل به چنین راه حلهایی برای عبور از حکومت مستبد دینی در ایران امروز، به همگرایی میان خود از طریق پروژه های تئوریک- میدانی هم راستا با مبانی استراتژیک بپردازند. تا نه تنها از مبانی عدول نکنند که نسبت به گذشت در هم افزایی پیشی گیرند و برای رفتن جمهوری اسلامی موثر واقع گردند.
زنده باد آزادی و برابری
زنده باد دموکراسی
دوشنبه ۲۶ یونی ۲۰۲۳
by سروش آزادی | 23.ژوئن 2023 | مقالات
سرکوب” یکی از ویژگیهای اصلی نظامهای استبداد دینی است. این نظامها با سرکوب سعی در تثبیت قدرت و حفظ مشروعیت خود دارند. در ایران، حکومت جمهوری اسلامی به عنوان یک رژیم توتالیتر با استفاده از راهبردهای متعددی، جریانات ساختاری را سرکوب کرده و مانع از بروز و توسعه آنها شده است. جریانات ساختاری شامل گروهها، احزاب سیاسی و نیروهای اجتماعی هستند که از قدرت مقابله با مشروعیت حاکمیت در سطح ملی و جهانی برخوردار هستند. جریانات ساختاری به دلیل “قدرت سازماندهی و همبستگی اجتماعی، تعامل دیپلماتیک با قدرتهای غربی، به خصوص جوامع اروپایی و ایالات متحده آمریکا، و برنامهریزی در مدیریت کلان” به طور بالقوه به عنوان آلترناتیوی برای جمهوری اسلامی در نظر گرفته میشوند.
اگرچه سرکوب جریانات سیاسی اپوزیسیون به عمر تاسیس جمهوری اسلامی در دهه ۶۰ هجری می رسد. اما در این فرایند احزاب در خارج از کشور شانس رشد و تحول یافتند، به آداب دموکراتیک خو گرفتند، امکان همگرایی مابین آنان افزایش یافت و تحولات تدریجی و رو به رشدی را طی کردند که همسازی زیادی با مبانی حقوق بشر داشت، که همگرایی با نهادهای جامعه مدنی و دولتهای غربی حاصل آن بود.
جامعه ایران پس از انقلاب زن زندگی آزادی، تحولات بزرگی را تجربه می کند که نشان می دهد تاثیر نیروهای ساختاری از جمله سازمانهای سوسیال دموکرات، احزاب کرد و اتنیک، مشروطه خواهان و سازمان مجاهدین خلق، بر نگاه قدرتهای غربی چشم گیر بود. رشد مبانی تئوریک احزاب سیاسی به مرحله «ملت – دولت» سازی رسیده و پراتیک سیاسی و میدانی در این حوزه توانست از آنان «آلترناتیوهای سیاسی» بسازد. پویش در تحولات میدانی و بسیج ایرانیان خارج از کشور در حمایت از جنبش های سه گانه «صنفی، مدنی و سیاسی»، و پی گیری در مناسبات دیپلماتیک با دول غربی تردیدهای زیادی در ماندگاری حکومت منفور جمهوری اسلامی ایجاد کرد!
حملات نظامی به قرارگاههای احزاب کرد در اقلیم کردستان عراق طی ماههای اخیر، و یورش صدها نفر از نیروهای پلیس کشور آلبانی با توجیه تحقیق قضایی به کمپ اشرف ۳ با چنین تحلیلی قابل توضیح است. که می توانیم نگرانی بخشی از دولتهای غربی، کشورهای خاورمیانه و حکومت جمهوری اسلامی را به اپوزیسیون آلترناتیو، خصوصا در مورد نیروهایی که در بالا ذکر آن رفت- نشان دهیم و راهبردهای موازی چند گانه جمهوری اسلامی برعلیه اپوزیسیون ساختاری را مورد تامل قرار دهیم.
در این مقاله، با تاکید بر نظریه هانا آرنت درباره نظامهای توتالیتر، نشان خواهیم داد که جمهوری اسلامی از ابزارهای موازی توتالیتر برای سرکوب و جلوگیری از بروز و توسعه جریانات ساختاری استفاده میکند. در ابتدا به بررسی بعضی از رویدادهای این مهم می پردازیم، پس از آن راهبردهای سرکوب در نظام جمهوری اسلامی وارسی می شود. و در پایان، نتیجه خواهیم گرفت که جمهوری اسلامی در حال حاضر در مرحله فروپاشی قرار دارد و دولتهای غربی نگران بحرانهای فزاینده پس از فروپاشی قرار دارند و حاضر نیستند ریسک تغییر حکومت را با یک آلترناتیو تازه ای جایگزین سازند، که از مطالباتی انقلابی برخوردار بوده و بعدها می تواند خطری برای منافع کوتاه مدت یا بلند مدت دوستان خاورمیانه آنان باشد. خصوصا که غرب در یک مبارزه جهانی با چین و روسیه قرار دارد!
حمله سازمان یافته جمهوری اسلامی به سازمان مجاهدین خلق، احزاب کرد و اتنیک
از بدو انقلال ژینا «زن زندگی آزادی»، اپوزیسیون در خارج از کشور حمایت وسیعی از جنبش داخل به عمل آورده است. بی تردید حمایت و همگرایی و همبستگی جامعه مدنی شامل جنبش های صنفی و مدنی، در کنار نیروهای سیاسی داخل و خارج از کشور به یکی از بزرگترین تحولات چهاردهه مبارزات انقلاب ایرانزمین برعلیه حکومت جمهوری اسلامی تبدیل شد. همزمانی مبارزاتی با تجمیع مطالبات عموم اقشار و طبقات اجتماعی موجب شد که جریانات ساختاری در حمایت از جنبش داخل جلودار و در مشروعیت زدایی از حاکمیت بیشترین تلاش را در سطح ملی، منطقه و جهانی انجام دهند.
همانطور که آمد نیروهای اپوزیسیون «قدرت سازماندهی و همبستگی اجتماعی، تعامل دیپلماتیک با قدرتهای غربی بویژه جامعه اروپای مرکزی و ایالات متحده آمریکا و برنامه ریزی استراتژیک» دارا هستند و به درست توانستند با بسیج حداکثری ایرانیان خارج از کشور به مبارزه با جمهوری اسلامی اشکال تازه ای بخشند.
با فعالیت های گسترده سیاسی و دیپلماتیک سازمان های سیاسی (مجاهدین خلق و احزاب کرد و اتنیک و مشروطه خواه) جمهوری اسلامی بیش از انقلاب ژینا بی اعتبار و ناکارآمد جلوه کرد. درروابط گسترده با پارلمانهای کشورهای اروپایی و دولت آمریکا، نشانه های بدیل سیاسی و جایگزین حکومت جمهوری اسلامی بسیار تقویت شد. بعضی از پارلمانها و نمایندگان سیاسی کشورهای اروپایی و آمریکا نه تنها در رفتن حکومت جمهوری اسلامی تردید نداشتند، که «لحظه شماری» می کردند! دیگر برای آنان زمان رفتن حکومت اسلامی مورد سوال بود. زیرا به عینه دریافته بودند که آلترناتیوها کم نیستند و جریانات ساختاری ثابت کردند که دولتهای غربی با رفتن حکومت جمهوری اسلامی، منافع بیشتری خواهند داشت. خصوصا هم سازی در مبانی ارزشی و حقوق بشری و انسانی و مدرنیت استوار بر «دولت- ملت» ی که وجوه اشتراک زیادی با دموکراسی نوع این کشورها دارد.
حال چرا باید جریانات ساختاری ضعیف شوند. یا حداقل آنکه چرا جریانات رادیکال و با برنامه حزبی و مدیریت کلان می بایست در شرایط کنونی ضعیف گردند؟ برای پاسخ به این مهم ناچارا به اخبار و وقایع اخیر و خصوصا مرتبط با حمله به کمپ اشرف مروری می اندازیم:
رویداد حمله به کمپ اشرف ۳ (سازمان مجاهدین خلق):
- درگیری پلیس آلبانی با سازمان مجاهدین خلق در کمپ اشرف: ۱ کشته و صدها زخمی (۲۰ ژوئن ۲۰۲۳)
- شورای ملی مقاومت ایران: فرانسه به فشار جمهوری اسلامی تسلیم شد (۲۰ ژوئن ۲۰۲۳)
- حکومت آلبانی: حمله به کمپ اشرف ۳ حق قانونی ما بود (۲۱ ژوئن ۲۰۲۳)
- سازمان مجاهدین خلق: حکومت آلبانی با حکومت ایران هم پیمان شده است (۲۱ ژوئن ۲۰۲۳)
- سازمان ملل: نگران حال و روز ساکنان کمپ اشرف ۳ هستیم (۲۲ ژوئن ۲۰۲۳)
حملات به احزاب کرد ایران:
- در ۲۱ ژوئن ۲۰۲۳، جمال بزرگپور، عضو کمیته مرکزی سازمان کردستان حزب کمونیست ایران – کومله -، اعلام کرد که حکومت قصد دارد با استفاده از زور و تهدید نظامی، جنبش کُرد را شکست دهد.
- در چند ماه اخیر، جمهوری اسلامی ایران چندین بار با استفاده از موشک و پهپاد به مقرهای احزاب کردستانی مستقر در اقلیم کردستان عراق حمله کرده است.
- در ۱۴ نوامبر ۲۰۲۲، حملات موشکی سپاه به مواضع احزاب کردستانی در عراق، دستکم یک نفر کشته و بیش از ده نفر زخمی شدند.
راهبرد(های) سرکوب در حکومت جمهوری اسلامی
جمهوری اسلامی درکنار عملیات نظامی- امنیتی، از طریق راهبردهای موازی دیگری هم به ناتوان سازی احزاب ایرانی اقدام می کند. برخی از این راهبردها عبارتند از:
- سیستم امنیتی و نظامی: جمهوری اسلامی برتری بالایی در حوزه امنیتی و نظامی بدست آورده و از طریق نهادهای متعدد امنیتی- نظامی، جریانات مخالف را سرکوب میکند. این شامل استفاده از سرویس اطلاعاتی و امنیتی، حبس و بازداشت فعالان و رهبران این جریانات، محدودسازی فعالیتهای آنها و نظارت امنیتی برفضای سیاسی و اجتماعی می شود.
- محدود کردن فضای سیاسی: حکومت جمهوری اسلامی سیاستهایی را برای محدود کردن فعالیتهای سیاسی و جریانات مخالف در فضای سیاسی ایجاد میکند. این شامل ممنوعیت فعالیت احزاب سیاسی مخالف، مسدود کردن اینترنت، رسانهها و سانسور اطلاعات، محدودیت در حق تجمع و اعتراضات عمومی، و ممانعت از فعالیتهای مدنی است.
- استفاده از ابزارهای دیپلماتیک و نظامی: حکومت جمهوری اسلامی تلاش میکند با استفاده از ابزارهای دیپلماتیک و نظامی، جریانات ساختاری مخالف را تحت فشار قرار داده تا از انتقادات و تلاشهای بینالمللی آنان جلوگیری کند. این شامل قراردادهای مالی با کشورهای پناهنده پذیر ایرانی، آدم ربایی و استرداد شهروندان خارجی یا دوتابعیتی، حمایت از دولتهای متخاصم کشورهای غربی چون کشور چین و روسیه و شرکت در جنگ های نیابتی می باشد.
- بیاعتبارسازی: حکومت جمهوری اسلامی تلاش می کند تا از طریق بیاعتبارسازی جریانات ساختاری مخالف، مشروعیت آنها را ضعیف کند. این شامل حملات سایبری، توزیع اطلاعات تبعیضآمیز و افشای اطلاعات نادرست، تبلیغات منفی، توهین به فعالان این جریانات، استفاده از رسانههای داخلی و خارجی برای تشویق عمومی به عدم پشتیبانی از آنها، و ایجاد جنگ روانی در میان نیروهای اپوزیسیون و ایرانیان است.
- نقش دولتهای غربی نیز در به زیر کشیدن جریانات ساختاری مخالف در ایران قابل بررسی است. برخی از دولتهای غربی از ابزارهای سیاسی، اقتصادی و دیپلماتیک برای تضعیف و سرکوب این جریانات استفاده میکنند. به عنوان مثال، تشویق و حمایت از گروهها و احزاب سیاسی که وابسته غیرمستقیم به نهادهای نظامی- امنیتی و فرهنگی- اجتماعی جمهوری اسلامی هستند. در این راستا نهادهای مدنی ایرانیان چون «نایاک و یا سایتهای خبری و تصویری و برنامه های تلویزیونی» وابسته به جمهوری اسلامی توانسته در تضعیف جریانات ساختاری مخالف در ایران مؤثر باشد.
نتیجه
جنبشهای توتالیتر پیامد بحرانی ژرف در جهان مدرن هستند و با خود گونه کاملا تازهای از دولت را به همراه آوردهاند. این دولت تازه را میتوان بیش از هر چیز با دو ویژگی مشخصکرد: “ایدئولوژی” و “ترور”. منطق اندیشهی ایدئولوژیک، اصل رفتاری دولت توتالیتر، و ترور، سرشت آن را میسازد. آرنت حکومت توتالیتر را در رژیم ناسیونال سوسیالیستی آلمان و نیز در نظام شوروی (تا مرگ استالین در سال ۱۹۵۳) تحقق یافته میبیند و این دو رژیم را جلوههای گوناگون “حاکمیت تام” ارزیابی میکند. به باور او، رژیم توتالیتر، تنها در پی قدرت و حاکمیت نیست، بلکه فضای امر سیاسی را یکسره منهدم میکند. از این رو، استعداد انسان برای اقدام مشترک مجال بروز نمییابد. (برگرفته از مقاله هانا آرنت؛ پژوهشگر ژرفکاو نظامهای توتالیتر- بهمن مهرداد / ۱۲ آذر ۱۳۹۴- رادیو آلمان)
از بدون تاسیس حکومت جمهوری اسلامی در ایران تمرکز بر سرکوب جریانات و احزاب مخالف، یکی از راهبردها در تثبیت موقعیت سیاسی بوده است. این جریانات ساختاری شامل گروهها، احزاب سیاسی، و نیروهای اجتماعی هستند که از قدرت مقابله با حاکمیت در سطح ملی و جهانی برخوردار بودند. زیرا جریانات ساختاری به دلیل «قدرت سازماندهی و خلق همبستگی اجتماعی، برنامه ریزی استراتژیک، و توانایی در تعامل دیپلماتیک با قدرتهای غربی بویژه اروپا، کانادا، ایالات متحده آمریکا» به طور بالقوه آلترناتیو جمهوری اسلامی محسوب می شوند.
نباید نادیده گرفت که مهار احزاب ایرانی در انقلاب زن زندگی آزادی به تمایل کشورهای پیشرفته هم مربوط بود! اپوزیسیون ایران اگر متحد شود می تواند صدها هزار ایرانی را (مورد تظاهرات برلین) به خیابان بیاورد و با تاثیر بر افکار عمومی جهان رژیم جمهوری اسلامی را به زیر کشد. و این موضوع با منافع آن کشورها قطعا در تعارض بود و شاهد هستیم که مذاکره و تصامح با آن حکومت مستبد را ادامه دادند، تروریستی چون اسدالله اسدی را آزاد کردند، به کمپ اشرف حمله کردند، دولت آمریکا حمایت کرد و معاملات تجاری همچنان ادامه دارد… و بنابراین لازم است تا نقش دولت های غربی و حکومت جمهوری اسلامی در سرکوب جریانات ساختاری که با جنبش زن زندگی آزادی همراه هستند، در یک تحلیل مشترک مورد نظر قرار گیرد.
پس یکبار دیگر به طرح این سوال مهم می پردازیم که براستی چرا سازمان های سیاسی مختلف، از جمله سازمان مجاهدین خلق، احزاب کرد و دیگر احزاب اتنیک و مشروطه خواه، درهمکاری مشترک جمهوری اسلامی و قدرت های غربی، بی اعتبار و تحت فشار قرار می گیرند؟! آیا همگرایی ما بین نیروهای ساختاری و اتحاد اپوزیسیون در یک راهبرد مشترک ضرورت تاریخی امروز جامعه ایران است؟
۲۳ یونی ۲۰۲۳
by سروش آزادی | 21.ژوئن 2023 | مقالات
آغاز
سازمان امنیت داخلی کشور آلمان امروز گزارش مفصلی را در رابطه با اهداف تروریستی نهادهای جاسوسی جمهوری اسلامی در خارج از کشور خصوصا در رابطه با کشور آلمان مورد بررسی قرار داده است.
گزارش سال ۲۰۲۲ سازمان امنیت داخلی آلمان به “تروریسم دولتی”و فعالیتهای اطلاعاتی و امنیتی جمهوری اسلامی ایران اشاره میکند. فعالیتهای سایبری، پیگرد اپوزیسیون، خطرات سفر به ایران از موارد این گزارش است. (https://p.dw.com/p/4Sqb4)
نانسی فِزر، وزیر کشور آلمان و توماس هالدِنوانگ، رئیس “اداره فدرال حفاظت از قانون اساسی” (BfV) که سازمان امنیت داخلی آلمان است، روز چهارشنبه ۲۰ ژوئن ۲۰۲۳ (۳۰ خرداد ۱۴۰۲) گزارش سال ۲۰۲۲ این نهاد امنیتی و اطلاعاتی آلمان را ارائه دادند که در ۳۸۰ صفحه در پایگاه اطلاعرسانی این نهاد در دسترس همگان است.
در این گزارش فعالیتهای تمام جریانهای سیاسی، مذهبی و دولتهای بیگانه در حوزههای گوناگون و در سطح آلمان مورد بررسی قرار گرفتهاند. اما آنچه که می تواند در رابطه با ایران مهم تلقی شود به بخشی از این گزارش اختصاص دارد که در توضیح نفوذ “سرویسهای اطلاعاتی جمهوری اسلامی ایران” در میان نیروهای اپوزیسیون خارج از کشور از جمله در آلمان است.
آنچه که این گزارش به نیروهی اپوزیسیون می آموزد؟
گزارش سازمان امنیت داخلی آلمان بر روی فعالیتهای تروریستی جمهوری اسلامی در داخل و خارج از کشور تمرکز دارد. طبق این گزارش، هدف اصلی تروریسم دولتی ایران تغییر صورتبندی نیروهای سیاسی در شیوه فعالیتهای انقلابی «جنبش زن زندگی آزادی» است. از دیدگاه حکومتگران ایران، گروهها و افراد مستقل مخالف در داخل و خارج، به عنوان تهدیدی برای ادامه حیات رژیم محسوب میشوند. بر اساس گزارش، این تهدیدات به ویژه در مورد اعتراضات علیه رهبری نظام و تظاهرکنندگان، که از سال ۲۰۲۲ جریان دارند، مشهود بوده است.
گزارش سازمان امنیت داخلی آلمان بیان میکند که نقش تروریسم دولتی جمهوری اسلامی در خارج از کشور به ویژه در آلمان، ترکیبی از فعالیتهای سایبری، پیگرد اپوزیسیون و خطرات سفر به ایران را شامل میشود. سرویسهای اطلاعاتی جمهوری اسلامی ایران تلاش میکنند به وسیله حملات سایبری اطلاعات را از نیروهای اپوزیسیون جمعآوری کنند و در فعالیتهای تروریستی دولتی استفاده کنند. این حملات سایبری بیشتر به شکل اسپیر فیشینگ انجام میشوند و از بدافزارهای قابل دسترس و بدافزارهای ساخته شده توسط خود جمهوری اسلامی استفاده میکنند. همچنین، باجافزارها نیز به منظور برانگیزاندن ظاهر حملات سایبری از سوی مجرمان سایبری مورد استفاده قرار میگیرند.
علاوه بر تهدیدهای سایبری، نهادهای امنیتی و اطلاعاتی جمهوری اسلامی ایران نیز در خارج از کشور فعالیت دارند. این گزارش به نقش تمرکز اصلی واجا (وزارت اطلاعات جمهوری اسلامی ایران) در فعالیتهای تروریستی دولتی اشاره میکند. علاوه بر وزارت اطلاعات، نیروی قدس سپاه پاسداران نیز در آلمان فعال است. تلاش در خنثی سازی فعالیتهای اپوزیسیون و مجازات مخالفینی که باور به براندازی جمهوری اسلامی دارند، از جمله اهداف اصلی تروریسم دولتی است. از طریق حملات سایبری و استفاده از بدافزارها و ابزارهای حمله، جمهوری اسلامی اطلاعات را از ایرانیان ساکن در آلمان جمعآوری میکند و در انجام فعالیتهای تروریستی دولتی استفاده میکند. اهداف اصلی تروریسم دولتی شامل مرعوب ساختن و خنثی کردن فعالیت مخالفان داخلی و خارجی، و مجازات آنان، و استفاده از اطلاعات جمعآوری شده در فعالیتهای تروریستی دولتی است. از اواخر سال ۲۰۱۳، جمهوری اسلامی ایران از حملات سایبری با استفاده از تکنیکهایی مانند اسپیر فیشینگ استفاده کرده است و به طور مداوم مهارتهای خود را در این زمینه توسعه میدهد.
این گزارش هشداری است به بخشی از نیروهای اپوزیسیون که بدون توجه به راهبردهای سرکوب حکومت جمهوری اسلامی بر طبل جدایی می کوبند و به ناسازگاری بر همبستگی عمومی می افزیند.
۲۱ ژوئن ۲۰۲۳
by سروش آزادی | 13.ژوئن 2023 | مقالات
سرآغاز
چگونه است که در یک کشور زندگی کنید که حکومت آن به شما حق انتخاب، بیان، تجمع و تشکل را ندهد؟ چگونه است که در یک کشور زندگی کنید که حکومت آن هرگونه مخالفت و اعتراض را با خشونت و سرکوب پاسخ دهد؟ چگونه است که در یک کشور زندگی کنید که حکومت آن به شما دروغ بگوید، شما را با تبعیض از منابع و فرصت های عادلانه محروم کند؟ این وضعیت هایی هستند که مردم ایران با آن مواجه می باشند. برای جلوگیری از انواع سرکوبها، بسیاری از شهروندان به فعاليت های صنفی- مدنی و سیاسی پرداخته اند. این فعاليت ها شامل استفاده از روش های غیر رسمی مانند اعتراض، تظاهرات، اعتصاب، تشكيل گروه های فشار، حملات نظامی و ديگر روش های خلاقانه بکار رفته است تا به تضعیف نظام حاکم منجر شود.
by سروش آزادی | 9.ژوئن 2023 | مقالات
سرآغاز
«مخاطبشناسی» شناخت و بررسی ویژگیها، نیازها، انتظارات و رفتارهای مخاطبان یک پیام، رسانه، فعالیت یا سازمان است. مخاطبشناسی میتواند به منظور افزایش کارآیی و اثربخشی ارتباطات جمعی، توسعه روابط عمومی، تحلیل و انتقاد رسانهها، طراحی و اجرای برنامههای آموزشی و ترویجی، ارزشگذاری و سنجش نظرات عمومی و غیره صورت گیرد.
فعالان سیاسی برعلیه جمهوری اسلامی، با استفاده از مخاطبشناسی، میتوانند پیامهای خود را به گونهای طراحی کنند که با نگرشها، باورها، خواستهها و علاقهمندیهای مخاطبان هدف خود همخوان باشد. همچنین مخاطبشناسی به آنها کمک میکند که از رسانههای مناسب برای انتقال پیام به کنشگران حوزه های متعدد که در سه حوزه «صنفی- مدنی و سیاسی» فعال هستند، انسجام دهد. به این اعتبار مخاطب شناسی برای فعالین سیاسی به دو هدف مهم پاسخ می دهد:
- تحلیل مخاطبان هدف فعالیت سیاسی برعلیه جمهوری اسلامی؛ شناسایی و دستهبندی مخاطبان براساس ویژگیهای جمعیتشناختی، روانشناختی، فرهنگی، اجتماعی و سیاسی. بررسی نگرشها، باورها، خواستهها و علاقهمندیهای مخاطبان نسبت به فعالان سیاسی و پیامهای آنها. تعیین نقاط قوت و ضعف، فرصتها و تهدیدهای موجود در ارتباط با مخاطبان.
- طراحی پیامهای مناسب برای مخاطبان هدف فعالیت سیاسی برعلیه جمهوری اسلامی؛ تعریف هدف و محتوای پیام. انتخاب زبان، سبک، تکنیک و استراتژی مناسب برای اثرگذاری بر مخاطبان. استفاده از شواهد، استدلالها، دلایل و منابع قابل اعتماد برای تقویت پیام، با اجتناب از خطاهای منطقی، تضادهای محتوایی و رفتاری و توهین به مخاطبان.
مراحل شناخت مخاطب در فعالیت های جمعی به چند نکته گره می خورد:
- تعیین هدف و موضوع فعالیت؛ شما باید بدانید که چه چیزی را می خواهید به مخاطبان خود بگویید، چه پاسخ یا عکس العملی را از آن ها انتظار دارید و چه نتایج و تأثیراتی را مد نظر دارید.
- شناسایی و دسته بندی مخاطبان؛ شما باید بدانید که مخاطبان شما چه کسانی هستند، چه تعداد هستند، چه جنس، سن، تحصیلات، شغل، درآمد، منطقه جغرافیایی، فرهنگ، دین، سلایق و علایقی دارند و چه رابطه ای با شما یا موضوع فعالیت دارند. شما باید مخاطبان خود را به گروه های هدف با ویژگی های مشابه تقسیم کنید.
- بررسی نظرات، دانش، نگرش و رفتار مخاطبان؛ شما باید بدانید که مخاطبان شما در مورد موضوع فعالیت چه فکر و حس می کنند، چقدر از آن آگاه هستند، چه نگرش و باورهایی دارند و چگونه عمل می کنند. شما باید نقاط قوت و ضعف، فرصت ها و تهدیدات، نقص ها و نیازهای آموزشی و ترویجی مخاطبان خود را شناسایی کنید.
- انتخاب رسانه، روش و استراتژی مناسب؛ شما باید بر اساس هدف، موضوع و مخاطبان فعالیت خود، رسانه، روش و استراتژی مناسب را انتخاب کنید. شما باید به عواملی مانند هزینه، دسترسی، اعتبار، تنوع، تعامل، انعطاف پذیری و اثرگذاری رسانه ها و روش های مختلف توجه کنید. شما باید با آگاهی بر روش هایی مانند اطلاع رسانی، توجیه، تشویق، تغییر نگرش، تغییر رفتار، حل مسئله، تصمیم گیری گروهی و غیره با مخاطب ارتباط بگیرید.
- طراحی و اجرای فعالیت؛ شما باید بر اساس رسانه، روش و استراتژی انتخاب شده، فعالیت خود را طراحی و اجرا کنید. شما باید به عواملی مانند محتوا، زبان، سبک، زمان، مکان، منبع و گیرنده پیام توجه کنید. شما باید به اصول و قواعد ارتباطات جمعی پایبند باشید.
- ارزش گذاری و ارزیابی فعالیت؛ شما باید بر اساس هدف و موضوع فعالیت خود، نتایج و تأثیرات آن را ارزش گذاری و ارزیابی کنید. شما باید به عواملی مانند دسترس پذیری، قابل فهم بودن، قابل قبول بودن، قابل اجرا بودن و قابل نظارت بودن پیام توجه کنید. شما باید از روش هایی مانند پرسشنامه، مصاحبه، گروه بحث، نظرسنجی، مشاهده، آزمون و غیره برای شناخت از مخاطب خود استفاده نمایید.
انواع مخاطب سیاسی؛
مخاطب سیاسی یعنی کسی که در رابطه با امور سیاسی در جامعه و توازن قوا با قدرت مستقر دخالت، تأثیر یا منفعت دارد. انواع مخاطب سیاسی میتوانند شامل افراد، گروههای جامعه مدنی و صنفی (اقشار، طبقات اقتصادی و فراهنگی- اجتماعی)، حزبها، رسانهها، نهادها و سازمانهای داخلی و بینالمللی باشند.
راهکارهای ارتباط فکری- سیاسی با مخاطب؛ راهکارهای مختلفی وجود دارد که بستگی به هدف، محتوا، شناخت و روش ارائه پیام متفاوت است. برخی از این راهکارها عبارتند از:
تحلیل وضعیت مخاطب- تعریف و تبیین مسائل سیاسی- استفاده از زبان ساده و روشن- استفاده از منابع معتبر و قابل اعتماد- استفاده از نمادها و تصاویر جذاب- استفاده از شواهد و دلایل قانعکننده- استفاده از روشهای تعاملی و گفتگوی دوسویه- استفاده از فنونی جهت تقویت انگیزش، علاقه و تشویق مخاطب.
اصول ارتباط با مخاطبین از طریق پلتفرمهای اینترنتی؛ نکات زیر را مد نظر داشته باشید:
- پلتفرم مناسب را برای هدف خود انتخاب کنید. برای مثال، برای آگاهسازی عمومی میتوانید از وبلاگ یا خبرنامه استفاده کنید. برای ترویج یدئولوژی یا حمایت از گروه خود میتوانید از شبکههای اجتماعی یا پادکست استفاده کنید. برای جذب حامیان یا جمعآوری کمکهای مالی میتوانید از سایتهای حملهای یا جمعسپاری استفاده کنید. (سایتهای حملهای یا جمعسپاری «Crowdsourcing» به سایتهایی اطلاق میشود که از تلاش و مشارکت گسترده کاربران بهره میبرند تا وظایف و پروژههای مختلف را انجام دهند. این سایتها معمولاً به صورت آنلاین فعالیت میکنند و افرادی که به عنوان اعضا در آنها ثبتنام میکنند، میتوانند در پروژههای مشخصی شرکت کنند. هدف اصلی سایتهای حملهای یا جمعسپاری، بهرهبرداری از هوش جمعی و توانایی همکاری افراد برای حل مسائل و وظایفی است که برای یک فرد یا یک تیم محدود بوده و نیاز به مشارکت گسترده دارد. این سایتها معمولاً متخصصین مختلف، عموم مردم یا ترکیبی از هر دو را به هم متصل میکنند تا با همکاری، مشکلات را حل کنند، ایدهها را توسعه دهند، اطلاعات را جمعآوری کنند و پروژهها را انجام دهند. سایتهای حملهای و جمعسپاری در زمینههای مختلفی مورد استفاده قرار میگیرند. برخی از این سایتها ممکن است وظایفی را مانند ترجمه متون، تحلیل دادهها، طراحی وبسایت، تشخیص تصاویر و غیره به کاربران واگذار کنند. همچنین، سایتهای حملهای میتوانند در جمعآوری اطلاعات و دادهها برای پروژههای پژوهشی، تشخیص مشکلات نرمافزارها، توسعه محصولات جدید و بسیاری از فعالیتهای دیگر نیز استفاده شوند)
- پروفایل خود را به صورت حرفهای و جذاب طراحی کنید. عکس، نام، بیوگرافی و لینکهای خود را به روز و مناسب با هدف خود قرار دهید.
- محتوای خود را به صورت منظم و با کیفیت منتشر کنید. محتوای خود را با توجه به نظرات، نظرسنجیها و آمار بازدیدکنندگان بهبود بخشید. محتوای خود را با استفاده از کلمات کلیدی، تگها و هشتگهای مرتبط بهینهسازی کنید.
- با مخاطبین خود تعامل برقرار کنید. به پیامها، نظرات، پرسشها و انتقادات آنها پاسخ دهید. از آنها تشکر کنید، سوال بپرسید، نظر خود را بیان کنید و به گفتگو دعوت کنید. از آنها خواستار بازخورد، پیشنهاد، مشارکت و اشتراکگذاری محتوای خود باشید.
- با سایر فعالان سیاسی در پلتفرمهای اینترنتی همکاری کنید. با آنها تبادل نظر، تبادل لینک، تبادل محتوا و تبادل حمایت کنید. از آنها یاد بگیرید و به آنها یاد بدهید. با آنها شبکهسازی کنید و روابط خود را گسترش دهید.
سروش آزادی
۸ یونی ۲۰۲۳