شورای ملی تصمیم  همراه و همگام با مردم آگاه ایران، برای تحقق خواسته‌های زیر تلاش و مبارزه می‌کند. 1- گذار کامل از جمهوری اسلامی با تکیه به جنبش‌های اعتراضی مردم، گذار خشونت پرهیز با حفظ حق دفاع مشروع. 2 – حفظ تمامیت ارضی کشور با تاکید بر نظام غیرمتمرکز . 3- جدایی دین از حکومت. 4 – فراخوان عمومی برای تشکیل مجلس مؤسسان. 5 – تلاش برای برپایی نظامی دموکراتیک و انتخابی  تعیین نوع حکومت با آرای مردم. 6 –  اجرای کامل اعلامیه‌ی جهانی حقوق بشر و میثاق‌های وابسته به آن، با تاکید بر رفع هرگونه تبعیض علیه زنان و برابری جنسیتی در تمام عرصه های اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی، خانوادگی و مشارکت زنان در مدیریت جامعه، و نیز تاکید بر حفظ محیط زیست

چگونه می‌توان از بار سرکوب فعالان صنفی کاست؟

سرکوبگران نیز به اندازه مطالبه‌گران صنفی بر روایت‌های اجتماعی تکیه دارند؛ اگر اجتماع باور داشته باشد که کنش صنفی همان کنش سیاسی است، کنشگران صنفی ممکن است به اندازه کنشگران سیاسی وادار به هزینه دادن شوند.

نگاهی به تاریخچه فعالیت‌های صنفی در کشورهای مختلف نشان می‌دهد که رفتار فعالان و کنشگران صنفی اولیه از سوی اجتماع به عنوان رفتارهایی از دید سیاسی چالش‌برانگیز برداشت می‌شده و نه تنها کارفرمایان، که صاحبان قدرت رسمی را نیز نگران می‌کرده است.

ادامه مطلب

«ریرا»   یادی از زندانیان زیست‌ْمحیطی در روز جهانی محیط زیست  نسیم روشنایی در گفت ‌و گو با ارس امیری

«ریرا» یادی از زندانیان زیست‌ْمحیطی در روز جهانی محیط زیست نسیم روشنایی در گفت ‌و گو با ارس امیری

اسارت این فعالان نه تنها نقض حقوق بشر آنهاست بلکه همچنین جلوگیری از خدمت‌شان به محیط زیست و حیات وحش ایران و جهان است.

سپیده کاشانی، هومن جوکار، نیلوفر بیانی، امیرحسین خالقی، طاهر قدیریان، سام رجبی و مراد طاهباز، فعالان زیست‌محیطی حدود پنج سال و نیم است که به‌دلیل اتهاماتی واهی در بند هستند.

ارس امیری یکی از برگزارکنندگان رویداد «ریرا» است که دوشنبه پنجم ژوئن، روز جهانی محیط زیست در شهر ادینبرو در اسکاتلند برگزار خواهد شد. این کنفرانس از زندانیان محیط زیستی در روز جهانی محیط زیست یاد خواهد کرد.

در این رویداد هنرمندان، متخصصان و مسئولانی در حوزه محیط زیست همچون لیلی خلعتبری، کاوه مدنی، ارس امیری و چند متخصص غیر ایرانی که برخی در گذشته همکار این زندانیان بوده‌اند درباره دانش، حوزه کاری و تخصص آنها و همچنین حیات وحش ایران سخن خواهند گفت.

زمانه با ارس امیری، کنشگر فرهنگی- هنری و زندانی سابق گفت‌وگو کرده است. به گفته امیری این متخصصان پس از پنج سال ونیم هنوز در زندان هستند و هر روز که در زندان هستند خسارتی برای حیات وحش و محیط زیست ایران و به تبع آن برای محیط زیست جهان است.

ارس امیری با سپیده کاشانی و نیلوفر بیانی در اوین نزدیک دو سال و نیم همبند بود. او درباره تجربه‌ همبندی بودن با این دو زندانی به زمانه می‌گوید:

تجربه من از همبندی بودن با نیلوفر و سپیده این بود که خیلی ازشان یاد گرفتم، خوش گذراندم، توانستم سختی‌ها را در کنار آنها تحمل کنم. نه تنها من، بلکه کل بند با حضورشان انرژی دیگری گرفت. خوش‌شانسی من بود که با آنها آشنا شدم. بیشتر کسانی که در بند بودند و آنها را می‌شناختند تحت تاثیر شخصیت، انرژی و پرمهری‌شان قرار گرفتند.

سپیده کاشانی برای اولین بار بعد از دو سال که در بند امنیتی نگه داشته بود که هشت ماه آن را در انفرادی بود، وارد بند شد. بعد از دو سه هفته نیلوفر بیانی به بند آمد. به گفته امیری هر دو با روحیه‌ای قوی آمدند و نوعی شور زندگی و سبکبالی داشتند که واقعا مخصوص خودشان بود و با حضورشان حال او و زندانیان دیگر را در زندان عوض کردند. امیری ادامه می‌دهد:

در مورد فعالان محیط زیستی مرد زندانی نیز از دیگران شنیدم که چقدر با آنها همبند بودن خوشایند است. آنها در تمام فعالیت‌هایی که در زندان انجام می‌دهند، زمان را پربار سپری می‌کنند و این به نظر من شکل مهمی از اشکال مقاومت در زندان است. این‌که در زندان با وجود شرایط سخت، فرد خودش بماند، تعهداتش، اصولش و روحیه‌اش قوی بماند از عهده هر کسی بر نمی‌آید. آنها با برگزاری جلسات و ورکشاپ‌ها و ترجمه و نوشتن مقاله در زندان تعهداتشان را عملی می‌کنند.

نتیجه این رابطه برای ارس امیری آشنایی با محیط زیست و حیات وحش بود که به بخشی از آگاهی و دغدغه  او تبدیل شد. به گفته امیری رابطه بین هنر و محیط زیست و رویداد «ریرا» که او یکی از برگزارکنندگان آن است شاید تاحدی ثمره گفت‌وگوهای طولانی با نیلوفر بیانی و سپیده کاشانی در زندان باشد.

ارس امیری به همراه دکتر دانی ادمیز و پروفسور نسیم پاک شیراز در دانشگاه ادینبرو و حامیان دیگر این رویداد را برنامه‌ریزی و اجرایی کردند.

 

بیشتر مرسوم است که وقتی از این زندانیان یاد می‌شود، به حقوق انسانی‌شان توجه می‌شود اما امیری و همکارانش می‌خواستند که این رویداد فضایی باشد تا درباره شخصیت‌، تخصص و دانش، حوزه‌ کاری و روش کاری‌ آنها گفت‌وگو شود.

به گفته امیری زندانیان محیط زیستی در پروژه‌های بسیار مهمی مانند حفاظت از یوز ایرانی، دلفین‌های قشم، پرنده‌ها، پلنگ ایرانی و دیگر پروژه‌ها شرکت داشتند. آنها در حوزه ترجمه و کتاب کودک و مجله تخصصی نیز هم در داخل ایران و هم به ‌صورت بین‌المللی فعالیت کردند. فعالیت‌ این زندانیان در سال‌های اخیر تاثیر عمیقی بر حوزه محیط زیست و حیات وحش گذاشته است.

پس از آغاز جنبش «زن، زندگی، آزادی» و دستگیری‌های فله‌ای و کشتار بی‌رحمانه معترضان، رسانه‌‌های خارج از ایران اغلب وظیفه خود می‌دانستند که اخبار مربوط به زندانی‌های اخیر را پوشش دهند. حبس ناعادلانه زندانی‌های سابق در این میان ممکن بود در سایه قرار گیرد.

ارس امیری درباره هدف اصلی این رویداد می‌گوید:

هدف اصلی‌ رویداد ریرا این است که یادی از این زندانیان بکنیم. از ضرورت آزادیشان بگوییم و از خدمتی بگوییم که به ایران کرده‌اند و اگر آزاد شوند، خواهند کرد.

صلح سبز و دانشگاه ادینبورگ، از جمله کالج هنر، علوم انسانی و علوم اجتماعی (CAHSS) و موسسه مطالعات پیشرفته در علوم انسان (IASH)، پاتریشیا ارسکین، کتایون فروهش و تعدادی از موزه‌داران، هنرمندان و دانشمندان و محققان از پشتیبان‌های این رویداد هستند.

 

سام رجبی، امیرحسین خالقی، هومن جوکار، سپیده کاشانی، نیلوفر بیانی، طاهر قدیریان، مراد طاهباز و کاووس سید امامی، هشت فعال محیط زیست از اوایل بهمن‌ ماه ۱۳۹۶ توسط مأموران سازمان اطلاعات سپاه به اتهام «جاسوسی» بازداشت شدند و پس از صدور احکام سنگین، تاکنون در حبس به‌ سر می‌برند. عبدالرضا کوهپایه به‌عنوان نفر نهم مدتی بعد بازداشت شد.

کاووس سیدامامی، جامعه‌شناس تحصیل‌کرده آمریکا و شهروند ایرانی‌ ـ‌ کانادایی که مدیرعامل سازمان مردم نهاد «حیات وحش میراث پارسیان» بود، دو هفته پس از بازداشت، به گفته مقامات امنیتی در زندان اوین «خودکشی» کرد.

غلامحسین اسماعیلی، سخنگوی قوه قضاییه، ۲۹ بهمن ۹۸ یعنی دو سال پس از بازداشت این فعالان، اعلام کرد احکام قضایی فعالان محیط زیستی ایران از سوی دادگاه تجدید نظر صادر شده است. بر پایه اعلام اسماعیلی، مراد طاهباز و نیلوفر بیانی به اتهام «همکاری با آمریکا» به ۱۰ سال حبس محکوم شدند. هومن جوکار و طاهر قدیریان نیز به هشت سال زندان و سام رجبی و سپیده کاشانی‌دوست، به اتهام «جاسوسی» هر کدام به شش سال حبس محکوم شدند. امیرحسین خالقی نیز به اتهام «جاسوسی» به شش سال و عبدالرضا کوهپایه به اتهام «اجتماع و تبانی به قصد اقدام علیه امنیت کشور» به چهار سال زندان محکوم شدند.

از میان این هشت نفر تنها کوهپایه از زندان آزاد شده است. در طول این پنج سال و نیم سام رجبی مادرش و هومن جوکار پدرش را از دست داده‌اند.

برگرفته از سایت رادیو زمانه

۱۵ خرداد ۱۴۰۲

 

 

عباس واحدیان شاهرودی کیست و چرا به ۳۱ سال زندان محکوم شده است؟

عباس واحدیان شاهرودی کیست و چرا به ۳۱ سال زندان محکوم شده است؟

عباس واحدیان شاهرودی یک نویسنده، آموزگار، فعال سیاسی و زندانی سیاسی اهل ایران است که به دلیل امضای بیانیه ۱۴ فعال سیاسی و مدنی (برای کناره‌گیری خامنه‌ای از حکومت و نیز گذار از نظام جمهوری اسلامی ایران)، به ۲۱ سال زندان محکوم گشت که این حکم بعدا به ۳۱ سال اضافه شده است.

واحدیان در روز ۲۷ مرداد ۱۳۹۸ در پی یورش مأموران امنیتی به منزلش در مشهد بازداشت شد و به مکان نامعلومی منتقل گردید. همسر و دختر او نیز بازداشت شدند . واحدیان پیش‌تر نیز در ۱۹ مهر ۱۳۹۷ و همچنین شش سال پیش از این، به اتهامات سیاسی، بازداشت شده بود.

واحدیان به حکم دادگاه انقلاب مشهد، به اتهام توهین به خمینی و خامنه‌ای، براندازی حکومت جمهوری اسلامی، تبلیغ علیه نظام، مصاحبه با رسانه‌های معاند نظام، تشویش اذهان عمومی، تشکیل گروه تلگرامی به قصد نشر اکاذیب و برهم زدن امنیت ملی، اجتماع و ارتباط با گروه‌های معاند نظام، به حبس طولانی، ۲۱ سال زندان محکوم شد . ۴۵ روز از محکومیت وی، در سلول انفرادی سپری شد.

واحدیان شاهرود برای ۹ ماه بلاتکلف بود و به پرونده‌اش رسیدگی نمي‌شود. برای آزار بيش‌تر وي، او را مجبور کرده‌اند تا در کنار توالت‌ها در زندان بخوابد. برای تحت فشار گذاشتن او، ارتباط تلفني‌اش با خانواده و مادر بيمارش را قطع کرده‌اند و در دوره‌ای، از رفتنش به مرخصی جلوگيري نموده‌اند. واحدیان شاهرودی در زندان، از قرنطینه به بند مجرمان خطرناک، منتقل شد و مورد حملهٔ چند تن از زندانیان قرار گرفت . او در زندان به عفونت ریه دچار شد.

واحدیان شاهرودی در پرونده‌ای جدید نیز به ۱۰ سال زندان محکوم شد. این حکم به دلیل نگارش و امضای نامه ای سرگشاده در خرداد ۹۸ «که خواستار استعفای رهبر جمهوری اسلامی و تغییر اساسی در قانون اساسی ایران می شد» مربوط بود.

بسیاری از سازمان‌های حقوق بشر و فعالان سیاسی خواستار آزادی فوری و بدون قید و شرط عباس واحدیان شاهرود شده‌اند. «مورگان اورتگاس، سخنگوی وزارت خارجه آمريکا با نام بردن از عباس واحديان شاهرودی و چند تن ديگر، کيفر طولانی مدت آنها را به دليل «درخواست‌شان برای ايجاد تغييرات سياسی»، محکوم کرد و خواستار آزادی فوری آنان شد. عفو بین‌الملل نیز در ۱۴ اسفند ۱۴۰۰ خواستار آزادی فوری و بدون قید و شرط عباس واحديان شده است.

جمهوری اسلامی ایران از زمان تأسیس خود در سال ۱۳۵۷ با مخالفین خود در داخل و خارج کشور برخورد سخت و بی‌رحمانه‌ای داشته است. این حکومت با استفاده از روش‌های مختلفی از جمله ترور، آدم‌ربایی، شکنجه، تجاوز جنسی، اعدام، زندان، سانسور، فشار بر رسانه‌ها و منسوب کردن مخالفان به دشمنان خارجی سعی در سرکوب هرگونه صدای مخالف داشته است. این حکومت همچنین با فعالان سیاسی، زنان، کارگران، دانشجویان، هنرمندان، کنشگران میدانی که نظام را به نقض حقوق بشر، فساد، بی‌کفایتی و تبعیض متهم کرده‌اند یا خواستار تغییرات ساختاری و قانون اساسی شده‌اند، برخورد کرده است. بسیاری از مخالفان جمهوری اسلامی به دلایل مختلف سیاسی، اجتماعی، عقیدتی یا دینی با نظام فعلی مخالف هستند و خواستار سرنگونی آن هستند. آن‌ها با استفاده از رسانه‌ها، شبکه‌های اجتماعی، تظاهرات خیابانی و نافرمانی مدنی سعی در نشان دادن نارضایتی خود و جذب حامی دارند.

عباس واحدین شاهرود یک نمونهٔ بارز از مخالفین جمهوری اسلامی است که به دلایل سياسي بازداشت شده و تحت شکنجه قرار گرفته است. وي به علت نگارش و امضاء نامه‌ای سرگشاده و خواستار استعفای رهبر جمهوري اسلامي و تغيير اساسي در قانون اساسي ايران به ۳۱ سال زندان محکوم شده است.

بسیاری از سازمان‌های حقوق بشر و فعالان سیاسی خواستار آزادی فوری و بدون قید و شرط عباس واحدین شاهرود شده‌اند. مورگان اورتگاس، سخنگوی وزارت خارجه آمريکا با نام بردن از عباس واحديان شاهرودی و چند تن ديگر، کيفر طولاني مدت آن‌ها را به دليل «درخواست‌شان برای ايجاد تغييرات سياسي»، محکوم کرد و خواستار آزادي فوري‌شان شد . عفو بین‌الملل نیز در ۱۴ اسفند ۱۴۰۰ خواستار آزادی فوری و بدون قید و شرط عباس واحديان شده است2.

این حکومت نه تنها با عباس واحدین شاهرود، بلکه با هزاران مخالف دیگر که در زمینه‌های مختلف فعالیت می‌کنند، برخورد کرده است. به عنوان مثال، در سال ۱۳۹۸، جمهوری اسلامی با دختران خیابان انقلاب که حجاب خود را در خیابان‌های تهران برداشته بودند، برخورد کرده و چند نفر از آن‌ها را بازداشت کرده است. همچنین در سال ۱۳۹۷، جمهوری اسلامی با تظاهرات گسترده مردم در شهرهای مختلف کشور که خواستار تغییرات سیاسی، اقتصادی و اجتماعی بودند، برخورد کرده و صدها نفر را کشته، زخمی و بازداشت کرده است.

جمهوری اسلامی همچنین با فشار بر رسانه‌های داخلی و خارجی سعی در جلوگیری از منعکس شدن صدای مخالفین دارد. این حکومت با استفاده از سانسور، تعطیلات رسانه‌ای، تعقیب قضایی، تحریم مالی، تحصيلات رسانه‌ای، تجسس الکترونيکي، حملات سایبري، تشكيل رسانه‌های جعلی، تغيير يافتگي منابع خبری، جذب يا تضعيف منابع خبری سعی در تغییر اذهان عمومی از سلطه خود بر مخالفین و حفظ وضع موجود نظام سیاسی داشته است.

چرا جمهوری اسلامی با مخالفین خود برخورد سخت دارد؟

 

 

مخالفین جمهوری اسلامی با چه مشکلاتی دست‌وپنجه نرم کرده‌اند؟

مخالفین جمهوری اسلامی با مشکلات و موانع زیادی دست ‌و پنجه نرم کرده‌اند. برخی از این مشکلات عبارتند از:

 

نگارش و تدوین- سروش آزادی

۵ یونی ۲۰۲۳

 

نامه سرگشاده کارگران، معلمان و تشکل‌های مختلف کارگری ایران

 

نامه سرگشاده به شرکت‌کنندگان در یکصد و یازدهمین اجلاس سالانه سازمان جهانی کار ژنو – ۱۵ خرداد۱۴۰۲ – پنجم ژوئن۲۰۲۳

 

الف) رفع فوری و بی‌قید و شرط تمامی اتهامات منتسب شده به تمامی فعالین صنفی محبوس در ایران و آزادی تمامی کارگران، معلمان و فعالین اجتماعی زندانی و دستگیرشدگان جنبش زن زندگی آزادی و همه زندانیان سیاسی و لغو فوری اعدام‌ها.

ب) اخراج جمهوری اسلامی از سازمان جهانی کار و عدم اجازه به هیات این حکومت برای شرکت در اجلاس.

 

امضا کنندگان:

۱- شورای سازماندهی اعتراضات کارگران پیمانی نفت

۲- شورای سازماندهی کارگران غیر رسمی نفت(ارکان ثالث)

۳- کمیته پیگیری برای ایجاد تشکلهای کارگری

۴- شورای بازنشستگان ایران

۵- صدای مستقل کارگران گروه ملی فولاد

۶- انجمن صنفی کارگران برق و فلز کار کرمانشاه

۷- سندیکای نقاشان استان البرز

۸- مدافعان لغو کار گودکان

 

خرداد ۱۴۰۲، مه ۲۰۲۳

 

اعتراض اعتصاب انقلاب

کارگر دانشجو، اتحاد اتحاد

دانشگاه تسخیر شده است

گفتگو با یکی از فعالان دانشجویی دانشگاه امیرکبیر درباره وضعیت این دانشگاه در طی یک سال گذشته

نگاهی به آنچه بعد از اعتراضات در دانشگاه امیرکبیر رخ داد:

دانشگاه‌ پلی‌تکنیک یکی از دانشگاه‌هایی بوده که طی سال‌های گذشته به عنوانی دانشگاهی پویا و حساس به آنچه در جامعه می‌گذرد، شناخته می‌شود. از تجمع مقابل سر در این دانشگاه بعد از اسقاط هواپیمای اوکراینی، شاید پلی‌تکنیک (امیرکبیر) بین عامه مردم بیشتر شناخته شد. طی اعتراضات چند ماه گذشته نیز این دانشگاه یکی از کانون‌های مهم اعتراضی دانشجویان بود. اما بعد از اعتراضات هرروزه این دانشگاه چه اتفاقی رخ داد و چه بر سر دانشجویان آمد؟ برای پاسخ به این پرسش گفت‌وگویی داشتیم با یکی از فعالین دانشجویی دانشگاه امیرکبیر. او از انواع و اقسام فشارهایی که به دانشجویان وارد شده می‌گوید، از بازداشت‌های گسترده، تعلیق‌های سنگین و حتی دخالت در زندگی شخصی و صفحات اجتماعی دانشجویان. این فعال دانشجویی می‌گوید: «دانشگاه تسخیر شده است و هیچ مجالی به دانشجویان منتقد که در اعتراضات اخیر نشان دادند که در اکثریت هستند داده نمی‌شود.»

او از ابتدای باز شدن دانشگاه بعد از همه‌گیری کرونا شروع می‌کند و می‌گوید: در دوران کرونا دانشگاه حدود ۲.۵ سال مجازی بود. آسیب مجازی بودن دانشگاه این بود که ارتباط موثر بین نسل‌های قدیمی دانشگاه و نسل‌های جدید قطع شد. دو نسل به یکباره وارد دانشگاه شدند که عملا هیچ چیز از فضای دانشگاهی‌ از جمله نهادها و سازوکارهای دانشگاه‌ شامل کمیته انضباطی، حراست و… نمی‌دانستند. سال ۹۸ که ما وارد دانشگاه شدیم تشکل‌های دانشجویی در بیشتر دانشگاه‌ها به قوت در حال فعالیت بودند. در برخی از فضاهای حائز اهمیت مانند آبان ۹۸ و یا هواپیمای اوکراینی در دانشگاه بودیم. این اتفاق برای نسل‌های جدیدتر رخ نداد. این مشکل در فروردین ۱۴۰۱ که دانشگاه پلی‌تکنیک حضوری شد چندان مهم نبود اما بعدها بسیار اهمیت پیدا کرد. در فروردین ۱۴۰۱  حراست می‌دانست که تقریبا نیمی از دانشجویان تازه به دانشگاه آمده‌اند، بنابراین سرکوب خود را افزایش داده بود. اولین نمود آن شروع به کار گشت ارشاد موتوری و اتفاقات مشابه این بود. از طرف دیگر بازه زمانی که دانشگاه باز شد نزدیک به شروع امتحانات بود و پتاسیل کنش و فعالیت کاهش یافته بود.

این فعال دانشجویی ادامه می‌دهد: بعد از دوره کرونا مجوز انتخابات بسیاری از تشکل‌ها لغو شده بود. با نامه‌نگاری‌های بسیاری، برای اخذ این مجوزها درخواست داده شده بود اما اراده بر این بود که به هیچ تشکلی مجوز داده نشود و در دانشگاه تک‌صدایی حاکم شود. با روی کار آمدن دولت و مجلس جدید حاکمیت هم یک دست‌تر شده و نمود آن در دانشگاه مشخص بود‌. بنابراین انجمن اسلامی «جعلی» به راحتی انتخابات برگزار می‌کرد یا به همراه بسیج امکان‌های دیگر مانند تابلوی اعلانات را در اختیار داشتند، اما تشکل‌های منتقد در دانشگاه پلی‌تکنیک مانند مجمع اسلامی یا انجمن اسلامی دانشجویان ترقی‌خواه امکان فعالیت نداشتند. بنابراین تابستان گذشته، زمان سردرگم‌کننده‌ای برای همه فعالین دانشجویی بود. مسئولان امید داشتند در تابستان که دانشجویان در دانشگاه نیستند بسیاری از تشکل‌ها و نشریات را لغو امتیاز کنند. در عمل هم با سنگ‌اندازی در انتخابات بسیاری از تشکل‌ها تا مرز انحلال پیش رفتند. این موضوع تبدیل به چالشی در همه دانشگاه از جمله پلی‌تکنیک شد. شاخص‌ترین تشکل منتقد این دانشگاه انجمن اسلامی دانشجویان ترقی‌خواه است که در این بازه اجازه هیچ عضوگیری به این تشکل ندادند. در دوره آموزش مجازی ابلاغیه‌ای از طرف وزارت علوم صادر شد که انتخابات انجمن‌های اسلامی برگزار شود اما بازهم دانشگاه سنگ‌اندازی کرد. وقتی اراده بر تعطیلی تشکلی باشد اجازه عضوگیری یا انتخابات هم داده نمی‌شود‌.

او با اشاره به اعتراضات چندماه گذشته تاکید می‌کند: دانشجویانی که از ابتدای جنبش «زن زندگی آزادی» وارد دانشگاه شدند مشکلات بسیار بیشتری داشتند. همانطور که اشاره شد در فروردین ۱۴۰۱ دانشگاه چندان پتانسیلی برای فعالیت نداشت. اما در شهریورماه ورق کاملا برگشته بود. جامعه و به تبع آن دانشگاه کاملا ملتهب بود. تلاقی و هم‌گامی دانشگاه و جامعه که بعد از سال ۸۸ تا این میزان ملموس نبود، به اوج می‌رسد. برای مثال یک شب قبل از ۲۸ شهریورماه که اعتراضات در دانشگاه امیرکبیر شروع شد، اعتراضات شهر تهران در بلوار کشاورز آغاز می‌شود. علاوه بر این دانشگاه‌های مختلف یکدیگر را تقویت می‌کردند.  در چنین شرایطی، نبود تشکل‌های سیاسی منتقد باعث شد ورودی‌های جدید نسبت به فضای سرکوب در دانشگاه چندان آگاه نباشند. مشکلات هم دیگر مانند فروردین ماه نبود و بسیار شدت پیدا کرده بود. برای مثال یکی از ورودی‌های سال ۱۴۰۱ که یک ماه بیشتر از ورود او به دانشگاه نمی‌گذشت بازداشت شده بود.

کنشگری در دانشگاه پلی‌تکنیک بازه گسترده‌ای از فعالیت‌های مختلف بود که از این میان می‌توان به مواردی مانند حضور در تجمع، اعتراض به تفکیک جنسیتی سلف، تحریم کلاس‌های درس، شعارنویسی، متن‌نویسی، مذاکره با اساتید برای پیوستن به تحریم و… اشاره کرد. در آن بازه زمانی  جامعه و به تبع آن دانشگاه هنوز چندان امنیتی نشده بود. علل مختلفی هم می‌تواند داشته باشد برای مثال قرار بود که ابراهیم رئیسی در سازمان ملل حاضر شود و بسیاری این موضوع را عامل موثری می‌دانند. نگاه ساده‌تر این است که حاکمیت و همچنین نیروهای سیاسی این انتظار را نداشتند که این جنبش تا این اندازه به درازا بکشد. از بعد از سال ۸۸ هم چنین اعتراضات فراگیری که بیش از یک هفته به طول بیانجامد در کشور وجود نداشت. آبان ۹۸ با وجود آنکه موضوع حساس و همه جانبه‌ای مانند مشکلات اقتصادی دستمایه اعتراضات بود؛ بروز و ظهور خیابانی اعتراضات کمتر از یک هفته بود. بنابراین به درازا کشیدن جنبش زن زندگی آزادی مورد انتظار هیچ یک از طرفین نبود. بنابراین هیچ دیدی وجود نداشت که چه اتفاقاتی رخ خواهد داد و چه چیزی انتظار دانشجو را می‌کشد. البته سرکوب چه با روش‌های معمول و چه روش‌های بسیار خشن مانند شلیک مستقیم همیشه وجود داشته اما بعد از یک بازه زمانی دیگر فضای امنیتی شدت بیشتری گرفته و کنترل، سانسور و سرکوب شدید فراگیر شد. در این زمان بازداشت‌های گسترده در دانشگاه‌ها و به خصوص دانشگاه امیرکبیر آغاز شد. دیگر به تهدید تلفنی و غیره بسنده نمی‌کردند بلکه عملا نیروهای امنیتی در صحن دانشگاه حضور پیدا کرده و دستگیری‌های گسترده داشتند. دانشجویان بازداشتی سه دسته بودند: فعالان دانشجویی حاضر در دانشگاه پلی‌تکنیک، فعالان سابق دانشگاه که گمان می‌رفت تاثیر داشته باشند و دانشجویانی که در صحن حضور داشتند‌. در فضای امنیتی قوانین، مقررات و رویه‌ها به فراموشی سپرده می‌شوند. بنابراین دانشجویان جدید دانشگاه آسیب زیادی دیدند.

او ادامه می‌دهد: در موج اول بازداشت دانشجویان، تنها یک دانشجو به خاطر اتفاقات داخل دانشگاه بازداشت شده بود. بعد از تشدید فضای امنیتی، دانشگاه پلی‌تکنیک یکی از اهداف نیروهای امنیتی بود و بازداشت‌های گسترده و احکام کمیته‌ای سنگین و عجیب که از هیچ روند قانونی تبعیت نمی‌کرد آغاز شد. به راحتی حتی خانواده دانشجویان را نیز تهدید می‌کردند تا فشار مضاعفی روی دانشجویان باشد. این موارد جدا از تماس‌های نهادهای امنیتی بوده و از طرف حراست و حتی بسیج کارکنان بود.

به گفته این دانشجوی دانشگاه امیرکبیر شرایط به تدریج رو به تغییر می‌گذارد. او در این باره توضیح می‌دهد: با حجم زیاد بازداشت‌ها از ۱۰ آبان ماه، به دلیل شوکی که به دانشجویان وارد شده بود، کمی توانسته بودند شرایط دانشگاه را کنترل کنند. بعد از این زمان ممنوع الوردی‌های فله‌ای آغاز شد که در مورد هیچ یک روند قانونی طی نمی‌شد. طبق شیوه‌نامه برای ممنوع‌الورودی تنها ریاست دانشگاه می‌تواند حکم دهد. همچنین باید چارچوب‌هایی داشته باشد برای مثال تاریخ شروع و پایان آن مشخص بوده و ازیک ماه تجاوز نکند در صورت تمدید هم بیش از دو ماه نمی‌تواند به طول بیانجامد. با این حال هیچ یک از این مراحل طی نمی‌شد. کمیته انضباطی یا حراست به راحتی دانشجویان را ممنوع‌الورود می‌کردند. پس از آن هم برای تک تک این دانشجویان جلسات تفهیم اتهام برگزار شد که به صورت غیرقانونی، دانشجویان بازجویی یا تهدید می‌شدند یا حراست به صورت گسترده دانشجویان را احضار می‌کرد. برخی دانشجویان را از تسهیلات رفاهی مانند خوابگاه محروم می‌کردند که برخی از آنها حتی مجبور به بازگشت به شهر خود شدند. برخی از احکام، غیابی صادر شده و در برخی موارد حق درخواست تجدیدنظر از دانشجویان سلب‌ می‌شد. حتی به دلیل تعدد پرونده‌ها زمان چندانی برای پرونده دانشجویان در نظر گرفته نمی‌شد. چندین مورد هم تفتیش بدنی گزارش شده بود. علاوه بر فشارهای دانشگاه و نهادهای امنیتی، به گفته ریاست دانشگاه امیرکبیر از طرف شورای امنیت کشور دستور آمده بود که دانشجویان معترض ممنوع‌الورود شده و اجازه ورود به خوابگاه را نداشته باشند. بسیاری از احکام انضباطی نیز اجرا شد.

در شرایطی که بسیاری از فعالین دانشگاه و حتی فعالین فارغ‌التحصیل دانشگاه بازداشت شده بودند و در نبود هیچ تشکلی، همه پیگیری‌ها به طور شخصی انجام می‌شد. پیگیری‌ها منسجم و مکتوب نبود. حال این پیگیری می‌توانست در مورد دانشجویان بازداشتی باشد و یا نقض حریم خصوصی  دانشجویان باشد.

بعد از آبان ۱۴۰۱ دو مساله در دانشگاه پلی‌تکنیک دستخوش تغییر شد. یکی از این موارد شکل فعالیت دانشجویی است. با توجه به اینکه اکنون هیچ تشکلی برای فعالیت نداریم و فضای دانشگاه به شدت تحت رصد دوربین‌های مختلف است‌، شکل فعالیت دانشجویی در دانشگاه پلی‌تکنیک تغییر کرده است. مورد دوم نیز تغییر شکل سرکوب است. می‌توان گفت سرکوب دانشگاه بسیار بی‌پرده شده و کاملا تک‌صدایی حاکم شده است. حتی دیگر از نیروهای اصلاح‌طلب و اعتدالیون که خود نیروهای وابسته به حاکمیت هستند هم صدایی شنیده نمی‌شود. چراکه اولا پایگاه اجتماعی خاصی ندارند و دوما آنها هم سرکوب شده‌اند.

او در ادامه می‌گوید: نمود تغییر در سرکوب را می‌توان در شیوه‌نامه‌ای که در آبان ۱۴۰۱ به تصویب وزارتین رسید، دید. در این شیوه‌نامه همه مواردی که یک دانشجو می‌توانست در جلسات کمیته انضباطی با استناد بر آنها از خود دفاع کند حذف شده است. تغییرات در شیوه‌نامه به گونه‌ای بود که همه چیز به ضرر دانشجو باشد. شاید تنها اصلی باقی مانده اصل برائت و همچنین اصل عدم تجسس است اما بازهم آنقدر تبصره به آن اضافه شده و دست ریاست دانشگاه، کمیته انضباطی، حراست و شورای تجدید نظر باز گذاشته شده که دیگر این اصول طنزی بیش نیست. متاسفانه در در آن بازه زمانی به دلیل فضای ملتهب خیلی کم به این موضوع پرداخته شد که با این شیوه‌نامه جدید دیگر دانشجو چه امکانی برای دفاع خواهد داشت؟ این فقط در مورد مسائل سیاسی نیست بلکه در مورد همه مسائل زندگی شخصی و اخلاقی دانشجو نیز همین گونه است و دانشگاه به همه این حوزه‌ها ورود پیدا می‌کند. به نظر همه نیروهای دانشجویی و سیاسی و وکلا باید در این مورد یک بررسی داشته باشند.

احکام شدیدی جریان داشت در حدی که یکی از دانشجویان ورودی 1401 به اخراج و پنج سال محرومیت از دانشگاه‌های کشور محکوم شد اما این مسائل رسانه‌ای نشد. منتشر نشدن روایت‌ها یکی از دلایلی بود که حراست هرچه می‌خواهد می‌کند. رسانه‌ای نشدن هم دلایل زیادی دارد برای مثال ممکن است دانشجو با فضای سرکوب آشنا نباشد یا تهدید شده باشد. چه چیزی می‌تواند بدتر از پنج سال محرومیت از تحصیل در همه دانشگاه‌ها باشد؟ اما بازهم آنقدر دانشجویان را تهدید می‌کنند که منجر به سکوت می‌شود. اما اگر روایت‌های خود را منتشر کنند برخی از وکلا و فعالین دانشجویی می‌توانند در مسائل حقوقی، دانشگاهی یا رسانه‌ای آنها را کمک کنند. به طور کلی بنابر گفته‌های غیر رسمی حدود 400 پرونده انضباطی طی جنبش «زن زندگی آزادی» باز می‌شود. همه فعالین سال‌های گذشته دانشجویی اتفاق نظر دارند که هرگز تا به این اندازه جو دانشگاه امنیتی نبوده و تا این حد سرکوب و کنترل نشده است. از این طریق سعی داشتند که فعالیت دانشجویی را عقیم کرده و ابتکار عمل را از فعالین دانشجویی بگیرند.

این فعال دانشجویی از قدم بعدی نیروهای امنیتی پرده برمی‌دارد و می‌گوید: این فضای یاس و ناامیدی حاصل از برخوردهای سنگین دست حراست، بسیج و انجمن‌های موازی آنها را باز گذاشت تا وارد فاز بعدی شوند. برای مثال در یک برنامه کاملا قانونی که مجوز هم داشت برای ساز و رقص، برای 15 نفر از دانشجویان پرونده در کمیته انضباطی باز می‌شود و جلسات تفهیم اتهام برای آنها برگزار می‌شود. علاوه بر این به توییت‌های شخصی دانشجویان به صورت گسترده ورود کرده‌اند و به خاطر توییتر دانشجویان را احضار کرده و حکم می‌دهند. عملا برای کلمه به کلمه توییت دانشجویان از آنها توضیح می‌خواهند. گویا توهین و فریاد در این جلسات هم کاملا متداول شده است. حتی دیده شده که به مسائل خانوادگی برخی دانشجویان ورود کرده‌ و دانشجو را مورد بازجویی قرار داده‌اند که پدر یا برادر او چه کارهایی انجام داده است. از این موارد هم به عنوان اهرم فشار استفاده می‌کنند. علاوه بر این حتی در جلسات کمیته انضباطی مسائلی به غیر مسئله‌ای که تفهیم اتهام شده مطرح می‌شد و طبیعتا دانشجو برای مسائل جدید آماده نبوده و شوکه می‌شود و نمی‌تواند از خود دفاع کند. نماینده حراست که در جلسات بدوی حضور دارد در بیشتر مواقع کنترل جلسه را به دست دارد و به دانشجو فشار آورده و ذهن اعضای جلسه را هم منحرف می‌کنند. فضای دانشگاه امیرکبیر کاملا خفقان است و ضبط کارت دانشجویی نیز اخیرا زیاد شده است. انتظامات حتی بیرون از دانشگاه هم آمده و در روابط دانشجویان یا پوشش آنها دخالت می‌کند. انتظامات تبدیل به بازوی سرکوب شده و حتی دیده می‌شود که نیروی انتظامات مرد دانشجویان زن را تفتیش چشمی می‌کند، این درحالی است که این کار کاملا از طرف‌های نیروهای مرد انتظامات ممنوع است.

در این مدت دانشجویان سعی داشتند تا تشکل‌های دانشجویی منتقد را احیا کنند تا دانشجویان بتوانند حرف خود را بزنند و فعالیت‌های سالم داشته باشند، اما بازهم به بن‌بست خورده تا حدی که دانشگاه پیغام فرستاده که نیروهای امنیتی با این اقدام مخالف هستند. یعنی نیروهای امنیتی تا این اندازه در دانشگاه دخالت دارند که اجازه انتخابات و عضوگیری به تشکل‌ها را نمی‌دهد. احتمال دارد که با فرارسیدن تابستان بسیاری از این تشکل‌ها دیگر در عمل منحل شده و دفتر آنها هم گرفته شود. در تمام این مدت تشکل‌های بسیجی و انجمن اسلامی «جعلی» انتخابات خود را برگزار کرده و حتی برنامه‌های مختلفی را داشته‌اند. می‌توان گفت دانشگاه تسخیر شده است و هیچ مجالی به دانشجویان منتقد که در اعتراضات اخیر نشان دادند که در اکثریت هستند داده نمی‌شود اما دست تشکل‌های نماینده اقلیت برای هر فعالیتی باز است.

این دانشجوی دانشگاه امیرکبیر در پایان می‌گوید: سنت فعالیت دانشجویی چه از نظر تبار و چه نقطه جغرافیایی در دانشگاه پلی‌تکنیک وجود دارد. مسلما حاکمیت به راحتی از کنار چنین دانشگاهی نمی‌گذرد تا آینه عبرتی برای نسل‌های بعدی و دانشگاه‌های دیگر شود. بعد از کرونا ما با دانشگاهی مواجه شدیم که در آن سرکوب وجود داشت و تشکل‌ها را می‌بستند لذا اراده بر این بود که هر صدای مخالفی خفه شود. بعد از آن و در خلال جنبش «زن زندگی آزادی» حداکثر هزینه به دانشگاه تحمیل شد. اما آنچه اکنون مهم است این است که روایت توهین و نقض حقوق دانشجویان امیرکبیر شنیده شود. چرا حراست، کمیته انضباطی، دفتر نهاد رهبری و … در حال امنیتی کردن دانشگاه هستند؟  این روایت‌ها باید تصویر دانشگاه امیرکبیر را نشان دهند. همچنین وظیفه اخلاقی اساتید است که از دانشجویان حمایت کنند. دانشجویان باید برای دریافت این حمایت به اساتید فشار بیاورند. باید از همه ظرفیت‌ها استفاده شود، استفاده از رسانه‌ها، اساتید یا چهره‌های شاخص حوزه‌های مختلف و… از این موارد است.

دانشجویان متحد

۴ یونی ۲۰۲۳