««مطلب زیر بخشی کوتاه از مقاله شاهپور شهبازی است که در جمع بندی تاریخی از جنبش زن زندگی آزادی، و با نگاه تطبیقی به جنبش های پس از حاکمیت جمهوری اسلامی پردازش شده است. نویسنده تلاش کرده تا جمع بندی روشنی نسبت به وجوه سلبی و اثباتی جنبش های اجتماعی با تعبیر انقلاب در مفهوم «آرنتی» آن ارائه دهد. با نزدیک شدن به سالگرد انقلاب مهسان (زن زندگی آزادی)، بازنشر بخشی از این مقاله خالی از فایده نیست و می تواند به خلق پرسشهایی در اذهان مخاطبین بیانجامد و نیز پاسخ هایی برای راههای برون رفت از وضعیت عینی آشکار سازد. «گروه خبر کمیسیون رسانه شورای ملی تصمیم»»
شاهپور شهبازی با بررسی مفاهیم اعتراض، خیزش و انقلاب، توضیح میدهد که چرا آنچه در ایران در جریان است یک جنبش انقلابی است.
جنبش ژینا: این یک انقلاب است
با وجود این، «انقلاب ژینا» موفق نشد دو وجه سلب، نفی حاکمیت جمهوری اسلامی و ایجاب، تحقق آرمان زن، زندگی، آزادی را به شکل مادی محقق کند و وحشیانه سرکوب شد. هرچند آن را به شکل عینی و ذهنی، یعنی پیشنهاد الگو و سبک جدید زندگی، بازنمون کرد.
به شکل کمی و عینی چهرهی کوچهها، خیابانها و شهرها بعد از شکست انقلاب ژینا و در واقع بعد از گذشت چهلو چهار سال از تاسیس جمهوری اسلامی به شکل بنیادی تغییر کرد. برای اولین بار بهرغم انواع و اقسام فشارها و سرکوبها، نه فقط زنان حجاب را رعایت نمیکنند بلکه اکثریت جامعه از این سبک جدید زندگی حمایت میکنند.
انقلاب ژینا، به رغم اینکه نتوانست موجب تغییر نظم سیاسی موجود شود اما توانست روایت خودش از «زن»، «زندگی» و «آزادی» را به شکل «گفتمان» و بدیل نظام جمهوری اسلامی بارز کند. دقیقا به همین دلیل آن را «انقلاب ژینا» مینامیم، مشابه انقلاب ۱۹۰۵ روسیه که منجر به تغییر نظام تزاریسم نشد اما کماکان انقلاب محسوب میشود یا انقلاب کمون پاریس (۱۸۷۱) که سه ماه و انقلاب مجارستان (۱۹۵۶) که تنها ده روز عمر آنها به طول انجامید، اما کماکان انقلاب خوانده میشوند. از این منظر تمام اعتراضات منسجم و پراکندهی بعد از قیام آبان تا انقلاب ژینا در سال گذشته و ادامهی آن تا به امروز بخشی از فرایند «جنبش انقلابی ژینا» هستند.
بیست تز برای یک جمعبندی تاریخی
عطف به طرح نظری این مقاله، اکنون در موقعیت جمعبندی رویدادهای تاریخی گذشته تا به امروز هستیم.
۱) خواست یا مطالبه کوچکترین واحد یا سلول بنیادی اعتراض، خیزش، قیام، انقلاب، جنبش انقلابی و جنبش اجتماعی است.
۲) هر خواست دارای سرشت دوگانهی بیرونی-درونی، کمی-کیفی، سلبی-ایجابی است که در دو «شکل نسبی ارزش» و «شکل عام ارزش» بارز میشوند.
۳) «شکل نسبی ارزش»، کمی، عینی، انضمامی، مشخص و ناهمگن و «شکل عام ارزش»، کیفی، انتزاعی، مجرد و همگن است.
۴) هرگاه نسبت رابطهی شکل نسبی خواست با شکل عام ارزش آن در جامعه به میزانی تغییر کند که تحقق «خواست» مستلزم تغییر نظم موجود و مستقر باشد اعتراض به قیام و انقلاب استحاله پیدا میکند.
۵) حضور کمی اکثریت جامعه مشروعیت و نیازهای انسانی نوعی عصر یا دوران حقانیت قیام و انقلاب را مشخص میکنند.
۶) شکل حضور سراسری و اکثریت جامعه از پایین برای تغییر نظم موجود وجه تمایز قیام و انقلاب از اشکال کودتا و حملهی نظامی و…تغییر نظام است.
۷) اعتراض سراسری و جمعی اگر در تحقق خواست با «مانیفست موانع» مواجه شود، تبدیل به «قیام» و «انقلاب» میشود.
۸) جنبش اجتماعی، جنبش انقلابی و انقلاب دارای سرشت دوگانهی سلب و ایجاب هستند در وضعیتی سلبی سوژه وضعیت به شکل سراسری، جمعی و از پائین اعلام میکنند که «چه چیزی را نمیخواهند». و در ایجاب، سوژه سیاسی بدیل نخواستن را پیشنهاد میدهند. بنابراین تا زمانی که «سلب قیام» وارد مرحلهی «ایجاب انقلاب» نشود، «انقلاب» در مقام لحظهی انفجار «جنبش انقلابی» تجلی عینی پیدا نمیکند.
۹) در صورتی که اعتراضات جمعی و سراسری مانیفست موانع را رفع کند رفرم سیاسی اتفاق میافتد و قیام و انقلاب و جنبش انقلابی تا تیز شدن دوبارهی تضادها از فوکوس خارج میشوند، اما جنبش انقلابی و اجتماعی به حیات و رشد کمی، بطئی و آرام ادامه میدهد.
۱۰) در صورتی که اعتراضات سراسری سرکوب و نتواند مانیفست موانع را حل کند، قیام، انقلاب و جنبش انقلابی در فوکوس قرار میگیرد و در نهایت راهحل قهرآمیز انقلاب به اعتراضات تحمیل میشود.
۱۱) «جنبش اجتماعی ایران» به عنوان حرکتی بطئی، مدنی، آرام و درازمدت از نخستین روز پیروزی انقلاب ۵۷ به شکل مقاومت مدنی زنان، روشنفکران، سازمانها و احزاب مترقی چپ و ملی و مذهبی در تضاد با محتوای جمهوری اسلامی شکل گرفت.
۱۲) «جنبش انقلابی» نیز از نخستین روز پیروزی انقلاب ۵۷ در قالب مبارزهی سازمانها و احزاب برانداز در دههی شصت برای تغییر نظام جمهوری اسلامی شکل گرفت اما به حضور سراسری و اکثریت جامعه هیچگاه پیوند نخورد و سرکوب شد. جنبش انقلابی در دههی هفتاد و هشتاد در فلو (flou) و «اصلاحات» در فوکوس (focus) قرار گرفت. در دههی نود برای اولین بار در «قیام» سراسری آبان ماه ۹۸ به شکل سراسری و از پایین قیام و انقلاب از فلو خارج و دوباره در فوکوس قرار گرفت و اولین نقطهی عطفش را با شعار سلبی «اصلاح طلب، اصول گرا، دیگه تمومه ماجرا» اعلام و تثبیت کرد. قیام آبان ماه وحشیانه سرکوب و شکست خورد اما پروژهی «جنبش انقلابی» از دستور کار مردم ایران خارج نشد.
۱۳) «جنبش انقلابی» در اعتراضات شهریور ۱۴۰۱ دوباره از پسزمینه به پیشزمینه آمد و توانست وجه ایجابیاش را در آرمان زن، زندگی آزادی به عنوان «انقلاب ژینا» بارز کند.
۱۴) تمام افراد حقیقی و حقوقی، سازمانها، احزاب و… که به سرشت دوگانه انقلاب ژینا، وجه سلبی آن نفی نظام جمهوری اسلامی، و وجه ایجابی آن یعنی آرمان زن، زندگی، آزادی وفادار هستند، جز دوستان انقلاب ژینا هستند، در غیر این صورت جز دشمنان آن محسوب میشوند.
۱۵) نقطهی مشترک و وحدت دوستان انقلاب ژینا، وجه سلبی انقلاب ژینا، نفی نظام جمهوری است اما نقطهی متمایز و افتراق دوستان انقلاب ژینا در وفاداری به آرمان زن، زندگی، آزادی متعین میشود..
۱۶) سرشت سلبی انقلاب ژینا متناسب با حل تضاد اصلی جامعهی ایران، تضاد دیکتاتوری با دموکراسی، بورژوا-دموکراتیک است و شامل تمام افراد حقیقی و حقوقی میشود که خواهان تغییر نظام جمهوری اسلامی هستند که طیف دوستان انقلاب ژینا را مشخص میکند اما سرشت ایجابی انقلاب ژینا سوژهی «زن» را به شکل دموکراتیک، سراسری و از پایین به عنوان نیروی رهبری جمعی حل تضاد اصلی، دیکتاتوری با دموکراسی، و تحقق آرمان «زندگی» و «آزادی» پیشنهاد داده است که خط تمایز دوستان انقلاب ژینا است.
۱۷) انقلاب ژینا با وحشیانهترین شیوهها سرکوب شد و مردم در لحظه و ساعت تاریخی نقطهی اوج انقلاب در صحنه حضور نیافتند اما جنبش انقلابی ژینا کماکان به شکل مقاومت مدنی و اعتراضات پراکنده در دستور کار مردم ادامه یافت.
۱۸) تا زمانی که تضاد اصلی «جنبش انقلابی ژینا» در میانمدت یا درازمدت حل نشود، «انقلاب ژینا» به عنوان راهحل تضاد اصلی جامعهی ایران از دستورکار و مبارزهی مردم خارج نخواهد شد.
۱۹) تجربهی تاریخی نشان داده است تکرار تاکتیکها و راههای به شکست منجر شده، دوباره به شکست منجر میشود. بنابراین جنبش انقلابی ژینا در آینده برای پیروزی باید تاکتیکها و راهحل های ابتکاری و خلاقانه را از پایین و به رهبری جمعی زنان برای حل تضاد اصلی به اجرا درآورد.
۲۰) تصور اینکه بعد از شکست انقلاب ژینا نظام هیولائی جمهوری اسلامی توانسته پایههایش را دوباره و در یک افق طولانی محکم کند و از دست جنبش انقلابی ژینا راحت شود یک توهم کودکانه است. بدون شک در آینده قیام سراسری دیگری به وقوع خواهد پیوست اما موضوع مهم وقوع چنین قیامی نیست، بلکه موضوع اصلی این است که مردم و بهخصوص نسل جوان چگونه درسهایی را که از شکست انقلاب ژینا در سال ۱۴۰۱ آموختهاند در تداوم جنبش انقلابی ژینا و در آینده به کار خواهند گرفت.
شاهپور شهبازی
۱۱ شهریور ۱۴۰۲
0 Comments