گفتگو با یکی از فعالان دانشجویی دانشگاه امیرکبیر درباره وضعیت این دانشگاه در طی یک سال گذشته
نگاهی به آنچه بعد از اعتراضات در دانشگاه امیرکبیر رخ داد:
دانشگاه پلیتکنیک یکی از دانشگاههایی بوده که طی سالهای گذشته به عنوانی دانشگاهی پویا و حساس به آنچه در جامعه میگذرد، شناخته میشود. از تجمع مقابل سر در این دانشگاه بعد از اسقاط هواپیمای اوکراینی، شاید پلیتکنیک (امیرکبیر) بین عامه مردم بیشتر شناخته شد. طی اعتراضات چند ماه گذشته نیز این دانشگاه یکی از کانونهای مهم اعتراضی دانشجویان بود. اما بعد از اعتراضات هرروزه این دانشگاه چه اتفاقی رخ داد و چه بر سر دانشجویان آمد؟ برای پاسخ به این پرسش گفتوگویی داشتیم با یکی از فعالین دانشجویی دانشگاه امیرکبیر. او از انواع و اقسام فشارهایی که به دانشجویان وارد شده میگوید، از بازداشتهای گسترده، تعلیقهای سنگین و حتی دخالت در زندگی شخصی و صفحات اجتماعی دانشجویان. این فعال دانشجویی میگوید: «دانشگاه تسخیر شده است و هیچ مجالی به دانشجویان منتقد که در اعتراضات اخیر نشان دادند که در اکثریت هستند داده نمیشود.»
او از ابتدای باز شدن دانشگاه بعد از همهگیری کرونا شروع میکند و میگوید: در دوران کرونا دانشگاه حدود ۲.۵ سال مجازی بود. آسیب مجازی بودن دانشگاه این بود که ارتباط موثر بین نسلهای قدیمی دانشگاه و نسلهای جدید قطع شد. دو نسل به یکباره وارد دانشگاه شدند که عملا هیچ چیز از فضای دانشگاهی از جمله نهادها و سازوکارهای دانشگاه شامل کمیته انضباطی، حراست و… نمیدانستند. سال ۹۸ که ما وارد دانشگاه شدیم تشکلهای دانشجویی در بیشتر دانشگاهها به قوت در حال فعالیت بودند. در برخی از فضاهای حائز اهمیت مانند آبان ۹۸ و یا هواپیمای اوکراینی در دانشگاه بودیم. این اتفاق برای نسلهای جدیدتر رخ نداد. این مشکل در فروردین ۱۴۰۱ که دانشگاه پلیتکنیک حضوری شد چندان مهم نبود اما بعدها بسیار اهمیت پیدا کرد. در فروردین ۱۴۰۱ حراست میدانست که تقریبا نیمی از دانشجویان تازه به دانشگاه آمدهاند، بنابراین سرکوب خود را افزایش داده بود. اولین نمود آن شروع به کار گشت ارشاد موتوری و اتفاقات مشابه این بود. از طرف دیگر بازه زمانی که دانشگاه باز شد نزدیک به شروع امتحانات بود و پتاسیل کنش و فعالیت کاهش یافته بود.
این فعال دانشجویی ادامه میدهد: بعد از دوره کرونا مجوز انتخابات بسیاری از تشکلها لغو شده بود. با نامهنگاریهای بسیاری، برای اخذ این مجوزها درخواست داده شده بود اما اراده بر این بود که به هیچ تشکلی مجوز داده نشود و در دانشگاه تکصدایی حاکم شود. با روی کار آمدن دولت و مجلس جدید حاکمیت هم یک دستتر شده و نمود آن در دانشگاه مشخص بود. بنابراین انجمن اسلامی «جعلی» به راحتی انتخابات برگزار میکرد یا به همراه بسیج امکانهای دیگر مانند تابلوی اعلانات را در اختیار داشتند، اما تشکلهای منتقد در دانشگاه پلیتکنیک مانند مجمع اسلامی یا انجمن اسلامی دانشجویان ترقیخواه امکان فعالیت نداشتند. بنابراین تابستان گذشته، زمان سردرگمکنندهای برای همه فعالین دانشجویی بود. مسئولان امید داشتند در تابستان که دانشجویان در دانشگاه نیستند بسیاری از تشکلها و نشریات را لغو امتیاز کنند. در عمل هم با سنگاندازی در انتخابات بسیاری از تشکلها تا مرز انحلال پیش رفتند. این موضوع تبدیل به چالشی در همه دانشگاه از جمله پلیتکنیک شد. شاخصترین تشکل منتقد این دانشگاه انجمن اسلامی دانشجویان ترقیخواه است که در این بازه اجازه هیچ عضوگیری به این تشکل ندادند. در دوره آموزش مجازی ابلاغیهای از طرف وزارت علوم صادر شد که انتخابات انجمنهای اسلامی برگزار شود اما بازهم دانشگاه سنگاندازی کرد. وقتی اراده بر تعطیلی تشکلی باشد اجازه عضوگیری یا انتخابات هم داده نمیشود.
او با اشاره به اعتراضات چندماه گذشته تاکید میکند: دانشجویانی که از ابتدای جنبش «زن زندگی آزادی» وارد دانشگاه شدند مشکلات بسیار بیشتری داشتند. همانطور که اشاره شد در فروردین ۱۴۰۱ دانشگاه چندان پتانسیلی برای فعالیت نداشت. اما در شهریورماه ورق کاملا برگشته بود. جامعه و به تبع آن دانشگاه کاملا ملتهب بود. تلاقی و همگامی دانشگاه و جامعه که بعد از سال ۸۸ تا این میزان ملموس نبود، به اوج میرسد. برای مثال یک شب قبل از ۲۸ شهریورماه که اعتراضات در دانشگاه امیرکبیر شروع شد، اعتراضات شهر تهران در بلوار کشاورز آغاز میشود. علاوه بر این دانشگاههای مختلف یکدیگر را تقویت میکردند. در چنین شرایطی، نبود تشکلهای سیاسی منتقد باعث شد ورودیهای جدید نسبت به فضای سرکوب در دانشگاه چندان آگاه نباشند. مشکلات هم دیگر مانند فروردین ماه نبود و بسیار شدت پیدا کرده بود. برای مثال یکی از ورودیهای سال ۱۴۰۱ که یک ماه بیشتر از ورود او به دانشگاه نمیگذشت بازداشت شده بود.
کنشگری در دانشگاه پلیتکنیک بازه گستردهای از فعالیتهای مختلف بود که از این میان میتوان به مواردی مانند حضور در تجمع، اعتراض به تفکیک جنسیتی سلف، تحریم کلاسهای درس، شعارنویسی، متننویسی، مذاکره با اساتید برای پیوستن به تحریم و… اشاره کرد. در آن بازه زمانی جامعه و به تبع آن دانشگاه هنوز چندان امنیتی نشده بود. علل مختلفی هم میتواند داشته باشد برای مثال قرار بود که ابراهیم رئیسی در سازمان ملل حاضر شود و بسیاری این موضوع را عامل موثری میدانند. نگاه سادهتر این است که حاکمیت و همچنین نیروهای سیاسی این انتظار را نداشتند که این جنبش تا این اندازه به درازا بکشد. از بعد از سال ۸۸ هم چنین اعتراضات فراگیری که بیش از یک هفته به طول بیانجامد در کشور وجود نداشت. آبان ۹۸ با وجود آنکه موضوع حساس و همه جانبهای مانند مشکلات اقتصادی دستمایه اعتراضات بود؛ بروز و ظهور خیابانی اعتراضات کمتر از یک هفته بود. بنابراین به درازا کشیدن جنبش زن زندگی آزادی مورد انتظار هیچ یک از طرفین نبود. بنابراین هیچ دیدی وجود نداشت که چه اتفاقاتی رخ خواهد داد و چه چیزی انتظار دانشجو را میکشد. البته سرکوب چه با روشهای معمول و چه روشهای بسیار خشن مانند شلیک مستقیم همیشه وجود داشته اما بعد از یک بازه زمانی دیگر فضای امنیتی شدت بیشتری گرفته و کنترل، سانسور و سرکوب شدید فراگیر شد. در این زمان بازداشتهای گسترده در دانشگاهها و به خصوص دانشگاه امیرکبیر آغاز شد. دیگر به تهدید تلفنی و غیره بسنده نمیکردند بلکه عملا نیروهای امنیتی در صحن دانشگاه حضور پیدا کرده و دستگیریهای گسترده داشتند. دانشجویان بازداشتی سه دسته بودند: فعالان دانشجویی حاضر در دانشگاه پلیتکنیک، فعالان سابق دانشگاه که گمان میرفت تاثیر داشته باشند و دانشجویانی که در صحن حضور داشتند. در فضای امنیتی قوانین، مقررات و رویهها به فراموشی سپرده میشوند. بنابراین دانشجویان جدید دانشگاه آسیب زیادی دیدند.
او ادامه میدهد: در موج اول بازداشت دانشجویان، تنها یک دانشجو به خاطر اتفاقات داخل دانشگاه بازداشت شده بود. بعد از تشدید فضای امنیتی، دانشگاه پلیتکنیک یکی از اهداف نیروهای امنیتی بود و بازداشتهای گسترده و احکام کمیتهای سنگین و عجیب که از هیچ روند قانونی تبعیت نمیکرد آغاز شد. به راحتی حتی خانواده دانشجویان را نیز تهدید میکردند تا فشار مضاعفی روی دانشجویان باشد. این موارد جدا از تماسهای نهادهای امنیتی بوده و از طرف حراست و حتی بسیج کارکنان بود.
به گفته این دانشجوی دانشگاه امیرکبیر شرایط به تدریج رو به تغییر میگذارد. او در این باره توضیح میدهد: با حجم زیاد بازداشتها از ۱۰ آبان ماه، به دلیل شوکی که به دانشجویان وارد شده بود، کمی توانسته بودند شرایط دانشگاه را کنترل کنند. بعد از این زمان ممنوع الوردیهای فلهای آغاز شد که در مورد هیچ یک روند قانونی طی نمیشد. طبق شیوهنامه برای ممنوعالورودی تنها ریاست دانشگاه میتواند حکم دهد. همچنین باید چارچوبهایی داشته باشد برای مثال تاریخ شروع و پایان آن مشخص بوده و ازیک ماه تجاوز نکند در صورت تمدید هم بیش از دو ماه نمیتواند به طول بیانجامد. با این حال هیچ یک از این مراحل طی نمیشد. کمیته انضباطی یا حراست به راحتی دانشجویان را ممنوعالورود میکردند. پس از آن هم برای تک تک این دانشجویان جلسات تفهیم اتهام برگزار شد که به صورت غیرقانونی، دانشجویان بازجویی یا تهدید میشدند یا حراست به صورت گسترده دانشجویان را احضار میکرد. برخی دانشجویان را از تسهیلات رفاهی مانند خوابگاه محروم میکردند که برخی از آنها حتی مجبور به بازگشت به شهر خود شدند. برخی از احکام، غیابی صادر شده و در برخی موارد حق درخواست تجدیدنظر از دانشجویان سلب میشد. حتی به دلیل تعدد پروندهها زمان چندانی برای پرونده دانشجویان در نظر گرفته نمیشد. چندین مورد هم تفتیش بدنی گزارش شده بود. علاوه بر فشارهای دانشگاه و نهادهای امنیتی، به گفته ریاست دانشگاه امیرکبیر از طرف شورای امنیت کشور دستور آمده بود که دانشجویان معترض ممنوعالورود شده و اجازه ورود به خوابگاه را نداشته باشند. بسیاری از احکام انضباطی نیز اجرا شد.
در شرایطی که بسیاری از فعالین دانشگاه و حتی فعالین فارغالتحصیل دانشگاه بازداشت شده بودند و در نبود هیچ تشکلی، همه پیگیریها به طور شخصی انجام میشد. پیگیریها منسجم و مکتوب نبود. حال این پیگیری میتوانست در مورد دانشجویان بازداشتی باشد و یا نقض حریم خصوصی دانشجویان باشد.
بعد از آبان ۱۴۰۱ دو مساله در دانشگاه پلیتکنیک دستخوش تغییر شد. یکی از این موارد شکل فعالیت دانشجویی است. با توجه به اینکه اکنون هیچ تشکلی برای فعالیت نداریم و فضای دانشگاه به شدت تحت رصد دوربینهای مختلف است، شکل فعالیت دانشجویی در دانشگاه پلیتکنیک تغییر کرده است. مورد دوم نیز تغییر شکل سرکوب است. میتوان گفت سرکوب دانشگاه بسیار بیپرده شده و کاملا تکصدایی حاکم شده است. حتی دیگر از نیروهای اصلاحطلب و اعتدالیون که خود نیروهای وابسته به حاکمیت هستند هم صدایی شنیده نمیشود. چراکه اولا پایگاه اجتماعی خاصی ندارند و دوما آنها هم سرکوب شدهاند.
او در ادامه میگوید: نمود تغییر در سرکوب را میتوان در شیوهنامهای که در آبان ۱۴۰۱ به تصویب وزارتین رسید، دید. در این شیوهنامه همه مواردی که یک دانشجو میتوانست در جلسات کمیته انضباطی با استناد بر آنها از خود دفاع کند حذف شده است. تغییرات در شیوهنامه به گونهای بود که همه چیز به ضرر دانشجو باشد. شاید تنها اصلی باقی مانده اصل برائت و همچنین اصل عدم تجسس است اما بازهم آنقدر تبصره به آن اضافه شده و دست ریاست دانشگاه، کمیته انضباطی، حراست و شورای تجدید نظر باز گذاشته شده که دیگر این اصول طنزی بیش نیست. متاسفانه در در آن بازه زمانی به دلیل فضای ملتهب خیلی کم به این موضوع پرداخته شد که با این شیوهنامه جدید دیگر دانشجو چه امکانی برای دفاع خواهد داشت؟ این فقط در مورد مسائل سیاسی نیست بلکه در مورد همه مسائل زندگی شخصی و اخلاقی دانشجو نیز همین گونه است و دانشگاه به همه این حوزهها ورود پیدا میکند. به نظر همه نیروهای دانشجویی و سیاسی و وکلا باید در این مورد یک بررسی داشته باشند.
احکام شدیدی جریان داشت در حدی که یکی از دانشجویان ورودی 1401 به اخراج و پنج سال محرومیت از دانشگاههای کشور محکوم شد اما این مسائل رسانهای نشد. منتشر نشدن روایتها یکی از دلایلی بود که حراست هرچه میخواهد میکند. رسانهای نشدن هم دلایل زیادی دارد برای مثال ممکن است دانشجو با فضای سرکوب آشنا نباشد یا تهدید شده باشد. چه چیزی میتواند بدتر از پنج سال محرومیت از تحصیل در همه دانشگاهها باشد؟ اما بازهم آنقدر دانشجویان را تهدید میکنند که منجر به سکوت میشود. اما اگر روایتهای خود را منتشر کنند برخی از وکلا و فعالین دانشجویی میتوانند در مسائل حقوقی، دانشگاهی یا رسانهای آنها را کمک کنند. به طور کلی بنابر گفتههای غیر رسمی حدود 400 پرونده انضباطی طی جنبش «زن زندگی آزادی» باز میشود. همه فعالین سالهای گذشته دانشجویی اتفاق نظر دارند که هرگز تا به این اندازه جو دانشگاه امنیتی نبوده و تا این حد سرکوب و کنترل نشده است. از این طریق سعی داشتند که فعالیت دانشجویی را عقیم کرده و ابتکار عمل را از فعالین دانشجویی بگیرند.
این فعال دانشجویی از قدم بعدی نیروهای امنیتی پرده برمیدارد و میگوید: این فضای یاس و ناامیدی حاصل از برخوردهای سنگین دست حراست، بسیج و انجمنهای موازی آنها را باز گذاشت تا وارد فاز بعدی شوند. برای مثال در یک برنامه کاملا قانونی که مجوز هم داشت برای ساز و رقص، برای 15 نفر از دانشجویان پرونده در کمیته انضباطی باز میشود و جلسات تفهیم اتهام برای آنها برگزار میشود. علاوه بر این به توییتهای شخصی دانشجویان به صورت گسترده ورود کردهاند و به خاطر توییتر دانشجویان را احضار کرده و حکم میدهند. عملا برای کلمه به کلمه توییت دانشجویان از آنها توضیح میخواهند. گویا توهین و فریاد در این جلسات هم کاملا متداول شده است. حتی دیده شده که به مسائل خانوادگی برخی دانشجویان ورود کرده و دانشجو را مورد بازجویی قرار دادهاند که پدر یا برادر او چه کارهایی انجام داده است. از این موارد هم به عنوان اهرم فشار استفاده میکنند. علاوه بر این حتی در جلسات کمیته انضباطی مسائلی به غیر مسئلهای که تفهیم اتهام شده مطرح میشد و طبیعتا دانشجو برای مسائل جدید آماده نبوده و شوکه میشود و نمیتواند از خود دفاع کند. نماینده حراست که در جلسات بدوی حضور دارد در بیشتر مواقع کنترل جلسه را به دست دارد و به دانشجو فشار آورده و ذهن اعضای جلسه را هم منحرف میکنند. فضای دانشگاه امیرکبیر کاملا خفقان است و ضبط کارت دانشجویی نیز اخیرا زیاد شده است. انتظامات حتی بیرون از دانشگاه هم آمده و در روابط دانشجویان یا پوشش آنها دخالت میکند. انتظامات تبدیل به بازوی سرکوب شده و حتی دیده میشود که نیروی انتظامات مرد دانشجویان زن را تفتیش چشمی میکند، این درحالی است که این کار کاملا از طرفهای نیروهای مرد انتظامات ممنوع است.
در این مدت دانشجویان سعی داشتند تا تشکلهای دانشجویی منتقد را احیا کنند تا دانشجویان بتوانند حرف خود را بزنند و فعالیتهای سالم داشته باشند، اما بازهم به بنبست خورده تا حدی که دانشگاه پیغام فرستاده که نیروهای امنیتی با این اقدام مخالف هستند. یعنی نیروهای امنیتی تا این اندازه در دانشگاه دخالت دارند که اجازه انتخابات و عضوگیری به تشکلها را نمیدهد. احتمال دارد که با فرارسیدن تابستان بسیاری از این تشکلها دیگر در عمل منحل شده و دفتر آنها هم گرفته شود. در تمام این مدت تشکلهای بسیجی و انجمن اسلامی «جعلی» انتخابات خود را برگزار کرده و حتی برنامههای مختلفی را داشتهاند. میتوان گفت دانشگاه تسخیر شده است و هیچ مجالی به دانشجویان منتقد که در اعتراضات اخیر نشان دادند که در اکثریت هستند داده نمیشود اما دست تشکلهای نماینده اقلیت برای هر فعالیتی باز است.
این دانشجوی دانشگاه امیرکبیر در پایان میگوید: سنت فعالیت دانشجویی چه از نظر تبار و چه نقطه جغرافیایی در دانشگاه پلیتکنیک وجود دارد. مسلما حاکمیت به راحتی از کنار چنین دانشگاهی نمیگذرد تا آینه عبرتی برای نسلهای بعدی و دانشگاههای دیگر شود. بعد از کرونا ما با دانشگاهی مواجه شدیم که در آن سرکوب وجود داشت و تشکلها را میبستند لذا اراده بر این بود که هر صدای مخالفی خفه شود. بعد از آن و در خلال جنبش «زن زندگی آزادی» حداکثر هزینه به دانشگاه تحمیل شد. اما آنچه اکنون مهم است این است که روایت توهین و نقض حقوق دانشجویان امیرکبیر شنیده شود. چرا حراست، کمیته انضباطی، دفتر نهاد رهبری و … در حال امنیتی کردن دانشگاه هستند؟ این روایتها باید تصویر دانشگاه امیرکبیر را نشان دهند. همچنین وظیفه اخلاقی اساتید است که از دانشجویان حمایت کنند. دانشجویان باید برای دریافت این حمایت به اساتید فشار بیاورند. باید از همه ظرفیتها استفاده شود، استفاده از رسانهها، اساتید یا چهرههای شاخص حوزههای مختلف و… از این موارد است.
دانشجویان متحد
۴ یونی ۲۰۲۳
0 Comments