مصاحبه نرگس محمدی با سپیده قلی…
بازدیدها: 12
بازدیدها: 12
بازدیدها: 5
سخنرانی عمر مونس یاغی در ضیافت جایزه نوبل – ۱۹ آذر ۱۴۰۴
سرگذشت عمر مونس یاغی، نمایشی روشن از قدرت دگرگونکنندهی دانش در زندگی فردی و در سرنوشت جمعی بشر است. او در ۹ فوریهٔ ۱۹۶۵، در خانوادهای از پناهندگان فلسطینی، در شهر اَمانِ اردن به دنیا آمد؛ در بستری که ناامنی، جابهجایی و محرومیت، بخشی از تجربهی روزمرهی زندگی بود. عمر در ۱۵سالگی به ایالات متحده مهاجرت کرد و دههها بعد، در سال ۲۰۲۱، تابعیت عربستان سعودی را نیز دریافت نمود. بدینترتیب، او امروز دارای تابعیت اردنی، آمریکایی و سعودی است؛ هویتی چندلایه که بازتابی از زیست جهان معاصر و پیوند علم در فراتر رفتن از مرزهای ملی است.
عمر مونس یاغی شیمیدانی برجسته است که بهویژه بهسبب پیشگامی در بنیانگذاری و توسعهٔ «شیمی رتیکولارi» و طراحی و گسترش چارچوبهای فلز-آلی یا موفهاii شهرتی جهانی یافته است. دستاوردهای او تأثیری ژرف بر شیمی، علم مواد، ذخیرهسازی انرژی، جذب گازها، و فناوریهای زیستمحیطی گذاشتهاند. به پاس این سهم بنیادین در پیشرفت علم، او در سال ۲۰۲۵ جایزهٔ نوبل شیمی را بهطور مشترک با ریچارد رابسون و سوسومو کیتاگاوا دریافت کرد.
عمر استاد شیمی و دارندهٔ «کرسی جیمز و نیلته ترترiii» در دانشگاه کالیفرنیا، برکلی است و همزمان بهعنوان
پژوهشگر ارشد با آزمایشگاه ملی لارنس برکلی همکاری دارد. او مدیر مؤسس «مؤسسهٔ جهانی علوم برکلی» و عضو آکادمی ملی علوم ایالات متحده و «آکادمی علوم طبیعی لئوپلدینه آلمانiv» است. افزون بر این، در ژانویهٔ ۲۰۲۵، بهعنوان هفتمین رئیس «شورای جهانی فرهنگv» —نهادی بینالمللی که به ترویج پیشرفتهای فرهنگی، علمی و انسانی در سراسر جهان میپردازد—منصوب شد.
مسیر زندگی عمر مونس یاغی، روایتی الهامبخش از پیوند کنجکاوی، پشتکار و آموزش علمی است؛ مسیری که از اردوگاههای پناهندگان فلسطینی در اردن آغاز شد و به عالیترین جایگاههای دانشگاهی و علمی در جهان رسید. دانش، زندگی او را دگرگون کرد و دانش او، امروز، بر زندگی میلیونها انسان و بر آیندهٔ فناوری و محیطزیست تأثیر
میگذارد. در وجود او میتوان دید که علم نه امتیازی موروثی، بلکه افقی گشوده برای کسانی است که امکان اندیشیدن و آموختن مییابند.
آنچه سخنرانی عمر مونس یاغی در ضیافت نوبل را فراتر از یک گفتار تشریفاتی قرار میدهد، تأکید او بر «معنای انسانی علم» است: اینکه علم چگونه میتواند پلی میان رنجهای زیسته، امید فردی و مسئولیت جهانی باشد. برای ما ایرانیان—بهویژه در جامعهای که دسترسی به آموزش، مهاجرت نخبگان و نابرابری ساختاری از مسائل عمده هستند— این روایت یادآور آن است که سرمایهگذاری بر دانش، تنها به تولید مقاله و فناوری نمیانجامد، بلکه میتواند مسیرهای تازهای برای کرامت انسانی، گفتوگوی جهانی و بازتعریف نقش جهان پیرامونی ما در تمدن معاصر جهان بگشاید.
در ادامه، ترجمهٔ سخنرانی عمر مونس یاغی در ضیافت جشن نوبل ارائه میشود. )متن اصلی سخنرانی به زبان انگلیسی، پیوست این مقاله است.(
احد قربانی دهناری آذر ۱۴۰۴
اعلیحضرت، والاحضرتها، عالیجنابان،
برندگان محترم جایزه نوبل، بانوان و آقایان—
از سوی همبرندگانم، سوسومو کیتاگاوا، ریچارد رابسون، و از جانب خودم، از فرهنگستان سلطنتی علوم سوئد و بنیاد نوبل برای این افتخار استثنایی سپاسگزارم.
امشب، ما تنها دستاوردی علمی را جشن نمیگیریم؛ بلکه «امکان» را نیز پاس میداریم—قدرت کنجکاوی انسانی که میتواند جهان را دگرگون کند. توسعهٔ چارچوبهای فلزی–آلی، یا MOFها، با ایدهای ساده اما جسورانه آغاز شد: اینکه میتوان موادی را با دقت اتمی طراحی کرد؛ موادی با پیوندهایی استوار و هدفمند که کارکردهایی شگفتانگیز را ممکن میسازند.
از دل این ایده، افقهای تازهای گشوده شد: توانایی استخراج آب پاک از هوای خشک بیابان، یا جذب مستقیم دیاکسیدکربن از هوا. اینها تنها آغاز راهاند. با تنوع ساختاری و کاربردهای بیشمار، MOFها بهسرعت از یک وعدهٔ علمی به ابزارهایی عملی بدل میشوند که میتوانند زندگی عدهی بیشماری از انسانها را دگرگون کنند.
سفر من از جایی بسیار دور از هر آزمایشگاهی آغاز شد. من در اَمّانِ اردن، در خانوادهای پناهنده با ده فرزند بزرگ شدم؛ در خانهای بدون آب لولهکشی و برق، جایی که محل زندگیمان را با دامهایی که معاش خانواده به آنها وابسته
بود، همخانه بودیم. سختی در همهجا بود. بخت من برای موفقیت بسیار اندک به نظر میرسید—جز آن مسیرهای
شگفتی که طبیعت خودش گاه پیش روی ما میگشاید و به ما امکان فراتر رفتن میدهد.
نقطهٔ عطف زندگی من در دهسالگی رخ داد؛ زمانی که در کتابخانهٔ مدرسهام تصویرهایی از مولکولها را دیدم. زیبایی و رازآلودگی آنها مرا مسحور کرد. هنگامی که دریافتم این ساختارها اجزای سازندهٔ همهچیزند—چه جاندار و چه
بیجان—شور و اشتیاق من برای شیمی شعلهور شد و برای همیشه شیفته آن شدم. شیمی راه رهایی و مسیر زندگی من
شد.
تجربهای دیگری در کودکی، به همان اندازه ژرف، شخصیت مرا شکل داد. در بیابان، آب تنها هر یک یا دو هفته یکبار از سوی دولت میرسید. هنوز زمزمهای را به یاد دارم که در محله میپیچید: «آب دارد میرسد»، و شتابی که داشتم برای پر کردن هر ظرفی که میتوانستم پیدا کنم پیش از قطع جریان آب.
سالها بعد، هنگامی که رفتار موفها را در جذب و رهاسازی آب مطالعه میکردم، در آنچه در ظاهر پدیدهای عادی مینمود، معنایی انقلابی یافتم: دیدم چگونه موف میتواند آب را از هوای بیابان استخراج کند و آن را به آب آشامیدنی پاک بدل سازد. این رفتار پژواکی از هنجارهای کودکی من بود—اما اینبار در قالب راهحلی برای همان سختیای که ما روزگاری تجربه کرده بودیم. بارها از خود پرسیدهام که اگر آن زندگی را از سر نگذرانده بودم، آیا میتوانستم آن الگوی دادهها را تشخیص دهم یا نه.
اما ژرفترین درس موفها در معنای نمادین آنها نهفته است: استحکام موف از پیوند میان اجزای مولکولیاش سرچشمه میگیرد—همانگونه که آیندهٔ ما به پیوندهایی بستگی دارد که میان ملتها و نسلها بنا میکنیم. امروز، دانش موف در بیش از صد کشور دنیا به کار گرفته میشود و الهامبخش جوانان در سراسر جهان است، بهویژه در کشورهای در حال توسعه.
و درست در همینجاست که بزرگترین امید ما شکل میگیرد: دانشی که توان بازآفرینی ماده را دارد، و نسلی که مشتاق پیشبرد این امر است. من رهبران جهان را به اقدام فرامیخوانم. دانشمندان در پی امتیاز نیستند؛ آنان امکان میخواهند. از کنجکاویشان پشتیبانی کنید. موانع را از سر راه بردارید. از آزادی علمی پاسداری کنید. به استعدادهای جهانی خوشآمد بگویید.
و دربارهٔ تغییرات زیستمحیطی، زمان اقدام جمعی فرا رسیده است. علم آماده است. آنچه اکنون نیاز داریم، شجاعت است—شجاعتی متناسب با عظمت مأموریت —تا بتوانیم برای نسل آینده نهفقط تکنیکهای جذب کربن، بلکه سیارهای شایستهٔ امیدهایشان را
و در باب تغییرات زیستمحیطی، زمان اقدام جمعی فرا رسیده است. علم آماده است. آنچه اکنون نیاز داریم، شجاعت است—شجاعتی همسنگ با عظمت مأموریت—تا بتوانیم نهفقط فناوریهای جذب کربن، بلکه سیارهای شایستهٔ امیدهای نسلهای آینده به آنها هدیه دهیم.
من آیندهای را تصور میکنم که در آن برای پرداختن به شیمی، لازم نباشد حتماً شیمیدان باشید؛ آیندهای که در آن کشف علمی برای همگان در دسترس است. پیشرفتهای هوش مصنوعی میتواند چنین امکانی را فراهم کند —آیندهای که در آن شیمی نهفقط علمی برای پیشرفت، بلکه علمی برای امید باشد. آیندهای که در آن هیچ کودکی با محدودیتهایی که من تجربه کردم روبهرو نشود، بلکه در جهانی باثباتتر، پربارتر و عادلانهتر رشد کند.
سپاسگزارم.
Omar M. Yaghi’s speech at the Nobel Prize banquet, 10 December 2025
Your Majesties,
Your Royal Highnesses, Excellences,
Dear laureates,
Ladies and gentlemen—
On behalf of my co-laureates Susumu Kitagawa, Richard Robson, and myself, I thank the Royal Swedish Academy of Sciences and the Nobel Foundation for this extraordinary honor.
Tonight, we celebrate not only achievement but possibility—the power of human curiosity to reshape the world. Our development of metal–organic frameworks, or MOFs, began with a simple but bold idea: that we could design materials with atomic precision, forming strong purposeful bonds that unlock remarkable functions.
From this idea came new possibilities: the power of pulling pure water from desert air, capturing carbon dioxide directly from the sky. These are only early chapters. With countless
structures and applications, MOFs are rapidly moving from promise to practical tools that are changing countless lives.
My journey began far from any laboratory. I grew up in Amman, Jordan, in a refugee family of ten children, in a home with no running water and no electricity, sharing our space with
livestock, our family’s livelihood. Hardship was everywhere. My chances for success were slim—except for the surprising ways nature reveals itself and helps us overcome.
My turning point came at the age of ten, when I discovered drawings of molecules in my school library. Their beauty and mystery captivated me, and when I learned that they are the building blocks of everything, living and non-living, they ignited my passion for chemistry, and I was hooked forever. It became my escape and my direction.
Another childhood experience shaped me just as deeply. In the desert, water arrived from the government once every week or two. I remember the whisper through our neighborhood, “the water is coming,” and the urgency as I rushed to fill every container I can find before the flow stopped.
Many years later, while studying how MOFs take and release water, I recognized something revolutionary in what seemed like an ordinary behavior. I saw how this MOF could pull water from desert air and turn it into clean drinking water. It echoed the rhythm of my childhood— yet now offered a solution to the very hardship we had once endured. I often wonder whether I would have recognized that pattern of data had I not lived it first.
But MOF’s deeper lesson lies in their metaphor: a MOF’s strength comes from the bonds between its molecules—just as our future depends on the bonds we build across nations and generations. MOF science is now practiced in more than 100 countries, inspiring young people everywhere, especially in the developing world.
And here lies our greatest hope: a science capable of reimagining matter, and a generation eager to move it forward. I urge our leaders to act. Scientists are not asking for privilege, but for possibility. Support their curiosity. Remove barriers. Protect academic freedom. Welcome global talent.
And on climate, the hour for collective action has already arrived. The science is here. What we need now is courage—courage scaled to the enormity of the task—so we may gift the next generation not only carbon capture, but a planet worthy of their hopes.
I imagine a future where practicing chemistry does not require being a chemist, where discovery is accessible to all. Advances in AI may make this possible—a future where chemistry becomes not only a science of progress but a science of hope. A future where no child faces the limitations I once knew, but grows into a world more stable, more abundant, and more just.
Thank you.
ii Metal–organic frameworks (MOFs)
iii James and Neeltje Tretter Endowed Chair
iv German National Academy of Sciences Leopoldina
v World Cultural Council
بازدیدها: 21
بازدیدها: 40
بازدیدها: 70
شورای ملی تصمیم بازداشت خانم نرگس محمدی، برنده جایزه صلح نوبل ۲۰۲۳، و ده فعال سیاسی و مدنی دیگر را در مشهد، قاطعانه محکوم میکند و خواستار آزادی فوری و بدون قید و شرط تمامی بازداشتشدگان است.
این شورا، ضمن ابراز نگرانی شدید از وضعیت فعالان بازداشتشده که در پی شرکت در مراسم ترحیم آقای خسرو علی کردی در مشهد، به دلیل «بیان شعارهای هنجارشکنانه» بازداشت شدند، تأکید میکند که این اقدام نقض آشکار حقوق بنیادین شهروندان برای آزادی بیان و تجمع مسالمتآمیز است.
لیست کامل بازداشتشدگان و ابراز همبستگی شورا
بر اساس گزارشها، اسامی بازداشتشدگان عبارتند از:
شورای ملی تصمیم همبستگی کامل خود را با تمامی این فعالان و خانوادههای آنها اعلام میدارد.
شورای ملی تصمیم، ادعای عجیب و بیسابقه فرماندار مشهد مبنی بر اینکه این افراد به دلیل “بیان شعارهای هنجارشکنانه” بازداشت و “تحت الحفظ هستند تا از اقدام تقابلی گروههای دیگر حمایت شوند،” را قویاً رد میکند.
این توجیه، تلاشی آشکار برای پوشاندن سرکوب حقوقی و امنیتی تحت عنوان «مراقبت» است. حکومت به جای تضمین امنیت شهروندانی که صرفاً از حق قانونی خود برای بیان عقاید استفاده میکنند، خود به عامل سلب آزادی آنان تبدیل شده است. این شیوه، نشاندهنده شکست حاکمیت در تأمین امنیت مدنی و تسلیم در برابر فشار نیروهای خودسر است.
وظیفه دادستانی و شورای تأمین، مقابله با تهدیدکنندگان امنیت است، نه بازداشت فعالان مدنی. شورای ملی تصمیم این اقدام را «گروگانگیری سیاسی» میداند که هدف آن مرعوب ساختن جامعه مدنی و خاموش کردن صدای اعتراض مشروع است.
شورای ملی تصمیم تأکید میکند:
شعارها، حتی اگر در چهارچوب قوانین فعلی «هنجارشکنانه» تلقی شوند، جرم نیستند و نمیتوانند مجوز سلب آزادی باشند.
بازدیدها: 11
بازدیدها: 4
نه جنگ، که صلح: توانمندسازی اپوزیسیون ملی ایران، مسیر دموکراسی است.
یادداشت تحلیلی نرگس محمدی
مردم ایران آمادهی تغییر بنیادین هستند.
حتی وقتی هیچ بمبی سقوط نمیکند، مردم ایران آنچه واقعاً میتوان صلح نامید را تجربه نمیکنند، زیرا تحت حکومتی زندگی میکنند که هر جنبهای از زندگی شخصی و عمومی آنها را کنترل میکند.
صلح آنها با نظارت، کنترل، سانسور، بازداشتهای خودسرانه، شکنجه و تهدید مداوم خشونت بار مختل میشود. این صلح توسط اقتصادی که فساد، ناکارآمدی و سوء مدیریت آن را تهی کرده، فشار تحریمها، اضطراب روزانه تورم، گرانی، کمبود و بیکاری و همچنین تخریب بیوقفه محیطزیست ایران، از بین میرود.
صلح، نبود جنگ نیست؛ بلکه زیربنایی است که همه چیز باید بر آن بنا شود: دموکراسی، ثبات، رشد اقتصادی، تغییرات اجتماعی و امکان وجود یک جامعه مدنی کارآمد. اما پس از جنگ ۱۲ روزه، مردم ایران خود را در تقاطع جنگ رژیم علیه مردم خود و جنگ دولتهای جمهوری اسلامی و اسرائیل یافتند.
استبداد و جنگ دو روی یک سکه هستند.
همانطور که مدافعان دموکراسی و صلح در بیانیههایی که منتشر کردند، اعلام کرده اند. این بیانیهها خواستار یک نظم سیاسی جدید شده اند: دولتی سکولار و دموکراتیک که واقعاً نماینده مردم ایران باشد، یک همهپرسی آزاد و عادلانه تحت نظارت بینالمللی سازمان ملل، و تدوین چارچوب قانونی جدید توسط مجلس موسسان منتخب. آنها سازوکارهای قانونی و روشن برای گذار مسالمتآمیز را نام برده اند، مبتنی بر استانداردهای بینالمللی و اهداف دموکراتیک ایران.
موضع متحد آنها نشان داد که یک جنبش ملی گسترده و جمعی، ریشهدار در جامعه مدنی، حقوق بشر و حقوق زنان و سنتهای متنوع دموکراتیک ایران، ظرفیت هدایت کشور به سمت یک تحول تاریخی تعیین کننده را دارد. تحولی که ابتدا باید مسالمتآمیز، مبتنی بر گفتگو، پاسخگویی، پیگیر تحقق عدالت و احترام به حقوق مدنی و انسانی جهانی باشد. زیرا هر چیز کمتر از آن – فروپاشی، هرج و مرج یا درگیری مسلحانه – میلیونها نفر را در منطقهای آسیبپذیر به خطر میاندازد.
ایرانیان همواره به حرکت ها و جنبشهای دموکراتیک غیرخشونتآمیز مشهور و پایبند بودهاند. این کشور همیشه محل تلاقی فرهنگها بوده است. هزاران سال است که ایران خانهی تکثر و تنوع قومی، زبانی و دینی بوده است. با وجود تفاوت های فرهنگی جدی و اختلافات فکری و سیاسی، مردم ایران سنتهای دیرینه همزیستی، احترام متقابل و زندگی جمعی و شبکه های پایدار فرهنگی را حفظ کردهاند.
طی سالهای اخیر مردم ایران به وضوح نشان دادهاند که رژیم مشروعیت خود را از دست داده است. بیش از چهار دهه، ایرانیان از طریق جنبشهای مسالمتآمیز و دموکراتیک برای حقوق اساسی و انسانی خود تلاش کردهاند: از راهپیماییهای زنان پس از انقلاب ۱۳۵۷ تا اعتراضات دانشجویی ۱۳۷۸، جنبش سبز ۱۳۸۸، اعتراضات آبان ماه ۱۳۹۸و قیام «زن، زندگی، آزادی» در سال ۱۴۰۱که با کشته شدن مهسا (ژینا ) امینی آغاز شد. مقاومت مداوم زنان و جوانان، پایهها و بنیان های جمهوری اسلامی را لرزانده و آن را به بدترین کابوس رژیم تبدیل کرده است. کسانی که رژیم بیشترین تلاش را برای سکوت آنها کرد، قدرتمندترین چالشگران آن شده اند.
حقیقت این است که ایران در حال حاضر در مسیر گذار است. اما گذار میتواند در جهات مختلف حرکت کند. مردم ایران شجاعت خود را ثابت کردهاند. آنها زندان، سانسور، کنترل، گلوله و از دست دادن فرزندانشان را تحمل کردهاند، با این حال مردم به مبارزه ادامه میدهند، البته نه بهصورت خشونتآمیز.
خشونت، چه از خارج اعمال شود و چه از داخل، راه حل نیست. آنچه آنها میخواهند، مداخله نیست، بلکه به رسمیت شناختن اراده مردم و مبارزاتشان است؛ نه ارتشهای خارجی، بلکه همبستگی بینالمللی؛ نه جنگ، بلکه صلح.
چگونه جهان میتواند کمک کند؟
جمهوری اسلامی مانند حکومت هایی مشابه، فقط با فشار پاسخگو می شود. تغییر در ایران نیازمند فشار موثر جهانی برای پایان دادن به نقض حقوق بشر، آپارتاید جنسیتی و اعدامها؛ آزادی زندانیان سیاسی و عقیدتی؛ و امکان عملکرد آزادانه نهادهای جامعه مدنی است. جامعه بینالمللی باید رویکرد خود به «تغییر» در ایران را بازبینی و باز تعریف کرده و زمینه گذار از استبداد به دموکراسی را فراهم کند.
پیام من: ما در تلاشیم تا استبداد دینی را پایان دهیم و گذار از استبداد به دموکراسی را عملی کنیم. برای رسیدن به این هدف، از جامعه مدنی ایران، رسانههای مستقل و مدافعان حقوق بشر و حقوق زنان حمایت کنید، کسانی که در خط مقدم ساختن آیندهای عادلانه و دموکراتیک برای کشورشان هستند.
با همبستگی جهانی، دموکراسی و صلح نه تنها ممکن، بلکه در دسترس هستند.
مردم ایران آمادهاند. کنار آنها بایستید.
نرگس محمدی
تهران – ایران
بازدیدها: 6
بازدیدها: 5
بازدیدها: 7
با نهایت تأثر، شورای ملی تصمیم درگذشت وکیل شجاع و مدافع حقوق بشر، زندهیاد خسرو علیکردی را تسلیت میگوید.
علیکردی زندگی خود را صرف دفاع از معترضان، زندانیان سیاسی و خانوادههای جانباختگان جنبش «زن، زندگی، آزادی» کرد و برای این رسالت، محرومیت و زندان را متحمل شد.
فقدان ایشان، ضربهای جبرانناپذیر بر پیکر جنبش دادخواهی ایران است. شورای ملی تصمیم، ضمن ابراز همدردی عمیق با خانواده محترم علیکردی، اعلام میدارد که مرگ ایشان را نمادی از فشار سیستماتیک بر وکلای مستقل میداند و صدای مطالبهگری او را تا تحقق عدالت در ایران آزاد، زنده نگه خواهد داشت.
یاد و راه این نماد ایستادگی در برابر ظلم، جاودانه باد.
شورای ملی تصمیم