علیرغم اینکه دو پزشک خانم فاطمه سپهری برای او درخواست توقف سه ماهه اجرای حکم دادهاند، تنها یک هفته بعد از انجام عمل جراحی قلب باز، فاطمه سپهری را با کمترین امکانات به زندان بازگرداندند و او را از مراقبتهای درمانی پس از جراحی محروم کردند. حال خانم سپهری در زندان بسیار وخیم شد و او را دوباره سوم آبان از زندان وکیلآباد مشهد به بیمارستان قائم بردهاند و در بخش مراقبتهای بحرانی (سیسییو) بستری شده است.
حکومت اسلامی نه تنها حقوق زندانیان سیاسی را رعایت نمیکند بلکه خانواده زندانیان سیاسی را سخت تحت فشار قرار میدهد. دو برادر خانم سپهری که همزمان با بالا گرفتن مشکلات قلبی فاطمه سپهری در زندان، به عدم اعزام او به بیمارستان اعتراض کرده بودند را بازداشت کردند.
فاطمه سپهری کنشگر سیاسی، فعّال در زمینهی حقوق بشر و زنان، از امضاکنندگان نامهی درخواست استعفای خامنهای، موسوم به بیانیهی ۱۴ فعّال سیاسی برای کنارهگیری خامنهای از حکومت و گذار از جمهوری اسلامی است. خانم سپهری که همسرش را در طی جنگ ۸ سالهی ایران و عراق در اوایل دههی ۶۰ از دست داد، مواضع سیاسی روشن و قاطعی دارد که دشمنی حکومت اسلامی را برانگیخت. خانم سپهری خواهان گذار از حکومت اسلامی به نظامی مبتنی بر آزادی، دموکراسی، سکولاریسم و حقوق بشر است. او خامنهای را اصلیترین مسئول وخامت اوضاع ایران میداند. او خود زنی با حجاب که خواهان آزادی حجاب است. او در روزهای اخیر بر روی تخت بیمارستان حمله حماس به اسرائیل را محکوم کرد.
فاطمه سپهری به حکم دادگاه انقلاب مشهد، به اتهام توهین به اسلام، اهانت به خمینی و خامنهای، براندازی حکومت جمهوری اسلامی، تبلیغ علیه نظام، مصاحبه با رسانههای معاند نظام، تشویش اذهان عمومی، نشر اکاذیب، برهم زدن امنیت ملی، اخلال در نظم عمومی با تجمع کردن، به حبس و شلاق محکوم شدهاست.
حکومت اسلامی شیرزنان بسیاری را زندانی کرده است. تنی از هزاران نفر را نام میبریم: اکرم نصیریان، بهاره هدایت، ثمین احسانی، زهرا زهتاب چی، زینب جلالیان، سارا احمدی، سپیده قلیان، سپیده کاشانی، شکیلا منفرد، طاهره بجروانی، فاطمه مثنی (مثنا)، فائزه هاشمی رفسنجانی، فریبا کمال آبادی، گلرخ ایرایی، مریم اکبری منفرد، مریم حاجی حسینی، معصومه (فرح) نساجی، ملیحه نظری، مهوش شهریاری ثابت، ناهید تقوی، نرگس محمدی، نرگس منصوری، نسرین خضری جوادی، نگار زارعی، نیلوفر بیانی، ویدا ربانی، ….
فاطمه سپهری و دیگر زندانی سیاسی را که خواستی جز ایرانی آزاد، آباد و مردمی با آسایش، رفاه و کرامت انسانی ندارند، بیقید و شرط آزاد کنید.
ما خواهان آزادی بی قید و شرط همه زندانیان سیاسی، صنفی، مدنی و محیط زیست هستیم.
ناهید شیرپیشه، مادر پویا بختیاری از کشتهشدگان اعتراضات آبان ۱۳۹۸، به اتهام دادخواهی، تبعید و در یک سلول انفرادی کوچک در زنجان زندانی است. او برخورد حکومت اسلامی با خودش را فشرده بیان کرده است: «یک مادر و یک معلم دادخواهم، معلمی بودم که پس از ۲۹ سال خدمت صادقانه در آموزش و پرورش سرانجام با شلیک به جمجمه پسرم از من قدردانی کردند.»
حکومت اسلامی فشارهای شدیدی بر ناهید شیرپیشه روا میدارد. او در تمام مدتی که زندانی است، از حق هواخوری، از دوا و درمان و تماس تلفنی محروم است. این مادر دادخواه اکنون شرایط جسمی و روحی خوبی ندارد و از دنداندرد شدیدی رنج میبرد.
پوران ناظمی فعال حقوق بشر در گفتوگویی با رادیو فردا از ظلمی که بر ناهید شیرپیشه میرود، گفت:
«ناهید شیرپیشه هیچ وقت سیاسی نبوده. او همیشه یک داده خواه بوده. مادری است که جلو خودش مغز بچهاش را متلاشی کردند. دو سال و نیم، سه سال، هر چه این زن دادخواهی کرد و پرسید که چه کسی این کار را کرد؟ برای چی این کار را کردید؟ کسی پاسخگو نبود و متاسفانه با آن شیوه زشت و شرمآور به خانهاش ریختند و بازداشتش کردند، و بعد هم با برنامهریزی در زندان از سوی یک زندانی با جرایم عادی به قصد خفگی مورد ضرب و شتم و فشار در ناحیه گلو قرار گرفت.»
ناهید شیرپیشه در آبان ماه ۱۴۰۱، درست زمانی که قرار بود به دلیل بیماری با قرار وثیقه و برای درمان از زندان آزاد شود، به زندان انفرادی در زنجان منتقل شد. پوران ناظمی در مورد وضعیت او میافزاید:
«وضعیت ناهید شیرپیشه بسیار اسفبار است. ما نمیخواهیم که او آزاد شود، لااقل او را از انفرادی بیرون بیاورید. چرا هیچ کس نپرسید به چه اتهامی او را هشت ماه در سلول انفرادی نگه داشتهاند؟ حقش بود کسانی که ذرهای به انسانیت اعتقاد دارند، ذرهای به قانون اعتقاد دارند و حتی طرفداران خود حکومت اعتراض کنند. این رفتار نه انسانی است، نه اسلامی است، نه اخلاقی و نه قانونی. ناهید شیرپیشه، کسی که به آن شکل پسرش را از دست داده، حالا دچار بیماریهای مختلف از جمله بیماریهای روحی و افسردگی شده و اگر واقعاً امروز برایش کاری نکنیم، او با عذاب و مرگی تدریجی از دست میرود.»
خانم شیرپیشه مادر پویا بختیاری است. پویا بختیاری، متولد سال ۱۳۷۱، در دومین روز از اعتراض به افزایش قیمت بنزین در سال ۹۸ هدف گلوله قرار گرفت و پیش از رسیدن به بیمارستان جان باخت. پویا بختیاری ۲۷ ساله مهندس برق بود، اما به شعر، خوشنویسی و تاریخ ایران دلبسته بود. از پویا بختیاری چند ویدیو در جریان اعتراضات سال ۹۸ به جامانده است؛ ویدیوهایی که در آنها او راوی اعتراضات مردمی است. از جمله ویدیویی در غروب روز ۲۵ آبان ماه که در آن میگوید: «من هم پسر کسی هستم»؛ جملهای که به نماد اعتراضات ۹۸ تبدیل شد.
علاوه بر پدر و مادر پویا بختیاری که در حال حاضر هر دو در زندان به سر میبرند، سایر اعضای خانواده او نیز در بیش از دو سال گذشته بارها مورد آزار، اذیت، تهدید و بازجویی قرار گرفتهاند.
شورای ملی تصمیم قاطعانه میطلبد که شیرزن مبارز، مادر دادخواه، ناهید شیرپیشه مادر پویا بختیاری و منوچهر بختیاری پدر پویا بختیاری را بی قید و شرط آزاد کنید و دست از آزار، اذیت، تهدید و بازجویی خانواده پویا بختیاری بردارید.
مرکز مشاوره و آموزش حقوقی ویژه کنشگران (دادبان) ۲۷ مهر ماه ۱۴۰۲ با تکیه بر اسنادی که از یک منبع آگاه در دادگستری جیرفت به دست آورده، خبر داد اطلاعات سپاه کرمان و دادگاه انقلاب این استان علیه هشت کنشگر و فعال مدنی پرونده قضایی تشکیل دادهاند. پوران ناظمی، هادی حیاتی، عبدالرضا رجایینژاد، تیمور سالاری، محسن راوری خاتونآباد، محسن احمدیزاده، کامبیز چشانپور و شایسته جلالی، متهمان این پرونده هستند.
این هشت کنشگر قرار است به «اهانت به مقدسات اسلام»، «اقدام مسلحانه علیه جمهوری اسلامی»، «همکاری با دول خارجی متخاصم»، «محاربه» و «افساد فیالارض» متهم شوند. «بر هم زدن امنیت کشور، تشویق مردم به ارتکاب جرم و جنایت علیه امنیت داخلی و خارجی، توهین به مقامات و مامورین و تبلیغ علیه نظام جمهوری اسلامی» از دیگر عناوین اتهامی در نظر گرفته شده برای این افراد است.
حکومت اسلامی با اعمال چهار دهه تبعض جنسیتی و قومی، با صرف سرمایههای مردم و امکانات کشور برای کمک مالی و تسلیحاتی به گروههای شبه نظامی تندروی اسلامی که باعث زیر خط فقر بردن ۳۰ میلیون ایرانی و به خاک سیاه نشاندن مردم کشورهایی که شبه نظامیان دست نشانده حکومت اسلامی ایران در آنجا فعال هستند، با جنبش بنیانکن زن، زندگی، آزادی روبرو است. جنبشی که سر آن دارد از حکومت اسلامی گذر کند و به نظامی دموکراتیک، سکولار، روادار با کرامت انسانی و رفاه همگانی برسد. این پروندهسازیها انتقام از این جنبش سراسری است.
شورای ملی تصمیم با اظهار نگرانی درباره تبعات انتساب چنین اتهامهای سنگین و بیپایه به کنشگران مدنی و حقوق بشری خشونتپرهیز، این پروندهسازی با اتهامهای سنگین را شدیداً محکوم میکند.
میرشمسالدین ادیبسلطانی، انسانی والا و فروتن، با دانشی استثنایی و توانمندیهای بس گسترده ــ پزشک، فیلسوف، زبانشناس، منطقدان، نقاش، ریاضیدان، نویسنده، مترجم ــ در ۲۰ مهرماه ۱۴۰۲ در تهران درگذشت.
او در اردیبهشتماه سال ۱۳۱۰ در خانوادهای اهل شعر و ادب پا به جهان گذاشت. به واسطهی شغل پدر، کودکی را در شهرهای مختلف گذراند و در همان اوان زبان فرانسه را بدون معلم آموخت و زبان انگلیسی را از رادیو فرا گرفت. این اشتیاق زبانآموزی که از ذهن پرسشگر و آزاداندیش ادیبسلطانی خبر میدهد در سراسر عمر ادامه یافت و نتیجهی آن تسلط او بر زبانهای انگلیسی، فرانسه، آلمانی، ایتالیایی، لاتین، یونانی باستانی، عربی، روسی، ارمنی، پارتی، اوستایی، پارسی میانه و پارسی باستان بود.
پس از پایان دبیرستان در سال ۱۳۲۸ وارد دانشکده پزشکی دانشگاه تهران شد و سپس برای تحصیل در رشتهی روانپزشکی بالینی و تحقیقات بیوشیمی به وین رفت. اما روانپزشکی را نیمهکاره رها کرد. او که از نوجوانی به سازمان جوانان حزب توده ایران پیوسته بود تا پایان عمر به عقاید اجتماعی و سیاسی خود وفادار ماند.
از کارنامهی سترگ او میتوان به این نمونههای تألیفی اشاره کرد: «مسئلهی چپ و آیندهی آن» (به زبان انگلیسی)؛ «مسئلهی تصمیم در منطق: طرح چند خوارزمیک تحلیلی – معنایی»؛ «درآمدی بر چگونگیِ شیوهی خط فارسی؛ «راهنمای آمادهساختن کتاب»؛ «رسالهی وین: بازنمود و سنجش مکتب فلسفیِ تحصلگرویِ منطقی یا آروینگرویِ منطقیِ حلقهی وین»؛ و از ترجمههای کمنظیرش: «ارسطو، منطق ارسطو (ارگانون)»؛ «سنجش خرد ناب» اثر ایمانوئل کانت ؛ ویراکامپست دوزبانهی «رسالهی منطقی- فلسفی» از لودویگ ویتگنشتاین ؛ «جستارهای فلسفی» اثر برتراند راسل؛ «سوگنمایشِ هملت شاهپور دانمارک»، «سوگنمایش شاه ریچارد سوم» و «بودن یا نبودن» تکگفتار هملت از شکسپیر.
نظر به تسلطی که بر زبانهای گوناگون داشت، جای شگفتی ندارد که تمامی ترجمههای او با دقتی مثالزدنی از زبان مبدأ به فارسی درآمدهاند. ادیبسلطانی نثری ویژهی خود داشت که، بهرغم پافشاری بر بهرهگیری از تمامی ظرایف و ظرفیتهای زبان فارسی و نیاکانش، با «سرهنویسی» یکی نیست.
درباره او گفتهاند که [«راهنمای آمادهساختن کتاب» را هنگامی نوشت که هنوز شیوهنامهی ویرایش در ایران به شکل امروزی وجود نداشت و عجبا که پایان تألیف این کتابِ سترگ همزمان شده بود با انتشار ویراستِ سیزدهم شیوهنامهی شیکاگو، معتبرترین شیوهنامهی ویرایش و آمادهسازی کتاب و مقاله در جهان. اما ادیبسلطانی، که شیکاگو را هنوز ندیده بود، کتاب خود را چنان از آب درآورده بود که انگار این دو کتاب ساختار مشابه دارند. خودش میگفت که علت این تشابه آن بود که ما از دو مسیر منطقی پیش رفتیم و به یک نتیجهی واحد رسیدیم.]
این نکته هم افزودنی است که آخرین چاپِ «راهنمای آمادهساختن کتاب» ضمیمهای مفصل درباره کاربردهای کامپیوتر دارد؛ به نشانهی توانایی استاد در آشنایی سریع با فناوریهای روز و کاربرد آنها. از این رو طراحی جلد تمامی آثارش تراویده از سرپنجهی خود اوست که در نقاشی و طراحی نیز چیرهدست بود.