شورای ملی تصمیم  همراه و همگام با مردم آگاه ایران، برای تحقق خواسته‌های زیر تلاش و مبارزه می‌کند. 1- گذار کامل از جمهوری اسلامی با تکیه به جنبش‌های اعتراضی مردم، گذار خشونت پرهیز با حفظ حق دفاع مشروع. 2 – حفظ تمامیت ارضی کشور با تاکید بر نظام غیرمتمرکز . 3- جدایی دین از حکومت. 4 – فراخوان عمومی برای تشکیل مجلس مؤسسان. 5 – تلاش برای برپایی نظامی دموکراتیک و انتخابی  تعیین نوع حکومت با آرای مردم. 6 –  اجرای کامل اعلامیه‌ی جهانی حقوق بشر و میثاق‌های وابسته به آن، با تاکید بر رفع هرگونه تبعیض علیه زنان و برابری جنسیتی در تمام عرصه های اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی، خانوادگی و مشارکت زنان در مدیریت جامعه، و نیز تاکید بر حفظ محیط زیست

صدای سوم در مواجهه با جنگ مابین اسرائیل و رژیم جمهوری اسلامی

صدای سوم در مواجهه با جنگ مابین اسرائیل و رژیم جمهوری اسلامی

آرش آذرخش

در سایه مبارزات بسیار پر هزینه مردم ایران، جامعه ما به دستاوردهای درخشانی در رابطه با گفتمان سازی و ارائه راهکارها در قالب شعارهای معین دست پیدا کرده است.
این شعار ها برخی سلبی و برخی ایجابی هستند.
شعارهای سلبی مردم ایران که تبدیل به گفتمان شد عبارت است از :
” نه به حجاب اجباری “
” نه به اعدام”
“نه به جمهوری اسلامی”

شعار ایجابی مردم ایران هم که دارای اهمیت بسیار ویژه است و در ایجاد همبستگی اجتماعی جهت بر جسته کردن صدای مردم ( به عنوان صدای سوم) نقش بسیار مهمی داشته است، شعار پر افتخار” زن زندگی، آزادی است.‌

رژیم جمهوری اسلامی به طرق مختلف در پی کم رنگ کردن و بی رمق کردن این شعارهای سلبی و ایجابی است.
یکی از این ابزار ها “جنگ” و نتیجه آن است که می‌تواند کارکردی دوگانه در رابطه با بقا و یا فنای رژیم جمهوری اسلامی داشته باشد.‌
ما به عنوان نیروهای مخالف رژیم جمهوری اسلامی که به سرنگونی محتوم این رژیم باور داریم و تداوم و بقای رژیم را کاملا با منافع مردم ایران، منافع ملی کشور و در نهایت با موجودیت کشور در تعارض می‌دانیم، در مقابل جنگ خارجی نمی‌توانیم شعار ” زنده باد جنگ” سر بدهیم، در واقع هیچ نیروی سیاسی ای حاضر نیست چنین ریسکی بکند و این شعار را سر بدهد، اما با شهامت کامل و شفافیت کامل، می‌توانیم شعار ” نه به جنگ” و “نه به جمهوری اسلامی” را همراه با شعار پیروز باد انقلاب ” زن زندگی آزادی” سر بدهیم.
سر دادن این سه شعار سلبی و ایجابی منجر به تقویت صدای سوم یعنی صدای مردم می‌شود.
هیچ نیروی سیاسی ای حق ندارد از نقطه عزیمت، کسب قدرت سیاسی یا مشارکت خفت بار در قدرت، نقش عاملیت خود را در چالش و جنگی که مابین دو نظام کاملا متکی بر آپارتاید در حال بالفعل شدن است ، به اجراء در آورد.
نیروی سیاسی مردمی باید به تقویت صدای سوم و قدرتمند کردن سپهر عمومی و توانمند کردن هر چه بیشتر جنبش های اجتماعی و سیاسی، به نقش حساس و تاریخی خود عاملیت فعال ببخشد، نه اینکه تبدیل به دنبالچه های دو نظام متکی بر آپارتاید شود.
جبهه سوم یا صدای سوم باید در عمل و با شعارهای سلبی و ایجابی مشخص و در میدان مبارزه‌، یعنی شعار هایی همانند :
“نه به اعدام”
“نه به حجاب اجباری”
“نه به انتخابات فرمایشی”
و همچنین ” نه به جنگ” و “نه به جمهوری اسلامی” و نهایتا “پیروز باد انقلاب” به رسالت تاریخی خود عمل کند‌
کدام انقلاب؟
انقلاب” زن، زندگی، آزادی” که همانند آتشی گداخته در زیر خاکستر هست.
شاید رژیم اسلامی حاکم بر ایران بخواهد با توسل به جنگ خارجی و ساخت و پاخت های بین المللی، خاکستر بیشتری بر روی این آتش گداخته بپاشد، اما مخالفین واقعی نظام با تکیه بهینه بر قدرت لایزال مردم ایران نباید این اجازه را به رژیم جمهوری اسلامی بدهد.
شاید رژیم جنایتکار اسلامی برای فرافکنی از اوضاع اسفناکی که برای اقشار مختلف مردم ایران ایجاد کرده است، بخواهد ایران را وارد یک جنگ با کشوری خارجی سازد ، اما جهانیان می‌دانند که دشمن واقعی مردم ایران همین حکومتی است که به انحا مختلف شهروندان خود را سرکوب و شکنجه و اعدام می کند و کمترین مطالبات مردم را پاسخگو نیست الا با گلوله و چوبه های دار و زندانهای بلند مدت و …..

مردم ایران با سرفرازی سالهاست شعار می دهند: ” دشمن ما همینجاست دروغ میگن آمریکاست” مرز خود را با حکومت کاملاً مشخص کرده اند و او را به وضوح دشمن خود خوانده اند. مصداق بارز این مرزبندی حضور کشاورزان اصفهانی در نماز جمعه و ایستادن شان در صفوفی منظم ولی پشت به تریبون امام جمعه با سر دادن شعار ” رو به میهن، پشت به دشمن” بود!
اوج این شکوهِ و درایت، در انقلاب با شکوه زن، زندگی، آزادی متجلی شد آنجا که منشور مترقی دوازده ماده ای مطالبات حداقلی جنبش ژینا منتشر شد، آنجا که ایرانیان دیاسپورا در همایش های بزرگ خواستار محکومیت جنایات رژیم جمهوری در عرصه بین‌المللی شده و به حمایت از انقلاب زن زندگی آزادی پرداختند. این مبارزات با شکوه و دیگر مبارزات جاری بازنشستگان ، کارگران، زنان ، معلمان و پرستاران و …. نشان از سرزندگی انقلاب پویا و پر افتخار زن زندگی آزادی دارند.

بدا به حال افراد و جریاناتی که از اینهمه دستاورد ها و افتخارات که با قطره قطره خون شجاع دلان وطن به دست آمده است راحت می گذرند و امید دارند که آزادی ، عدالت، توسعه و برابری را با موشک و بمب و جنگ به ایران بیاورند. اینان آگاهانه یا نا آگاهانه خود را در زمره دشمنان ایران و مردم ستمدیده ایران قرار داده اند. به این امید که از این نمد برای خود کلاهی بسازند.
دشمن ملت ایران، رژیم جمهوری اسلامی است. جنگ مردم ایران با رژیم جنایتکار اسلامی است و پیروزی انقلاب با شکوه زن، زندگی، آزادی نقطه ی پایانی بر تمام جنایات جمهوری اسلامی در ایران و سراسر دنیا خواهد بود.
پیروز باد انقلاب زن زندگی آزادی

🔺آرش آذرخش
14 اکتبر 2024

به مناسبت دومین سالگرد انقلاب ژینا

به مناسبت دومین سالگرد انقلاب ژینا

«زن زندگی آزادی»

جنبش «زن، زندگی، آزادی» که به نام جنبش ژینا یا مهسا نیز شناخته می‌شود، در دوسالگی خود همچنان به عنوان یکی از مهم‌ترین جنبش‌های اجتماعی در ایران شناخته می‌شود. این جنبش که پس از کشته شدن مهسا امینی در سال ۱۴۰۱ آغاز شد، به سرعت به نمادی از مبارزه برای حقوق زنان و آزادی‌های اجتماعی تبدیل شد. در دوسالگی این جنبش، همچنان شاهد فعالیت‌های گسترده‌ای از سوی فعالان حقوق بشر و زنان هستیم. این جنبش توانسته است توجه بین‌المللی را به خود جلب کند و حمایت‌های گسترده‌ای از سوی سازمان‌های حقوق بشری و جوامع بین‌المللی دریافت کند.

با این حال، جنبش با چالش‌ها و فشارهای زیادی نیز مواجه است. حکومت ایران همچنان به سرکوب معترضان و فعالان این جنبش ادامه می‌دهد و بسیاری از خانواده‌های دادخواه تحت فشار قرار دارند. با این وجود، روحیه مقاومت و تلاش برای دستیابی به آزادی و حقوق برابر همچنان در میان اعضای این جنبش قوی است.

در ماه‌های اخیر، جنبش «زن، زندگی، آزادی» همچنان به فعالیت‌های خود ادامه داده و توجه بین‌المللی را به خود جلب کرده است. برخی از جدیدترین خبرها و تحولات عبارتند از:

سالگرد اعتراضات: در آستانه دومین سالگرد مرگ مهسا امینی، تجمعات و اعتراضات جدیدی در ایران و در میان جوامع ایرانیان خارج از کشور برگزار شده است. این تجمعات به منظور یادآوری و گرامیداشت یاد مهسا امینی و دیگر قربانیان سرکوب‌های حکومتی برگزار می‌شوند.

حمایت‌های بین‌المللی: سازمان‌های حقوق بشری و نهادهای بین‌المللی همچنان به حمایت از این جنبش ادامه می‌دهند. اخیراً، چندین سازمان حقوق بشری گزارش‌هایی در مورد وضعیت حقوق بشر در ایران منتشر کرده‌اند که به وضعیت زنان و معترضان پرداخته‌اند.

فعالیت‌های فرهنگی و هنری: هنرمندان و فعالان فرهنگی نیز به حمایت از جنبش پرداخته‌اند. نمایشگاه‌ها، کنسرت‌ها و برنامه‌های فرهنگی مختلفی در حمایت از حقوق زنان و آزادی‌های اجتماعی برگزار شده است.

چالش‌ها و سرکوب‌ها: حکومت ایران همچنان به سرکوب معترضان و فعالان این جنبش ادامه می‌دهد. بازداشت‌ها و فشارهای حکومتی همچنان از چالش‌های اصلی این جنبش هستند.

این جنبش همچنان به عنوان یکی از مهم‌ترین جنبش‌های اجتماعی در ایران شناخته می‌شود و تلاش‌های فعالان آن برای دستیابی به حقوق و آزادی‌های بیشتر ادامه دارد.

راستی آزمایی کیفیت جنبش زن زندگی آزادی

جنبش نوین اجتماعی «زن، زندگی، آزادی» که به نام جنبش ژینا یا مهسا هم شناخته می‌شود. از لحاظ ذهنی یا فلسفی و تئوریک، این جنبش تبلوری است از یک «لحظه هستی گرایانه» (اگزیستانسیالیستی)، به ویژه در میان نسل جوان زنان و مردان شهری طبقه متوسط و کارگری که زندگی شان تحت تاثیر فرایندهای دهه‌های اخیر جهانی- محلی شکل گرفته است. (نیره توحیدی استاد مطالعات جنسیت و زنان در دانشگاه ایالتی کالیفرنیا، نورتریج در آمریکا است/ ایران آکادمیا ژورنال آزادی اندیشه شماره ۱۳)

خامنه‌ای جز فرمان به‌کارگیری خشونت هرچه بیشتر، هیچ راه‌حلی برای نجات کشتی شکسته‌ی رژیم سراغ ندارد. جنبش انقلابی «ژن ژیان ئازادی» تمام زیرساخت‌های عقیدتی و ارزشی رژیم را درهم کوبیده است. به همین دلیل سران حکومت از وضعیتی که با آن روبه‌رو شده‌اند به‌شکلی هیستریک عصبانی هستند. رژیم جمهوری اسلامی از ترور، کشتار و توحش به‌کارگرفته‌شده در دیگر رژیم‌های پلیسی و فاشیستی به مراتب فراتر رفته است. سیاستی که رژیم در پی گرفته و آنچه در جای جای ایران انجام می‌دهد، مصداق بارز جنایت علیه انسانیت است.(تریبون رادیو زمانه- ریوار آبدانان عضو شورای ریاست کل کنفدرالیسم دموکراتیک جوامع کوردستان/ دفاع از خود، حق طبیعی و مشروع جنبش انقلابی «ژن ژیان ئازادی» است.  پنجشنبه  ۱۱ خرداد ۱۴۰۲)

در جریان جنبش ژینا کە بە انقلاب ژن، ژیان، آزادی نیز می‌توان آن را تعریف کرد، تغییر دیدگا‌ەها، شکاف بین جامعە سیاسی و جامعە مدنی، گسستن از پیش‌داوری‌ها و فهم و نگرش گذشتە در بطن جامعە ایران اتفاق افتادە است. این جنبش اگرچە تاکنون بنا بە عواملی اساسی بە نتیجە نهایی نرسیدە است و با مشکلات متعددی روبرو است؛ ولی در کردستان بە دلیل یک قرن مبارزە با وجود احزاب سیاسی ترقی خواه، ماهیت حقیقی خود را ابرزا نمود و بە لحاظ کارکرد، شکل‌گیری و خصوصیات یک انقلاب سیاسی، فکری و اجتماعی نتیجە‌بخش بودە است.( ژورنال ایران آکادمیا – شماره ۱۰شاهرخ حسن‌زاده/ مدیر مرکز حقوق‌بشر کردستان ایران)

خیزش زن زندگی آزادی را می توان یکی از گسترده ترین «جنبش های نوین اجتماعی» پساساختارگرا در ایران خواند. این جنبش بیش از آن که ریشه اقتصادی یا طبقاتی داشته باشد یا از ایدئولوژی یا رهبری خاصی الهام گرفته باشد، جنبشی متکثر، افقی، سیال، غیر متمرکز و بدون برنامه اما هدفمند بود که در آن خواسته‌های ساختارشکنانه همچون آزادی حجاب، رفع تبعیض و نفی نظام مطرح شد. آنچه شکل گرفت، در واقع «ابرجنبشی» است که برای نخستین بار بدون تکیه بر نهادهای سنتی موروثی و دینی و پایگاه‌های آن‌ها، همچون بازار و روحانیت و با طرح گفتمان‌های مدرن، دموکراتیک، حامی حقوق زنان و ضد تبعیض، بر سر پای خود ایستاد.(بی بی سی فارسی- آسیب شناسی جنبش «زن، زندگی آزادی» و ظرفیت‌های ناشناخته آن/ ۳۰ تیر ۱۴۰۲-۲۱ ژوئیه ۲۰۲۳)

جنبش «زن، زندگی، آزادی» با چالش‌های متعددی مواجه است که از مهم‌ترین آن‌ها عبارتند از:

سرکوب حکومتی: حکومت ایران به شدت معترضان و فعالان این جنبش را سرکوب می‌کند. بازداشت‌ها، شکنجه‌ها و حتی اعدام‌ها از جمله روش‌هایی هستند که برای خاموش کردن صدای معترضان به کار گرفته می‌شوند.

نبود رهبری متمرکز: این جنبش به صورت افقی و غیرمتمرکز سازماندهی شده است، که از یک سو به آن انعطاف‌پذیری و پویایی می‌بخشد، اما از سوی دیگر، نبود رهبری متمرکز می‌تواند هماهنگی و برنامه‌ریزی را دشوار کند.

فشارهای اقتصادی: بسیاری از معترضان با مشکلات اقتصادی دست و پنجه نرم می‌کنند. این فشارها می‌تواند توانایی آن‌ها برای شرکت در اعتراضات و فعالیت‌های جنبش را محدود کند.

عدم حمایت گسترده از سوی همه اقشار جامعه: برخی از اقشار جامعه، به ویژه قشر خاکستری (افرادی که به طور فعال در اعتراضات شرکت نمی‌کنند)، به دلایل مختلفی مانند ترس از سرکوب یا نگرانی از آینده، به این جنبش نپیوسته‌اند.

چالش‌های فرهنگی و اجتماعی: تغییرات فرهنگی و اجتماعی نیازمند زمان و تلاش‌های مستمر هستند. مقاومت در برابر تغییرات از سوی بخش‌های محافظه‌کار جامعه نیز یکی از چالش‌های مهم این جنبش است.

با وجود این چالش‌ها، جنبش «زن، زندگی، آزادی» همچنان به عنوان یکی از مهم‌ترین جنبش‌های اجتماعی در ایران شناخته می‌شود و تلاش‌های فعالان آن برای دستیابی به حقوق و آزادی‌های بیشتر ادامه دارد:

نماد مبارزه برای حقوق زنان: این جنبش با تمرکز بر حقوق زنان و مبارزه با حجاب اجباری، توانسته است توجه جهانی را به وضعیت حقوق زنان در ایران جلب کند. شعار «زن، زندگی، آزادی» به نمادی از مقاومت و تلاش برای دستیابی به حقوق برابر تبدیل شده است.

گستردگی و فراگیری: این جنبش به طور گسترده در سراسر ایران و حتی در میان جوامع ایرانیان خارج از کشور گسترش یافته است. از شهرهای بزرگ تا روستاهای کوچک، مردم از اقشار مختلف جامعه به این جنبش پیوسته‌اند.

حمایت بین‌المللی: این جنبش توانسته است حمایت‌های گسترده‌ای از سوی سازمان‌های حقوق بشری و جوامع بین‌المللی دریافت کند. جوایز حقوق بشری مانند جایزه ساخاروف به مهسا امینی و این جنبش اهدا شده است.

تأثیرات فرهنگی و اجتماعی: این جنبش نه تنها به تغییرات سیاسی بلکه به تغییرات فرهنگی و اجتماعی نیز پرداخته است. زنان ایرانی به طور گسترده‌ای حجاب اجباری را کنار گذاشته‌اند و این تغییرات فرهنگی به نمادی از مقاومت در برابر قوانین سرکوبگر تبدیل شده است.

تداوم و پایداری: با وجود سرکوب‌های شدید، این جنبش همچنان به فعالیت‌های خود ادامه داده و توانسته است به یکی از پایدارترین جنبش‌های اعتراضی در تاریخ معاصر ایران تبدیل شود.

این عوامل باعث شده‌اند که جنبش «زن، زندگی، آزادی» به عنوان یکی از مهم‌ترین و تأثیرگذارترین جنبش‌های اجتماعی در تاریخ معاصر ایران شناخته شود.

نیروی محرکه و رهبری احتمالی جنبش با عاملیت

نیروی محرکه و رهبری احتمالی جنبش با عاملیت

نقش احزاب و شخصیت های سیاسی، صنفی و مدنی

به باور بسیاری، بزرگترین تهدید علیه جمهوری اسلامی از زمان استقرارش تاکنون، جنبش زن، زندگی، آزادی بوده است. میان جنبش زن، زندگی، آزادی و موج‌های اعتراضی پیشین در ایران تمایزهای بسیاری وجود دارد که از بیشتر آنها می‌توان به عنوان نقاط قوت جنبش یاد کرد: روی آوردن به تاکتیک‌های خشونت‌پرهیز برای در امان ماندن از سرکوب نیروهای حکومتی را می‌توان برجسته‌ترین نقطه قوت جنبش زن، زندگی، آزادی دانست که به وضوح مهم‌ترین عامل در تداوم آن نیز بود. دیگر فاکتور حائز اهمیت در باره این جنبش اشکال رهبری و سازماندهی در آن بود که بر خلاف همیشه نه بدون رهبر بود و نه پیرو الگوی رهبری فردی.

تنوع و تکثر اقشار مشارکت‌کننده در جنبش را نیز می‌توان به‌عنوان یکی دیگر از نقاط قوت این جنبش نام برد که در نهایت به یک همبستگی فراگیر و سراسری شکل داد. بکارگیری تاکتیک‌های مختلف و خلاقانه به جای حضور در خیابان و رویارویی مستقیم با نیروهای سرکوب، شوخ‌طبعی، شکوفایی هنر اعتراضی، دادخواهی، جلب همبستگی جهانی و تمرکز جنبش بر رویکردها به‌جای چهره‌ها همگی از نقاط قوت جنبش زن، زندگی، آزادی هستند.

در انقلاب زن زندگی آزادی، جنبش‌های صنفی، مدنی و سیاسی هر یک نقش مهمی در مبارزات پیش روی داشتند، اما به تنهایی نمی‌توانند رهبری کامل دوره گذار را به عهده بگیرند. هر یک از این جنبش‌ها نقاط قوت و ضعف خاص خود را دارند و برای موفقیت در دوره گذار نیاز به همکاری و همگرایی دارند.

در یک تعریف کلان جنبش‌های صنفی معمولاً بر مسائل اقتصادی و حقوق کارگران تمرکز دارند، در حالی که جنبش‌های مدنی به مسائل حقوق بشر و آزادی‌های مدنی می‌پردازند. جنبش‌های سیاسی نیز به تغییرات ساختاری و حکومتی توجه دارند. در یک گفتمان معنادار انقلابی معمولا برای رسیدن به یک تغییر پایدار و موفق، این جنبش‌ها باید با یکدیگر همکاری کنند و از توانمندی‌های یکدیگر بهره ببرند، و جایگاه مبارزات خود را در مرحله گذار تعریف کنند. به این معنا اتحاد و همبستگی میان این جنبش‌ها می‌تواند به ایجاد یک نیروی قوی‌تر و مؤثرتر در مقابل چالش‌های موجود در مرحله گذار کمک کند.

همانطور که آمد در جامعه ایران، جنبش‌های صنفی، مدنی و سیاسی هر کدام نقش مهمی در مبارزات اجتماعی دارند. با این حال جایگاه رهبری و شیوه مبارزه این جنبش‌ها در مرحله گذار همچنان ناشناخته و یا دچار ابهام است. این مسئله می‌تواند به دلایل مختلفی باشد:

سرکوب سیستماتیک: حکومت جمهوری اسلامی همواره تلاش کرده است تا هر گونه فعالیت جمعی را به عنوان تهدیدی علیه امنیت ملی تلقی کند و با سرکوب فعالان مدنی و صنفی، آن‌ها را وابسته به بیگانگان جلوه دهد.

عدم هماهنگی و اتحاد: یکی از مشکلات اصلی جنبش‌های کارگری و مدنی در ایران، عدم اتحاد و تمرکز در مبارزه بوده است. با این حال، در شرایط فعلی، تمایل به اتحاد و تمرکز در مبارزه علیه سیستم فاسد و مافیایی حکومت افزایش یافته است.

نبود استراتژی روشن: داشتن یک سیاست و استراتژی روشن در قبال نقش تشکل‌های جامعه مدنی و جنبش‌های اجتماعی اعتراضی از اهمیت کلیدی برخوردار است. این استراتژی باید بتواند نقش هر یک از این جنبش‌ها را در دوره گذار و پسا گذار مشخص کند.

تداخل نقش‌ها: نهادهای مدنی و صنفی به دلیل تلاش برای تامین حقوق و آزادی‌های شهروندی، به نوعی با سیاست تماس می‌گیرند، اما به خاطر این که برای کسب قدرت مبارزه نمی‌کنند، سازمان سیاسی به حساب نمی‌آیند.

به نظر می آید که برای بهبود هماهنگی و اتحاد میان جنبش‌های صنفی، مدنی و سیاسی در میان مردم  ایران، چند راهکار زیر می‌تواند موثر باشد:

ایجاد شبکه‌های ارتباطی قوی: برقراری ارتباطات منظم و موثر بین رهبران و اعضای این جنبش‌ها می‌تواند به تبادل اطلاعات و هماهنگی بهتر کمک کند. استفاده از فناوری‌های ارتباطی مدرن می‌تواند در این زمینه بسیار مفید باشد. تبیین پلتفرمهای جمعی در همگرایی نیروها و بسترهای اینچنینی می تواند بسیار در رفع این چالشها موثر باشد.

تدوین استراتژی مشترک: تدوین یک استراتژی مشترک که اهداف و روش‌های مبارزه را مشخص کند، می‌تواند به همگرایی و هماهنگی بیشتر کمک کند. این استراتژی باید شامل برنامه‌های کوتاه‌مدت و بلندمدت باشد.

آموزش و توانمندسازی اعضا: برگزاری کارگاه‌ها و دوره‌های آموزشی برای اعضای جنبش‌ها می‌تواند به افزایش دانش و مهارت‌های آن‌ها کمک کند و آن‌ها را برای مواجهه با چالش‌های مختلف آماده کند.

تشکیل ائتلاف‌ها و اتحادها: تشکیل ائتلاف‌ها و اتحادهای موقت یا دائمی بین جنبش‌های مختلف می‌تواند به تقویت قدرت و تاثیرگذاری آن‌ها کمک کند. این ائتلاف‌ها می‌توانند بر اساس اهداف مشترک و نیازهای فوری تشکیل شوند.

افزایش آگاهی عمومی: اطلاع‌رسانی و افزایش آگاهی عمومی درباره اهداف و فعالیت‌های جنبش‌ها می‌تواند به جذب حمایت‌های مردمی و افزایش فشار بر حکومت کمک کند.

استفاده از رسانه‌ها: استفاده از رسانه‌های مستقل و شبکه‌های اجتماعی برای انتشار پیام‌ها و فعالیت‌های جنبش‌ها می‌تواند به افزایش دیده‌شدن و تاثیرگذاری آن‌ها کمک کند.

آشنا کردن همگان با چالش‌های جامعه نیازمند یک رویکرد جامع و چندجانبه است. چند راهکار موثر برای افزایش آگاهی در حوزه عمومی پشنهاد شده که اینجا بازنشر می دهم:

استفاده از رسانه‌ها در تبلیغ فرایند همکاری و همیاری جنبش های چنده گانه صنفی، فرهنگی و سیاسی: رسانه‌های جمعی مانند تلویزیون، رادیو، روزنامه‌ها و به ویژه شبکه‌های اجتماعی می‌توانند نقش مهمی در اطلاع‌رسانی و افزایش آگاهی عمومی ایفا کنند. انتشار مقالات، گزارش‌ها و برنامه‌های مستند می‌تواند به مردم کمک کند تا با چالش‌های مختلف جامعه برای همیاری جنبش های اجتماعی آشنا شوند.

برگزاری کارگاه‌ها و سمینارها: برگزاری کارگاه‌ها، سمینارها و جلسات آموزشی می‌تواند به افراد کمک کند تا به صورت عمیق‌تر و تخصصی‌تر با مسائل و چالش‌های جامعه نسبت به همگرایی جنبش های سه گانه آشنا شوند.

استفاده از امکانات آموزشی در مدارس و دانشگاه‌ها معتبر برای دستیابی به حل چنین چالشهایی: آموزش مسائل اجتماعی و چالش‌های جامعه در مدارس و دانشگاه‌ها می‌تواند به نسل جوان کمک کند تا از سنین پایین با گزاره «تسامح و رواداری و بدیل های لازم در حوزه همکاری های میدانی سه جنبش صنفی، فرهنگی و سیاسی» می تواند در آینده نقش فعالی در حل آن‌ها ایفا کنند.

تشکیل گروه‌های بحث و گفتگو: تشکیل گروه‌های بحث و گفتگو در محله‌ها، انجمن‌ها و سازمان‌های مختلف می‌تواند به تبادل نظر و افزایش آگاهی عمومی کمک کند.

استفاده از هنر و فرهنگ: همانطور که آمد استفاده از هنرهای مختلف مانند تئاتر، سینما، موسیقی و ادبیات می‌تواند به شیوه‌ای جذاب و تاثیرگذار به افزایش آگاهی عمومی برای تبیین ضرورت همگرایی مابین نیروهای اجتماعی و جنبش های سه گانه کمک کند.

کمپین‌های آگاهی‌بخشی: راه‌اندازی کمپین‌های آگاهی‌بخشی در سطح محلی، ملی و حتی بین‌المللی می‌تواند به جلب توجه عمومی و افزایش آگاهی درباره مسائل مختلف کمک کند. این کمپین‌ها می‌توانند از طریق رسانه‌ها، شبکه‌های اجتماعی و فعالیت‌های میدانی اجرا شوند.

دستاوردها و خودویژگی های جنبش زن زندگی آزادی:

رهبری غیرمتمرکز: جنبش  زن، زندگی، آزادی  که در ایران شکل گرفت، نمونه‌ای بارز از رهبری غیرمتمرکز است. این جنبش به جای داشتن یک رهبر واحد، از شبکه‌ای از فعالان، گروه‌ها و سازمان‌های مختلف تشکیل شده است که هر یک به نوبه خود نقش مهمی در پیشبرد اهداف جنبش ایفا می‌کنند.

رهبری غیرمتمرکز در ایران شامل ویژگی‌های زیر است:

تنوع در رهبری: افراد و گروه‌های مختلف با پیشینه‌ها و تخصص‌های گوناگون در این جنبش نقش دارند، که این امر به تنوع و غنای بیشتر جنبش کمک می‌کند.

انعطاف‌پذیری: با توجه به ساختار غیرمتمرکز، جنبش می‌تواند به سرعت به تغییرات و چالش‌های جدید واکنش نشان دهد.

تقویت همبستگی: این نوع رهبری باعث می‌شود که افراد بیشتری احساس کنند که در جنبش نقش دارند و این امر به تقویت همبستگی و انگیزه در میان اعضا کمک می‌کند.

جنبش زن، زندگی، آزادی دارای دستاوردهای مهم دیگری هم بود که برخی از آن‌ها عبارتند از:

نهادینه شدن آزادی پوشش در بخشی از ساختار فرهنگی جامعه شهری: و به این نسبت این جنبش توانسته است توجهات زیادی را به مسئله آزادی پوشش جلب کند و فشارهای اجتماعی و سیاسی برای تغییر قوانین مربوط به حجاب اجباری را افزایش دهد.

تقویت همبستگی اجتماعی: این جنبش توانسته است گروه‌های مختلف اجتماعی و سیاسی را به هم نزدیک‌تر کند و موانع همکاری و اتحاد را که پیش از این غیرقابل عبور به نظر می‌رسیدند، هموارتر کند.

افزایش آگاهی عمومی: هر تحول پایداری از تاثیرات فرهنگی غنی برخورد است. به این اعتبار این جنبش باعث افزایش آگاهی عمومی نسبت به حقوق زنان و مسائل اجتماعی شده و توانسته است صدای زنان و گروه‌های حاشیه‌نشین را به گوش جهانیان برساند.

تسریع جهت‌گیری‌های سیاسی: یکی از دستاوردهای مهم این جنبش، تسریع جهت‌گیری‌های سیاسی در جامعه و گسست از جمهوری اسلامی بوده است، که نمود خود را در تحریم گسترده انتخابات نشان داده است.

جامعۀ مدنی فرانسه همگان را در پاریس به تظاهرات همبستگی با زنان و جامعۀ ایران فراخواند

جامعۀ مدنی فرانسه همگان را در پاریس به تظاهرات همبستگی با زنان و جامعۀ ایران فراخواند

به مناسبت دومین سالگرد خیزش “زن، زندگی، آزادی” در ایران و در دفاع از مبارزات زنان برای استقرار یک دموکراسی لائیک، اجتماعی و  عادلانه در این کشور، فعالان حقوق بشر، شهروندان و تبعیدیان مقیم فرانسه با انتشار بیانیه‌ای در روزنامۀ لیبراسیون چاپ پاریس عموم شهروندان را در صفی واحد به یک راهپیمایی همبستگی با مردم ایران برای روز یکشنبه ساعت دو بعد از ظهر از میدان باستیل به سمت شهرداری پاریس (Hôtel de ville) فراخوانده‌اند.

امضاءکنندگان این بیانیه هدف از این راهپیمایی را همبستگی با جامعۀ ایران برای استقرار یک دموکراسی لائیک و توقف فوری همۀ احکام اعدام در این کشور اعلام کرده‌اند. آنان خواستار آزادی فوری و بدون قید و شرط کلیه زندانیان سیاسی و گروگان‌های دولتی در ایران (از جمله سه شهروند فرانسوی سسیل کولر، ژاک پاری و اُلیویه) شده‌اند و مخالفت خود را با جنگ که جان غیرنظامیان را به خطر می اندازد اعلام کرده‌اند.

امضاءکنندگان بیانیه از دولت فرانسه نیز خواسته‌اند که در وفاداری به سنت‌های خود همۀ ابزارهای دیپلماتیک را برای واداشتن رژیم ایران به امضاء کلیه معاهدات بین‌المللی جهت لغو مجازات اعدام به کار بگیرد. آنان همچنین از دولت فرانسه خواسته‌اند که ادامۀ مناسبات دیپلماتیک خود را با جمهوری اسلامی به رعایت حقوق بشر به ویژه حقوق زنان در قالب یک دیپلماسی طرفداری از حقوق آنان، مشروط سازد. نویسندگان بیانیه از دولت فرانسه خواسته اند که در صحنۀ بین‌المللی نیز تلاش ضروری را جهت جرم انگاری تبعیض جنسیتی و پیگرد جزایی عاملان آن انجام بدهد و از اعطای روادید بشردوستانه یا پناهندگی به فعالان حقوق بشر ایران و مدافع حقوق زنان در این کشور دریغ نکند.

در این بیانیه بلند قتل مهسا امینی، دختر جوان کُرد ایرانی، به دست پلیس گشت ارشاد در شانزدهم سپتامبر سال ٢٠٢٢ به عنوان سرآغاز و نماد یک جنبش قدرتمند سیاسی و اجتماعی حول مطالبات جهانی “زن، زندگی، آزادی” و استقرار یک دموکراسی لائیک، اجتماعی، عادلانه و مبتنی بر به رسمیت شناختن حق زندگی و حقوق گروه‌های قومی و مذهبی معرفی شده است. بیانیه می افزاید : برغم سرکوب گسترده و همه جانبۀ این جنبش بزرگ توسط رژیم مذهبی-نظامی ایران (سرکوبی که از سوی گزارشگران سازمان ملل به عنوان جنایت علیه بشریت نیز شناخته شده)، زنان ایران بی وقفه به نبرد خود ادامه می‌دهند، هر چند در دو سال گذشته، رژیم اسلامی از هیچ خشونتی علیه آنان فروگذاری نکرده است. به نوشتۀ بیانیه : ماشین مرگ جمهوری اسلامی در این دو سال با بی رحمی همۀ گرایش‌های جامعه را آماج سرکوب خود قرار داده است : دانشجویان سرکوب شده‌اند، دختران دانش آموز با گازهای سمی در مدارس سراسر کشور مسموم شدند. سندیکالیست‌ها و فعالان مدنی و اجتماعی (اعم از حقوقدانان، روزنامه‌نگاران، پزشکان، هنرمندان، ورزشکاران…) دستگیر و زندانی شدند…

بیانیه تصریح می کند که رژیم مذهبی ایران که منفور اکثریت بزرگ مردم این کشور است و فاقد هرگونه حقانیت و مشروعیت تنها به واسطۀ ترور در داخل و در صحنۀ بین‌المللی سر پا مانده است. رژیم اسلامی ایران در داخل از تمام مرزهای خشونت علیه مردم این کشور عبور کرده و در صحنۀ بین‌المللی با برانگیختن آتش جنگ، صلح و آرامش را به خطر انداخته است.

بیانیه جامعۀ مدنی فرانسه می افزاید که جمهوری اسلامی با بهره برداری از توجۀ جامعۀ جهانی به آشوب و جنگ در خاورمیانه به سرکوب نظامی جامعۀ ایران پشت درهای بسته سرگرم است و به نام مبارزه با “دشمنان داخلی”، زنان و جامعۀ مدنی ایران را آماج سیاست‌های سرکوبگرانۀ خود قرار داده است. نویسندگان بیانیه با اشاره به اعدام‌های گسترده و بی سابقه در ایران به ویژه علیه زنان از جمله صدور احکام مرگ علیه پخشان عزیزی، شریفه محمدی، وریشه مرادی، نسیم غلامی سیمیاری و همچنین ضمن اشاره به اعدام مخفیانه غلامرضا رسایی نوشته است که برغم همۀ این خشونت‌ها، نافرمانی مدنی در ایران، در خیابان‌ها و صندوق‌های رأی و در بین زندانیان سیاسی ادامه دارد. بیانیه با اشاره به تحریم گستردۀ شبه انتخابات در ایران افزوده است که مردم ایران تسلیم منطق انتخاب میان بد و بدتر در انتخابات اخیر ریاست جمهوری نشدند و ثمرۀ این شبه انتخابات مسعود پزشکیان، رئیس جمهور مطیع خامنه‌ای و فاقد استقلال نهادی بود.

نویسندگان بیانیه می افزایند که زندانیان سیاسی و در رأس آنان زنان زندانی سیاسی برغم همۀ فشارها و سرکوب‌های زندان در ایران، نظم استبدادی و پدرسالارانۀ رژیم مذهبی این کشور را به چالش کشیده‌اند. بند زنان زندان اوین به سنگر مقاومت و مبارزات دموکراتیک علیه رژیم مذهبی ایران بدل شده و زنان زندانی سیاسی زندان اوین همانند نرگس محمدی عالی ترین نشان‌های صلح و حقوق بشر را دریافت می‌کنند.

آنان نوشته‌اند که کل جامعۀ مدنی بین‌المللی در صفی واحد و حول شعار “زن، زندگی، آزادی” خواستار لغو مجازات اعدام و شکنجه در ایران، احیای حق زندگی و استقرار یک دموکراسی لائیک و اجتماعی در این کشور است.

از جمله امضاءکنندگان این بیانیه مهم عبارتند از : فدراسیون بین‌المللی حقوق بشر، با هم علیه مجازات اعدام، بنیاد زنان، جامعۀ دفاع از حقوق بشر فرانسه، جامعۀ دفاع از حقوق بشر ایران، ائتلاف زنان برای دموکراسی، جامعۀ مبارزه با نژادپرستی و… 

ناصر اعتمادی

رادیو فرانسه ۱۱ سپتامبر ۲۰۲۴  

چگونه فضیلت‌مندانه بحث و فحص کنیم؟

چگونه فضیلت‌مندانه بحث و فحص کنیم؟

جوزف اشمید

پایه‌ی تفکر انتقادی فضیلت است. فضائل عبارت‌اند از: (۱) ویژگی‌ها یا خصوصیات پایداری که (۲) فرد از رهگذر اعمال، عادات و شخصیت‌پروری با (۳) هدفی ذاتی و ارزشمند در خود پرورش می‌دهد. فردِ دارای فضیلت اخلاقی همواره برای نیل به کمال اخلاقی تلاش می‌کند. او این کار را از رهگذر کنش مدام و عادت کردن به انجام کارهای خوب و اجتناب از بدی انجام می‌دهد. فرد دارای فضیلتِ فکری دائماً برای نیل به حقیقت و درک بهتر تلاش می‌کند. او این کار را از رهگذر عادات مختلف ذهنی ــ مانند فروتنیِ فکری، پایداری فکری و غیره ــ انجام می‌دهد. در ادامه برخی از مهم‌ترین فضائل فکری را به اختصار بررسی می‌کنیم.

فروتنی فکری

فروتنیِ فکری مستلزم شناخت محدودیت‌های معرفتی‌ و توانایی‌های شخصی‌تان است. فروتنیِ فکری همچنین مستلزم تمرکز بر حقیقت به‌جای توجه به شأن این یا آن شخص است. افراد دارای فروتنیِ فکری به‌درستی به ضعف‌های خود توجه می‌کنند، اما نقاط قوتِ خود را نیز نادیده نمی‌گیرند. فروتنی فکری، در بن و بنیاد، عبارت است از تمایل به بیان صادقانه‌ی این الفاظ در شرایط مناسب: «نمی‌دانم»، «در مورد این موضوع به اندازه‌ی کافی و عمیقاً تحقیق نکرده‌ام» و «ممکن است اشتباه کنم».

کنجکاوی فکری

کنجکاویِ فکری اشاره به اشتیاق و علاقه‌ی آتشینی دارد که فرد برای کشف حقایق با گستره و ژرفای بیشتر دارد. افرادِ دارای کنجکاویِ فکری از تنبلیِ فکری بیزارند ــ یعنی ترجیح نمی‌دهند که به آنچه همیشه باور داشته‌اند ادامه دهند، آن هم به این دلیل که باور همیشگی‌شان راحت یا اطمینان‌بخش بوده است. افراد کنجکاو جرئت می‌کنند که مسائل را بیشتر و عمیق‌تر دنبال کنند و در نتیجه درک بهتری از پیچیدگی‌ها و مبانی موضوع مورد نظر پیدا کنند. سؤال پشت سؤال بپرسید. جرئت کشفِ بیشتر داشته باشید.

پایداری فکری

همچون کنجکاوی، پایداریِ فکری نیز رد قاطعانه‌ی تنبلیِ فکری است. کسانی که دارای پایداریِ فکری هستند، موانع، سختی‌ها و مشکلات زندگیِ فکریِ خود را به چشم چالش‌هایی برای غلبه بر آنها و فرصت‌هایی برای رشد می‌بینند. زمانی که اوضاع سخت می‌شود، به جای رها کردن حقیقت‌جویی این عده عمیق‌تر به مسائل می‌پردازند، بیشتر مطالعه و تحقیق می‌کنند و دانش و درک خود را افزایش می‌دهند. مشکلات و کلاف‌های سردرگم فکری فرصت‌های کشف فراهم می‌آورند، نه موانع عبورناپذیر. در مسیر کشف پافشاری کنید، زیرا گنجینه‌ها در انتظار شما است.

مسئولیت فکری

مسئولیت‌پروریِ فکری به معنای به دست گرفتن مهار حقیقت‌جویی است. افراد دارای مسئولیت فکری می‌کوشند تا سرحد امکان سرنوشت اعتقاداتِ خود را به دست چهره‌های مرجع نسپارند؛ بلکه به دنبال تجهیز خویش به توجیه‌ها، استدلال‌ها، شواهد و دلایل هستند.

ذهنِ باز

ذهنِ باز داشتن به معنای این نیست که باور کنیم همه‌ی دیدگاه‌های بدیل به یک اندازه محتمل‌اند. درست بر عکس، گشودگیِ فکری به معنای تمایل به بررسیِ دیدگاه‌های بدیل برای ارزیابی انتقادیِ ارزش منطقی و مستدل دیدگاه‌ها است. ذهن باز داشتن به معنای تمایل به در نظر گرفتن دیدگاه‌های بدیل و پذیرش این نکته است که چه بسا موضع ما اشتباه باشد.

عشق به حقیقت

ما همه در معرض سوگیری تأییدی (Confirmation bias) قرار داریم ــ یعنی مایل به انتخاب منابع، ایده‌ها و شواهدی هستیم که باورهای قبلیِ ما را تأیید یا از آن حمایت می‌کنند و نیز مایل به نادیده گرفتن یا کم‌اهمیت جلوه دادن منابع، ایده‌ها و شواهدی هستیم که در تضاد با باورهای ما هستند. اما عشق راستین به حقیقت ــ و حتی چه بسا بتوان جرئت کرد و گفت حقیقت‌پرستی ــ می‌تواند به ما در مقابله با سوگیری تأییدی کمک کند. دفاع از یک دیدگاه را هدف اصلیِ خود در تلاش‌های فکری قرار ندهید؛ بلکه کشف حقیقت را هدف اصلی قرار دهید.

۲۳ توصیه‌ در باب گفت‌وگوی سازنده

تکرار می‌کنم: فضائل فکری پایه‌ی تفکر انتقادی‌اند. با این حال، فضائل فکری در مورد چگونگی برقراریِ گفت‌وگوهای سازنده، ثمربخش و حقیقت‌محور با هم‌بحثتان (یعنی کسانی که با آن‌ها گفت‌وگو می‌کنید) چندان راهی نمی‌نمایند. فضایل فکری سراسر مربوط به هدایت درون به سوی هدفِ نیل به حقیقت‌اند. اما گفت‌وگو یک قدم از این فرا می‌رود، زیرا دیگران را در حقیقت‌جویی دخیل می‌کند. فضائل فکری ناظر به عمل‌اند؛ گفت‌وگوها ناظر به تعامل. بنابراین منطقی است که کاربرد فضائل فکری در گفت‌وگوها محدودیت‌هایی داشته باشد. به همین دلیل، چند توصیه را گرد آورده‌ام که خودم (همراه با دیگر فیلسوفان، روان‌شناسان اجتماعی و غیره) آن‌ها را در تسهیل تبادل ایده‌های سازنده مفید یافته‌ام. گفتنی است که ترتیب خاصی در مورد این توصیه‌ها وجود ندارد.

توصیه‌ی ۱

به این نکته توجه کنید که همه‌ی ما نسبت به دیدگاه‌های کنونیِ خود سوگیری داریم. زمانِ آن فرا رسیده که از فکر کردن به این موضوع به چشم نقص شخصیتی دست برداریم؛ این اگر نقص است، نقصی در طبیعت انسانی است. داشتن ذهنِ باز واقعاً سخت است و ما باید این را درک کنیم. بله، برای کاهش چنین سوگیری‌هایی تلاش کنید؛ اما به کسانی که از آن رنج می‌برند به دیده‌ی تحقیر ننگرید.

توصیه‌ی ۲

تأکیدتان بر توافق باشد. اغلب اوقات چنان روی اختلافات متمرکز می‌شویم که نمی‌توانیم زمینه‌های مشترک را ببینیم.

توصیه‌ی ۳

این نکته را صریحاً بپذیرید که شما و هم‌بحثتان عضو یک تیم هستید و اهداف مشترکی دارید: دستیابی به درک بهتر مسئله و کشف گنجینه‌های حقیقت. این کار تلاش مشترک می‌‌طلبد. ما در مسیر مشترکی به سوی مقصد مشترکی در حرکت‌ایم. ما کاوشگران سفر واحدیم.

توصیه‌ی ۴

تمایل به آموختن از هم‌بحثتان داشته باشید. هر فردی تجربیات، دیدگاه‌ها و جهان‌بینی‌های منحصربه‌فردی دارد که می‌توانیم از آن‌ها الهام بگیریم. با این هدف وارد گفت‌وگو نشوید که فقط بخواهید هم‌بحثتان را متقاعد کنید یا او را هم‌فکر خود سازید.

توصیه‌ی ۵

وقتی که واقعاً چیزی را نمی‌دانید، رک‌وراست بگویید که «نمی‌دانم». زیبایی‌ای در پذیرش این نکته نهفته است که مسیرهای بیشتری برای کشف حقیقت وجود دارد و بدین سان گنجینه‌های بیشتری در انتظار شما است.

توصیه‌ی ۶

قطعیت خود را غلاف کنید. خوب است (هرآینه خوب است!) که در برخی از مواقع آدمی مطمئن باشد، اما این موقعیت‌ها نادرند. قطعیت می‌تواند به جزم‌اندیشی بینجامد و باید از آن پرهیز کرد. بپذیرید که ممکن است اشتباه کنید.

توصیه‌ی ۷

از سوگیری‌ها خلاصی نداریم، اما می‌توان بستر دادوستد فکری را عوض کرد تا سوگیری‌ها کاهش یابند. محیطی خوشایند و محترمانه ایجاد کنید تا حقیقت و عشق در کانون توجه باشند.

توصیه‌ی ۸

از دریچه‌ی دیدِ دیگری به مسائل بنگرید. به تجربیات زندگیِ هم‌بحثِ خود فکر کنید و خود را جای او بگذارید. این کار کمک می‌کند که به چشم انسان به او بنگرید، نه به چشم شیء یا دیو و حیوان.

توصیه‌ی ۹

کلیشه‌ها را کنار بگذارید. ما آدمیان عشق‌ها، علایق، خواسته‌ها و ارزش‌های خود را داریم. هیچ‌کس در کاریکاتور یا کلیشه‌ا‌ی ازپیش‌تعریف‌شده جای نمی‌گیرد. ما ویژگی‌ها، نقص‌ها و مهارت‌های منحصربه‌فرد خود را داریم. سعی کنید که کلیشه‌های پیش‌ساخته از «جنس» آدم‌هایی که با آن‌ها صحبت می‌کنید را آگاهانه بشکنید.

توصیه‌ی ۱۰

غوطه‌ور در دیگری شوید. روزانه خود را در محیط‌هایی خارج از اتاق پژواک غوطه‌ور کنید. با افرادی دوست شوید که پیشینه‌ها، جهان‌بینی‌ها و تجربیات زندگیِ متفاوتی دارند. به مجموعه‌ی متنوعی از پادکست‌ها گوش دهید یا انواع مختلفی از ویدیوها را تماشا کنید، و مواردی از این دست.

توصیه‌ی ۱۱

کاوش کنید نه افشاگری. از ابزارهای منطق، تجربیات جهانشمول و عشق/احترام راستین برای مسئله‌کاوی استفاده کنید، به جای اینکه به دنبال افشای نقص‌ها، شکاف‌ها یا ناسازگاری‌های داخلی در باورهای هم‌بحث خود باشید.

توصیه‌ی ۱۲

از این ذهنیت خود را رها کنید که: بحث فکری از جنس «بازی» است. هیچ کسب «امتیازی» وجود ندارد. هیچ «برد»ی در میان نیست (تنها کسب الهام بیشتر وجود دارد که مبتنی بر همکاری است نه رقابت).

توصیه‌ی ۱۳

ادبیاتِ خود را تغییر دهید. کلماتی که استفاده می‌کنیم بر نحوه‌ی تفکر و احساس ما اثر می‌گذارند. این موضوع ظریف اما بسیار مهمی است. مثلاً، از «بحث» به‌جای «مناظره» استفاده کنید. بگویید «ملاحظه‌ای دارم» به‌جای اینکه بگویید «به این دلیل حرفت اشتباه است».

توصیه‌ی ۱۴

رویکرد فضیلت‌مدار در پیش گیرید. از خود بپرسید: آیا من در حال پرورش فضائل فکری و اخلاقی هستم؟ آیا تواضع فکریِ لازم را نشان می‌دهم؟ هدف اصلی شما باید دوگانه باشد. هدف اول دستیابی به حقیقت است. هدف دوم دوست داشتن دیگری است. فضیلت سراسر چیزی از جنس روان شدن است. فضیلت عقلانی اساساً از جنس روان شدن به سوی حقیقت است. فضیلت اخلاقی اساساً از جنس روان شدن به سوی خیر است.

توصیه‌ی ۱۵

از تنیدنِ جهان‌نگریِ خود به دورِ تاروپود وجودتان پرهیز کنید. ارزش شما به مواضعی نیست که اتخاذ می‌کنید. اگر می‌توانید (دست‌کم به‌ شکل موقت) خود را از دیدگاهی که برگرفته‌اید جدا کنید. آن‌گاه در چنین حالتی استدلال‌ها علیه موضع خود را به چشم حملات شخصی نخواهید نگریست یا احساس حمله‌ی شخصی به شما دست نخواهد داد.

توصیه‌ی ۱۶

سراپا گوش و به‌هوش باشید. حواس‌پرتی‌ را کنار بگذارید. ایده‌های پیش‌ساخته‌ی خود در باب باورهای دیگران را نیز کنار بگذارید. برای درک صحیح موضع آن‌ها باید به خودشان گوش دهید، نه به تصورات پیش‌ساخته‌ی خود از آن‌ها. این مستلزم تعریف اصطلاحات در ابتدای بحث است. بدون تعریف اصطلاحات شما فقط به تصورات پیش‌ساخته‌ی خود گوش می‌دهید، نه به هم‌بحثتان. اگر شرایط مناسب بود، نکته‌ای را که هم‌بحثتان مطرح کرده، بازگو کنید. این نشان می‌دهد که شما واقعاً به او گوش می‌دهید، این از قبیله‌گرایی در بحث می‌کاهد. همچنین مطمئن شوید که با احترام چیزی در این مایه‌ها می‌پرسید: «آیا منظورتان این است که …؟»

توصیه‌ی ۱۷

بهتر است که آهسته و پیوسته جلو رفت. این نه تنها اشکالی ندارد که بهتر است چنین پیش رفت. فلسفه (و حقیقت‌جویی به‌طور کل) بهتر است به آرامی انجام شود. اظهارات «عقلِ کل‌مأب» و از جنس «آها گیرت انداختم» تنها خاصیتش این است که هم‌بحث شما را می‌رماند. بهتر است از چنین عباراتی پرهیز کنید.

توصیه‌ی ۱۸

این توصیه‌ی دشواری است: هم‌بحثتان را در قوی‌ترین نقطه‌اش بخواهید نه اینکه از او پهلوان‌پنبه بسازید. «پهلوان‌پنبه‌سازی» (Straw-manning) به معنای ساختن (و نقد کردن) نسخه‌ای ضعیف از استدلال دیگری است. «تقویت‌سازی» (Steel-manning)، به عکس، به معنای ساختن عمدیِ نسخه‌ای بهبودیافته از استدلال دیگری است. وقتی که در بحث‌ها استدلال هم‌بحث خود را بهبود می‌بخشید شگفت‌زده خواهید شد از درک این نکته که این کار چقدر موجب کاهش تنش و رد قبیله‌گرایی خواهد شد.

توصیه‌ی ۱۹

از اصل حمل بر صحت (principle of charity) استفاده کنید: اگر دو روش برای تفسیر گفته‌ی هم‌بحث خود دارید بر آن تفسیری تمرکز کنید که احتمال یا توجیه بیشتری دارد.

توصیه‌ی ۲۰

وقتی هم‌بحث شما سطح بحث را پایین می‌آورد، شما سطح بحث را بالا ببرید. به سطح تمسخر، توهین و قبیله‌گرایی تنزل نکنید. ادب و احترام را حفظ کنید. وقتی هم‌بحثِ شما مصرّانه سطح بحث را پایین می‌آورد، آن‌گاه، اگر جا داشت، خیلی راحت (و با احترام) گفت‌وگو را پایان دهید یا پی کارِ خویش بروید.

توصیه‌ی ۲۱

از روان‌شناسی‌گرایی پرهیز کنید. بسیاری از اوقات ما ریشه‌های احتمالیِ روان‌شناختیِ باورها و جهان‌بینی دیگران را درمی‌یابیم اما از دریافت ریشه‌های روان‌شناختی باورها و جهان‌بینیِ خود غافل‌ایم. تأثیرات روان‌شناختی بر باورهای ما اجتناب‌ناپذیر است ــ این بخشی از وضع‌وحال انسان است. به جای روان‌شناسی‌گرایی بر دلایل تمرکز کنید، نه بر منشأ روان‌شناختیِ باورها.

توصیه‌ی ۲۲

استدلال‌ها سلاح نیستند و به ندرت قاطع ظاهر می‌شوند. فضای اختلاف نظر عقلانی را بشناسید. از استدلال‌ها به‌عنوان ابزارهایی برای بررسیِ سرشت واقعیت استفاده کنید. استدلال‌ها مانند چراغ‌قوه‌ عمل می‌کنند. آن‌ها توافق را تحمیل یا ایجاب نمی‌کنند، بلکه صرفاً دعوت به کاوش جمعی می‌کنند.

توصیه‌ی ۲۳

از قبیله‌گرایی بپرهیزید. قبیله‌گرایی به معنای پایبندیِ جزم‌اندیشانه به اصول و باورهای گروهی اجتماعی، سیاسی یا ایدئولوژیک است. در نبرد ایده‌ها، قبیله‌گرایی به تقویت ذهنیتِ خودی-غیرخودی می‌انجامد، سوگیری تأییدی را پرورش می‌دهد، جهل مغرورانه را ترویج می‌کند و به کاهش ارزش افراد بیرون از قبیله می‌انجامد. در تفکر قبیله‌گرا، استدلال‌ها چونان سلاح‌هایی برای حمله استفاده می‌شوند نه همچون ابزارهایی برای خدمت به حقیقت؛ طرف‌های بحث از ارزش تهی می‌شوند، به چشم دشمن دیده می‌شوند و غیرمنطقی شمرده می‌شوند. قبیله‌گرایی زیربنای بسیاری از مشکلاتی است که بشر گرفتار آن شده است. بی‌حرمتی و قتل نظام‌مندِ گروه‌های مذهبی، اجتماعی و نژادی در بخش‌هایی از جهان با انسانیت‌زدایی از افرادی تقویت می‌شود که خارج از قبیله‌ی ایدئولوژیک فرد قرار دارند. قبیله‌گرایی مسئله‌‌ای جزئی نیست؛ اثرات زیان‌بار آن در مقیاس‌ وسیع، از ارتباط‌های میان‌فردی گرفته تا نسل‌کشی، مشاهده می‌شود.

برگردان: یاسر میردامادی


جوزف اشمید پژوهشگر دوره‌ی دکترای فلسفه در دانشگاه پرینستون است. حوزه‌های پژوهش او متافیزیک، فلسفه‌ی دین و فرااخلاق است. آنچه خواندید برگردان بخش‌هایی از کتاب زیر است:

Joseph Schmid (2020) The Majesty of Reason: A Short Guide to Critical Thinking in Philosophy.

جوزف اشمید 

فضیلت 

قبیله‌گرایی 

جزم‌اندیشی 

فروتنی فکری 

استدلال 

گفت‌وگو 

سوگیری تأییدی 

یاسر میردامادی