شورای ملی تصمیم  همراه و همگام با مردم آگاه ایران، برای تحقق خواسته‌های زیر تلاش و مبارزه می‌کند. 1- گذار کامل از جمهوری اسلامی با تکیه به جنبش‌های اعتراضی مردم، گذار خشونت پرهیز با حفظ حق دفاع مشروع. 2 – حفظ تمامیت ارضی کشور با تاکید بر نظام غیرمتمرکز . 3- جدایی دین از حکومت. 4 – فراخوان عمومی برای تشکیل مجلس مؤسسان. 5 – تلاش برای برپایی نظامی دموکراتیک و انتخابی  تعیین نوع حکومت با آرای مردم. 6 –  اجرای کامل اعلامیه‌ی جهانی حقوق بشر و میثاق‌های وابسته به آن، با تاکید بر رفع هرگونه تبعیض علیه زنان و برابری جنسیتی در تمام عرصه های اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی، خانوادگی و مشارکت زنان در مدیریت جامعه، و نیز تاکید بر حفظ محیط زیست

گزارش

گزارش

تاوانی که اساتید و نخبگان کشور در حمایت از مطالبات اجتماعی می دهند

در دولت سیزدهم، اخراج اساتید دانشگاه به دلایل مختلفی از جمله عدم همسویی با سیاست‌های دولت و حمایت از اعتراضات مردمی و دانشجویی صورت گرفته است. برخی از این اساتید به دلیل انتقاد از سیاست‌های دولت یا حمایت از حقوق دانشجویان و اعتراضات مردمی با اخراج، تعلیق از تدریس، یا قطع حقوق مواجه شده‌اند. به عنوان مثال، محمد فاضلی، استاد جامعه‌شناسی دانشگاه شهید بهشتی، به دلیل انتقاد از سیاست‌های دولت و حمایت از حقوق دانشجویان از تدریس محروم شد. آرش اباذری، استاد فلسفه علم در دانشگاه صنعتی شریف، نیز به دلیل مواضع انتقادی خود از تدریس منع شد.

این روند با آغاز اعتراضات مردمی و دانشجویی پس از جان‌باختن مهسا امینی و جنبش زن زندگی آزادی، شدت گرفت و صدها استاد دانشگاه به دلیل حمایت از دانشجویان و اعتراضات مردمی با اخراج، تعلیق از تدریس، و یا قطع حقوق مواجه شدند. با توجه به این نکته مهم که میزان اخراج اساتید دانشگاهها با کنشگری دانشجویان و اساتید در رابطه با تحولات جاری نقش داشته است! فرضا « بیشترین تعداد اخراجات اساتید در دولت سیزدهم در دانشگاه‌های شهید بهشتی و صنعتی شریف رخ داده است.»

تعدادی از اساتید به دلیل حمایت از حقوق دانشجویان و اعتراضات مردمی، به ویژه پس از جان‌باختن مهسا امینی، با دولت همسو نبودند. این حمایت‌ها می‌تواند شامل شرکت در تجمعات، امضای بیانیه‌ها، و بیان نظرات انتقادی در فضای عمومی باشد. برخی اساتید هم به دلیل تفاوت‌های ایدئولوژیک و فلسفی با سیاست‌های دولت همسو نبودند. این تفاوت‌ها دیدگاه‌های مختلف در مورد مسائل اجتماعی، فرهنگی، و سیاسی را شامل می شود. از طرف دیگر برخی اساتید به دلیل فعالیت‌های علمی و پژوهشی خود که ممکن است با سیاست‌های دولت در تضاد بود خصوصا در رابطه با فعالیت‌ها و پژوهش‌های انتقادی در مورد مسائل اجتماعی و سیاسی که از ناکارآمدی حاکمیت ناشی می گشت اخراج شدند.

در این رابطه روزنامه اعتماد مقاله و لیستی از اسامی اساتید دانشگاهی منتشر کرده. این مقاله تحت نام «اخراج اساتیدی که به دلیل غیرهمسو بودن با دولت سیزدهم از دانشگاه اخراج شدند!» بازنشر می یابد.

روزنامه اعتماد اسامی اساتیدی که در دولت سیزدهم از دانشگا‌ه‌ها اخراج شدند را لیست کرده است.

از شهریور ۱۴۰۰ به دنبال آغاز فعالیت دولت سیزدهم تا روزهای پیش از برگزاری انتخابات ریاست‌جمهوری چهاردهم در هفته اول تیر ماه امسال، صدها استاد دانشگاه به دلیل اعتراض یا همسو نبودن با روسای منصوب شده دولت، از تدریس در دانشگاه کنار گذاشته شدند.

بررسی «اعتماد» نشان می‌دهد که محمدعلی زلفی‌گل (وزیر علوم دولت سیزدهم) ۲۷ روز بعد از آغاز وزارتش، دست به کار عزل روسای دانشگاه‌ها شد و قرعه اولین عزل هم به نام رییس دانشگاه تهران افتاد. ۳۰ شهریور ۱۴۰۰ محمود نیلی احمدآبادی از ریاست دانشگاه تهران عزل شد و سید محمد مقیمی به جای او نشست. تا ۲۹ آبان همان سال، ۲۶ نفر از روسای دانشگاه‌های وابسته به وزارت علوم، با حکم وزیر از مسوولیت خود عزل شدند. به عنوان مثال، ۱۶ آبان ۱۴۰۰ و به دنبال عزل خسروعزیزی از ریاست دانشگاه لرستان، علی نظری به ریاست این دانشگاه منصوب شد. رسول جلیلی هم که ۲۶ مهر ۱۴۰۰ به جای محمود فتوحی ریاست دانشگاه صنعتی شریف را برعهده گرفت، عضو حقیقی شورای عالی فضای مجازی بود. ۲۰ مهر ۱۴۰۰ هم عباس کتابی در حالی به جای رییس معزول دانشگاه کاشان نشست که اسفند ۱۳۹۲ با حکم وزیر علوم دولت یازدهم از ریاست دانشگاه کاشان برکنار شده بود. 

بررسی‌های «اعتماد» نشان می‌دهد که در دولت سیزدهم، زمانبندی عزل روسای دانشگاه‌های وابسته به وزارت علوم و جایگزینی چهره‌های همسو، به میزان مرجعیت دانشگاه‌ها وابسته بوده است. در مهر ۱۴۰۰ حکم عزل ۷ رییس دانشگاه و در آبان ۱۴۰۰ حکم عزل ۱۸ رییس دانشگاه صادر شد در حالی که عزل روسای دانشگاه‌های علامه طباطبایی، امیر کبیر، الزهرا، علم و صنعت، خواجه نصیر و صنعتی شریف که دانشگاه‌های تاثیرگذار در نظام آموزش عالی ایران محسوب می‌شوند، در مهر ماه ۱۴۰۰ صورت گرفت و این تعجیل در برکناری روسای دانشگاه‌های پرآوازه کشور، نشان می‌دهد که دولت سیزدهم از همان ابتدای فعالیت تصمیم به خالص‌سازی نظام آموزش عالی داشته چنان‌که اولین احکام اخراج استادان هم در اولین ماه‌های فعالیت دولت سیزدهم صادر شد.

 محمد فاضلی؛ استاد جامعه‌شناسی دانشگاه شهید بهشتی، اولین استاد اخراجی دولت سیزدهم بود که حکم اخراجش را ۱۵ شهریور ۱۴۰۰ و حدود ۱۲ روز بعد از آغاز فعالیت وزیر علوم دولت سیزدهم گرفت. آرش اباذری؛ استاد فلسفه علم در دانشگاه صنعتی شریف، دومین استاد اخراجی دولت سیزدهم بود که بهمن ۱۴۰۰ از تدریس در دانشگاه محروم شد.

با آغاز اعتراضات مردمی و جامعه دانشگاهیان به دنبال جان‌باختن مهسا امینی آمار استادان اخراجی افزایش یافت. البته وزارت علوم در این مورد اظهارنظر آشکاری نداشت و در ظاهر، مسوولیت به روسای دانشگاه‌ها سپرده شده بود. از شهریور ۱۴۰۱ صدها استاد دانشگاه حامی دانشجویان اخراجی و بازداشتی و همراه با اعتراضات مردمی و دانشجویی، با اخراج، ممنوع‌التدریسی، تعلیق از تدریس، قطع حقوق، تمدید نشدن قرارداد، حذف کد تدریس، کسر حقوق، بازنشستگی اجباری مواجه شدند که در این میان تعدادی از استادان به دلیل جملاتی که در فضای مجازی در حمایت از اعتراضات مردمی و دانشجویی نوشته بودند، احکام سخت‌تری دریافت کردند و کارشان به احضار و بازداشت موقت و پاسخگویی به نهادهای امنیتی کشید.

تا آخرین روزهای فعالیت دولت سیزدهم، مسوولان وزارت علوم منکر حذف سیاسی استادان بودند و مدعی شدند که کنار گذاشتن برخی استادان به دلیل رکود علمی این اساتید بوده اما دکتر رویا رسولی؛ دانشیار پایه ۱۶ گروه مشاوره دانشگاه الزهرا که از جمله استادان اخراجی دولت سیزدهم است، تصاویری از احکام دریافتی از دانشگاه را برای «اعتماد» فرستاده و متن این احکام نشان می‌دهد که مسوولان دانشگاه در حذف این استاد تا حدی عجله داشتند که حتی قانون جذب و به کار‌گیری استادان را هم زیر پا گذاشته‌اند. رویا رسولی، روز ۲۶ خرداد امسال اخراج شد. همان روزی که حکم اخراج دکتر زهرا موسوی خامنه؛ فرزند میر حسین موسوی و زهرا رهنورد و عضو هیات علمی دانشکده هنر دانشگاه الزهرا ابلاغ شد.

این استاد دانشگاه به «اعتماد» می‌گوید که این حکم علاوه بر اینکه نشان‌دهنده تعجیل مسوولان دانشگاه برای پاکسازی این فضای آموزشی از استادان مستقل و غیر همسوست، مصداق روشنی از تخلفات متعدد است چون نه تنها در این حکم هیچ دلیلی برای قطع همکاری اعلام نشده، بر فرض ممکن نبودن تبدیل وضعیت، استاد می‌تواند با همان قرارداد قبلی به تدریس خود ادامه دهد علاوه بر اینکه طبق قانون به کارگیری اساتید، موعد قطع همکاری استادان، پایان شهریور ماه و بعد از امتحانات دانشجویان است در حالی که این حکم در فصل امتحانات ابلاغ شده و تداوم همکاری استاد با همان قرارداد قبلی هم رعایت نشده است. تخلف دیگری که البته این استاد دانشگاه به آن اشاره نمی‌کند، همان نادیده گرفتن بخشنامه ابلاغی محمد مخبر است؛ بخشنامه‌ای که هرگونه جابه‌جایی و به کارگیری و عزل را تا استقرار دولت جدید ممنوع کرده بود.

منبع خبر- اعتماد آنلاین

۱۱ شهریور ۱۴۰۳

۲ سپتامبر ۲۰۲۴

قطع مستمری ۱۳هزار معلول و مددجوی بهزیستی

قطع مستمری ۱۳هزار معلول و مددجوی بهزیستی

بحران معیشتی در انتظار هزاران خانواده

۳۱ / ۰۵ / ۱۴۰۳

 بهروز مروتی (فعال حقوق معلولان) در گفتگو با خبرنگار ایلنا، از قطع مستمری ۱۳ هزار معلول و مددجوی بهزیستی خبر داد و گفت: در اقدامی غیرمنتظره و نگران‌کننده، مستمری حدود ۱۳هزار مددجوی سازمان بهزیستی که حدود ۶۰ درصد آن‌ها را معلولان تشکیل می‌دهند، قطع شده است. دیوان محاسبات اواخر اردیبهشت ماه قول داده بود که از خردادماه این افراد به چرخه‌ی حمایتی برمی‌گردند که به تازگی متوجه شدیم سازمان هدفمندی قصد به چرخه اضافه کردن این تعداد را ندارد. 

وی گفت: این بحران که در پی واگذاری مسئولیت پرداخت مستمری‌ها از ابتدای سال به سازمان هدفمندسازی یارانه‌ها بر اساس بند ۲ تبصره ۸ قانون بودجه ۱۴۰۳ ایجاد شده، زندگی هزاران خانواده را با چالش جدی روبرو کرده است. 

مروتی ادامه داد: با وجود برگزاری جلسه مسئولان ارشد سازمان برنامه و بودجه، دیوان محاسبات، سازمان هدفمندسازی یارانه‌ها و بهزیستی برای حل این مشکل، همچنان ۱۳ هزار نفر از مددجویان بدون اطلاع از قطع مستمری خود، با بحران معیشتی مواجه شده‌اند. این موضوع نه تنها معیشت این خانوارها را به خطر انداخته، بلکه موجب ایجاد اضطراب و نگرانی عمیقی در میان تمامی مددجویان و خانواده‌هایشان شده است. 

فعال حقوق معلولان در مورد عواقب این کار گفت: تصمیمی شتابزده و بدون برنامه‌ریزی دقیق گرفته‌اند که تبعات آن بسیار جدی و گسترده است. از جمله این تبعات می‌توان به بحران معیشتی شدید اشاره کرد. قطع مستمری برای خانواده‌هایی که به این مبلغ اندک برای تأمین نیازهای اولیه خود وابسته هستند، می‌تواند عواقب تلخی برای آنها داشته باشد. 

وی افزایش آسیب‌های اجتماعی را از تبعاتِ دیگر این قبیل تصمیمات دانست و گفت: با تشدید مشکلات اقتصادی این خانوارها، احتمال افزایش آسیب‌های اجتماعی مانند افزایش آمار کودکان کار، افزایش نرخ طلاق و افزایش جرم و جنایت بالا می‌رود. 

مروتی گفت: این وضعیت دسترسی این افراد به خدمات بهداشتی، درمانی و آموزشی با مشکل مواجه کرده و در نتیجه کیفیت زندگی آن‌ها به شدت کاهش خواهد یافت. 

این فعال حوزه معلولان بیان کرد: قطع مستمری چندین هزار نفر، اعتماد عمومی به نهادهای مسئول را کاهش داده و باعث ایجاد نارضایتی خواهد شد. 

مروتی تأکید کرد: در شرایط بغرنج کنونی، در حالی که انتظار می‌رود مسئولان بیشتر به فکر رفع مشکل معیشتی محرومان و مستضعفان باشند و با پرداخت مطالبات معوق معلولان و مددجویان، از تشدید بحران معیشتی جلوگیری کنند، سازمان هدفمندسازی با چراغ سبز برنامه و بودجه، با قطع مستمری ۱۳هزار نفر و خانوار تحت سرپرستی‌شان، نان شب حدود ۲۰ الی۳۰ هزار نفر را بدون دلیل و توضیحی به ناگاه آجر می‌کند و به کسی هم پاسخگو نیست!

سواد تصنعی / کارل تارو گرینفلد

سواد تصنعی / کارل تارو گرینفلد

کارل تارو گرینفلد، ژورنالیست ژاپنی، ادعا می‌کند ما به شکلی خطرناک به نوعی تقلید از دانایی نزدیک می‌شویم، دانایی‌ای که در واقع الگوی جدیدی از نادانی است.

هر وقت هر کسی از هر چیزی سخن می‌گوید ما باید تظاهر کنیم دربارۀ آن چیزی می‌دانیم. واقعا دروغ محسوب نمی‌شود اگر در مهمانی، همکارانمان دربارۀ فیلم یا کتابی صحبت می‌کنند سرمان را بالا و پایین ببریم که یعنی من هم دربارۀ آن مطالعه کرده‌ام. این درصورتی است که همکارانمان هم دربارۀ آن فیلم یا کتاب فقط نظرات نیشدار کس دیگری را در شبکۀ اجتماعی تایم‌لاین یا فیدخوانش بازگو می‌کند. کارل تارو گرینفلد، ژورنالیست ژاپنی، ادعا می‌کند ما به شکلی خطرناک به نوعی تقلید از دانایی نزدیک می‌شویم، دانایی‌ای که در واقع الگوی جدیدی از نادانی است.

سواد تصنعی

فرهنگ امروز / کارل تارو گرینفلد [1]، ترجمۀ نجمه رمضانی: کاری از دستم برنمی‌آید. هر چند هفته یک بار همسرم از آخرین کتابی که در انجمن کتابشان می‌خوانند نام می‌برد و هر چه باشد فرقی نمی‌کند، چه آن را خوانده باشم یا نه، نظری دربارۀ آن اثر می‌دهم که کاملاً بر پایۀ… راستی بر چه پایه‌ای است؟ معمولاً حتی یک معرفی یا نوشته هم دربارۀ این کتاب‌ها نخوانده‌ام اما به‌راحتی کلی دربارۀ عظمت چریل استرید [۲] یا احساسات حساب شدۀ‌ ادویگ دانتیکَت [۳] فک می‌زنم. ظاهراً این خرده داده‌ها از این سو و آن سو، از آسمان آمده‌اند، یا واقع‌بینانه‌تر این است که بگویم از رسانه‌های اجتماعی متنوع سرچشمه گرفته‌اند.

ماجرای زد و خورد سولانگ نولز [۴] و جِی-زی [۵] در آسانسور چه بود؟ من فیلم دوربین امنیتی در سایت تی ام زد [۶] را تماشا نکردم- آخر خیلی وقت می‌گرفت- اما آن قدر گفت‌وگوها را مرور کرده‌ام که بدانم سولانگ عکس‌های خواهرش، بیانسه [۷] را در اینستاگرام منتشر کرده است. فصل جدید «بازی تاج و تخت [۸]» چطور؟ آیا پاپ فرانسیس یک کشیش پست‌مدرن است؟ هیچ وقت هیچ کدام از سخنرانی‌هایش را گوش نداده‌ام یا صحبت‌های «۶۰ دقیقه‌ای» اخیرش را ندیده‌ام اما به خیلی از فیلم‌های توئیتر او در @Pontifex نگاهی انداخته‌ام و حالا می‌توانم بگویم که جایگاهش در نابرابری و عدالت اجتماعی به طور چشمگیری رو به پیشرفت است.

هیچ وقت نمی‌توانستم به این راحتی وانمود کنم که خیلی چیز می‌دانم، بدون اینکه واقعاً چیزی بدانم. ما به مطالب موضوعی و مرتبط در فیس‌بوک، توئیتر یا ایمیل‌های خبری نوک می‌زنیم و بعد آن‌ها را نشخوار می‌کنیم. به جای تماشای «مردان دیوانه [۹]» یا مسابقات فوتبال سوپر باول [۱۰] یا مراسم اسکار [۱۱] یا مناظرۀ ریاست‌جمهوری، می‌توانید به‌راحتی توئیت لحظه به لحظۀ دیگران از آن را تماشا کنید یا اصلاً روز بعد خلاصه‌اش را بخوانید. مطالبی که بیشتر رویشان کلیک شود، معیارهای فرهنگی ما را تعیین می‌کنند.

ای. دی. هرش جونیور [۱۲] در کتاب سال ۱۹۸۷ خود «سواد فرهنگی: آنچه هر آمریکایی باید بداند [۱۳]»، فهرست ۵۰۰۰ مفهوم و نام اصلی را آورده است که افراد تحصیل‌کرده باید با آن‌ها آشنا باشند. (یا دست کم این چیزی است که فکر می‌کنم نوشته باشد، چون در واقع خودم این کتاب را نخوانده‌ام.) کتاب آقای هرچ در کنار اثر هم‌عصرش «بستن ذهن آمریکایی [۱۴]» نوشتۀ آلن بلوم [۱۵]، به این نکته اشاره دارند که سواد فرهنگی سنگ بستر ارزش‌های مشترک ماست.

اکنون فشاری دائمی را بر خود احساس می‌کنیم، فشار برای به‌اندازۀ کافی دانستن، آن هم در تمام اوقات، تا مبادا به عنوان بی‌سوادان فرهنگی شناخته شویم. تا بتوانیم از بالا و پایین رفتن در آسانسور، ملاقاتی شغلی، سرک کشیدن در آبدارخانۀ دفتر کار و مهمانی کوکتل به سلامت بگذریم، تا بتوانیم پست بگذاریم، نظر بدهیم و متن بفرستیم طوری که انگار واقعاً دیده‌ایم، خوانده‌ایم، تماشا کرده‌ایم و گوش داده‌ایم. آنچه برای ما که بر امواج پتابایتی داده‌ها شناوریم، اهمیت دارد لزوماً این نیست که واقعاً این مطالب دست اول را مصرف کرده باشیم بلکه تنها این است که بدانیم اصلاً چنین چیزهایی وجود دارند و درباره‌شان یک نظری داشته باشیم و بتوانیم در گفت‌وگوها شرکت کنیم. ما به شکلی خطرناک به نوعی تقلید از دانایی نزدیک می‌شویم، دانایی‌ای که در واقع الگوی جدیدی از نادانی است.

داستان روز احمق‌های آوریل [۱۶] وب‌سایت رادیوی ملی آمریکا [۱۷] «چرا آمریکایی‌ها دیگر نمی‌خوانند؟ [۱۸]» روی فیس‌بوک دست به دست پخش شد، اهالی طنز لینک این مطلب را آنجا گذاشتند و بقیه هم در نظرات، کلی بر سر این لینک بحث کردند و مدعی شدند که اهل مطالعه‌اند و با اوقات تلخی لینک را با توصیه‌هایی مثل «این داستان را بخوانید!» به اشتراک گذاشتند، بدون اینکه اصلاً خودشان روی مطلب کلیک کرده باشند تا نکته‌اش را بفهمند و متوجه شوند همه چیز یک شوخی بوده: «گاهی اوقات حس می‌کنیم بعضی افرادی که دربارۀ داستان‌های ان پی آر نظر می‌گذارند اصلاً آن‌ها را نخوانده‌اند. اگر دارید این مطلب را می‌خوانید لطفا گزینۀ پسندیدم را بزنید و درباره‌اش نظر ندهید. حالا بگذارید ببینیم مردم چه دارند دربارۀ این «داستان» بگویند.»

طبق بررسی اخیر موسسۀ مطبوعات آمریکایی [۱۹]، از هر ۱۰ آمریکایی، تقریباً ۶ نفر تأیید می‌کنند که فقط عنوان خبرها را می‌خوانند- من که باور می‌کنم، چون خودم هم تنها از روی عنوان این مطلب در واشنگتن پست [۲۰] رد شدم. بعد از اینکه نگاهی گذرا می‌اندازیم، به اشتراک می‌گذاریم. معمولاً نظردهنده‌ها، مطلب خود را با این جمله آغاز می‌کنند TL;DR که یعنی «خیلی طولانی بود؛ نخواندمش» و بعد شروع می‌کنند به اظهار نظر دربارۀ موضوع مورد بررسی. آن طور که تونی هیل [۲۱]، مدیر ارشد اجرایی چارتبیت شرکت تحلیل ترافیک وب اخیراً اشاره کرده است: «هیچ رابطۀ دوطرفه‌ای میان اشتراک‌های اجتماعی و مردمی که واقعاً مطالب را می‌خوانند پیدا نکرده‌ایم.» (این را در توئیتر نوشته است.)

این واقعاً دروغ محسوب نمی‌شود که در مهمانی کوکتل یا وقت نوشیدن نوشیدنی که همکارمان از فیلم یا کتابی نام می‌برد و ما آن را اصلاً ندیده و نخوانده و حتی چکیده‌ای از آن را مرور نکرده‌ایم، سرمان را بالا و پایین ببریم. به احتمال خیلی زیاد خود آن شخص هم فقط دارد نظرات نیشدار کس دیگری را در شبکۀ اجتماعی تایم‌لاین یا فیدخوانش بازگو می‌کند. تمام این ارتباطات شخصی در برخی خرده اطلاعاتی ریشه دارند که در جریان مرور روزانۀ اپ‌های آی‌فون به دست آمده‌اند. چه کسی دلش می‌خواهد قانون‌شکنی کند و از سرعت همه چیز بکاهد و بپذیرد که هرگز کتابی از ملکولم گلدول [۲۲] نخوانده و شاید اصلاً نمی‌فهمد «گلدولیین» یعنی چه- با اینکه گاهی خودش هم این واژه را به کار می‌برد؟

هر وقت هر کسی از هر چیزی سخن می‌گوید، ما باید تظاهر کنیم که در آن باره چیزهایی می‌دانیم. داده‌های اطلاعاتی به پول ما بدل شده‌اند. (پول دیجیتال بیتکوین [۲۳] مثال مناسبی است از چیزی که همه‌مان درباره‌اش سخن می‌گوییم اما به نظر نمی‌رسد کسی واقعاً از آن سر در بیاورد، دقیقاً منظورم همین است.)

از میان ما کسانی که در کار تجارت جمع‌آوری، توزیع و در غیر این صورت خرید و فروش اطلاعات هستند شاید از جمله بدترین مجرمان باشند. اخیراً تلفنی با ویراستاری صحبت می‌کردم که از نوشتۀ نویسنده‌ای برجسته نام برد. مدعی شدم که مطلب را خوانده‌ام. بعد در طول مکالمه فهمیدم که مقاله اصلاً هنوز چاپ نشده بود و اصلاً نمی‌توانستم آن را خوانده باشم. آن وقت دیگر موضوع صحبتمان عوض شده بود و دربارۀ مقالۀ احتمالی‌ای که دربارۀ یک سیاست‌مدار کالیفرنیایی چاپ می‌شد حرف می‌زدیم، کسی که در رسوایی پیچیده‌ای گیر افتاده بود. نام کوچکش را هیچ کداممان به خاطر نمی‌آوردیم. آیا این مطلب مانع از این شد که زیرکانه دربارۀ موافقان و مخالفان این داستان بالقوه صحبت کنیم؟ البته که نه.

این مسئله قابل درک است که شاید یک طرف و یا حتی دو طرف گفتگو درک درستی از آنچه درباره‌اش صحبت می‌کنند نداشته باشند. همۀ ما بیش از حد مشغول هستیم، مشغول‌تر از تمام نسل‌های گذشته، کافی است پاسخ‌های عجله‌ای‌ را که به بیشتر ایمیل‌ها داده می‌شود در ذهن بیاوریم (تازه اگر پاسخی دریافت کنیم). و چون وقت زیادی را صرف زل زدن به تلفن و صفحۀ نمایش می‌کنیم و پیام‌های متنی و صوتی می‌گذاریم تا بگوییم که چقدر سرمان شلوغ است، دیگر فرصت مراجعه به هیچ متن دست ‌اولی را پیدا نمی‌کنیم. به جایش به ملاحظات سرسری «دوستان» مان و یا افرادی که «دنبال کنندۀ» آنها هستیم یا، خُب، هر کسی که شد، اتکا می‌کنیم.

چه کسی تعیین می‌کند چه بدانیم، چه نظراتی را ملاحظه کنیم و چه عقایدی را با اندکی تغییر به عنوان ملاحظات خودمان بیان کنیم؟ ظاهراً الگوریتم‌ها، زیرا گوگل، فیس‌بوک، توئیتر و باقی مجموعۀ پساصنعتی رسانه‌های اجتماعی بر این ابزارهای ریاضی پیچیده استوارند تا آنچه را در واقع می‌خوانیم و می‌بینیم و می‌خریم تعیین کنند.

ما نظرات خود را به این حلقۀ داده واگذار کرده‌ایم که امکان می‌دهد در یک مهمانی شام با اطمینان سر جایمان بنشینیم؛ من و شما ظاهراً داریم دربارۀ فیلم «هتل بزرگ بوداپست [۲۴]» صحبت می‌کنیم اما در واقع داریم اطلاعات رسانه‌های اجتماعی را با هم مقایسه می‌کنیم چراکه هیچ کدام آن را ندیده‌ایم.

آیا تا به حال کسی در جایی پذیرفته که در یک مکالمه کاملاً سرگشته است؟ نه. ما سر تکان می‌دهیم و می‌گوییم: «بله اسمش را شنیده‌ام» یا «به گوشم آشناست» که اغلب معنایش این است که با موضوع مورد بحث کاملاً ناآشنا هستیم.

زمانی بود که می‌دانستیم عقایدمان را از کجا بگیریم. در دورۀ هشتم کلاس انگلیسی، تکلیفمان «داستان دو شهر [۲۵]» بود و با این که از رمان لذت هم می‌بردیم، یاد می‌گرفتیم که آثار کلاسیک چارلز دیکنز [۲۶] را با جستجوی نمادگرایی در متن بخوانیم. یک روز عصر که در کتابخانه و مشغول پیدا کردن نمادها بودم، به چند تن از همکلاس‌هایم برخوردم که از جیب‌هایشان جزوه‌های زرد و سیاه تاشده‌ای را بیرون می‌آوردند که رویشان نوشته شده بود «کلیفس نوتس [۲۷]» [مجموعه کتاب‌های راهنمای مطالعه برای دانش‌آموزان] و زیر آن عنوان رمان دیکنز در حروف کتابی بزرگ به چشم می‌خورد. آن «راهنمای مطالعه» یک وحی منزل بود.

طرح داستان، شخصیت‌ها، حتی نمادها، همه در بندها و نکات فوری آمده بودند. من یک شبه کلیفس نوتس را خواندم و مقاله‌ام را با نمرۀ ب نوشتم بدون این که اصلاً خواندن خود رمان را تمام کنم. در آن دوره قرار نبود، در آن سند فرهنگی عینی غوطه‌ور شویم بلکه فقط بنا بود آن را بکاویم تا به مواد معدنی و قیمتی برسیم –داده‌ها، خرده اطلاعات، هر آنچه لازم است بدانیم- و بعد آن‌ها را در بازار آزاد به فروش برسانیم.

با شروع هر کدام از فناوری‌های نو –چاپ سربی، رادیو، تلویزیون، اینترنت- خیلی از افراد تأسف خوردند که پایان کار دست‌نوشته‌های روشن‌فکرانه، کتاب‌ها، مجلات و روزنامه‌ها نزدیک است. آنچه الان تغییر کرده، این است که دیگر فناوری در همه جا حضور دارد و دارد جایگزین تمام رسانه‌های پیشین می‌شود.

اطلاعات همه جا هستند، منابع دائمی همیشه در دستمانند، توی جیبمان، روی صفحۀ نمایشمان، در اتومبیل‌هایمان، حتی بالای ابرها. جریان داده‌ها را نمی‌توان مسدود کرد. این موج فزایندۀ واژه‌ها، حقایق، لطیفه‌ها، عکس‌های اینترنتی، شایعات و نظرات در زندگیمان سرازیر می‌شود و ما را به غرق شدن تهدید می‌کند. شاید همین ترس از غرق‌شدن است که پشت این همه اصرار به اینکه ما دیده‌ایم، خوانده‌ایم و می‌دانیم پنهان شده. خبر نه‌چندان‌متقاعدکننده این است که ما هنوز هم شناوریم. پس به این جا رسیده‌ایم، ناامیدانه دست و پا می‌زنیم و در خصوص الگوهای فرهنگ عمومی بررسی‌هایی انجام می‌دهیم، زیرا پذیرفتن این که عقب افتاده‌ایم، که دربارۀ حرفی که کسی می‌زند چیزی نمی‌دانیم، که دربارۀ تصویری که بر صفحه می‌آید چیزی برای گفتن نداریم، مثل این است که مرده باشیم.

پی‌نوشت‌ها


[1] KARL TARO GREENFELD

کارل تارو گرینفلد، رمان نویس و ژورنالیست مشهور ژاپنی است که تاکنون هشت کتاب از وی به چاپ رسیده است. برخی کتاب‌های او به ۱۲ زبان ترجمه شده است. علاوه بر این گرینفلد سالیان متمادی با نشریاتی همچون تایم، نشنال، واشنگتن پست، وال استریت ژورنال و… همکاری داشته است.


[2] Cheryl Strayed
[3] Edwidge Danticat
[4] Solange Knowles
[5] Jay-Z
[6] TMZ
[7] Beyoncé
[8] Game of Thrones
[9] Mad Men
[10] Super Bowl
[11] Oscars
[12] E. D. Hirsch Jr
[13] Cultural Literacy: What Every American Needs to Know
[14] The Closing of the American Mind
[15] Allan Bloom
[16] April Fools’ Day
[17] NPR
[18] “?Why Doesn’t America Read Anymore”
[19] American Press Institute
[20] Washington Post
[21] Tony Haile
[22] Malcolm Gladwell

[23] Bitcoin نوعی شبکۀ پرداخت نوآورانه و نوعی جدید از پول است

[24] The Grand Budapest Hotel
[25] A Tale of Two Cities
[26] Charles Dickens
[27] Cliffs Notes

منبع: ترجمان

تجمع پرستاران در چند شهر؛ «از شیراز تا مشهد، اعتصاب»

تجمع پرستاران در چند شهر؛ «از شیراز تا مشهد، اعتصاب»

ارسال

 نسخه چاپی

گروه‌هایی از پرستاران و کادر درمان در اعتراض به وضعیت نامناسب شغلی و عدم تحقق وعده‌ها در چند شهر ایران تجمع کردند.

این تجمعات روز شنبه ۲۷ مرداد در چندین شهر، از جمله مشهد، شیراز، بوشهر، یاسوج و اراک، برگزار شد.

بر اساس ویدئوهای منتشر شده از این تجمعات، معترضان شعارهایی از جمله «از شیراز تا مشهد، اعتصاب اعتصاب»، «پرستار داد بزن، حقت را فریاد بزن» و «یک اختلاس کم بشه، حق ما داده می‌شه» سر دادند.

خبرگزاری ایلنا به نقل از پرستاران در این تجمعات نوشته است: «حق ما پرداخت نمی‌شود و نمی‌دانیم پول‌ها به جیب چه کسانی سرازیر می‌شود».

https://www.instagram.com/reel/C-y5MNUqR0B/embed/?cr=1&v=14&wp=540&rd=https%3A%2F%2Fwww.radiofarda.com&rp=%2Fa%2F33082986.html#%7B%22ci%22%3A0%2C%22os%22%3A1195.7999999821186%2C%22ls%22%3A825.1999999880791%2C%22le%22%3A1122.9000000059605%7D

دور جدید اعتراض‌های پرستاران از تجمع پرستاران بیمارستان‌های شیراز در ۱۳ مرداد آغاز شد و به شهرهای دیگر گسترش پیدا کرد.

اعتراض این پرستاران به مواردی از قبیل اضافه‌کار اجباری، اجرا نشدن قوانین، حقوق پایین، کار سخت و فراوان، توهین‌ها و تهدیدها است.

از جمله خواسته‌های معترضان اصلاح تعرفه‌های پرستاری، افزایش کارانه و دستمزد، حذف اضافه‌کاری اجباری بدون دستمزد، و فراهم شدن شرایط انسانی در محیط‌های شغلی عنوان شده است.

پیش از دور جدید اعتراضات نیز پرستاران در سراسر ایران بارها دست به تجمع زده بودند و پس از آن گزارش‌هایی از تهدید و فشار علیه آنها منتشر شد.

محمد شریفی مقدم، دبیرکل خانه پرستار، ۱۷ تیر در گفت‌وگو با ایلنا از شدت گرفتن احضار و تهدید پرستاران معترض در سراسر کشور خبر داد.

او با اشاره به احضار حدود ۶۰ پرستار در کرمان و تعدادی دیگر در کرمانشاه به دلیل شرکت در تجمعات صنفی، این اقدامات را سیاست وزارت بهداشت برای مقابله با مطالبات پرستاران دانست.

بیشتر در این باره:

ادامهٔ اعتصاب گسترده پرستاران در شیراز در عین تهدید احضار و اخراج

در ماه‌های اخیر گزارش‌هایی درباره افزایش پدیده خودکشی در میان پرستاران و کادر درمان در ایران منتشر شده و دلیل آن «فشار فزاینده» در محل کار ذکر شده است.

برخی مسئولان بهداشت و درمان نیز بارها مهاجرت پرستاران و پزشکان را موضوعی خطیر خوانده و در مورد خالی شدن بیمارستان‌ها و دانشگاه‌ها هشدار داده‌اند.

با این حال رمضان شریف، سخنگوی سپاه پاسداران، گزارش‌های منتشر شده در این باره را «هجمه رسانه‌ای علیه نظام» توصیف کرده است.

هزینه چشمگیر برای مراسم اربعین از جیب مردم زیر خط فقر

هزینه چشمگیر برای مراسم اربعین از جیب مردم زیر خط فقر

رئيس‌جمهوری جدید ایران دستور داد برای «فراهم کردن اسباب آسایش زائران» بودجه و امکانات حداکثری تدارک دیده شود

امیرحسین میراسماعیلی 

یک شنبه ۱۴ مرداد ۱۴۰۳ برابر با ۴ اوت ۲۰۲۴ ۱۲:۴۵

 مسعود پزشکیان در هیئت عزاداری متعلق به سعید حدادیان‌، خرداد ۱۴۰۳‌- رسانه‌های اجتماعی

محمدرضا عارف، معاون اول مسعود پزشکیان، با صدور ابلاغیه‌ای اعلام کرد دولت تصمیم دارد برای پیشگیری از حوادث غیرمترقبه، ارائه خدمات درمانی و مقابله با گرمازدگی ۴۰۰ میلیارد تومان از بودجه عمومی کشور را به شرکت‌کنندگان در مراسم «پیاده‌روی اربعین» اختصاص دهد.

این ابلاغیه‌ با اعتراض شمار زیادی از کاربران ایرانی در رسانه‌های اجتماعی روبرو شد و معترضان با اشاره بحران کمبود بودجه وزارتخانه‌ها و سازمان‌های حیاتی مانند آموزش‌ و پرورش، محیط‌ زیست و سازمان بهزیستی، ادامه سیاست صرف هزینه‌های چند هزار میلیارد تومانی برای شرکت‌کنندگان این مراسم در دولت مسعود پزشکیان را به معنای تغییر نکردن سیاست‌های نظام جمهوری اسلامی در حمایت حداکثری از اقشار حداقلی و خاص تعبیر کردند.

مراسم چهلمین روز کشته شدن امام سوم شیعیان ابتدا تنها یک مناسبت مذهبی ساده به شمار می‌رفت اما جمهوری اسلامی در سال‌های اخیر دیگر ابایی ندارد که اصل این مراسم را سیاسی بداند و جنبه‌های دینی و مذهبی اربعین را به حاشیه براند تا در شرایط تحریم حداکثری انتخابات حکومتی از سوی مردم ایران و بحران مشروعیت، مدعی شود که حضور چند میلیون ایرانی در مراسم پیاده‌روی اربعین نیز به معنای هواداری آنان از جمهوری اسلامی است.

منتقدان این سوال را مطرح می‌کنند که چرا علاقه‌مندان به زیارت مزار امام سوم شیعیان در روز اربعین با هزینه شخصی و خرید بلیت هواپیما، اتوبوس یا قطار به عراق سفر نمی‌کنند و چرا باید بابت حضور آن‌ها در مراسمی صرفا سیاسی و ایدئولوژیک به شکل پیاده‌روی از پایتخت و دیگر شهرهای ایران به سمت مرز عراق، از بودجه عمومی کشوری که بیش از ۷۰ درصد جمعیت آن زیر خطر فقر قرار دارند، هزینه شود؟

این در حالی است که علاوه بر هزینه‌کرد هنگفت نهادهای حکومتی و نظامی مانند سازمان تبلیغات اسلامی یا سپاه پاسداران برای مراسم پیاده‌روی اربعین، بر اساس سندی که به‌تازگی در شبکه‌های اجتماعی منتشر شده، وزارت کار دولت ابراهیم رئیسی در روزهای پایانی کارش هم مبلغ ۲۵۰ میلیارد تومان از صندوق بازنشستگی کشوری به مراسم اربعین امسال اختصاص داده است تا در اموری همچون «قرارگاه اربعین وزارت رفاه، حمایت از راهپیمایی ۱۰ کیلومتری غدیر، برگزاری کلاس‌های مبانی اندیشه اسلامی و ستاد جوانی جمعیت راهیان نور» هزینه شود.

صندوق‌ بازنشستگی‌ها در ایران طی سال‌های اخیر با کسری بودجه شدید مواجه بوده‌اند و بازنشستگان ایرانی سال‌ها است که به صورت ثابت و هفتگی، مقابل این صندوق‌ها تجمع‌ اعتراضی بر پا می‌کنند.

بیشتر بخوانید

با این حال اکنون مسعود پزشکیان، رئیس‌جمهوری ایران، هم از مدیران دولتی خواسته است «کسب رضایت زائران اربعین» را در اولویت‌هایشان قرار دهند. او روز شنبه ۱۳ مرداد در جمع اعضای ستاد اربعین تلاش برای «فراهم کردن اسباب آسایش زائران» و برگزاری بدون مشکل این مراسم را ضروری دانست و با تاکید بر اینکه در صورت نارضایتی مردم «هیچ توجیهی پذیرفته نیست»، اعلام کرد همه دستگاه‌ها و بخش‌ها موظف‌‌اند تعهداتشان را در مورد اربعین، «به بهترین وجه ممکن» اجرا کنند.

مریم شکرانی، خبرنگار روزنامه شرق، در واکنش به ابلاغیه جدید معاون اول مسعود پزشکیان، در شبکه اجتماعی ایکس نوشت: «با این پول می‌شد حدود ۶۰ هزار تلفن هوشمند ارزان برای دانش‌آموزان مناطق محروم تهیه کرد. بر اساس اعلام آموزش‌ و پرورش سه میلیون دانش‌آموز به گوشی هوشمند دسترسی ندارند.»

مسئولان دولتی و حکومتی در نظام جمهوری اسلامی هرساله از انتشار رقم دقیق بودجه‌های چشمگیر صرف‌شده برای برپایی مراسم اربعین خودداری می‌کنند، اما بر اساس تحقیقاتی که پایگاه‌ داده‌های باز ایران در سال ۱۴۰۱ منتشر کرد، در این سال حداقل هزار و ۴۲۰ میلیارد تومان از بودجه عمومی دولت ایران صرف برگزاری مراسم راهپیمایی اربعین شد. این رقم دو برابر اعتبارات تامین زیرساخت مسکن، پنج برابر اعتبارات اجرای قانون هوای پاک و هفت برابر یارانه و کمک زیان حمل‌ونقل برون‌شهری در سال ۱۴۰۱ بوده است.

به علاوه، نهادهایی مانند شهرداری‌های مختلف در استان‌های ایران نیز هرساله بودجه‌هایی را برای پذیرایی از شرکت‌کنندگان در مراسم اربعین صرف می‌کنند. تنها در یک مورد در سال ۱۴۰۲، شهرداری تهران بیش از ۴۰ میلیارد تومان بودجه برای این امر اختصاص داد.

حکومت ایران نه‌تنها از مسافران ایرانی اربعین که از حضور مسلمانان دیگر کشورها نیز در این مراسم استفاده سیاسی می‌کند و به تلاش برای مصادره کردن این مناسبت و مراسم آن به نفع رویای حکمرانی در جهان اسلام ادامه می‌دهد.

سال گذشته بعد از پایان مراسم اربعین، علی خامنه‌ای از نهادهای زیرمجموعه‌اش در جمهوری اسلامی و شبه‌نظامیان حشدالشعبی در عراق به دلیل «پذیرایی از ۲۲ میلیون زائر اربعین حسینی» قدردانی کرد تا به این وسیله بر ادعای رهبری‌اش بر جهان شیعه پافشاری کند.

محرم و صفر همواره در ادبیات و نگاه حاکمان ایران کارکرد سیاسی داشته است و دارد. روح‌الله خمینی در سال‌های نخست استقرار جمهوری اسلامی گفت که «این محرم و صفر است که اسلام را زنده نگه داشته است». علی خامنه‌ای نیز راهپیمایی اربعین را «بزرگ‌ترین گردهمایی عالم» و «نورافکن قوی» خوانده و ادعا کرده است که «در دنیا سعی می‌کنند نگذارند این نورافکن دیده شود».

او سال ۱۳۹۸ هم تاکید کرد که راهپیمایی اربعین «می‌تواند زمینه‌ساز تحقق هدف نهایی امت اسلامی» باشد.