بازدیدها: 7
مسعود نقره کار
درست در شرایطی که همکاری و اتحاد نیروهای دموکراسی خواه علیه حکومت اسلامی ضرورتی عاجل و حیاتی شده است تفرقه افکنان بیش از پیش از لانه های خود بیرون زده اند تا وظایف شوم انجام دهند. اتحادِ شومِ سرخ وسیاه، 57 تی، سطلی، سه مفسد و… و کشکولی از تهدیدهای جورواجور و فحاشی های بالا وپائین تنه ای مثل نُقل و نبات بر سر و
روی هم می ریزند. در بروز و تشدید چنین فضایی سه جریان فکری و سیاسی افراطی و ویرانگر نقش کلیدی دارند و از خود و ترکیب شان تعریف داده اند: “سرخ و سیاه و قهوه ای”.
اتحاد سرخ و سیاه و 57 تی و سه مفسد( چپ و مجاهد و مُلا) درادبیات و فرهنگ سیاسی ما بیشتر از سوی ارتجاع قهوه ای عَلَم شده است. نقش مخربِ دو جریان سرخ و سیاهِ افراطی واقعیتی تاریخی ست اما به این معنا نیست که نقش زیانبارِجریان فکری و سیاسی ارتجاع قهوه ای، که همان راست افراطیِ ویرانگر است، نادیده گرفته شود. غرض از اتلاقِ عنوان “سرخ” چپ گرائیِ افراطی، و از “سیاه” هم اسلامگرائیِ معمم ها و مکلاها ی قشری ِاهل تشیع است. این دو جریان فکری و سیاسی از موانع دستیابی مردم میهنمان به آزادی و دموکراسی بوده اند. در کنار این دو عامل، عوامل دیگری به عنوان مانع رسیدن به جامعه ای آزاد و آباد و مرفه عمل کرده اند که استبداد سیاسی حاکم بر میهنمان یکی دیگر از این عوامل بوده است. امروزه بخشی از همان افکار و رفتارِ مستبدانِ سیاسی، در قالبِ ارتجاع قهوه ای در عمل با ارتجاع سرخ وسیاه در آزادی و دموکراسی ستیزی همراه است. اگراز ارتجاع سرخ و سیاه دَم زده می شود نمیتوان و نمی باید ارتجاع قهوه ای، همان راست افراطی را از قلم انداخت. تفاوتِ این سه جنسِ مرتجع در این است که جریان ارتجاعی قهوه ای بیش از دو ارتجاع دیگر شعارها ترقی خواهی و همبستگی می دهد و فقط ارتجاع سرخ و سیاه را مانع ترقی و پیشرفت معرفی می کند، درست مثلِ سارقی که برای رد گُم کردن ” آی دزد، آی دزد” فریاد می کند و تکرار مکررِ حکایت ایز گم کردن و روشِ ” سردر برف کردنِ کبکی” به نمایش می گذارد.
دموکراسی خواهان ضمن روشنگری در بارۀ چنین عوامفریبی ها و شامورتی بازی هایی نخ نما می باید بیش از پیش در راستای به انزوا کشیدن و طرد “مثلث”ِ دشمن آزادی و دموکراسی، در جهت تقویت و تحققِ اتحاد نیروها و صفوف دموکراسی خواهان اندیشه و عمل کند.
0 Comments