بازدیدها: 6
سروش آزادی
در واکنشی کمسابقه و تاریخی، بیش از ۵۰۰ چهرهی شناختهشده فرهنگی، هنری، اجتماعی و مدنی ایران با امضای بیانیهای از موضع فرزندان داریوش مهرجویی و وحیده محمدیفر در مخالفت با حکم اعدام قاتلان والدینشان حمایت کردند. این بیانیه، که در پی تأیید حکم اعدام متهم ردیف اول از سوی دیوان عالی کشور منتشر شد، بر مخالفت آشکار با مجازات مرگ و درخواست برای رسیدگی عادلانه اما بدون اعدام تأکید کرده است.
امضاکنندگان این بیانیه ضمن ستایش از شجاعت مریم، صفا و مونا مهرجویی در «نه» گفتن به اعدام، تاکید کردهاند که خواهان رسیدگی دقیق، عادلانه و بازدارنده به این پروندهاند، اما بدون صدور حکم اعدام.
شجاعت خانواده مهرجویی در عدم تمایل به انتقامجویی و تأکید بر جایگزینهای مجازات، بهویژه در فضایی که ساختار قضایی و مذهبی جمهوری اسلامی مجازات اعدام را ابزار بازدارندگی و قدرت تلقی میکند، موجی از واکنشهای مثبت و همراهی در میان اقشار مختلف جامعه را برانگیخته است. گسترهی متنوع امضاکنندگان- از هنرمندان و کنشگران مدنی گرفته تا استادان دانشگاه و خانوادههای داغدار- این بیانیه را به صدایی تازه برای تغییر بنیادین در ذهنیت عمومی دربارهی اعدام تبدیل کرده است. نکته قابل توجه، گستره متنوع و کمسابقه امضاکنندگان این بیانیه است؛ از طیفهایی بسیار متفاوتد، از آتش شاکرمی تا محمد قوچانی، از بهمن فرمانآرا تا عمادالدین باقی.
نامهایی چون بهرام بیضایی، مسعود کیمیایی، نرگس محمدی، شهناز اکملی، رخشان بنیاعتماد، فرهاد میثمی، جعفر پناهی، نسرین ستوده، فاطمه معتمدآریا، هدیه تهرانی، لیلا حاتمی، پرستو فروهر، حسین سربندی، مانی حقیقی، گلشیفته فراهانی، عبدالله مومنی، سحر دولتشاهی، نوید محمدزاده، افسانه بایگان، محمد رسولاف، و بسیاری دیگر در میان امضاکنندگان دیده میشود؛ ترکیبی از هنرمندان، روزنامهنگاران، کنشگران مدنی، و استادان دانشگاه. (منبع: ایرانوایر. ۳ خرداد ۱۴۰۴)
نه به اعدام؛ صدای تازه در فرآیند گذار از جمهوری اسلامی
اعدام در جمهوری اسلامی، نهتنها یک ابزار قضایی، بلکه سازوکاری ایدئولوژیک، مذهبی و سیاسی برای تثبیت ترس، کنترل اجتماعی و حذف مخالفان بوده است. بنا بر گزارشهای نهادهای بینالمللی حقوق بشر، ایران پس از چین دومین کشور جهان از نظر تعداد اجرای احکام اعدام است. بسیاری از این اعدامها فاقد شفافیت قضایی، فاقد وکالت مؤثر و در بسیاری موارد مرتبط با اتهامات سیاسی، اعتقادی یا اجتماعیاند.
در این چارچوب، مخالفت گسترده با اعدام- بهویژه از سوی خانوادههای قربانیان خشونت- نه صرفاً یک خواست حقوق بشری، بلکه نشانهای از شکلگیری یک گفتمان جدید در مسیر گذار از نظم سیاسی موجود است. نظم سیاسیای که مشروعیت خود را از احکام شریعت و مجازاتهای سنگین آن از جمله اعدام میگیرد، اکنون با چالشی از درون جامعهی نخبگانی روبهروست.
آنچه در این بیانیه رخ داده، بیسابقه است:
نخست، به دلیل ترکیب متنوع و نمادین امضاکنندگان؛ از چهرههایی با پیشینههای فکری و سیاسی بسیار متفاوت؛
دوم، به سبب پرهیز از انتقامطلبی حتی در مواجهه با جنایتی آشکار و تکاندهنده؛
و سوم، به دلیل بیان صریح «نه به اعدام» در یکی از پرسروصداترین پروندههای جنایی سالهای اخیر.
این وزن اجتماعی تازهیافته، میتواند به یکی از محورهای وحدت ملی در دوران گذار بدل شود؛ گذار از نظمی که عدالت را با «قصاص و مرگ» تعریف کرده، به نظمی که عدالت را با «ترمیم، بازسازی و انسانگرایی در پروژه عدالت انتقالی» بازمیفهمد. مخالفت با اعدام، در این معنا، نه یک مطالبهی صرفاً اخلاقی، بلکه بخشی از پروژهی سیاسی و تمدنی آینده ایران است.
نه به اعدام؛ آغازی بر یک وفاق ملی نوین
مخالفت عمومی و نخبگانی با اعدام، بهویژه در بستر پروندهی مهرجویی، فرصتی بینظیر برای شکلگیری گفتمان جایگزین عدالت خشونتمحور در ایران است. این رخداد باید نهتنها به عنوان یک موضع انسانی، بلکه به عنوان بخشی از استراتژی همبستگی ملی در گذار از جمهوری اسلامی مورد توجه قرار گیرد.
۳ خرداد ۱۴۰۴
۲۴ می ۲۰۲۵
0 Comments