شورای ملی تصمیم  همراه و همگام با مردم آگاه ایران، برای تحقق خواسته‌های زیر تلاش و مبارزه می‌کند. 1- گذار کامل از جمهوری اسلامی با تکیه به جنبش‌های اعتراضی مردم، گذار خشونت پرهیز با حفظ حق دفاع مشروع. 2 – حفظ تمامیت ارضی کشور با تاکید بر نظام غیرمتمرکز . 3- جدایی دین از حکومت. 4 – فراخوان عمومی برای تشکیل مجلس مؤسسان. 5 – تلاش برای برپایی نظامی دموکراتیک و انتخابی  تعیین نوع حکومت با آرای مردم. 6 –  اجرای کامل اعلامیه‌ی جهانی حقوق بشر و میثاق‌های وابسته به آن، با تاکید بر رفع هرگونه تبعیض علیه زنان و برابری جنسیتی در تمام عرصه های اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی، خانوادگی و مشارکت زنان در مدیریت جامعه، و نیز تاکید بر حفظ محیط زیست

نمایشِ تکراریِ قاتلِ «بالفطره»! – مسعود نقره کار

2025-03-17

نوشته ای دیگر از مسعود نقره کار

Comments

بازدیدها: 1

صحبت های اخیر محسن رفیق دوست، به ویژه در باره نقش او در ترور مخالفان حکومت اسلامی اسباب تعجب عده ای از اهالی رسانه وتحلیلگران سیاسی شده است، آنگونه که انگاری این” قاتلِ بالفطره” تازه کشف شده و نخستین باراست به جنایت ها و فسادهایش” افتخار”می کند.

” بچۀ میدون” که در خانواده ای” میدونی” در خیابان خراسان و لرزاده بزرگ شده، پسر پدری ست که در میدان امین السلطان (میدان تره بار و میدان بارفروش ها) کسب و کار، و اسم و رسمی داشت. محسن که مدتی وردستِ پدر بود از همان نوجوانی رفتاری  لاتی و خشن داشت که در محله با آزار مردم نشانه ها و زمینه های شکل گیری توحشِ مقدس را به نمایش می گذاشت.  بچه های خیابان خراسان و لرزاده او را بچه مسجدیِ”جوجه لات” ” پُررو” لقب داده بودند.

پیش از انقلاب بهمن پس از سازمان و گروه عوض کردن های متعدد با فاصله گرفتن از هواداری از سازمان مجاهدین خلق ایران، سرانجام جای واقعی اش را یافت و به جمعیت فدائیان اسلام و هیئت های مؤتلفه پیوست، و از فعالین جوان ِ این جریان تروریستی شد.

آغاز آدمکشی رسمی و علنی “حاج محسن” به سال ها قبل از انقلاب بهمن، به دوره ی بلوای ۱۵ خرداد ۴۲ بر می گردد.

یکی از نخستین آدمکشی هایش را پس از رخداد “مدرسه فیضه قم ” به سال ۱۳۴۲ مرتکب شد.” حاج محسن” فردی را که حدس می زد در زدو خوردهای مدرسه فیضیه حضور داشته و آخوندی را کتک زده، به قتل رساند. وی بارها نوشته و نقل کرده است:

محسن رفیقدوست

 “…یک شبی که به شدت باران می‌آمد، شاید یکی از شب‌هایی بود که توی تهران کمتر آن جور باران می‌آید. البته من چند شبی کشیک او را کشیدم با یک چماق حسابی و چون کمتر شبی بود که این مست نباشد. بالاخره او، از ماشین پیاده شد، می‌خواست برود خانه‌اش. من مخفی شده بودم و با چماق زدم توی سر این. او افتاد و یک هفت هشت تا چماق دیگر هم زدم توی سر و کله این و هلش دادم افتاد توی جوی آب و رفتم. فردای آن روز شایع شد که یک جنازه‌ای توی میدان شوش توی آب‌ها پیدا شده و ان شاءالله خدا قبول کند.” . حاج محسن گفته و نوشته است که این جنایت را با کسب اجازه از سید محمدهادی میلانی، مرتضی مطهری و محمدرضا مهدوی کنی انجام داد.

شهرت این “بچۀ میدون” اما از روز ۱۲ بهمن ۱۳۵۷، که رانندۀ ماشین حملِ آیت الله خمینی از فرودگاه به بهشت زهرا شد، پا گرفت. وی همراه با دیگر لات های متدین، مانند حاج مهدی عراقی، ماشاءالله قصاب و… گروه حفاظت از خمینی را در مدرسه رفاه و علوی شکل دادند، گروهی که در کنار صادق خلخالی در زمره ی آغازگران کشتارهای حکومتی ای که ۲۶ بهمن سال ۱۳۵۷ از پشت بام مدرسه رفاه و علوی شروع شد، بودند. رفیقدوست همزمان و به دستور آیت الله خمینی مسؤل صدور احکام برای تصرف اموال و اماکن ثروتمندان دوران پهلوی، و تملک آن دارایی‌ها شد. وی در باندها و جریان های مختلف علنی و مخفی فعالیت نظامی و امنیتی وسیاسی داشت. 

در مقطع انقلاب، آدمکشی اش را بسانِ دیگر لات های متدین با گروه های فشار و کشتار آغاز کرد ضمن اینکه در شکل گیری کمیته های انقلاب، گروه های کنترل و اداره کننده ی زندان ها ایفای نقش کرد.

حاج محسن در قتل چهار عضو مسؤل کانون خلق ترکمن، که در ۲۹ بهمن سال ۱۳۵۸ به قتل رسیدند، دست داشت و بارها گفته و نوشته که در طرح ترورهای متعدد از جمله طرح ترور شاپور بختیار و مخالفان حکومت اسلامی در خارج دست داشته است و آن را اسباب افتخار خود می داند. وی به انجام  وظیفه و تکلیف  آدمکشی و ترور به اشکال محتلف، به ویژه با کمک رسانی مالی و تسلیحاتی به گروه های تروریستی داخل و خارج از ایران ادامه داده است.

تشتِ رسوایی آدمکشی و فساد مالی “حاج محسن” که پس از تأسیس وزارت سپاه و وزیر سپاه و رئیس بنیاد مستضعفان و جانبازان شدن، سازمان یافته تر و گسترده تر شد، سالیانی ست از بام افتاده است. حاج محسن نه فقط در آدم کشی در اقتصاد هم “تیزهوش” بود. در حوزه اقتصاد بنیادسازی هایش مثل “بنیاد نور” و فعالیت در زمنیه های مختلف از جمله در حوزه دارو و ساختمان سازی و کامپیوتر و تلفن و… و تشکیلاتی بنام موسسه خیریه گل یاس و لقمان، و دست درازی به تعاونی ها و پروژه های متعدد از جمله “تجارت سکس” نمونه اند. 

نمایش تکراریِ این قاتلِ “بالفطره” به احتمال زیاد نوعی نمایش” قدرت نمائیِ” تروریستی و برای دامن زدن به ایجاد ارعاب و ترس است.

برای انتشار در شبکه های اجتماعی

مقالات بیشتر از این نویسنده را می‌توانید با کلیک روی نام ایشان مشاهده کنید.

تازه ترین

گُنده لات مجلس و اجتماع “علویون”، مسعود نقره کار

گُنده لات مجلس و اجتماع “علویون”، مسعود نقره کار

مجلس شورای اسلامی محل جلوسِ همه انواع لات‌ها، به ویژه "لات‌های متدین" بوده است. از همان روزهای آغازین شکل گیری‌اش آخوند چماقدار ولاتی مثل حجتِ اسلام هادی غفاری را در خود جاسازی کرد، آخوند لاتی که عربده کشان در صحن مجلس لنگه کفش به سوی نمایندگان پرت می‌کرد و فرمان کتک...

آموزگارِ “انصافِ سیاسی”، مسعود نقره‌کار

آموزگارِ “انصافِ سیاسی”، مسعود نقره‌کار

فضای سیاسی حاکم بر اپوزیسیون حکومت اسلامی ناسالم و مُخرب است، بی انصافی و بی اخلاقی سیاسی به گرایشی غالب بَدَل شده‌اند، آن هم از سوی جماعتی که به مردم رنج کشیده میهنمان وعده آزادی، دموکراسی و حقوق بشر می‌دهند. غایبانِ بزرگ، انصاف و اخلاق سیاسی در گفتار و کردارند.انصاف...

با وجود چهار بحران اساسی در جمهوری اسلامی، سقوط آن اجتناب‌ناپذیر است؛اما چگونه می‌توان هزینه این سقوط را کاهش داد؟

با وجود چهار بحران اساسی در جمهوری اسلامی، سقوط آن اجتناب‌ناپذیر است؛اما چگونه می‌توان هزینه این سقوط را کاهش داد؟

سروش آزادی جمهوری اسلامی ایران در برهه‌ای حساس از تاریخ خود قرار دارد که در آن بحران‌های متعدد داخلی و خارجی، مشروعیت و بقای آن را به چالش کشیده است. این وضعیت که می‌توان آن را یک «وضعیت اضطرار در مرحله فروپاشی» نامید، شامل چهار محور اصلی است که هر یک نقشی تعیین‌کننده...

0 Comments

0 Comments

Submit a Comment

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *