سروش آزادی
مقدمه
ایران در برههای حساس از تاریخ معاصر خود قرار دارد، جایی که مجموعهای از بحرانهای اقتصادی، اجتماعی، زیستمحیطی، و سیاسی چالشهای بیسابقهای را برای جامعه و حاکمیت ایجاد کرده است. این چالشها، که بخشی از آنها ریشه در ناکارآمدیهای داخلی، فساد ساختاری، و وابستگی اقتصاد به نفت دارد، با فشارهای بینالمللی و تحریمهای گسترده تشدید شدهاند. در کنار این مشکلات، سیاست خارجی جمهوری اسلامی نیز، با تمرکز بر استفاده از توسعه موکشی و مراکز هسته ای، نیروهای نیابتی و توسعه نفوذ منطقهای، به انزوای جهانی کشور و تضعیف روابط بینالمللی منجر شده است.
در این میان، نارضایتی عمومی، کاهش اعتماد به نهادهای دولتی، و مهاجرت نخبگان، چشمانداز توسعه و ثبات کشور را تیرهتر کرده است. از سوی دیگر، بحرانهای زیستمحیطی، فرسودگی زیرساختها و ضعف در نظام آموزشی و بهداشتی، بر شدت مشکلات افزودهاند. در این مقاله به تحلیل وضعیت کنونی ایران پرداخته و تلاش میکنیم تا تصویری جامع از چالشهای پیش روی کشور ارائه دهد، با این امید که بررسی این مشکلات بتواند چالشه های مرحله فروپاشی سیاسی جمهور اسلامی را روشن نماید و پیش فرضهای تغییرات لازم برای گذار از این مرحله فراهم سازد.
جامعه ایران در مرحله فروپاشی سیاسی با چه مشکلات اساسی مواجه است
ایران امروز با مجموعهای پیچیده از چالشها روبهرو است که بهطور مستقیم بر شرایط اجتماعی، اقتصادی و سیاسی کشور تأثیر میگذارد. این مشکلات ریشههای متعددی دارند که برخی از آنها در نتیجه تحریمها، فساد و ناکارآمدی نهادهای دولتی بهوجود آمدهاند. در این جمعبندی، ۳۰ مشکل اساسی ایران بهطور منسجمتر تحلیل میشود.
مشکلات اقتصادی شامل بیکاری و تورم؛ بیکاری، بهویژه در میان جوانان و تحصیلکردگان، یکی از مهمترین مشکلات اقتصادی ایران است. به دلیل نبود فرصتهای شغلی و مشکلات بازار کار، بسیاری از جوانان به مهاجرت فکر میکنند. تورم فزاینده و افزایش هزینههای زندگی نیز فشار مضاعفی بر اقشار ضعیف وارد میکند. بهویژه افزایش هزینه مسکن، مواد غذایی و خدمات، موجب کاهش قدرت خرید و افزایش نارضایتی اجتماعی شده است.
وابستگی وضعیت اقتصادی به نفت و تحریمها؛ وابستگی به درآمدهای نفتی، اقتصاد ایران را به شدت آسیبپذیر کرده است. کاهش قیمت نفت و تحریمهای بینالمللی باعث کاهش درآمدهای نفتی و مشکلات مالی شدید در کشور شدهاند. این وضعیت ایران را از دسترسی به منابع خارجی و فناوریهای نوین محروم کرده است.
فساد اقتصادی و اداری ساختار؛ فساد مالی و اداری یکی از ریشههای عمده مشکلات اقتصادی و اجتماعی در ایران است. این فساد موجب هدررفت منابع و کاهش کارآیی نهادهای دولتی میشود. به جای سرمایهگذاری در بخشهای مولد، منابع بهدست گروههای خاص میافتد که به تشدید نابرابریها و فساد بیشتر دامن میزند.
کاهش اعتماد عمومی و انزوای نخبگان؛ کاهش اعتماد عمومی به دولت و نهادهای حکومتی ناشی از فساد و ناکارآمدیهای موجود است. این کاهش اعتماد موجب نارضایتی اجتماعی، کاهش مشارکت مردم در فرآیندهای اجتماعی و سیاسی و در نهایت به بیثباتی منجر میشود. همچنین، بسیاری از نخبگان علمی به دلیل عدم فرصتهای شغلی و فضای مناسب برای رشد، به خارج از کشور مهاجرت میکنند.
بحرانهای اجتماعی و نابرابریها؛ نابرابریهای اقتصادی و اجتماعی یکی دیگر از مشکلات مهم ایران است. توزیع ناعادلانه منابع و فرصتها باعث شکاف طبقاتی و بروز تبعیضهای اجتماعی میشود. این نابرابریها علاوه بر ایجاد بحرانهای اجتماعی، انسجام ملی را تهدید میکند. از سوی دیگر، بحرانهای اجتماعی مانند اعتیاد، طلاق و آسیبهای روانی به افزایش فشارهای اجتماعی و روانی میانجامد.
مشکلات زیستمحیطی؛ ایران با بحرانهای جدی زیستمحیطی مانند کمبود منابع آبی، خشکسالی، آلودگی هوا و نابودی منابع طبیعی روبهرو است. این مشکلات به طور مستقیم بر کشاورزی، صنعت و کیفیت زندگی مردم تأثیر میگذارند. کمبود منابع آبی در بسیاری از مناطق کشور به یک بحران جدی تبدیل شده است که نیاز به مدیریت بهینه و اصلاحات زیرساختی دارد.
فرسودگی زیرساختها و مشکلات حملونقل عمومی؛ فرسودگی زیرساختها از جمله ناوگان حملونقل عمومی و بحران انرژی، کیفیت زندگی شهری را تحت تأثیر قرار داده است. این مشکلات نه تنها بر رفاه مردم تأثیر میگذارند بلکه به کاهش بهرهوری اقتصادی و افزایش هزینههای دولتی نیز منجر میشوند. بهبود زیرساختها و توجه به مسائل مربوط به انرژی و حملونقل میتواند تأثیر زیادی در حل این مشکلات داشته باشد.
ضعف در سیستم آموزشی و بهداشتی؛ نظام آموزشی ایران به دلیل کمبود منابع و مشکلات ساختاری در مسیر افت کیفیت قرار دارد. این وضعیت موجب کاهش مهارتها و توانمندیهای نسل آینده و کمبود نیروی کار ماهر میشود. همچنین، بیزینسیشدن بهداشت و درمان باعث افزایش هزینههای درمانی و کاهش دسترسی اقشار ضعیف به خدمات بهداشتی مناسب شده است.
سیاست خارجی و انزوای بینالمللی؛ ضعف در سیاست خارجی و عدم تعامل مؤثر با دیگر کشورها موجب انزوای ایران در سطح بینالمللی شده است. این انزوای جهانی تأثیرات منفی زیادی بر وضعیت اقتصادی، امنیتی و سیاسی کشور گذاشته است. جمهوری اسلامی ناچار است تا برای رفع بحران بتواند فرصتهای اقتصادی و تجاری ایران را بهبود بخشد و اثرات تحریمها را کاهش دهد.
نیروهای نیابتی؛
سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران بر اصولی چون مقابله با قدرتهای غربی، حمایت از مقاومت و گسترش نفوذ در کشورهای منطقه استوار است. ایران از ابتدای انقلاب اسلامی به دنبال تثبیت جایگاه خود بهعنوان یک قدرت منطقهای بوده و در این راستا، حضور فعال در بحرانهای منطقهای را یک ابزار حیاتی برای دستیابی به اهداف استراتژیک خود میداند. در این چارچوب، استفاده از نیروهای نیابتی و گروههای مسلح در کشورهای دیگر همچون عراق، سوریه، لبنان و یمن به عنوان راهی برای گسترش نفوذ با شاخص «هلال شیعی»، توانست در ابتدا نقش مهمی در توسعه طلبی جمهوری اسلامی ایفا کند.
این نیروهای نیابتی که شامل گروههای شیعی همچون حزبالله در لبنان، حشد الشعبی در عراق و حوثیها در یمن، و لشگرهای از فاطمیون افغان، زینبون پاکستانی و… هستند، به ایران این امکان را میداد که منافع ایدئولوژیک خود را توسعه دهد. با این حال، تحریمها و فشارهای اقتصادی داخلی، همراه با تغییرات ژئوپولیتیک در منطقه خاورمیانه، و جنگ یکسال اخیری که دولت اسرائیل با نیروهای حماس در غزه و حزب الله در لبنان و حمله به مراکز نظامی سپاس قدس جمهوری اسلامی در سوریه صورت گرفت، موجبات کاهش توان حاکمیت دینی در پشتیبانی از این گروهها شد.
علاوه بر این، بحرانهای داخلی در کشورهای منطقه، بهویژه در لبنان، عراق، سوریه و غزه، منجر شد تا کارآیی نیروهای نیابتی به شدت کاهش یابد. هم اکنون اکثر دولتهای منطقه که در همراهی با سیاست حمایت از نیروهای هوادار جمهوری اسلامی تلاش می کردند، به سمت سیاست های نظم نوین دولت آمریکا و کشورهای رقیب منطقه تغییر مسیر داده اند.
در نتیجه، هرچند حضور نیروهای نیابتی همچنان بهعنوان یک ابزار استراتژیک برای ایران اهمیت دارد، اما با وجود چالشهای اقتصادی و تغییرات منطقهای و بینالمللی، نفوذ جمهوری اسلامی تبدیل به تهدید در روابط بین الملل گشته و جمهوری اسلامی را وادار به بازنگری در سیاستهای خارجی و استراتژیهای منطقهای خود کرده است. که دولت پزشکیان و بخشی از اصلاح طلبان در این راستا تلاش می کنند تا با مذاکره با دولت ترامپ در آمریکا یا رفع موانع سیاسی با کشورهای اروپایی به کاهش تاثیر نفوذ غرب در مرحله فروپاشی و ادامه بقای حکومت دینی یاری برسانند.
سرانجام
ایران امروز با مجموعهای از بحرانها و چالشهای پیچیده در عرصههای مختلف روبهرو است که باعث کاهش ثبات اجتماعی، اقتصادی و سیاسی شده است. از مهمترین مشکلات اقتصادی، میتوان به بیکاری گسترده، تورم فزاینده و وابستگی شدید به درآمدهای نفتی اشاره کرد که با تحریمها و فساد اقتصادی و اداری همراه شدهاند. این مشکلات موجب نارضایتی اجتماعی، کاهش اعتماد عمومی به نهادهای دولتی و افزایش نابرابریهای اجتماعی میشود. علاوه بر مسائل اقتصادی، بحرانهای زیستمحیطی مانند کمبود منابع آبی و فرسودگی زیرساختها، فشارهای بیشتری به جامعه وارد کرده است.
در زمینه سیاست خارجی، ایران با مشکلاتی جدی در روابط بینالمللی خود مواجه است. انزوای بینالمللی ناشی از ضعف در دیپلماسی و تحریمها، ایران را از فرصتهای اقتصادی و تجاری محروم کرده و امنیت و وضعیت داخلی کشور را تهدید میکند. همچنین، جمهوری اسلامی با استفاده از نیروهای نیابتی در کشورهای منطقه خاورمیانه برای گسترش نفوذ خود به تشدید بحرانهای سیاسی- نظامی کمک کرده است. این نیروها، با توجه به فشارهای داخلی و خارجی، و تغییرات ژئوپولیتیکی، اکنون با چالشهایی کمک به بی ثباتی سیاسی می کنند، که تاثیر آنها در منطقه و روابط بینالمللی بهطور چشمگیری باعث کاهش حوزه نفوذ و تعامل حتی آینده ایران پس از جمهوری اسلامی با دیگر کشورها خواهد شد.
0 Comments