شورای ملی تصمیم  همراه و همگام با مردم آگاه ایران، برای تحقق خواسته‌های زیر تلاش و مبارزه می‌کند. 1- گذار کامل از جمهوری اسلامی با تکیه به جنبش‌های اعتراضی مردم، گذار خشونت پرهیز با حفظ حق دفاع مشروع. 2 – حفظ تمامیت ارضی کشور با تاکید بر نظام غیرمتمرکز . 3- جدایی دین از حکومت. 4 – فراخوان عمومی برای تشکیل مجلس مؤسسان. 5 – تلاش برای برپایی نظامی دموکراتیک و انتخابی  تعیین نوع حکومت با آرای مردم. 6 –  اجرای کامل اعلامیه‌ی جهانی حقوق بشر و میثاق‌های وابسته به آن، با تاکید بر رفع هرگونه تبعیض علیه زنان و برابری جنسیتی در تمام عرصه های اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی، خانوادگی و مشارکت زنان در مدیریت جامعه، و نیز تاکید بر حفظ محیط زیست

کنشگران سیاسی – سلبریتی‌های سیاسی

2024-12-30

نوشته ای دیگر از ... the writer

Comments

مطلبی را که خواهم نگاشت، نامه سرگشاده به مردم ایران است. نیت کرده بودم پس از آنکه چهارصد و ده روز از خیزش مهسا گذشت، تقریر کنم. بادا که چراغی هر چند کوچک، فراراه آگاهی جمعی مردم ایران برافروزد.

✅ کنشگر سیاسی کیست؟

کنشگر سیاسی، انسانی است که به مسوولیت شهروندی خود آگاه است. میداند که نفع و مصلحت هیچ شخصی چنانچه همسو با مصلحت و خیر عمومی نباشد، لطف و لذتی نخواهد داشت. برای او، آزادی، مقدسترین مفهوم و آرمان است و حاضر است به مال و جان، در راه آزادی بکوشد.

بی ادعاست. سهمخواهی ندارد و آنچه میکند را وظیفه ملی و میهنی خود میداند. دقیقا عین یک سرباز وطن

✅ سلبریتی سیاسی کیست؟

سلبریتی سیاسی کسی است که منافع شخصی برایش نسبت به هر امر اجتماعی و خیر عمومی اولویت دارد. عاشق شهرت است. فالوور پرست و دوربین دوست است و هیچگاه حاضر نیست از نقش حقیرانه ای که قفسهای تنگ نظم بین الملل، برایش ساخته، خارج شود.

او در چارچوب نقش تعریف شده کار میکند و بجای مردم، وفادار به نقش پردازان خویش است

✅ مقدمه و تاريخچه:

از اواخر قرن نوزدهم، جهان وارد دوره جدیدی شد. انقلاب صنعتی و تبعات آن، موجب گردیده بود تا دو نحله فکری شکل بگیرد. یک گروه، سرمایه داران یا کاپیتالیستها بودند که تنها هدفشان افزایش تولید و سود بود.

نحله دوم، کسانی بودند که مسایلی همچون کودکان کار، زنان با حقوق ناچیز، ساعات کار طولانی و غیره را ضد انسانی و استثمار انسان میدانستند. این دسته، بعدها به مارکسیست معروف شدند.

مارکس و هگل، دو اندیشمند فوق العاده بودند که آمال و آرزوهای بلند و زیبایی برای انسان داشتند. (البته در سیاست، همه نیت خیر دارند. مهم، بروندادهاست).

اندیشه ورز متوسطی بنام انگلس، خیلی زود، با قرائتی کودکانه از اندیشه های آن دو بزرگوار، در واقع هگل و مارکس را به گند کشید و در پی او، یک شارلاتان سیاسی بنام لنین، از خاک استبدادخیز روسیه سربرآورد و به سودای قدرت، اولین انقلاب مارکسیستی را در کشوری با بافتار روستایی و پیشاصنعتی رقم زد که هیچ شباهتی به کشورهای مد نظر مارکس نداشت.

نمیخواهم تاریخ غرب بگویم چون از اصل مطلب دور می افتیم، اما بیراه نیست اگر آنچه امروز در غرب، تحت عناوین عدالت اجتماعی و دول سوسیال دمکرات می بینیم را بواقع، ماحصل اندیشه ی مارکس و تصحیح خطاهای پسینیان او در زیست بوم اصلی خود ببینیم.

اما آنچه مارکسیسم-لنینیسم روسی برای روسیه و دول اقماری و کشورهای سمپات بوجود آورد، جز نکبت و فلاکت و استبداد نبود.

اینها را گفتیم چون لازم بود بدانیم سلبریتی سیاسی، چگونه از دل مارکسیسم لنینیسم خلق شد تا اندیشمندان و صاحبان خرد را به حاشیه راند و از گردونه ی نخبگی و مرجعیت اجتماعی خارج کند.

✅جهان پس از جنگ سرد:

از پایان جنگ جهانی دوم تا سال 1370 شمسی، جهان در جنگ سرد بود. با فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی، جنگ سرد پایان یافت و جهان دوقطبی تمام شد.

با پایان شوروی، اندیشه های بلند چپ به پایان رسید. هرچند بسیاری از آن اندیشه ها امکان اجرایی شدن نداشت، اما جهان دوقطبی باعث شده بود تا چپ بعنوان اپوزوسیون جهانی غرب، تغییرات بسیاری در الگوهای حکمرانی و سرمایه داری و مدلهای عدالت اجتماعی ایجاد کند.

تقریبا به مدت پانزده سال، آمریکا تنها قطب جهان بود.

تا اینکه کم کم کشورهای جدیدی در مسیر توسعه ی خود، سری بین سرها درآوردند و جهان امروز ما بسمت چندقطبی شدن رفت.

چین، هند، برزیل، استرالیا، کشورهای جنوب خلیج فارس، آرژانتین، نیوزلند، اتحادیه اروپا، مالزی، شیلی و… حالا دیگر صاحب ادعا شده اند.

هرچند خطای متودیک است اگر بخواهیم نقش همچنان اول آمریکا را در این جهان چند قطبی انکار کنیم. اما نمی‌توانیم نادیده بگیریم که یک چیز تغییر کرده است:

“اصل موازنه” بجای “ابرقدرت بلامنازع” بر روابط بین الملل حاکم گشته است.

در نظم جدید، امریکا مجبور است در محاسباتش، مثلا نحوه تامین انرژی و نفت و گاز هند را لحاظ کند و قص علی هذی.

✅ سلبریتیها از کجا آمدند و چگونه در خدمت سیاست و نظم جهانی قرار گرفتند؟

ظهور سلبریتیها ابتدا از موسیقی، صنعت فیلمسازی، فشن و تبلیغات آغاز گردید، اما چندان طول نکشید که پای آنها به سیاست و کمپینهای سیاسی و انتخاباتی هم باز شد.

در این مقاله، هم با این نوع از سلبریتیها کار داریم و هم با سلبریتهای خالص سیاسی که از دو خاستگاه دیگر آمده اند:

1-صنعت حقوق بشر

2-صنعت اپوزوسیون

✅ حقوق بشر:

اولین اعلامیه حقوق بشر، حاصل مستقیم جنگ جهانی دوم بود که در سال 1948 در پاریس به امضا رسید و سپس الحاقیه اش در اجلاس تهران، مصوب گردید.

از آنجاییکه روسیه شوروی، لیبی، اوکراین شوروی، عربستان و چند کشور دیگر به این اعلامیه رای ممتنع داده بودند، خیلی زود، این موضوع، تبدیل به یکی از جبهه های مناقشه جنگ سرد گشت

و از دل این مناقشه، صنعت جدیدی بنام “صنعت حقوق بشر” شکل گرفت.

چشم آبیها هیچگاه درباره حقوق بشر در مورد ملل دیگر جدی نبوده اند.

حقوق بشر، در واقع، کارت دیپلماسی و چانه زنی آنها با نظامهای سیاسی مستقر در دیگر کشورهاست.

لذا تمام فعالان حقوق بشری در همه کشورها چه بدانند چه ندانند، چه بخواهند چه نخواهند، در واقع در خدمت بخشی از نظم بین الملل کار میکنند که بدنبال هیچ تغییر ساختار سیاسی انقلابیی در جهان نیست، بلکه در خوشبینانه ترین حالت، حامی جنبشهایی هستند که منجر به بهبود کیفیت حکمرانی در یک نظام سیاسی مستقر گردد.

این بخش نظم بین الملل با کمک رسانه های گسترده و بزرگ، خیلی زود از برخی چهره ها که مورد تایید پروتکلهای آنها هستند، سلبریتی معروف میسازند.

حتی بسیاری از هنرپیشگان، موزیسین‌ها، خبرنگاران و مدیا اکتیویستها و دیگر هنرمندان را هم به چنین نقشی وامیدارند.

✅ آسیب شناسی جهان سلبریتی محور:

1- گرفتن مرجعیت از کنشگران سیاسی واقعی و آزادیخواه

2-گرفتن مرجعیت از اندیشمندان و خردمندان ژرف اندیش و برساخت فیلسوف-سلبریتیهای دوزاری (مثل بیژن عبدالکریمی)

3-بازی گرفتن مطلوب از سلبریتیها بخاطر ضعف اکثریت قریب به اتفاق آنان در دانش و تجربه سیاسی و عدم تشخیص کنشگری درست و متناسب با شرایط جامعه

4-سوء استفاده از آنها بخاطر درگیر کردن پیشینه ی بسیاری از آنها در چرخه ی پول کثیف و زندگی خصوصی پرنقطه ضعف

5-جلوگیری از هر نوع سازماندهی بین آنها بخاطر ایجاد رقابت در کسب شهرت و محبوبیت فردی بیشتر.

صنعت جایزه بگیری بطرز محسوسی این رقابت و تکروی را تقویت کرده است.

6-عقیم کردن کنشگری سیاسی مطلوب با معتاد کردن آنها به اخلاق گرایی انتزاعی.

درحالیکه جهان سیاست، نسبتی متوازن از پراگماتیسم و اخلاق گرایی است

7-به انحراف کشیدن جنبشها و کنشگریهای اصیل با احاله ی مرجعیت و رهبری اجتماعی به سلبریتیها که معمولا در این زمینه، ضعفهای جدی دارند و کاربلد و میدان دیده نیستند.

8- علاقه شدید دیکتاتورها و توتالیترها به سلبریتیها و محوریت و مرجعیت آنها بخاطر سهل المذاکره بودنشان و یا عدم درک پیچیدگیهای امر سیاسی.

سلبریتیهای سیاسی می‌توانند حتی از کسانی باشند که فکرش را هم نمیکنیم.

کسانی چون امیر طاهری، عبدالله مهتدی، مسیح علینژاد، نازنین بنیادی،خالد عزیزی و خیلی از کسانیکه برای رهبری خیزش مهسا مسابقه دوی سرعت گذاشته بودند، از همین دسته بودند.

حتی چهره های محبوبی همچون علی کریمی و یا مشهوری همچون شاهین نجفی، ابی، لیلا فروهر و غیره ازین بلیه مصون نماندند.

این سلبریتیهای سیاسی چنان یکه تاز شده بودند که حتی شخصی همچون شاهزاده را برای همراهی با آنان، دارای انگیزه کرد.

در داخل هم اصلاح طلبان هر چه سلبریتی سیاسی داشتند، به میدان آوردند. از احمد زیدآبادی و دکتر محمد فاضلی بگیر تا کرباسچی و عبدالکریمی و زیباکلام و غنی نژاد و سعید شریعتی و کواکبیان و غیره.

همگی با یک هدف: خواباندن موج انقلاب و برگرداندن مردم به خانه

✅ صنعت اپوزوسیون :

پدرخوانده صنعت اپوزوسیون را باید لنین دانست. با جمله ی معروفش که:

“اپوزوسیون خودت را خودت بساز و به صف مخالفان واقعی نفوذ بده. بدینگونه مردم، به هیچکس اعتماد نخواهند کرد”

البته استالین در “شرحی بر نهج اللنینیه” این دکترین را کاملتر کرد:

“مخالفانت را یا بخر یا بکش یا مثل حیوان از آنها کار بکش یا زندانی کن یا انگ و بهتان بزن. در نهایت عده ای را هم روانه ی خارج از کشور کن. اینگونه از شر همه خلاص میشوی”.

از آن روزگار تا کنون، صنعت اپوزوسیون بعنوان یک صنعت پولساز، بسیاری را جذب خود کرده.

البته هر چه سلبریتی تر باشی، پول بهتری خواهی گرفت.

لابیها، اندیشکده ها، خیریه ها و رسانه های متعددی، اسپانسر صنعت اپوزوسیون هستند.

طبیعی است این نوع از اپوزوسیون، هیچگاه بدنبال براندازی حکومتی که در ظاهر با آن مخالفت میکند، نیست.

چون منبع ارتزاقش قطع خواهد شد.

✅ کنشگران سیاسی و مبارزان واقعی

مبارزانی که آرمان والایی بنام آزادی دارند و دغدغه ی جدی برای برقراری حکومت ملی سکولار دمکرات

✅ در یک حکومت توتالیتر دینی، چه کسانی  کنشگر و مبارز هستند؟

در حکومت توتالیتر، عرصه دخالت سیاست و امر حکمرانی، کاملا عمومی و فراگیر است. بنحویکه حکومت حتی با خصوصیترین لایه های زندگی افراد، کار دارد.

طبیعی است در چنین جامعه ای، اظهار عبارت “من سیاسی نیستم”، نه تنها افتخار نیست، بلکه ناشی از عدم بلوغ فکری فرد اظهارکننده است.

در واقع، امر سیاسی، چنان اشتهایی برای بلعیدن تمام عرصه ها دارد که جایی برای تنفس جامعه، باقی نمیگذارد.

در چنین شرایطی، هر نوع کنشگری اجتماعی، به مثابه کنشگری و مبارزه سیاسی تلقی خواهد شد.

در یک دسته بندی کلان، میتوان مبارزات ملت ایران را ذیل موارد زیر، دسته بندی کرد:

1- جنبشهای صنفی و سندیکایی

2-جنبشهای مدنی اعم از حقوق بشری، محیط زیستی، حقوق زنان، حقوق اقلیتها و غیره

3-جنبشهای مبارزات خیابانی، دفاع مدنی، دفاع عرفی و نیز (تحت شرایط خاص بین المللی) دفاع مشروع

4- جنبشهای حمایتی خارج از کشور و دیاسپورای پرجمعیت ایرانیان مهاجر

✅ انقلاب چیست و چه تعریفی دارد؟

انقلاب در پراتیکترین تعریفش، مجموعه ای پیوسته، همبسته و هم-راهبرد است از مبارزات مختلف جنبشی، خیابانی، اعتصابی، ریزشی و گفتمانی که شرکت کنندگان در آن، همگی به این نتیجه رسیده باشند که دستیابی به هیچ مطالبه ای در نظام سیاسی مستقر، امکان پذیر نیست.

لذا انقلاب، برعکس جنبش،سرنگونی طلب است و هدفش زیر و رو کردن ساختارها و نهادهای موجود است در راستای برساخت یک نظام حکمرانی جدید.

نظامی که به باور ما از دل آن، یک حکومت ملی سکولار دمکرات بوجود آید که حق شهروندی برای همه ایرانیان یکسان و مساوی باشد.

✅ چیستی اتفاقات 1401:

در باب اینکه حوادث سال گذشته، بلحاظ ماهیت جامعه شناختی چه بود، هنوز اجماع خاصی وجود ندارد.

بنظر نگارنده، اتفاقات 1401 بلحاظ فرهنگی اجتماعی اقتصادی، یک جنبش بود که بر مطالبه سرنگونی طلبی سوار شده بود، منتها انقلاب خواندن آن، خطای متودیک است.

در واقع جامعه ایران با یک جنبش-خیزش انقلابی روبرو بود.

اما از آنجایی که مقدمات و ملزومات یک انقلاب سیاسی، هنوز فراهم نشده بود، نتوانست منجر به یک انقلاب سیاسی گردد.

✅ ماهیت مبارزان خیزش انقلابی مهسا و شبکه های راهبری آن:

بخاطر وجود بستر ارتباطات و شبکه های مختلف سوشیال مدیا که هم خودش یک نهاد مدرن است و هم بعنوان بستر بسیاری از نهادها مورد استفاده قرار میگیرد، ماهیت جنبش خیزش مهسا از نوع شبکه های افقی مدرن بود.

چنین نوع از جنبش مدرن، پیش از آن، در ایران سابقه نداشت. لذا میتوان این جنبش را آماتور دانست که قطعا زمان لازم داشت تا هم اینکه بتواند چیستی و ماهیت جدید خود را دریابد و هم اینکه با بازنگری و بررسی نقاط ضعف و کاستیها نسبت به تجدید سازمان موثر خود اقدام کند.

در یک شَمای کلی، نوع راهبران جنبش-خیزش انقلابی مهسا را میتوان به شکل زیر دسته بندی کرد:

1-رهبران انگیزشی و روحیه ساز:

هنرمندان، ورزشکاران، سلبریتیهای مردمی، چهره های رسانه ای بخصوص متخصصین کمپین سازی، چهره های دارای اعتبار اجتماعی و صنفی و…. در این دسته میگنجند.

نقش این رهبران، حفظ و تقویت روحیه مبارزاتی، پوشش کنشهای جنبشی و انقلابی و نیز حمایت مستمر از مبارزان تا روز پیروزی است

2- رهبران ایده پرداز (ایدئولوگ) و گفتمان ساز:

چهره های استراتژیک، بخشی از اساتید دانشگاه، اندیشه ورزان غیر دانشگاهی و…. ،جزو این دسته هستند. نقش و کارویژه آنان، خلق اندیشه ها و گفتمانهای سیاسی همگراساز و آرمانهای مبارزه است.

3- رهبران آموزش مبارزه مستمر:

واقعیت این است که مردم ایران، تجربه مبارزه گسترده ی پیوسته و مستمر نداشتیم.

معمولا جنبشهای ما بر روی نقاط آستانه ی انفجار خشم اجتماعی، بوجود میامد و حکومت نیز با انواع روشها و تاکتیکهای “کنترل اجتماعات”، پس از مدتی جنبش را مهار می‌کرد.

در جنبش مهسا برای نخستین بار، راهبران مختلفی از خاستگاههای متفاوتی اعم از انتظامی، پارتیزانی، اینفلوئنسرهای مجازی،مدنی و غیره ظهور کردند که شیوه های مبارزه را آموزش میدادند.

البته این بخش از راهبری، نیاز به آسیب شناسی جدی دارد که به آن خواهیم پرداخت

4- رهبران میدانی :

لیدرهای تجمعات و تظاهرات خیابانی، لیدرهای اعتصابات و تجمعات کارگری، استادان و دانشجویان لیدر تجمعات دانشجویی، لیدرهای تجمعات مدنی و محیط زیستی و… در این گروه، قرار میگیرند.

نقش و کارکرد اینان، بوضوح، هدایت و رهبری صحیح خط مقدم و پیشانی های جبهه مبارزات است.

همچنین ایجاد ساز و کار پیوستگی و همبستگی مبارزات میدانی

5- رهبران دیاسپورا :

ایران امروز، بزرگترین جمعیت مهاجر طول تاریخ خود را رکورد زده است. جمعیتی قریب به نه میلیون نفر مهاجر ایرانی در خارج از کشور.

البته دیاسپورا در معنای دقیقش به مهاجرانی گفته میشود که هنوز دل در گرو سرزمین مادری دارند و بین آنها و کشور مبدأ، انقطاع کامل بوجود نیامده است.

کارویژه ی راهبران دیاسپورا فراهم نمودن بستر فعالیت چنین مهاجرانی است در راستای حمایت از خیزش انقلابی داخل.

همچنین ایجاد شبکه های کمکرسانی مالی، ایجاد لابیهای مذاکره با دول غربی، ارتباط مستمر با سلبریتیها و چهره های سیاسی غرب جهت جلب حمایت افکار عمومی غرب، ایجاد اکسیونها و تجمعات گسترده در حمایت از مردم داخل، ایجاد بسترهای رسانه ای گسترده و…. جزو وظایف و کارویژه های این راهبران است.

6- رهبران سیاسی:

رهبران سیاسی، کسانی هستند که بواسطه تخصص، تجربه مبارزاتی، ویژگیهای راهبری اکتسابی و حتی احیانا به توارث، دارای نقش سیاسی هستند.

در نظامهای توتالیتر سرکوبگر، گاهی تا چند ماه مانده به سقوط، امکان ظهور و بروز علنی و رسانه ای بسیاری ازین رهبران سیاسی وجود ندارد.

این شبکه رهبران، در واقع نقششان در داخل و خارج کشور، ایجاد بسترهای سیاسی مبارزه و تلاش در جهت ائتلاف سازی از حداکثر ممکن اپوزوسیون، حول باورهای مشترک ملی و آرمانهای حکومت آینده یعنی برقراری نظام حکمرانی ملی سکولار دمکرات است.

✅ بایسته ها و شایسته ها، گفته ها و ناگفته ها:

کلان استراتژی یک انقلاب این است که حکومت مستقر را در تمام اضلاع میدان مبارزه، زمینگیر و فشل کند. همچنین دو دستگاه سرکوب و پروپاگاندا را که تنها داشته های حکومت در برابر انقلاب ملی است، از کار بیندازد.

لازمه توافق بر سر این کلان-استراتژی این است که تمام کنشگران سیاسی و جنبشهای مختلف مدنی و اجتماعی و صنفی، بلحاظ نظری به این نقطه رسیده باشند که “پدیده ی بن بست حکمرانی” رخ داده است و راهی جز سرنگونی کامل نظام حاکم وجود ندارد.

✅ نگرانی جوانان و بخش قابل توجهی از مبارزان:

از آنجاییکه جامعه مبارزاتی ایران بلحاظ ماهیت، تا قبل از دیماه 96، یک جامعه جنبشی بود نه انقلابی، لذا بسیاری از مبارزان معروف و زندانیان سیاسی که تبارنامه شان به آن جنبشها برمیگردد، بدلایل مختلفی، امروزه جهت قرار گرفتن در صف رهبران مردم، مورد تردیدهایی قرار گرفته اند:

1-بسیاری از آنان همچنان معتقد به مبارزه درون ساختاری هستند، نه انقلاب. اصلاح طلبان و بخشی از سندیکالیستهای چپ چنین رویکردی دارند.

2-گروهی از آنان، بخاطر روابط عمیق با اصلاح طلبان در گذشته، در مظان همکاری با باندهای رانتی امنیتی اصلاح طلبان هستند در گذار از ج اسلامی به جمهوری ظاهرا دمکراتیک اما ایلگارشی وار(مشابه تجربه گذار شوروی به روسیه کنونی).

تیمها و زندانیان سیاسی نزدیک به فائزه هاشمی ، سردار شمخانی و خاندان لاریجانی و خزعلی چنین هستند.

3-عدم صراحت بخشی از این رهبران با مردم.

متاسفانه این دسته، همچنان مردم را در محاسباتشان شهروند ذی حق ذی انتخاب نمیدانند و حداکثر نقشی که برای مردم قائلند، زینت المجالس روز رای گیری است، نه شهروند فعال و خواستار مشارکت سیاسی.

فعالان ملی مذهبی در وجه غالبشان اینگونه هستند و ذیل عنوان “تحولات بنیادین” ، بسیاری از موارد را در لفافه میپیچند و شفاف نیستند.

لذا بنظر میرسد این بزرگواران که سالها مبارزه کرده اند و زندان کشیده اند و هزینه داده اند، بهتر است در موارد ذیل، با خود و مردم تعیین تکلیف کنند:

1- اعلام گذار رسمی از جمهوری اسلامی

2-اعلام ممنوعیت نقش دهی به اصلاح طلبان و کارگزاران حکومت فعلی تا پایان دوره انتقالی که دادگاههای عدالت انتقالی به پرونده و عملکرد آنان رسیدگی کند

3-اعلام حمایت و یا صدور باورنامه رسمی مبنی بر حکومت ملی سکولار دمکرات برای ایران آینده

تهران

بیستم آبانماه 1402

مستشار الملک

برای انتشار در شبکه های اجتماعی

مقالات بیشتر از این نویسنده را می‌توانید با کلیک روی نام ایشان مشاهده کنید.

تازه ترین

درباره (ضد) موزه مجازی خاوران

درباره (ضد) موزه مجازی خاوران

موزه‌ی مجازی خاوران  هر چند نام «موزه» بر آن نهاده‌ای اما در حقیقت یک «ضد موزه» است، یک جان‌بخشی است. بر خلاف موزه‌ که شیئ تمام شده را از بستر طبیعی خود جدا کرده و در ویترین به تماشا می‌گذارد، تلاش ما بر جانمایی دوباره‌ی مقاومت و خاطرات پراکنده و مخدوش گذشته در...

زنان، جنگ و صلح

زنان، جنگ و صلح

شهلا عبقری در آغاز سال 2025 میلادی هستیم و تلاش داریم که امید پایان یافتن جنگ و آغاز صلح را در دل هایمان زنده نگه‌داریم. متاسفانه امروز در شرایطی قرار داریم که جنگ ها همچنان براه است، و شدت آن ها گاهی بالا و پایین میرود. در سال های  گذشته با جنگ های عراق،رواندا ،...

از جاسوسی داخلی تا انزوای بین‌المللی:

از جاسوسی داخلی تا انزوای بین‌المللی:

سرنوشت مشابه فروپاشی رژیم‌های اسد و جمهوری اسلامی سروش آزادی رادیو فردا در گزارشی که بتاریخ ۹ دی ماه ۱۴۰۳ منتشر کرده، از «جاسوسی گستردهٔ» خانواده اسد علیه یکدیگر در حکومت متزلزل او» پرده برمی دارد. در پی فروپاشی حکومت بشار اسد در سوریه، اسنادی گسترده از تشکیلات...

0 Comments

0 Comments

Submit a Comment

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *