سرآغاز
موج همگرایی در میان نیروهای اپوزیسیون همچنان ادامه دارد. گویی که مطالبات برحق انقلاب زن زندگی آزادی، ضرورت بستر این همگرایی و به هم پیوستن است.
راهبردهای فراگروهی جای خود را به استراتژی بسته تشکیلاتی و فعالیتهای فردی می دهد. کنشگران سپهر عمومی در یارگیری از یکدیگر پیشی می گیرند. امواج همگرایی در میان نیروها
حاکی از فهم روشن فلسفی در عمل و تجلی مفهوم «کثرت در وحدت» است که میان ایرانیان در چهار دهه اخیر بی همتا می نماید.
ایرانیان در اعتراضات حضور گسترده دارند. و شکل تازه از دموکراسی به روح همگرایی و پیوستگی نیروهای اجتماعی در کشورهای غربی دمیده است.
بی شک جمهوری اسلامی در تنگنا و محاصره میان اپوزیسیون و مردم ایران قرار دارد. با اوج گیری حرکتهای متحد مردم ایران در خارج از کشور نگرانی از بیم مشروعیت زدایی در میان نهادهای قدرت و ریزش نیروهای میانی بالا می آید! و پس از آن هسته سخت قدرت دست به کار می شود: حملات شیمیایی به مدارس فرزندان ایرانزمین آغاز می شود. گفتگو با رقبای ایدئولوژیک در خاورمیانه شگرد دیگری است که جمهوری اسلامی تلاش می کند بحرانهای داخلی را در رفع تنش با کشورهای هماورد و ستیزه جو به حاشیه راند و از مشروعیت بربادرفته جلوگیری نماید. در کنار این تدابیر دستگیری، زندان و سرکوب کنشگران میدانی در حوزه های صنفی، مدنی و سیاسی در اوج قرار دارد.
اما جنبش انقلابی زن زندگی آزادی امان از ستیزه جویان قدار حکومتی ربوده است! زنان و دختران و پسران ایرانزمین به سویه های موازی پیکار جویانه ادامه می دهند و ده ها نهادی که برای قانون گذاری و اجرای حجاب اجباری، محدودیت کنش و سرکوب شهروندان بسیج شده اند، عاجز از مقابله با «مبارزان راه آزادی و برابری»، بی اعتبار گشته و تنها پاسخ زورمداران با سرکوب است که توانسته حیات بیدوام ننگین جمهوری اسلامی را حفظ کند.
وارسی فرهنگی مبارزه زن زندگی آزادی
بالاترین شکل هر مبارزه فراگیر و شاخص ماندگاری یک حرکت متحد و همبسته، در وجوه فرهنگی آن تجلی می یابد. وتاثیرات شگرف جنبش انقلابی زن زندگی آزادی در عرصه داخلی، منطقه ای و بین المللی نشان می دهد، این تحول چشم گیرکه کمتر از یکسال ادامه یافته، نهادینه شده و اشکال مبارزه از حوزه سیاسی به سیاسی- فرهنگی و سیاسی- طبقاتی- اقتصادی بسط یافته است. به عبارت دیگر کنش فعال نیروهای اجتماعی که راهبری سه جنبش موازی صنفی، مدنی و سیاسی را منعکس می کنند، دریافت درستی از مبارزه پیگیر داشته و توانسته اند با تمام سرکوبهای گسترده ای که در سطوح کشور حاکم است، راهبردهای تازه در شیوه مقابله با جمهوری اسلامی پدید آورد و بطور همزمان در حوزه های سیاسی، فرهنگی، اقتصادی- اجتماعی (جنسیتی، قومی، دینی…) جبهه های متعدد را مدیریت نماید. و در حقیقت همین شیوه توسعه اشکال مبارزه و راهبردها می باشد که جمهوری اسلامی را خسته کرده و می تواند با افتادن آن در آینده نه چندان دور بستر گذار را به مرحله آخر و سرانجام عبور میسر سازد.
گفتمان شناسی صورت بندی نیروهای سیاسی «تبدیل صورتهای گروهی به همبستگی جمعیت ها»
فهم ما از وضعیت اکنون جامعه ایرانیان تاثیر دارد در تعریف ما از نوع دموکراسی. و نیک می دانیم که دموکراسی انواع دارد، نسبت آن با جغرافیای سیاسی- فرهنگی- طبقاتی- قومی و دینی… و نیز تاثیر تجربه تاریخی بر آن می تواند به دموکراسی تفاوت و تنوع دهد. و فلسفه و چرایی دموکراسی یا «دموکراسی از چه؟» و «دموکراسی برای چه؟» از عمده ترین پرسش های دستیابی به جامعه استوار بر دموکراسی خواهد بود. اما برای تحقق حکومت استوار بر دموکراسی نیاز به آرای یکپارچه اکثریت گروه های مرجع در جامعه است. و به این منظور لازم است تا بیشتر نیروهای فعال در حوزه های صنفی، مدنی و سیاسی به چنین خواهشی میل کنند.
همانطور که آمد شاهد رشد امواج همگرایی و همبستگی نیروهای اجتماعی هستیم که در داخل و خارج از کشور بطور پیگیرانه ادامه دارد. ما میدانیم که گفتگو و گفتمان سازی محصول داد و ستد میان افکار و راهبردهای نیروهای اجتماعی است. پس شکل گیری گفتمان های تازه بدون نقد راهبردهای گذشته که بر پراکندگی و پریشانی نیروها استوار بود، امکان پذیر نیست؛ «آنجا که برساخت های فکری گروهی و فردی عناصر اجتماعی در گفتگو و عمل با یکدیگر تبدیل به یک متن مشترک گردد، گفتمان «فرهنگ سیاسی» آفریده می شود.
تعامل نیروها با یکدیگر ضرورت تکوین این پروسه است. یعنی هویت های فردی- گروهی بپذیرند که برساختهای ذهنی- ایدئولوژیک یکدیگر را مورد خوانش قرار دهند و چنین نقدی را تحمل کنند، و در پی مشترکات به یک گفتمان همساز راه یابند. که بستر آن براساس فرهنگ سیاسی مشترک نیروها ممکن گردد. در این مسیر ترکیبی از «ساخت قدرت مستقر، ماهیت ایدئولوژیها، مطالبات پایگاه اجتماعی و تکیه گاه طبقاتی جریانات سیاسی، میزان رواداری، تسامح و تعامل نیروها، و فضای سیاسی منطقه ای و جهانی» بر سرشت گفتمان مشترک تاثیر می گذارد.
پس به این اعتبار همگرایی نیروها در دستیابی به یک گفتمان مشترک چند نتیجه ذاتی به همراه دارد: «پیوستگی فرهنگی به زایش فرهنگ سیاسی تازه می انجامد، شیوه مبارزه مشترک در حوزه عمل و نظر شکل می گیرد، و گفتمان برآمده از آن بر فضای عمومی جامعه چیره می شود».
جامعه در گفتمان تازه مواجه با چند مدل «پارادایم» گشته که بطور همزمان بر یکدیگر تاثیر می گذارند.
-
ادبیات سیاسی دموکراتیک؛ که در گفتگو و گفتمان سازی ما بین نیروها به نوعی فرهنگ سیاسی تبدیل می شود. (گفتمان در اینجا به معنای مجموعه یا دستگاهی بینشی از راه واژگان و گفتارهای نهادینه شده، که بر ذهنیت ها اثر می گذارد و گاه حتی بر آگاهی یک دوران تاریخی نیز سایه می اندازد… گفتمان از نظر لغوی به «حرکت، عمل و بطور کلی به تغییر» اشاره دارد. در این توضیح مراد ما از ماحصل ارتباط زبانی حرکت، عمل و تغییر، خلق و ساخت جهان تازه است…! مفاهیم و اصطلاحات انسانشناسی-حمید عضدانلو، گفتمان و جامعه، نشر نی تهران ۱۳۸۰).
-
اندام ساختار دموکراتیک؛ که همزاد مدل تاریخی، اجتماعی و فرهنگ سیاسی است. جامعه در مرحله آغاز گذارپس از رژیم استبدادی، به مدلهای پیشنهادی و متناسب با میل اکثریت جامعه دست می یابد. در این مرحله کنگره و یا دیگر مجامع ملی که شامل اکثریت نمایندگان ملت هستند، چنین ساختارهایی را مورد بررسی و جایگزین ساختار قبلی می نمایند.
0 Comments