شورای ملی تصمیم  همراه و همگام با مردم آگاه ایران، برای تحقق خواسته‌های زیر تلاش و مبارزه می‌کند. 1- گذار کامل از جمهوری اسلامی با تکیه به جنبش‌های اعتراضی مردم، گذار خشونت پرهیز با حفظ حق دفاع مشروع. 2 – حفظ تمامیت ارضی کشور با تاکید بر نظام غیرمتمرکز . 3- جدایی دین از حکومت. 4 – فراخوان عمومی برای تشکیل مجلس مؤسسان. 5 – تلاش برای برپایی نظامی دموکراتیک و انتخابی  تعیین نوع حکومت با آرای مردم. 6 –  اجرای کامل اعلامیه‌ی جهانی حقوق بشر و میثاق‌های وابسته به آن، با تاکید بر رفع هرگونه تبعیض علیه زنان و برابری جنسیتی در تمام عرصه های اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی، خانوادگی و مشارکت زنان در مدیریت جامعه، و نیز تاکید بر حفظ محیط زیست

چشمِ اسفندیارِ اپوزیسیون

2025-05-22

نوشته ای دیگر از مسعود نقره کار

Comments

بازدیدها: 4

مسعود نقره کار

یکی را از مشایخ شام پرسیدند از حقیقتِ تصوّف؛ گفت:

پیش از این طایفه‌ای در جهان بودند به‌ صورت پریشان و به‌معنی جمع،

اکنون جماعتی هستند به‌صورت جمع و به‌معنی پریشان.

“سعدی”

چرا طیف های سیاسیِ اپوزیسیون گریزان از گفت و شنیدِ دموکراتیک، همکاری، همگرایی، ائتلاف، اتحاد و وحدت هستند؟ چرا نمرۀ همکاری، ائتلاف و اتحاد اپوزیسیون در حرف 20 و در عمل یک صفر کَله گنده است؟ تا کی قرار است هم گوشت یکدیگر بخوریم هم استخوان هایمان را ؟

 در نظر و حرف پاسخ از نگاه من روشن است:

اختلال و بیماریِ فرقه گرایی و هژمونی طلبی ازبزرگترین عواملِ وجود پراکندگی و جدایی گفتار و کردار اپوزیسیون هستند. در بروز این اختلال و بیماری دین و مذهب، ایدئولوژی های دین گونه، آسیب ها و بحران های سیاسی، فرهنگی و روانی( فردی و اجتماعی) نقش دارند.

فرقه گرایی، سکتاریسم، گروه گرائی افراطی و” کالت”گرایی و تا حدودی ” هژمونی طلبی”  پدیده هایی حدودا” مشابه با مرزهایی مشترک و سّیال هستند که با دین و مذهب، عقاید وایدیولوژی های دین گونه همخانه اند. درعرصه سیاست فرقه گرایی نوعی انحصارطلبی و گفتمان سلطه و قدرت است که احزاب و سازمان‌های سیاسی درمبارزه و رقابت‌های تشکیلاتی و سیاسی به آن‌ روی می‌آورند و دخیل می‌بندند.

 گرایش فکری، و منش و روشِ غالب بر فرقه ها گروه گرایی، خود محوری، خود حق پنداری، عدم مدارا و عدم تحمل وپذیرش غیرخودی ست، هم فکران و هم نظرانی که گروه خود را برترین و بهترین می‌پندارند و با دیگران به شرطی همکاری می کنند که نظر و خواست‌شان از سوی “دیگران” پذیرفته و به آن تمکین و اقتدا شود. تفکری بسته و محصور که فاصله گیری و جدائی ازگروه‌های اجتماعی و جامعه، هراس از غیر خودی، نفی و حذف دیگری از ویژگی های آن است.

فرقه و اهالیِ فرقه خود را صاحب حقیقت می‌پندارد و منافع مادی و معنوی خود را برمنافع مادی و معنوی ومصالح گروه‌های دیگردرجامعه ترجیح می‌دهند، دیگران یا می باید تابع و پذیرندۀ فرقه باشند یا درصورت عدم پذیرش نفی و حذف خواهند شد. فقدان تفکر آزاد و آزاد اندیشی، فقدان پرسشگری، تعبد وباوربه یقین بُنمایه‌های فرقه  و الگوهای بنیادین شکل گیری فرقه‌اند.

ساختارتشکیلاتی و سلسله مراتب نیزدرفرقه‌های گوناگون تفاوت‌ها دارد. دربرخی فرقه‌ها رهبریا یک شخصیت کاریزماتیک و خودکامه سبب شکل گیری فرقه می‌شود، ساختاری که هرمی‌ ست. دربعضی فرقه‌ها یک باور یا ایده دینی- مذهبی، سیاسی یا فلسفی پایه‌های برپائی فرقه‌اند. حیات ِ فرقه قائم به مرید سازی، پذیرش قداست رهبرفرقه و ذوب شدن در رهبر و پیشوا است. مخالفت با رهبری و فرقه و یا خواست تغییرنظر و فکر و رفتار، و جدا شدن از فرقه با واکنش‌های متفاوت فرقه نسبت به فرد و یا جمع همراه خواهد بود، که از حذف فیزیکی تا خشونت زبانی، ازتوهین و تحقیرتا اتهام زنی و ترور شخصیت را دربرمی گیرد. راه گسست و جدائی از فرقه بدون تاوان و مجازات متصورنیست.

دیدگاه‌های روانشناسانه درتبیین و ارزیابی ماهیت وعملکرد فرقه نقش شخصیت فرقه گرا، که شخصیتی ناپایدارو فاقد اتکا به نفس و نیازمند تکیه گاهی تا به او هویت واتکا به نفس بدهد را پراهمیت می‌دانند. فرقه گرا شخصیتی ست به دنبال جای و جایگاهی تا به حساب آید و امیال وخواست‌های روانی و رفتاری‌اش تامین و ارضا شود. ناکامی، یأس و ناامیدی، فقدان احساس امنیت روانی زمینه‌های مناسبی برای پرخاشگری از سوئی و افسردگی و درخود فرورفتن از سوی دیگراست، این عوامل در کنار خود شیفتگی بدخیم، توهم خودبزرگ بینی و حس شایستگی و منزلتی فراترازدیگران، درگرایش به فرقه گرائی و فرقه زدن نقش دارند

شخصیت هائی که می‌پندارند به شناخت حقیقت دست یافته‌اند وآن را ازآنِ خود کرده‌اند، همراه با حس برتری و اقتدار نسبت به دیگران، تمایل بیشتری به فرقه زدن دارند. روش‌های تهییجی و تحریک احساسات، بویژه تحریک حس شیفتگی به خودی‌ها و بیزاری ونفرت به غیر خودی‌ها منش و روش فرقه سازان است.

تاکتیک‌های روانی و به کارگیری روش‌های کنترل فکرو ذهن، تلقین رابطه مراد و مریدی، تبدیل کردن فرد به گروگان فرقه و موجودی مطیع وفرمانبر، تضعیف توان دفاع روانی فرد تا حد نابودی سازوکارهای مقاومت دربرابرهرآنچه نادرست می‌پندارد، نمونه هائی ازاین نوع روش‌‌‌ها هستند.

فرقه گرایی در بین احزاب وسازمان‌ها و تشکل های سیاسی ایرانی، و دردرون این احزاب و سازمان ها وجود داشته و دارد. بسیاری از احزاب وسازمان‌های سیاسی فرقه‌های ایدئولوژیک‌ و جریان های آلوده به فرهنگ و نگاه مذهبی و ایدئولوژی‌های مذهب گونه اند. این دست جمع‌های با تفکر بسته، دگم و منجمد را انشعاب‌های مسالمت آمیزوغیرمسالمت آمیزِ فرقه‌ای هم درمان نکرده و نمی‌کند. فرقه گرایی و دسته بندی دراحزاب و سازمان‌های سیاسی همیشه از اختلاف نظر و سیاست، و تمکین نکردن به خط‌مشی و برنامه و اساسنامه رسمی حزب یا سازمان سیاسی سرچشمه نمی‌گیرد، رقابت‌های ناسالم، حسادت، دشمنی‌های شخصی، توهم و جاه طلبی‌های سیاسی، خود خواهی‌ها و خود محوری‌های بیمارگونه، حفظ روابط و ضوابط سنتی وغیردموکراتیک عوامل بروز جدائی و فرقه زدن هستند. برای تفکر و اندیشگی بسته‌ی فرقه گرا، کیش شخصیت و قربانی کردن همه آمال‌ها و آرمان‌های انسانی در راه حفظ جایگاه فرقه‌ای خود و فرقه اصل است. فقر فرهنگ دموکراتیک درکنارسستیِ دانش سیاسی و سوء استفاده از موقعیت سازمانی و تقدیس مناسبات سانترالیستی وقبیله‌ای، فکر و اندیشه فرقه ساختن را تقویت می‌کند.

فرقه بستر رشد و جزیره ثبات سیاست بازان خودشیفته و متوهم است. الگوهای کهن و نادرفرقه‌های مذهبی و جنبش‌های فرقه‌ای که تاثیر اجتماعی داشتند و گاه به نهضت‌های سیاسی و اجتماعی بدل شدند، ملکه فکراین دست سیاست بازان فرقه گرا ست.

قبول وپذیرش این واقعیت که فرقه گرائی و فرقه زدن ازمشکلات مهم جنبش سیاسی درمیهن مان است، راه را برای شناختِ بیشتر و دقیق تر چرائی و چکونگیِ پدیداریِ پدیده فرقه گرائی هموار می‌سازد. رهیافت‌های روانشناسانه و جامعه شناسانه در رابطه با باور، نگرش و انگیزه‌های گرایش به فرقه گرائی را نشان خواهد داد و راه حل مساله و درمان اختلال را ممکن می سازد. آسیب شناسی فرقه گرائی و نقش آن برجنبش سیاسی درخارج ازکشور نیز نشان ازنقش مخرب فرقه گرائی به عنوان مانعی اساسی در راهیابی و برون رفت ازپراکندگی اپوزیسیون حکومت اسلامی درخارج از کشور و دستیابی به همگرائی و همبستگی دارد.

نقد، نفی وانحلال فرقه‌های سیاسی، فرقه هائی که منافع خود را برتراز منافع جامعه و مردم می‌دانند، می‌تواند راهگشا باشد، مشروط به اینکه  همراه با ارائه و جایگزینیِ طرح هائی نو درعرصه فکر وعمل برای همگرائی و همبستگی سراسری وعمومی باشد. دراین میانه رهبران مادام العمر می باید دست از منابر فرقه ایِ خودساخته بردارند و راه را برای نسلی تازه نفس و جوان هموارسازند. همگرائی وهمبستگی‌ِ فراگیر، جمع جبری حزب ها و سازمان‌های سیاسی و یا ” همه با هم” خمینیستی، که منظور” همه با من” بود، نیست، “همه با همِ” خمینیستی، خدعۀ فرقه گرایانه است.

فرهنگ و اخلاقِ حزبی وسازمانی موجود، دراکثرحزب‌ها وسازمان‌ها ناکارآمد و نارسا ست، درنگاهی رفتارشناسانه، رفتارغیردموکراتیک وسانترالیستی وغلبه روابط و مناسبات مراد و مریدی دردرون جریان‌های سیاسی فرقه گرا و در مناسبات با دیگرجریان‌های سیاسی چشمگیراست.

موازی سازی‌های فرقه گرایانه بیگانه با پلورالیسم سیاسی‌اند، تعادل سیاسی در میان احزاب و سازمان های سیاسی را بهم ریخته و بر روند همگرائی و همبستگی خدشه وارد می کنند.

نقش آموزش و آگاهی دادن در باره فرقه و فرقه گرائی، و روشنگری در باره فرقه‌های سیاسی موجود که با پویائی، تغییر و زایندگی بیگانه‌اند، در شناخت بیشتر این بلیه و حل و درمان آن مؤثر خواهد بود.

****

منبع:

آزادی و عدالت اجتماعی – آزادی و عدالت اجتماعی

برای انتشار در شبکه های اجتماعی

0 Comments

0 Comments

Submit a Comment

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

تماس با شورای ملی تصمیم

13 + 3 =

مقالات بیشتر از این نویسنده را می‌توانید با کلیک روی نام ایشان مشاهده کنید.

تازه ترین

تحریم، جنگ یا تحول درونی؟ راه …

تحریم، جنگ یا تحول درونی؟ راه …

آیا تحریم و فشار خارجی ابزار مناسبی برای تغییر در ایران هستند؟ ۱. مقدمه: دوگانه‌ای پرهزینه و پُرچالش بحث درباره‌ی تحریم‌ها و مداخلات خارجی، اعم از اقتصادی یا نظامی، از جمله موضوعات اختلاف‌برانگیز در میان جریان‌های مختلف اپوزیسیون ایران است. پرسش اصلی اینجاست: آیا چنین...

از فقر، انقلابی مردمی و دموکرا…

از فقر، انقلابی مردمی و دموکرا…

در برخی محافل سیاسی ایران، ایده‌ای رواج دارد که بر اساس آن هرچه فشارهای اقتصادی، اجتماعی و سیاسی بر مردم بیشتر شود، احتمال وقوع تغییرات بنیادین در ساختار قدرت افزایش می‌یابد. این نگرش که عمدتاً توسط بخشی از اپوزیسیون جمهوری اسلامی تبلیغ می‌شود، بر فرضیه‌ای استوار است...

پپه موخیکا؛ رئیس‌جمهوری که فقی…

پپه موخیکا؛ رئیس‌جمهوری که فقی…

خوزه «پپه» موخیکا، رئیس‌جمهور پیشین اروگوئه، در ۱۳ مه ۲۰۲۵ درگذشت، اما رد پایی که در ذهن مردم جهان گذاشت، بسیار فراتر از مرزهای کشورش و فراتر از دوران ریاست‌جمهوری‌اش باقی خواهد ماند. او را «فقیرترین رئیس‌جمهور دنیا» نامیدند، اما خودش با لبخندی ساده می‌گفت: فقیر کسی...