«آرزوی سوسیال دموکرات ها همبستگی و روابط سازنده در میان مردم، و درهمه ابعاد آن است. نباید از تکرار آنچه هدف سوسیال دموکرات هاست غافل شد، هدف: داشتن جامعه ای است آزاد از سلطه گری و سلطه پذیری، جامعه ای بدون تمایزات طبقاتی، جامعه ای بدون جداسازی های نژادی و مذهبی و یا قومی، جامعه ای بدون پیشداوری و تعصب و تبعیض، جایی که به حضورهمه نیازهست و برای همه جا هست، جایی که هر کس حق مساوی و ارزش مساوی دارد، جایی که هر کودکی بتواند رشد کند و انسان بالغی بشود مستقل وآزاد، جایی که هر کس آزاد است بعنوان یک فرد مستقل رشد و پیشرفت کند و نیز آزاد است در همکاری برابر و وفادارانه با دیگران برای یافتن بهترین راه حل ها برای مشکلات اجتماعی تلاش کند و ارایه طریق نماید». (منبع: سایت آزادی و عدالت اجتماعی– چرا سوسیال دموکراسی/ برگرفته از گفت و گوی مهدی ذوالفقاری (رادیو پویا – برکلی) با مسعود نقره کار در بارۀ سوسیال دموکراسی- ۲۸ اکتبر ۲۰۱۸).
سوسیال دموکراسی در پروژهای میدانی بیشتر قابل تحقق است
در تحلیل نیروهای مرجع اینطور به نظر می رسد که «سوسیال دموکراسی» اگرچه خوانش های ایدئولوژیک دارد، اما به عنوان یک پروژه محسوب می شود. بنابراین ترکیبات ایدئولوژیک در کاربرد آن می تواند خطرات و تفکرات استبدادی و کهن سوسیالیستی را چون گذشته بر دموکراسی و آزادی اجتماعی حاکم سازد! اما تاکید به پروژه آیا نوعی استبداد و تمامیت خواهی را می تواند تشدید نماید؟ به نظر نویسنده، مبارزات پروژه محور امکان انحراف از آرمانهای را ضعیف می سازد. شاید به این دلایل است که نیروهای مرجع در اپوزسیون باور به حرکتهای فراگرایشی و غیرایدئولوژیک دارند. که اینگونه فعالیتها پاسخ های درخوری هم به دست آورده است.
این تاکید براین محتوا استوار است که؛ پس از انقلاب زن زندگی آزادی، جامعه ایران نیاز دارد که در پی رفع ابربحرانهای ساختاری چندجانبه حوزه های «سیاسی- اقتصادی و فرهنگی» در هم تنیده امروز، بیش از آنکه به آرمانهای بی پایه و اساس دور از تطبیق با روند تحولات اجتماعی، تاکید نماید، با نگاه دیالکتیکی (هگلی آن)، رویکردهای تحولگرایانه متناسب با روند تدریجی را ممزوج با بینش انقلابی، مورد تحلیل قرار دهد. در واقع انقلاب حاصل «کنش های جمعی مقرر در زمان با اهداف والای انقلابی است»! سرشت چنین فهمی از چندجانبه گرایی فلسفی نیاز به یک همبستگی فکری در میان نیروهای مرجع انقلاب اجتماعی در ایران، و متناسب با وجوه ایدئولوژیک آنان دارد. بنابراین وجود بسترها و فهم از مقولاتی چون «رفاه عمومی، دموکراسی حداقل – حداکثری، آزادی های اجتماعی، و جامعه مدنی پویا در همسازی با ساختار دولت غیرایدئولوژیک»، نوعی از تعریف استراتژیک از فرایندها و زمینه های رفع چنین بحرانهای ساختاری و ایجاد سازگاری عمومی در میان نیروهای انقلابی است. اما تحقق این مهم به رفع تضادهای ایدئولوژیک میان احزاب ساختاری و کاهش آن به حداقلها میسر است تا فرایند تحقق مبانی فوق ممکن شود.
به این منظور درگیری فکری و گفتمان سازی پی درپی در روند تحولات ساختاری پیش روی از الزامات تحقق چنین راهکارهایی است. و نتیجه می گیریم که روند تدریجی دستیابی به این رویکرد از وجود بسترهای گفتگو یا حضور در حداقل هایی از بسترهای دموکراتیک می گذرد. به این صورت نیاز است تا باورمندان به دموکراسی (حال به هر مضمون و فهمی)، بتوانند در کنار یکدیگر به ایجادچنین بسترهایی یاری رسانند که در کوتاه مدت می تواند برای آنان سود مشخصی نداشته، که هزینه هایی هم تحمیل سازد! پس گفتمان سازی نیاز به نیروهایی پروژه ای با باورهای استراتژیک دارد. که از هزینه های کوتاه مدت عبور کرده اند اما درمبانی درازمدت و راهبردی توافق و همگرایی میدانی دارند.
شورای ملی تصمیم «شمت» از جمله جریاناتی است که در همگرایی سیاسی- استراتژیک تلاش دارد تا گفتمانهای سیاسی درون گروهی را به گفتمانهای ملی و فراگرایشی ارتقاء دهد. که البته تجربه اندکی از چنین خوانشی در مبارزه فراگیر میان نیروهای ساختاری وجود دارد. با توجه به این که بر حسب تجربه میدانی- مبارزاتی، بهترین راهکار در اتحاد فراگیر و همبسته در عبور از مرحله فروپاشی به چنین گفتمانی گره خورده است. پس لازم می آید تا نیروهای اجتماعی با تامل به چنین راه حلهایی برای عبور از حکومت مستبد دینی در ایران امروز، به همگرایی میان خود از طریق پروژه های تئوریک- میدانی هم راستا با مبانی استراتژیک بپردازند. تا نه تنها از مبانی عدول نکنند که نسبت به گذشت در هم افزایی پیشی گیرند و برای رفتن جمهوری اسلامی موثر واقع گردند.
زنده باد آزادی و برابری
زنده باد دموکراسی
دوشنبه ۲۶ یونی ۲۰۲۳
0 Comments