شورای ملی تصمیم  همراه و همگام با مردم آگاه ایران، برای تحقق خواسته‌های زیر تلاش و مبارزه می‌کند. 1- گذار کامل از جمهوری اسلامی با تکیه به جنبش‌های اعتراضی مردم، گذار خشونت پرهیز با حفظ حق دفاع مشروع. 2 – حفظ تمامیت ارضی کشور با تاکید بر نظام غیرمتمرکز . 3- جدایی دین از حکومت. 4 – فراخوان عمومی برای تشکیل مجلس مؤسسان. 5 – تلاش برای برپایی نظامی دموکراتیک و انتخابی  تعیین نوع حکومت با آرای مردم. 6 –  اجرای کامل اعلامیه‌ی جهانی حقوق بشر و میثاق‌های وابسته به آن، با تاکید بر رفع هرگونه تبعیض علیه زنان و برابری جنسیتی در تمام عرصه های اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی، خانوادگی و مشارکت زنان در مدیریت جامعه، و نیز تاکید بر حفظ محیط زیست

پیشنهاد کمیسیون زنان به نخستین…

پیشنهاد کمیسیون زنان به نخستین…

بازدیدها: 0

برای ترمیم ما پیشنهاد می کنیم که

بند شش 6( اجرای کامل اعلامیه‌ی جهانی حقوق بشر و میثاق‌های وابسته به آن با تاکید بر حفظ محیط زیست) به این ترتیب تغییر کند

اجرای کامل اعلامیه‌ی جهانی حقوق بشر و میثاق‌های وابسته به آن(با تاکید بر رفع هرگونه تبعیض، منجمله تبعیض اتنیکی ، عقیدتی، دگرباشی و جنسیتی درتمام عرصه های حقوقی، اجتماعی، خانوادگی و فرهنگی و تاکید بر مشارکت زنان در مدیریت اداره امور جامعه)

 برای داشتن حفظ  محیط  زیست در این اصول پایه ای از نظر ما  خوب است که چنین ماده ای ( 7- حفط محیط زیست و حقوق حیوانات) به شش ماده اضافه شود.

امید که با همکاری مشترک بتوانیم این کمبود را برطرف کنیم

 بسیار سپاسگزاریم

 کمیسیون زنان شورای ملی تصمیم

بازداشت شدگان اعتراضات اخیر را…

بازداشت شدگان اعتراضات اخیر را…

بازدیدها: 0


آمار بازداشت شدگان اعتراضات اخیر همچنان فزونی میگیرد. گفته می شود طی روزهای گذشته بیش از هفتصد نفر تنها در سه استان کردستان، کرمانشاهان و آذربایجان غربی بازداشت شده اند. جایی که اعتراضات از آن‌جا آغاز گردید و خیلی زود دامنه ی پوشش خود را به تمامی شهرهای کشور گسترش داد. به استناد آمارهایی که پلیس از بازداشت شدگان هر استان به دست می دهد، اکنون شکی باقی نمی ماند که شمار بازداشت شدگان کل کشور از رقم ده هزار نفر هم فراتر رفته است. همان ماجرایی که نمونه ای از آن فقط در اعتراضات آبان ماه نود و هشت اتفاق افتاد.

طبق آیین نامه‌ی اجرایی سازمان زندانها که در سال ۱۴۰۰ به تصویب رسیده‌است، تفکیک زندانیان سیاسی از زندانیان عادی و عمومی امری لازم به نظر می‌رسد. این موضوع در حالی اتفاق می‌افتد که در شرایط حاضر فقط مراکز استان‌های کشور از این تفکیک سود می‌برند. به عبارتی روشن، شهرها دارای مراکز مستقلی برای زندانی کردن زندانیان سیاسی نیستند. چنان‌که بیشتر بازداشت شدگان اعتراضات اخیر به مراکز استان انتقال یافته‌اند. اما کم نیستند بازداشت شدگانی که آن‌ها را در خانه‌های امن نیروهای امنیتی حکومت زندانی کرده‌اند. جدای از این، در اغلب شهرستان‌ها ساختمان حفاظت و اطلاعات سپاه را هم به محلی برای نگهداری موقت بازداشت شدگان مبدل کرده‌اند. در عین حال نیروی انتظامی مراکز استان هم بخش‌هایی از زندان عمومی و عادی خود را به نگهداری از همین بازداشت شدگان اختصاص داده‌است.

گفتنی است متهم در هر جایی که بازداشت باشد باید از علت اتهام خویش مطلع گردد. محل بازداشت متهم نیز به حتم باید به خانواده‌اش اطلاع‌رسانی شود. ماده‌ی ۱۰۹ آیین‌نامه‌ی اجرایی سازمان زندان‌ها، به زندانیان این حق را می‌دهد که با خانواده یا وکیلشان به شکل حضوری یا تلفنی تماس بگیرند. همچنین درماده‌ی ۵۶ آیین‌نامه‌ی سازمان زندان‌ها گفته می‌شود که باید دو تخته پتو، لباس، مسواک، خمیردندان، صابون و دمپایی به طور رایگان در اختیار زندانی قرار گیرد. ماده‌ی ۱۰۹ همین آیین‌نامه مدیران بازداشتگاه‌ها را موظف کرده است تا کتاب‌های قانون را در اختیار تمامی بازداشت شدگان بگذارند. زندانیان می‌توانند ضمن دوره کردن همین کتاب‌ها با حقوق قانونی و رسمی خود بیشتر آشنا گردند.

مهم‌ترین کتاب‌هایی که می‌توانند نیاز حقوقی زندانیان را برآورده کنند عبارتا‌ند‌ از: آیین‌نامه‌ی نحوه‌ی ایجاد، اداره و نظارت بازداشتگاه‌های نیروی انتظامی (۱۳۹۱)، قانون احترام به آزادی مشروع و حفظ حقوق شهروندی (۱۳۸۲)، آیین‌نامه‌ی نحوه‌ی اداره‌ی بازداشتگاه‌های امنیتی (۱۳۷۹)، آیین‌نامه‌ی اجرایی سازمان زندان‌ها (۱۴۰۰)، قانون آیین دادرسی مدنی (۱۳۷۹) و قانون آیین دادرسی کیفری (۱۳۹۲). چنان‌که مواد ۳۷، ۳۸، و ۴۵ آیین دادرسی کیفری اطلاعات خوبی در خصوص تعیین تکلیف جرح و ضرب زندانیان را در اختیار متهم می‌گذارد. همین موضوع در ماده‌ی ۵۴ آیین‌نامه‌ی زندان‌ها نیز بازتاب می‌یابد. به استناد همین مواد از قانون است که زندانی را لخت می‌کنند تا هرگونه شناسه و علامتی از ضرب و جرح در بدن او صورت جلسه شود. چنین صورت جلسه‌ای می‌تواند بر آن‌چه که حین بازداشت یا پس از آن بر سر متهم آورده‌اند، صحه بگذارد.

در شرایط حاضر مشکل این است که اکثر بازداشت شدگان اعتراضات اخیر به مراکز غیر رسمی یا خانه‌های امن نیروهای امنیتی حکومت منتقل می‌شوند. ضمن این انتقال حتا از آمبولانس بهره می‌گیرند تا بر مصدومیت و زخمی شدن افراد بازداشت شده مهر تأیید بگذارند. با همین ترفند است که همین نیروهای امنیتی خیلی راحت ماده‌ی ۵۷۰ و ۵۷۱ قانون مجازات اسلامی را زیر پا میگذارند. طبق همین مواد از قانون مجازات اسلامی آنانی که مردم را از دستیابی به آزادی بازمیدارند به انفصال از خدمت محکوم خواهند شد. در همین راستا حتا محکومیت زندان هم برای ایشان در نظر گرفتهاند. ولی جمهوری اسلامی چنین موادی از قانون را تنها به منظور تبلیغات رسانهای خود به تصویب می‌رساند تا پاسخ حقهبازانهای باشد به ادعاهای مجامع بین‌المللی. در نتیجه آن‌هایی که در داخل کشور قوانینی از این نوع را دور میزنند، همیشه از ارتقای اداری خود سهم بردهاند.

شکی نیست که بی‌اطلاعی از محل نگهداری متهم میتواند آسیب‌هایی را برای او در پی داشته باشد. در واقع نیروهای امنیتی حکومت ضمن اتخاذ چنین رویهای خودشان را از شمول قانون نیز برائت می‌بخشند. حقه‌هایی از این دست زمینه‌های کافی برای نیروهای امنیتی فراهم می‌بیند تا به شکنجه و آزار بازداشت شدگان روی بیاورند. شکنجه‌هایی که فقط به منظور اعتراف‌گیری اجباری صورت می‌پذیرد تا خواست و اراده‌ی شخصی بازجویان را به عنوان اعترافات متهم جا بزنند. در همین اعتراف‌گیری‌ها است که متهم ناخواسته و به اجبار بر کارهای ناکرده‌ی خویش صحه می‌گذارد. از نگاه بازجویان حکومت او باید بپذیرد که در اسرائیل دوره دیده است و امریکا هم پرداخت هزینهی فعالیت‌هایش را تضمین می‌کرد. متهم به حتم می‌باید از وابستگی‌ها و تشکیلات موهوم خویش نزد بازجوها رمزگشایی نماید. با این حساب شکی باقی نمی‌ماند که تمامی شهروندان کشور از نگاه امنیتی مدیران اطلاعاتی جمهوری اسلامی، جاسوس‌هایی برای اسراییل و امریکا بیش نیستند که فقط نیاز دشمن را برمی‌آورند.

بدون تردید برای خانواده‌ی بازداشت شدگان چاره‌ای غیر از این باقی نمی‌ماند که برای ردیابی از محل نگهداری زندانیان به دادستانی و نیروی انتظامی مراجعه نمایند. در صورتی که از کار خود نتیجه نگیرند به حتم باید به دفتر نماینده‌ی شهرشان در مجلس شورای اسلامی یا امام جمعه‌ی همان شهر روی بیاورند. اما تنفر از نهادها و مدیران حکومتی نباید زمینه‌هایی فراهم ببیند تا خانواده‌ها پیگیر این ماجرا نباشند. غفلت از این موضوع می‌تواند به قیمت جان زندانی تمام شود. ضمن همین رفت و آمدها است که بسیاری از خانواده‌ها نیز با هم آشنا می‌گردند. این آشنایی می‌تواند به همراهی و همدلی ایشان بینجامد. در فضای همین همدلی‌ها است که پیوند و تشکلی غیر رسمی از خانواده‌ها شکل می‌گیرد. آن‌وقت حضور مشترک و سازمان یافته‌ی خانواده‌ها مقابل دادستانی یا ادارات دادگستری می‌تواند مقامات امنیتی را به عقب‌نشینی وادار نماید. شکی نیست اطلاع یافتن از محل نگهداری بازداشت شدگان تا حدودی می‌تواند امنیت جانی ایشان را نیز تضمین نماید. مدیران قضایی و امنیتی کشور هم باید یاد بگیرند که به چنین مطالبه‌ی مشترکی از خانواده‌ها گردن بگذارند.

خانواده‌ها می‌توانند در صورت عدم دریافت پاسخ صریح و روشن از مسئولان مطالبه‌ی مدنی و خواست خود را به شکل کتبی با ایشان در میان بگذارند. نامه‌های گروهی نیز می‌تواند در این خصوص راهگشا باشد. نامه‌هایی که مستنداتی از قانون هم برای خویش فراهم می‌بیند. بهتر آن است که رونوشتی از همین نامه‌ها به دفتر رسانه‌های محلی یا روزنامه‌ی سرتاسری شناخته شده ارسال شود. این اطلاعرسانی به طبع از فشارهای نیروهای امنیتی روی متهم خواهد کاست. چون می‌فهمند که موضوع آفتابی شده است و به همین آسانی نمیتوانند به ایذا و آزار متهم بپردازند. خانوادهها چنانچه از ایستادگی خود نتیجه نگرفتند لازم است چند و چون ماجرا را به مجامع حقوق بشری در خارج کشور بکشانند. حتا می‌توانند در همین رابطه مستندات حقوقی خود را با رسانه‌های فرامرزی نیز در میان بگذارند. باید دانست که ترس و واهمه در خصوص چنین ارتباطی میتواند به مرگ فرد متهم از سوی بازجویانِ “آتش به اختیار” جمهوری اسلامی بینجامد.

هم اکنون قریب دویست و پنجاه هزار نفر زندانی عادی در زندان‌های حکومت به سر می‌برند. ولی جمهوری اسلامی قصد دارد تا به میزان ده هزار نفر هم‌چنان بر شمار زندانیان سیاسی خود بیفزاید. این موضوع در حالی اتفاق می‌افتد که گروههای پرشماری از متهمان اعتراضات آبان ماه ۹۸ هم‌چنان در زندان به سر می‌برند. حتا هنوز هم تعیین تکلیف نشدهاند. شکی نیست که مدیران قضایی جمهوری اسلامی خیلی هم دانسته و آگاهانه قانونهای خودشان را دور میزنند تا به کشتار زندانیان سیاسی جدیدتری روی بیاورند. در اینجا است که تکرار خیابانی شعار “زندانی سیاسی آزاد باید گردد” بیش از هر زمانی ضرورت می‌یابد. چیزی که فقط بازداشتی‌های اعتراضات اخیر را در بر نمی‌گیرد، بلکه در همین شعار عمومی و همگانی آزادی زندانیان سابق نیز هدف‌گذاری می‌شود. چون کنشگران مدنی بیش از سایر اقشار از زندانهای حکومت سهم می‌برند. انگار سازه‌ی زندان‌های سیاسی کشور را تنها برای زنان، کارگران، معلمان، نویسندگان، روزنامه‌نگاران و وکیلان ساخته‌اند.

پیشنهاد کمیسیون زنان به نخستین…

بیانیه شورای ملی تصمیم –…

بازدیدها: 0

هموطنان عزیز

زنان و مردان آزاده و شجاع

شما با اعتراض مدنی و عقلانی خود نسبت به قتل هولناک مهسا (ژینا) امینی حماسه آفریدید. شما قدرت همبستگی و اتحاد ایرانِ یکپارچه را نشان دادید، و به مبارزه خشونت پرهیز و “دفاع از خودِ” مشروع  تا متحدکردن همه‌ی مردم ایران و سرنگونی” جمهوری ” اسلامی ادامه خواهید داد.

شما با به زانو درآوردن مخوف‌‌ترین و ضدانسانی‌ترین ماشین سرکوب و کشتار در جهان امیدی بی‌کران آفریدید. شما پشتیبانی کارگران، معلمان، هنرمندان و ورزشکاران آزاده ایران را دارید. شما پشتیبانی همه تبعیدیان و مهاجران هموطن خود را دارید.

رسانه‌های سراسر جهان صحنه‌های آتش‌زدن روسری‌های شما در حال رقص را بسانِ رزمی زیبا به جهانیان نشان دادند، رقصی که آرزوی مردم میهنمان در میانۀ میدان است. شما پشتیبانی دولت‌ها ، مجامع و مردم آزاده جهان را دارید.

شما رزمندگان پرشور براندازی نظام جهل، جنایت، فقر و تبعیض، درعین عزمی جزم برای سرنگونی رژیم خونسردی و انساندوستی خود را حفظ  خواهید کرد.

تلاش می کنید ریزش در طرفداران رژیم و نیروهای انتظامی تسریع شود. بی تردید به  نیروهای انتظامی که دست به سرکوب نمی‌زنند تعرض نخواهید کرد، و فریب صحنه سازی های تحریک کنندۀ مزدوران رژیم برای آشوبگر و خرابکار نشان دادن شما را نخواهید خورد.

تخریب کار مبارزان نیست، مبارزه ما برای سرنگونی رژیم است نه نابودکردن آنچه مردم ما با رنج ساختند.

بی تردید از تعرض به زنان چادری و محجبه خودداری خواهید کرد. مبارزه ما با حجاب اجباری است نه حجاب.

به باورهای مردم توهین نخواهید کرد، مبارزه ما با اسلام سیاسی است، نه با مذهب.

به کسانی که نمی‌شناسید اعتماد نخواهید کرد. لباس شخصی‌های رژیم برای شناسایی و خرابکاری به صفوف مبارزان نفوذ می‌کنند. توصیه ما این است که در محلات با کسانی که می‌شناسید هسته‌های مقاومت و کنشگری تشکیل دهید. با پیوستن این هسته‌ها درهر منطقه شبکه مقاومت و کنشگری را سازمان دهید.

تجارب موفق مبارزه خود را همرسانی کنید.

به مجروحان کمک خواهید کرد تا نیازی به رفتن به بیمارستان نداشته باشند که رژیم آنها را شناسایی کند.

آنان که توانایی مالی و خدماتی دارند صندوق کمک مالی و نهادهای خدمات رسانی به مبارزان و خانواده های قربانیان  و زندانیان سیاسی بر پا کنند.

تک تک شما بزرگترین سرمایه مردم  و جنبش ما هستید، حفظ امنیت خودتان بزرگترین وظیفه شماست. همواره پس از گزارش فیلم‌هایی که تهیه  و رسانه ای کردید، گوشی خود را پاک کنید. ماسک کُوید بزنید. دانش ارتباطی و اینترنتی خود را گسترش دهید و آن را با دیگران به اشتراک بگذارید.

جنبش پرشکوه براندازیِ حکومت اسلامی پیش خواهد رفت، اگر اتحاد و همبستگی در عرصه های سیاسی، مدنی و صنفی گسترده ترشود، سرنگونی کم هزینه تر و سریع تر رخ خواهد داد.

ژن، ژیان، آزادی

گسترده باد همبستگی ملی مردم ما

پاینده ایران

شورای ملی تصمیم

اول مهرماه 1401- 23 سپتامبر 2022

پیشنهاد کمیسیون زنان به نخستین…

این پیام ژینا( مهسا) امینی ست:…

بازدیدها: 0

چهل و سه سال است فریاد اعتراض ما زنان بر علیه حجاب و قوانین ضد زن بلند است و برای لغو آنها مبارزه می کنیم. زدنمان تا تمکین از مردسالاری و مردسالاران را به ما تحمیل کنند، نتوانستند. شهادتمان را نصف مردان به حساب آوردند، به آسانی و یکطرفه طلاقمان دادند، سرپرستی از کودکانمان را ممنوع کردند، ما را محجبه کردند تا مردان از دیدن تار موی ما تحریک نشوند، تهدید و توهین و تحقیرمان کردند تا سر خم کنیم ولی ما همچنان گردن فراز و سرافراز ایستاده ایم.

رژیم “جمهوری” اسلامی و سردمدارانش به اشکال گوناگون تلاش کردند، سرکوبمان کنند و فریادهای ما را که نمی خواستیم و نمی خواهیم ستمگری های چندگانه را بپذیریم در گلو خفه کنند اما زهی خیال باطل!

ما در این چهل و سه سال در صف اول مبارزه ایستاده ایم و دستگیری، زندان، شکنجه، کشتار و اعدام جلودارمان نبوده اند. ۴۳ سال تلاش شد ما را در پستوی خانه، آشپزخانه، رختخواب، زایشگاه و صیغه مردان تعریف کنند، اما ما سر از دانشگاه بر آوردیم و با تمام مشکلات حتی در بسیاری از عرصه ها از مردان پیشی گرفتیم. ۴۳ سال ما را در چادر و روسری پیچاندند وتلاش کردند ابزار قدرت را به دست نزدیکترین مرد زندگی مان بدهند تا به خیال خودشان جمهوری اسلامی دیو هزار سر شود تا هر سری را بزنی دو سر درآرد، اما نتوانستند. ۴۳ سال است که رژیم زن ستیز و زندگی ستیز، انسان کشی را ادامه داده  و با ژینا کشی ها بارها نهایت توحش وسبعیت خود را نشان داده است. چطور می شود زن باشی با نام «زنده و زندگی» و از تیغ این جانیان انسان ستیز بگریزی؟

ژینا، دخترنازنین کُرد را کشتند تا ما بیش از پیش دریابیم و و رساتر یک صدا فریاد بزنیم که آری پاشنه آشیل رژیم جهل و جنایت تان را یافتیم. امروز دیگر می دانیم، گفتمان ستیز با جمهوری اسلامی، نه به «حذف گشت ارشاد» تقلیل می یابد و نه با تغییر مهره های رژیم.

ما با مبارزاتمان علیه حجاب اجباری نشان داده ایم  که حجاب فقط یک پوشش نیست بلکه هویت جمهوری اسلامی است و این رژیم تا آخرین لحظه برای حفظ هویت و موجودیت اش از حجاب پاسداری خواهد کرد. با قتل ژینا دقیقا مشخص شد که حجاب اجباری پاشنه آشیل جمهوری اسلامی است.

دیگر حربه ها و خدعه های بزک کنندگان آزادی و اصلاح طلبان رنگارنگ رژیم جمهوری اسلامی اثری ندارند. ما زنان، با روسری و چادر بر سر چوب و خاکستر شده از آتش خشم، فریاد می زنیم: ما خواهان «از بین رفتن تمام و کمال جمهوری اسلامی با تمامی الزامات و اتصالات و محتویات و عاملان سرکوب » آن بدون هیچ پیش شرط و پس شرطی هستیم.

ما به صراحت، بدون کوچک ترین سازش و مماشاتی اعلام می کنیم که مسئله امروز زنان، نه فقط حذف گشت ارشاد که قطع کامل دست جمهوری اسلامی از ایران و مردمان رنج دیده اش است.

امروز، خشم ما از غم هایمان فربه تر است. این خشم افزوده و خروشان، هرگز منحصر به شمال و جنوب، شرق و غرب ایران نیست، فریادی است برآمده از درد مشترک تمامی مردمان این سرزمین. این فریاد، این مشت گره کردۀ مردان و زنان، از فرد و ایدئولوژی و جغرافیای انحصاری فراتر رفته است و مانند شاهرگی، خون زندگی و مبارزه  به سرتاسر میهن عزیز و به یغما رفته مان  خواهد رساند.

ما با تمام قوا فریاد می زنیم که رژیم منحوس جمهوری اسلامی ایران، با قتل ژینا – مهسا امینی- بر شتاب سرنگونی اش افزوده است. خون این دختر جوانِ بی پناه، خون ۱۷۷ مسافر هواپیمای اوکراینی، جوانان پرپر شده ی نود و شش، آبان نود و هشت، کوی دانشگاه، قتل های زنجیره ای روشنفکران سیاسی و فرهنگی، اعدام های دسته جمعی سال 58 و دهه شصت، کشتار تابستان سال ۶۷ و کشتار خیل عظیمی از دگراندیشان سیاسی و عقیدتی حتی از کفن پوسیده جمهوری اسلامی پاک نخواهد شد.

کمیسیون زنان شورای ملی تصمیم، راه رهایی از ستمگری های حکومت اسلامی را همبستگی ای عمومی  و ملی می داند. بدون تردید مردان و زنان آزاداندیش، آزادیخواه و عدالت جو در سراسر سرزمین داغدارمان، دست در دست هم می توانیم با فریاد دادخواهیِ تمام کشته شدگان توسط رژیم اسلامی و مزدورانش، ریشه جمهوری جهل و جنایت و جنون اسلامی را از جا برکَنیم.

 

به امید همبستگی ملی برای آزادی میهن

کمیسیون زنان شورای ملی تصمیم

31 شهریورماه 1401 – 22 سپتامبر2022

 

shoramti@gmail.com

www.shora.org