شورای ملی تصمیم  همراه و همگام با مردم آگاه ایران، برای تحقق خواسته‌های زیر تلاش و مبارزه می‌کند. 1- گذار کامل از جمهوری اسلامی با تکیه به جنبش‌های اعتراضی مردم، گذار خشونت پرهیز با حفظ حق دفاع مشروع. 2 – حفظ تمامیت ارضی کشور با تاکید بر نظام غیرمتمرکز . 3- جدایی دین از حکومت. 4 – فراخوان عمومی برای تشکیل مجلس مؤسسان. 5 – تلاش برای برپایی نظامی دموکراتیک و انتخابی  تعیین نوع حکومت با آرای مردم. 6 –  اجرای کامل اعلامیه‌ی جهانی حقوق بشر و میثاق‌های وابسته به آن، با تاکید بر رفع هرگونه تبعیض علیه زنان و برابری جنسیتی در تمام عرصه های اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی، خانوادگی و مشارکت زنان در مدیریت جامعه، و نیز تاکید بر حفظ محیط زیست

بخشی از نظرات و سوالات مردم داخل ایران در مورد قتل فجیع داریوش مهرجویی و همسرش

بخشی از نظرات و سوالات مردم داخل ایران در مورد قتل فجیع داریوش مهرجویی و همسرش

داریوش مهرجویی متولد هفدهم آذر ۱۳۱۸ یکی از کارگردان‌ها و فیلمنامه نویسان و تهیه کنندگان مطرح ایرانی هم قبل و هم بعد از انقلاب ۵۷ که با سانسور بخشی از آثارش چون فیلم‌های گاو ، دایره مینا ، الموت ، مدرسه ای که می رفتیم ، بانو، سنتوری و آخرین اثرش به نام لامینور در سال ۱۴۰۱ که با اعتراض جدی این کارگردان مواجه شد و همسرش وحیده محمدی فر متولد نوزدهم بهمن ماه ۱۳۴۷ فیلمنامه نویس طراح لباس و کارگردان بود که در شامگاه بیست و دوم مهرماه ۱۴۰۲ پس از ساعت ۱۰ شب به طرز فجیعی در ویلای شخصی‌شان آن هم در ساعتی که دخترشان در منزل نبود به قتل رسیدند.
در این مورد نظرها و اما اگرهای بسیاری مطرح شده و نوشته شده اما در اینجا می‌خواهیم صرفاً نظر کلی و سوالات تعدادی از مردم ایران را که در داخل با آنها گفتگو شده است به اشتراک بگذاریم.

۱- تمام شرکت کنندگان در این گفتگو معتقد بودند قتل داریوش مهرجویی و همسرش یک قتل حکومتی برنامه‌ریزی شده است.

۲- به نظر ما تهدید همسر مهرجویی توسط یک تبعه افغان آن هم قبل از وقوع قتل فقط یک رد گم کنی بوده که فرد با تهدید یا تطمیع دست به این عمل زده است و گرنه قاتل از پیش اطلاع نمی‌دهد و کار را یکسره می‌کند نه اینکه لهجه خود را به نمایش بگذارد تا در آینده شناسایی شود.

۳- مهرجویی قبلاً کاملاً تحت نظر بوده و فردی آشنا هم اطلاعات و آمار دقیق را داده است که دختر مهرجویی چه ساعاتی منزل نیست چرا که مد نظر حکومت مهرجویی و همسرش بوده نه دخترش و از دید ما دخترش هم تحت تعقیب بود تا دقیقاً قبل از ورودش کار را تمام کرده باشند
۴- اگر تبعه افغان قبلاً دست به تهدید زده است پس آمادگی قبلی داشته و اینکه طلاها را از منزل سرقت نکرده در حضور پلیس اعتراف می‌کند گیج شده بودیم که چیزی ندزدیدیم بسیار دور از ذهن است در حالی که در صحنه بازسازی قتل وقتی پلیس پرسید آیا در زمان هجوم به اتاق ، موبایل دست همسر مهرجویی بود؟ قاتل فرضی جواب داد گیج شده بودیم نمی‌دانم و اینگونه تصور می‌کنند می‌توانند مردم را فریب دهند.
۵- با توجه به تهدید قبلی و توضیحات خانم محمدی فر امکان ندارد در ورودی انقدر راحت باز شود به نظر ،مهمان یا مهمان‌هایی ، آن شب در داخل بوده اند ، و با ورود قاتلین صحنه را ترک کرده‌اند
۶ – از نظر ما شریفی نیا به تنهایی یک شخصیت حکومتی و خودفروخته است اینکه احتمالاً قتل با او مرتبط باشد اصلاً بعید نیست .

۷- سرقت سنتورها و لوازم دیگر، مدت‌ها قبل از وقوع جنایت ، تهدید و تذکر به مهرجویی بوده که ایشان جدی نگرفته‌اند به نظر می آید کشمکش دیگری در پس پرده با حکومت و هنرمندنماهای حکومتی وجود داشته که حل نشده باقی مانده است و این حذف و جنایت را رقم زده است. که البته گفتگوهای کوتاه باقیمانده از مهرجویی گویای چنین مطلبی است

۸- اینکه پلیس در بازسازی صحنه جرم به تاکید از قاتل فرضی می‌پرسد آیا قبل از قتل به همسر مهرجویی فحش هم دادی یا نه چه معنا و اهمیتی داشت؟

۹- طبق فیلم بازسازی صحنه جرم کودکانه ی حکومتی آیا زنی که پشت در مقاومت می‌کرد و وحشت کرده بود و دو مرد در را هل می‌دادند فرصتی بود که سیگار دست خانم محمدی فر باشد که پلیس حکومت از قاتلین فرضی می پرسد آیا وقتی وارد اتاق شدید سیگار دستش بود؟

۱۰ – در بازسازی صحنه جرم بیشتر از اینکه قاتل توضیح دهد پلیس بازجو بود که مدام حرف می‌زد و این افراد را هدایت می‌کرد تا درس‌هایشان را درست تکرار کنند و مبادا خلاف جهت آموزش‌های پس پرده شان توسط برنامه ریزان حرف بزنند.

۱۱ – انسان‌ها در خطر به صورت غریزی فرار می‌کنند یا به عقب می‌روند مخصوصاً اگر مهاجمین چند نفر باشند چرا مهرجویی متوجه ورود قاتلین نشد و همچنان نشسته بود آیا با مهمان‌های ناخوانده ای مشغول صحبت بود؟ چرا آثاری از کوچکترین دفاع از طرف مهرجویی دیده نمی‌شد؟
چرا اولین ضربه را از رگ گردن شروع کردند؟ قلب و شکم سریع تر بود یا رگ گردن؟

آیا ضربه به سر از آموزشهای بنیادی این حکومت نیست؟

۳- چه دلیلی داشت مهرجویی که مرد بود و قدرت دفاعی بالاتری داشت با دستان و دهان باز کشتند ولی همسرش را اول دستان و دهانش را بستند بعد گفتند طلاهایت را در بیاور و بعداً کشتند آیا نمی‌توانستند بعد از قتل با صرف کمترین زمان طلاها را از دست جسد در بیاورند و اگر طلا برایشان مهم بود چرا وقتشان را برای پیدا کردن بقیه طلاها نگذاشتند و با بستن دست و دهان وقت را تلف کردند.

۱۲- آن سگی که در موردش صحبت می‌کردند، کجاست چه نژادی بود .چرا در هنگام ورود قاتلین پارس نکرد؟ آیا وسط معرکه ی قتل و جنایت از مهار قاتلین فرار کرده بود؟ و به نظر ما همان سگ احتمالاً برای شناسایی قاتلان می‌تواند بهتر از امنیت نماها عمل کند البته امیدواریم پس از این نوشتار سگ به دلایل مختلف نمیرد.

۱۳ – چرا هرجا جنایتی بدست جمهوری اسلامی رخ می‌دهد ،یا دوربین ندارد یا دوربین‌ها خرابند مثل واگنی که آرمیتا گراوند در آن بود مثل ون که مهسا امینی را در آن ضربه زدند ، مثل دوربین‌های شهرکی که مهرجویی در آن زندگی می‌کرد و البته هرجا هم دوربینی باشد که به دست مردم فیلمبرداری شده از دید حکومت ساختگیست.

۱۴ – پلیس در بازسازی صحنه قتل از قاتل پرسید وقتی چاقو را به خانم محمدی فر زدید آیا خون به صورتت پاشید یا به لباست؟ این موضوع چه اهمیتی دارد در حالی که در همان لحظه قاتل گفت یادم نبود گیج بودم که آیا دست خانم محمدی فر موبایل بود یا نه . آیا پلیس نما می‌خواهد مردم را فریب دهد که ما به تمام جزئیات می‌پردازیم؟ مردم با فریب‌های شما آشنا هستند شما حکومتیان دروغگوهای نادانی هستید.

۱۵ – مهرجویی در یک مستند کلاهش را پرت کرد و گفت این کلاه را که ۴۰ سال بر سر ما گذاشته شده نمی‌خواهم و در سکانسی روسری را از سر همسرش برداشت و در واقع دست روی نقطه ضعف حکومت گذاشت و کارد به شاهرگ حکومت زد و با همان روش کارد بر جان و تن مهرجویی و همسرش زدند.

۱۴ – پلیس در بازسازی صحنه قتل حتی در مورد چگونگی پنهان شدن قاتلین و عبور از سیم خاردار را نیز مثلاً و ساده انگارانه بررسی کرد ولی هرگز گفته نشد که آن فرد که قبلاً با چاقو و با لهجه، همسر مهرجویی را تهدید کرده است کجاست چرا زودتر از موعد تهدید کرده است و چگونه وارد شده بود؟

۱۵- خانم محمدی فر در استوری خود معلوم بود که با تهدید آن شب بسیار ترسیده بود اما با وجود این تهدید چرا جوانب امنیتی را نسنجیدند و در آن ویلا ماندند به نظر می‌آید تهدیدات دیگر ی نیز به صورت زبانی و به روش حکومتی از قبل بوده ولی از آنجاییکه هرگز به آنها عمل نکرده‌اند ، آنها نیز به عنوان تهدیدی گذرا در نظر گرفته‌اند و تصور نمی‌کردند این بار این تهدیدها عملی شود.

۱۶- اگر چه از دید بشر دوستانه ما ایرانیان مشکلی با افغانها و مهاجرین نداریم و سالهاست با هم زندگی می کنیم اما از دید ما افغان‌های جدیدی که با این سیل آن هم اکثراً مردهای جوان وارد کشور شده‌اند برای مقاصد مختلف بوده است . هم نیروی ارزان قیمت سرکوب که دیگر نیازی نیست به نیروهای دیگر این مبالغ را پرداخت بکنند ، چون حکومت هزینه هایش بالاست و هم فرافکنی قتل‌ها و سرکوب مردم در مواقع لزوم بدست تبعه های افغان تا جمهوری اسلامی وجهه خود را در جامعه بین الملل خوب نگه دارد.
ایجاد آتش خشم و جنگ بین دو مردم آنهم با دسته ای از افغانهای جدید که موجودیت افغانهای قدیمی مقیم ایران و بدون اوراق هویت را به خطر می اندازند. به راه انداختن سیرکهای مثلا حامی حکومت به دست این افغانها اما از طرفی دیگر احتمالاً برای جنگ در حمایت حماس هم از این نیروها استفاده کند از این حکومت هیچ چیزی بعید نیست.

این بخشی از نظرات و سوالات مردم داخل ایران است. مسلما صدها سوال و نظر وجود دارد .

کمیسیون زنان شورای ملی تصمیم

ما خواهان توقف آموزش اجباری و آزادی همکاران خود هستیم

ما خواهان توقف آموزش اجباری و آزادی همکاران خود هستیم

مهم‌ترین بنیان دموکراسی در آینده‌ی ایران، بر پایه‌ی یک نظام آموزشی مدرن و دموکراتیک استوار خواهد بود. یک حکومت دموکراتیک و یک جامعه مشتاق توسعه، به شهروندانی نیاز دارد که مسئولانه و هشیارانه در اداره کشور نقش فعال داشته باشند.

متاسفانه نهاد آموزش و پرورش در انحصار دولت است و تبدیل به یکی از نهادهای تبلیغی برای آموزش دین سیاسی در ایران شده است.

بنظر میرسد هدف اصلی این نهاد دولتی نه آموزش نوین بر اساس معیارهای بین المللی، بلکه تبدیل کردن مدارس به مکتب خانه‌ها، و آموزش دانش آموزان برای جهاد و شهادت باشد. به همین دلیل هدف سیستم، متحدالشکل کردن دانش آموزان با رعایت یک نوع انضباط خاص و برنامه ریزی شده است. هر روز صبح با به صف کردن دانش آموزان با خواندن قرآن و سرودهای دینی و اخیرا با اضافه کردن نیم ساعت خواندن نمازاجباری، لطمه جدی به آموزش واقعی دانش آموزان وارد آورده‌اند. میتوان گفت وقت آموزش علمی و فرهنگی دانش آموزان در مدارس ایران بسیار تقلیل پیدا کرده است؛ بطور مثال دانش آموزان ابتدایی کمتر از چهار ساعت در مدرسه هستند، و بیش از یک سوم وقت آموزش آنها به مسایل دینی میگذرد، دانش آموزان در روز ممکن است فقط دو ساعت آموزش علمی ببینند که هرگز نمیتواند کافی باشد. در واقع تحصیل اجباری دولتی، استعداد و قابلیت دانش آموزان را نادیده میگیرد و سیستم یک بعدی خود را تحمیل میکند و دانش آموز مجال پرسش، بحث و آزادی یادگیری پیدا نمیکند؛ یعنی تسلط دولت بر فکر، اندیشه و تمام وجود دانش آموزان که نتیجه آن میتواند تحمیل یک فاجعه فرهنگی در کشورما باشد که کاملا از دنیای آزاد آموزش و پرورش نوین بدور باشد. البته باید گفت هرگز سیاست‌های آموزشی با نگاه آمرانه و دستوری جمهوری اسلامی نتوانسته است بر خانواده و جامعه، تسلط پیدا کند، اما ما نگران تلف کردن وقت و زندگی دانش آموزان در مدارس هستیم که در سن معینی توانایی بیشتری برای یادگیری دارند.

از طرف دیگر در روزهای اخیر، تعدادی از آموزگاران را دستگیر کرده و یا با حکم‌های سنگینٍ و اتهامات ناروا و غیر واقعی، مانع آنان از تدریس شده و یا آنها را بشدت تهدید کرده‌اند. ما ضمن محکوم کردن این تصمیمات نابخردانه در حق آموزگاران شریف و فداکار ایران، خواستار مختومه شدن پرونده فعالین صنفی و آزادی تمام آموزگاران در تمام نقاط ایران هستیم.

به امید ایرانی آزاد و آباد

کمیسیون آموزش و پرورش شورای ملی تصمیم

۶ آبان ۱۴۰۲ – ۲۸ اکتبر ۲۰۲۳

جان فاطمه سپهری در خطر است، بی قید و شرط آزادش کنید

جان فاطمه سپهری در خطر است، بی قید و شرط آزادش کنید

علیرغم اینکه دو پزشک خانم فاطمه سپهری برای او درخواست توقف سه ماهه اجرای حکم داده‌اند، تنها یک هفته بعد از انجام عمل جراحی قلب باز، فاطمه سپهری را با کمترین امکانات به زندان بازگرداندند و او را از مراقبت‌های درمانی پس از جراحی محروم کردند. حال خانم سپهری در زندان بسیار وخیم شد و او را دوباره سوم آبان از زندان وکیل‌آباد مشهد به بیمارستان قائم برده‌اند و در بخش مراقبت‌های بحرانی (سی‌سی‌یو) بستری شده است.

حکومت اسلامی نه تنها حقوق زندانیان سیاسی را رعایت نمی‌کند بلکه خانواده زندانیان سیاسی را سخت تحت فشار قرار می‌دهد. دو برادر خانم سپهری که همزمان با بالا گرفتن مشکلات قلبی فاطمه سپهری در زندان، به عدم اعزام او به بیمارستان اعتراض کرده بودند را بازداشت کردند.

فاطمه سپهری کنشگر سیاسی، فعّال در زمینه‌ی حقوق بشر و زنان، از امضاکنندگان نامه‌ی درخواست استعفای خامنه‌ای، موسوم به بیانیه‌ی ۱۴ فعّال سیاسی برای کناره‌گیری خامنه‌ای از حکومت و گذار از جمهوری اسلامی است. خانم سپهری که همسرش را در طی جنگ ۸ ساله‌ی ایران و عراق در اوایل دهه‌ی ۶۰ از دست داد، مواضع سیاسی روشن و قاطعی دارد که دشمنی حکومت اسلامی را برانگیخت. خانم سپهری خواهان گذار از حکومت اسلامی به نظامی مبتنی بر آزادی، دموکراسی، سکولاریسم و حقوق بشر است. او خامنه‌ای را اصلی‌ترین مسئول وخامت اوضاع ایران می‌داند. او خود زنی با حجاب که خواهان آزادی حجاب است. او در روزهای اخیر بر روی تخت بیمارستان حمله حماس به اسرائیل را محکوم کرد.

فاطمه سپهری به حکم دادگاه انقلاب مشهد، به اتهام توهین به اسلام، اهانت به خمینی و خامنه‌ای، براندازی حکومت جمهوری اسلامی، تبلیغ علیه نظام، مصاحبه با رسانه‌های معاند نظام، تشویش اذهان عمومی، نشر اکاذیب، برهم زدن امنیت ملی، اخلال در نظم عمومی با تجمع کردن، به حبس و شلاق محکوم شده‌است.

حکومت اسلامی شیرزنان بسیاری را زندانی کرده است. تنی از هزاران نفر را نام می‌بریم: اکرم نصیریان، بهاره هدایت، ثمین احسانی، زهرا زهتاب‌ چی، زینب جلالیان، سارا احمدی، سپیده قلیان، سپیده کاشانی، شکیلا منفرد، طاهره بجروانی، فاطمه مثنی (مثنا)، فائزه هاشمی رفسنجانی، فریبا کمال آبادی، گلرخ ایرایی، مریم اکبری منفرد، مریم حاجی حسینی، معصومه (فرح) نساجی، ملیحه نظری، مهوش شهریاری ثابت، ناهید تقوی، نرگس محمدی، نرگس منصوری، نسرین خضری جوادی، نگار زارعی، نیلوفر بیانی، ویدا ربانی، ….

فاطمه سپهری و دیگر زندانی سیاسی را که خواستی جز ایرانی آزاد، آباد و مردمی با آسایش، رفاه و کرامت انسانی ندارند، بی‌قید و شرط آزاد کنید.

ما خواهان آزادی بی قید و شرط همه زندانیان سیاسی، صنفی، مدنی و محیط زیست هستیم.

شورای ملی تصمیم

۴ آبان ۱۴۰۲ – ۲۶ اکتبر ۲۰۲۳

ناهید شیرپیشه، شیرزن دادخواه را بی قید و شرط آزاد کنید

ناهید شیرپیشه، شیرزن دادخواه را بی قید و شرط آزاد کنید

ناهید شیرپیشه، مادر پویا بختیاری از کشته‌شدگان اعتراضات آبان ۱۳۹۸، به اتهام دادخواهی، تبعید و در یک سلول انفرادی کوچک در زنجان زندانی است. او برخورد حکومت اسلامی با خودش را فشرده بیان کرده است: «یک مادر و یک معلم دادخواهم، معلمی بودم که پس از ۲۹ سال خدمت صادقانه در آموزش و پرورش سرانجام با شلیک به جمجمه پسرم از من قدردانی کردند.»

حکومت اسلامی فشارهای شدیدی بر ناهید شیرپیشه روا می‌دارد. او در تمام مدتی که زندانی است، از حق هواخوری، از دوا و درمان و تماس تلفنی محروم است. این مادر دادخواه اکنون شرایط جسمی و روحی خوبی ندارد و از دندان‌درد شدیدی رنج می‌برد.

پوران ناظمی فعال حقوق بشر در گفت‌وگویی با رادیو فردا از ظلمی که بر ناهید شیرپیشه می‌رود، گفت:

«ناهید شیرپیشه هیچ وقت سیاسی نبوده. او همیشه یک داده خواه بوده. مادری است که جلو خودش مغز بچه‌اش را متلاشی کردند. دو سال و نیم، سه سال، هر چه این زن دادخواهی کرد و پرسید که چه کسی این کار را کرد؟ برای چی این کار را کردید؟ کسی پاسخگو نبود و متاسفانه با آن شیوه زشت و شرم‌آور به خانه‌اش ریختند و بازداشتش کردند، و بعد هم با برنامه‌ریزی در زندان از سوی یک زندانی با جرایم عادی به قصد خفگی مورد ضرب و شتم و فشار در ناحیه گلو قرار گرفت.»

ناهید شیرپیشه در آبان ماه ۱۴۰۱، درست زمانی که قرار بود به دلیل بیماری با قرار وثیقه و برای درمان از زندان آزاد شود، به زندان انفرادی در زنجان منتقل شد. پوران ناظمی در مورد وضعیت او می‌افزاید:

«وضعیت ناهید شیرپیشه بسیار اسفبار است. ما نمی‌خواهیم که او آزاد شود، لااقل او را از انفرادی بیرون بیاورید. چرا هیچ کس نپرسید به چه اتهامی او را هشت ماه در سلول انفرادی نگه داشته‌اند؟ حقش بود کسانی که ذره‌ای به انسانیت اعتقاد دارند، ذره‌ای به قانون اعتقاد دارند و حتی طرفداران خود حکومت اعتراض کنند. این رفتار نه انسانی است، نه اسلامی است، نه اخلاقی و نه قانونی. ناهید شیرپیشه، کسی که به آن شکل پسرش را از دست داده، حالا دچار بیماری‌های مختلف از جمله بیماری‌های روحی و افسردگی شده و اگر واقعاً امروز برایش کاری نکنیم، او با عذاب و مرگی تدریجی از دست می‌رود.»

خانم شیرپیشه مادر پویا بختیاری است. پویا بختیاری، متولد سال ۱۳۷۱، در دومین روز از اعتراض به افزایش قیمت بنزین در سال ۹۸ هدف گلوله قرار گرفت و پیش از رسیدن به بیمارستان جان باخت. پویا بختیاری ۲۷ ساله مهندس برق بود، اما به شعر، خوش‌نویسی و تاریخ ایران دلبسته بود. از پویا بختیاری چند ویدیو در جریان اعتراضات سال ۹۸ به جامانده است؛ ویدیوهایی که در آنها او راوی اعتراضات مردمی است. از جمله ویدیویی در غروب روز ۲۵ آبان ماه که در آن می‌گوید: «من هم پسر کسی هستم»؛ جمله‌ای که به نماد اعتراضات ۹۸ تبدیل شد.

علاوه بر پدر و مادر پویا بختیاری که در حال حاضر هر دو در زندان به سر می‌برند، سایر اعضای خانواده او نیز در بیش از دو سال گذشته بارها مورد آزار، اذیت، تهدید و بازجویی قرار گرفته‌اند.

شورای ملی تصمیم قاطعانه می‌طلبد که شیرزن مبارز، مادر دادخواه، ناهید شیرپیشه مادر پویا بختیاری و منوچهر بختیاری پدر پویا بختیاری را بی قید و شرط آزاد کنید و دست از آزار، اذیت، تهدید و بازجویی خانواده پویا بختیاری بردارید.

شورای ملی تصمیم

۱ آبان ۱۴۰۲ – ۲۳ اکتبر ۲۰۲۳

ما خواهان توقف آموزش اجباری و آزادی همکاران خود هستیم

پرونده‌سازی علیه ۸ فعال حقوق بشر در کرمان را شدیداً محکوم می‌کنیم

مرکز مشاوره و آموزش حقوقی ویژه کنش‌گران (دادبان) ۲۷ مهر ماه ۱۴۰۲ با تکیه بر اسنادی که از یک منبع آگاه در دادگستری جیرفت به دست آورده، خبر داد اطلاعات سپاه کرمان و دادگاه انقلاب این استان علیه هشت کنش‌گر و فعال مدنی پرونده قضایی تشکیل داده‌اند. پوران ناظمی، هادی حیاتی، عبدالرضا رجایی‌نژاد، تیمور سالاری، محسن راوری خاتون‌آباد، محسن احمدی‌زاده، کامبیز چشان‌پور و شایسته جلالی، متهمان این پرونده هستند.

این هشت کنش‌گر قرار است به «اهانت به مقدسات اسلام»، «اقدام مسلحانه علیه جمهوری اسلامی»، «همکاری با دول خارجی متخاصم»، «محاربه» و «افساد فی‌الارض» متهم شوند. «بر هم زدن امنیت کشور، تشویق مردم به ارتکاب جرم و جنایت علیه امنیت داخلی و خارجی، توهین به مقامات و مامورین و تبلیغ علیه نظام جمهوری اسلامی» از دیگر عناوین اتهامی در نظر گرفته شده برای این افراد است.

حکومت اسلامی با اعمال چهار دهه تبعض جنسیتی و قومی، با صرف سرمایه‌های مردم و امکانات کشور برای کمک مالی و تسلیحاتی به گروه‌های شبه نظامی تندروی اسلامی که باعث زیر خط فقر بردن ۳۰ میلیون ایرانی و به خاک سیاه نشاندن مردم کشورهایی که شبه نظامیان دست نشانده حکومت اسلامی ایران در آنجا فعال هستند، با جنبش بنیان‌کن زن، زندگی، آزادی روبرو است. جنبشی که سر آن دارد از حکومت اسلامی گذر کند و به نظامی دموکراتیک، سکولار، روادار با کرامت انسانی و رفاه همگانی برسد. این پرونده‌سازی‌ها انتقام از این جنبش سراسری است.

شورای ملی تصمیم با اظهار نگرانی درباره تبعات انتساب چنین اتهام‌های سنگین و بی‌پایه به کنش‌گران مدنی و حقوق بشری خشونت‌پرهیز، این پرونده‌سازی با اتهام‌های سنگین را شدیداً محکوم می‌کند.

شورای ملی تصمیم

۳۰ مهر ۱۴۰۲ – ۲۲ اکتبر ۲۰۲۳