شورای ملی تصمیم  همراه و همگام با مردم آگاه ایران، برای تحقق خواسته‌های زیر تلاش و مبارزه می‌کند. 1- گذار کامل از جمهوری اسلامی با تکیه به جنبش‌های اعتراضی مردم، گذار خشونت پرهیز با حفظ حق دفاع مشروع. 2 – حفظ تمامیت ارضی کشور با تاکید بر نظام غیرمتمرکز . 3- جدایی دین از حکومت. 4 – فراخوان عمومی برای تشکیل مجلس مؤسسان. 5 – تلاش برای برپایی نظامی دموکراتیک و انتخابی  تعیین نوع حکومت با آرای مردم. 6 –  اجرای کامل اعلامیه‌ی جهانی حقوق بشر و میثاق‌های وابسته به آن، با تاکید بر رفع هرگونه تبعیض علیه زنان و برابری جنسیتی در تمام عرصه های اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی، خانوادگی و مشارکت زنان در مدیریت جامعه، و نیز تاکید بر حفظ محیط زیست

هموطن برای بازسازی واحدهای مسکونی و تجاری خسارت دیده‌ی  سیل‌ در سیستان و بلوچستان کمک کنید

هموطن برای بازسازی واحدهای مسکونی و تجاری خسارت دیده‌ی  سیل‌ در سیستان و بلوچستان کمک کنید

بر اثر بارندگی شدید و سیل  بر راه‌های مواصلاتی، واحدهای مسکونی و تجارتی استان سیستان و بلوچستان خسارت‌های سنگین وارد شده است.

علاوه بر جاده‌ها، بیش از۳۰۰ واحد مسکونی کامل تخریب شده و ۱۵۰۰ واحد مسکونی آسیب دیده، نیازمند تعمیر هستند.

شورای ملی تصمیم تا کنون در حد توان خود به سیل‌زدگان سیستان و بلوچستان کمک کرده است و می‌کند. اکنون عزیزان سیل‌زده برای بازسازی واحدهای مسکونی و تجارتی آسیب‌دیده به کمک نیاز دارند. ما از همه هموطنان، اعضا و هواداران شورای ملی تصمیم می‌خواهیم که به هر طریق که می‌توانند، به عزیزان سیل‌زده در بازسازی خانه‌ها و محل کسب و کارشان کمک کنند. (شماره حساب‌ها در زیر آمده است)

شورای ملی تصمیم ایران

۲۱ فروردین ۱۴۰۳ – ۹ آوریل ۲۰۲۴

کمک نقدی به سیل‌زدگان جنوب بلوچستان از طریق موسسه محسنین وابسته به مسجد مکی زاهدان

براساس درخواست کاربران جهت کمک به سیل‌زدگان در جنوب بلوچستان، کمپین فعالین بلوچ از همه خیرین درخواست می کند کمک های نقدی را به موسسه زیر واریز کنند. موسسه خیریه محسنین (شعبهٔ امداد و خدمات‌رسانی دارالعلوم مکی زاهدان) آمادگی خود را برای «جمع‌آوری کمک‌های نقدی و غیرنقدی» به منظور امدادرسانی به سیل‌زدگان جنوب سیستان و بلوچستان اعلام کرده است. شماره‌کارت بانک رسالت به نام مؤسسهٔ خیریهٔ محسنین زاهدان:

5041727010553152

شماره حساب: 10109262841

شماره شبا: IR590700010002210926284001

شماره تماس: 05433426470

شماره همراه: 09152989280

پاندمیِ دروغ، مسعود نقره کار

پاندمیِ دروغ، مسعود نقره کار

می‌گویند دروغ حُناق نیست که گلوگیر باشد.

اما کم تر گفته و نوشته‌اند که مثل حناق (دیفتری) نوعی بیماری عفونیِ مسری و واگیرداری است که به جای گلوی دروغگو، گلوی جامعه را می‌گیرد تا خفه‌اش کند.
امروزه شاهد جهانگیریِ دروغ و پیامدهای آن که به چالشی بزرگ در زندگی انسان و جامعه بشری تبدیل شده، هستیم. دروغ نقش نخ تسبیحِ و اتصالِ مذهب، سیاست، فرهنگ و اخلاق را به عهده دارد.
می‌گویند و می‌نویسند که اکثر افراد روزانه حداقل یک یا دوبار دروغ می‌گویند. بسیاری از رهبران سیاسی در جهان، رهبران دینی و مذهبی و برنامه سازان و کاربران و گروه‌های فشار در رسانه‌ها و شبکه‌ها از عوامل شیوع دروغ‌اند و روزانه بیش از یک دروغ تحویل مخاطب خود می‌دهند، به ویژه رسانه‌ها، تکنولوژی‌های نوین، اینترنت و محیط‌های دیجیتالی عرصه فعالیت‌های دروغ گویان و دروغ پردازان، و سبب شیوع دروغ در جهان شده‌اند.

برخی براین باورند که همه دروغ می‌گویند و فقط در حرف و ادعا دروغ را پدیده‌ای زشت، ناپسند و مخرب می‌دانند. کار به جایی رسیده است که همین پدیده زشت و ناپسند و مخرب بخشی از هستی این “همه” شده است.
دروغ ادعای غیرواقعی ست که به عمد به جای واقعیت یا حقیقت بیان می‌‌شود، وارونه جلوه دادن و قلبِ واقعیت است. به عنوان مفهومی پیچیده و چند وجهی بیان غیرواقعی، ناهمخوان و گاه متناقض از واقعیت است که بر زندگی فرد، گروه و ساختارهای اجتماعی تاثیر گذار است. دروغ گویی حتی در روابط فردی، خانوادگی و اجتماعی فضیلت و از ویژگی‌های اخلاقی و ارزشی شده و به زرنگی و حتی”هوشمندی” تعبیر می‌شود، و سرمایه کاری و زندگیِ بسیارانی شده است.
به عرصه سیاست در جهان نظری بیاندازیم، در این عرصه راست گوئی کیمیا ست، راست گویی عامل شکست در رقابت‌ها و مبارزات سیاسی ست و دروغ گوئی پیروز رقابت‌ها و مبارزه سیاسی، و دروغ گویان از برجسته ترین و مردم پسندترین سیاست بازان و سیاست مداران‌اند.
روحانیون در اکثر ادیان، به ویژه ادیان الهی در حرف مخالف دروغگویی‌اند و گاه آن را گناهِ کبیره خوانده‌اند اما در عمل ” آن کار دیگر می‌کنند”. تجربه کرده‌ایم که روحانیون و آخوندهای معمم و مکلایی را که بوی گند دروغ می‌دهند. اکثرادیان، بویژه اسلام و مذهب تشیع کشکولی است از تقبیح و مذمت دروغ در حرف، اما از توجیه و سودمند و ضروری دانستن دروغ آنجا که منافع خودشان طرح می‌شود، غافل نمانده‌اند و در اکثر موارد با “توریه” و مصلحت خواهی جواز دروغگویی صادرکرده‌اند.
تاریخ اسطوره‌ای و حقیقی ما هم سرشار از نکوهش دروغ و دروغ گویی ست و حتی سنگ نوشته‌های تاریخی، زشتیِ دروغ را گوشزد می‌کنند و از اهورامزدا هم به کرات خواسته شده که ما را از دروج (دروغ) دور بدارد. خواندیم و دیدیم و می‌بینم که در عمل کاری از” اهورامزدا” هم بر نیامده است.
ادبیات ما، به ویژه در شعر و نثر علیه ” دیو دروغ” بوده است، کلیله و دمنه، قابوس‌نامه، کیمیای سعادت و اخلاق ناصری تا سروده‌های فردوسی و سعدی و…
اما علیرغم انبوهۀ پندها و اندرزها و خط و نشان کشیدن‌ها برای دروغگویان، این پدیده و تعداد دروغگویان رو به افزایش داشته است. کار به جایی کشیده شده است که دانش” دروغ شناسی” و تیپ‌های گونه گون دروغ و دروغگویی شکل گرفته است.

اینکه چه عواملی سبب شده‌اند تا انسان وجود و زندگی‌اش همزاد و همراه دروغ شود، هنوزپرسش بزرگی ست. آیا دروغگویی روندی روانی و رفتاری ست که با ژن و خون آدمی در آمیخته است؟ آیا عادت آدمیان شده است یا سرشتی و ذاتی ست، و یا به صورت طبیعتی ثانویه جلوه گری می‌کند.
ترس از مجازات و تنبیه و…، نیاز، منفعت طلبی، خودخواهی و خودشیفتگی، سبک زندگی، حسادت و اختلال روانی (دروغ پاتولوژیک) را در زمرۀ عوامل بروز دروغگویی دانسته‌اند.
دروغ تأثیرات روانی، اجتماعی و اخلاقی زیادی بر زندگی انسان‌ها و جوامع می‌گذارد.
افزایش تنش، استرس و نگرانی (ترس ناشی از افشا شدن دروغ)، کاهش اعتماد به نفس، عدم اعتماد و اطمینان در روابط و ایجاد فاصله و جدایی، آسیب‌های اجتماعی و روانی و رفتاری و… از پیامدهای دروغگویی هستند.
برنامه‌های آموزشی و تبلیغاتی با هدف افزایش آگاهی در مورد تأثیرات دروغ‌ می‌تواند جامعه را به سمت رفتارهای صادقانه ترغیب کند. پذیرش و تمکین به دروغ شنیدن و حتی باور به دروغ به خاطر منافع معنوی و مالی از عوامل اپیدمی دروغ است.
یکی از راهکارهای خیلی موثر برای کاهش دروغ گویی این است که قبل از بیان هر سخنی، به پیامدهایی که دروغگویی می‌تواند به همراه داشته باشد فکر شود.
بسیاری از دروغ گویان عادتی و حرفه‌ای، که در میان سیاست بازان و آخوندهایی با اختلال شخصیتی خود شیفتگی به وفور وجود دارند، عادت کرده‌اند وآموخته‌اند که دروغ را راست بگویند. آخوند‌ها و سیاست بازان آخوند صفت دروغ را آنقدر راحت و گاه شیرین بیان می‌کنند یا می‌نویسند که پا منبری‌هایشان حیف‌شان می‌آید باور نکنند.

مسعود نقره کار

شورای ملی تصمیم از گزارش کمیته مستقل حقیقت‌یاب سازمان ملل حمایت می کند

شورای ملی تصمیم از گزارش کمیته مستقل حقیقت‌یاب سازمان ملل حمایت می کند

شورای حقوق بشر سازمان ملل متحد در تاریخ ۲۸ اسفند ۱۴۰۲ (۱۸ مارس ۲۰۲۴)  نشستی ویژه در مورد وضعیت حقوق بشر در جمهوری اسلامی ایران برگزار کرد. این نشست به منظور بررسی نقض گسترده حقوق بشر در ایران و افزایش فشار بین‌المللی بر جمهوری اسلامی برای بهبود وضعیت حقوق بشر در این کشور برگزار می‌شود که قبلا کمیته حقیقت‌یاب سازمان ملل گزارش آنرا به شورای حقوق بشر داده بود.

کمیته حقیقت‌یاب در گزارش خود مستند کرده است که جمهوری اسلامی ایران در جریان سرکوب اعتراضات ۱۴۰۱ با «موارد جدی نقض حقوق بشر» مرتکب «جنایات علیه بشریت» شده است. این گزارش شامل یافته‌های کمیته حقیقت‌یاب در ارتباط با اعتراضات سال گذشته پس از ۲۵ شهریور به ویژه در رابطه با زنان و کودکان، کشته شدن مهسا (ژینا) امینی در بازداشت گشت ارشاد و همچنین موارد دیگر نقض جدی حقوق بشر علیه معترضان، از جمله «توسل به قوای قهریه، دستگیری و بازداشت، شرایط در بازداشت، فضای مجازی و اقدامات قضایی در رابطه با اعتراضات» می‌شود.

در این گزارش به موارد متعدد نقض حقوق بشر در رابطه با «زنان و دختران، از جمله حجاب اجباری، ممنوعیت سفر بدون اجازه شوهر یا پدر، و عدم دسترسی به فرصت های برابر در تحصیل و اشتغال- نقض حقوق اقلیت های مذهبی و قومی، از جمله تبعیض، آزار و اذیت، و عدم آزادی مذهب- سرکوب آزادی بیان و اجتماعات، از جمله دستگیری و زندانی کردن روزنامه نگاران، فعالان مدنی، و معترضان- شکنجه و بدرفتاری با زندانیان، از جمله سلول انفرادی، شلاق، و اعدام، اعدام های خودسرانه، از جمله اعدام افراد زیر سن قانونی و اعدام های سیاسی- عدم دسترسی به عدالت، از جمله عدم استقلال قوه قضائیه و محاکمه های ناعادلانه…» اشاره شده است.

شورای ملی تصمیم با توجه به نشست سازمان حقوق بشر آنرا فرصتی مهم برای جامعه بین‌المللی می داند تا نقض حقوق بشر در ایران را محکوم کند و جمهوری اسلامی را برای بهبود وضعیت حقوق بشر در این کشور تحت فشار قرار دهد. این نشست همچنین می تواند به افزایش آگاهی عمومی در مورد وضعیت حقوق بشر در ایران و حمایت از مردم ایران در مبارزه برای حقوق خود یاری رساند.

شورای ملی تصمیم معتقد است که برای تسهیل دستیابی مردم ایران به حقوق پایه راهکارهای زیر می توانند موثر بوده و از اقدامات تلافی جویانه جمهوری اسلامی بر علیه مخالفین بکاهد:

اعمال تحریم های هدفمند علیه مقامات جمهوری اسلامی که مسئول نقض حقوق بشر هستند

حمایت از سازمان های حقوق بشری ایرانی در همکاری با سازمان‌های بین‌المللی حقوق بشری

افزایش کمک های مالی به سازمان های غیردولتی که در زمینه حقوق بشر در ایران فعالیت می کنند

تشویق شرکت های بین‌المللی به تحریم آن بخش از اقتصاد و فن آوری های ایران که منجر به نقض حقوق بشر و گسترش سلاح‌های کشتار جمعی می گردد.

شورای ملی تصمیم ایران

 ۱۸ اسفند ۱۴۰۲

۱۸ مارس ۲۰۲۴

نوروز نماد همبستگی ملی، تاریخی، فرهنگی و آیینی ما ایرانیان

نوروز نماد همبستگی ملی، تاریخی، فرهنگی و آیینی ما ایرانیان

نوروز یکی از جشن‌های سنتی و دیرپای ماست. هر ساله همه ما ایرانیان و برخی از کشورهای همسایه‌ی ما، نوروز باستانی، بهار و رستاخیز طبیعت را جشن می‌گیریم. خانه و دل را از گرد و غبار کهنه می‌روبیم و با طبیعت جوان‌شده پیمان شادی و دوستی می‌بندیم.

این جشن خجسته بر همه فرخنده باد!

به جشن نوروز و شیوه‌ها و جوانب گوناگون آن، جشن سده، چهارشنبه‌سوری، هفت ‌سین و سیزده‌بدر نظری گذرا بیفکنیم:

جشن سده

در ایران باستان ۱۰ بهمن را به عنوان سده جشن می‌گرفتند. با جشن‌گرفتن سده، ۵۰ شب و ۵۰ روز به پیشواز جشن نوروز می‌رفتند و بر پایدار و ماندنی نبودن زمستان پافشاری می‌کردند و امید فرارسیدن بهار را زنده نگه‌می‌داشتند. بنا بر داستان‌های شاهنامه، این جشن را هوشنگ پس از دست‌یافتن به آتش بنیان نهاد:

یکی روز شاه جهان سوی کوه            گذر کرد با چند کس هم‌گروه
پدید آمد از دور چیزی دراز                سیه رنگ و تیره‌تن و تیزتاز
دوچشم از بر سر دو چشمه خون           ز دود دهانش جهان تیره‌گون
نگه کرد هوشنگ باهوش و سنگ  گرفتش یکی سنگ و شد پیش‌جنگ
به زور کیانی رهانید دست              جهانسوز مار از جهانجو بجست
برآمد به سنگ گران سنگ خرد       همان و همین سنگ بشکست گرد
فروغی پدید آمد از هر دو سنگ       دل سنگ گشت از فروغ آذرنگ
نشد مار کشته ولیکن ز راز              پدید آمد آتش از آن سنگ فراز
هر آنکس که بر سنگ‌آهن زدی                ازو روشنایی پدید آمدی
جهاندار پیش جهان آفرین               نیایش همی کرد و خواند آفرین
که او را فروغی چنین هدیه داد               همین آتش آنگاه قبله نهاد
بگفتا فروغیست این ایزدی                     پرستید باید اگر بخردی
شب آمد برافروخت آتش چو کوه       همان شاه در گرد او با گروه
یکی جشن کرد آن شب و باده خورد     سده نام آن جشن فرخنده کرد
ز هوشنگ ماند این سده یادگار            بسی باد چون او دگر شهریار
کز آباد کردن جهان شاد کرد                جهانی به نیکی ازو یاد کرد

چهارشنبه‌سوری

در شب آخرین چهارشنبه اسفند ماه، با برافروختن آتش، پایان زمستان را جشن می‌گیریم. آتش برمی‌افروزیم و از روی آن می‌پریم و می‌گوئیم: «زردی ما از تو، سرخی تو از ما». زردی نماد و نشان بیماری و ترس است، آنرا از انسان دور می‌خواهیم و در آتش می‌اندازیم، سرخی نماد و نشان تندرستی، شادی، دلاوری و گستاخی را برای انسان آرزو می‌کنیم.

جشن بهاری و مراسم چهارشنبه سوری برگرفته از آئین‌های کهن ایرانیان با اشکال دیگر در میان همه اقوام آریائی رواج دارد و “سور” در زبان و ادبیات فارسی و برخی گویش‌های ایرانی به معنای “جشن”، ”مهمانی“ و “سرخ” است. جشن و سرور با آتش‌افروزی همراه با ترانه و آوازخوانی در تاریخ اقوام هند و ایرانی بسیار قدیمی است. تازیان با یورش بر ایران در سده‌های نخست به شدت و خشونت حیوانی از برگزاری جشن‌های آتش‌افروزی و ترانه‌خوانی جلوگیری کردند. اما به‌تدریج ایرانیان این جشن را دوباره زنده کردند. نخسین یاددآوری که از جشن آتش‌افروزی پس از یورش تازیان در تاریخ آمده است، برگزاری چهارشنبه‌سوری در دوران سامانیان است. در كتاب «تاریخ بخارا» می‌خوانیم:

«….. و چون امیر سدید منصور بن نوح به ملك بنشست اندر ماه شوال سال سیصد و پنجاه به جوی مولیان، فرمود تا آن سرای‌ها را دیگر بار عمارت كردند و هر چه هلاك و ضایع شده بود بهتر از آن به حاصل كردند. آن گاه امیر سدید به سرای بنشست و هنوز سال تمام نشده بود كه چون شب سوری چنانكه عادت قدیم است، آتشی عظیم افروختند. پاره‌ای آتش به جست و سقف سرای در گرفت و دیگر باره جمله سرای بسوخت و امیر سدید هم در شب به جوی مولیان رفت …..»

آنچه از این نوشته ابوبکر نرشخی برداشت می شود این است از آنجایی كه نگارنده به «عادت قدیم است» اشاره میكند مشخص میشود كه این جشن از سالها و بلكه سده‌های پیش در ایران رایج بوده است. از آنجایی كه نگارنده به «هنوز سال تمام نشده بود» اشاره میكند روشن می شود که پیش از سال نو جشن گرفته می‌شد.

نوشته دیگری که نام جشن چارشنبه ‌سوری را می آورد، شاهنامه فردوسی در سرگذشت سردار دلیر ایران، بهرام چوبینه است.

ستاره‌شمر گفت بهرام را             که در «چارشنبه» مزن گام را
اگر زین بپیچی گزند آیدت                   همه کار ناسودمند آیدت
یکی باغ بُد در میان سپاه      از این روی و زان روی بُد رزم‌گاه
بشد «چارشنبه» هم از بامداد        بدان باغ که امروز باشیم شاد
ببردند پر مایه گستردنی        می و رود و رامشگر و خوردنی
. . .
ز جیحون همی آتش افروختند      زمین و هوا را همی سوختند

جشن سور از زمان های بسیار دور در ایران مرسوم بوده است. قبل از یورش تازیان به ایران هر سال ۱۲ ماه، و هر ماه به ۳۰ روز بوده که هر کدام از این ۳۰ روز اسمی مشخص داشته است. در ایران باستان در پایان هر ماه جشن و پایکوبی با نام سور مرسوم بوده است. بعد چیرگی تازیان بر ایران جشن سور در ایران کمرنگ و به آخرین چهارشنبه سال محدود شد. جشن سور از مراسم اصیل ایرانی است و آتش از عناصر چهارگانه است و تنها عنصری است که آلوده نمی شود به همین منظور از گذشته‌های بسیار کهن تا کنون این آداب مرسوم بوده است.

آیین‌های چهارشنبه‌سوری

چهارشنبه‌سوری آیین‌های گوناگونی دارد که برخی از آنها در سراسر ایران اجرا می شود و برخی رنگ و بوی بومی دارد.

آتش‌افروزی:

مشهورترین رسم چهارشنبه سوری، آتش‌افروزی است که در تمام ایران و حتی کشورهای همجوار رایج و گسترده بود. هر کس به فراخور توان خود، خرمنی از آتش تهیه کرده و از روی آن می جهد تا به سرور و شادی دست یابد.

پیش از فروشد آفتاب، هر خانواده بوته های خار و گزنی را که از پیش فراهم کرده اند روی بام یا زمین حیاط خانه و یا در گذرگاه در سه یا پنج یا هفت “گله” کپه می کنند. با فرورفتن آفتاب و نیم تاریک شدن آسمان، زن و مرد و پیر و جوان گرد هم جمع می شوند و بوته‌ها را آتش می‌زنند. همگان هر کدام سه بار از روی بوته‌های افروخته می پرند، تا ضعف و زردی ناشی از بیماری و غم و محنت را از خود بزدایند و سلامت و سرخی و شادی را به هستی خود ببخشند. مردم در حال پریدن از روی آتش آوازها و ترانه‌های گوناگون می خوانند:

زردی من از تو، سرخی تو از من

غم برو شادی بیا، محنت برو روزی بیا

ای شب چهارشنبه، ای آتش سوزنده، بده مراد بنده

تق تق تق فش فشه، فاصلمون کم بشه

غماتو بیار فوتش کن، کینه داری شوتش کن

هوا بهاری میشه، سرما فراری میشه

زردی ازت دور بشه، هرچی بخوای جور بشه

قاشق‌زنی:

کودکان و جوانان دسته‌جمعی قاشقی با کاسه‌ای مسین برمی دارند و شب هنگام در کوچه و گذر راه می افتند به در منازل همسایگان می روند و در برابر هفت خانه می ایستند و بی آنکه حرفی بزنند پی در پی با قاشق روی کاسه ضرب می گیرند. صاحب خانه آجیل، برنج یا بنشن و یا مبلغی پول در کاسه های آنان می گذارد. گاه مردان به ویژه جوانان، چادری بر سر می اندازند و برای خوشمزگی و تمسخر به قاشق زنی در خانه‌های دوست و آشنا و نامزدان خود می روند.

فال‌گوش:

افراد در چهارراه‌ها و سر گذر مردم می ایستند و کلیدی زیر پا قرار می دهند و گوش هایشان را تیز و نیت می کنند و گوش به صحبت رهگذران می سپارند و به نیک و بد گفتن و تلخ و شیرین صحبت کردن رهگذران فال می گیرند. اگر سخنان دلنشین و شاد از رهگذران بشنوند، برآمدن حاجت و آرزوی خود را ممکن، ولی اگر سخنان تلخ و اندوه‌زا بشنوند، رسیدن به مراد و آرزو را در سال نو ناممکن می یابند. آرزوی خوشبختی، یافتن همسر، بهبود یافتن از مریضی، رفتن به مسافرت و جهانگردی و از جمله آرمان‌ها فردی است که فالگوش می ایستد.

فال کوزه:

بیشتر در میان زرتشتیان رایج است که براساس آن می کوشند از آینده خویش خبردار شوند.

شال اندازی:

شال‌اندازی یا کجاوه اندازی رسمی است که در آذربایجان برگزار می شود؛ به این ترتیب که فرد جوانی که تازه ازدواج کرده شالی را از پشت بام خانه به نحوی که دیده نشود به خانه نامزدش می اندازد. صاحب‌خانه هدیه‌ای که غالباً شامل پیراهن است به شال می بندد و جوان آن را بالا می کشد. آجیل هفت مغز هم از جمله هدایای این رسم است.

سفره حضرت خضر:

سفره حضرت خضر در شیراز پهن می شود و محتوای آن فرنی؛ شیر؛ گلاب؛ کلوچه؛ مسقطی؛ قوتک؛ سوهان؛ شیرین پلو؛ شمع؛ سبزی؛ گندم؛ نمک؛ سکه و لولهنگ پر از آب است.

مراسم کوزه شکنی:

مردم پس از آتش افروزی مقداری زغال به نشانه سیاه بختی، کمی نمک به علامت شور چشمی، و یک سکه به نشانه تنگدستی در کوزه ای سفالین می اندازند و هر یک از افراد خانواده یک بار کوزه را دور سر خود می چرخاند و آخرین نفر، کوزه را بر سر بام خانه می برد و آن را به کوچه پرتاب می کند و می گوید: “درد و بلای خانه را ریختم به توی کوچه”  و یا “درد و بلام توکوزه، راه بیفته بره تو کوچه” و باور دارند که با دور افکندن کوزه، تیره بختی، شور بختی و تنگدستی را از خانه و خانواده دور می کنند.

آش چهارشنبه سوری:

خانواده هایی که بیمار در خانه دارند یا اینکه حاجتی دارند برای برآمدن حاجت و بهبود یافتن بیمارشان نذر می کنند و در شب چهارشنبه آخر سال “آش ابودردا” یا “آش بیمار” می پزند و آن را اندکی به بیمار می خورانند و بقیه را هم در میان مستمندان پخش می کنند.

پخش آجیل مشکل‌گشا:

کسانی که مشکلی  و یا آرزویی دارند، در شب چهارشنبه آخر سال، آجیل هفت مغز به نام “آجیل چهارشنبه سوری” می خرند و پاک می کنند و میان خویش و آشنا پخش می کنند و می خورند. به هنگام پاک کردن آجیل، قصه مخصوص آجیل چهارشنبه، معروف به قصه خارکن را نقل می کردند. آجیل چهارشنبه سوری از  عمده‌ترین تنقلات شب چهارشنبه سوری است.

زرتشتیان ما، آجیل مشکل گشا به نام «لرک» پخش می کنند که از مغز هفت نوع میوه خشک شده خوردنی از جمله مغز پسته؛ بادام؛ کشمش؛ گردو؛ برگ هلو؛ انجیر؛ خرما و سنجد فراهم شده است.

سایر رسوم چهارشنبه سوری عبارتند از «نقاره زدن»، «عبور از زیر توپ مروارید»، «نمک دادن» و «شکستن کوزه و ظروف کهنه» و…

چهارشنبه سوری غروبی نشاط انگیز است که شادی و پایکوبی تا شب در کوچه و برزن، شهر و روستا ادامه دارد و با این اعمال نشاط انگیز خستگی و ملال سال کهنه از تن بیرون می رود و طراوت و شادابی برای ورود به سال نو جایگزین می شود.

خانه‌تکانی:

خانه تکانی ، از مدتها قبل از رسیدن نوروز شروع می شود. علاوه بر کار نظافت، کارهای دیگری هم هست که باید قبل از نوروز انجام شوند: تهیه هدیه، نوشتن و ارسال کارت تبریک، شیرینی پزی خرید خوراکی‌ها و در کل “خرید شب عید” و پذیرایی از مهمان‌ها.

در چهارشنبه سوری خانه تکانی ها به پایان رسیده است. هم خانه مسکونی و هم خانه دل پاک می شوند و فرد ایرانی آماده ورود به سال نو می شود. او می خواهد با گفتار، کردار و پندار نیک زندگی نوین را آغاز کند. اسباب و اثاثیه کهنه و فرسوده دور ریخته می شود و لوازم نو جایگزین می شود. همه چیز رنگ نو به خود می گیرد و در و دیوار کاشانه و دل و محیط تمیز و غبارروبی می شود.

نگاهی به اجرای چهارشنبه سوری در بخش‌های مختلف ایران:

استان‌های آذربایجان

تبریزی ها در شب چهارشنبه سوری به روی هم آب یا گلاب می پاشند و معتقدند آب پاشیدن، زندگی را با سعادت همراه می کند. از دیگر رسوم ضروری این شب، فرستادن خُنچه از منزل داماد به منزل عروس است. در این خنچه معمولاً میوه، شیرینی، گلدانهای پرگل، ماهی و خلعت (پارچه) برای خانواده ی عروس و خود عروس گذارده می شود. دختران دم بخت تبریزی هنگام پریدن از روی آتش می خوانند:

“بختم آچیل چهارشنبه” یعنی: چهارشنبه! بختم را بازکن.

خانواده های ارومیّه ای در این شب به خانه ی مسن ترین فرد فامیل می روند و به خوردن آجیل سرگرم می شوند. آجیل حتماً باید از هفت نوع خوراکی تهیه شود. این هفت نوع خوراکی می تواند از بین خوراکیهای زیر باشد:

انجیر، کشمش، مویز، خرما، توت خشک، فندق، بادام، گردو، سنجد، نخودچی، آب نبات، تخمه بدون نمک، باسلق، برنجک (برنج بوداده) برگه هلو، برگه زردآلو و گندم برشته. کسی که مرادی و حاجتی دارد، باید تقسیم آجیل را به عهده بگیرد تا مرادش برآورده شود.

در مغان، مردم پیش از طلوع آفتاب روز چهارشنبه، دسته جمعی به کنار رودخانه می  روند، آتشی بر می افروزند و جوانان در آنجا به سوارکاری می پردازند و هنگام بازگشت، زنان ظرف هایشان را از آب رودخانه پر می کنند و به خانه می آورند و آب آن را به دور و برخانه می پاشند که با این کار، سال جدید، سالی سرشار از روشنی و زلالی و پاکی خواهد بود.

استان بوشهر

بوشهری ها پس از آتش افروزی در خانه هایشان و پریدن از روی آن، با قایق از روی آب می گذرند و معتقدند با این کار نحسی این شب از بین می رود. در ضمن کوزه ی نویی را که تا آن زمان استفاده نکرده اند، به دیوار می زنند تا شکسته شود تا بلا و بدبختی، مثل کوزه شکسته شود.

استان خراسان

در خراسان در این شب به جای آش، چهار نوع پلو می پزند. این پلوها عبارتند از: رشته پلو، عدس پلو، زرشک پلو و ماش پلو که معمولاً به فقرا، نزدیکان و همسایگان می دهند. در آجیل خراسانی ها مطلقاً نمک وجود ندارد، چون نمک را علامت شوربختی می دانند.

استان خوزستان

در اهواز، پس از پریدن از روی آتش، مراسم قاشق زنی انجام می گیرد که خانواده ها، خوراکی یا آجیل شور و شیرین در ظرف قاشقزنان می ریزند.

استان سیستان و بلوچستان

در سیستان مردم گونی، پتو و نمد کهنه را به صورت گلوله در می آورند و آن را در غروب آخرین چهارشنبه سال، آتش می زنند و معتقدند که نحوست این شب با این عمل از بین می رود.

استان فارس

در شیراز برای گشودن بخت دختران در شب چهارشنبه سوری به سعدیه می روند و از آب استخر سعدیه بر سر وروی دختران می  ریزند. زنان نیز با ریختن این آب به روی خود، معتقدند که مهرشان در دل شوهر بیشتر می شود.

استان کردستان

مردم کردستان به‌ویژه روستائیان، دسته جمعی به صحرا و کنار چشمه سارها می روند و پس از مدتی که به شادی و پایکوبی و کشتی گرفتن گذراندند، هنگام مراجعت به خانه، هرکسی مقداری سنگریزه جمع می کند و بدون آنکه به پشت سرخود نگاه کند، سنگریزه را از روی شانه به عقب پرتاب می کند و بدین ترتیب بلا و آفت را از خود دور می سازد.

از دیگر مراسم این شب، شال اندازی است که عده ای از جوانان بالای پشت بام خانه ها و کنار درها و پنجره های همسایگان و ثروتمندان می روند و ضمن خواندن سرود و تصنیف، از دریچه ای، شال را آویزان می کنند. اهل خانه هدیه ای را به شال می بندند که معمولاً سکه، تخم مرغ، شاخه نبات، کله قند، جوراب یا نخودچی و کشمش است.

برخی از رسوم مانند آتش افروزی در کردستان باشکوه تر از نقاط دیگر برگزار می شود که شعله های آتش تا صبح روشن است. پختن و خوردن شیربرنج و شیرین پلو نیز در چهارشنبه سوری در کردستان رایج است.

استان کرمان

در کرمان مقداری ذغال، نمک، سکه ی کم ارزش پول و کمی نان درکوزه خالی می ریزند و شب چهار شنبه سوری آن را از بالای بام به کوچه پرتاب می کنند تا بلا و کمبود از همه چیز مخصوصاً از آنچه در کوزه است دور شود.

استان گیلان

در روستاهای اطراف رشت، غروب شب چهارشنبه سوری، در پنج منطقه پوشال برنج را با فاصله کنار هم می چینند، سپس آنها را آتش می زنند و برای دفع چشم زخم، اسپند در آتش می ریزند و افراد هر خانواده از بزرگ به کوچک، سه مرتبه از روی آن می پرند و این ترانه را به گویش گیلکی می خوانند:

“گل گل چهارشنبه، به حق پنجشنبه، نکبت بی شه، دولت بی یه، زردی بی شه، سرخی بی یه”

یعنی: آتش سرخ چهار شنبه! به حق پنجشنبه نکبت برود، دولت بیاید. زردی برود، سرخی بیاید.

در این شب خورشت”ترشه تره” می پزند و آن را با کته، ماست و دوغ می خورند. صبح فردا (روز چهارشنبه) خاکستر برجای مانده از آتش شبانه را جمع می کنند و پای درختان میوه می ریزند به این نیّت که درختان بارورشوند و میوه ی بیشتری بدهند.

استان لرستان

در این شب در خرم آباد هیزم را به هفت دسته تقسیم می کنند و با فاصله های معینی در یک ردیف می چینند و آتش می زنند و با خواندن :

“زردی مه د تو، سرخی تو د مه”

یعنی: زردی من از تو و سرخی تو از من و از روی آن می پرند.

استان مازندران

در روستاهای مازندران در شب چهار شنبه سوری، علاوه بر کشتی گرفتن و اسپند دودکردن، انواع آشها پخته می شود از جمله “آش هفت ترشی” که از هفت نوع سبزی و هفت نوع ترشی و هفت نوع حبوبات در آن استفاده می شود و نیز “گزنه آش ” که گزنه نو رسته پخته می شود. اعتقاد براین است که خوردن این آش بسیاری از بیماریها و کسالتها را از بین می برد.

استان مرکزی

در استان مرکزی، علاوه بر مراسم آتش بازی، رسوم سایر استانها که مردم از آنجا به تهران کوچیده‌اند، دیده می شود.

جشن نوروز

جشن نوروز بزرگترین و مهمترین جشن ایرانی است. این جشن ریشه‌های ژرف در تاریخ دیرینه مردم ما دارد. ایرانیان از اولین ملت‌هایی بودند که سالنامه داشتند و از حدود ۴۰۰۰ سال پیش تا کنون این جشن را با شکوه تمام برگزار می‌کنند.

در  باره پیدایش نوروز روایت‌های گوناگون وجود دارد. آنچه مسلم است کسی قادر به پیداکردن چگونگی آغاز عید نوروز نیست. بهار به قدمت زمین است و انسان اندیش‌ورز، هر ساله پیروزی بر تاریکی، سرما، زمستان و سکون رااز سوی نور، گرما، بهار و پویایی جشن گرفته است.

جشن نوروز را به نخستین پادشاهان تاریخ اسطوره‌ای ایران نسبت می دهند. شاعران و نویسندگان قرن چهارم و پنجم هجری چون فردوسی، عنصری، بیرونی، طبری و بسیاری دیگر كه منبع تاریخی و اسطوره‌ای آنان بی گمان ادبیات پیش از اسلام بوده ، نوروز را از زمان پادشاهی جمشید می دانند. 

جشن نوروز پیش از جمشید نیز برگزار می شده و ابوریحان نیز با آن كه جشن را به جمشید منسوب می كند یادآور می شود كه: «آن روز كه روز تازه ای بود جمشید عید گرفت؛ اگر چه پیش از آن هم نوروز بزرگ و معظم بود». 

در روایتی تاجگذاری جمشید پیشدادی را سرآغاز نوروز و جشن باستانی ایرانیان می دانند و می گویند شن باستانی را وی بنیاد نهاد و رسوم و آین‌هایی برقرار ساخت. فردوسی درباره جمشید می‌گوید:

همه کردنی‌ها چوآمد پدید              به گیتی جز از خویشتن ندید
چو آن کارهای وی آمد به جای     ز جای مهین برتر آورد پای
به فرّ کیانی یکی تخت ساخت      چه مایه بدو گوهر اندر نساخت
که چون خواستی دیو برداشتی     ز هامون به گردون برافراشتی
چو خورشید تابان میان هوا                نشسته برو شاه فرمان‌روا
جهان انجمن شد بر تخت او                فرو مانده از فرّهٔ بخت او
به جمشید بر گوهر افشاندند         مر آن روز را روز نو خواندند
سر سال نو هرمز فرودین             بر آسوده از رنج تن دل زکین
بزرگان به شادی بیاراستند          می و جام و رامشگران خواستند
چنین روز فرخ از آن روزگار            بمانده از آن خسروان یادگار

روایتی دیگر کشف آتش از سوی ایرانیان را آغاز بهار و نوروز می‌داند. در افسانه‌های باستانی، نوروز و آتش پیوند تنگاتنگی باهم دارند.

روایتی دیگر دست‌یافتن ایرانیان به آهن را سرآغاز بنیانگذاری نوروز می داند. یعنی دستیابی ایرانیان و انقلابی که با این کشف صورت گذفت ، سرآغاز زندگی نوین شد و نوروز نام گرفت.

روایت دیگر، روایت دین زردشت است. در این روایت اهورامزدا به کمک دوازده فرشته‌ی نگهبان امشاسپندان روزی شروع به خلق جهان کرد که بعدها نوروز نام گرفت. اهورامزدا هر روز به کمک یکی از فرشتگان نگهبان از خواب برمی‌خاست و به کمک او بخشی از جهان را می‌ساخت. سرانجام گیتی در دوازده روز ساخته شد. بامداد روز سیزدهمین همه نگران از دام‌گستری اهریمن، چشم‌براه برخاستن اهورامزدا بودند، هیچ فرشته‌ای نبود تا او را از خواب بیدار کند. یزدان تا غروب از خواب برنخاست. مردم روز سیزدهم را که بیم برنخاستن اهورامزدا از خواب می رفت و اگر چنین می شد جهان به پایان می‌رسید، نامیمون خواندند و برای گریز از بلاها و مصیبت‌ها راهی دشت‌ها شدند و سر به نیایش برداشتند. به باور زردشتیان نوروز (دازده روز آغاز سال نو) را باید به پاس اهورامزدا جشن گرفت. روز سیزدهم روزی منحوس است باید بیرون از خانه و شهر و در نیایش گذراند.

روایت دیگر می‌گوید که اهریمن همه برکت‌ها را از زمین زایل کرد و باد را از وزش انداخت. همه درختان خشک شدند. بعد از آن روزی مردم شاهد طلوع آفتاب شدند. از برکت خورشید تمام چوب خشک سبز شدند. مردم این روز را نوروز نامیدند.

ابوریحان بیرونی در باره نوروز می نویسد: در صبح نوروز، فجر سپید (آفتاب) به منتهای نزدیکی خود به زمین می‌رسد و مردم به نظر کردن بر آن تبرک می‌جویند.

روایات فراوان دیگر نیز در باره پیدایش نوروز وجود دارد. با بررسی روایات گوناگون می توان نتیجه گرفت، جشن نوروز سنتی دیرینه دارد. این سنت به پیش از تاریخ مدون و پیدایش دولت‌ها در ایران بر می گردد. در نتیجه نسبن دادن آن به شاهان نمی تواند صحت داشته باشد. ایرانیان از سالها دور آغاز بهار را با شادی و سرور جشن می گرفتند، خانه تکانی می کردند و غبار اندوه و کینه را از سینه ها پاک می نمودند. لباس های روشن می پوشیدند و با دید و بازدید دوستی ها را ژرفتر و محمکتر می کردند. ما نیز چنین خواهیم کرد.

جشن نوروز دست كم یك یا دو هفته ادامه دارد. ابوریحان بیرونی مدت برگزاری جشن نوروز را پس از جمشید یك ماه می نویسد: « چون جم درگذشت پادشاهان همه روزهای این ماه را عید گرفتند. عیدها را شش بخش نمودند: ۵ روز نخست را به پادشاهان اختصاص دادند، ۵ روز دوم را به اشراف، ۵ روز سوم را به خادمان و كاركنان پادشاهی، ۵ روز چهارم را به ندیمان و درباریان ، ۵ روز پنجم را به توده مردم و پنجه ششم را به برزگران.

پنجه (خمسه مسترقه):

پنجه (خمسه مسترقه) بنابر سالنمای كهن ایران هر یك از ۱۲ ماه سال ۳۰ روز است و پنج روز باقیمانده سال را پنجه، پنجك، یا خمسه مسترقه، گویند. این پنج روز را خمسه مسترقه نامند از آن جهت كه در هیچ یك از ماه ها حساب نمی شود. مراسم پنجه تا سال ۱۳۰۴، كه تقویم رسمی شش ماه اول سال را سی و یك روز قرارداد، برگزار می شد.

میر نوروزی:

از جمله آیین های این جشن ۵ روزه، كه در شمار روزهای سال و ماه و كار نبود، برای شوخی و سرگرمی حاكم و امیری انتخاب می كردند كه رفتار و دستورهایش خنده آور بود و در پایان جشن از ترس آزار مردمان فرار می كرد. ابوریحان از مردی بی ریش یاد می كند كه با جامه و آرایشی شگفت انگیز و خنده آور در نخستین روز بهار مردم را سرگرم می كرد و چیزی می گرفت. و هم اوست كه حافظ به عنوان «میرنوروزی» دوران حكومتش را «بیش از ۵ روز» نمی داند.

سخن در پرده می‌گویم چو گل از غنچه بیرون آی
که بیش از پنج روزی نیست حکم میر نوروزی

از برگزاری رسم میر نوروزی، تا لااقل ۸۰ سال پیش آگاهی داریم. بی گمان آنها به حاجی فیروز تغییر شکل دادند: «حاجی فیروزه، عید نوروزه، سالی چند روزه». 

داستان عاشقانه به نام عمـو نوروز و ننه سرما وجود دارد. عمـو نوروز منتظر زنی است. آنها می خواهند با هم ازدواج کنند. این داستان می تواند به آن ازدواج مقدس الهه و شاه مربوط باشد. ننه سرما عاشق عمـو نوروز است و عمـو نوروز نماد با نزدیک شدن خورشید هم هم هویت  و نماد برکت است ننه سرما با زمین هم هویت و نماد آفرینش. دیدار زن و عمـو نوروز اتفاق نمی افتد. زن هیچوقت در زمان عمـو نوروز بیدار نیست، آن قدر خانه را روفته و روبیده و کار کرده که خوابش برده. زن صاحب خانه است و مرد مسافر، و این سفر همیشه ادامه دارد.

نوروزخوانی:

نوروز خوانی یا بهار خوانی یا نوروزی، گونه‌ای از آواز خوانی است که در گذشته در ایران رواج داشته‌است. در حال حاضر رواج این گونه آواز خوانی بیشتر در استان‌های مازندران، گیلان، خراسان و کردستان است. در نوروز خوانی افرادی که به آن‌ها نوروزخوان گفته می‌شود پیش از آغاز فصل بهار به صورت دوره‌گردی به شهرها و روستاهای مختلف می‌روند و اشعاری در توصیف بهار و مدح صاحبخانه و یا ترانه های محلی، طلیعه سال نو را به صاحبخانه یا مغازه مژده داده و تبریک می گویند. این اشعار اکثرأ به زبان‌های طبری و گیلکی و بیشتر فی البداهه و مناسب زندگی و خانواده صاحبخانه است و بصورت ترجیع بند بوده و توسط یک یا چند شخص همزمان خوانده می‌شود. صاحبخانه به نوروزخوان انعام می دهد.

تلاش قشریون از دو سو علیه نوروزخوانی ادامه دارد. از یک سو تلاش مذبوحانه در جهت محو آن دارند. از سوی دیگر سعی می کنند محتوای شاد و بهارانه نوروزخوانی با نوحه‌خوانی و غم عوض کنند و آنرا تبدیل به تریبونی برای افکار ارتجاعی شیعی خود کنند.

ملودی نوروزخوانی را معمولا در دستگاه سه گاه می خوانند و گاهی در حصار چهارگاه هم قابل اجرا می باشد.این ملودی در ریتم ۴/۲ و ۸/۶ خوانده شده،وسعت ملودی تقریبا یک فاصله پنجم است.

نوروز خوانی معمولا” ده تا پانزده روز قبل از فرا رسیدن ایام عید نوروز شروع می شود.

نوروز خوانی توسط یک تیم چند نفره اجرا می شود. یك نفر آنها اشعار را می خواند، یك نفر ساز می زند و با خواننده اشعار را همخوانی می کند و یا جواب میدهد و بالاخره نفر دیگر كه به آن كوله كش (باركش) می گویند، هدایا را حمل میکند و همه باهم به در خانه های اهالی روستا می روند و می خوانند.

حسینعلی ملاح در مجله دنیای سخن (اسفند ۱۳۶۹) درباره‌ی زمان آغاز این سنت می نویسد: «یکی از مراسم جشن نوروز، نوروزخوانی است. اگر بپذیریم که ایرانیان این سنت باستانی را همچنان نگهبانی کرده اند، باید گفته شود، نوروزخوان هایی که در این روزگار در پاره ای از نقاط کشورمان به ویژه در صفحات شمال ایران معمول است یادگاری است از ترانه های متداول در روزگاران پیش از اسلام».

وی در ادامه می نویسد: «رسم چنین است که چند روز پیش از فرا رسیدن نوروز، سه یا چهار تن خواننده و نوازنده درِ خانه ها می روند و اشعاری متضمن فرارسیدن بهار و استقبال از نوروز و دعای خیر برای ساکنان خانه، همراه با نواهایی ساده و بی پیرایه می خوانند. ترانه های نوروزخوانان اغلب به صورت ترجیع بند است. خواننده اصلی متناسب با شان صاحبخانه ابیاتی بدیهه می سراید و چون به ترجیع می رسد، دسته جمعی می خوانند. گاه نیز تمام ترانه بطور گروهی خوانده می شود. شعر یکی از ترانه ها چنین است:

گل در گلستان آمد        بلبل به بستان آمد

ای امت محمد               نوروز سلطان آمد».

نمونه ابیات رایج:

بهار‌ آمد، بهار آمد، خوش آمد

باد بهارون بیمو

نوروز سلطون بیمو

مژده هادین دوستان

گل به گلستون بیمو

عید مردمون بیمو

بلبل در افغون بیمو

بهار آمد،بهار آمد،خوش آمد

نوروزتان نوروز دیگر

شما را سال نو باشد مبارك. 

صد سلام و سی علیک

 مشتی (خاله) سلام علیک

محله به محله مجمی

شمسه پیغوم یارمی

مشت تتی بیه مازرون

بموبموئه نوروزخون

دهید مژده که آمد عید نـــــــوروز

بهار آمد همه جا شد گلستان

خدایا صاحبخانه را خوشحال گردان

جوانان ورا داماد گردان

عروسش صاحب اولاد گردان

به یاسین و الف لام و به فیروز

دهید مژده که آمد عید نـــــــوروز

هوا سرد است و بگرفته صدایم

که چند تا مرغنه باشد دوایم

ایا همشیره ی فرخ لقایم

بکش زحمت بیار عیدی برایم

جوانت خیر ببینه از دعایم

صاحب خانه نیز با دادن پول، شیرینی، گردو، تخم مرغ، برنج و یا نخود، و كشمش به گرمی از آنان پذیرایی می كند.

سفره هفت‌سین

یکی از مقدمات اصلی نوروز ایرانیان “سفره هفت سین” است سفره ای که هنگام تحویل سال نو گسترده می شود، این سفره از سابقه تاریخی برخوردار بوده است. بر آن هفت خوراکی که حرف اول آن سین باشد می گذارند. هر یک از اجزای آن نماد و نشانه ویژه‌ای بر سفره نوروزی است. به آن به سلامتی، سعادت و سرسبزی فال نیک می زنند.

اما عاملی که “نوروز” را از دیگر جشن های ایران باستان جدا کرد و باعث ماندگاری آن تا امروز شد، “فلسفه وجودی نوروز” یعنی زایش و نوشدنی است که همزمان با سال جدید در طبیعت نیز دیده می شود.

یکی از نمودهای زندگی جمعی، برگزاری جشن ها و آیین های گروهی است، گردهم آمدن هایی که برای سرور و شادمانی شکل می گیرند. همه ملت ها این گونه جشن و سرور دارند که نشان از حیاتی بودن و انسانی بودن آن است.

جامعه ایران در گذشته به شادی به عنوان عنصر نیرو دهنده به روان انسان توجه ویژه ای داشت. آنها بر اساس آیین زرتشتی خود چهار جشن بزرگ و ویژه تیرگان، مهرگان، سده و اسپندگان را همراه با شادی و سرور و نیایش برگزار می کردند. در این بین نوروز بنا به اصل تازگی بخشیدن به طبیعت و روح انسان همچنان پایدار ماند.

به هرحال در آیین های باستانی ایران برای هر جشن “خوانی” گسترده می شد که دارای انواع خوراکی ها بود. خوان نوروزی “هفت سین” نام داشت و می بایست از بقیه خوان ها رنگین تر باشد. این سفره معمولاً چند ساعت مانده به زمان تحویل سال نو آماده بود و بر صفحه ای بلندتر از سطح زمین چیده می شد.

به احتمال بسیار زیاد “هفت سین” نخست “هفت شین” بوده و بعدها به این نام تغییر یافته است. شراب، شمع، شیرینی، شهد (عسل)، شمشاد، شربت و شقایق، شایه [میوه] و شاخه نبات، اجزای تشکیل دهنده سفره هفت شین بودند. با یورش و چیرگی اسلام بر ایران، چیدن سفره “هفت شین” ممنوع شد. ایرانیان برای حفظ آیین خود شراب را به سرکه و شمشاد را به سبزه، بقیه شین‌ها را با سین جایگزین کردند و با افزودن قرآن به سفره هفت سین، این سنت دیرپای را از خطر نابودی نجات دادند. بعدها دیوان حافظ و تفال به آن نیز جزء جدایی ناپذیر مراسم جشن نوروز شد. شاعری در یک دوبیتی معاصر ریشه این سنت را از زمان کیانیان که در اصل به صورت هفت شین بوده است، این گونه به نظم می کشد:

روز نوروز در زمان کیان                          می‌نهادند مردم ایران
شهد و شیر و شراب و شکر ناب     شمع و شمشاد و شایه اندر خوان

آنچه امروز بر سفره هفت سین می چینیم، عبارت اند از: سیب، سرکه، سمنو، سماق، سیر، سنجد و سبزی (سبزه). هریک نشانه ویژه‌ای هستند و فلسفه قرار گرفتن آنها بر سفره هفت سین، به قرار زیر است:

سمنو:

نماد زایش و باروری گیاهان است و از جوانه های تازه رسیده گندم تهیه می شود.

سیب:

نماد باروری است و زایش است. در گذشته سیب را در خم های ویژه ای نگهداری می کردند و قبل از نوروز به همدیگر هدیه می دادند. می گویند که سیب با زایش هم نسبت دارد، بدین صورت که اغلب درویشی سیبی را از وسط نصف می کرد و نیمی از آن را به زن و نیم دیگر را به شوهر می داد و به این ترتیب مرد از عقیم بودن و زن از نازایی رها می شد.

سنجد:

نماد عشق و دلباختگی است و از مقدمات اصلی آفرینش و زایندگی.

سبزه:

نماد شادابی و سرسبزی و نشانگر زندگی بشر و پیوند او با طبیعت و محیط زیست است.

سماق و سیر:

نماد چاشنی و محرک شادی در زندگی به شمار می روند.

تخم مرغ:

تخم مرغ نماد زایش و آفرینش است.

آینه:

نماد روشنایی است و حتماً باید در بالای سفره جای بگیرد.

شمع:

شمع مظهر روشنایی و دشمنی با تاریکی است.

آب و ماهی:

نشانه برکت در زندگی هستند.

سکه:

با آرزوی برکت و درآمد بیشتر انتخاب شده است.

شاخه های سرو، دانه های انار، گل بیدمشک، شیر نارنج، نان و پنیر، شمعدان و… را هم می توان جزو اجزای دیگر سفره هفت سین دانست. بر سر سفره زرتشتیان در کنار اسپند و سنجد، ” آویشن” هم دیده می شود. یک کتاب محبوب هم یکی از پایه های اصلی خوان نوروزی است که دیوان حافظ رایج‌ترین آن است.

سیزده‌بدر

مردم سیزدهمین روز بهار را در دامن زیبای طبیعت جشن می گیرند. به سیر و سیاحت و دیدار رستاخیز طبیعت می روند. سبزه های سفره هفت سین را دور می اندازند و تا غروب آفتاب در دامن طبیعت می مانند.

سیزده‌بدر دارای آیین‌های ویژه‌ای است، از آن میان:

گره زدن سبزه

سبزه به رود سپردن

خوردن کاهو و سکنجبین

پختن خوراک‌های گوناگون به ویژه آش رشته

یکی از آیین‌های این روز سبزه گره زدن است که بیش‌تر جوانان در این روز این کار را انجام می‌دهند. گره زدن سبزه به معنای گره زدن زندگی با طبیعت و محیط زیست است که هیمشه سبز و شاداب باقی بمانیم.

قلب جشن نوروز، خانه تکانی کاشانه و دل، زدودن غبار غم و کینه از سینه و دیدار خانواده و دوستان و ژرفش و تحکیم مهر و دوستی است. در این ایام خانواده شهدای جنبش بزرگ ضد جمهوری اسلامی، زندانیان بی‌شمار سیاسی و خانواده‌ها و فرزندان آنها را از یاد نبریم!

دوست عزیز! اگر مراسم رایجی در محل زندگی و در خانواده شما در رابطه با سده، چهارشنبه‌سوری، نوروز و سیزه‌بدر و سایر آیینهای نوروزی رایج است و در این نوشته مطرح نشده، بسیار سپاسگزار خواهم شد، اگر برایم بنویسید.

۲۶ اسفند ۱۴۰۲ – ۱۶ مارس ۲۰۲۴

احد قربانی دهناری

گوتنبرگ، سوئد

ahad.ghorbani@gmail.com

http://ahad-ghorbani.com/

https://t.me/AhadGhorbaniDehnari

http://www.facebook.com/ahad.ghorbani.dehari

Abstract

Nowruz marks the first day of spring or Equinox and the beginning of the year in the Persian calendar. It is celebrated on the day of the astronomical Northward equinox, which usually occurs on March 21 or the previous/following day depending on where it is observed. The moment the sun crosses the celestial equator and equalizes night and day is calculated exactly every year and families gather together to observe the rituals.

Nowruz is celebrated by people from diverse ethnic communities and religious backgrounds for thousands of years. It is a secular holiday that is enjoyed by people of several different faiths. It originated in Persia in one of the capitals of the Achaemenid empire in Persis (Fars) in Iran and is also celebrated by the cultural region that came under Iranian influence or had migrations by Persians including Azerbaijan, the North Caucasus, Kurdish inhabited regions of eastern Turkey and Northern Iraq, Afghanistan, Pakistan, Tajikistan, Turkmenistan, Uzbekistan, Kyrgyzstan, Kazakhstan and other scattered populations in Central and South Asia.

The term Nowruz in writing first appeared in historical Persian records in the 2nd century AD, but it was also an important day during the time of the Achaemenids (c. 550–330 BCE), where kings from different nations under the Persian Empire used to bring gifts to the Emperor, also called King of Kings (Shahanshah), of Persia on Nowruz. The significance of Nowruz in the Achaemenid Empire was such that the great Persian king Cambyses II’s appointment as the king of Babylon was legitimized only after his participation in the New Year festival (Nowruz).

The UN’s General Assembly in 2010 recognized the International Day of Nowruz, describing it as a spring festival of Persian origin which has been celebrated for over 3,000 years. During the meeting of The Inter-governmental Committee for the Safeguarding of the Intangible Heritage of the United Nations, held 2009, Nowrūz was officially registered on the UNESCO List of the Intangible Cultural Heritage of Humanity.

Haft-Seen also spelled as Haft Sīn (Persian: هفت‌سین‎‎, the seven seen’s) is a tabletop (sofreh) arrangement of seven symbolic items traditionally displayed at Nowruz, the Persian new year. The haft-seen table includes seven items all starting with the letter Seen (letter s) (fa) (س) in the Persian alphabet.

The Haft-Seen table items

  • Sabzeh (سبزه) – wheat, barley, mung bean or lentil sprouts growing in a dish – symbolizing rebirth
  • Samanu (سمنو) – sweet pudding made from wheat germ – symbolizing affluence
  • Senjed (سنجد) – dried oleaster Wild Olive fruit – symbolizing love
  • Seer (سیر) – garlic – symbolizing the medicine and health
  • Seeb (سیب) – apple – symbolizing beauty
  • Somāq (سماق) – sumac fruit – symbolizing (the color of) sunrise
  • Serkeh (سرکه) – vinegar – symbolizing old-age and patience

The following items may also appear on the Haft-Seen table as ornaments or for the sake of completeness. Although some of these items are Persian symbols, they are not the main part of the traditional Haft-Seen.

  • The holy book
  • Divan-e Hafez, a Persian poetry book
  • a mirror
  • a goldfish in a bowl represents life and the end of astral year-picas
  • a low brazier full of fire
  • a lamp
  • sprays of cypress or pine
  • pomegranates
  • painted eggs
  • coins as a symbol of wealth
  • candles for each member of the family
  • a bowl of waterwheat or bread

Ahad Ghorbani Dehnari

16 March 2024

نوروز باستانی خجسته باد

نوروز باستانی خجسته باد

بس که بد می‌گذرد زندگی اهل جهان
مردم از عمر چو سالی گذرد عید کنند
صائب تبریزی

امسال در شرایطی به پیشواز نوروز و سال نو می رویم که جنبش «زن، زندگی، آزادی» بنیان رژیم جنایت، تبعیض، سرکوب و سانسور را به لرزه در آورد. این جنبش دستاوردهای اجتماعی، سیاسی و فرهنگی بازگشت ناپذیری دارد. در این روزها در سراسر ایران، مردم با رقص و پایکوبی و هلهله و شادی به استقبال نوروز رفته‌اند.

نوروز نماد همبستگی ملی، تاریخی، فرهنگی و آیینی ما ایرانیان است. جشنی است مردمی و عرفی با ارزشی فراگیر و جهان شمول، در آشتی و هماهنگ با ویژگی‌های گوناگون انسان‌ها. با درخواست مشترک کشورهاي ايران، هند، جمهوري آذربايجان، ازبکستان، قزاقستان، پاکستان و ترکيه، در در ۸ مهر ۱۳۸۸ خورشیدی، نوروز توسط سازمان علمی و فرهنگی سازمان ملل متحد (یونسکو)، به عنوان میراث جهانی، به ثبت جهانی رسید؛ و مجمع عمومی سازمان ملل در نشست ۴ اسفند ۱۳۸۸ برابر با ۲۱ ماه مارس را به‌عنوان روز جهانی عید نوروز، با ریشه‌ی ایرانی به‌رسمیت شناخت و آن را در تقویم خود جای داد.

در آستانه نوروز ۱۴۰۳، شاهدیم که گرانی لجام گسیخته اجناس، کالاهای اساسی، شیرینی و آجیل، که نتیجه‌ی بی‌کفایتی و وطن‌فروشی رهبران رژیم اسلامی است، سفره ایرانیان را از رنگ و بوی عید خالی کرده است.

در نوروز و سال نو، زندانیان سیاسی و خانواده هایشان و خانواده‌های جان‌باختگان راه آزادی و «انقلاب زن، زندگی،آزادی» را فراموش نکنیم. به دیدار آنها برویم و بر پیمان ما برای سرنگونی رژیم اسلامی و رسیدن به جامعه آرمانی این عزیزان پافشاری کنیم.

سفره‌های هفت سین خود با عکس‌های زندانیان سیاسی و جانباختگان راه آزادی، تزئین کنیم. با نامه، کارت پستال، ویدیو و پیام‎های صوتی به زندانیان سیاسی، خانواده‌های زندانیان سیاسی، خانواده های دادخواه و آسیب‌دیدگان جنبش «زن، زندگی، آزادی» پیام دهیم و این پیام‌ها را در رسانه‌های اجتماعی منتشر کنیم. با این روش‌ها و یا هر روش دیگری که می‌شناسیم نشان دهیم که این عزیزان و مبارزات آنها فراموش نکرده و نمی‌کنیم و با آنها برای سرنگونی رژیم جنگ و جنایت هم‌پیمان هستیم.

بهارِ طبیعت، مژده گذار از زمستان می‌دهد، با اتحادی فراگیر از زمستان رژیم اسلامی گذار کنیم و میهن خویش را بهار نمائیم.

نوروزتان خجسته باد!

شورای ملی تصمیم ایران

۲۳ اسفند ۱۴۰۲ – ۱۳ مارس ۲۰۲۴