بازدیدها: 2
مسعود نقره کار
دونالد ترامپ و ایلان ماسک نمایندگان نوعی “فاشیسم” امروزین یا ترامپیسم اند که عقاید و رفتارِ کلیسائیون افراطی، نازیسم و آپارتاید را پشتوانه دارد، پدیده ای که برتری طلبیِ سرزمینی، نژادی، مالی و سیاسی عناصر اصلی آنند، وعلاقه و تمایل به فرادستی، قدرت طلبی، سلطه جوئی از ویژگی های آن است.
بخش بزرگی از اپوزیسیون حکومت اسلامی، به ویژه در خارج از کشور با توهمی در آمیخته با نابینایی و ساده لوحیِ سیاسی، در سیمای ترامپ و ترامپیست ها فرشته نجاتی دیدند که آنان را در همان هفته های نخستِ ریاست جمهوری جایگزین حکومت اسلامی خواهد کرد. این بزرگواران در نهایت شوک شدگی و حیرت زدگی “فرشته نجات” خود را پای بساط مذاکره با دیو دیدند، فرشته ای که قصد دارد خلیج فارس را هم خلیج عربی کند بی آنکه تَک تَره ای برای ایرانیان طرفدارش خُرد کرده باشد. ( ترامپ سال 2017 هم خلیج فارس را خلیج عربی خواند.)
توهم، نابینایی و شیفتگی سیاسی (حیرانی و شیدایی سیاسی) به طرفداران ایرانی دونالد ترامپ امان نداد تا دریابند ترامپ و ملیجک اش ایلان ماسک به منافع خود و کلیسائیون افراطی و بیلیونرها و میلیونرهای امریکایی فکر می کنند و “گونه”ای تاثیرگرفته از خرده فرهنگِ “تاگیسم”، و چهره های “آل کاپون”ی فرهنگ و رفتار “پدرخوانده گی” اند، که نه با روشهای کهنه بلکه از طریق اهرمهای فشار رسانهای، مالی، سیاسی، دینی، و به یاری انواع و اقسام “لابیها” و “کَنگ”ها و “دهان گشادان” به دنبال دستیابی به خواستهای جاه طلبانه و تاگیستی شان هستند. اگر سابقه خشونت زبانی و رفتاری و جنسی ، و باج گیریهای “قانونی” ترامپ نادیده گرفته شده اند، زبانِ چرک وسخیف، ترغیب و تهدید به اعمال خشونت علیه مخالفان و مهاجران، فقدان همدلی و رواداری نسبت به دگراندیشان، نگاه ورفتار ارتجاعی و مخرب نسبت به مسایل آموزشی، جنسیتی، محیط زیستی، بهداشتی و درمانی، صلح و قانونمداری را نمی بایست و نمی باید نادیده گرفت.
ترامپ سالیانی ست که نشان داده یک دروغگوی پاتولوژیک و پوپولیست خود شیفته با ایگوئی حیرت انگیز است. با اتکا به گفتار و کردار، و مقایسه وانطباق آنها با واقعیتها، فاکتها، اسناد، وی نمونه ای درخشان و قابل اتکا برای بررسی و شناخت اختلال دروغگویی پاتولوژیک است. ترامپ که همچون بسیارانی از سیاست بازان و صاحبان قدرت، به قدرت رسیدناش را ضرورت تاریخ و خود را “نابغه سیاسی” میپندارد، دارای اختلال شخصیتی خودشیفتگی بدخیم است، اختلال و بیماریای که دروغگوئی و خطا ناپذیری از علائم آن است. وی کوچکترین انتقاد و مخالفت را تحمل نکرده است و از همین منظرِمتوهمانه وبلند پروازانه به راحتی دروغ میبافد و نشان میدهد که دروغ برای او جذاب و دلنشین است. ترامپ نشان داده است هم یک دروغگوی اجباری و مصلحتی ست و هم دروغگوئی پاتولوژیک. او یک دروغگوی اجباری و مصلحتی ست چرا که بسیاری از واقعیتها و حقایق را میداند اما برای عوامفریبی و مردم فریبی و توجیه کارهای خود، واقعیتها و حقایق را وارونه و قلب شده بیان میکند، و در همین راستا گریز از مسئولیت پذیری و بی اعتبار کردن دیگران و مخالفان را نیزآگاهانه پی میگیرد. ترامپ یک دروغگوی پاتولوژیک نیزهست، به دروغهای خود باوردارد و برای اثبات آنها نیز به تئوری توطئه متوسل میشود. فقط کافیست به وعده هایی که برای دوره دوم ریاست جمهوری اش داد نگاهی انداخته شود تا میزان عوامفریبی ها و دروغگویی هایش روشن تر شود، تبلیغاتی که اعجازِ خود بزرگ انگاری وغلو کردن در توانايی ها و مردم فریبی است.
در بروز وتقویتِ فاجعه ترامپیسم طرفداران وی و کسانی که به او رای دادند، سهم بسزائی دارند، طرفدارانی که درگسترش محیط کشت، رشد و نهادینه کردن شارلاتانیسم، عوامفریبی و دروغگویی در سیاست وجامعه تاثیر بسیار داشته اند. این دست تلقین شدگان و تمکین کنندگان به ” ناجیِ دروغگو” خاک به چشم مردم پاشیده اند ودر خوشبینانه ترین ارزیابی می توان ادعا کرد شیفتگی و حیرانی سیاسی شان شانس انتخاب آگاهانه و شعورمند را از آنان سلب کرده است.
0 Comments