بازدیدها: 2
سروش آزادی
سرآغاز
محسن رفیقدوست، نخستین وزیر سپاه پاسداران، در مصاحبهای با سایت دیدهبان ایران به نقش خود در فرماندهی عملیات ترور مخالفان جمهوری اسلامی در خارج از کشور اعتراف کرد. او فاش کرد که گروه استقلالطلب باسک در اسپانیا، در ازای دریافت پول، برخی از این ترورها را برای جمهوری اسلامی انجام داده است. از جمله قربانیان این ترورها، شاپور بختیار، غلامعلی اویسی، شهریار شفیق، فریدون فرخزاد، فائزه رجبی و کاظم رجوی … بودند.
رفیقدوست همچنین از طرحهایی مانند بمبگذاری در سفارت فرانسه و تهدید به هواپیماربایی سخن گفت و تأکید کرد که منابع مالی این اقدامات از سود فروش اسلحه تأمین میشد. او همچنین به اعدام امیرعباس هویدا اشاره کرد و اظهار داشت که وی پیش از اعدام درخواست کرده بود که از کشته شدنش جلوگیری شود.
بر اساس گزارش بنیاد حقوق بشری عبدالرحمن برومند که در اول دیماه منتشر شد، جمهوری اسلامی در ۴۵ سال گذشته، از شبکههای جنایتکار برای قتل و ربودن مخالفان خود در کشورهای مختلف از جمله آلمان، آمریکا، بریتانیا، فرانسه، عراق و کانادا استفاده کرده است. این گزارش ۸۶۲ مورد اعدام فراقضایی و ۱۲۴ مورد تهدید، تلاش برای آدمربایی یا ترور را مستند کرده است. (برای دسترسی به گزارش بنیاد عبدالرحمن برومند درباره ترور و ربودن مخالفان جمهوری اسلامی در کشورهای مختلف، میتوانید به وبسایت رسمی این بنیاد مراجعه کنید: IRANRIGHTS.ORG)
در مصاحبه اخیر محسن رفیقدوست، نخستین وزیر سپاه پاسداران، وی به نقش جمهوری اسلامی در ترور مخالفان در خارج از کشور اعتراف کرد. او اظهار داشت که برخی از این ترورها با کمک گروههای خارجی انجام شده و بودجه آن از طریق سود حاصل از خرید و فروش اسلحه تأمین میشد. این گزارش، در پرتو این اعترافات، به بررسی موارد مستند از ترورهای جمهوری اسلامی در خارج از کشور میپردازد. (منبع: گفتوگو سایت دیدهبان ایران، تاریخ: ۱۸ اسفند)

بررسی ترور مخالفین جمهوری اسلامی دارای چند بخش می باشد که به مواردی از آن اشاره می کنیم:
بخش اول- دستهبندی ترورها که ابعاد زیر را پوشش می دهد؛
ترورهای مقامات رژیم پهلوی شامل «سپهبد غلامعلی اویسی (۷ فوریه ۱۹۸۴، پاریس، فرانسه)، شهریار شفیق (۷ دسامبر ۱۹۷۹، پاریس، فرانسه)، شاپور بختیار (۶ اوت ۱۹۹۱، سورن، فرانسه)
ترورهای رهبران احزاب و گروههای سیاسی از جمله؛ «عبدالرحمان قاسملو (۱۳ ژوئیه ۱۹۸۹، وین، اتریش)، صادق شرفکندی (۱۷ سپتامبر ۱۹۹۲، برلین، آلمان، رستوران میکونوس)، کاظم رجوی (۲۴ آوریل ۱۹۹۰، ژنو، سوئیس)
ترورهای فعالان رسانهای، فرهنگی و حقوق بشری همچون؛ «فریدون فرخزاد (۷ اوت ۱۹۹۲، بن، آلمان)، تلاش نافرجام برای ترور مسیح علینژاد (ژوئیه ۲۰۲۲، نیویورک، آمریکا)، تهدید و طرح ترور خبرنگارانی از ایران اینترنشنال و بیبیسی فارسی (۲۰۲۲-۲۰۲۳، بریتانیا)
بخش دوم- بررسی الگوی عملیاتی جمهوری اسلامی در ترورها که شامل «استفاده از نیروهای نیابتی و گروههای شبهنظامی، بهرهگیری از دیپلماتها و سفارتخانهها در عملیات تروریستی، روشهای پولشویی و تأمین مالی عملیات… تأیید ضمنی این روشها در اظهارات اخیر محسن رفیقدوست که از عاملین ترورهای برون مرزی بوده است»
تأثیر ترورها بر نیروهای اپوزیسیون بسیار سنگین بود و منجر به تضعیف آنها یا ایجاد هراس در میان فعالان اجتماعی شد، که در نهایت به بقای جمهوری اسلامی از طریق تکیه بر ترور و سرکوب مخالفان کمک کرد. با این حال، این وضعیت اکنون تغییر کرده است و تحولات جمهوری اسلامی از زمان آغاز آن تا به امروز را میتوان به طور خلاصه به شکل زیر بیان کرد:
ترورها و تأثیر آنها بر تضعیف اپوزیسیون- همانطور که گفت شد جمهوری اسلامی از ترورهای برونمرزی برای تضعیف نیروهای اپوزیسیون استفاده می کرد و این ترورها بر جوّ سیاسی منطقه و درون کشور تاثیر غیرقابل انکاری داشت. این ترورها نهتنها مخالفان داخل کشور را هدف قرار دادند، بلکه در سطح بینالمللی باعث ایجاد هراس و بازدارندگی در میان سایر نیروهای مخالف جمهوری اسلامی شدند. این اقدامات تروریستی بهطور خاص به تضعیف مبارزات سیاسی و اجتماعی نیروهای مخالف، خصوصاً در خارج از کشور، منجر شد و توانست اپوزیسیون را در فواصل مختلف به عقب راند.
نقش نیروی سرکوب جمهوری اسلامی در تثبیت قدرت- جمهوری اسلامی با استفاده از نیروی سرکوب داخلی (سپاه پاسداران، نیروهای امنیتی و اطلاعاتی) و نیروی نیابتی در کشورهای منطقه، یک دایره محاصرهای از ترس و وحشت را در بین کشورهای هممرز و حتی در سطح جهانی ایجاد کرده است. جمهوری اسلامی در تحولات منطقهای مانند بحرانهای غزه، لبنان، سوریه و حتی حضور در بحران اوکراین اقدام نمود. این حضور به رژیم ایران این امکان را میداد که با ایجاد این وضعیتهای بحرانی و پیچیده، نفوذ و سیطره خود را تثبیت کرده و قدرت سرکوبگرانهاش را در منطقه و در سطح جهانی تحمیل کند.
سرکوب داخلی و پیامدهای آن- حکومت جمهوری اسلامی حتی در واکنش به اعتراضات اجتماعی مردم ایران، به سرکوب شدید دست زد. از جمله این سرکوبها میتوان به کشتار معترضان در دیماه ۹۶، آبان ۹۸ و جنبش «زن، زندگی، آزادی» اشاره کرد. این اعتراضات و سرکوبها در عین حال که نشاندهنده مقاومت مردمی در برابر سیاستهای سرکوبگرانه حکومت است و این اقدامات باعث انزوای جهانی جمهوری اسلامی و کاهش حمایتهای بینالمللی از رژیم شده است، از طرف دیگر مشخص می سازد که چگونه این سرکوبها به رژیم اسلامی کمک کرد تا در شرایط بحرانی بقای خود را حفظ کند.
ضعف فزاینده جمهوری اسلامی در دورههای اخیر- با بررسی وضعیت فعلی جمهوری اسلامی، میتوانید به تنگناهایی که رژیم در آن قرار گرفته دست یابیم. تحریمهای اقتصادی فزاینده، تحریمهای نفتی، هستهای و نظامی، و تهدیدات منطقهای ناشی از مهار نیروهای نیابتی توسط کشورهای اسرائیل، آمریکا، ترکیه و دیگر کشورها، موجب تضعیف رژیم شدهاند. با توجه به چنین شرایطی جمهوری اسلامی دیگر نمیتواند بهطور مؤثر مانند گذشته در عرصه بینالمللی عمل کند و نیروهای داخلی آن در حال فروپاشی، تضعیف و ریزش هستند.
مصاحبه محسن رفیقدوست و تغییرات در قدرت جمهوری اسلامی- مصاحبه محسن رفیقدوست، یکی از چهرههای برجسته در آغاز انقلاب و نخستین وزیر سپاه پاسداران، نقطه عطفی در تاریخ جمهوری اسلامی است که تغییرات قدرت و موقعیت این رژیم از آغاز تا به امروز را بهوضوح نشان میدهد. در ابتدا، جمهوری اسلامی از موقعیت برتر و توان قابلتوجهی برای سرکوب مخالفان برخوردار بود، اما با گذشت زمان، قدرت آن بهویژه در داخل و خارج کشور بهطور چشمگیری کاهش یافته است. این مصاحبه و اختلافات آشکار دستگاههای اطلاعاتی جمهوری اسلامی بر سرپوش گذاشتن به این مصاحبه، نمایانگر این واقعیت است که حتی عاملان سرکوب در درون ساختار حکومتی به ضعف فزاینده رژیم اذعان دارند. این امر نشاندهنده وقوع تغییرات اساسی در الگوهای سرکوب، سیاستهای منطقهای و رویکردهای سیاست خارجی جمهوری اسلامی است.
تأثیرات جهانی و تغییر نگاه غرب به جمهوری اسلامی- خوشبختانه رویکرد غرب نسبت به جمهوری اسلامی در حال تغییرات اساسی است. این تغییرات از آنجا آغاز میشود که کشورهای غربی دیگر نیازی به تحمل جمهوری اسلامی نمیبینند و در پی مهار آن هستند. در این راستا، دولت ترامپ و دیگر کشورهای غربی، بهویژه در زمینه تحریمهای اقتصادی، نظامی و هستهای علیه ایران، سیاست مهار مؤثری را دنبال کردهاند. این تغییرات، که بهطور عمده بر تحمیل فشارهای بینالمللی و ایجاد موانع برای برنامههای هستهای و نظامی رژیم متمرکز است، میتواند بهعنوان یک عامل بازدارنده در برابر سیاستهای خصمانه جمهوری اسلامی عمل کند. پیامدهای این اقدامات نه تنها به تضعیف جمهوری اسلامی در سطح جهانی منجر خواهد شد، بلکه در آینده نزدیک ممکن است تأثیرات مهمی بر بقای رژیم داشته باشد. تغییرات در سیاستهای غرب، از جمله افزایش تحریمها و فشارهای دیپلماتیک، این امکان را فراهم میآورد که جمهوری اسلامی در عرصه بینالمللی منزویتر شده و بهتدریج دچار بحرانهای جدی داخلی و خارجی گردد.
سخن آخر- علیرغم تمامی سرکوبها و ترورها، جمهوری اسلامی در حال ورود به مرحلهای از افول و اضمهلال است. ضعفهای داخلی، تهدیدات منطقهای و بینالمللی، و همچنین تقویت جنبشهای صنفی، مدنی و سیاسی، این رژیم را تحت فشار سنگینی قرار دادهاند. با گسترش کنشهای جمعی و افزایش فعالیتهای اجتماعی، مردم بیش از پیش توان مقابله با سرکوبها را پیدا کردهاند و این امر توانایی رژیم در استفاده از ابزارهای سرکوب برای حفظ قدرت خود را کاهش داده است. به این ترتیب، جمهوری اسلامی وارد دورهای شده که دیگر نمیتواند بهراحتی از روشهای سرکوب و ترور برای بقای خود بهرهبرداری کند و یا برای این کار با هزینههای سنگینی مواجه خواهد شد. در این مرحله، که میتوان آن را «مرحله فروپاشی و افول جمهوری اسلامی» نامید، اکنون نوبت به اپوزیسیون میرسد. به نیروهایی که سازماندهی و اتحادشان اکنون بیش از همیشه ضروری به نظر میرسد. پرسش آخر این است که آیا اپوزیسیون و نیروهای کنشگر در سه سطح صنفی، مدنی و سیاسی میتوانند با خودسازماندهی و همبستگی ملی، پاسخ روشنی برای سرنگونی جمهوری اسلامی ارائه دهند؟
0 Comments