بازدیدها: 2
امروزه در بخش بزرگی از جهان” تاگ”ها و تاگیستها میدان سیاست را قُرق کردهاند. تاگهای تحصیلکرده، میلیونر و بیلیونر با اشکمبههای روحی و جسمانیای فراخ و سیری ناپذیر درچهارراههای جهان ایستادهاند و عربده کشان از ضعفا باج میگیرند و نفس کِش میطلبند.
تاگ درزبان سیاست موجودی ست که تهدید و توهین و تخریب میکند، به خشونت زبانی وروانی و رفتاری و ایجاد رعب و وحشت متوسل میشود. اخلاگران در برنامههای سیاسی – تبلیعاتی، به ویژه به هنگام انتخابات را نیز “تاگ” خواندهاند، افراد و یا گروهایی که به گردهمائیها و دفاتر سیاسی مخالفان حمله میکنند، گردهمائی بهم میزنند و امکانات مخالفان را تخریب میکنند.
تاگیستها “آل کاپون”هایی با فرهنگ و رفتار “پدرخوانده گی”، از طریق اهرمهای فشار رسانهای، سیاسی، دینی و مالی، و به یاری انواع و اقسام “لابیها” به دنبال دستیابی به خواستهای مالی وجاه طلبانه بوده و هستند. سابقه شرارت و خودرائی و نابسامانیهای روانی در کودکی و نوجوانی، بدرفتاری و خشونت زبانی و رفتاری درمحیط خانواده، کار و مناسبات شغلی و زور گیریهای “گردن کلفتانه وگاه “قانونی” به خاطر توانایی مالی و موقعیت اجتماعی از ویژگیهای ” تاگ”های سیاسی ست. زبان و کردار تاگهای سیاسی در مبارزه انتخاباتیشان برای رسیدن به پُست و مقام و پول، زبانی چرک وسخیف با رفتارو ژستهای لَش مابانه و وِبشی، شاخ و شانه کشیدن برای رقیبان و مخالفان، ترغیب و تهدید به اعمال خشونت فیزیکی علیه مخالفان، زن ستیزی، قانون ستیزی و قلدرمنشیهای ” فاشیست مابانه” بوده است.
Thug
در مبارزات و رقابتهای سیاسی و انتخاباتی، کاندیداهای قدرت پاره هائی از شخصیت روانی ورفتاری ” تاگیسم” را نشان میدهند. ” تاگ”ها بعد از رسیدن به قدرت تلاش میکنند” خرده فرهنگ”شان را به فرهنگ مسلط بَدَل کنند. هرزه گوئی، تمسخر و تحقیر یکدیگر، دروغگوئی، اتهام زنی و عوامفریبی بیرق ِمبارزه سیاسی و انتخاباتیشان میشود. در امریکا انتخابات، بویژه در چند دهه گشته، نمایش خود شیفتگی بدخیم و وقاحت، سکس و جنسیت، تجارت در کنار تحقیر زنان، ترویج و تبلیغ خشونت، برتری طلبیهای نژادی و قومی، بیگانه ستیزی و برانگیختنِ شووینیستی غرورملی ازمسائل و بحثهای داغ انتخاباتی بودند. در عالم انتخابات برای سق زدن به نوالهای از قدرت، مدعیان سیاستمداری و سیاست ورزی برای حرفها وادعاها و وعدههای خود نیز سرِسوزنی ارزش قائل نبودهاند. در دوره مبارزه انتخاباتی حتی رقیب خزبی خود را مستند و مستدل دروغگو، عوامفریب، شارلاتان، کلاهبردار، بیمارروانی، نژادپرست، ضد زن، بیمار جنسی خواندهاند، اما بعد از انتخابات برای سهم بردن از قدرت و مکنت، به آستان بوسی و دیوزه گی از همان کسی که وی را دروغگوی عوامفریب، شارلاتان، کلاهبردار، بیمارروانی، نژادپرست، ضد زن میخواندند، شتافتهاند تا نشان دهند در سیاست کردن به سبک آنان چیزی به نام اخلاق و پرنسیپ وجود ندارد و آنچه مهم است رسیدن به مقام و پست وپول و قدرت به هرقیمت است.
“خرده فرهنگ” تاگیسم یا ” لاتمداری سیاسی” که ” لمپنیسم سیاسی” از بارقههای آن است در عرصه سیاست در بخش بزرگی از جهان حرف آخر را میزند، خرده فرهنگی که بربنیان “دستگاهی از ارزشها، سلوکها، شیوههای رفتار و طرز زندگی این گروه اجتماعی که از فرهنگ مسلط جامعه مفروض، متمایز ولی با آن مرتبط است” استوار است.
0 Comments