نقش احزاب و شخصیت های سیاسی، صنفی و مدنی
به باور بسیاری، بزرگترین تهدید علیه جمهوری اسلامی از زمان استقرارش تاکنون، جنبش زن، زندگی، آزادی بوده است. میان جنبش زن، زندگی، آزادی و موجهای اعتراضی پیشین در ایران تمایزهای بسیاری وجود دارد که از بیشتر آنها میتوان به عنوان نقاط قوت جنبش یاد کرد: روی آوردن به تاکتیکهای خشونتپرهیز برای در امان ماندن از سرکوب نیروهای حکومتی را میتوان برجستهترین نقطه قوت جنبش زن، زندگی، آزادی دانست که به وضوح مهمترین عامل در تداوم آن نیز بود. دیگر فاکتور حائز اهمیت در باره این جنبش اشکال رهبری و سازماندهی در آن بود که بر خلاف همیشه نه بدون رهبر بود و نه پیرو الگوی رهبری فردی.
تنوع و تکثر اقشار مشارکتکننده در جنبش را نیز میتوان بهعنوان یکی دیگر از نقاط قوت این جنبش نام برد که در نهایت به یک همبستگی فراگیر و سراسری شکل داد. بکارگیری تاکتیکهای مختلف و خلاقانه به جای حضور در خیابان و رویارویی مستقیم با نیروهای سرکوب، شوخطبعی، شکوفایی هنر اعتراضی، دادخواهی، جلب همبستگی جهانی و تمرکز جنبش بر رویکردها بهجای چهرهها همگی از نقاط قوت جنبش زن، زندگی، آزادی هستند.
در انقلاب زن زندگی آزادی، جنبشهای صنفی، مدنی و سیاسی هر یک نقش مهمی در مبارزات پیش روی داشتند، اما به تنهایی نمیتوانند رهبری کامل دوره گذار را به عهده بگیرند. هر یک از این جنبشها نقاط قوت و ضعف خاص خود را دارند و برای موفقیت در دوره گذار نیاز به همکاری و همگرایی دارند.
در یک تعریف کلان جنبشهای صنفی معمولاً بر مسائل اقتصادی و حقوق کارگران تمرکز دارند، در حالی که جنبشهای مدنی به مسائل حقوق بشر و آزادیهای مدنی میپردازند. جنبشهای سیاسی نیز به تغییرات ساختاری و حکومتی توجه دارند. در یک گفتمان معنادار انقلابی معمولا برای رسیدن به یک تغییر پایدار و موفق، این جنبشها باید با یکدیگر همکاری کنند و از توانمندیهای یکدیگر بهره ببرند، و جایگاه مبارزات خود را در مرحله گذار تعریف کنند. به این معنا اتحاد و همبستگی میان این جنبشها میتواند به ایجاد یک نیروی قویتر و مؤثرتر در مقابل چالشهای موجود در مرحله گذار کمک کند.
همانطور که آمد در جامعه ایران، جنبشهای صنفی، مدنی و سیاسی هر کدام نقش مهمی در مبارزات اجتماعی دارند. با این حال جایگاه رهبری و شیوه مبارزه این جنبشها در مرحله گذار همچنان ناشناخته و یا دچار ابهام است. این مسئله میتواند به دلایل مختلفی باشد:
سرکوب سیستماتیک: حکومت جمهوری اسلامی همواره تلاش کرده است تا هر گونه فعالیت جمعی را به عنوان تهدیدی علیه امنیت ملی تلقی کند و با سرکوب فعالان مدنی و صنفی، آنها را وابسته به بیگانگان جلوه دهد.
عدم هماهنگی و اتحاد: یکی از مشکلات اصلی جنبشهای کارگری و مدنی در ایران، عدم اتحاد و تمرکز در مبارزه بوده است. با این حال، در شرایط فعلی، تمایل به اتحاد و تمرکز در مبارزه علیه سیستم فاسد و مافیایی حکومت افزایش یافته است.
نبود استراتژی روشن: داشتن یک سیاست و استراتژی روشن در قبال نقش تشکلهای جامعه مدنی و جنبشهای اجتماعی اعتراضی از اهمیت کلیدی برخوردار است. این استراتژی باید بتواند نقش هر یک از این جنبشها را در دوره گذار و پسا گذار مشخص کند.
تداخل نقشها: نهادهای مدنی و صنفی به دلیل تلاش برای تامین حقوق و آزادیهای شهروندی، به نوعی با سیاست تماس میگیرند، اما به خاطر این که برای کسب قدرت مبارزه نمیکنند، سازمان سیاسی به حساب نمیآیند.
به نظر می آید که برای بهبود هماهنگی و اتحاد میان جنبشهای صنفی، مدنی و سیاسی در میان مردم ایران، چند راهکار زیر میتواند موثر باشد:
ایجاد شبکههای ارتباطی قوی: برقراری ارتباطات منظم و موثر بین رهبران و اعضای این جنبشها میتواند به تبادل اطلاعات و هماهنگی بهتر کمک کند. استفاده از فناوریهای ارتباطی مدرن میتواند در این زمینه بسیار مفید باشد. تبیین پلتفرمهای جمعی در همگرایی نیروها و بسترهای اینچنینی می تواند بسیار در رفع این چالشها موثر باشد.
تدوین استراتژی مشترک: تدوین یک استراتژی مشترک که اهداف و روشهای مبارزه را مشخص کند، میتواند به همگرایی و هماهنگی بیشتر کمک کند. این استراتژی باید شامل برنامههای کوتاهمدت و بلندمدت باشد.
آموزش و توانمندسازی اعضا: برگزاری کارگاهها و دورههای آموزشی برای اعضای جنبشها میتواند به افزایش دانش و مهارتهای آنها کمک کند و آنها را برای مواجهه با چالشهای مختلف آماده کند.
تشکیل ائتلافها و اتحادها: تشکیل ائتلافها و اتحادهای موقت یا دائمی بین جنبشهای مختلف میتواند به تقویت قدرت و تاثیرگذاری آنها کمک کند. این ائتلافها میتوانند بر اساس اهداف مشترک و نیازهای فوری تشکیل شوند.
افزایش آگاهی عمومی: اطلاعرسانی و افزایش آگاهی عمومی درباره اهداف و فعالیتهای جنبشها میتواند به جذب حمایتهای مردمی و افزایش فشار بر حکومت کمک کند.
استفاده از رسانهها: استفاده از رسانههای مستقل و شبکههای اجتماعی برای انتشار پیامها و فعالیتهای جنبشها میتواند به افزایش دیدهشدن و تاثیرگذاری آنها کمک کند.
آشنا کردن همگان با چالشهای جامعه نیازمند یک رویکرد جامع و چندجانبه است. چند راهکار موثر برای افزایش آگاهی در حوزه عمومی پشنهاد شده که اینجا بازنشر می دهم:
استفاده از رسانهها در تبلیغ فرایند همکاری و همیاری جنبش های چنده گانه صنفی، فرهنگی و سیاسی: رسانههای جمعی مانند تلویزیون، رادیو، روزنامهها و به ویژه شبکههای اجتماعی میتوانند نقش مهمی در اطلاعرسانی و افزایش آگاهی عمومی ایفا کنند. انتشار مقالات، گزارشها و برنامههای مستند میتواند به مردم کمک کند تا با چالشهای مختلف جامعه برای همیاری جنبش های اجتماعی آشنا شوند.
برگزاری کارگاهها و سمینارها: برگزاری کارگاهها، سمینارها و جلسات آموزشی میتواند به افراد کمک کند تا به صورت عمیقتر و تخصصیتر با مسائل و چالشهای جامعه نسبت به همگرایی جنبش های سه گانه آشنا شوند.
استفاده از امکانات آموزشی در مدارس و دانشگاهها معتبر برای دستیابی به حل چنین چالشهایی: آموزش مسائل اجتماعی و چالشهای جامعه در مدارس و دانشگاهها میتواند به نسل جوان کمک کند تا از سنین پایین با گزاره «تسامح و رواداری و بدیل های لازم در حوزه همکاری های میدانی سه جنبش صنفی، فرهنگی و سیاسی» می تواند در آینده نقش فعالی در حل آنها ایفا کنند.
تشکیل گروههای بحث و گفتگو: تشکیل گروههای بحث و گفتگو در محلهها، انجمنها و سازمانهای مختلف میتواند به تبادل نظر و افزایش آگاهی عمومی کمک کند.
استفاده از هنر و فرهنگ: همانطور که آمد استفاده از هنرهای مختلف مانند تئاتر، سینما، موسیقی و ادبیات میتواند به شیوهای جذاب و تاثیرگذار به افزایش آگاهی عمومی برای تبیین ضرورت همگرایی مابین نیروهای اجتماعی و جنبش های سه گانه کمک کند.
کمپینهای آگاهیبخشی: راهاندازی کمپینهای آگاهیبخشی در سطح محلی، ملی و حتی بینالمللی میتواند به جلب توجه عمومی و افزایش آگاهی درباره مسائل مختلف کمک کند. این کمپینها میتوانند از طریق رسانهها، شبکههای اجتماعی و فعالیتهای میدانی اجرا شوند.
دستاوردها و خودویژگی های جنبش زن زندگی آزادی:
رهبری غیرمتمرکز: جنبش زن، زندگی، آزادی که در ایران شکل گرفت، نمونهای بارز از رهبری غیرمتمرکز است. این جنبش به جای داشتن یک رهبر واحد، از شبکهای از فعالان، گروهها و سازمانهای مختلف تشکیل شده است که هر یک به نوبه خود نقش مهمی در پیشبرد اهداف جنبش ایفا میکنند.
رهبری غیرمتمرکز در ایران شامل ویژگیهای زیر است:
تنوع در رهبری: افراد و گروههای مختلف با پیشینهها و تخصصهای گوناگون در این جنبش نقش دارند، که این امر به تنوع و غنای بیشتر جنبش کمک میکند.
انعطافپذیری: با توجه به ساختار غیرمتمرکز، جنبش میتواند به سرعت به تغییرات و چالشهای جدید واکنش نشان دهد.
تقویت همبستگی: این نوع رهبری باعث میشود که افراد بیشتری احساس کنند که در جنبش نقش دارند و این امر به تقویت همبستگی و انگیزه در میان اعضا کمک میکند.
جنبش زن، زندگی، آزادی دارای دستاوردهای مهم دیگری هم بود که برخی از آنها عبارتند از:
نهادینه شدن آزادی پوشش در بخشی از ساختار فرهنگی جامعه شهری: و به این نسبت این جنبش توانسته است توجهات زیادی را به مسئله آزادی پوشش جلب کند و فشارهای اجتماعی و سیاسی برای تغییر قوانین مربوط به حجاب اجباری را افزایش دهد.
تقویت همبستگی اجتماعی: این جنبش توانسته است گروههای مختلف اجتماعی و سیاسی را به هم نزدیکتر کند و موانع همکاری و اتحاد را که پیش از این غیرقابل عبور به نظر میرسیدند، هموارتر کند.
افزایش آگاهی عمومی: هر تحول پایداری از تاثیرات فرهنگی غنی برخورد است. به این اعتبار این جنبش باعث افزایش آگاهی عمومی نسبت به حقوق زنان و مسائل اجتماعی شده و توانسته است صدای زنان و گروههای حاشیهنشین را به گوش جهانیان برساند.
تسریع جهتگیریهای سیاسی: یکی از دستاوردهای مهم این جنبش، تسریع جهتگیریهای سیاسی در جامعه و گسست از جمهوری اسلامی بوده است، که نمود خود را در تحریم گسترده انتخابات نشان داده است.
0 Comments