🔺در سایه تغییر و تحولات فرهنگی، اجتماعی و سیاسی در طول نزدیک به ۴۵ سال حاکمیت رژیم جمهوری اسلامی، موج وسیعی از فعالین اجتماعی – سیاسی به طور اعم در داخل کشور و بطور اخص در خارج از کشور از دل جنبش ها و خیزش های اجتماعی پای به عرصه عمومی(سیاست) نهادند.
این فعالین اجتماعی -سیاسی بنا به دو دلیل اساسی توان و اقبال مناسبی جهت ایجاد تعامل معنا دار با فعالین سیاسی- حزبی از خود نشان نداده و نمیدهند.
دو دلیل عمده ای که روند فعلی را صورت بندی کرده است عبارتند از 1- وجود استبداد مطلقه و سیستم چند لایه امنیتی رژیم جمهوری اسلامی که در تضاد آشکار و بنیادی با فعالیت های حزبی و ساختاری در ایران هست و هم چنین سرکوبهای لجام گسیخته و کشتار وحشتناک فعالین سیاسی- حزبی در دهه 60 و بعد از دهه 60 تا کنون و نهایتا حساسیتهای ویژه و ایجاد بی اعتمادی توسط رژیم در رابطه با پیوستن فعالین اجتماعی- سیاسی بویژه نیروهای جوان به فعالیتهای حزبی و تشکیلاتی در ایران. این دلیل عمده باعث کاهش توانمندی های لازم فعالین اجتماعی- سیاسی جهت تعامل و همگرایی و نهایتا پیوستن به فعالیتهای حزبی در ایران شد.
2- روش و شیوه فعالیتهای احزاب سیاسی مخالف رژیم جمهوری اسلامی.
شیوه های مبارزاتی احزاب و فعالین سیاسی- حزبی به خاطر خصلت های هویت گرایانه و تنزه طلبانه از یکسو و فقدان تجربه های لازم در فعالیتهای اجتماعی ، عملا نوع خاصی از رابطه واگریانه و غیر همدلانه را مابین فعالین اجتماعی- سیاسی با فعالین سیاسی- حزبی ایجاد کرد.
راس و بدنه فعالین اجتماعی – سیاسی مخالف رژیم جمهوری اسلامی عمدتا اقشار میانسال و جوانی هستند که هیچ تجربه مشترکی با فعالین سیاسی- حزبی شناسنامه دار، جهت ایجاد پلهای تعامل ، ارتباط، همگرایی و همکاری نداشته و هنوز هم ندارند.
خاستگاه حرکتی و نقطه عزیمت فعالیت های اجتماعی و سیاسی این نیروهای میانسال با بدنه جوان آن که عمدتا متولدین بعد از انقلاب بهمن 57 هستند ، بر آورده شدن نیاز ها و مطالبات مشخص زندگی انسانی شان میباشد که توسط رژیم جمهوری اسلامی به یغما رفته است.
این قشر از مبارزین و بدنه اجتماعی شان بر خلاف فعالین سیاسی- حزبی که رویکردشان به سیاست عمدتا آرمان گرایانه ، عدالت خواهانه و رهایی طلبانه بود، عمدتا رویکردی مطالبه محور ، آزادیخواهانه و حقوق بشری دارند.
در واقع زندگی کردن و آزادی خواهی و بدست آوردن حقوق های از دست رفته و نهایتا یک دموکراسی حداقلی، رفاه اجتماعی و امنیت عمومی جوهر حرکت این طیف از مخالفین سیاسی رژیم میباشد. این طیف چون آرمان گرا و تنزه طلب نیست عمدتا مطالبات و حقوق از دست رفته خود را طلب میکند. از آنجایی که تحقق این مطالبات را در چهار چوب حاکمیت رژیم جمهوری اسلامی امکان پذیر نمیبیند، خواهان سرنگونی نظام و گذار از این رژیم هست.
این طیف از مخالفین سیاسی که هم در جنبش های اجتماعی و هم در خیزش های عمومی حضور دارند، بنا به دو دلیل عمده بر شمرده یعنی عدم توانمندی ناشی از سرکوب دهشتناک فعالیت های ساختاری و حزبی توسط استبداد مطلقه و نیز قبول نداشتن روش های مبارزاتی احزاب سیاسی شناسنامه دار و …. ، اقبال معنا داری به فعالیت های حزبی نشان نداده و نمیدهند.
نقد اساسی شان به احزاب سیاسی ایرانی مسئله هویت گرایی ، تنزه طلبی و واگرایی های ایدئولوژیک -سباسی و نهایتا قدرت طلبانه و انحصار طلبانه احزاب سیاسی ایرانی است.
رویکرد فعالین اجتماعی- سیاسی به سیاست رویکردی راهبردی با تکیه بر تاکتیکهای کاربردی و نتیجه بخش و عملی است.
فعالین اجتماعی- سیاسی بر این باورند که نیرو های سیاسی – حزبی و احزاب سیاسی باید دنبال مباحث راهبردی و کاربردی جهت گشودن میادین فعالیتها و هم چنین انجام پراتیک های بن بست شکنانه باشند نه سر گرم مباحث و فعالیتهای هویت گرایانه، تنزه طلبانه ،حق مدارنه و نهایتا انحصار طلبانه.
فعالین اجتماعی- سیاسی و بویژه بدنه اجتماعی آن که عمدتا جوانان هستند و غالبا در خیزشهای انقلابی به میدان مبارزه می آیند، اقبال چندانی به مباحث اصول گرایانه و چهارچوب های عمدتا دست و پا گیر نشان نمیدهند . چهارچوب هایی که عمدتا توسط احزاب سیاسی با سنت های فکری و تجارب سیاسی آنها به نگارش در می آیند و نیروی اجتماعی( یعنی فعالین اجتماعی- سیاسی و بدنه اجتماعی آن) در نگارش آنها نقش چندانی ندارند و یا اساسا نقشی نداشته و تنها باید پذیرا باشند.
فعالین اجتماعی- سیاسی بر خلاف فعالین سیاسی- حزبی( که عمدتا عقیدتی- سیاسی یا ایدئولوژیک- سیاسی هستند) شیفته مباحث، راهبردی، راهگشیانه و بن بست شکنانه میباشند. زیرا سیاست را عمدتا یک امر راهبردی میدانند و نه هویتی.
نقطه عزیمت فعالیت های، فعالین اجتماعی- سیاسی جهت پیوستن به فعالیتهای اجتماعی و سیاسی، مطالبات و نیازهای عینی جامعه و پتانسیل عمدتا پر شور جوانی شان در راستای تغییر و تحولات اجتماعی میباشد. موتور محرک تمامی انقلابات دنیا همین جوانان پر شور و فعال هستند.
اگر نیروهای سیاسی- حزبی که به فعالیت های تحزب گرایانه باور دارند، نتوانند با این نیرو ها تعامل کنند و شکاف نسلی و نتایج طبیعی آنرا نبینند ، عملا به جای تعامل و گفتگو و همکاری های مشترک نا گزیر به تقابل و بعضا تضاد هستند و فکر میکنند، فعالین اجتماعی- سیاسی و بدنه اجتماعی عمدتا جوان و غیر ساختارمند آن، دارند میدان را از نیروهای سیاسی- حزبی با سابقه و شناسنامه دار میربایند.
اگر نیروهای سیاسی- حزبی به این درک برسند، که فعالین اجتماعی – سیاسی با تکیه بر بدنه اجتماعی غیر ساختاری خود ، خواهان دور زدن نیروی های سیاسی- حزبی هستند و فرصت تعامل، گفتگو و همکاری با آنها را از دست بدهند و یا اینکه نتوانند بر اساس موازین حقوقی مشخص و دموکراتیک با انعطاف های لازم، همکاری های برابر- حقوقی با آنها انجام دهند، باید بر توان سیاسی خود شک کرده و خود را به طور بنیادی وقانونمند توانمند سازتد .
این کار امکان پذیر نیست مگر اینکه احزاب و سازمانهای سیاسی در تعامل با جوانان و فعالین اجتماعی- سیاسی خودشان را بروز و کاملا اجتماعی کرده و از نقطه عزیمت فعالیتهای اجتماعی به سیاست نگاه کنند و نه از منظر آرمان های تنزه طلبانه و صرفا ایدئولوژیک و پیش کسوت منشانه.
با این رویکرد عمیق هست که هم نیروی های جوان و فعالین اجتماعی- سیاسی به سیاست و نیروهای سیاسی خوشبین میشوند و به سیاست علاقه پیدا میکنند و هم احزاب و سازمانهای سیاسی از تنزه طلبی و خود بر تر بینی نجات پیدا میکنند و دیگر صحبتی از ژنرال ها و سربازان گوش به فرمان در میان نیست، بلکه صحبت از انسانهایی که با حقوق برابر و سازوکارهای دموکراتیک ، مشترکا در امور همگانی ( سیاست ) مداخله سر نوشت ساز میکنند، در میان هست.
احزاب و سازمانهای سیاسی میتوانند در این رابطه نقشی بسزا و تاریخ ساز داشته باشند و در ایجاد خانواده بزرگ سیاسی سرنگون طلب، آزادیخواه و برابری طلب تلاش کنند. بدون ایجاد این خانواده بزرگ سیاسی به نظر من مبارزات مردم ایران دچار مصادره طلبی و انحصار طلبی فاجعه بار جریانات پوپولیستی ، فاشیست مآب و استبدادی خواهد شد و نیروها و احزاب سیاسی عدالت خواه ، برابری طلب و آزادیخواه هم تنها وتنها نقشی نقادانه و در بهترین حالت افشا گرانه پیدا میکنند و در تغییر و تحولات جامعه ما نمیتوانند نقش موثر و مسولانه ای ایفاء کنند.
آرش آذرخش
فرودین 1403
مارس 2024
0 Comments