شورای ملی تصمیم  همراه و همگام با مردم آگاه ایران، برای تحقق خواسته‌های زیر تلاش و مبارزه می‌کند. 1- گذار کامل از جمهوری اسلامی با تکیه به جنبش‌های اعتراضی مردم، گذار خشونت پرهیز با حفظ حق دفاع مشروع. 2 – حفظ تمامیت ارضی کشور با تاکید بر نظام غیرمتمرکز . 3- جدایی دین از حکومت. 4 – فراخوان عمومی برای تشکیل مجلس مؤسسان. 5 – تلاش برای برپایی نظامی دموکراتیک و انتخابی  تعیین نوع حکومت با آرای مردم. 6 –  اجرای کامل اعلامیه‌ی جهانی حقوق بشر و میثاق‌های وابسته به آن، با تاکید بر رفع هرگونه تبعیض علیه زنان و برابری جنسیتی در تمام عرصه های اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی، خانوادگی و مشارکت زنان در مدیریت جامعه، و نیز تاکید بر حفظ محیط زیست

اذانِ صبح: بانگِ بیداریِ مرگ

2024-01-29

نوشته ای دیگر از مسعود نقره کار

Comments

مسعود نقره کار ـ از مغاک تباهی در سیاهی شب می‌آید تا سپیدۀ خونین داغ در جان مادران بکارد و ستاره‌ها را خاموش کند.
رعشه مرگ بردار، چشم بند بر چشم‌های زندگی و شادی، خفه کنندۀ رویاها و آرزوها، و صدای ریزش قطره‌های ادراری که درلابلای هر واژه‌اش جاری می‌شود.
مؤذن است که گواهی می‌دهد بجز الله دیگر معبود به حقی نیست.
و با همقطارانش برریلِ جنون واژه‌ها و اشک و خون و ادرار و ضجه وجنازه به پیشوازِ بزرگترین معبودشان می‌روند. تمام حجم دل‌هایشان ستایش مرگ و گریز از زندگی و شادی ست و آنچه در انزوای سینه‌هایشان مثله و دفن کرده‌اند مهربانی و عشق و انسان است.

اذان صبح را حکومت اسلامی معنا کرده است: در هم شکستنِ حنجره آوازِ زندگی.
ضجه‌های جان و جهان سوز که آرام آرام با بانگ برخاسته از خاردسته‌های مساجد و گورستان‌ها با صدای پای خورشید همراه می‌شوند. بانگِ سهیم کردنِ همگان در جنایت، بانگ قصاص برتَلی از گردن‌های شکسته و کبود، قلب‌ها و سینه‌های دریده، چشم و دست و پای خونین و صدای قطره‌های خون و اشک.

اذان صبح است: بانگی که گلبانگ زندگی به زیر می‌کشد.
حَیَّ عَلَىٰ خَیْرِ ٱلْعَمَلِ بشتابید به سوی بهترین کار.
بانگ ِ بیداریِ شکنجه گران و قاضیان اعدام، آغاز ذبح شرعی در قتلگاه‌های اسلامی، دریده شدن قلب‌ها با چاقو و قمه در خانه‌ها و گذرگاه‌ها، خفه کردنِ مخالفان سیاسی وعقیدتی و دگراندیشان. آغاز روزی دیگر برای زندگی با ترس و تحقیر و توهین و تهدید.
آغاز روزمرگیِ مردمانی عصبی و زجرکشیده، غوغای فقر و گرسنگی و خشونت، و نابودیِ به ظاهر خاموشانی که افسردگی گرمای زندگی‌شان ربوده است. معتادان به هنگام اذانِ مرگ در حاشیه خیابان‌ها و درون آلونک‌ها و کارتن‌ها خمار و سیم کشان به مواد و مرگ واره گی فکر می‌کنند. بانگِ حراجِ فروش کلیه و الله اکبریِ که قطع دست و پا و صفیر شلاق درشهر منتشر می‌کند. جاری شدنِ عفونت و چرک و لجن از دهان‌های گشاد و گشوده از مردابِ مردارهای منابر و مناره‌ها.

حَیَّ عَلی الفَلٰاحِ، حَیَّ عَلی الفَلٰاحِ: بشتابید به سوی کامیابی، بشتابید به سوی کامیابی
و آغاز روزی دیگر، که کودکان خودکشی کنند و زنان در اعتراض به ستمگری، خود را به آتش بکشند. نوجوانان تن فروش برای جلب مشتری و فروش جان و جهان‌شان بَزک کنان آماده شوند. کارتن خواب‌ها خمیازه کشان کارتن‌ها گوشه‌ای مخفی کنند که ماموران کارتن‌هایشان ضبط نکنند تا شبی دیگر کارتن‌ها را با کابوس و رویاهایشان شریک کنند. کودکان گل فروش خواب آلود چهارراه‌ها را برای عابران گلباران می‌کنند و نگران به خانواده‌هایشان فکر می‌کنند که در میان زباله‌ها به دنبال غذا می‌گردند. بانگ بیداریِ کودکان کار، دستفروش‌ها و آشغال گردها.

اذان را حکومت اسلامی معنا کرده است. بانگ واژگان نیستی به افقِ مرگ در همآوایی با کینه و نفرت، انتقام و خشونت.
رو به سوی قبله‌ای که بذرِعزا و مرگ و نیستی در جهان پراکنده است.
حَیَّ عَلَىٰ خَیْرِ ٱلْعَمَلِ، بشتابید به سوی بهترین کار
و صدای شُرشُر ادار قربانی، جاری در میان واژه‌ها.

مسعود نقره کار

برای انتشار در شبکه های اجتماعی

مقالات بیشتر از این نویسنده را می‌توانید با کلیک روی نام ایشان مشاهده کنید.

تازه ترین

چرا نباید کشتارسال ۶۷ را فراموش کرد؟

چرا نباید کشتارسال ۶۷ را فراموش کرد؟

مسعود نقره کار پیشگفتار این مقاله ۹ مرداد ۱۳۹۲– ۳ ژوييه ۲۰۱۳ منتشر شد. از آن سال تاکنون در پیوند با کشتار سال ۶۷ اتفاقاتی افتاده که تاثید کننده وقاحت و بی پروائی  حیرت انگیز حکومت اسلامی  در جنایت پیشگی است. دو تن از اعضای هیئت مرگ (اعدام) ابراهیم رئیسی (معاون وقت...

اشتغال زنان روستایی؛ کار یا بیگاری؟

اشتغال زنان روستایی؛ کار یا بیگاری؟

نمایش مشخصات تصویر تصویری از زنان و یک مرد کارگر در یک مزرعه پیاز - عکس از ابوذر احمدی‌زاده/خبرگزاری ایرنا ۲۴ تیر ۱۴۰۳ ۱۰ دقیقه آگهی این مطلب را به اشتراک بگذارید باز کنید به شکل پی‌دی‌اف به اشتراک بگذارید از شغل به معنی کاری درآمدزا انتظار می‌رود که در وهله‌ی اول...

مهاجرانِ مهاجرستیز، مسعود نقره کار

مهاجرانِ مهاجرستیز، مسعود نقره کار

تراژدی هایی که کارشان به طنز و کمدی کشیده شده کم نیستند. یکی از کُمیک ترین‌ها ضدیت و دشمنیِ پاره هایی از کنشگران سیاسیِ و فرهنگی ایرانی مهاجر و تبعیدی و رانده شده از وطن با مهاجران است. تبلیغ و فعالیت علیه مهاجران و به سودِ مهاجرستیزان لکه سیاهی در زندگی بسیاری از...

0 Comments

0 Comments