شورای ملی تصمیم  همراه و همگام با مردم آگاه ایران، برای تحقق خواسته‌های زیر تلاش و مبارزه می‌کند. 1- گذار کامل از جمهوری اسلامی با تکیه به جنبش‌های اعتراضی مردم، گذار خشونت پرهیز با حفظ حق دفاع مشروع. 2 – حفظ تمامیت ارضی کشور با تاکید بر نظام غیرمتمرکز . 3- جدایی دین از حکومت. 4 – فراخوان عمومی برای تشکیل مجلس مؤسسان. 5 – تلاش برای برپایی نظامی دموکراتیک و انتخابی  تعیین نوع حکومت با آرای مردم. 6 –  اجرای کامل اعلامیه‌ی جهانی حقوق بشر و میثاق‌های وابسته به آن، با تاکید بر رفع هرگونه تبعیض علیه زنان و برابری جنسیتی در تمام عرصه های اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی، خانوادگی و مشارکت زنان در مدیریت جامعه، و نیز تاکید بر حفظ محیط زیست

روشنفکران و روشنفکری در خارج از کشور*

2023-12-26

نوشته ای دیگر از مسعود نقره کار

Comments

مسعود نقره کار

 روشنفکری در ایران مولودِ روشنفکری درغرب است. بدون اندیشه های فلسفی، سیاسی و فرهنگی ِغرب، بدون مدرنیته روشنفکر و روشنفکری تعریف و معنا نمی شود. روشنفکری درهند، روسیه و برخی کشورهای پیرامونی نیز بر روشنفکری درایران تاثیر گذار بوده اند.

آغازگران جنبش روشنفکری در ایران، ایرانیان اعزامی برای تحصیل در غرب و کسب شناخت و تجربه سیاسی، اجتماعی و فرهنگی، به ویژه در فرانسه و آلمان بودند. هرچند در نگاهی تاریخی برخی صاحب نظران مراوده با اروپائیان در دوران صفویه را آغاز رو به رو شدن با غرب و تمدنِ مدرنِ آن دانسته و آغاز پیدائی و شکل گیری “فکر روشن” را از آن تاریخ می پندارند (ماجرای برادران شرلی و…)(1) اما بی تردید عباس میرزا و شکست ذهنیت او بعد از شکست های نظامی، میرزا فتحعلی آخوند زاده، قائم مقام فراهانی، میرزا محمدتقی‌خان فراهانی(امیرکبیر)، طاهره قره‌العین و ده ها شخصیت زن و مرد دیگر و نیز جنبش هایی شبیه جنبش بابی در شکل گیری جنبش روشنفکری ایران نقش بسزایی داشته اند. این مجموعه افراد و جنبش ها و حرکت های سیاسی و فرهنگی  لایه اجتماعی و جنبشی را شکل دادند که با فکر”روشن” و کردار روشنگرانه سبب تغییر ذهنیتِ بخشی از جامعه و ساختارهای سیاسی، اجتماعی و فرهنگی میهنمان شدند.

غرب، روسیه و سپس تر اتحاد جماهیر شوروی و امریکا  نه فقط در روشنفکرپروری و شکل گیری جنبش روشنفکری ایران نقش داشتند بلکه پناهگاهی برای روشنفکرانی که مورد ستم و غضب روشنفکرستیزی مستبدان و مرتجعان قرار می گرفتند نیز بوده اند. در دوره قاجار و پهلوی اروپا به ویژه آلمان و فرانسه، امریکا، روسیه و بعد تر اتحادجماهیر شوروی تبعیدگاه و پناهگاه بخشی از روشنفکران ایرانی شدند.(2)

درحکومت اسلامی گریز و مهاجرت اجباری روشنفکران اوجی بی سابقه گرفت و اروپا، امریکا، کانادا، استرالیا و بسیاری دیگر از کشورهای جهان و کشورهای پیرامونی ایران تبعیدگاه و پناهگاه روشنفکران ایرانی شدند. حکومت روشنفکرستیز و روشنفکرکُش بیشترین ستمگری در مورد روشنفکران ایرانی اعمال کرده است که از توهین و تهدید و تحدید و تبعید تا ترور شخصیت و زندان و شکنجه و اعدام را دربرگرفته است.

از نخستین ماه های به قدرت نشینیِ روحانیون معمم و مکلا گریزِ ناگزیزِ روشنفکران به خارج از کشور آغازشد، گریز از زندان و شکنجه و اعدام با امید به ادامه روشنگری و ماندگاریِ پژواکِ وجدان جامعه ایران با مسئولیتی اخلاقی.

روشنفکران  با به قدرت رسیدن حکومت اسلامی بیش از پیش با سه پدیدۀ تبعید، مهاجرت اجباری و مهاجرت اختیاری (داوطلبانه) مواجه شدند. پديده های تبعيد و تبعيدی مترادف و تداعی کنندۀ دگرانديشی، مخالفت سياسی وعقيدتی، روشنفکری، و فرهنگ و هنرممنوعه شدند. تبعيد دگرانديشان و مخالفان به خارج از کشور در ابعادی ميليونی از دستاورد های” تاريخی” جمهوری اسلامی ست. تشديد اختناق سياسی و فشار های اجتماعی، فرهنگی و هنری، مذهبی و قومی سبب شدند تا ميليون ها ايرانی، که عليه چنين اختناقی مبارزه و فعاليت می کردند برای گريز از زندان و شکنجه و محروميت های سياسی، فرهنگی وهنری، اجتماعی، مذهبی وقومی ايران را ترک کنند وبرای ادامه ی زندگی و فعاليت هايشان درخارج از مرز های ايران پناهگاهی دست و پا کنند. بسیاری از تبعيديان حکومت اسلامی روشنفکران محکوم به مرگ بوده اند و به همین خاطراز ايران گريخته اند.(3)

در میان موج آغازین تبعیدیان روشنفکران سیاسی ای بودند که با رژیم محمد رضا شاه درانجام پاره ای اصلاحات و مهندسی جامعه همکاری کرده بودند، ده ها نام در این عرصه می توان برشمرد که شاپوربختیار و داریوش همایون دو نمونه اند. بتدریج با تشدید سرکوب روشنفکران، مهاجرت ناگزیر چهره های شناخته شدۀ روشنفکری سیاسی و فرهنگی، علمی و هنری افزایش یافت، روشنفکرانی که چه به شکل فردی و چه در تشکل های سیاسی، فرهنگی و هنری، حقوق بشری و مدنی، دانشگاهی و علمی تلاش و فعالیت می کردند.

 روشنفکران تبعیدی در خارج از کشور به تلاش ها و فعالیت های روشنفکرانه و روشنگرانه ادامه داده اند، آنان چه به صفت فردی و چه با حضور در تشکل های مختلف سیاسی، فرهنگی و هنری، به پرسشگری و نقد، آینده نگری، گفتمان سازی، آزادیخواهی ادامه داده اند. اگر قرار باشد برای نمونه از چهره های روشنفکری ایران در خارج تک نام هائی آورده شود، به اعتبار اندیشگی پویا و رفتار اجتماعی و سیاسی شان، از میان مارکسیست ها به نام باقرمومنی، از ملی گراها، سوسیال دموکرات ها و چپ های دموکرات به نام های شاپوربختیار، هدایت الله متین دفتری، مهدی خانبابا تهرانی، مهرداد مشایخی، پرویز دستمالچی، مرتضی ملک محمدی و…  و از طیف راست به هوشنگ وزیری، داریوش همایون و … می توان اشاره کرد.  

رهبران و کادرهای برخی از جریان های که بیشترین روشنفکران سیاسی را در برگرفته بودند، مثل “جبهه دموکراتیک ملی ایران” و معدود روشنفکران سیاسی راست، ملی گرا و چپ که درتشکل های مختلف فعال بودند، جمع های جدیدی در خارج از کشور سازمان دادند و به فعالیت سیاسی خود و مبارزه علیه حکومت اسلامی با هدفِ جایگزینی یک حکومت دموکرات و سکولار ادامه داده اند. بخش بزرگی از روشنفکران سیاسی و فرهنگیِ، سوسیال دموکرات، چپ و ملی گرا در آغاز ” شورای ملی مقاومت ” را شکل دادند که به دلیل ویژگی های این شورا و دیدگاه ها و برخوردهای سازمان مجاهدین خلق همکاری ها ادامه نیافت. تبعید مجموعه تشکل های سیاسی چپ و میانه و راست سنتی، و دیدگاه های فلسفی و فرهنگی و هنری را دچار استحاله و بحران کرد، شوک  فرهنگی و سیاسی سبب تغییرات بنیانی در افکار و رفتار بسیاری از رهبران و اعضا این جریان ها و درحوزه های مختلف فلسفی، فرهنگی و هنری شد.

زندگی و فعالیت طیف گسترده ای از روشنفکران در خارج از ایران تغییراتی کمی و کیفی در روشنفکری ایران ایجاد کرد. غرب و مدرنیته، روشنفکری، نگاه به تاریخ و زبان و دین که دو روشنفکرفلسفی، داریوش آشوری و آرامش دوستدار، واز نسل جوان تر رامین جهانبگلو و دیگر روشنفکران فلسفی تبعیدی و مهاجر به آن ها پرداخته اند در تدقیق این پدیده ها و نقش این پدیده ها در تصحیح و تداوم و تحکیم روشنفکری ایران، ارزشمند بوده است. برخی از روشنفکران فرهنگی و هنری و علمی نیز چه با حضورشان درتشکل های فرهنگی و هنری و علمی، و چه تلاش و خلق اثر و ارائه دیدگاه های نوین در این حوزه ها سبب شده اند روشنفکری ایران در خارج از کشور به سوی کیفیتی بهتر سوق داده شود که به چهره هایی چون مهشید امیرشاهی، اسماعیل خویی، بهرام بیضایی، فیروز نادری و… می توان اشاره کرد.

روشنفکری ایران در خارج از کشور در عرصه سیاست، فلسفه، فرهنگ و هنر، علم و اقتصاد ظرفیت و توان پویای خود را نشان داده است. برخی از روشنفکران تبعیدی تشکل های سیاسی، فرهنگی و هنری و حقوق بشری برپا کردند که منشاء اثر شده اند. محمود رفیع و “جامعه حقوق بشردر ایران” و نشریه حقوق بشر از بارقه های تلاش های روشنگرانه وی و یکی از نمونه هاست.

 ویژگی های روشنفکری در سطح گسترده تری با عنایت به پدیده های اومانیسم به عنوان جانمایۀ  روشنفکری، آزادی، صلح، پراگماتیسم ( فایده انگاری)، محیط زیست، فمینیسم، مساله ی همجنس گرایی، و یا مفاهیمی همچون پُست مدرنیسم، اندیشه و تفکر هرمنوتیک، ساختارگرائی و پسا ساختارگرایی و … دغدغه و مورد توجه  نسل جوانی از روشنفکران تبعیدی و مهاجر قرارگرفته است، نسلی که بعد از” جنبش اصلاحات” و”جنبش سبز” به خارج از کشورگریخته و یا مهاجرت کرده اند.

پرسشگری، گفتمان سازی، آینده نگری، آزاداندیشی و آزادیخواهی در نسل جوانی که فعالیت های فردی و جمعی داشته اند به عنوان پدیده هایی جا افتاده و نضج گرفته در ذهنیت، اندیشگی و رفتارشان  بازتاب یافته است. این ویژگی ها را در میان دانشجویان جوان ایرانی، کنشگران سیاسی، فرهنگی و هنری و علمی این نسل می توان به روشنی دید. این نسل شاید نه با عنوان روشنفکر، با نام ها و عنوان های دیگر به دنبال گم شده ای به نام حقیقت، آزادی، عدالت و مسئولیت اخلاقی ست.

 توان انتقال درس ها و دستاوردهای روشنفکری ایران از خارج کشور به داخل با توجه به پیشرفت های تکنولوژیک  زمینه های فکری و رفتاری برای برپائی جامعه ای مدنی، سکولار و دموکرات را آماده تر ساخته است. این پیشرفت ها و امکانات گستردۀ ارتباطیِ سبب شده اند تا گسستی میان روشنفکری در داخل و خارج پدید نیاید، و این دو یکدیگر را تصحیح و تقویت کنند.

*****

زیرنویس:

*این یاد داشت خلاصه شدۀ بخشی از کتابِ آماده انتشار”مرغان عروسی و عزا – در بارۀ روشنفکران و روشنفکری در ایران” است.

1- ” آنتونی(1635-۱5۶5) و رابرت (1628-1581) شرلی دو برادر که به فرمان ملکه الیزابت سفری را در۲۴ مه ۱۵۹۸ م آغاز کردند. آنان از طریق اسکندرون، حلب و بغداد وارد قزوین شدند و نزد شاه رفتند. آن‌ها از جانب شاه صفوی عهده‌دار مذاکره با شاهان اروپایی شدند تا اتحادی علیه کشور عثمانی تشکیل دهند. آن‌ها به کشورهای لهستان، آلمان، اسپانیا، ونیز و انگلیس سفر کردند تا نامه‌های شاه عباس صفوی را به دست حکمرانان کشورها برسانند. این دو برادر در مدرنیزه کردن ارتش شاه عباس ایفای نقش کردند. سفرنامهٔ این دو برادر شامل اطلاعاتی در مورد شرایط راه، تجارت، مردم، آداب و رسوم کشورها، خصوصیات شاهان، ویژگی‌های اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی کشورهای مختلف می‌شود. این کتاب در دوران ناصرالدین شاه توسط آوانس خان ترجمه شد و سال‌های بعد به همت علی قلی خان سردار اسعد و احمد مشیر چاپ و در دسترس عموم قرار گرفت. سفرنامهٔ برادران شرلی دارای اطلاعات ارزشمندی از دوران شاه عباس و حکومت صفویان است.

در این سفرنامه تمام مسیرهای حرکتی، راه‌های عبور، عادات، رفتار مردم، ویژگی‌های اجتماعی و رسم و رسومات مردم هر منطقه نوشته شده‌است. ویژگی مهمی که این سفرنامه دارد پرداختن به جزئیات است. خانه‌ها، کوچه‌ها، محله‌ها  به خوبی توصیف می‌شوند و سپس به اعتقادات مردم، عمل‌هایی مثل روزه و اوامر شاه عباس می‌پردازند. آنچه شاه اجازهٔ انجام آن را داده و آنچه منع کرده‌است را به‌طور کامل می‌نویسند، حتی به خصوصیات و ویژگی‌های شخصی شاه عباس هم پرداخته می شود.”

2- در باره روشنفکران تبعیدی و مهاجر در دوران قاجار، پهلوی و جمهوری اسلامی به تفصیل در کتاب ” مرغان عروسی و عزا…” نوشته شده است.

3- روشنفکران تبعیدی به این دلیل که ایران را به اجبارترک کردند نه فقط از سوی عوام و حکومتیان حتی از سوی برخی از روشنفکران سیاسی، فرهنگی و فلسفی  که در ایران مانده بودند مورد تحقیرو تخطئه  و فخرفروشِی منت گذارانه قرار گرفته اند ( البته اکثراین تحقیر کنان چندی بعد خود بار و بندیل گریز از ایران بستند و به خارج از کشور آمدند)

– مسعود نقره کار،”بخشی از تاریخ جنبش روشنفکری ایران” جلد 4 – انتشارات باران، سوئد

– مسعود نقره کار، تبعید و تبعیدی، پدیده هایی هنوز ناشناخته؟

  gooya news :: culture : تبعيد و تبعيدی، پديده هايی هنوز ناشناخته؟! ، مسعود نقره کار

برای انتشار در شبکه های اجتماعی

مقالات بیشتر از این نویسنده را می‌توانید با کلیک روی نام ایشان مشاهده کنید.

تازه ترین

تکثیر و دگردیسیِ “زهرا خانوم”، مسعود نقره‌کار

تکثیر و دگردیسیِ “زهرا خانوم”، مسعود نقره‌کار

حکومت اسلامی برای سرکوب و حذف مخالفان و دگراندیشان سیاسی و عقیدتی از تمامی ظرفیت‌های مالی، نیروهای انسانی، تخدیر و تحمیقِ پیروانش بر بنیانِ عقب ماندگی مذهبی و فرهنگی و اخلاقی آنان، استفاده کرده است. این سرکوب‌ها در اشکال گوناگونِ فیزیکی، ایدئولوژیک و عقیدتی، نَرم و...

آیا جامعه ایران با بحران حجاب تحمیلی وارد تقابل غیرقابل بازگشت با حکومت جمهوری اسلامی شده است؟

آیا جامعه ایران با بحران حجاب تحمیلی وارد تقابل غیرقابل بازگشت با حکومت جمهوری اسلامی شده است؟

نشانه- خانم صدیقه وسمقی اعلام کرده که «حجاب تحمیلی جمهوری اسلامی را حجاب شرعی» نمی‌داند و «حجاب اجباری یک بازی سیاسی بیهوده است که زنان با مقاومت خود به این بازی پایان خواهند داد.» او می گوید که؛ «زنان در کشور ایران نه‌ تنها از قوانین تبعیض‌آمیز، رنج‌آور و محدودیت‌های...

یادی از بهاره هدایت از رهبران میدانی

یادی از بهاره هدایت از رهبران میدانی

ما دهه‌شصتی‌ها، آخرین به آزمون گذارندگانِ امکان تغییر مسالمت‌آمیز از راه اصلاحات بودیم. هیچ ناظر منصفی نمی‌تواند این ملت را به ناشکیبایی و تمایل به خشونت متهم کند، چرا که خرد جمعی ایرانیان طی دهه‌های گذشته بارها تمام منافذ احتمالی را برای تغییر مسالمت‌آمیز وضعیت...

0 Comments

0 Comments