۱۵ اکتبر برابر با ۲۳ مهر روز جهانی زنان روستایی
روز جهانی زنان روستایی برای اولین بار در چهارمین کنفرانس جهانی زنان در پکن چین توسط سازمانهای جوامع مدنی مطرح شد، سپس در سال ۲۰۰۷ سازمان ملل متحد این مناسبت را تصویب کرد و در ادامه اولین روز رسمی جهانی زنان روستایی در تاریخ پانزدهم اکتبر ۲۰۰۸ اجرایی شد.
بار سنگین فعالیتهای کشاورزی ، دامپروری ، صنایع دستی تولید و تربیت نسل مدیریت خانواده قرنهاست بر دوش زنان روستایی است این زنان زحمتکش مثال درختی پربار ،زیر بار میوههایی که خود ، آفرینندهاش هستند میشکنند و در سکوت از همان نقطه شکسته شاخهها، باز جوانه میزنند ، باز میوه میدهند ،دردهایشان را گاه زیر لب با آوازها و لالاییها به خواب کودکانشان گره میزنند و دردا این نگرش را به دخترانشان نسل به نسل میآموزند و این چرخه همچنان ادامه دارد .
در عصر حاضر زمان آن رسیده است که این قشر توانمند اما نامرئی ، در جایگاه حقیقی خود قرار گیرند و حقوق خود را بشناسند.
در کشورهای در حال توسعه و میکروجوامع در دل کشورهای توسعه یافته زنان روستایی نسبت به مردان زمان کاری بیشتری دارند که با احتساب مدیریت خانواده و تربیت فرزند این زنان را به نیروی کار شبانه روزی تبدیل کرده است آنچه میتوان به عنوان آسیب شناسی زنان روستایی مطرح کرد به شرح زیر میباشد :
۱ – تبعیض علیه زنان و باورهای جنسیتی مثل حق داشتن زمین و ملک و خانه گرفتن ، وام ، عقد قرارداد ، دخالت در تصمیمگیریها ، دسترسی به پستهای کلیدی چه در سطح کلان و چه در سطح روستایی . زنان از کودکی آموزش میبینند با مردان برابر نیستند ،تا حدی که آرزوی پسر بودن در دل دارند و برعکس ، پسران که آموزش میبینند دستور دهند، کار بکشند، به حساب نیاورند، یک طرفه تصمیم بگیرند و …
۲ – به خاطر عدم دریافت مزد در برابر کار این زنان، اعضای حاشیهای و غیر فعال و غیر مولد برشمرده میشوند و در واقع درآمدهای کلان ثبت نشده میباشند چرا که ارتباط با بازار کار ندارند.
۳ – زنان روستایی به عنوان کانون اصلی توسعه در کنار اقتصاد پولی همزمان در اقتصاد غیر پولی نیز نقش پررنگ دارند مثل پرورش نسل و تدارک نیروی انسانی ، مدیریت خانواده ، صرفهجوییها در مدیریت اقتصاد خانواده و …
۴ – با وجود فعالیت نه تنها درآمد زنان روستایی درآمد ملی محاسبه نمیشود بلکه پاداش نیز نمیگیرند در دوره حیات همسر در حد نیروی کار و انجام وظیفه و پس از فوت همسر ،حقوق مدنی عادلانهای دریافت نمیکنند . چه از نظر دارایی و چه از نظر حقوق بازنشستگی و حتی تقسیم سهم الارث .
دختران روستایی از کودکی گویا برای کار تا پایان عمر تربیت میشوند چرا که از مادرانی الگوبرداری میکنند که نامرئیترین مشارکت کنندهها در فرایند اقتصادی و حتی در خانواده میباشند.
۶ – غلبه باورهای مذهبی و احکام مذهبی بر امور زنان مثل الزام تمکین زن در هر شرایط، اجازه کار و تحصیل با اذن پدر و برادر، دو برابر بودن سهم الارث مرد نسبت به زن ،حق انتخاب همسر که گاه منجر به قتلهای ناموسی میشود و این موضوع از جامعه ای به جامعه ای دیگر متغیر است.
۷- غلبه باورهای فرهنگی و سنتی، نگاه سطح پایین دیدن زن نسبت به مرد ، مثل منزل خطاب کردن زن روستایی یا مردان زنانشان را به نام پسر خانواده یا شخص دیگری صدا میزنند یا کنیز و کلفت خطاب کردن دختران در معرفی آنها به شخص جدید. این غلبه باورهای فرهنگی و سنتی نیز از جامعهای به جامعه دیگری متفاوت است.
۸ – عدم خودباوری زنان روستایی و عشایری زنان روستایی با وجود نقش محوری و مهم که گاه بیش از مردان در خانواده است در حد خانهدار معرفی میشوند و درآمدهای ناشی از کشاورزی صنایع دستی دامداری که در واقع تولید کننده و درآمدزا بودهاند ، یاد گرفتهاند آن را منتسب به همسر یا پدر بدانند و خود را فقط خانهدار معرفی کنند که البته مردان خانواده هم زنان همراه و دوشادوش خود را خانهدار معرفی میکنند و این در واقع ناشی از عدم خودباوری و تاثیرات فرهنگی بر آنهاست.
اگر زنان روستایی و عشایری نقشی پررنگ در درآمد خانواده دارند ولی باورهای مردسالارانه آنها را فاقد توانایی تقلیل میدهد به عنوان مثال قالی بافته شده توسط زنان روستایی و البته تمام تولیداتشان عمدتاً توسط مرد خانواده به فروش میرسد و مزدی به زن تعلق نمیگیرد .
۹- اصرار بر زایمانهای متعدد در زنان روستایی و عشایر، برای تولید نیروی کار بیشتر که با وجود کار سنگین بنیه زن را تضعیف میکند .که البته در صورت تولد پسر احساس امنیت میکنند و در صورت دختر بودن مایه سرافکندگی و حتی رانده شدن زن روستایی میشود. این موضوع یکی از استرسهای دوران بارداری است و نگاه به این موضوع در جوامع مختلف میتواند متفاوت باشد.
۱۰ – زنان روستایی و عشایری اکثراً سطح سواد بالایی ندارند برای نشان دادن و توسعه نقش خود درست آموزش ندیدهاند.
۱۱ – به خاطر چرخه معیوب اقتصاد در ایران و ضربه به اکوسیستم با ضعف مدیریت که تاثیر آن در بخش کشاورزی دامپروری و صنایع دستی نیز نمود پیدا کرده است مردان روستایی مجبور به مهاجرت به شهرها شدهاند که بار سنگین مسئولیت ناشی از پر کردن نقش مرد خانواده بر دوش زنان روستایی افتاده است.
آنچه چه شاهدش هستیم دولت مردان سرمایهگذاری بر روی زنان روستایی و عشایری را یا لازم ندانستهاند یا بهایی اندک دادهاند و برای توسعه اقتصادی نقش موثر و پررنگ زنان لازم است نمایان شود و از طرفی توسعه سرمایهداری در جهت نابودی اقتصاد سنتی حرکت کرده است که این امر لطمات بر فعالیت اقتصاد زنان روستایی را تشدید کرده است و اکثر کارهای جدید متناسب با مردان است .
با توجه به تمام موضوعات عنوان شده به نظر میآید حتی در صورت آسیب شناسی علمی و کمک به احقاق حقوق زنان روستایی گذر از باورهای سنتی، مذهبی ، فرهنگی ، امری زمان بر باشد و مهمتر از همه به باور رساندن زنان روستایی در شناخت حقوق خود که نسل به نسل در حصار شکننده فرهنگ گذشتگان خود بزرگ شدهاند نیاز به بررسی دقیق و اصولی و بررسی روانشناسی علمی و جامعه شناسی و وضع قوانین بر پایه حقوق و تواناییهای این زنان دارد.
بارلی
0 Comments