به نظر میرسد که جمهوری اسلامی ایران انتقال تسلیحات و تجهیزات سنگین و نیمهسنگین به مناطق مرزی استان کردستان در ایران به عنوان یک اقدام نظامی و امنیتی در برابر گروههای کرد مخالف داشته باشد. برخی منابع میگویند که این اقدام مربوط به توافق امنیتی اخیر بین تهران و بغداد است که در آن جمهوری اسلامی خواستار جلوگیری از فعالیت احزاب کرد مخالف در اقلیم کردستان عراق شده است. برخی دیگر معتقدند که جمهوری اسلامی میخواهد نشان دهد که در حال حاضر در مرزهای شرقی با طالبان درگیر است، غرب ایران را فراموش نکرده است. همچنین بعضیها ممکن است فکر کنند که جمهوری اسلامی قصد دارد با تحرکات نظامی خود، فشار بیشتری بر روی حکومت اقلیم کردستان عراق و گروههای کرد مخالف خود اعمال کند. البته هنوز هیچ توضیح رسمی از سوی جمهوری اسلامی یا عراق درباره دلایل و هدف از این لشکرکشی صورت نگرفته است. اما سوال ما هنوز بی پاسخ می ماند که براستی جمهوری اسلامی از لشگرکشی به مرزهای غربی کشور به دنبال چه استراتژی تازه ای است؟
برخی معتقدند که این رژیم با توجه به بحرانهای اقتصادی، سیاسی و اجتماعی داخل کشور، به دنبال تولید تنشهای نظامی و سیاسی در منطقه است. آنها مثالهای زیر را برای تأیید این نظر مطرح میکنند که:
- حملات موشکی به مناطق کردنشین عراق با بهانه حضور گروههای مخالف جمهوری اسلامی.
- حمایت از گروههای شبهنظامی در عراق و سوریه که باعث تنش با دولت مرکزی عراق و نیروهای پشمرگه اقلیم کردستان شده است.
- تحولات هستهای و غنیسازی اورانیوم فراتر از حدود قطعنامه شورای امنيت.
- درگیری نظامی در خليج فارس و ایجاد مشکل برای كشتی های تجاری.
به نظر میرسد جمهوری اسلامی در شرایطی به سرکوب داخلی روی می آورد که بطور خلاصه در شرایط تأثیرگذار زیر قرار داشته است:
– وجود اعتراضات گسترده و مداوم علیه حکومت در داخل کشور.
– وجود رقبای قدرتمند و دشمنان خارجی که حکومت را تهدید میکنند.
– وجود منافع اقتصادی، سیاسی یا استراتژیک در منطقهای که حکومت قصد دخالت در آن را دارد.
– وجود ایدئولوژی، مذهب یا ناسیونالیسم قوی که حکومت را به تبلیغ و تحریک جنگ میکشاند.
شرایط کنونی برای حکومت جمهوری اسلامی شامل همه موارد بالا می شود. مردم ایران بیش از چهاردهه که از عمر ننگین جمهوری اسلامی می گذرد، همیشه شاهد «اعتراضات فراگیر و گسترده، دشمن فرضی و خارجی، منافع ایدئولوژیک، مزایای اقتصادی و رانتی» بوده است. که این موارد به کرار در جمهوری اسلامی دیده می شود.
جمهوری اسلامی برای برون رفت از بحرانهای فزاینده داخلی، از مکانیزمهای مختلفی استفاده میکند. برخی از این مکانیزمها عبارتند از:
- سرکوب معترضان، فعالان، روزنامهنگاران و هرگونه صدای مخالف با استفاده از نیروهای امنیتی، قضایی و شبهنظامی.
- تحریم و جاسوسی بر روی فعالان و سازمانهای داخلی و خارجی که به حقوق بشر، دموکراسی و آزادیهای شهروندی پایبند هستند.
- تحریک و فرافکنی در سطح منطقه و جهان با تولید تنشهای نظامی و سیاسی با کشورهای همسایه، غرب و اسرائیل.
- تبلیغ و ترویج ایدئولوژی، مذهب و ناسیونالیسم جمهوری اسلامی به عنوان چارچوب تفکر و عمل برای جامعه هدف.
- جلب و استفاده از حمایت گروهها، حزبها و جناحهای سیاسی داخل کشور که به نحوی با حکومت همکار یا همدست هستند.
بنابراین سیاست لشگرکشی به استانهای غربی کشور توسط حکومت، یا تنش نظامی با آذربایجان و افغانستان که طی هفته های اخیر بالا آمده، به اعتبار چنین بحرانها و چالشهای پیش روی حکومت صورت می گیرد که محاسبه آن خارج از زیست رژیم تمامیت خواه جمهوری اسلامی نیست. در این رابطه سناریوی تازه ای که به پنداشت ما افزوده می شود، احتمال مرگ رهبر جمهوری اسلامی است که خامنه ای در سخنرانی روز ۴ یونی تلویحا به آن اشاره داشته است. در هر صورت گسل های موجود درحکمرانی جمهوری اسلامی آنچنان در هم تنیده و ممزوج هستند که احتمال هر تحول ساختاری در حیات حکومت را ممکن می سازد. و به این اعتبار گمانه زنی های تغییر حکومت در ایران همچنان زنده و مورد بررسی تحلیل گران مسائل سیاسی ایران قرار دارد.
0 Comments