شورای ملی تصمیم  همراه و همگام با مردم آگاه ایران، برای تحقق خواسته‌های زیر تلاش و مبارزه می‌کند. 1- گذار کامل از جمهوری اسلامی با تکیه به جنبش‌های اعتراضی مردم، گذار خشونت پرهیز با حفظ حق دفاع مشروع. 2 – حفظ تمامیت ارضی کشور با تاکید بر نظام غیرمتمرکز . 3- جدایی دین از حکومت. 4 – فراخوان عمومی برای تشکیل مجلس مؤسسان. 5 – تلاش برای برپایی نظامی دموکراتیک و انتخابی  تعیین نوع حکومت با آرای مردم. 6 –  اجرای کامل اعلامیه‌ی جهانی حقوق بشر و میثاق‌های وابسته به آن، با تاکید بر رفع هرگونه تبعیض علیه زنان و برابری جنسیتی در تمام عرصه های اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی، خانوادگی و مشارکت زنان در مدیریت جامعه، و نیز تاکید بر حفظ محیط زیست

برای دخترم “مهسا” – آیا چشمی هست که از اشک لبریز نشود؟ مسعود نقره کار

2022-09-18

نوشته ای دیگر از مسعود نقره کار

Comments

نازک آرای تن ساق گلی
که به جانش کِشتم
و به جان دادمش آب
ای دریغا ! به برم می شکند.

………………..(1)

عادی شده است خبر؟ وعادت شده است جنایتِ جهل و تعصب و ذبح اسلامیِ شادی و عشق و آزادی، عادی شده است خونرنگ کردن ماه و به زیر کشیدن خورشید زندگی‌‌ در سرزمینمان؟

مهسا امینی، دختر22 ساله را به خاطر رعایت نکردن حجاب اسلامی کشتند، به همین سادگی !

و به همین سادگی و خونسردی ” نازک آرای تن ساق گُلی ” که گناه اش آزاده گی و زیبائی ماه گونه بود را در هم شکستند و به خاطر ارتکاب به چنین “گناهی” وحوشِ انسان نما پروانه‌های گلگون عشق درون سینۀ پر مهرش گردن زدند.

حکومت نابهنگام، آنجهانی و جنایتکار اسلامی در سایه سکوت و هراس آفرینی به کشتار مهسا ها، به ذبح شرعیِ آزادی و آزاده و زیبایی های زندگی ادامه داده است، ذبح شرعیِ جانمایه های زندگی که مشتاقانه و آرزومندانه، طلوع آزادی را انتظار می کشند.

مردم میهنمان و جهان بارها شاهد فاجعه و سیمای غم آفرین مهساهای سرزمین مان بوده اند، سیمای جان های شیفته ای که ذره ای آزادی طلب کرده بودند. جهان بارها پیکر خونین ساقه‌ی معطر و ترد آزادی در ایران را با چشمانی ناباورانه وحیرت زده، و گاه بی تفاوت و بی خیال تماشا کرده است، ده ها نمونه را، از ندا تا مهسا، که از گردونه‌ی آزادی و مهر و دوستی به مسلخ توحشی بی مانند کشانده شده اند.

چشم‌های جهان خیره‌ی نگاه معصومانه مهسا ست، خیرۀ جهان معصومیت، خیره به رنگین کمانی که لابلای پلک های اش مهربانی و عشق و آزادی نقش می زنند، خیرۀ بارش گلبرگ‌های رنگین وتوفان شکوفه ها، به نرمه بال‌های تُرد پروانه‌ای که هنوز بر سر انگشتان اش است.
و ما، بسانِ چاووشی خوانان قافلۀ رنج و مرگ تا کی می خواهیم شاهد پَرپَر شدن عزیزانمان باشیم، تا کی فریاد جنجره های زخم خورده امید و عشق را بشنویم و فقط ضجه بزنیم و زنجموره کنیم. این فریادها صدا و معنای مرگ نبوده و نیستند، صدای خُرد و له شدن زندگی اند. و ما تا کی می خواهیم سوگوار بمانیم و سوگنامه نویس؟

قاتلان این عزیزان را همگان می شناسند، گله های وحشی با گله داریِ ولی فقیه، خمینی و خامنه ای، نمادهای “حیوانیت” انسان، گرگ انسان، که آمده اند تا شادی و آزادی ذبح کنند و بدَرَند، آمده اند تا مهربانی و انسانیت مثله و خُرد کنند. بی‌قلبانی که پروانه‌های گلگون عشق در درون سینه‌های مهر گردن می زنند، جلادان زیبایی و مهربانی و عشق و شادی و آزادی، و پیامبرانِ شقاوت و نفرت و بی عدالتی.

مهسا را کشتند اما پیام و پرسش او را نتوانستند، در نگاه اش بود، در روشنای مهر و عشق، درلحظه‌های هراس و درد که زندگی درون سینه‌اش پَرپَر می‌زد:

” حرف بس است، به من و ما بگوئید برای زندگی کردن چقدر باید بمیریم؟.”

شاید تا هنگامی که در بگشائیم و آزادی به مهربانی و شفافیت چشم های معصومت طلوع کند.

آن روز فراخواهد رسید دخترم، و تا آن روز “فاجعه ته‌نشین نخواهد شد.” و مویه های ما و قلبِ ماه گونۀ تو:

…هی! برو! ماه، ماه، ماه!
کولی‌ها اگر سر رسند
از دل‌ات
انگشتر و سینه‌ریز می‌سازند.

……… (2)

دخترم، ایرانی به سوگ تو نشسته است، و من مثل هر پدری مرگِ فرزند، مرگ تو را باور نمی‌کنم.

نمی دانم آیا کسی هست که در سوگ تو، در سوگ زهرا ها و سحرها و نداها و رومیناها ” چشم هایش لبریز از اشک نشود؟”

” اگر چنین کسی هم هست من از او بیزارم” (3)

1- نیما

2- لورکا

3- آراگون

برای انتشار در شبکه های اجتماعی

مقالات بیشتر از این نویسنده را می‌توانید با کلیک روی نام ایشان مشاهده کنید.

تازه ترین

تکثیر و دگردیسیِ “زهرا خانوم”، مسعود نقره‌کار

تکثیر و دگردیسیِ “زهرا خانوم”، مسعود نقره‌کار

حکومت اسلامی برای سرکوب و حذف مخالفان و دگراندیشان سیاسی و عقیدتی از تمامی ظرفیت‌های مالی، نیروهای انسانی، تخدیر و تحمیقِ پیروانش بر بنیانِ عقب ماندگی مذهبی و فرهنگی و اخلاقی آنان، استفاده کرده است. این سرکوب‌ها در اشکال گوناگونِ فیزیکی، ایدئولوژیک و عقیدتی، نَرم و...

آیا جامعه ایران با بحران حجاب تحمیلی وارد تقابل غیرقابل بازگشت با حکومت جمهوری اسلامی شده است؟

آیا جامعه ایران با بحران حجاب تحمیلی وارد تقابل غیرقابل بازگشت با حکومت جمهوری اسلامی شده است؟

نشانه- خانم صدیقه وسمقی اعلام کرده که «حجاب تحمیلی جمهوری اسلامی را حجاب شرعی» نمی‌داند و «حجاب اجباری یک بازی سیاسی بیهوده است که زنان با مقاومت خود به این بازی پایان خواهند داد.» او می گوید که؛ «زنان در کشور ایران نه‌ تنها از قوانین تبعیض‌آمیز، رنج‌آور و محدودیت‌های...

یادی از بهاره هدایت از رهبران میدانی

یادی از بهاره هدایت از رهبران میدانی

ما دهه‌شصتی‌ها، آخرین به آزمون گذارندگانِ امکان تغییر مسالمت‌آمیز از راه اصلاحات بودیم. هیچ ناظر منصفی نمی‌تواند این ملت را به ناشکیبایی و تمایل به خشونت متهم کند، چرا که خرد جمعی ایرانیان طی دهه‌های گذشته بارها تمام منافذ احتمالی را برای تغییر مسالمت‌آمیز وضعیت...

0 Comments

0 Comments