اکنون که دیگر کمتر کسی را میتوان یافت که جنبش کنونی ملت ایران را جنبشی انقلابی ننامد بهتر است با دیدی واقعی وقایع اخیر را مورد تجزیه و تحلیل قرار دهیم و همچنین نظری به آینده بیندازیم و خود را برای این وقایع آماده کنیم. این نوشته شَامل دو بخش میباشد در بخش نخست به تحلیل وقایع اخیر میپردازم و در نوشته دوم روند آتی آن خواهم پرداخت.
جنبش انقلابی کنونی که
۴۰ روز از شروع آن میگذرد واقعیت زیر را به ما میگوید:
۱– جنبش انقلابی کنونی ایدئولوژیک نیست و هدف خود را سرنگونی کامل حکومت اسلامی قرار داده است.
منظور من از ایدئولوژیک نبودن جنبش انقلابی کنونی تمامیت خواه نبودن آن است. در طول ۴۰ روز خروش بی امان مردم میهن شما حتی یک شعار مذهبی یا ایدئولوژیک نمیبینید. تمام شعارها آزادیخواهانه و بر اساس مبانی حقوق بشرند. اهداف این جنبش که در شعارهای آن متمرکز هستند عبارتند از نابودی استبداد، سرنگونی حاکمیت اسلام سیاسی در ایران، دستیابی به آزادیهای سیاسی و اجتماعی و دستیابی به برابری حقوق زن و مرد. این اهداف جنبش کنونی مردم ما را به یکی از مترقی ترین جنبشهای انقلابی انسان معاصر تبدیل کرده است. اصرار و پافشاری مردم و جوانان عزیزمان بر این اهداف و شجاعت آنها در ابراز آنها و پیاده کردن این اهداف در خیابانها و کوچه و بازار علیرغم درندگی رژیم سفاک در سرکوب نشانی بارز بر پایداری بر اهداف مزبور تا پیروزی است. پایداری بر این اهداف آزادیخواهانه و برابری طلبانه انسانی نهادینه شدن آن را بعد از سرنگونی تضمین خواهد کرد. تاکید بر این اهداف در کف خیابان بطور روزمره آلترناتیو این جنبش را بعد از سرنگونی بطور بالقوه در بطن خود میپروراند. عمیق و گسترده بودن شعارها و خواستهای آزادیخواهانه و برابری طلبانه به همه ما همچنین این پیام را میدهد که سازمانها و تشکلهای ایدئولوژیک و تمامیت خواه شانس بالایی در فردای سرنگونی جهت تسلط کامل و سوار شدن دوباره بر موج انقلاب نخواهند داشت.
0 Comments