شورای ملی تصمیم  همراه و همگام با مردم آگاه ایران، برای تحقق خواسته‌های زیر تلاش و مبارزه می‌کند. 1- گذار کامل از جمهوری اسلامی با تکیه به جنبش‌های اعتراضی مردم، گذار خشونت پرهیز با حفظ حق دفاع مشروع. 2 – حفظ تمامیت ارضی کشور با تاکید بر نظام غیرمتمرکز . 3- جدایی دین از حکومت. 4 – فراخوان عمومی برای تشکیل مجلس مؤسسان. 5 – تلاش برای برپایی نظامی دموکراتیک و انتخابی  تعیین نوع حکومت با آرای مردم. 6 –  اجرای کامل اعلامیه‌ی جهانی حقوق بشر و میثاق‌های وابسته به آن، با تاکید بر رفع هرگونه تبعیض علیه زنان و برابری جنسیتی در تمام عرصه های اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی، خانوادگی و مشارکت زنان در مدیریت جامعه، و نیز تاکید بر حفظ محیط زیست

بیانیه کمیسیون زنان شورای ملی …

بیانیه کمیسیون زنان شورای ملی …

بازدیدها: 0

 دهم مهرماه کف خیابان های دانشگاه شریف با خون دانشجویان رنگین شد. کشتارده ها هزار دگراندیش و مخالفان سیاسی و عقیدتی در خلال عمر ۴۳ ساله رژیم، قتل مهسا( ژینا) امینی ،قتل عام کردستان ، بلوچستان، آذربایجان و جای جای ایران کافی نبوده و نیست و رژیم اسلامی همچنان خون می ریزد تا صدای آزادی خواهانه مردمان ایران که در صدر آنان زنان قرار دارند را سرکوب کند.
در روز دهم مهر چماقداران لباس شخصی و مامورین امنیتی با برنامه ریزی قبلی دانشگاه شریف را محاصره کرده و به دانشجویان و اساتید دانشگاه با انواع سلاح ها حمله ورشدند . این حمله ساعت های متوالی ادامه داشت و تعداد زیادی از دانشجویان زخمی و دستگیر شدند. شدت جراحات بسیاری از دانشجویان به حدی است که زندگی آنان در خطر است. رژیم به خیال خود خواسته زهر چشم بگیرد و مبارزات زنان و جوانان کف خیابان را به عقب براند. دانشجویی از میان محاصره شدگان دانشگاه شریف در مصاحبه ای با خبر نگار سی ان ان این چنین می گوید:

“میارزه ما خیابان یک طرفه است و راه برگشت ندارد، ما می مانیم تا شعار زن، زندگی و آزادی را با پایین آوردن رژیم محقق سازیم.”

دو روز قبل از حادثه دانشگاه شریف دانشگاه تبریز نیز با شمار زیادی از معترضان از طرف آدمکشان رژیم و نیروهای سرکوب محاصره شد. صدای تک تیرها و فریادها به قدری گوش خراش بود که از طرف مردم که شاهد عملیات و‌جنایات بودند در تمام سوسیال مدیا فراخوان امداد و نجات دانشجویان به زبانهای ترکی ‌‌فارسی پخش شد. از چهره های سرشناس اذربایجان به زبان ترکی نیز استمداد شد که ملت به سوی دانشگاه بشتابند و با ماشین های خود جاده ها را ببندند که جلو‌ی نیروهای سرکوب که چون‌مور و‌ملخ به آنجا سرازیر بودند بسته شود. دستگیر شدگان و‌حتی زخمیان با آمبولانس‌های سفیدبدون پلاک که از صحن دانشگاه خارج‌میشدند به مراکز نامعلومی برده شده اند و خانواده ها از آنها هنوز اطلاعی نگرفته اند.
همزمان اعتراض بحق جوانان را در دیگر دانشگاه های شهر تهران ، ارومیه، مشهد، بابل، گیلان، آمل، شیراز، اهواز و دیگر دانشگاه های سراسر کشور با سرکوب وحشیانه روبرو شدند ‌و می‌شوند .
اکنون جنبش اعتراضی نهال های تازه روییده چون دانش اموزان نیز به جنبش مردمی پیوسته است.
همه این عزیزان فرزندان ما و پاره تن ما زنان ایرانند که تا پای جان در کنار آنها هستیم و تا نابودی این رژیم سفاک از پای نمی نشینیم.

کمیسیون زنان شورای ملی تصمیم، حمله و سرکوب دانشجویان در تمام دانشگاه های کشور از جمله دانشگاه تبریز و شریف را محکوم می کند و با تمام نیروی خود در سوسیال مدیا و‌مجامع بین المللی باز تاب دهنده صدای حقانیت آنها خواهد بود. همچنین گام به گام با دیگر کمیسیون های شورای ملی تصمیم با ارسال نامه ها و بیانیه ها به نهاد های مختلف بین‌المللی در روشنگری خواست بحق جوانان کشور ، که همان رفتن رژیم ضد انسانی اسلامی و برقراری یک سیستم مدرن ، دمکراتیک و آزادی محور در خور مطالبات نسل جوان و اینده ایران است ، با جوانان و دانشجویان همگام و‌همدم خواهد بود.

کمیسیون زنان شورای ملی تصمیم

۱۱مهر 1401
4 اکتبر 2022

قیام «زن، زندگی، آزادی» – منصو…

قیام «زن، زندگی، آزادی» – منصو…

بازدیدها: 0

سخنرانی من در یادبود مهسا امینی و دیگر کشته شدگان قیام «زن، زندگی، آزادی» در کالج ترینیتی دوبلین در ۲۸ سپتامبر ۲۰۲۲، با افزودن نکاتی در ابتدا و پاراگرافی در انتها.

سلام به همه حاضران،

من منصوره بهکیش، فعال جنبش زنان و جنبش دادخواهی در ایران هستم که به دلیل فعالیت‌هایم به حبس سنگین محکوم شده‌ام و از پنج سال پیش در سن ۶۰ سالگی به اجبار در دوبلین پناهنده شده‌ام. پنج خواهر و برادر من؛ یک خواهر و چهار برادرام و همسر خواهرم و برادر همسر برادرم که سوسیالیست و عضو یا هوادار سازمان فدایی خلق ایران بودند، در دهه ۶۰، همراه با چندین هزار فعال سیاسی دیگر توسط رژیم جنایت‌کار ایران با شکنجه‌های بسیار کشته شدند. کشتار زندانیان سیاسی در تابستان ۶۷ در جهان به جنایت علیه بشریت شناخته می‌شود.

ابتدا می‌خواهم صمیمانه ترین درودهای گرم خودم را همراه با عشق و سربلندی به تمامی زنان و مردان مبارز و مقاومی که شجاعانه زیر ظلم وحشیانه رژیم اسلامی ایران ایستاده اند و برای آزادی، عدالت و برابری می‌جنگند و از جان مایه می‌گذارند، بفرستم و برای همه‌ی آن‌ها بهترین‌ها را آرزو می‌کنم و امیدوارم به پیروزی دست یابیم.

من به خانواده مهسا امینی و سایر خانواده‌هایی که عزیزان‌شان توسط جمهوری اسلامی ایران کشته شده‌اند، صمیمانه و از اعماق جان تسلیت می‌گویم و شریک درد و دادخواهی‌شان هستم و هر کجا که بتوانم صدای حق‌طلبی و عدالت‌خواهی آن‌ها را بلند خواهم کرد.

من به این همه جسارت و شجاعت زنان در ایران افتخار می‌کنم و با تمام وجود آن‌ها را می‌ستایم که این‌چنین بی باک و مصمم در خیابان‌ها ایستاده اند. شعار اصلی آن‌ها در سراسر ایران «زن، زندگی، آزادی» است. آن‌ها با عزمی راسخ جلوی نیروهای امنیتی می ایستند و روسری‌های خود را از سر بر می‌دارند یا آن‌ها را در آتش می‌اندازند.

مبارزات و مقاومت‌های شجاعانه و خودجوش آن‌ها درس عبرتی برای بسیاری از فعالان سیاسی مردسالار ایران است که در این سال‌ها مبارزات زنان برای برابری و رفع تبعیض را نادیده گرفتند یا گفتند این مسئله اصلی ما برای پایان دادن به ظلم و بی عدالتی این رژیم نیست. اکنون می‌بینیم که زنان و مردان آگاه و شجاع ما در خیابان‌ها ایستاده اند و کشته، مجروح و دستگیر می‌شوند، اما حاضر نیستند که خیابان‌ها را ترک کنند، زیرا به خوبی می‌دانند که کسب آزادی و ایجاد تغییرات اساسی در جامعه برای پایان دادن به این حکومت ستمگر و مردسالار یا هر نوغ دیکتاتوری و مردسالاری دیگر، باید از طریق مبارزات مردمی و با حضور پر‌رنگ زنان و مردان برابری‌خواه، جنبش‌ها و انقلاب انجام شود، نه با لابی کردن قدرت‌ها یا برنامه‌ریزی از بالا برای تغییر رژیم.

زنان از پیگیرترین مبارزان راه آزادی، برابری و دادخواهی در ایران هستند. احتمالاً نام جمع‌های «مادران و خانواده‌های خاوران»، «مادران پارک لاله ایران»، «مادران آبان» و بسیاری از زنان و مادران مبارز ایران را شنیده‌اید که سال‌ها با این حکومت ستمگر پیکار و مبارزه می‌کنند و خسته نمی‌شوند. علیرغم اینکه بسیاری از آن‌ها بارها مورد بازجویی، دستگیری، شکنجه، آزار و اذیت و تهدید قرار گرفته و می‌گیرند و در حال حاضر برخی از آن‌ها در زندان هستند یا به زندان و شلاق محکوم شده‌اند و من یکی از آنها در تبعید هستم.

جنبش زنان ایران نیز همواره یکی از فعال‌ترین و پیگیرترین مبارزان راه آزادی و برابری در ایران بوده، زیرا همواره مورد تحقیر حکومت و مردسالاری حاکم بر جامعه بوده است. زنان در مقایسه با مردان تلاش بیشتری می‌کنند و همه چیز از جمله حقوق و تحصیل را با تبعیض دریافت می‌کنند. از نظر جنس و جنسیت مورد تحقیر دولت و جامعه قرار دارند: به خاطر ازدواج، طلاق، مسافرت، عدم تسلط بر بدن، حجاب اجباری و ساده ترین حقوق اجتماعی مورد تبعیض و تحقیر قرار می‌گیرند. زنان حتی توسط مردان خانواده خود یا زنانی که تحت حاکمیت پدرسالاری هستند، از حقوق انسانی خود محروم یا مدام تحقیر و شکنجه شده یا با خشونت کشته می‌شوند.

زنان در زندان‌ها نیز همواره تحت شکنجه و تحقیر جنسی و کلامی قرار می‌گیرند و به همین دلیل پیگیرترین مبارزان برای آزادی و برابری و عدالت اجتماعی هستند و این چنین شجاعانه می‌جنگند و از جان خود مایه می‌گدارند و شکی نیست که در هیچ کشوری، آزادی بدون رفع هرگونه تبعیض، به ویژه برای زنان به دست نخواهد آمد.

بیاید با هم متحد شویم!

اگر واقعاً خواهان آزادی، برابری و عدالت اجتماعی در سراسر جهان هستیم، هم اکنون زمان عمل برای ایجاد همبستگی جهانی و اتحاد بین جنبش هاست. بسیاری از زنان و مردان مبارز ایران جان‌شان را در کف دست خود گرفته و کشته شده‌اند و بسیاری در زندان‌ها هستند و بسیاری زیر سرکوب‌های شدید حکومت در خیابان‌ها ایستادگی می‌کنند. با تمام وجود و قلبم امیدوارم که ما هم بتوانیم اما و اگرها و ملاحظات را کنار بگذاریم و از جنبش “زن، زندگی، آزادی” در ایران حمایت کنیم و صدای‌شان را به گوش آزادی خواهان سراسر دنیا برسانیم و از آن‌ها دعوت کنیم که در همبستگی با مبارزات آزادی خواهی مردم ایران با ما متحد شوند.

زن، زندگی، آزادی  

سربلند، پایدار و پیروز باشیم

منصوره بهکیش

هشتم مهر ۱۴۰۱ / سی ام سپتامبر ۲۰۲۲

*******

بیانیه کمیسیون زنان شورای ملی …

بیانیه شورای ملی تصمیم –…

بازدیدها: 0

در پی پیوستن مردم دلاور سیستان و بلوچستان به خیزش سراسری برعلیه حکومت جمهوری اسلامی، نوکران خامنه‌ای با آن که دریافته اند “توپ، تانک، مسلسل، دیگر اثر ندارد” کمر به سرکوب سخت این دلاوران بسته اند. این سرسپردگان در روز جمعه ۸ مهر ماه ۱۴۰۱ در یک تیراندازی مرگبار به تظاهر کنندگان در زاهدان ده‌ها نفر را به قتل رساندند یا زخمی کردند. خبرگزاری «حال وش» که اخبار مربوط به سیستان و بلوچستان را منتشر می‌کند، می‌گوید در تیراندازی‌های نیروهای امنیتی به سوی معترضان بیش از ۳۶ تن کشته و ۵۰ نفر زخمی شدند. تعداد  زیادی از زخمی شدگان نیز برای اینکه از دستگیری و شکنجه سرکوبگران در امان بمانند، در اختفا به کادرهای درمانی مراجعه کرده اند و یا در خانه‌ها تحت درمان قرار گرفته اند.

رژیم تبهکار جمهوری اسلامی در ۴۳ سالی که بر کشور ما حاکم بوده زنان و مردان آزاده را در تمام استان‌های ایران در معرض آزار، تبعیض، شکنجه، کشتار قرار داده است. رفتار تبعیض‌آمیز این رژیم به‌ویژه در سیستان و بلوچستان دل هر آزاده‌ای را به درد می آورد.

بلوچستان یکی از عقب‌نگهداشته‌ترین استان‌های ما است. در سیستان و بلوچستان نرخ بیکاری بین ۴۰ تا ۶۰ درصد است. سیستان و بلوچستان در آمار ترک تحصیل کودکان و دانش‌آموزان بازمانده ار تحصیل رکورد بالایی دارد. سیستان و بلوچستان پائین‌ترین شاخص‌های بهداشت و درمان در کشور را دارند.

اکنون که امید به پیروزی بر رژیم فاسد و غارتگر جمهوری اسلامی بسیار است، برخی از اصلی‌ترین وظایف دولت آینده ایجاد زیرساخت‌ها، فراهم آوردن کار برای شهروندان، فراهم کردن امکانات تحصیل برای کودکان و نوجوانان، تامین بهداشت و درمان برای شهروندان است. بلوچستان عزیز ما از همه‌ی این امکاناتی که حق مسلم شهروندان است، محروم است در عوض بالاترین تعداد اعدام را دارد و مرگبارترین تیراندازی و کشتار را تجربه کرده است.

شورای ملی تصمیم کشتار ددمنشانه در بلوچستان را به شدت محکوم می‌کند و از همه‌ی مردم و تشکل‌های سیاسی ، مدنی و صنفی می‌خواهد به طور یکپارچه این جنایت رژیم را محکوم کنند و صدای مردم زحمتکش این استان باشند.

ما از مردم رنجدیده و دلیر سیستان و بلوچستان می‌خواهیم با همبستگی ملی در کنار مردمِ سایر استان‌ها به اعتراضات  و اعتصاب‌ها ادامه دهند. هرگونه توقف در اعتراضات خیابانی فرصتی برای رژیم جهت محاکمات و اعدام‌ها بوجود می‌آورد. با اعتراضات و اعتصاب‌های همزمان و گسترده، و نافرمانی مدنی فراگیر ماشین سرکوب و امکانات مالی رژیم را از کار بیندازیم.

پیروز باد همبستگی ملی و مبارزه مردم قهرمان ما در براندازی رژیم جهل و جنایت.

شورای ملی تصمیم

۹ مهر ۱۴۰۱ – ۱ اکتبر ۲۰۲۲

آدینه سیاهِ زاهدان، بلوچستان د…

آدینه سیاهِ زاهدان، بلوچستان د…

بازدیدها: 0

دیروز آدینه 8 مهرماه 1401، روز سیاهی برایِ زاهدان و بلوچستان و اندوه بزرگِ دیگری برای ایران زمین بود.

بین 37 تا 50 تن(آمار درستی در دست نیست) از هم‌میهنان بلوچ ما آماجِ گلوله‌هایِ پاسداران سیاهی و تباهی قرارگرفتند. این تبهکاری ولی از سویِ مردمِ بپاخواسته زاهدان با پاسخِ کوبنده‌ای نیز روبرو شد و نیروی سرکوب‌گر نیز آسیب دید. فرمانده اطلاعات سپاه سیستان‌وبلوچستان کشته شد و کلانتری شیرآباد زاهدان در شعله‌هایِ آتشِ خشمِ مردم سوخت.

راه بی‌بازگشت

این سخنِ یکی از بانوانِ سرفرازِ ایران زمین، نسرین ستوده است.

نبرد دلیرانه‌ای که مردم علیه آخوندخامنه‌ایِ آدمکش آغاز کرده‌اند راه بی‌بازگشتی برایِ حکومتِ تبهکار او است که تا فروپاشیِ نهایی آن پی‌گرفته خواهد شد.

مبارزه جانانه مردم ایران هر روز با شگردها و ابتکارهایِ گوناگون و تازه‌تر، که جهان با شگفتی تماشاگر آن است، هم‌چنان توان‌مندانه دنبال شده و واژگونه آن، نیروهایِ سرکوبگر هر روز ناتوان‌تر، خسته‌‌تر و پریشان‌‌حال‌تر می‌شوند. ریزش در نیروهایِ سرکوب و آشفتگی در میانِ آنان دیگر پوشیدنی نیست.

اعتصابِ همگانی

امروز شنبه 9 مهرماه 1401، گردهمآیی‌هایِ گسترده دانشحویان دلیر در دانشگاهایِ گوناگونِ ایران و اعتصابِ بازاریانِ شهرهایِ استان‌هایِ کُردستان، آدربایجان‌ِ غربی و کرمانشاه آغاز شد.

امیدوار باشیم اعتصابِ همگانی شود که بتواند هم از کشتار و هزینه بیش‌تر مردم جان‌به‌لب رسیده جلو‌گیری نموده و هم به فلج‌کردنِ ساز‌وکارِ حکومتِ تبهکارِ خامنه‌ای و مافیاهایِ سپاه‌‌پاسداران وابسته به او بیانجامد. هرچه این اعتصاب همه‌گیر‌تر شده و همه جامعه را در بر بگیرد، نتیجه زودتر به دست می‌آید. مطمئنن جوانان، دانشجویان و دیگر کوشندگان رزمنده در ایران که خود بسیار بهتر با وضع ایران آشنا بوده و در میدان مبارزه هستند، برنامه‌ریزی همه‌سویه‌‌ای برای اعتصاب خواهند داشت ولی نگارنده به عنوان یک هم‌میهن بیرون از ایران، چند نکته، از دیدِ خود مهم، را بیان می‌دارد:

یک. همه‌گیر بودن اعتصاب بسیار مهم است. اگر بازاری فروشگاه خود را می‌بندد، استاد و دانشجو، آموزگار و دانش‌آموز اعتصاب می‌کنند، نیاز به هم‌راهیِ هم‌زمان صنف‌هایِ گوناگون نیز دارند. صنعت نفت و گاز و ترانسپورت مهم‌ترین بخش‌ها است که تنفس حکومت به آن وابسته است. کارمندانِ دولت که به‌هر‌روی در این سیستم کار می‌کنند، جز آنان که حتا در اعتصاب نیز به کارشان نیاز هست چون بخش آب‌وبرق، می‌باید تصمیم نهایی خود را بگیرند یا شماری از آنان در اعتصاب شرکت کنند و یا اگر ناممکن است در کارِ روزانه دولت مشکل ایجاد کنند. صنف نانوایی‌ها کارشان برایِ مردم حیاتی است و نمی‌توانند دست از کار بکشند ولی با پُختِ مناسب به گونه‌ای که مردم بی‌نان نمانند نیز این‌گونه به سهم خود در اعتصاب شرکت می‌کنند. اعتصابِ همگانی راه بر بازداشت‌هایِ هرروزه را نیز می‌بندد زیرا همه مردم را که نمی‌توانند بازداشت کرده و به زندان ببرند.

دو. مشکل مالی شاید امر مهم و سدی در کارِ اعتصابِ همگانی باشد.

همه می‌دانیم که شمارِ زیادی از مردم در چه وضعِ مالیِ بدی به‌سر می‌برند. اگر چه مدتی کار بر همه سخت می‌‌شود ولی اعتصابِ همگانی راه رسیدن به سرنگونی این حکومت آدم‌خوار را کوتاه‌تر می‌کند، دست او را تا اندازه زیادی در کشتار می‌بندد، دشواری‌هایِ بزرگی برایِ او به وجود می‌آورد و در یک واژه فلج‌اش می‌کند.

یک صندوق گردآوری مالی با برنامه‌ریزی درست می‌تواند به شتاب شکل بگیرد. در این دوران سرنوشت‌ساز این وظیفه‌ای ملی بر دوش همه ایرانیان است، چه در درون(البته تنها آنان که توانایی مالی دارند) و چه در بیرون از ایران که می‌باید بار بسیار بیش‌تری بردارند. در این باره ما به هر‌شکل که می‌توانیم، باید یاری و هم‌راهی کنیم. دیگر هیچ بهانه وسستی‌ای از هم‌میهنان در بیرون از ایران پذیرفتنی نیست. همه می‌دانیم که راه فرستادن پول به ایران وجود دارد. ما در بیرون بین 5 تا 8 میلیون هستیم. حتا اگر ایرانیان توان‌مندی که درآمدهای بسیار بالا دارند را با دیگر ایرانیان که چنین درآمدی ندارند یکی بنگاریم، آیا نیمی از این ایرانیان نمی‌توانند روزی یک دلار یا دو دلار یعنی ماهانه 30 تا 60 دلار بپردازند؟ در سالیانِ گذشته بارها و بارها درخواست شد که یک صندوق گردآوریِ مالی در برون‌مرز براه بیاندازیم که شوربختانه نشد. اگر چنین مهمی درگذشته انجام می‌شد، امروز از اهمیت فراوانی برخوردار بود! گذشته ولی گذشته است. اینک باید همت کرد، حوانان ما درکفِ خیابان‌ها رو در‌ رویِ اهریمن می‌جنگند و این یکی از اندک کارهایی است که ما می‌توانیم در بیرون از ایران انجام دهیم.

برای یاری به اعتصاب همگانی در ایران، از هر راهی که می‌شود هر چه زودتر باید به ایران پول فرستاد. امیدوار باشیم شماری از جوانان رزمنده در ایران صندوق گردآوریِ یاری مالی را فراهم کنند و آن‌گونه که خود درست می‌دانند، شیوه فرستادن پول را به آگاهی همه برسانند.

هم‌میهنانی که در بیرون از ایران مایل به یاریِ مالی به اعتصاب در ایران هستند می توانند با آدرس زیر در شورای ملی تصمیم تماس بگیرند:

shoramti@gmail.com

سه. اعتصاب همگانی هم‌راه با بودن انبوه مردم در خیابان‌ها دردسرِ حل ناشدنی‌ای برای حکومت به وجود خواهد آورد. همین بودن مردم در خیابان‌ها حتا اکر شعاری نیز داده نشود به ویژه در مسیرهایِ مهمی چون راهِ لانه‌مار(بیتِ رهبر)، رادیو و تلویزیون، روزنامه کیهان (یا همآن کارخانه تولید توطئه، شایعه و دروغ)، خیابان‌هایی که زندان‌ها، پادگان‌ها و دیگر جایگاه‌هایِ نیروهایِ سرکوب در آن قرار دارند، می‌تواند بر هراسِ حکومت بیافزاید. حتمن جوانان هشیارِ ایران، شناسایی نفوذی‌هایِ لباس شخصیِ حکومت را هر روزه در برنامه کارِ خود دارند زیرا تاکنون در این کار نیز هُشیاری و تیزهوشی تحسین‌برانگیزی از خود نشان داده‌اند. هر نفوذی‌ای که شناسایی شد نباید بتواند آسوده زندگی کند. لباس شخصیِ شناسایی شده، آن‌گونه که جوانان مناسب می‌دانند، هر‌روزه و هر‌ساعت باید در ترس‌وبیم به سر برد.

چهار. در بیرون از ایران ما می‌توانیم با روزنامه‌ها، خبرنگاران، سندیکاها، حزب‌ها، سازمان‌ها و انجمن‌ها تماس‌گرفته و آنان را به پشتیبانی از اعتصابِ همگانی در ایران تشویق کنیم.