شورای ملی تصمیم  همراه و همگام با مردم آگاه ایران، برای تحقق خواسته‌های زیر تلاش و مبارزه می‌کند. 1- گذار کامل از جمهوری اسلامی با تکیه به جنبش‌های اعتراضی مردم، گذار خشونت پرهیز با حفظ حق دفاع مشروع. 2 – حفظ تمامیت ارضی کشور با تاکید بر نظام غیرمتمرکز . 3- جدایی دین از حکومت. 4 – فراخوان عمومی برای تشکیل مجلس مؤسسان. 5 – تلاش برای برپایی نظامی دموکراتیک و انتخابی  تعیین نوع حکومت با آرای مردم. 6 –  اجرای کامل اعلامیه‌ی جهانی حقوق بشر و میثاق‌های وابسته به آن، با تاکید بر رفع هرگونه تبعیض علیه زنان و برابری جنسیتی در تمام عرصه های اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی، خانوادگی و مشارکت زنان در مدیریت جامعه، و نیز تاکید بر حفظ محیط زیست

توجه به شرایط دشوار زنان کارگر ایران  به مناسبت روز جهانی کار و کارگر

توجه به شرایط دشوار زنان کارگر ایران به مناسبت روز جهانی کار و کارگر

در اول ماه می” روز جهانی کارگر” هستیم، روزیکه زنان و مردان سراسر جهان، دستاوردهای کارگران را جشن می گیرند و در حمایت و پیگیری حقوق انسانی آنان، کنفرانس‌ها،سمینار‌ها و گرد هم آیی‌ها برگزار می کنند. امسال در حالی این روز را گرامی میداریم که در بحبوحه انقلاب زن، زندگی، آزادی که شرایط انقلابی ویژه ای را بوجود ‌اورده است، قرارداریم. این انقلاب که مهمترین هدفش رفع تبعیض جنسیتی است نهایتا به سوی رهایی از تبعیض در همه قشر های جامعه می رود و پیوند بین همه جنبش های گارگری، دانشجویی، فرهنگیان اصناف و …را در پیش رو دارد.

زحمتکشان و کارگران ایران و همراهان آنان همه ساله این روز را گرامی میدارند و خواست ها ی به حق و انسانی خود رابر شمرده و برای رسیدن به آنها تلاش می کنند. نگاهی به شرایط کارگران نشان میدهد که با وجود تمام تلاش های آنان، بسیاری از خواسته هایشان تحقق نیافته و این قشر زحمتکش با شرایط بسیار دشواری مواجه است. شرایط زنان کارگر بسیار بدتر از مردان است و در شرایط تبعیض جنسیتی شدیدی که قرار دارند، دشواری ها برایشان بی شمار است و از این منظر نگاه ویژه به شرایط زنان کارگر درایران بیش از پیش مورد نیاز است.

از دوران رضا شاه که کشف حجاب اجباری به وقوع پیوست، ورود زنان به به بازار کار آغاز شد وزنان از خانه ها به تدریج به حوزه ‏ی عمومی وارد شدند و اکنون بخش مهمی از نیروی کار جامعه را تشکیل میدهند. پس از انقلاب اسلامی، رژیم با فرمان ها و قوانین زن ستیز ( قانون حجاب اجباری و قانون خانواده و قانون ساعات کار کمتر زنان و …) تلاش بسیار کرد که زنان را به درون خانه ها بر گرداند. رژیم اسلامی ایران با استفاده از ترفندهایی گوناگون در نظر داشت که با برگرداندن زنان به خانه سلطه خود را به همراه سلطه پدر، برادر و شوهر محکم تر گرداند و از بازگشتن زنان به بیرون از خانه جلوگیری کند . اما با وجود تمامی تلاش ها هر چند به تبعیض ها و ستم های گوناگون علیه زنان بیش از پیش افزود ولی نتوانست زنان را به خانه ها برگرداند.

در نتیحه سیاست ها و برنامه های نابخردانه رژیم استبدادی در طی چهل و چهار سال گذشته که تنها سعی بر منافع و استقرار فرمانفرمایی خود داشته، بحران های اقتصادی مداوم تشدید شده و نرخ تورم سیر صعودی پیدا کرده و همچنان بالا میرود. سالها است که بسیاری از مردمان جامعه زیر خط فقر هستند و بطور مداوم درصد اقشار جامعه که در زیر خط فقر هستند بالا می رود. بیشترین قشر کارگران و زحمتکشان در زیر سطح فقر مطلق قرار دارند و در چنین شرایطی گذران زندگی خانواده های کارگران بدون مشارکت زنان امکان پذیر نیست.

یکی از مسئولان اتحادیه زنان کارگر در استان مازندران می گوید “علت اصلی کار زنان تامین نیاز مالی است”. در شرایطی که درآمد مردان خانواده به تنهایی کفاف خرج زندگی را نمیدهد، زنان ناچارند برای گذران زندگی خانواده هایشان نیروی کار شان را هر چه ارزانتر بفروشند و در هر شرایطی هر چند طاقت فرسا کار کنند. در ۲۱ آذر ۱۳۸۹ کاهش دادن ساعات کار زنان شاغل به تصویب مجلس شورای اسلامی رسید و در همان زمان مقاله ای در این باب نوشتم و با در نظر گرفتن نظر کارشناسان و فعالان امور، نتیجه عملکرد “قانون کاهش ساعات کار زنان” را پیش بینی کردم.

” با اجرای طرح کاهش ساعات کار زنان، می توان پیش بینی کرد که:

اخراج کارگران زن بالا برود و بسیاری از آنان جا به جا شده و به صورت غیر رسمی و روز مزدی در آیند که تابع قوانین مشخصی نیست و بستگی به توافق بین کارفرما و کارگر دارد

. دستمزد کارگران زن پایین رفته و زنان از نظر اقتصادی فقیر تر گردند

تعداد کارگران خانگی (کارگران زنی که در خانه های مردم کار می کنند) زنان دستفروش ، زنان کارگر- کشاورز( زنانی که درمزارع کار می کنند ) بالا رود. این نوع کارگران غیر رسمی به حساب می آیند و به دلیل نداشتن جایگاه مشخصی در عرصه کار و تولید تحت پوشش قانون کار قرار نمی گیرند.

اعمال تفکر جنسیتی در محیط کار تقویت گردد و سبب شود که بیش از پیش این تفکر زنان کارگر را در محیط کار به مانند سایه تعقیب کند و بیش از همیشه ان ها را تحت فشار و استیصال قرار دهد.

زمینه آزار جنسیتی و خشونت در محیط کار بیشتر فراهم گردد. آزار جنسيتي در محيط كار به اشکال مختلف شامل رفتارهاي نامناسب رواني، كلامي و فيزيكي می تواند به وقوع بپیوندد که به آزار جنسی زنان منجر می شود. کارگران زن یا باید به آزارهای جنسی تن دهند و یا در مقابل انان استقامت کنند. اخراج، محروم شدن از ارتقاء شغلی و مزایای شغلی نتیجه مقابله و ایستادگی با آزار جنسی است.

در مجموع اجرای چنین قوانینی فرصت اشتغال برابر زنان با مردان را از بین می برد و کارفرمايان نیر به طور کلی شوقی براي استخدام آنان ندارند و در نتیجه به استثمار بیشتر کارگران زن و از بین رفتن هر چه بیشتر همان حقوق ناچیز منجر خواهد شد”(۱).

نگاهی به گزارشات منتشر شده از شرایط زنان کارگر در حال حاضر نشان میدهد که همه پیش بینی ها به وقوع پیوسته است و امروز زنان کارگر درشرایط اسفناک تر از گذشته بسر می برند. خانم سیمین یعقوبی( فعال کارگری) شرایط زنان کارگر را این چنین توصیف می کند:”برای زنان کارگر، هیچ ردیف پرداختی وجود ندارد؛ حتی دستمزد را هم کامل نمی‌گیرند؛ بانوی شریفی که برای تامین منابع مالی یک خانواده سه نفره باید از جان برای تربیت و تامین اقتصادی فرزندانش مایه بگذارد و صدای شکستن استخوان‌هایش در محیط کار سخت و خشن شنیده می‌شود و یا دختری که امروز مجبور است برای تهیه جهیزیه و کمک به پدر کارگر در شرکت‌های زیر پله‌ای بدون نام، خطر راتحمل کند و یا دخترانی که در باراندازها مشغول به کار هستند که جسه آنان توان اینکار سنگین را ندارد و یا خانمی که سالهاست همسر دارد ولی مرد زندگی‌اش دچار بیماریلاعلاج مانند صرع است و فرصت کار کردن ندارد، با مشکلات دست و پنجه نرم می‌کند اماهیچ حامی‌ای ندارد”. خانم یعقوبی تاکید می‌کند: “در بخشنامه‌ها و قوانین استاندارد که توسط افراد اتوکشیده تدوین می‌شود، شرایط استانداردی برای کارگران بانو به چشم نمی‌خورد؛ گویا اهمیتی ندارد که یک کارگر زن در بخش خصوصی چگونه برای یک لقمه نان می‌جنگد. مزایا برای زنان تراز متوسط و بالاتر است و به فکر بهبود زندگی زنان کارگر که زیر فشارهای گوناگونند، نیستند”.

زهرا، کارگر چهل و سه ساله می گوید:” با اینکه همانند مردان کار می‌کنیم، اما هیچ‌وقت حقوق و مزایایی برابر نداریم؛ نه اضافه کارمان یکی است نه دریافتی حقوقمان. تا اعتراض هم می‌کنیم درخروجی کارخانه را نشانمان می‌دهند دلیلش هم تعداد متقاضیان زیاد زن برای کار است”.

کوچک‌ترین فرزند این زن سه ساله و دارای دو فرزند است اما او بعد از دو زایمانش از مرخصی ویژه‌ای نتوانسته است استفاده کند. او می گوید:” ما بعد از زایمان باید از کارخداحافظی و بعد از آن مجددا در کارگاهی دیگر مشغول کار شویم؛ نه از ساعت شیردهی خبری هست و نه از کاهش ساعت کار”.

سودابه،کارگر یکی از کارخانه‌های اطراف تهران که مادر دو فرزند خردسال است،می گوید: “مسیرآنقدر دور است که حتی امکان سرکشی به فرزندانم را ندارم؛ از طرفی با حداقل حقوق دریافتی که دارم امکان ثبت‌نام بچه‌ها در مهد کودک هم وجود ندارد. شهریه یک ماه مهدکودک برابر با کل حقوق من است . به‌ خاطر همین مجبورم بچه‌ها را به قوم و خویشانم بسپارم و بعد برای کار راهی شوم”. او می گوید هر هفته بیشتر از پنجاه ساعت یعنی بیشتر از چهل و چهار ساعت قانون کار، کار می کند، زیرا مجبور است که این چنین کار کندتا کارش را از دست ندهد،و اگر از کار اخراج شود، اشتغال دوباره‌اش بسیار مشکل خواهد بود زیرا نیروی جایگزین برای او وجود دارد و برای زنان متاهل و بچه داراستخدام بسیار مشکل است.

نرگس كارگر سی و هشت ساله در این مورد می گوید:” یکی از اصلی‌ترین بخش فرم‌های استخدام در بخش خصوصی تاهل یا تجرد زنان است. کارفرمایان ترجیح می‌دهند با زنانی طرف قرار شوند که یا مجردند و قصد ازدواج ندارند یا بچه‌هایشان بزرگ است و دیگر قصد بچه‌دار شدن ندارند. علتش هم آسودگی خاطرشان در طول مدت قرارداد است؛ چرا‌که نمی‌خواهند درگیر مسائلی چون درخواست مرخصی زایمان یا کاهش زمان کار به‌دلیل ازدواج و بارداری شوند”.

سیمین، کارگر زن دیگری که در یک شرکت ساخت قطعات خودرو کار میکند، می‌گوید:” من از هجده سالگی کار می‌کنم؛ چون مجبور بودم. پدر و مادرم هر دو زمین گیر هستند. بعد از یک تصادف، تامین هزینه‌های زندگی با من و برادرم هست. سال‌های اولی که مشغول به کار شدم شرط استخدام مجرد بودن ما بود و من هم با جان و دل پذیرفتم. کم‌کم آلوده کار شدم و هر سال بیشتر از سال گذشته نیازمند شغلم و حقوقش شدم. تا به‌خودم آمدم دیدم چهل و هشت ساله‌ام، مجردم و افسار زندگی‌ام دست کارفرماست”.

شکوه ها و شکایات کارگران از شرایط شان بسیار است و از بعضی از رسانه های اجتماعی هم پخش میشود ولی چاره جویی و حل مشکل تاکنون اتفاق نیفتاده و به نظر نمی آیدکه اتفاق بیافتد. زنان کارگر بیش از کارگران مرد تحت تاثیر مخرب بحران های اقتصادی قرار می گیرند و آنان اولین کسانی هستند که شغل خود را از دست میدهند، زیرا از مزایای بیمه بیکاری ، خدمات درمانی و سالمندی و …محروم اند. زنان کارگر در ایران تحت سلطه استثمار پنهان که سود آور برای کار فرما است، قرار دارند. زنان حتی درمواردی بیش از دوازده ساعت در روز کار می‌کنند و حقوقی معادل ۶۰ درصد حقوق مردان را دریافت می کنند .و بدین ترتیب در پایین‌ترین سطح معیشتی جامعه قرار می گیرند. آنان که در شرایط دشواری قرار دارند و با انبوه مشکلات معیشتی مواجه هستند، حاضر به انجام کار‌های کوتاه‌مدت و نیمه وقت با بیشترین ساعت کاری میشوند.

بطور کل زنان کارگر می توانند در بخش های زیرمشغول به کار شوند:

۱. کار درخانه: از این نوع کار زنان آماری در دست نیست. در این بخش، کارفرما خود بدون پیروی قانونی میتواند سیاست‌های کاری در مورد شرایط کار را برای بالا بردن منافع خود و پایین آوردن هزینه تغییر دهد. کارها یی مانند بسته‌بندی‌ها و سرهم کردن قطعات الکتریکی که اخیرا بسیاری از کارخانجات بزرگ برای اینکه دستمزد ها را پایین بیاورند و منافع خود را بالا ببرند، به آنها روی آورده اند.

۲. کارگاه‌های تولیدی کوچک: در این بخش، شرایط بسیار بدی برای زنان وجود دارد وبه زنان پایین ترین دستمزد ها تعلق می گیرد . این کارگاه ها قانون کار را پیروی نمی کنند و به‌دلیل نبودن قانون کار، زنان حق اعتراض ندارند و کارفرما ها در این کارگاه ها می توانند بدترین شرایط رابر زنان تحمیل کنند.

۳ شرکت‌های پیمانی: در این نوع شرکت‌ها، کارگران دارای قرارداد‌های مدت‌دار هستند و کارفرما ها به‌طور موقت یا دائمی تحت قرارداد بخشی از درآمد کارگران را برمی‌دارند. مثال این نوع شرکت ها بیشتر کار‌های خدماتی مانند نظافتچی شرکت‌ها یا خانه‌ها می باشد و کارگران در این نوع نیز در شرایط بسیار بدی هستند زیرا، از مزایای قرارداد‌های قانونی و بیمه برخوردار نیستند.

۴. کارخانه‌های بزرگ: از تعداد کارخانه های بزرگ نسبت به گذشته کاسته شده، بسیاری از کارخانه‌ها به‌دلیل مشکلات اقتصادی بسته شده‌اند یا بسیاری از کارکنان خود را اخراج کرده اند. در کارخانه‌های مانند صنایع غذایی، دارویی، نساجی، لوازم خانگی و خدماتی، زنان دارای مزایای بیمه بیکاری، درمانی، مرخصی زایمان و بازنشستگی می باشند. ولی در حال حاضر تعداد زیادی از زنان در این کارخانه ها شغل خود را از دست داده‌اند زیرا همیشه برایت عدیل نیرو ابتدا زنان را از کار بیکار می کنند.

 آمار نشان میدهد که بیشترین زنان در بخش یک و دو ، سه و چهار به ترتیب از بیشترین تعداد تا کمترین مشغول به کارند. همانطور که در بالا اشاره شد بیشترین زنان کارگر از مزایای بیمه بیکاری، درمانی،مرخصی زایمان و بازنشستگی محرومند و چون بیشترین زنان در بخش هایی کار می کنند که زیر پوشش قانون کار نیستند بنابراین فضای سالم محیط کار و امن برای زنان به هیچ وجه وجود ندارد و زنان تحت شرایط طاقت فرسا کار می کنند.

 تحت این شرایط  دشوار ، علاوه بر حوادث کاری که می تواند منجر به از دست دادن جان و قطع عضو در زنان شود، زنان در خطر روبرو شدن با آسیب‌های دیگری هم می باشند که کیفیت زندگی‌شان را پایین آورده و طول عمرشان را کم میکند. در اطراف تهران شرکت های دارویی وجود دارد که زنان کارگر درخطر روبرو شدن با آلاینده های شیمیایی و هورمونی هستند که منجر به آسیب‌هایی می شود که نمونه هایی از آن ها گزارش شده است. کارفرمایان چاره ای در این مورد نمی اندیشند و حکومت هم اقدام نمی کند. و اگر هم قوانینی تصویب میکند، قوانینی است که کارآیی ندارد.

 ولی طارانی- یک فعال کارگری گزارش می دهدکه:” آلاینده‌های شیمیایی، مشکلات تنفسی و ریوی برای کارگران به‌وجود می‌آورد،اما این مسئله درباره آلاینده‌های هورمونی آسیب ‌زاتر است و اختلالات روحی – روانی هم به آن‌ها وارد می‌کند. گاهی دیده می‌شود که کارگران زن به‌دلیل قرار داشتن درمعرض این آلاینده‌های هورمونی با افزایش تستسترون مواجه می‌شوند و مشکلات جنسی پیدا می‌کنند. ذرات معلق در هوا از طریق پوست،جذب بدن این کارگران می‌شود..

چند وقت‌پیش،کارگر زنی را داشتیم که صورتش شبیه مردان پر از ریش شده بود، یا کارگر زنی که دیگرحالت‌های زنانه نداشت. این عوارض در شرکت‌های تولیدکننده دارو‌های هورمونی وشیمیایی وجود دارد که بحث سلامت کارگران کمتر مورد توجه قرار می‌گیرد. این خطر هم وجود دارد که بدن این افراد، دچار عفونت شود و اگر به‌موقع درمان نشود، احتمال بروز غده سرطانی در آن‌ها وجود دارد”.

درشرایط حاضر که زنان در محیط کار شرایط دشواری را تجربه می کنند، چه باید کرد؟

روشن است که دولت و مجلس اسلامی از مشکلات و حوادث بی شماری که زنان در محیط کار با آن مواجه هستند با اطلاع است . ولی مصوبات وترفتدهای آنان تاکنون مشکلات را حل نکرده و  شرایط کاری زنان نه تنها بهتر نشده بلکه دشوارتر هم شده است. هم چنین باید در نظر داشت که معافیت‌های قانونی کارگاه‌های کمتر از ۱۰ نفر و قرارداد‌های موقت، میزان سوءاستفاده از زنان کارگر را بالا برده و میزان استثمار از زنان را نیز تشدید کرده است .

علی بابائی رئیس فراکسیون کارگری مجلس، درباره ضرورت‌های اصلاح قانون، درباره کارگاه‌های زیر ۱۰ نفر و قرارداد‌های موقت عنوان می‌کند:” بیمه حق همه است و کارگاه یک‌نفره و ۱۰ نفره هم ندارد. اگر کارفرمایان مشاغل کوچک مشکلاتی دارند، باید بامشوق‌های دولتی حمایت شوند و این دلیلی نیست که کارگر به‌واسطه چنین مشکلاتی از حق قانونی خود محروم شود”.

آنچه که آقای بابایی اعلام می کند و دنبال مشوق های دولتی برای کارفرمایان است باری را از روی دوش زنان در این مورد بر نمی دارد ومشکل را حل نمی کند. از همین نوع راه کارها بوده که زنان  همچنان در شرایط دشوار و طاقت فرسایی برای تامین لقمه نانی مجبورند کار کنند.

آنچه که حائز اهمیت است این است که جنبش کارگری هنوز مردانه است و نمایندگان زن در آن نقش چندانی ندارند. ولی بسیار جای امیدواری است که با انقلاب زن، زندگی آزادی که زنان و جوانان در صف اول آن می باشند و زنان کارگر نیز در آن فعالند، نیروی تازه ای به جنبش کارگری داده شود.

 ایجاد تشکلهای کارگری زنان که بتواند از نیروی عظیم کار زنان حفاظت کند، بسیار ضروری است. این تشکلها می توانند از حقوق زنان کارگربرای بیمه درمانی و بیمه های ایمنی، زایمان ،بازنشستگی، بهداشت و ایمنی محیط کار دفاع کرده و برای رسیدن به این حقوق مبارزه کنند. تشکل صف مستقل زنان کارگر بسیارمهم است و همچنین بسیار مهم است که هرچه بیشتر زنان کارگر پا به پای مردان برای کسب فعالیت های سندیکایی و اتحادیه ای مبارزه کنند..

اول ماه می، روز جهانی کار و کارگر راگرامی میدارم و به تمامی زحمتکشان ایران و جهان شادباش می گویم. باور دارم که مبارزات حق خواهانه زنان و مردان کارگر و تمامی زحمتکشان به پیروزی خواهد رسید ودور نیست روزی که مردمان ایران به رهایی، برابری و رفاه نائل آیند

شهلاعبقری ۱۱ اردیبهشت۱۴۰۲ | 01-05-2023

 (۱)-عصر نو – شنبه۱۰ارديبهشت ۱۳۹۰ – ۳۰آپريل ۲۰۱۱ شهلا عبقری

موانع پیش روی پیروزی انقلاب، زن، زندگی، آزادی – شهلا عبقری

موانع پیش روی پیروزی انقلاب، زن، زندگی، آزادی – شهلا عبقری

چند روزی از روز جهانی زن که تمامی زنان، اقلیت های جنسی و برابری خواهان برای رفع تبعیض تجدید عهد می کنند، سپری شده است. امسال این روز، بیش از سالهای پیشین بوسیله ایرانیان و مردمان سراسر جهان مورد استقبال قرار گرفت. دلیل استقبال شایان این روز بودن در پروسه انقلاب مدرن”زن، زندگی، آزادی” و تاکید بر تبعیض جنسیتی و برابری خواهی است که در جهان مورد حمایت قرار گرفته و حتی روزنامه ای دانمارکی نوشته است” اگر زنان در ایران ببازند، زنان در تمام دنیا باخته اند”.

مهمترین هدف انقلاب زنانه ایران از بین بردن تبعیض جنسیتی و تبعیض در تمامی قشر های گوناگون اجتماعی است. امید است که با پیروزی این انقلاب و فرو ریزی حکومت تمامیت گرای اسلامی که بر قوانین زن ستیز و محرومیت زنان از حقوق انسانیشان پایه گرفته است، نظامی سکولار – لائیک بر اصول منشور حقوق بشر که دین هیچ قدرتی در حکومت و سیاست ندارد بر پا شود. ریشه های پدرسالاری- مردسالاری در جامعه تضعیف گشته و به تدریج تحت آموزش و ایجاد فرهنگ برابری جنسیتی، از بین برود و جامعه ای برابر که انسان ها با رفاه، شادی، مهربان ، عشق و آرامش در آن زندگی می کنند، به وجود آید.

تجربه انقلاب های پیشین نشان میدهد که همیشه موانعی پیش روی انقلاب خواهد بود که می تواند آن را به انحراف کشیده و به کج راه ببرد. بنابراین در پروسه انقلاب زنانه مهسا/ژینا و پس از آن باید موانع انقلاب را هوشیارانه شناساِیی و با راهکارهای معین و سنجیده آنها را برطرف کرد. به اختصار به موانع و راه کار ها می پردازم:

١-عدم آگاهی از مبارزات زنان برای دستیابی به برابری جنسیتی

در انقلابی که جریان دارد دیده ایم که بخشی از مردان جوان با آگاهی از جنبش زنان ایران و جنبش جهانی فمینیستی به انقلاب زنانه پیوسته اند و با آنان همراه شده اند ولی هنوز بسیارند مردانی که از انقلاب زنانه و انقلاب فمینیستی وحشت دارند و به عناوین مختلف تلاش می کنند که ویژگیهای اصلی این انقلاب را نادیده گرفته و انقلاب را از هدف اصلی اش که رفع تبعیض جنسیتی است منحرف کنند. این بخش از مردان و حتی زنان در مقابل این انقلاب، خواسته یا ناخواسته می ایستند و می توان گفت که دلیل آن عدم آگاهی و نداشتن آموزش کافی در مورد برابری جنسیتی است.

۲-برداشت غلط از فمینیسم و ترس از دست دادن قدرت کنترل زنان

می بینیم که در نتیجه مبارزات جنبش زنان و آسان شدن ارتباطات اجتماعی از طریق اینترنت، آگاهی های برابری جنسیتی و فمینیستی به ویژه در دختران و پسران جوان بالا رفته و تبلیغات رژیم را کم اثر تر ساخته است. اما هنوز هستند مردانی که رهایی از این خصیصه های زن ستیز برایشان بسیار مشکل است و در مقابل زنان جبهه میگیرند و باور دارند که اگر قدرت کنترل زنان را از دست دهند تحت کنترل زنان قرار می گیرند. آنان فمینیسم را معادل با زن سالاری و مردستیزی می دانند.و برابری جنسیتی که معادل با فمینیسم هست را باور ندارند . این باور و نگاه مردان، ریشه در تبلیغات رژیم مردسالار که فمنیسم را برایشان این طور تعریف کرده است، دارد. همچنین در جامعه به مردان مدام القا شده که قدرت مردانگی مرد در کنترل زنان است و اگر مردان قدرت کنترل زنان را از دست بدهند دیگر مرد نیستند. در جامعه ای که برای سالیان متمادی، زنان انسان درجه دو و مرد بودن نشانه برتر بودن بوده است، تصور برابری جنسیتی برای مردان نشانه از دست دادن قدرت است. مبارزه با برداشت غلط مشکل تر از عدم آگاهی مردان در مورد برابری جنسیتی/فمینیسم است.

راه کار برای این مساله ،بالا بردن آگاهی مردان حتی در مواردی زنان در مورد برابری جنسیتی است که می تواند از طریق ایجاد کارگاه های عملی‌ ی همکاری زنان و مردان در شرایط برابر و استفاده از تجربه های عینی کشور هایی که این پروسه را پشت سر گذاشته اند، عملی گردد.

٣-جان سختی فرهنگ پدر-مردسالاری

این فرهنگ در جامعه به ویژه در قشر سنتی بسیار ریشه دار و جان سخت است، بطوریکه فقط با از بین رفتن قوانین زن ستیز از اذهان جامعه پاک نخواهد شد. جامعه ما سالیان دراز تحت نظام های پدر-مردسالار بوده و به ویژه در خلال ٤٤ سال گذشته، نظام تمامیت گرای اسلامی، این فرهنگ را به نهایت ریشه دار تر کرده است. رژیم اسلامی با قوانین زن ستیز، مالکیت بدن زن به پدر، همسر، برادر و جد پدری را آنچنان مستحکم کرده که حتی در ضمیر ناخودآگاه مردان، ریشه های مردسالاری حتی پس از گذر از این نظام برای نسل ها باقی میماند.

آموزش برابری جنسیتی برای تضعیف فرهنگ مردسالار و درنهایت از بین بردن آن برای چندین نسل از الزامات برای رفع این مشکل است

٤-پایداری خشونت جنسی-جنسیتی

خشونت جنسیتی مانع دیگری است که رهایی از آن تلاش زیادی را می طلبد. جمهوری اسلامی از همان ابتدای به قدرت رسیدنش تاکنون همیشه تلاش کرده مردان سلطه‌گر و سالار بر زن را تربیت کند و مدام بوسیله احکام اسلامی به مردان یادآوری کند که زنان مایملک و ناموس آنان اند و برای مراقبت از ناموس می توانند هرگونه خشونتی را بر آنها اعمال کنند و با نافرمانی زنان حتی می توانند سر ببرند و سر بریده را در خیابان ها به نمایش بگذارند و به عمل شنیع خود افتخار کنند.

مردان در قشر سنتی جامعه بیشتر دارای خصوصیاتی مانند غیرت و تعصب می باشند زیرا که بیشتر تحت تاثیر مبلغان دینی بوده اند و خواهند بود . این خصوصیات که نسل به نسل منتقل میشود تضعیف و از بین بردنش مستلزم آموزش و قوانین مناسب و ارگان های اجرایی قانونی است که در پس انقلاب باید بطور مستمر دنبال گرفته شود.

۵استفاده ابزاری از زنان

.تخربیات انقلاب ها پیشین نشان داده است که از یاری زنان به عنوان ابزاری برای پیروزی انقلاب استفاده شده و پس از به ثمر رسیدن انقلاب، حقوق زنان همچنان زیر پا گذاشته شده و زنان به مثابه انسان درجه دوم باقی مانده اند. این بار باید با هوشیاری تمام در پروسه انقلاب، زنان نقش برجسته خود را در رهبری و مدیریت و نوشتن پیش نویس قانون اساسی که حقوق زنان بدون شرط و شروطی در آن درج شده، ایفا کنند و پس از پیروزی انقلاب و گذر از نظام زن ستیز و تمامیت گرا نیز در شورا های انتقالی و مجلس موسسان مشارکت برابر داشته باشند. تشکیل احزابی که حقوق زنان را نمایندگی می کنند و مشارکت در احزابی که برنامه های مشخصی در مورد حقوق زنان در برنامه هایشان گنجانده شده نیز از واجبات است. اگر می خواهیم که در فردای ایران به برابری جنسیتی و انسانی برسیم ،تمامی اقشار جامعه بایست نمایندگانی که حقوق آنان را پاسداری می کنند به مجلس بفرستند و نیمی از نمایندگان بایست از زنان باشند.

٦-وجود احزاب، سازمان ها و رسانه های مردانه

مردانه بودن احزاب، سازمان ها ی سیاسی و رسانه های موجود مشکل بزرگی است که تلاش زیاد و مداوم مردان و زنان را برای تغییر لازم دارد. در حال حاضر اکثریت مردانی که در این نهاد های مردانه فعالند هر چند که به حرف موافق با برابری جنسیتی اند اما در عمل همچنان مردانه باقی می مانند. از انقلاب “زن، زندگی ، آزادی” فقط تا حد شعار استفاده تبلیغاتی می کنند و بسیاری از آنان حتی به محتوای عمیقی که زیر سه واژه “زن، زندگی، آزادی” نهفته شده است، اطلاع ندارند.

به باور من این مشکل بسیار اساسی است که مردان و حتی زنان به آن کم بها میدهند. مدیران و روسای این احزاب، سازمان ها و رسانه ها تنها از زنان بعنوان مجری استفاده می کنند و از نقش های رهبری، مدیریت سیاسی زنان در این نهاد ها نشانه ای نیست. در مصاحبه ها و تحلیل های سیاسی به ندرت از زنان در رسانه ها دعوت می شود، در صورتی که چه در داخل چه در خارج، نخبه های سیاسی زن کم نیستند. بطور نمونه اشاره ای دارم “به منشور همبستگی و سازماندهی برای آزادی ( مهسا)” که اخیرا منتشر شده است.

این حرکت از آغاز سال میلادی شروع شده و در صدر آن بطور برابر چهار زن و چهار مرد قرار داشتند که اخیرا به سه زن و سه مرد تقلیل پیدا کرده اند. بسیار پسندیده است که از نظر تعداد، برابری جنسی در آن رعایت شده است.

انتخاب نامی که مخفف آن “مهسا” است که نام دختر جوانی است که با قتلش جرقه انقلاب جاری ما زده شد، به جا و مناسب است، و از این نظر من به این دوستان تبریک می گویم.

نگاهی به عملکرد این گروه که نهایتا منشور “مهسا” نتیجه آن است نشان می دهد که توجه کافی به هدف انقلاب “زن، زندگی آزادی ” در آن نشده است. بطور مشخص نگاهی به لوگو و ساختار این منشور نشان میدهد که منحصرا این منشور بوسیله مردان نوشته شده و شاید هم به وسیله زنانی که فقط تا حدودی در حیطه حقوق زنان فعال بوده اند تایید شده باشد! به نظر می آید که در این منشور، از زنان مبارز جنبش زنان ایران با تجربه های سیاسی و آشنا به اهداف انقلاب بی همتا ی “مهسا/ژینا “، استفاده نشده است. این منشوز فاقد نگرش زنانه این انقلاب است که اگر رعایت میشد، ساختارش کاملا ساختار دیگری می بود که توانایی به وجود آوردن همبستگی بیشتر در جامعه اپوزیسیون را دارا می بود که در حال حاضر این چنین نیست(در فرصت دیگری من به تفصیل در مورد این منشور خواهم نوشت).

ابتکار عمل و هشیاری تمامی زنان و مردان برابری خواه از هم اکنون الزامی است تا انقلاب زنانه ایران به اهدافش نائل آید.

“زن، زندگی، آزادی “

شهلا عبقری

۲۴اسفند ۱۴۰۱ | 15-03-2023

ویژگی های انقلاب “زن، زندگی، آزادی” و خصیصه های انقلاب زنانه   به مناسبت روز جهانی زن – شهلا عبقری

ویژگی های انقلاب “زن، زندگی، آزادی” و خصیصه های انقلاب زنانه به مناسبت روز جهانی زن – شهلا عبقری

روز جهانی زن، روزی است که تمامی زنان، اقلیت های جنسی و برابری خواهان برای رفع تبعیض جنسیتی تجدید عهد می کنند، دستاوردها را جشن می گیرند و کمبود ها را بررسی می کنند. بیش از صد سال است که جنبش رهایی از تبعیض جنسیتی همچنان ادامه دارد ، ولی هنوز هستند کشورهایی که زنان با چالش های بسیاری برای رفع تبعیض روبرو می باشند.

امسال ما در شرایطی روز جهانی زن را گرامی میداریم که زنان و دختران و جوانان سرزمین ما، جنبش نوین “زن، زندگی، آزادی” را از شهریور ۱۴۰۱ آغاز کرده اند. این جنبش که مهمترین هدفش رفع تبعیض جنسیتی است، نقطه عطفی است در مبارزات زنان ایران برای رسیدن هدف جهانی رهایی از تبعیض.

بیش از ۱۲۰روز از این جنبش انقلابی می گذرد و امروز می توان آن را انقلاب زنانه خواند زیرا در جامعه ایران دگرگونی به وجود آورده و دارای ویژگی ها ی خاصی است که با جنبش ها و انقلاب های پیشین متفاوت است.

ویژگیهای را می توان این چنین خلاصه کرد:

همراهی مردان با زنان

 

جنبش با اعتراصات، در پی قتل مهسا / ژینا، دختر کرد که در مراسم خاکسپاریش در کردستان “دختر ایران” خوانده شد با شعار “زن، زندگی، آزادی” آغاز شد. اعتراضات با زنان و دختران در صف اول آن و “همراهی مردان” که این بار نگفتند ، “حجاب مشکلی نیست که باید به آن پرداخت” ابتدا در کردستان و به سرعت در بیشترین شهر های ایران شکل گرفت. در خلال عمر رژیم اسلامی، زنان علیه حجاب اجباری، قوانین زن ستیز، تبعیض‌های جنسیتی، جداسازی جنسیتی و خشونت روزمره حاکم بر آنان مبارزه و مقاومت کردند و در طی این سالها نه تنها مردان در کنار زنان قرار نگرفتند بلکه در مواقعی در مقابل زنان نیز قرار گرفته اند.

حجاب اجباری

 

حجاب اجباری “پاشنه آشیل جمهوری اسلامی” نقطه آغازین این جنبش بوده که از اهمیت بسزایی برخوردار است. چهل و چهار سال مبارزه مستمر زنان علیه “حجاب اجباری” و کمپین های بسیاری علیه آن و از سر بر افکندن حجاب در خیابان ها آنچنان رژیم را مستاصل کرد که حتی سردمدارانشان بارها اذعان کرده اند که در این راه شکست خورده اند. رژیم برای پاسداری از حجاب اجباری به ابداع ترفند های گوناگون که آخرینش همان آتش به اختیار کردن گشت ارشاد بود، پرداخت که سبب قتل ژینا شد.

رژیم اسلامی از حجاب اسلامی به شدت محافظت می کند زیرا که حجاب هویت و اسلامیت رژیم است و از این طریق است که می تواند پابرجا بماند. دیده ایم که رژیم اسلامی با هدف اقتدار بر نیمی از جمعیت ایران یعنی زنان، فرمان حجاب اجباری را بلافاصله پس از انقلاب اسلامی صادر کرد و بدین ترتیب پایه گذاری اقتدار را از زنان شروع و نهایتا به کل جامعه انتقال داد. فرمان حجاب یک فرمان سیاسی بود و برای پابرجایی قدرت سیاسی رژیم صادر شد و تمامی مبارزات زنان علیه حجاب، سیاسی است زیرا که پایه ها ی رژیم اسلامی را به لرزه در می آورد و میتواند آن را بزیر بکشد.

مقابله با مردسالاری و رفع تبعیض جنسیتی

رژیم اسلامی مالکیت بدن زن را پس از پدر، همسر، برادر و تمامی نرینه های خانواده و فامیل برای خود بر کرسی می نشاند و مردسالاری را به درجه اعلا در جامعه مستحکم میسازد.

این انقلاب مبارزه با مردسالاری و بسیاری از سنت های کلیشەای و تابوها ی زن ستیز جامعه را سرلوحه اهداف خود دارد و نخستین انقلابی است کە تبعیض  جنسیتی و بطور کل تبعیض در کلیه قشر های اجتماعی را نفی می کند و به دنبال جامعه انسانی بدون تبعیض است.

همبستگی

گسترش سریع اعتراضات از کردستان به تمامی استان ها و بیش از 300 شهر، و حتی روستاها نشان دهنده توانایی این جنبش در ایجاد همبستگی بین تمامی اقشار گوناگون مردمان ایران است که از نسل ها، نحله های سیاسی و اتنیک های گوناگون تشکیل شده اند.

حمایت و پشتیبانی گسترده ایرانیان در سراسر جهان

ایرانیان در بیش از 100 شهر در سراسر جهان تظاهرات اعتراضی با مشارکت صد ها هزار نفر برگزار کردند و از این انقلاب بی همتا حمایت کردند. آنان توانستند حمایت های نهاد های بین المللی، حقوق بشری، زنان، هنرمندان، نویسندگان، ورزشکاران و سران کشور ها را بطور گسترده به خود جلب کنند. حتی بسیاری از اعضای پارلمان اروپا و کانادا “کفالت سیاسی” زندانیان این انقلاب را بە عهدە گرفتەاند. زندانیانی که حکم اعدام به دلیل شرکت در اعتراضات برایشان صادر شده است.

اخراج جمهوری اسلامی از کمیسیون “مقام زن” سازمان ملل و تشکیل کمیتە حقیقت‌یاب به دنبال تلاش های زیاد ایرانیان خارج انجام گرفت که نشانده این است که ایرانیان ساکن خارج توانسته اند صدای مردمان کف خیابان را به مجامع بین المللی برسانند.

 حمایت و همراهی گسترده ایرانیان خارج از کشور و جهان بی سابقه بوده است

فرا ایدئولوژیک با شعار زن، زندگی، آزادی

انقلاب جاری فرا ایدئولوژیک با شعار نوین و مدرن “زن، زندگی، آزادی” است که به طبقه یا قشر خاصی تعلق ندارد و خواهان زندگی عادی و رفاه برای تمامی مردمان ایران است. این انقلاب شعار ی در پیشانی دارد که از سه واژه ساخته شده که در بطن خود مفاهیم بسیاری را در بر می گیرد.

“زن”

زنان نیمی از مردمان ایران اند که در خلال عمر جمهوری اسلامی تحت تبعیض و ستم چند لایه بوده اند و بیشترین ستم ها بر آن ها رفته است. بنابراین در اولین نگاه واژه “زن ” نشانگر حقوق انسانی زنان است. اما این واژه در مفهومش عمیق تر میشود و به مردان هم ارتباط پیدا می کند. زیرا مردان با آگاهی هایی که در خلال مبارزات زنان به دست می آورند، در می یابند که جامعه ای که نیمی از جمعیتش انسان درجه دوم است، بر جا ماندن مردان در منزلت انسانی امکان پذیر نیست و برای رسیدن به یک جامعه انسانی باید با زنان همراه شوند.

تجربه مبارزات زنان و برابری خواهان در جهان نیز نشان میدهد که در کشورهایی که برابری جنسیتی برقرار شده و دارای شکاف جنسیتی بسیار پایین‌اند، زنان و مردان در رفاه ،سلامت، شادی، عشق، مهربانی، آرامش و آسودگی زیست می کنند. و به همین دلیل است که در این انقلاب، مردان همراه زنان اند و دریافته اند که برابری جنسیتی تنها به نفع زنان نیست بلکه به نفع مردان و تمامی قشر های جامعه می باشد.

همچنین واژه “زن ” بر فردیت و استقلال زن تکیه می کند و در مقابل نیرویی مانند حکومت، سنت و دین برای کنترل فردیت، و اندیشه و اراده مستقل می ایستد.

“زندگی”

در شعار سه گانه انقلاب “زندگی” درست در مقابل رژیم زندگی کش قرار دارد که چهل ‌و‌ چهار سال است که مرده‌گی را برای مردم تبلیغ می کند و می خواهد آنها را برای مردن و زندگی بهشتی آن دنیایی آماده کند. زندگی در این شعار نشان دهنده این است که آنچه که زنان و جوانان و تمامی مردمان ایران تجربه می کنند زندگی نیست و از زندگی طبیعی و دلخواه انسانی بسیار بدور است. زندگی روزمره مردمان ایران که اکثریت در زیر خط فقر هستند و در آن از رفاه، سلامت، شادی و آرامش خبری نیست، به دلیل حاکمیت رژیم تمامیت خواه اسلامی است که به وجود آورنده بحران های اقتصادی، اجتماعی، فساد فزاینده،شدت آلودگی محیط زیست و نابودی منابع طبیعی است.

زندگی معمولی دلخواه زنان و جوانان و همه مردمان ایران که در آن شرایط مادی، روحی و روانی شایسته‌ی شئون انسانی آماده باشد از توان رژیم فاشیست اسلامی در ایران به دور است. بنابراین برای رسیدن به اهدافی که در زیر همین واژه به ظاهر ساده و پر محتوا وجود دارد گذر ار این نظام الزامی است.

“آزادی”

آزادی در این شعار نشان دهنده احتیاج مبرم زنان و جوانان و تمامی مردمان ایران به فضای باز سیاسی، اجتماعی و فرهنگی است. آنان خواستار جامعه ای هستند که بتوان در آن آزادی اندیشه و سخن، آزادی احزاب، آزادی اجتماعات، آزادی مطبوعات، آزادی پوشش، آزادی

 عملکرد‌ ها، آزادی خوردن و خوابیدن ها و … را داشت. واژه آزادی در این شعار بسیار پر اهمیت است زیرا در جامعه ما، مردمان از منزلت انسانی به امت اسلام تنزل پیدا کرده اند و فقط باید گوش به فرمان وادیان امور باشند، وادیان اموری که با امنیتی ترین و پلیسی ترین شیوه ها تلاش دارند که مردمان را در محدوده امت نگه دارند و اعمال آنها را کنترل کنند.

در قرن بیست و یک که در بیشترین نقاط جهان، مردمان از بیشترین آزادی ها برخوردارند، معدود کشورهایی هستند که این چنین عمل می کنند! در تجربه انقلاب های پیشین مانند انقلاب مشروطه و انقلاب پنجاه و هفت، خواست آزادی یکی از مهمترین خواسته های این دو انقلاب بود. اما دیدیم که در انقلاب مشروطه به دلیل مشارکت و دخالت روحانیون، “آزادی” در قانون اساسی مشروط شد و نهایتا در انقلاب اسلامی “آزادی” در قانون اساسی محو شد. بنابراین واژه “آزادی” به معنای گرفتن قدرت از دین است زیرا که تاکنون سلب آزادی ها همیشه از دین بوده است.

انقلاب زنانه و خصیصه‌های آن

نام این انقلاب که زنانه نامیده میشود برخلاف نظری است که می انگارد که با زنانه خواندن، جدایی بین زنان و مردان به وجود می آید.

“انقلاب زنانه”

جنسیت های گوناگون را به بطور برابر در کنار هم قرار میدهد و بین هویت های جنسی، قومی، اتنیکی، پیوند و همبستگی برقرار می کند.

زنان و مردان برابری خواه را نه تنها در ایران بلکه در سراسر منطقه و جهان متحد و هم بسته می داند تا آپارتاید جنسی و زن ستیزی را از جوامع بشری بزداید.

برابری خواه است و انسانی را برتر از دیگری نمی پندارد و همه مواهب زندگی را از آن همه میداند.

نگرشی زنانه دارد زیرا جامعه ما سالیان دراز تحت نگرش مردانه مدیریت و اداره شده و پدر – مرد سالاری در بن جامعه کاشته شده است و این البته بدین معنی نیست که چاره، مادر – زن سالاری است. اکنون زمان آن فرا رسیده که زنان و مردان همپای هم با نگاه متفاوت به جهان هستی راهکارهای رهبری و مدیریتی جامعه را ارائه دهند تا توازن قوا برای یک جامعه سالم و مدرن فراهم گردد.

اگر بیاد داشته باشیم بودند تحلیل گرانی پیش از آغاز این انقلاب که زنانه بودن آن را پیش بینی کرده اند. شرایط تبعیض شدید جنسیتی در سال های گذشته و مبارزات بی امان زنان بر ضد زن ستیزی و آپارتاید جنسی‌ که همواره به وسیله نظام توتالیتر به شدت سرکوب شده است، زمینه اینگونه پیش بینی ها است.

“انقلاب زنانه” به معنی ایفای نقش مهم زنان بر ضد تبعیض، بی حقوقی اقشار گوناگون جامعه، فقر، و خفقان سرسام آور است که هدف بر برکناری کلیت نظام دین سالار و زن ستیز دارد و حق خواهی زنان، مردان و تمامی ستم دیدگان را نمایندگی میکند.

مهمترین هدف این انقلاب از بین بردن تبعیض جنسیتی و تبعیض در تمامی قشر های گوناگون اجتماعی است. با پیروزی این انقلاب، حکومت تمامیت گرای اسلامی که بر قوانین زن ستیز و محرومیت زنان از حقوق انسانیشان پایه گرفته، فرو خواهد ریخت و. ریشه های پدرسالاری- مردسالاری در جامعه تضعیف خواهد شد تا به تدریج تحت آموزش و ایجاد فرهنگ برابری جنسیتی از بین برود.

نظامی دموکراتیک بر اصول منشور حقوق بشر که دین هیچ قدرتی در حکومت و سیاست ندارد بر پا  خواهد شد و جامعه ای برابر که در آن از انواع تبعیض خبری نیست و انسان ها با رفاه ، شادی، مهربانی، عشق و آرامش در آن زندگی می کنند، به وجود خواهد آمد.

 گرامی باد روز جهانی زن

پیروز باد انقلاب “زن، زندگی آزادی””

 شهلا عبقری

 ۱۶اسفند ۱۴۰۱ | 07-03-2023

توجه به شرایط دشوار زنان کارگر ایران  به مناسبت روز جهانی کار و کارگر

ناقص سازی اندام جنسی و سلامت جسمانی زنان به مناسبت روز جهانی “عدم تحمل ناقص سازی اندام جنسی”

ششم فوریه از سوی سازمان ملل روز جهانی عدم هرگونه مدارا با” قطع آلت جنسی زنان”، یا “ناقص سازی اندام جنسی زنان” نام گرفته است  سازمان ملل پیش بینی میکند که  اگر اقدام فوری و پیشگیرانه در این مورد انجام نشود، تا سال ۲۰۳۰ در کل جهان میلیون ها کودک دختر در خطر انجام این عمل قرار میگیرند. هر چند آمار نشان میدهد که تعداد قربانیان کم شده اند اما هنوز آمار بالا است و باید بیشتر تلاش شود تا بتوان  تا سال ۲۰۳۰این مشکل زنان و دختران را برطرف کرد

 هدف و پیام امسال روز جهانی” ناقص سازی جنسی زنان”، همراهی مردان و پسران با زنان برای تغییر این  سنت و نورم است. دقیقا همراهی مردان در این مهم، به صفر رساندن این عمل ضد زن وضد انسانی را سرعت می بخشد.

لازم به یاد آوری است که “ناقص سازی اندام جنسی زنان” واژه ای است که در دهه هفتاد به دلیل تلاش های پیگیر فعالان حقوق زن و فمینیست ها جایگزین واژه “ختنه” شده است.  واژه های مانند ” مثله کردن” و یا بریدن آلت جنسی” نیز هنوز استفاده شود. معمولا این عمل در  سنین کودکی  بین۴ تا ۱۲ سال انجام میشود. همچنین نمونه هایی در کودکان کمتر از ۴ سال نیزدیده شده است.

. ناقص سازی عضو جنسی زنان شامل چهار نوع زیر است

 نوع اول: بریدن پوست اطراف کلیتوریس، کلیتوریس یک اندام کوچک است که در بالای آلت جنسی زن قرار دارد و معمولا با لبه های بیرونی واژن پوشیده شده است

نوع دوم: بریدن  کلیتوریس همراه تمام یا بخشی از لب های کوچک

 نوع سوم: بریدن  تمام یا بخشی از آلت جنسی خارجی به همراه تنگ کردن سوراخ واژن و دیگر اعمال از قبیل داغ کردن، شکافتن، خراشیدن یا سوزاندن بافت های اطراف آلت جنسی  زنان و پاره کردن بافت های اطراف واژن که با شدت های مختلف می تواند صورت بگیرد .

نوع چهارم: فرعونی” نام دارد که کاملا واژن بسته میشود، این نوع مربوط به دوران مصر باستان است. اسناد تاریخی  نشان دهنده این است که  این عمل پدیده ای بسیار قدیمی است که به مذاهب یهودی، مسیحی و اسلام وارد شده است

بیشترین این عمل در بیمارستان انجام نمیشود و بدون بی‌هوشی یا بی‌حسی و بدون رضایت دختر توسط قابله‌های غیر متخصص به وسیله تیغ‌های تیز انجام می گردد. البته اخیرا در بعضی از کشور ها بوسیله پزشک نیز انجام میشود که خطر عفونت ها را ازبین می برد

به دلیل استفاده از ابزار غیر پزشکی آلوده و غیر استریل به وسیله قابله های سنتی، عفونت و اختلال در عملکرد اندام های زنانه  بوجود می آید که مشکلات  بسیاری را برای دختران و زنان به همراه می می آورد

مشکلات  فوری وکوتاه مدت شامل شوک، درد، خونریزی، عفونت مجاری ادرار، عفونت  با انواع باکتری و ویروس مانند، کزاز و… ، بیماری های عفونی جنسی ( ایدز و هپاتیت و…)و وارد شدن میکروب داخل خون(سپتیسیمیا) که بسیار خطرناک و کشنده است.

مشکلات طولانی مدت  شامل موارد زیر است :

 مانند، مشکل در ادرار کردن به دلیل تورم بافت های اطراف واژن ،

مشکل خروج خون در دوران  قاعدگی (عادت‌ماهانه)، مشکلات واژنی از قبیل ترشحات غیر طبیعی،

ایجاد بافت های اضافی ، مشکلاتی در بارداری یا زایمان( زایمان سخت با ،درد طولانی به دلیل اینکه  ماهیجه های مربوطه خاصیت باز شدنشان کم میشود  و درست باز نمی شوند و بسیای اوقات زن باید سزارین شود و اگر سزارین نشود ازبین می رود )

خفگی نوزاد- مرگ نوزاد

فیستول واژن: ارتباط بین بافت های دو اندام را فیستول می گویند، بوسیله انجام این عمل بافت های بین واژن و مقعد و یا روده بزرگ به هم راه پیدا می کند و مدفوع امکان ورود به واژن را پیدا می کند که ایجاد عفونت مداوم و درد و ناراحتی می کند که البته به وسیله جراحی و لیزر قابل معالجه است.

 ایجاد سیست و صدمه به بافت های سالم

مشکل در روابط زناشویی( سکس با درد و بدون لذت)

 نازایی.

طبق آمار سازمان جهانی این عمل در سی کشور دنیا صورت می گیرد. حدود  دویست میلیون زن در سراسر دنیا این عمل  بر رویشان انجام شده که بیشترین آنها از کشورهای مصر، اتیوپی و اندونزی می باشند. در ده های اخیر کاهش بسیاری در آمار ناقص سازی اندام  جنسی دختران دیده شده اما  در سه ساله اخیر به دلیل پاندمی کووید این آمار تغییر چندانی نکرده و در بعضی کشورها شاهد آمار بالاتری نیز بوده ایم…

آمار دقیق ناقص  سازی جنسی دخنران  در کشورهایی مانند   هندوستان، مالزی، عمان، عربستان، امارات و همچنین استرالیا و و اروپا ، آمریکای و کانادا که مهاجر بسیار قبول می کند وجود ندارد، زیرا بسیاری این عمل را پنهانی  بر روی دختران انجام میدهند

 گزارش ها نشان میدهد که در برخی از مناطق ایران ناقص‌سازی جنسی روی دختران انجام می‌شود و در چهار استان آذربایجان غربی، کردستان، کرمانشاه و هرمزگان هنوز رواج دارد.

بسیاری باور دارند که در ایران انجام این عمل همانند بسیاری از کشور های دیگر تکیه بر سنت دارد و اکثرا در خانواده های سنتی انجام میشود که از مضرات آن آگاهی ندارند.  در قوانین ایران قانونی برای منع انجام این عمل وجود ندارد، هر چند در مورد قوانین نقص عضو برای پرداخت دیه اشاره به نقص عضو جنسی زنان شده است. بطور کل میتوان گفت که این عمل ضد زن از طرف جمهوری اسلامی نادیده گرفته میشود.

 حق انسان بر بدنش یکی از  مهم ترین اصول حقوق بشر است  و ناقص سازی اندام جنسی زنان ا نقض  حقوق انسانی زنان است. با پیروزی  انقلاب زن، زندگی آزادی نه تنها ناقص سازی جنسی بطور کامل از بین خواهد رفت بلکه زنان به تمامی حقوق انسانی خود خواهند رسید

شهلا عبقری

 ۱۸بهمن ۱۴۰۱ | 07-02-2023

توجه به شرایط دشوار زنان کارگر ایران  به مناسبت روز جهانی کار و کارگر

آیا آبله میمون به اندازه کرونا خطرناک است؟ – شهلا عبقری

آیا آبله میمون به اندازه کرونا خطرناک است؟

آبله میمون نام بیماری ویروسی است که در چند ماه گذشته در آمریکا و سایر کشورها شایع شده و در امریکا اولین مورد آن در ایالت ماساچوست در هفدهم ماه می پیدا شد. از ٢٥  ماه جولای تا کنون حدود ٦٦٠٠ مورد در امریکا گزارش شده است. خوشبختانه تاکنون این بیماری در امریکا تلفات نداشته اما میزان تلفات آن در آفریقا، از یک تا بیست درصد در گروهای سنی گوناگون است و تلفات بستگی به میزان ایمنی شخص آلوده دارد و بیشترین ان در بین کودکان است.

بطور کلی در سطح جهان تلفات این بیماری بین ١ تا ١١ ٪ است و کسانیکه در رده سنی بالاتر هستند و واکسن ابله را دریافت کردند، بیماری را بسیار خفیف می گیرند وحتی ممکن است علایمی نداشته باشند. گزارش داده شده، که حدود ٨٥ درصد، نسبت به این بیماری ایمنی دارند. این بیماری با بیماری آبله که میلیون‌ها انسان را در دنیا از بین برد متفاوت است و عفونت ان بسیار کم خطرتر می‌باشد. این بیماری خود بخود با کمک سیستم ایمنی انسان از بین می‌رود و فقط کسانی که سیستم ایمنی آنها ضعیف است به بیماری شدید مبتلا میشوند و احتیاح به معالجه دارند.

منبع بیماری ویروس آبله میمون از آفریقای غربی و مرکزی وبیشتر در نواحی  جنگل های بارانی است . اين ويروس اولين بار در سال ۱۹۵۸ در میمون‌های آزمایشگاهی پیدا شد و اولین مورد انسانی ان در سال ۱۹۷۰ در کنگو کشف گردید.

هفتاد مورد آبله ميمون در سال ٢٠٠٣ در شش ایالت امریکا يافته شد و در سال ۲۰۱۷ این ویروس در یازده ایالت کشور نيجريه ديده شد كه ۸۹ نفر را آلوده كرد و شش نفر را ازبین برد. در سال ۲۰۱۸ در انگلیس،سه نفر که از طریق سفر به نیجریه به بیماری آبله میمون مبتلا شده بودند این بیماری را در انگلیس شیوع دادند .

این ویروس مثل بیماری “هاری” از نظر ترم اپیدیمیالوژی نوع “اسپوراتیک “می باشد و بدین معنی است که به تعداد محدود در مناطق بسیار ویا ایالت های گوناگون پخش می‌شود. این ویروس ویروس حیوانی است که به انسان هم سرایت می کند و جوندگان( خرگوش ، سنجاب وموش ) ومیمون و پستانداران می توانند منبع این ویروس باشند و از بیماری‌ها شناخته شده در حیوانات از آبله گاوی،آبله خرگوش را نیز می‌توان نام برد.

علایم آبله میمونی شبیه آبله است، اما درجه شدت ان بسیار کمتر است و میزان مرگ ومیر هم پایین است و بستگی به میزان ایمنی بدن دارد و در افراد بسیار مسن که بیماری‌های دیگر نيز دارند می‌تواند منجر به مرگ شود. پس از ورود ویروس به بدن سه هفته طول می کشد که علایم اولیه، که شبیه انفلوانرا است ظاهرشود. البته مدت ظهور علایم در افراد مختلف فرق می‌کند و در بعضی زودتر و در بعضی دیرتر بروز می‌کند. این مدت را دوره پخته شدن ویروس می نامند که دوره ای است که ویروس برای ایجاد عفونت  شروع علا یم بیماری آماده می‌شود. این دوره مدت یک تا  سه هفته طول می کشد که در افراد مختلف فرق می کند. البته یک تا دو هفته بیشتر معمول است . پس از این دوره علایم اولیه ظاهر می‌شود که سه تا پنج روز طول می کشد  و این دوره با تب، سردرد شدید، کمر درد و بدن درد، خستگی، نداشتن انرژی و تورم غدد لنفاوی همراه است. تورم غدد لنفاوی مختص آبله میمونی است و آبله، سرخک و آبله مرغان این عارضه را ندارند که خود کمکی برای تشخیص بیماری است.

پس از این دوره جوش‌ها ظاهر می‌شوند. جوش‌هایی در صورت، دست و پا، کف دست و پا و در اطراف عضو جنسی وجود می آید و همچنین می‌تواند در غشای مخاط دهان نیز ظاهر شود. این ویروس حتی می‌تواند قرنیه چشم را نیز آلوده کند و نهایتا باعث نابینایی شود. جوش‌ها  ابتدا به صورت تاول، سپس، جوش چرکی، جوش خشک شده و پوسته پوسته شدن در میاید و پوسته‌ها می‌ریزد و جایش معمولا چال می افتد ورنگ پوست هم تغییر می‌کند و این مراحل بیماری حدود دو تا چهار هفته طول می‌کشد. در تمام این مدت بیماری مسری است. شدت علایم پوستی آبله میمونی در بیماران مختلف می تواند فرق کند. در بعضی‌ها ممکن است بیشتر و دربعضی ها کمتر ضایعه پوستی ایجاد کند.

در کودکان، افراد مسن و افراد با بیماری‌های مختلف که سیستم ایمنی بسیار ضعیف دارند، بیماری شدید خواهد بود. در نوع شدید، بیماری‌های تورم نایژه (برانکو پنومونی)  تورم ریه  ( ذات الریه – پنومونی)،  ورود ویروس در خون (سپسیس) و تورم مغز (انسفالیت) ایجاد خواهد شد، که می‌تواند کشنده باشد. درصد ایجاد بیماری شدید برای این ویروس بسیار پایین است  و از این نظر با ویروس کرونا متفاوت است.

بیماری آبله میمون بسیار مسری است و انتقال آن از حیوان به انسان از طریق تماس با حیوانات آلوده، خوردن گوشت پخته نشده حیوانات آلوده. ضایعات پوستی یا مخاطی حیوانات آلوده، صورت می پذیرد. انتقال ویروس از سرایت انسان به انسان از طریق تماس بسیار نزدیک صورت می‌گیرد و بدین دلیل هر چند که جزو بیماری‌های مقاربتی نیست ولی انتقال از این طریق بین همه‌ی جنس‌ها صورت می‌پذیرد ولی آمار نشان می‌دهد در سکس بین مرد با مرد انتقال بیشترین است. هنوز تحقیقات زیادی در مورد اینکه ویروس در مایع منی وجود دارد، نیست و فقط یک تحقیق در اسپانیا نشان می‌دهد که داخل منی ویروس وجود دارد. و تحقیق دیگری نشان داد که مایع منی که داری ویروس است  می‌تواند عفونت را ایجاد کند. ویروس در بزاق دهان و ترشحات بینی نیز وجود دارد ومی‌تواند از این طریق نیز منتقل شود. ویروس ازطریق تماس وسایل شخص الوده مانند، لباس، ملافه و… و همچنین تمام سطوح الوده شده نیزامکان پذیر است. گزارش تحقیقی نشان می‌دهد که حدود ١٥٪ از عفونت‌های انسانی از طریق اعضای نزدیک خانواده بوجود می آید. طریق سرایت در ویروس کرونا بسیار متفاوت است. سرایت ازطریق ذرات بسیار کوچک میکرونی ي، ترشحات تنفسی از طریق هوا، صورت می پذیرد که شدت سرایت را بسیار بالا برده و تعداد افراد آلوده شده بدين ترتيب به شدت بالا می‌رود.

برای پیشگیری بیماری آبله میمونی توصیه‌های زیرپیشنهاد می‌شود:

کشاورزانی که احتمال تماس با حیوانات را بیشتر دارند،ازتماس با جوندگان و پستانداران که امکان آلوده بودن را دارند دوری کنند و از خوردن گوشت خام و کاملا نپخته ی این نوع حیوانات اجتناب کنند.

از داشتن  تماس مستفیم به ویژه سکس با شخصی که احتمال الوده شدن را دارد به پرهیزند.

شخص آلوده و بیمار را از دیگران در خانواده و بیمارستان جدا کنند.

در تماس با بیمار و یا شخص آلوده از ماسک و دستکش استفاده کنند.

البسه و سطوح الوده شده را ضدعفونی کنند.

اگرافراد در محیطی هستند که این بیماران به انها نزدیک هستند و یا فکر می کنند که ممکن است که ویروس وارد بدن انها شده باشد،از واکسن استفاده کنند . در پنچ روز اول تماس،زدن واکسن از ايجاد بیماری جلوگیری می‌کند.

واکسن آبله تا حدود ٨٥٪ برای پیش گیری موثر است واخیرا واکسنی هم بنام “جینوس”* که به وسیله سازمان دارو و غذا تایید شده است در امریکا استفاده می‌شود. این واکسن به وسیله شرکت “بواریان نوردیک” ساخته شده و از ویروس ضعیف شده ابله گاوی ( واکسینا ویروس ) درست شده که ویروسی است شبه ویروس آبله وآبله میمون که در انسان ایجاد بیماری نمی کند زیرا نمی تواند در سلول های انسانی رشد کند، اما  سلول های ایمنی بدن را برای ایجاد ایمنی تحریک می کند وایمنی ایجاد شده در بدن برای مدت زیادی باقی می‌ماند. این واکسن در امریکا استفاده می‌شود و در حال حاضر مقدارش  به اندازه کافی نیست ومسوولین درفکر چاره برای تولید واکسن به اندازه کافی هستند.

برای درمان این بیماری، داروی ضد این ویروس وجود ندارد. و اما چون از نظرژنتیکی بسیار نزدیک به ویروس آبله است از داروهای ضد ویروس آبله می‌توان استفاده کرد، داروهایی مانند “تکوویرمات”** که در حال حاضر در امریکا استفاده مي‌شود. این دارو به صورت قرص و تزریقی موجود است ودر امریکا می توان از طریق سی دی سی آن را دریافت کرد . این دارو فقط برای بیمارانی که بسیار شدید مریض هستند استفاده مي‌شود.

شهلا عبقری

24 اگوست 2022

JYNNEOS*

TECOVIRIMAT**