شورای ملی تصمیم  همراه و همگام با مردم آگاه ایران، برای تحقق خواسته‌های زیر تلاش و مبارزه می‌کند. 1- گذار کامل از جمهوری اسلامی با تکیه به جنبش‌های اعتراضی مردم، گذار خشونت پرهیز با حفظ حق دفاع مشروع. 2 – حفظ تمامیت ارضی کشور با تاکید بر نظام غیرمتمرکز . 3- جدایی دین از حکومت. 4 – فراخوان عمومی برای تشکیل مجلس مؤسسان. 5 – تلاش برای برپایی نظامی دموکراتیک و انتخابی  تعیین نوع حکومت با آرای مردم. 6 –  اجرای کامل اعلامیه‌ی جهانی حقوق بشر و میثاق‌های وابسته به آن، با تاکید بر رفع هرگونه تبعیض علیه زنان و برابری جنسیتی در تمام عرصه های اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی، خانوادگی و مشارکت زنان در مدیریت جامعه، و نیز تاکید بر حفظ محیط زیست

تعذیب – مسعود نقره کار

تعذیب – مسعود نقره کار

تعذیب – مسعود نقره کار

از این دست خبرها در میهنمان فراوانند، کوتاه اما فاجعه ای به درازنای پدیده “توحش” و ادامۀ حیات پارۀ “حیوانیت” انسان، که از هنگامۀ  پیدایی اش تا کنون، در بسیارانی دست نخورده باقی مانده است.

“….به دلیل اختلافات ملکی بین خانواده قاتل و مقتول و بستگان آن‌ها یک نزاع به وقوع پیوست. در جریان این نزاع یک جوان به قتل رسید. پس از آن فردی با نام مستعار«محسن» به عنوان قاتل شناخته شد و در جریان دادرسی به قصاص محکوم شد…. از آنجا که زندانی که قاتل در آن زندانی بود چوبه‌دار نداشت و تا آن روز هیچ‌اعدامی در آن انجام نشده بود، شب قبل از اجرای حکم یک چوبه‌دار در محوطه باز زندان ساخته شد. چوبه‌دار از آن‌ها بود که با کشیدن اهرم دریچه از زیر پای محکوم باز می‌شد…‌اولیای دم برای اجرای حکم قصاص دسته اهرم را کشیدند؛ اما صدای بلندی از زیر دریچه بلند شد و پس از آن اهرم عمل نکرد. چند‌بار دسته اهرم کشیده شد و هر بار دریچه زیر پای محکوم به قصاص باز نشد. پس از آن محکوم را پایین آوردند تا نقص چوبه‌دار و دریچه بر‌طرف شود. پس از حدود ۱۰ دقیقه محکوم را دوباره برای اجرای حکم قصاص بالای چوبه‌دار بردند … در این هنگام محکوم که در جایگاه اجرای حکم قرار داشت از هوش رفت… ‌با معاینه پزشک حاضر در محل اجرای حکم مشخص شد فشار خون محکوم به قصاص به ۲۰ رسیده بود. با توجه به وخامت حال محکوم او را برای درمان به داخل آمبولانس بردند که به بیمارستان منتقل شود. در این هنگام همسر محکوم که در بیرون زندان در انتظار معجزه و بخشش شوهرش بود با دیدن آمبولانس از حال رفت و او را هم به بیمارستان انتقال دادند و…خدا و چوبه‌دار به کمک محکوم به قصاص آمدند….” (1)

می توان گفت این نمونه به دلیل نقص فنی ابزارآدم کشیِ حکومتی، عذاب آورتر شده است اما از این نوع نمونه ها، و شلاق زدن، چاقو زدن، ضرب و شتم محکومان به اعدام  و رفتارهای وحشیانه دیگر، رخدادهای روزانه در حکومتِ ” وهن” اسلامی ست.

” تعذیب” بی رحمانه و خانمانسوز خانواده ها قربانیان نیز از سخیفانه ترین رفتارهائی ست که حکومت اسلامی مرتکب شده است.:
در میان شاهدان و تماشاگران مراسم اعدام دو گروه درشرایطی متفاوت حضور دارند: خانواده و دوستان وآشنایان مقتول و قاتل. این دو گروه به عنوان قربانیان نظام اندیشگی وعقیدتی و قضائی حکومت اسلامی به صحنه اعدام کشانده می‌شوند تا پروندهٔ قساوت و قصاص حکومتی کامل شود.
خانواده فرد محکوم به اعدام: مجموعه این رنج‌ها و عذاب ها را می‌باید تحمل کند
الف: احساس گناه و تقصیرو حتی مجرم بودن، رنج هائی در پاسخ یابی برای این پرسش که چرا فردی ازخانواده شان‌به عنوان قاتل  چنین عقوبتی می‌بیند.
ب: احساس تحقیر و «بی‌آبروئی» در محله و جامعه، و آسیب دیدن هویت افراد خانواده
ج: تحمل انزوا و گوشه گیری.
د: افسردگی، اضطراب، اختلال در خواب و…
د: حس انتقام گیری و اِعمال خشونت
این مجموعه ازاحساس‌ها و رفتار‌ها هنگامی تشدید می‌شوند که محکوم درمحل زندگی‌اش، ودر برابر چشم خانواده و آشنایان واهالی محل تحقیر و تعزیر و اعدام شود.
خانواده فرد مقتول نیز این رنج ها  و عذاب ها را می باید تحمل کند:
الف: احساس دو گانهٔ گناه یا آرامش و التیام یافتن دررابطه با تائید حکم و تماشای مراسم اعدام.
ب: احساس همکاری در ارتکاب به قتل و انتقام گیری، که اصرارو تضرع خانواده مجرم برای بخشش و عفو چنین حسی را تقویت می‌کند، ( حتی خانواده مقتول اجرای اعدام را به عهده می‌گیرد، که درمواردی نیز نوجوانان مرتکب ‌این عمل شده‌اند )

تاریخ شاهدِ بی آزرم ِ تعذیب های هراسناک ” مجرمان” و ” گناهکاران” در ملاعام بوده است. درآتش سوزاندن ها، گردن زدن ها و مثله کردن های هولناک، جای زحم هائی ست که بر چهره انسان و جهان دیده می شوند. روش “کیفر” ی آتش زدن ( ژاندارک ، برونو و…) و قطعه قطعه کردن ” مجرم” و ” مخالف” را به شنیع ترین و عذاب آورترین روش  در جای جای جهان داشته ایم . تعذیب ” دامی یَن” یک نمونه است، وی به جرم سوء قصد به جان شاه در دوم مارس 1757  در برابر در اصلی کلیسای پاریس به جرم خود اعتراف و طلب مغفرت کرد، اما” با انبری گداخته و سرخ سینه، بازوها، ران ها و ماهیچه ساق هایش شکافته شد…روی شکاف زخم های ایجاد شده با چاقو سرب مذاب و روغن جوشان و …ریخته شد و بدن اش سپس با چهار اسب کشیده و چهار شقه شد و….” (2). از این نمونه ها در لینچ کردن ها در امریکا و حتی در شهرهای محتلف سرزمینمان، درهمین یکی دو قرن اخیر، همچون قتل های فجیع بابیان و بهائیان در ملا عام در ایران کم نداشته ایم.

در میهنمان، در قرن بیست و یکم ، حکومت اسلامی  تعذیب می کند، یعنی عذاب می دهد مانند تعزیر که ” شارع مقدس” حد” ی برای آن قائل نشده است.  تعذیب” مخالفان و دگر اندیشان” و ” مجرمان و گناهکاران”، و مردم  در حکومت اسلامی به روش قرون وسطایی و به اشکال گوناگون به کار برده شده است، این حکومت در ملا عام از وحشیانه ترین روش هائی که پیامدهای رفتاری و روانی مخرب و اسیب های اجتماعی بسیار بهمراه داشته، استفاده کرده است، نه فقط تعذیب محکومان که خانواده ها و مردم نیز تعذیب شده اند. آین حکومت  اعدام را به عنوان حکم اسلام و نص صریح قران، و امری دینی و قدسی مورد تائید، ترویج و تقدیس قرار داده است  و با سیاستِ جزائیش مرتکب هزاران «اعدام حدی و تعزیری» پنهان و درملاءعام برای جرم‌های «سالبه حیات»، ودگراندیشی و مخالفت سیاسی و عقیدتی شده‌است. حلق آویز کردن، تیرباران کردن، سنگسارکردن (رجم)، گردن زدن، مصلوب کردن، بستن قربانی به ماشین و کشیدن پیکرهای نیمه جان در خیابان‌ها و…. نمونه‌هائی ازروش‌های به کار برده شده دراعدام‌های درملاء عام‌اند.

رایج‌ترین روش اعدام در ملاء عام در حکومت اسلامی حلق آویزکردن است که‌ دراکثرموارد با استفاده ازجرثقیل انجام شده است.

رفتار حکومت اسلامی به عنوان یک حکومت توتالیتر مذهبی، به عنوان تجلی جهل و جنایت و جنون، تعجب آور نبوده و نیست. در این میانه دردناک و تاسف بار صحه گذاشتن بخشی ازمردم برجاری کردن این نوع خشونت و جنایت در برابر چشمانشان است. تائید و واکنش مثبت مردمانی که به تماشای صحنه‌های غیرانسانی و شرم آوراعدام به صحنه کشانده می‌شوند، ویا با میل و رضایت خاطر به تماشا می‌روند، درعینِ حال نشانهٔ ابتلای جامعه به بیماری ‌هاو ناهنجاری‌های گوناگون است. دربسیاری ازمراسم اعدام‌ها تماشاگران همراه با اجرای حکم اعدام شادمانه تکبیرمی گویند، صلوات می‌فرستند، هلهله می‌کنند، سوت و کف می‌زنند، و برای بهتر دیدن صحنه اعدام به هُل دادن یکدیگر و نزاع با هم متوسل می‌شوند تا آن حد که ماموران انتظامی را برای برقراری نظم مجبور به مداخله می‌کنند.

تمایل واشتیاق به تماشای‌اعدام نوعی دیگر از ” تعذیب” محکومان است. تبلیغ  و توجیه شرعی  در وانمود کردن اینکه این اقدام عملی بازدارنده وعبرت آموزاست و سبب تنبه دیگران خواهد شد و در نتیجه سبب کاهش یا از میان برداشتن ارتکاب به جرم می‌شود، و نیز به عنوان امری آموزشی و تربیتی، یا به قول حکومتیان امری “تادیبی و ترهیبی وترذیلی” در جامعه از ترفندهای حکومتی برای کشاندن مردم به صحنه اعدام است. تبلیغ می‌کنند که: “مهم‌ترین رکن حقوق کیفری و مجازات در اسلام، اثر تربیتی و منع کننده سایر افراد از ارتکاب جرم و گناه است.”

پیامدهای روانی و رفتاری جنایتِ اعدام درملاء عام در حضور خانواده قربانیان ، ودر سطح جامعه، بویژه کودکانی که شاهد و تماشاگراعدام اند، ” تعذیب” روانی جامعه و کودکان نیز هست. تماشای مراسم اعدام آسیب‌های جبران ناپذیر ذهنی (روانی) به کودکان خواهد زد و روحیه آن‌ها را جریحه دارخواهد کرد. جان کندن بر طناب دار و نوع خشونتی که کودک برای نخستین بار می‌بیند، و نیز شور و اشتیاق تماشای صحنه اعدام توسط بزرگسالان تصاویری ماندگار بر”لوح سفید” ذهن کودک نقش خواهند زد، بیش ازآنچه چرائی جرم و جنایت و عبرت آموزی دیدن صحنه مراسم اعدام نقش بنشانند.

حکومت اسلامی چرا سیاست ” تعذیب”  ملکه فکرش بوده و هست؟
حکومت اسلامی ” تعذیب” را تکلیف اسلامی، و وظیفه دینی وقُدسی می داند، اما هدف‌های دیگر نیز دنبال می‌کند که بهره بردارهای سیاسی و امنیتی، ایجاد رعب و وحشت عمومی توام با قدرت نمائی‌ای وحشیانه و خشونت آمیز درراستای ادامه و تثبیت حیات حکومت، به ویژه در حوزهٔ امنیت اجتماعی یکی ازآن هاست. حکومت اسلامی با تشبث به تعذیب محکومان و مردم تلاش می‌کند با فضای روانی ایجاد شده، ناهنجاری‌ها و بی‌عدالتی‌هائی که منجر به بروز فقرو بیکاری و…. در نتیجه بروز جرم وجنایت می‌شوند، را تحت الشعاع قرار داده   و مردم فریبانه امر و اجرای مجازات را برجسته و پراهمیت نشان دهد و عامدانه به پیشگیری از بروز جرم و جنایت بها ‌ندهد. دراین میانه پوشاندن ناتوانی‌ در تامین نیازهای درمانی بیماران عصبی و روانی، از دیگر مواردی ست که حکومت اسلامی مَد نظرداشته و دارد.
حکومت اسلامی در پاک کردنِ صورت مساله  استاد است. جرم و جنایت بیش ازهرچیزمعلول بی‌عدالتی‌ها و ناهنجاری‌های اقتصادی، سیاسی، اجتماعی و فرهنگی ست. فقروبیکاری همراه با اختناق و سرکوب نقشی مهم در تقویت خشونت طلبی و روحیه ِ نفرت، قساوت، کینه و انتقام دارد. رفاه اقتصادی و اجتماعی، امنیت اجتماعی و خانوادگی و شغلی، گسترش فرهنگ وهنرانسان دوستانه و صلح آمیز، فرصت و امکان سازی‌های برابر درجامعه و… سبب کاهش چشمگیر خشونت طلبی و ارتکاب به جرم و جنایت می‌شوند.
حکومت اسلامی که خود را ‌ام القرای امت اسلام می‌پندارد، علاوه برنالایقی و بی‌کفایتی درتحقق نیازهای اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی مردم، به دلیل ماهیت نابهنگامی و مرتجعانه‌اش، به بزرگ‌ترین عامل جرم آفرینی و جنایت بدل شده است. حکومت اسلامی توحش سیاسی و مذهبی‌اش را با نشان دادنِ دشمنی ماهوی با دگراندیشی و تقسیم بندی امنیتی، حقوقی – قضائی مردمان جامعه به کافر، ملحد، مرتد، ناصبی، منافق، باغی، مسلمان و….. انواع و اقسام خودی و غیرخودی کردن‌ها، نشان داده است، به ویژه آنجا که غیرخودی‌ها را «مجرم» قلمداد می‌کند و تا حد تعذیب و اعدام آن‌ها درملاء عام پیش می‌رود دست به جنایت و جهالتی‌ شنیع و بی‌فرهنگی‌ای می‌برد که بزرگ‌ترین خدشه را متوجه بهداشت روانی جامعه می‌کند.

تجربه 43 سال کاربُرد سیاست ایجاد هراس و وحشت آفرینی  و “النصربالرعب” ی، درحد ” تعزیز و تعذیب” و اعدام در ملا عام   ،علیرغم بر جای گذاشتنِ پیامدهای جبران ناپذیرِ روانی، رفتاری و اجتماعی، تجربه شکست سلطۀ توحش و جهل و جنون و جنایت است. نگاه کنید به سپاهِ عظیمِ آزادیخواهان و عدالت جویان که با وجود زندان و” تعزیر و تعذیب” و کشتار هزاران تن ازآنان هردَم بر شمارشان، و برطنین گام های استوارشان برای سرنگونی حکومت اسلامی و تحقق آزادی و دمکراسی و حقوق بشر افزوده شده است.

*****

معجزه در صحنه اعدام قاتل در خوزستان / اهرم چوبه دار گیر کرد! – Gooya News1-

2- میشل فوکو، مراقبت و تنبیه، تولد زندان ، ترجمه نیکو سرخوش و افشین جهاندیده، نشر نی، 1378، تهران

به یارانِ “شورای ملی تصمیم” در داخل کشور، مسعود نقره‌کار

به یارانِ “شورای ملی تصمیم” در داخل کشور، مسعود نقره‌کار

به یارانِ “شورای ملی تصمیم” در داخل کشور

ن که می‌اندیشد
به‌ناچار دَم فرو می‌بندد
اما آنگاه که زمانه
زخم‌خورده و معصوم
به شهادتش طلبد
به هزار زبان سخن خواهد گفت.
” شاملو”

می‌نویسم “ما “، چون نه فقط دلنوشتۀ من، که پیام بسیارانی از یاران در “شورای ملی تصمیم” از خارج از کشور نیز هست.
می‌نویسم: برای ” ما” صدای امید و عشق و مبارزه‌اید، صدای آوازِ امید به پیروزی و عشق به مردم و سرزمینی که شایسته آزادی و آبادی ست. و شادا که ما را به همنشینی و همگامی، به همنوایی و همخوانی دعوت کرده‌اید.

پیمان بسته‌ایم یار و همراه شما باشیم، شمایی که زخم خوردگان میدان‌های جنگ و شکنجه گاه‌های حکومت اسلامی هستید، شمایانی که همه هستی‌تان را در راه آزادی و آبادی میهن پیشکش کرده‌اید.
صدای شما در گوش و هوش ماست که از عشق به خانواده‌هایتان گفتید و اینکه دوری از آن‌ها چه رنج جانکاهی برای شماست اما این نیز گفتید که این رنج را به بهای از میان برداشتن رنجی که مردم وطنمان می‌کشند، تحمل خواهید کرد.
امروز برخی از شما دراسارت حکومت اسلامی هستید اما صدای شما را از اسارتگاهتان می‌شنویم، می‌شنویم صدای آزادگی و آزادی را، می‌شنویم صدای آواز و سرود شجاعانی را که شجاعت و جسارتی عقلانی و مدنی تبلیغ و ترویج می‌کنند. ما نیز تلاش کرده‌ایم بازتاب صدای شما در جهان باشیم و خواهیم بود، و همانگونه که قول دادیم بر عهد خود وفادار مانده و خواهیم ماند.
امروز برخی از شما درکف خیابان‌ها و میدان‌های شهرهای مختلف، در دانشگاه‌ها و مدارس و کارخانه‌ها شیران شرزه‌ای هستید که غرش و غریو آزادیخواهی و عدالت جوئی‌تان لرزه بر اندام و ساختار فاسد و در هم ریخته حکومت اسلامی انداخته است. رزمندگان و ” نحبه” گانی که با حس‌های انساندوستانه و روشنفکرانه، با تجربه و دانش و فرهیختگی‌ای قابل اتکا در کنار مردم و با مردم بساط ظلم بر خواهید چید و” هرکول ” وار فرمان لایروبی ” طویله اوژیاس” صادر خواهید کرد.
ما، یاران شما در ” شورای ملی تصمیم”در خارج از کشور، خود را همدرد و همدل بسیاری ازشما عزیزانی می‌دانیم که زیر چکمه‌ها و نعلین‌های گله‌های وحشی غنچه‌ها و گل‌های زندگی‌تان پَرپَر کرده‌اند، با باورمندی به اینکه از هر پَرۀ پَرپَر شده هزاران غنچه امید و گُل ِ زندگی خواهد روئید.
ما جای زخم گلوله و شلاق را برسینه و گُردۀ شما دیده‌ایم، شمایی که سال‌های جوانی‌تان را در زندان گذرانده‌اید اما بدون کوچک ترین بیم و هراس از دژخیمان، رو در روی آنان، چشم در چشم‌شان آزادی و عدالت را فریاد می‌کنید.
اگر رژیم جمهوری اسلامی خیال بافانه با حربۀ زندان و شکنجه توانست فاتحه ” بیانیه ۱۴ نفر” و تلاش‌های دیگر مبارزان دلیر و فرهیختۀ راه آزادی و عدالت را بخواند با شورا ملی تصمیم هم می‌تواند چنین کند، اما رژیم می‌باید تجربه کافی کسب کرده باشد که تلاش برای نابود کردن اندیشه و کردار آزاد اندیشانه و آزادیخواهانه فاتحه خوانی برگورخود و گورزادهای حکومتی را تسریع می‌کند و سبب خواهد شد تا یاران و همراهان شورا شانه به شانۀ همه آزادیخواهان و عدالت جویان با اتکا به گفتار و رفتاری دلیرانه و مدنی مُهر خود بر قطعیت و حتمّیت آزادی و آبادی سرزمین مان بکوبند.
ما با شمائیم، ما رفیق نیمه راه و ” فرصت طلب” و عافیت جو نیستیم، ما با آموختن از شما از شیفتگی به نام خود و” من”، ازمنّیت و خودخواهی و خود محوری و فرقه گرائی سعی کرده‌ایم فاصله بگیریم و این فاصله را هر دَم بیشتر کنیم. ما شیفته آزادی و عدالت‌ایم و یار و یاور همه آزادیخواهان و عدالت جویان.
من و ما، بسیارانی از اعضا و حامیان شورای ملی تصمیم، بر این باور بوده و هستیم که فعالیت و مبارزه‌ی سیاسی و مدنی شما درهمراهی و پیوند با مبارزات سیاسی و مدنی و صنفی سایر شخصیت‌ها و نیروها، جنبش سیاسی آزادیخواهانه و عدالت جویانه را عمیق تر و گسترده تر خواهد کرد. اثر بخشی و اعتبار اقدام شما را نه فقط روحیه قدرتمند و همگرایانه شما که اصول و خواست‌های آزاد اندیشانه، آزادیخواهانه و عدالت جویانۀ مندرج دربیانیه اعلام موجودیت شورا، منش و روش شورا، شجاعت و جسارت مدنی و عقلانی شما و خانواده‌های گرانقدرتان، و زنان و مردانی که به حمایت از این شورا، در درون و بیرون شورا برخاسته‌اند، تضمین کرده‌اند.
صدای شما، این شعلۀ حیات بخش آزادگی، آزادی و عدالت، خاموش شدنی نیست.
صدای شما، این صدای ماندگار:
” رسم و ره آزادی یا پیشه نباید کرد
یا آن که ز جانبازی اندیشه نباید کرد
در سایه استبداد پژمرده شد آزادی
این گلبن نورس را بی ریشه نباید کرد. ”
” فرخی یزدی”

مسعود نقره‌کار

تعذیب – مسعود نقره کار

پزشکان دگراندیش که در حکومت اسلامی اعدام شدند٬ مسعود نقره کار

روز پزشک بود، در سرزمینی که حکومتی ” پزشک کُش” بر آن حکم می راند. این لیست نام بیش از 100 پزشکی ست که حکومت اسلامی به قتل رسانده است، این لیست را من سال 1395 منتشر کردم ، بی تردید در 6 سال گذشته این لیست طولانی تر شده است./ مسعود نقره کار

کشتارهای ششگانۀ دگراندیشان سیاسی و عقیدتی، و مخالفان حکومت اسلامی کشتارهائی نقشه مند و برنامه ریزی شدۀ حکومتی – دولتی بوده اند. تا به امروز ( اردیبهشت ماه سال 1395) حکومت اسلامی مرتکب 6 کشتار بزرگ از دگراندیشان سیاسی و عقیدتی، روشنفکران و مخالفان خود شده است. هر کدام از این کشتارها با توجه به شرایط حکومتی واجتماعی برای دستیابی به هدفِ حذف دگراندیشان و روشنفکران و مخالفان، ویژگی های خاص خود را داشتند. ابعاد توحش وجنایت ها در تمامی این کشتار ها فاجعه بار و در سطح فجایع انسانی و ملی، و مصداق “جنایت علیه بشریت” بوده اند.

کشتارهای سال های 59-57، سال های 62-60 ، کشتار در خارج از مرزهای جغرافیایی کشور، کشتار تابستان سال 67، قتل های زنجیره ای و کشتار فعالان و هواداران جنبش سبز این 6 کشتار حکومتی – دولتی اند، کشتارهائی که ده ها هزار قربانی گرفتند. معنای این سخن این نیست که حکومت اسلامی به همین 6 کشتار بسنده کرده است. قتل و ترور دگراندیشان و مخالفان به طور پراکنده و به اشکال مختلف در طول 38 سال حاکمیت اسلامی در میهنمان وجود داشته ، و تا هنگامی که این حکومت تمامیت خواه مذهبی در قدرت است، این روند و بلیه ادامه خواهد یافت، چرا که ذات و ماهیت فکر و اندیشگی این استبداد دینی آلودۀ جهل وجنایت بارگی ست.
ManouchehrHakim2.jpg
درتاریخ 24 آوریل 1395 نام تعدادی از پزشکان، دانشجویان پزشکی، دندانپزشکان و داروسازانی که توسط حکومت اسلامی اعدام و یا به روش های مختلف به قتل رسیدند، را منتشر کردم. دلیل انتشار نیزسخنان عوامفریبانه آیت الله خامنه ای بود در باره اینکه به تغبیر وی دگراندیش در حکایران وجود نداشته و ندارد و اگر هم بوده باشد ” دگراندیشی جرم ” نبوده ونیست. من این لیست را منتشر کردم تا فقط گوشه ای از دگراندیش کشی حکومت اسلامی را نشان داده باشم . این لیست نشانگر کشتار بخشی از سرمایه های ارزشمند انسانی و اجتماعی ای ست که حکومت اسلامی به ” جرم” دگراندیشی سیاسی و عقیدتی، و مخالفت سیاسی با حکومت اسلامی به قتل رسانده است.
sammy1.jpg
همراه با انتشار این لیست از هموطنان عزیز درخواست کردم این لیست ناقص را تکمیل و تصحیح کنند. با پاسخ و برخورد مسئولانه بسیاری از عزیزان از داخل و خارج از کشور، ده ها نام بر لیست افزوده ، و خطاهای لیست نیز در حد امکان برطرف شدند. گمان من این است که این لیست هنوز کامل نیست، می باید کامل شود و اشتباه ها برطرف گردد.
11fcf06330795d7d7a496c2ea15ad25e.jpg
قصد من گردآوری نام ونشان قربانیان کشتارها درتمامی عرصه های تحصیلی و کاریِ پزشکی، بهداشتی و خدمات درمانی نبود. حکومت اسلامی تعدادی دامپزشک، دکترای آزمایشگاهی ، دانشجوی دامپزشکی، دانشجوی داروسازی، پرستار، کمک پرستار، تکنسین های رشته های مختلف پزشکی و کارشناسان و کارمندان و کارکنان بخش خدمات درمانی و بهداشتی را به ” جرم دگر اندیشی” اعدام کرده و یا به شکل های محتلف به قتل رسانده است. امیدوارم فرصت انجام این کار، با یاری هموطنان مهیا شود.

لیست پزشکان

1- دکتر محمد رضا عاملی تهرانی ( متخصص بیهوشی، 18 اردیبهشت سال 1358، اعدام)
2- دکتر جواد سعید ( 18ادریبهشت ماه 1358، اعدام)
3- دکتر محمد بقائی یزدی(متخصص بیماری های دستگاه گوارش ، 19 اردیبهشت 1358، اعدام)
4- دکتر اکبر بهادری( جراح عمومی و جراح استخوان- اُرتوپد، 20 اردیبهشت 1358 ، اعدام)
5- دکتر جمشید اعلم( جراح گوش و حلق و بینی، 2 مهرماه 1358، اعدام)
6- دکتر ابوالقاسم رشوند سرداری( رزیدنت جراحی، 30 مرداد سال1358، اعدام)
7- دکتر فرخ رو پارسا (18 اردیبهشت 1359 ،اعدام)
8- دکتر اسماعیل نریمیسا( 6 تیرماه سال 1359، اعدام)
9- دکتر فرامرز سمندری (جراح گوش و حلق و بینی ، تبریز، 2 تیرماه 1359، اعدام)
10- دکتر کامبیز صادق زاده( 30 مرداد سال 1359، توسط عوامل حکومت اسلامی ربوده شد .مفقود الاثر)
11- دکتر حشمت الله روحانی (( 30 مرداد سال 1359، توسط عوامل حکومت اسلامی ربوده شد .مفقود الاثر)
12- دکتر یوسف عباسیان ( 30 مرداد سال 1359، توسط عوامل حکومت اسلامی ربوده شد .مفقود الاثر)
13- دکتر حسین نجی( 30 مرداد سال 1359، توسط عوامل حکومت اسلامی ربوده شد .مفقود الاثر)
14- دکتر مجید وصالی( سال 1359 ، اعدام)
15- دکترماجد مصطفی سلطانی، سال 1359، اعدام)
16- پرفسورمنوچهرحکیم ( استاد تشریح – اندام شناسی در 22 دی ماه 1359 در مطب اش در تهران به قتل رسید.) –(در کتاب ” مقدمه ای برکشتار دگراندیشان در ایران ” با استناد به آنچه که در یک نشریه هفتگی در خارج از کشور خوانده بودم، تاریخ مرگ پروفسور حکیم را سال 1360 و نحوه مرگ را اعدام نوشتم، که صحیح نبود. در این لیست اصلاح شده است- م.ن).
17- دکتر فیروز نعیمی ( 23 خردادماه 1360، اعدام)
18- دکتر ناصر وفائی( 23 خرداد، 1360، اعدام)
19- دکتر مسیح فرهنگی ( متخصص بیماری های قلب و عروق، سوم تیرماه 1360 ، اعدام)- از دکتر فرهنگی نیز با تخصص بیماری داخلی نام برده شده است که در رشت اعدام شد)
20- دکتر مسرور دخیلی( 7 مرداد ماه 1360 اعدام در تبریز)
21- دکتر زرین‌تاج پرتوی( سال 1360 ، اعدام، مشهد)
22- دکترمحمد صادق اقمشه ( مرداد سال1360 – اعدام)
23- دکتر فهیمه عقیلی ( مردادماه 1360، اعدام)
24- دکتر علیرضا( محسن) سعادت نیکی( شهریور 1360، اعدام)/ ( ” عليرضا سعادت نياكي سال ١٣٥٥ در حاليكه دانشجوي سال پنجم پزشكي دانشگاه تهران بود، به فعاليت مخفي روي آورد و هيچگاه تحصيلات پزشكي را به اتمام نرساند. اما بعد از انقلاب مدتي در كردستان بعنوان پزشك (دكتر محسن) ، طبابت مي كرد.)
25 -دکتر حسین دشتی( شهریور1360- اعدام)
26- دکتر ناصرجعفرزاده راستین( مهرماه 1360-اعدام)/ ازدکتر ناصر جعفرزاده( سال 1360- اعدام) نیز نام برده شده است.
27- دکتر عزت الله فروهی بروجنی( 6 دی ماه 1360 ، اعدام)
28- دکتر سیروس روشنی اسکوئی( 6 دی ماه 1360، اعدام )
29- دکتر مرتضی شفائی( سال 1360، اعدام)
30- دکتر فرشچیان (سال 1360، اعدام)
31- دکتر محسن موسوی ( سال 1360، اعدام)
32- دکتر مصطفی مقدم ( تهران یا تبریز؟-زمستان 1360، اعدام)
33- دکتر علی مقدم ( جراح، سال 1360- اعدام در تبریز)
34-دکتر صدیقه ولیخانی ( سال 1360، مشهد، اعدام)
35-دکتر اروسوئی( سال 1360- اعدام)
34- دکتر منصور اسکندری( سال 1360- اعدام)
35- دکتر صادق افشار( سال 1360- اعدام)
36- دکتر محمود اکبریان( سال 1360- اعدام)
37- دکتر حبیب الله مباشری( سال 1360- اعدام در مشهد)
38- دکتر محسن موسوی( سال 1360 – اعدام)
39- عباس عظیمی ( سال 1360 ،تهران)
40- دکتر عبدالله صدفی( سال 1360، فسا)
41- دکتر سیدعباس حسینی( سال 1360 ، گرگان)
42- دکتر یدالله اکبری( سال 1360 ، تبریز)
43- دکتر صفر بابامرادی( سال 1360 ،کرج)
44- دکترانوش شجائیان( زندان وکیل آباد مشهد، اعدام، به احتمال سال 1361)
45- دکتر محمدعلی صمدی( سال 1360، تهران)
46- دکتر منصورداراب( چشم پزشک، سال1361، قتل بر اثرشکنجه)
47- دکتر شاهین تاج ترقی( سال 1361- اعدام)
48- دکتر پنبه ای ( سال 1361- اعدام)
49- دکتر مسعود رهبر( فروردین سال 1361، اعدام)/ از مسعود رهبر (دانشجوی پزشکی ، سال 1362 ، ماهشهر) ونیز دکتر مسعود رهبر( سال 1364، اعدام در ماهشهر)نام برده شده است.
50- دکتر رحیم مقدم (جراح، سال 1361 ، تهران)
51- دکتر خسرو سالاریان( بهمن سال 1361، اعدام)
52- دکتر علی سلامی ( سال 1361، اعدام)
53- دکتر رحیم عبدالهی ( عبدالعلی) مقدم ( تهران -سال 1361، اعدام)
54 – دکتر زهرا( مینو) عمرانیان( سال 1361، اعدام)
55- دکتر رحیم مقدم ( سال 1361، اعدام)
56- دکتر محمد حسن فروزان( سال 1361)
57- دکتر بهرام افنان ( 26 خرداد سال 1362، اعدام)
58 – دکتر مرتضی روحانی (مرداد سال 1362، اعدام)
59- دکتر لقاهی ( سال 63-1362، اعدام)
60- دکتر فرهاد اصدقی( 26 آبانماه 1363 ، اعدام)
61- دکتر روح الله تعلیم (18 آذرماه 1363، اعدام)
62- دکتر طاووس سماک اردبیلی، 1363، تهران )
63- دکتر مسعود شیری 1363، تهران)
64– دکتر تقی حکمت سلطانی (جراح، 1363، شیراز)
65- دکترغلامحسین ابراهیم زاده( پائیز سال 1362، قتل در زیر شکنجه )
66- دکتر طبری ( سال 1362 ، اعدام در بابل)
67- دکتر مهناز علیزاده (1362 ، رشت، اعدام)
68- دکتر حمیدرضا توکلی مقدم ( 1362 ، تهران
58- دکتر عنایت الله عباسی ( سال 1362، اعدام)
59- دکتر شاهینه مدرسی ( سال 1362)
60-دکتر علی مقدم (سال 1362، اعدام درتهران)
61- دکتر امیر ( رجبعلی) مهدیانی ( سال 1362)
62- دکتر نصرالهی (زمستان 1362، اعدام در بروجرد)
63- دکتر تقی سلطانی( 1363- ترور، قتل)
64- دکتر هاجر رباط کرمی یا رباط کریمی ( سال 1363 ،تهران)
65- دکتر رشیدی ( سال 1363، اعدام در کرج)
66- دکتر حمید حاجیلو( 1363 ، تبریز)
67-دکتر حسین رضائی ترکی( سال 1363، اعدام در تهران)
68- دکتر بهروز کریمیان( سال 1364، اعدام)
69 – دکتر داریوش رسولی( سال 1364 ، تبریز)
70- دکتر داریوش سالاری نمین (جراح، سال 1364 ، تهران)
71- دکتر منصور سعیدی( سال 1364، تهران)
72- دکتر روح الله تعلیم( سال 1365، اعدام)
73- دکتر سید ابراهیم بیضایی( سال 1366 ، اصفهان)
74- دکتر خسرو سالاریان( سال 1366، تهران)
75- دکتر اعتمادی( سال 1366 ، مشهد )
76- دکتر احمد دانش( جراح کلیه ، تابستان سال 1367، اعدام)
77- دكتر سيف الله غياثوند، تابستان سال 1367، اعدام )
78-دکتر محسن فغفور مغربی( تابستان سال 1367، اعدام)
79- دکتر طبیبی نژاد( سال 1367 ، اعدام)
80- دکتر علی قلی بابادی( سال 1367 ، شیراز، اعدام)
81- دکتر حمیده سیاح ( متخصص اطفال، اهواز، تابستان سال ،1367، اعدام)
82- دکتر فیروز صارمی ( متخصص بیماری های سرطانی، سال 1367، اعدام)
83- دکتر کاظم سامی ( روانپزشک، آذرماه 1367، قتل در مطب )
84- دکتر قدرت‌الله مقیمی( تابستان 1367، اعدام، تهران)
85- دکتر رحیم مصطفوی ( تابستان 1367، اعدام، تهران)
86- دکتر حسین فاطمی ( تابستان 1367، اعدام، تهران)/ از حسین فاطمی ، دانشجوی پزشکی- دانشگاه تهران ن نیزنام آورده شده است.
87-دکتر فرزین نصرتی ( تابستان 1367، اعدام، تهران)
88- دکتر محسن جوان شجاع ( تابستان 1367، اعدام، تهران)
89- دکتر منصور پایدار آرانی ( تابستان 1367، اعدام، تهران)
90- دکتر محسن مرآتی ( سال 1367، اعدام)
91- دکتر زهره میرحیدری ( سال 1367، اعدام)
92- دکتر علی مطفریان ( متخصص جراحی عمومی و جراحی ترمیمی ، 11 مرداد سال 1371، اعدام) ( دکتر مظفریان از پزشکان شیراز و اهل کازرون را دارای فوق تخصص کلیه و جراح نیز معرفی کرده اند که ” به بهانه واهی با حکم حائری شیرازی امام جمعه در سال 71 اعدام شد.)
93- دکتر تقی تفتی( متخصص بیماری های قلب و عروق، همراه با همسر و دوفرزندش به سال (71) 1372 در خانه مسکونی شان در خیابان پاسدارانِ تهران با ضربات کارد به قتل رسیدند.)
94- دکتر جمشید پرتوی( متخصص قلب، 10 دی 1377، ترور، گفته شده پزشک احمد حمینی بود)
95- دکتر پرویز خاکسار( متخصص بیماری های قلب و عروق، 23 دی ماه 1377، ترور، قتل)
96- دکتر فلاح یزدی( زمستان 1377- گفته شده پزشک آیت الله منتظری بود، قتل در حضور خانواده)
97-دکتر منیژه زرسازگار( متخصص بیماریهای کودکان، زمستان سال 1377، همسر دکتر فلاح یزدی که به همراه دو فرزند دیگر شان با ضربات متعدد کاردبه قتل رسیدند.)
98- دکتر فیروز نیما،( فروردین 1378، قتل درمطب با ضربات چاقو)
99- دکتر زهرا بنی یعقوب ( 22 مهر ماه 1386، قتل در زیر شکنجه)
100- دکتر رامین پوراندرجانی ( 19 آبانماه سال 1388، مرگ در ساختمان نیروی انتظامی تهران )
101- دکتر عبدالرضا سود بخش ( متخصص بیماری های عفونی، 30 شهریور 1389، قتل در مطب)

لیست پزشکان ( تاریخ نامشخص، نیازمند تصحیح و تدقیق)
102- دکتر منیژه همدانی ( تهران، اعدام)
103- دکتر شهین با وفا ( سنندج، اعدام)
104-دکتر شورانگیز کریمیان/ از شورانگیز کریمیان ( دانشجو پزشکی ، تابستان سال 1367، اعدام) نیز نام برده شده است.
105- دکتر غفور حسینی ( اعدام)
106- دکتر جمشید حکمتی ماسوله( اعدام)
107- دکتر محمد علی محمدی ( بیمارستان شریعتی تهران و پزشک ارتش، اعدام)
108- دکتر فرهاد میربابان ( اوین، تهران ، اعدام)
109- دکتر کریم جوکشت
110- دکتر فهیمه میر احمدی
****
111- دکترمشک ریز( جراح، مطب در حوالی میدان فردوسی، قتل در مطب، سال 58-1357)
112- دکتر لطف الله نژادیان( سال 1360، اعدام در سنندج )/ و نیز گفته شده است: ” ‌دکتر لطف الله نژادیان جزوکاروان امدادی سنندج، راهی گنبدصحرا بود که مینی بوسشان به دره افتاد وهمه سرنشینان غیر راننده فوت شدند”.
113- دکترفریدون فروهری ( متخصص پوست و وازکتومی، سال 1377، قتل با چاقو در منزل شخصی، میدان ونک، تهران)

دندانپزشکان

1- دکتر اسماعیل زهتاب( دندانپزشک، مردادماه 1359)
2- دکتر علیرضا خرم( دندانپزشک، پائیز 1360، اعدام)
3- دکتر علیرضا یراقچی (دندانپزشک، سال 1360، تهران)
4- دکتر مهدی مهدی زاده ( دندانپزشک، سال 1362، اعدام)
5-دکتراحد خرم هنرنما( دندانپزشک)
6- دکنر علی بنان یا بنا زاده( دندانپزشک، سال 1360، اعدام)
7-دکتر رضا واعظی( دندانپزشک، قتل در زیر شکنجه)
8- دکتر محمد عمیم( دندانپزشک، اصفهان، اعدام)
9- دکتر احد آقایی اصل (دندانپزشک، سال 1368، تبریز)

دامپزشکان

1-دکتر مسعود پورمسئله گو ( دامپزشک، سال 1360 )/ نام دکتر محمد علی پور مسئله گو هم آمده است.
2-دکتر محسن فرشید ( جراح دامپزشک سال 1360 تهران)
3-دکتر مهدی گله‌دار( دامپزشک 1360سال ،تهران)

داروسازان

1- دکتر مهدی انوری( دکتر داروساز، 26 اسفند 1359 ، اعدام)
2- دکتر ضیاء احراری ( دکتر داروساز، شیراز، به احتمال سال 1360، اعدام)
3- دکتر پرویز فیروزی( 7 مرداد ماه 1360، اعدام در تبریز)
4-دکتر ناهید رجوئی( دکتر داروساز، تابستان 1362، اعدام)
5- دکتر محمد غلامی( دکتر داروساز، سال 1362، اعدام)
6- دکتر ابراهیم تقی زاده (دکتر داروساز،1363، تهران)
7- دکتر علی تقی‌زاده (دکتر داروساز، 1364 تهران)
8- دکتر اکبر طاهریون (دکتر داروساز،اصفهان )
9- دکتر دعایی (دکتر داروساز، 1366، مشهد)
10- دکتر مصطفی خانبانی (دکتر داروساز، 1368 تهران)

دانشجویان پزشکی:

1-شهریار ناهید ( دانشجو پزشکی، سال 1359، اعدام)
2- مسعود صالحی راد( دانشجو پزشکی، سال 1359، تبریز، ترور)
3- طیب نجم الدینی ( دانشجو پزشکی، سال 1359، ترور)
4- حمید ندروند( دانشجو پزشکی، 1360، اعدام در اردبیل)
5- رحمان پرهوده ( دانشجو پزشکی- انترن، سال 1360، اعدام)
6-کریم جاویدی( دانشجو پزشکی، انترن، سال 1360، اعدام)
7- سیمین لویی (دانشجوی پزشکی ، سال 1360، تهران )
8- مهدی یاری،دانشجوی سال سوم پزشکی دانشگاه تهران، 1360سال ،اعدام در تالش گیلان سال )
9- اردشیر مهربان اشلیکی (دانشجوی پزشکی 1360سال تهران )
10- لطیف قاسم زاده اردبیلی(دانشجو پزشکی، بهارسال 1360، اعدام)
11- محمدرضا باباخانی (دانشجوی پزشکی، سال 1366، شیراز)
12- بهرام فارسی (دانشجوی پزشکی، سال 1360، مشهد)
13- محمد ابراهیمی (دانشجوی پزشکی، سال 1360 ، تبریز )
14- فرشته نوربخش (دانشجوی پزشکی، سال 1360 ، تهران)
15- مریم ضیا شیخ‌الاسلامی (دانشجوی پزشکی سال 1360 ،تهران )
16- محمد علی حاج بیگی (دانشجوی پزشکی سال 1360 ،قوچان )
17- جواد عبداللهی (دانشجوی پزشکی، سال 1360 تهران)
18- حبیب‌ الله مبشری (دانشجوی پزشکی، سال 1360 ، مشهد )
19- زهره اطلس چیان (دانشجوی پزشکی، سال 1360 اصفهان )
20- مجید آزاده ( دانشجوی پزشکی سال 1360 ، قزوین)
21- رضا اسلامی (دانشجوی پزشکی، سال 1360 اصفهان)
22- گیتی اسماعیلی (دانشجوی پزشکی، سال 1360 تهران )
23- سید امیر حیدری خرمیزی (دانشجوی پزشکی، سال 1360 اصفهان)
24- جواد محمدی نیا (دانشجوی پزشکی، سال 1361، مشهد)
25- غلامرضا صدیق (دانشجوی پزشکی، سال 1361 اصفهان)
26- عباسعلی حجتی (دانشجوی پزشکی، سال 1361 تبریز )
27- عیسی خادمی (دانشجوی پزشکی ،سال 1361اهواز )
28- شهین رحمانیان (دانشجوی پزشکی ، سال 1361اهواز)
29-منیژه هدائی( دانشجو پزشکی، تیرباران 1361)
30- یوسف زرگر (دانشجوی پزشکی ، سال 1361اهواز)
31- پرویز تقی پور (دانشجوی پزشکی، سال 1361 ، تهران)
32- مجید اقبال (دانشجوی پزشکی،1361 تهران)
33 – ناصر حافظی (دانشجوی پزشکی، سال 1361 اهواز)
34 – بهمن مقدس جعفری (دانشجوی پزشکی، سال 1361، مشهد)
35- راضیه حق نویس (دانشجوی پزشکی، تهران )
36 – مهدی جعفری (دانشجوی پزشکی ، سال 1361، تهران)
37- محمد رضا نصیری( دانشجو پزشکی، انترن، سال 1362)
38- مهران شهاب الدین( شهاب) ( دانشجوی پزشکی، سال 1362 اعدام )
39- زهره میرشکاری (دانشجوی پزشکی ، سال 1362، کرج )
40- ایرج اسکندری (دانشجوی پزشکی، سال 1362،اهواز)
41– علی درودی (دانشجوی پزشکی، سال 1362، تهران )
42- روح‌الدین غفاری عباسی (دانشجوی پزشکی، سال 1362 ،مسجد سلیمان)
43- نازلی شیخ ابراهیمی (دانشجوی پزشکی ، سال 1362، تهران)
44- شهرام محمدیان باجگیران (دانشجوی پزشکی، سال 1362 ، تهران)
45- علی پوربهاالدین زرندی (دانشجوی پزشکی، سال 1362، تهران)
46- جلیل فصیحی (دانشجوی پزشکی، سال 1362 ،ایلام)
47– شهرام محمدیان باجگیران(دانشجو پزشکی، سال 1364، اعدام)
48- ابراهیم ذبیحیان لنگرودی (دانشجوی پزشکی ، سال 1364تهران)
49- نسرین اکبری (دانشجوی پزشکی، سال 1364،مشهد)
50 – علی همتی (دانشجوی پزشکی، سال 1364)
51- محمد طبابتی ( دانشجو پزشکی- تابستان سال 1367، اعدام)
52- عباسعلی منشی رودسری( دانشجو پزشکی ، تابستان سال 1367، اعدام)
53- فریدون مرادی (( دانشجو پزشکی ، تابستان سال 1367، اعدام)
54- فهیمه تحصیلی ( دانشجو پزشکی ، تابستان سال 1367، اعدام)
55- بهمن نظامی نرج آبادی ( دانشجو پزشکی ، تابستان سال 1367، اعدام)
56– محسن مهرانی (دانشجوی پزشکی، تابستان 1367، گرگان، اعدام)
57- جواد تقوی قهی ( دانشجو پزشکی ، تابستان سال 1367، اعدام)
58- سید محمد فاطمی ( دانشجو پزشکی ، تابستان سال 1367،اهواز، اعدام)
59- دکترمجتبی مطلع سراب( دانشجو پزشکی ، انترن، 21 فروردین سال 1368، اعدام)
60 – بشار شبیبی (دانشجوی پزشکی ، سال 1371 ، تهران)
61- زهرا ایزدی ( دانشجو پزشکی- قتل در سال 1373)

دانشجویان پزشکی( تاریخ نامشخص)

1-حسن ارفع ( دانشجو پزشکی، قتل در زیر شکنجه)
2- کوروش کیانی ( دانشجو پزشکی، اعدام)
3-محمد سماک ( دانشجو پزشکی، اعدام) جرم وی ” داشتن برانکارد و کمک به مجروحان رخداد 30 خرداد سال 1360 اعلام شد)
4- جواد حیدری کایدان( دانشجو پزشکی، اعدام)

دانشجویان دندانپزشکی

1- احمد معبودی (دانشجوی دندانپزشکی، 1360، تهران )
2- مهستی دانش حکمتی (دانشجوی دندانپزشکی، 1360 لاهیجان)
3- صغری خلدی (دانشجوی دندانپزشکی، 1361 تهران، اعدام)
4-مرتصی انواری (دانشجوی دندانپزشکی، 1363 تهران )
5- مینا تات (دانشجوی دندانپزشکی، 1363 تهران )
6- فیروز الوندی (دانشجوی دندانپزشکی،1364 خودکشی در زندان)

دانشجویان دندانپزشکی( تاریخ نامشخص)

1- غضنفر فتحی (دانشجوی دندانپزشکی، اصفهان، اعدام)
2- محمد قربانی (دانشجوی دندانپزشکی ، تهران )
3- نصرالله دهقان (دانشجوی دندانپزشکی)
4- فرهاد کیوانفر (دانشجوی دندانپزشکی، تهران)

*****
پی نوشت و منابع:

پی نوشت :پزشکان و سیاست

پزشکان به ندرت به دنبال سیاست رفته اند. دلائل این عدم تمایل به ویژگی های شغلی، توانمندی مالی و رفاهی، احساس رضایت از انجام کار مثبت برای مردم، اعتبارو وجهه اجتماعی، و خصوصیات اجتماعی و روانیِ افرادی که به دنبال دستیابی به این شغل هستند، بر می گردد. سیاست و طبابت جنس و جنم نزدیک بهم نیستند. با این حال در جهان و جامعه خودمان پزشکانی بوده اند که در راه سیاست گام نهاده اند.

هنگامی که دانشجوی پزشکی بودم به زندگینامه نویسی ( بیوگرافی) پزشکانی که با سیاست و فرهنگ سرو کار داشتند، پرداختم. برای من جذاب وجالب بودند انسان هائی که شغل آب و نان دارپزشکی را ول کرده و به دنبال کار پُر درد سرِ سیاست و فرهنگ رفته بودند. سالوادورآلنده، ارنستو چه گوارا، جرج حبش، اگوستینونتو، منوچهر اقبال، جمشید اعلم، جهانشاه صالح، یحیی عدل، محمد قریب، هوشنگ اعظمی، هوشنگ تیزابی، و در حوزه فرهنگی فردریش شیلر، آنتوان چخوف، میخائیل بولگالف، سامرست موام، یوسف ادریس، محمد حسین شهریار، غلامحسین ساعدی، تقی مدرسی، بهرام صادقی، اصغر الهی، علی اکبر نقی پور در لیست کار من بودند، که هنوز هستند!

منابع:
1-آرشیو روزنامه کیهان، سال 58-57 / و ویکیپیدیای فارسی
2- ماه منیر گلستانه، پروازها و یادگارها، بیاد شهیدان بهائی ایران، 1357 تا 1371، ناشر: مؤلف / و رجوع کنید به مجله های عندلیب و پیام بهائی.
3- شهیدان ما، سازمان راه کارگر،آبانماه 1367/ و تارنماهای سازمان راه گارگر و تارنماهای احزاب و سازمان های سیاسی دیگر.
4- مجموعه اسامی و مشخصات 12028 تن از” شهدای انقلاب نوین” ، انتشاران سازمان مجاهدین خلق، تاریخ انتشار 15 شهریورماه 1364
5- مقدمه ای بر کشتار دگراندیشان در ایران، انتشارات فروغ ( کلن –آلمان)، چاپ دوم، سال 2013
6- لیست اسامی جان سپردگان دهه شصت، ایران تریبونال
7- لیست اسامی قربانیان قتل های زنجیره ای در تارنماهای مختلف / و کتاب مقدمه ای بر کشتار دگراندیشان در ایران
8-علی انصاری، قتل ها، حلقه های یک زنجیر، روزنامه نشاط ، شماره پنجم، 18 اسفند ماه 1377/ تهران

 

Published from gooya news {http://news.gooya.com}
Copyright © 2009 news.gooya.com
All rights reserved for the original source