شورای ملی تصمیم  همراه و همگام با مردم آگاه ایران، برای تحقق خواسته‌های زیر تلاش و مبارزه می‌کند. 1- گذار کامل از جمهوری اسلامی با تکیه به جنبش‌های اعتراضی مردم، گذار خشونت پرهیز با حفظ حق دفاع مشروع. 2 – حفظ تمامیت ارضی کشور با تاکید بر نظام غیرمتمرکز . 3- جدایی دین از حکومت. 4 – فراخوان عمومی برای تشکیل مجلس مؤسسان. 5 – تلاش برای برپایی نظامی دموکراتیک و انتخابی  تعیین نوع حکومت با آرای مردم. 6 –  اجرای کامل اعلامیه‌ی جهانی حقوق بشر و میثاق‌های وابسته به آن، با تاکید بر رفع هرگونه تبعیض علیه زنان و برابری جنسیتی در تمام عرصه های اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی، خانوادگی و مشارکت زنان در مدیریت جامعه، و نیز تاکید بر حفظ محیط زیست

جهانی بر تَلِ جنایت – مسعود نقره کار

جهانی بر تَلِ جنایت – مسعود نقره کار

  • جهان و انسان برتَلی از جنایت نفس می کشند، شهرها و آسمانخراش ها و کاخ ها وشاهراه ها و آدم هایی که در آن ها می لولند بر تَلِ جنایت بنا شده اند. نمونه اش تصویرزیبای دماوند خاموش و البرزی سوگوار و قربانیانی که خیرۀ تَل های جنایت سرزمین جنایت زده ای به نام ایران هستند. بویایی انسانی تعفن جنازه ها را حس می کند و صدای برخی از قربانیان زنده بگور شده ای که زیرساخت این آسمانخراش ها و کاخ ها و شاهراه ها و شهرها هستند، شنیده می شود. جای جایِ جهان جنایت نفس می کشد و نفس کِش می طلبد.
  • “تمدن جهانگیر” همین است؟ آنجا که دشمن خارجی یا بیگانه به کشوری حمله نکرده، حاکمان، سیاست کاران و دین کاران و چپاولگران همان سرزمین مشغول جنایت اند.
  • مدرنیته و مدرنیسم و مدرنیزاسیون، و بساط پیشا و پسای ساختارشکنان پهن است و معلوم نیست در هنگامه ای که  مسئولیت های اخلاقی و انسانی با چنین رِقَت و بیمایگی دست بالا دارند، کدام ساختار قرار است ترکانده شود. چرا کم ترین تَرَک در ساختار روانیِ “نیمۀ حیوانی و غریزه ویرانگر” اشرف مخلوقات ایجاد نشده است ؟. بزرگانِ علوم انسانی و اجتماعی کجای این تَل با سایه بان کردن دست بر فراز پیشانی، دور دست ها را تماشا می کنند، چشم اندازی روشن می بینید خانم ها و آقایان؟
  • چرا انسان با این همه گُنده گوزی نتوانسته و نمی تواند جنگ و تروریسم و جنایت را محو یا لااقل کاهش دهد؟
  • آلبرت انیشتین در بارۀ نظامیان “پروس” گفته است “خطای طبیعت اند، مغز دارند اما ستون فقرات برایشان کافی ست.” این سخن نه در مورد نظامیان دیروز و امروز در مورد اکثر رهبران سیاسی و دینی دیروز و امروز جهان صادق است. لیست تعدادی از رهبران سیاسی و نظامی ای که بیماری ها و اختلال های روانی داشتند در دسترس است، این تعداد امروزه افزایشی چشمگیر دارد، نگاهی بی طرفانه و انسانی بیاندازید ببینید رهبران سیاسی و دینی در جهان، که اکثرا هم با روش های “دموکراتیک” و بر شانه مردم براریکۀ قدرت تمرگیدن، چه موجوداتی هستند، وحشت نمی کنید؟ (۱)
  • جنگ و تروریسم و جنایت به رهبری بی مغزان ِ ستون فقرات دار، در گوشه کنار جهان بر پاست، حتی در قلب اروپای متمدن، هنوز زخم های جنایت هایی که در تکه پاره های یوگسلاوی و گوشه کنارِ اروپا جهانی را به درد و رنج کشاند، آرام نگرفته اند که رنج و زخم جنگ روسیه و اوکراین برپیکر جهان نشانده می شود، و کم نیستند جنگ ها و اقدام های تروریستی در دیگرنقاط جهان، که فاجعه بارترین و شرم آورترین آن هم اکنون در خاورمیانه در سرزمین پیامبران الهی، جاری ست. جنگ آنقدر در میان انسان و دولت های “مدرن” جا باز کرده که همصدایان “الکساندر هیگ” بی شمار شده اند که فریاد کنند “در جهان چیزهایی مهم تر از صلح هم وجود دارد” و قتل عام زنان و کودکان را “آسیب های جانبی جنگ” نام نهند و از بمباران های “جراحانه” دَم بزنند و “تسلیح بیشتر” را ضامن “صلح پایدار” بخوانند، و آنوقت می خواهید قند در دل آب نکنند و خوش نباشند آنان که با تولید سلاح سوروسات و زندگی های افسانه ای شان برقرار است. فرمانده غول پیکرشان وقتی خبر نگاری از او می پرسد: “فکر می کنید کشتگان جنگ چه تعداد هستند؟”، می گوید: “من برای شمارش جنازه ها اینجا نیامدم” و خلبانی تصویری از شهری که بمباران می کند و شادمانه گزارش می دهد این است که “شهر همانند درخت کاجی که با چراغ های تزئینی کریسمس آراسته شده، میدرخشد”.
  • چقدر “سون تزو” ژنرال نظامی، استراتژیست، فیلسوف و نویسنده چینی که حدود ۵۰۰ سال قبل از میلاد مسیح می زیسته به این موجود دوپا که امروز خیال می کند از دروازۀ مدرنیته هم  گذشته، خوشبینی ای خیالی داشت که برایش از “هنر جنگ”  و “دستورالعمل های اخلاقی جنگ” و روحیه انسانی و جوانمردی و عدالت در جنگ گفت و نوشت. و نیست ببیند که “جنگجویان” جهان مدرن با کودکان و زنان چه می کنند. سون تزو آنقدر خوش خیال بود که “جوهر و منطق روح رهبری” در جنگ را در رفتار آن سردار چینی می دید که به دشمنان محاصره شده اش آذوقه می رساند و آموزش می داد “عاری بودن از هنرهای صلح، یعنی نداشتن عقل و خرد.” (۲)
  •  و فقط جنگ و تروریسم نیست. ببینید روزانه چه تعداد از مهاجران در آب ها و خشکی های این جهان برای رسیدن به یک زندگی معمولی جان می دهند، ببینید حتی در امریکا، “دموکراتیک ترین کشور جهان” شهروندان امریکایی چگونه جان هموطنان شان حتی کودکان را در مدارس و دانشگاه ها و رستوران ها می گیرند، و نه فقط  امریکا و روسیه و چین و اروپا، که سیمای واقعی جهان همین گند و کثافت هایی ست که با آن ها کنار آمده ایم و در میان آن ها می لولیم. فقط جنگ و ترور نیست، مگر دیکتاتورها، فقر، گرسنگی، اعتیاد، بیماری های قابل پیشگیری و اختلال ها روانی کم می کُشند؟
  • به نظر می رسد پیشرفت های شگرف در تمامی عرصه های زندگی بشرکوچک ترین تاثیری بر “پارۀ حیوانی” انسان نگذاشته است، و آنچه از وجدان و کرامت انسانی گفته و نوشته شده، ویژگی موجودی نیست که براین تَلِ جنایت می لولد.

منبع: اخبار روز

همۀ ما مسئولیم! مسعود نقره کار

همۀ ما مسئولیم! مسعود نقره کار

در جهان چیزی مهم تر از صلح وجود ندارد، برای برقراری، حفظ و تحکیم صلح بکوشیم. جنگ و تروریسم محصول قدرت طلبی، سلطه گری و برتری جوئی است، سکوت و بی تفاوتی در تداوم و گسترش جنگ و تروریسم نقش دارد. مبارزه و تلاش برای برقراری صلح و ساختن جهانی که قانون بین المللی آن صلح باشد، مسئولیت اخلاقی روشنفکران و کنشگران سیاسی و فرهنگی دموکراسی خواه ست.

1

سکوت و بی تفاوتی یاری رساندن به جنگ افروزی و تروریسم است. همه ما مسئولیم.

روبرت اپنهایمر، شاگرد “ماکس بورن” ( فیزیکدان و برنده جایزه نوبل) نقشی اساسی در تهیه بمب اتم داشتند. اپنهایمر بعد از فجایعی که استفاده از بمب اتم بر جای گذاشت، پشیمان از تلاش خود در راه ساختن بمب اتم ، با سیاسمداران امریکایی همکاری نکرد و اطلاعاتش را در اختیار آن ها قرار نداد، بهمین خاطر نیز مورد خشم موجودی مثل ” مک کارتی” و مک کارتیسم قرار گرفت.

اپنهایمرگفته بود:«من بی‌گناهم و از اینکه در ساخت و تهیۀ بمب اتمی کمک کردم عذر می‌خواهم»، برتولت برشت در این رابطه می گوید: ” عذر خواهی اپنهایمر به آن قضیه ای می ماند  یک نفر از افراد قبیلۀ آدم‌خوار انتقاد شد که شکار و خوردن انسان کار پسندیده‌ای نیست. او در پاسخ گفت: من هنگام شکارِ انسان در جستجو و جمع‌آوری هیزم برای دیگی بودم که شکار در آن پخته می‌شد، من در شکار انسان دست نداشتم.”

2

چرا جنگ؟

“عشق و فرهنگ سازی و تکامل فرهنگی” می توانند عامل برقراری صلح باشند.

کتاب «چرا جنگ؟» نامه‌نگاری آلبرت آینشتاین و زیگموند فروید که خسرو ناقد ترجمه کرده و نشر نی انتشار داده است را بخوانید.
آینشتاین در بخشی از نامه از فروید می‌پرسد: «آیا هدایت رشد روان انسان در جهتی که توان مقابله با جنون نفرت و نابودی را داشته باشد امکان‌پذیر است؟ منظورم در این‌جا فقط به اصطلاح مردمان عادی و عامی نیستند، بلکه بنا بر تجربیات زندگی، درست همین به اصطلاح “روشنفکران”‌ اند که به‌سادگی تحت تأثیر جنون و تلقینات توده‌ای قرار می‌گیرند؛ زیرا اینان بلاواسطه از تجربه‌های زندگی روزمره خود الهام نمی‌گیرند، بلکه به راحتی و به طور کامل جذب و مسحور آن چیزهایی می‌شوند که بر روی کاغذ نقش بسته است.”
به نظر فروید انگیزه‌های غریزی پشت جنگ پیچیده‌تر از آن است که بتوان به قطع و یقین به جلوگیری از وقوع جنگ در آینده امید داشت و راه حلی ساده و قابل اجرا برای آن پیدا کرد. فروید با اشاره به وجود غریزه تخریب در انسان، از عواملی صحبت می‌کند که می‌توانند تأثیری در پیشگیری از جنگ داشته باشند اما آنچنان با امید قاطع از این عوامل سخن نمی‌گوید:” عشق اگرچه می‌تواند عاملی مهم برای برقراری صلح باشد اما  ادعایی است آسان که به کار بستن آن دشوار است”، ” ولی شاید امیدی واهی و خیال‌بافی نباشد اگر به تأثیر دو عامل که در آینده‌ای نه‌چندان دور به جنگ و جنگ‌طلبی خاتمه خواهند داد امید ببندیم: یکی نگرش فرهنگی و دیگری ترس موجّه از تأثیرات و پیامدهای جنگ آتی. نمی‌توان حدس زد که این راه از چه پیچ‌وخم‌هایی خواهد گذشت. در این میان فقط می‌توان گفت هر آن‌چه به تکامل فرهنگی یاری رساند و آن را تقویت و تسریع کند، بی‌گمان کاربردی مثبت علیه جنگ دارد.”

*****

سایت بنوبوک

کتاب چرا جنگ؟ اثر آلبرت آینشتاین (bennubook.com)چرا جنگ؟ | مطالعه آنلاین (taaghche.com)

ایکاش خدای جنگ ” آرس” بر جهان فرمان می‌راند، مسعود نقره کار

ایکاش خدای جنگ ” آرس” بر جهان فرمان می‌راند، مسعود نقره کار

خدای ادیان الهی بیش از هر چیز جنگ افروز و تروریست پرورش داده است، کار را با پسران آدم و حوا شروع کرد. خدای اسطوره ای” آرس” فرزند زئوس صادقانه نام “خدای جنگ” بر خود گذاشت. نام واقعی خدای ادیان الهی نیز در تاریخ حقیقی بعد از ماجرای شیطان و هابیل و قابیل می‌بایست خدای جنگ و خشونت و کینه و انتقام می‌شد.

آرس یکی از خدایان المپ‌ و یکی از سه رب‌النوع بزرگ است، مشتری یا ژوپیتر (هرمز- زئوس، پادشاه خدایان)، زهره یا ونوس (ناهید- آفرودیته، الههٔ زیبای عشق) و مریخ یا مارس (بهرام- آرس، خدای پهلوان و رشید جنگ).
در ادبیات یونان باستان آرس را در مقایسه با خواهر خود آتنا که ایزدبانوی عقل و خرد، راهبرد نظامی و رهبری ارتش بود، به عنوان جنبه فیزیکی، خشونت‌آمیزِ جنگ در نظر می‌گیرند. معشوقه وی، آفرودیته، الههٔ عشق بود. آرس و آفرودیت دارای چهار فرزند شدند که نام یکی از آن‌ها اروس (خدای عشق) شد.
خدایان یونان در مقابل خدای آسمانی زیباتر و شریف تربه نظر می‌رسند حتی” وُلکان”. با الهگان در می‌آمیزند، مهر می‌ورزند، شادی می‌کنند، خشمگین می‌شوند، اندوه به دل راه می‌دهند، رشک و حسد می‌برند، شهوت رانی می‌کنند، ضعف و ناتوانی را می‌شناسند، فداکار و ایثارگرند، با یکدیگر ستیز می‌کنند اما خدای عشق و الهه عشق نیز در کنار خود دارند. بر” اُولمپ” زئوس و ” هبه” در کنار همند تا فرشتگان شعر بخوانند و ” فوبوس” چنگ بنوازد.
و می‌بینید تفاوت میان خدای ادیان الهی با خدای اسطوره‌ای را!
جنگ و تروریسم، یعنی کشتاروحشیانۀ همنوع، کسب و کار انسان نماهائی ست که خداوند ادیان الهی خلق کرده است. ازهنگام خلق انسان نماها توسط خدای ادیان الهی، خلق شیطان و رواج برادرکُشی تا به امروز جنگ و تروریسم رو به افزایش و گسترش بوده است. و شگفت آفرین نیست که یکی از مراکز جنایت‌های جنگی و تروریسم در جهان زادگاه و محل سکونت پیام آورانش باشد.
ایکاش در کنار خدای ادیان الهی “آتنا و اروسی” می‌بودند تا به این” قهار” یاد آور می‌شدند که انسان خلق کند و دست از خلق و پرورش انسان نماهای جنگ افروز و تروریست بردارد.

مسعود نقره کار

“کارد آجین” مُهری آشنا، از کسروی تا مهرجویی مسعود نقره کار

“کارد آجین” مُهری آشنا، از کسروی تا مهرجویی مسعود نقره کار

1

” کارد آجین” از روش ها و شیوه های همنوع کُشی دراسلام سیاسی، به ویژه بنیادگراییِ وهم مطلق، یعنی بنیادگراییِ شیعی ست. (1). این موجودات انسان نما پارۀ حیوانی قدرتمندی دارند و خواهند داشت و به عنوان اَبَر حیوان اجتماعی ناطق، حیوانیت حفظ کرده اند. این حیوانیت، بی آنکه قصد توهین به حیوانات در کار باشد، با امر و عملِ دریدن و مثله کردن قربانی شان در جنگ ها، قتل ها، ترورها و حتی مجازات مُجرمان معنا شده است که تاریخ بشریت شهادت داده و شاهد خواهد ماند. این موجودات ثابت کرده اند که مفاهیمی همچون “لایه غیرعقلانی و خردگریز، و لایه ها و زیر لایه های انحراف و عفریت درونی”، وغریزه های  تخریب، جنگ، تجاوز و دیگر آزاری و بی رحمی و خشونت و کشتار، و ناخودآگاه و خودآگاه فردی وجمعی وحافظه “نوع”ی و تاریخی دست نخورده نسل به نسل ارث برده اند تا نشان دهند انسان نماهای مشابه اینان گرگ انسان بوده و هستند. حضرت علی شان در نهج البلاغه آورده که: برخی از انسان‌ها هستند که “الصورة صورة انسان و القلب قلب حیوان”، یعنی چهره انسانی دارند و در باطن حیوان هستند، که این وصف بسیاری از پیروان خودش است. توجیه گران هم گفته اند “توضیح و تبیین تعییر صورت و مسخ طبع آدمی از عهده ی علوم انسانی و اجتماعی نیزخارج است واصولاً این علوم، توانایی اثبات مسائلی از این قبیل را ندارند”. اما زندگی نشان داده است ساختار روانی و رفتاری اینان بیش از هرچیز در مسیر نوجوئی در شیوه ی سلطه جوئی، آزار وشکنجه و کشتن همنوع و جنایت علیه بشریت بوده است.

 تاریخ حقیقی و پیشاروی ما شهادت می دهد که گَله های وحشیِ باورمند به آخوندیسم  برای حذف دگراندیشان، مخالفان و روشنفکران از وحشیانه ترین روش هائی که پیامدهای روانی و رفتاری مخرب و آسیب های اجتماعی بسیار بهمراه داشته، استفاده کرده اند. آخوندیسم این سلطۀ توحش و جهل و جنون و جنایت، کشتن مخالفان اسلام به وحشیانه ترین روش ها را به عنوان حکم اسلام و نص صریح قران و احادیث و روایات، به عنوان امری دینی و قدسی مورد تائید، ترویج و تقدیس قرارداده است. کارد آجینِ قربانی، سنگسارکردن (رجم)، گردن زدن، مصلوب کردن ” لینچ  کردن” (2)بستن قربانی به ماشین و کشیدن پیکرهای نیمه جان در خیابان‌ها نمونه‌هائی ازروش‌های به کار برده شده اند. در این میانه کارد آجین آرم و مُهر و نشانِ شناخته شدۀ سربازان امام زمان بوده است.

و ببینید شباهت های ناگزیر، و مُهر و نشانه یگانه آنان را.

2

راه دور نرویم، اشاره ای به چند نمونه ازاین نوع جنایت دردوره محمد رضا پهلوی و حکومت اسلامی داشته باشیم:

احمد کسروی و منشی وی محمد تقی حداد پور در20 اسفند سال 1324  با فتوای شیخ عبدالحسن علامه احمد امینی، نویسنده کتاب الغدیر و حاج آقا حسین قمی و تائید روح‌الله خمینی کارد آجین شدند ( با گلوله و 27 ضربۀ کارد). قاتلان شناخته شدۀ فدائیان اسلامی بعد از چند ماه آزاد شدند.(3)

دکتر سلیمان برجیس را قاتلان فدائیان اسلامی به خاطر بهائی بودن در تاریخ 14 بهمن 1328 با هشتاد و یک ضربه کارد در کاشان کارد آجین کردند، پزشک گرانقدر و یاری رسانی که علاوه بر مطب، داروخانه نیز داشت و در اداره بهداری کاشان طبابت می‌کرد.

قاتلان تبرئه شدند و ” پس از خروج از دادگستری تهران، مورد استقبال هزاران نفر از روحانیون و مردم قرار گرفتند و…” (4)

 بهائیان بارها به روش و شیوه کارد آجین در طول نزدیک به دوقرن اخیربه قتل رسیدند.

3

درحکومت اسلامی شیوۀ کارد آجین بیش از پیش از نخستین روزهای به قدرت رسیدن به کار گرفته شد تا با حذف وحشیانه و ترسناک دگراندیشان سیاسی و عقیدتی، مخالفان و روشنفکران پایه حکومت ترور استوارکنند.

در روزهای آغازین انقلاب تعدادی از ماموران ساواک و شهربانی در مشهد (5)، آذربایجان (6) کرمانشاه، رشت (7)، کرمان وشهرهای دیگرکارد آجین شدند.

در سال های 57 و 58 گروه های اسلامی کشتار در تهران و شهرهای بزرگ با یاری آخوندهای معمم و مکلا به همین شیوه جنایت ها کردند. شاهین انقلاب در تهران، گروه قنات در جهرم (8)، گروه شیت در کرمانشاه، ، گروه جاش ها در کردستان، گروه باشی دراصفهان، و گروه های متعدد” سربازان امام زمان” در شهرهای دیگربه سوزاندن و کارد آجین کردن مخالفان حکومت اسلامی و بسیاری ازقربانیان ستمگری های اقتصادی و اجتماعی ( تن فروشان و معتادان ) روی آوردند.(9)

 جواد ذبیحی را در ۲۴ تیر ۱۳۵۹ در تهران به این دلیل که به دربار محمد رضا شاه رفت و آمد داشت و در مراسم مذهبی دربار نوحه خوانی می کرد، کارد آجین کردند. ذبیحی مؤذن، مداح و مناجات‌خوان، خواننده دعاهای شیعی در مراسم مذهبی و آوازهای اصیل ایرانی بود. پس از انقلاب به زندان افتاد. پس از مدتی آزاد شد ولی پس از آزادی، در تیرماه ۱۳۵۹، به شکل فجیعی کاردآجین و تکه تکه شد.(10)

همزمان توسط گروه های فشار و کشتار تعدادی از فعالان و هواداران سازمان مجاهدین خلق، فدائیان خلق و گروه هائی که غیر مسلمان و غیرخودی تلقی می شدند درتهران و شهرهای مختلف کارد آجین شدند.

درحکومت اسلامی بهائیان بزرگترین قربانیان این روش بودند.(11)  که پزشک گرانقدردکتر ناصر وفائی یک نمونه است.

” در بدن دکتر ناصر وفایی، جای پنج گلوله دیده می‌شد. او پیش از اعدام به شدت شکنجه شده بود؛ به طوری که از زیر شکم تا پشت ران و زیر باسن با چاقو بریده شده بود. از زیر شکم تا یک وجب مانده به زانو هم با چاقو بریده شده بود، به طوری که استخوان پا دیده می‌شد. همان پا را چنان از جا درآورده بودند که به هر طرف می‌چرخید و…” (12)

4

کارد آجین دگراندیشان و مخالفان گمنام و بنام ادامه یافت تا هنگامۀ قتل های زنجیره ای که حکومت با کاربُرد این شیوه نشان داد بنا دارد با تشدید ایجاد هراس و ترساندن از مرگی فجیع نه فقط در میان دگراندیشان و مخالفان و روشنفکران، در میان مردم ترس و وحشت آفرینی کند.

دکترکاظم سامی با ضربات کارد به قتل رسید وبا یک سناریوی ساختگی اعلام کردند ضارب شناخته شده ولی خودکشی کرده است.(13)

کشیش هایک هوسپیان در راه فرودگاه مهرآباد ناپدید شد. “خانواده او پس از ۱۱ روز تلاش بی امان برای یافتن کشیش، سرانجام جسد مثله شده او را که با ۲۶ ضربه کارد آجین شده بود، از سردخانه پزشکی قانونی تحویل گرفتند. قاتلان روی سینه او و درست بر روی قلبش حفره‌ای عمیق با آلتی برنده ایجاد کرده بودند.”

هایک هوْسِپیان مِهر روحانی مسيحی و اسقف كليسای جماعت ربّانی و از آزادی‌خواهان ايران بود كه به خاطر فعاليت‌های آزادی‌خواهانه‌اش، «كميته ويژه رهبری» حكم قتل او را صادر کرد و مجریان آن در ۲۹ ديماه سال ۷۲ او را ربودند. وی درشمار اولين قربانیان قتل‌های زنجيره‌ای، در بهمن ماه ۱۳۷۲ به قتل رسيد.(14)

کشیش مهدی دیباج پنج ماه پس از آزادی از زندان در ۱۳ تیر ۱۳۷۳ شمسی توسط عده‌ای ربوده شد و چند روز پس از آن، وزارت اطلاعات خبر پیدا شدن جسد قطعه قطعه شده او را منتشر کرد… جسد مهدی دیباج در یخچال منزل کشیش میکائلیان کشف شد. بنا به گزارش یک سازمان مسیحی به نام الام، کشیش دیباج کارآجین شده بود.(15)

حاج محمد ضیائی، رهبراقلیت سنی در بندرعباس، 55 ساله  در تاریخ ژوئیه 1994 کارد آجین شده در اطراف لار پیدا شد، وی برای بازجویی توسط ماموران امنیتی حکومت اسلامی به لار فراخوانده شده بود.(16)          

حمید حاجی زاده و کارونِ 9 ساله اش را با 37 ضربه کارد آجین کردند. حمید حاجی زادۀ شاعر در سال 1377 ابتدا تهدید شد، بعد شبانه با فرزند 9 ساله اش کاردآجین شدند، و سرانجام برای پایانِ سناریو تعدادی کارگرافغان دستگیر کردند، افعان هایی که بی گناه بودند.

حمید با 27 ضربه و کارون با۱۰ ضربه به قتل رسیدند. روح‌انگیز سلطانی‌نژاد، همسر حمید حاجی‌زاده و مادر کارون، گفته است: “وحشتناک کارون را کشته بودند. دهانش پر از مو بود و خون. چشمانش باز بود. دستانش هم پر از مو بود، پر از خون بود”. ارس حاجی‌زاده که به اتفاق اروند، برادرش، اولین کسانی بودند که سر صحنه قتل پدر و برادرشان رسیدند، می گوید: “چیزی که مشخص بود، بابا بر اثر خون‌ریزی مرده بود و کارون قشنگ داشت بابا را نگاه می‌کرد. همیشه برای ما سؤال بود که اول بابا مرده یا کارون. مشخص بود کارون توی اتاق دست و پا می‌زده. هر جای اتاق را نگاه می‌کردید، جای دست کارون بود. انگار که فرار کرده بود و خیلی ترسیده بود. چشم‌های کارون از حدقه زده بود بیرون و می‌شد ترس را در صورتش دید. دهانش پر از خون بود. لباس‌هایش خونی. یک صحنه خیلی خیلی بد بود که داشت بابام رو نگاه می‌کرد.” (17)

ابراهیم زال‌زاده، نویسنده و ناشر، در اسفند ماه سال 1375 کارد آجین شد. حسین زال‌زاده، برادرش، گفته است: “انگشتانش را شکستند و بعد از ۱۷ ضربه چاقو، شاهرگش را زدند و جنازه‌اش را در بیابان‌های یافت‌آباد انداختند.”(18)

داریوش و پروانه فروهر کارد آجین شدند. علی صفایی، کارمند وزارت اطلاعات و یکی از عوامل قتل‌های زنجیره‌ای، گفته است که ” بنده گردن و دهان ایشان (پروانه فروهر) را گرفتم و برادر مسلم هم دست ایشان را گرفت و برادر هاشم (مصطفی قربان‌زاده) ایشان را با دستمال آغشته به مواد بی‌هوشی، بی‌هوش کرد و برادر علی محسنی (مصطفی نوروزی معروف به محسنی) چند ضربه چاقو به ایشان زدند.”

داریوش فروهر با ۱۱ ضربه چاقو و به گفته مهرداد عالیخانی، کارمند وزارت اطلاعات و یکی دیگر از عوامل قتل‌های زنجیره‌ای، “در پی ضربات کاردی که آقای جعفرزاده (پرسنل اداره عملیات امنیت) بر قفسه سینه نامبرده وارد کرده، به قتل رسیده است.”

پرستو فروهر در یادداشتی از بازخوانی دو گزارش از معاینه جسد پدر و مادرش نوشته است که “جسد آنان نمایان‌گر این واقعیت است که قصد آن تیم عملیات که در شب یکم آذرماه به خانه پدر و مادرم هجوم برد، تنها پایان دادن به زندگی آن دو نبود. مأموران اجرای قتل در اعتراف‌هایشان نوشته‌اند که با خود چاقوهایی همراه داشتند تا به عنوان آلت قتل به کار برند. پیش از ورود به خانه نیز وظایف هریک از آنان در اجرای “مأموریت”شان مشخص بود. نوشته‌اند که هر آنچه کرده‌اند بر اساس “دستور سازمانی” بوده است. پس می‌توان نتیجه گرفت که چگونه کشتن و به کار بستن آن خشونت هولناک نیز بخشی از دستور کار آنان بوده است”.(19)

داریوش مهرجوئی از برجسته ترین فیلم سازان و نویسندگان، و همسرهنرمندش وحیده محمدی فر در تاریخ ۲۲ مهرِ ۱۴۰۲ در خانهٔ ویلایی خود کارد آجین شدند. داریوش مهرجویی از بنیان‌گذارانِ کانونِ سینماگرانِ پیشرو، از چهره‌های اصلی موج نوی سینمای ایران به‌شمار می‌رود. مهرجویی علاوه بر فعالیت در سینما، به نوشتن رمان و ترجمه نیز می‌پرداخت. مهرجویی ابتدا به موسیقی علاقه‌مند بود. او برای تحصیل در رشتهٔ سینما به لس آنجلس رفت و در رشتهٔ فلسفه از دانشگاه ” یوسی ال اِ” فارغ‌التّحصیلِ شد. وحیده محمّدی‌فر با نام اصلی رقیه محمدی‌فر  فیلمنامه‌نویس، طراحِ لباس و دستیارِ کارگردان بود.

5

کاردآجین کردن دگراندیشان، مخالفان و روشنفکران تبعیدی در خارج از کشور ادامه یافت.

دکتر عبدالرحمن برومند رئیس هیئت اجرائی نهضت مقاومت ملی ایران در روز پنجشنبه ۲۹ فروردین ماه ۱۳۷۰ (۱۸ آوریل ۱۹۹۱) در مقابل آسانسور منزل مسکونی خود در پاریس با ضربات کارد به قتل رسید.(20)

شاپور بختیار چهلمین نخست‌وزیر ایران، دبیرکل سابق حزب ایران،عضو اخراج‌شده جبهه ملی ایران و بنیان‌گذار نهضت مقاومت ملی ایران، در ۱۵ مرداد ۱۳۷۰ (برابر با ۶ اوت ۱۹۹۱) همراه با منشی اش سروش کتیبه در خانهٔ مسکونی بختیار در اطراف پاریس کارد آجین شدند. ترور توسط گروهی ۳ نفره، فریدون بویراحمدی، محمد آزادی و علی وکیلی‌راد که در قالب حامیان و دوستداران بختیار توانسته بودند به اقامتگاه وی نفوذ کنند صورت گرفت. فریدون بویراحمدی عضو شورای نهضت مقاومت ملی ایران بود و از سال‌ها پیش به منزل بختیار رفت‌وآمد داشت و مورد اعتماد بختیار بود.(21)

فریدون فرخزاد خواننده، شاعر، تهیه‌کننده، کارگردان و مجری برنامه های تلویزیونی، در مردادماه ۱۳۷۱ کارد آجین شد. به گزارش روزنامه‌های آلمانی، قاتلان سی و هفت ضربهٔ کارد آشپزخانه از پشت به او فرود آورده بودند. جسد مُثله‌شدهٔ او در حالی کشف شد که کاردی در کتف او وجود داشت.(22)

****

منابع و توضیح ها:

* یکی از کارد آجین شدگانِ که در ظاهر” سربازان امام زمان ” در کارد آجین کردنش در غیبت بودند محمود سخایی کاشانی معروف به سرگرد محمود سخایی (زاده ۱۲۹۶ در کاشان–۲۸ مرداد ۱۳۳۲ در کرمان) از یاران محمد مصدق و رئیس کل شهربانی کرمان بود. وی در جریان کودتای ۲۸ مرداد در شهر کرمان کارد آجین و مثله شد. وی برادر منوچهر سخایی است ( محمود سخایی، ویکی پدیا، دانشنامه آزاد)

1- آجین یا آجیدن به معنای فرو کردن یک شئی تیز دریک سطح می باشد، مثل فروکردن سوزن، درفش، کارد، شمع (شمع آجین) و…

2- لینچ‌کردن اعدام و قتل در ملأ عام همراه با ضرب و جرح قربانی، با وسایل مختلف از جمله چوب و چاقو است. حکومت اسلامی این روش” مجازات” را در مورد آزادیخواهان انجام داده است . شکنجه، اعدام، مصلوب و لینج کردن ” الله قُلی خان جهانگیری” یک نمونه است.( الله قلی خان جهانگیری، ویکی پدیا، دانشنامه آزاد)

ترور احمد کسروی و حدادپور – ویکی‌پدیا، دانشنامهٔ آزاد 3-

4- فریدون وهمن، یکصد و شصت سال مبارزه با آئین بهایی، انتشارات عصر جدید( 1388) 2009

5- نشریه ایرانشهر( لندن) شماره های دی و بهمن 57

پرونده ۳۴ ساله مربوط به کشتار دهها پاسبان آذرشهری | تریبون زمانه (tribunezamaneh.com)6-

کشتار ساواکی‌ها فوران تنفر مردم بود (tarikhirani.ir)7-

گروه قنات – ویکی‌پدیا، دانشنامهٔ آزاد 8-

مسعود نقره کار، مقدمه ای بر کشتار دگراندیشان در ایران، چاپ دوم- انتشارات فروغ ( آلمان)

«معلوم نبود چه خشمی بود»؛ روایت کامران شیردل از حمله به «قلعه» در روزهای انقلاب ۵۷ (radiofarda.com)9-

10- خاطرات صادق خلخالی / مسعود نقره کار، مقدمه ای بر کشتار دگراندیشان در ایران، چاپ دوم- انتشارات فروغ ( آلمان)

11- مسعود نقره کار، مقدمه ای بر کشتار دگراندیشان در ایران، چاپ دوم- انتشارات فروغ ( آلمان)

12- ماه منیر گلستانه، پروازها و یادگارها، بیاد شهیدان بهائی ایران، ۱۳۵۷ تا ۱۳۷۱، ناشر: مؤلف / و رجوع کنید به مجله‌های عندلیب و پیام بهائی / سهراب نیکو صفت، سرکوب و کشتار دگراندیشان مذهبی در ایران، دو جلد، پیام، سال ۱۳۸۸

 / بهائیان قربانیان دگراندیش ستیزی، – مسعود نقره کار – شورای ملی تصمیمhttps://shora.org/archive/1334

13- مسعود نقره کار، پزشکان و سیاست ( در بارۀ دکتر کاظم سامی)، سایت خبری گویا

14- اسقف هایک هوسپیان‌مهر، گزارش سازمان عفو بین الملل، ایران، 21 ماه مه 1995 میلادی/ ویکی پدیا، دانشنامه آزاد

15- مهدی دیباج، ویکی پدیا، دانشنامه آزاد/ گزارش سازمان عفو بین الملل، ایران، 21 ماه مه 1995 میلادی/

بنیاد عبدالرحمن برومند: مهدی دیباج: یک سرگذشت

16- گزارش سازمان عفو بین الملل، ایران، 21 ماه مه 1995 میلادی

17- مسعود نقره کار، چشم عسلیِ قتل های رنجیره ای – سایت خبری گویا و شهروند/ 12 اکتبر 2017

18- ابراهیم زال زاده، ویکی پدیا، دانشنامه آزاد

19- قتل‌های زنجیره‌ای، نگاهی به زندگی و مرگ پروانه فروهر، محمد حیدری، بی بی سی فارسی، آذر ۱۳۹۷ – ۲۳ نوامبر ۲۰۱۸

داریوش و پروانه فروهر، ویکی پدیا ، دانشنامه آزاد

20- عبدالرحمان برومند، ویکی پدیا، دانشنامه آزاد

21- ترور بختیار، نمونه‌ای از سیاست امتیازخواهی و ارعاب، مجتبی واحدی، بی بی سی فارسی، ۱۴ مرداد ۱۳۹۰ – ۵ اوت ۲۰۱۱

شاپور بختیار، ویکی پدیا، دانشنامه آزاد

https://www.youtube.com/watch?v=hSWA1v7fWiY22- فریدون فرخزاد، مردی فراتر از زمان خود / 

فریدون فرخزاد، ویکی پدیا، دانشنامه آزاد