شورای ملی تصمیم  همراه و همگام با مردم آگاه ایران، برای تحقق خواسته‌های زیر تلاش و مبارزه می‌کند. 1- گذار کامل از جمهوری اسلامی با تکیه به جنبش‌های اعتراضی مردم، گذار خشونت پرهیز با حفظ حق دفاع مشروع. 2 – حفظ تمامیت ارضی کشور با تاکید بر نظام غیرمتمرکز . 3- جدایی دین از حکومت. 4 – فراخوان عمومی برای تشکیل مجلس مؤسسان. 5 – تلاش برای برپایی نظامی دموکراتیک و انتخابی  تعیین نوع حکومت با آرای مردم. 6 –  اجرای کامل اعلامیه‌ی جهانی حقوق بشر و میثاق‌های وابسته به آن، با تاکید بر رفع هرگونه تبعیض علیه زنان و برابری جنسیتی در تمام عرصه های اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی، خانوادگی و مشارکت زنان در مدیریت جامعه، و نیز تاکید بر حفظ محیط زیست

تمرکز زدایی – کوروش گلنام

تمرکز زدایی – کوروش گلنام

 

تمرکز زدایی

کوروش گلنام

چهارشنبه 2 شهریور 1401 ـ 24 اوت 2022

پس‌ از آغاز کار “شورای ملی تصمیم” و 6 خواسته بنیانی آن، چون در بند 2 آن “نظام غیر متمرکز” در جمله: ” حفظ تمامیت ارضی کشور با تاکید بر نظام غیرمتمرکز“، نیز آمده است، برای شماری هم‌میهنان پرسش ایجاد شد. روشن است که گروهی دوستانه نقد کرده و خواهان پاسخ بودند حتا اگر برخورد تندی داشته‌اند ولی گروه اندکی دیگر چون همیشه برای ایجاد دودلی، بدبینی، امنیتی کردنِ ماجرا، ایجاد پراکندگی بیش‌تر و شکست در کار این شورایِ نوپا، که یک ستونِ استوارش در ایران است، کوشش کردند  که به نتیجه‌ای نرسیدند و در آینده نیز نخواهند رسید.

چون موضوع “تمرکز زدایی” و جابحایی بخشی از قدرت مرکزیِ تاکنونی در سیستم اداره کشور به ناحیه‌ها، استان‌ها در آینده ایران یکی از مهم‌ترین پایه‌های پیشرفت و آزادی مردم در اداره کشور و سنگ‌بنایِ یک دموکراسی حقیقی است، نگارنده در این باره از دیدِ خود نخست پرسش‌هایِ زیر را با خوانندگان در میان می‌گذارد:

  1. 1. آیا تمرکز زدایی همآن فدرالیسم است؟
  2. آیا سرانجام تمرکز زدایی تجزیه ایران است؟
  3. 3. آیا گفت و شنود در باره فدرالیسم”تابو” است و نباید در باره آن سخنی گفت؟
  4. آیا جامعه به شدت آسیب دیده و زخم خورده ایران در نزدیک به 44 سال حکومت واپس‌گرایان اسلامی، آمادگی حتا پذیرش تمرکز زدایی را دارد چه رسد به گامی فراتر که فدرالیسم باشد؟

 و سرانجام:

  1. در روزگار سیاه و اندوه‌‌بار امروز مردم ایران، مهم‌ترین موضوع چیست؟

پاسخ‌ها به کوتاهی

  1. 1. تمرکز زدایی که معنای ساده آن دادنِ بخشی از قدرت به ناحیه‌ها و استان‌ها در زمینه‌های گوناگونِ اداری و برنامه‌ریزی بنا بر مناسبت‌هایِ جمعیتی، جغرافیایی، فرهنگی و سیاسی(برای نمونه به ویژه در استان‌های مرزی ایران ) و یا شریک ساختن حقیقی آنان در کار اداره ناحیه و استان‌هایِ خود است، همیشه به معنای فدرالیسم نیست و بستگی به میزان و گستردگی آن دارد. ولی اگر سازوکارها با هم‌راهی و خواست همگانی مردم یک کشور هم‌سو شود، می‌تواند پایه‌هایی برای ایجاد فدرالیسم را به وجود بیاورد که در سرزمینِ ما به انگیزه‌هایِ زیادی، راهی دراز و پُر فراز‌ونشیب خواهد بود.
  2. 2. این بدترین و نادرست‌ترین برخورد با تمرکز‌زدایی و ندیدن جنبه‌های بسیار مثبت آن برای کشوری چون ایران است که دارایِ گوناگونی قومی، فرهنگی، حغرافیایی و زبانی است. این گوناگونی که یکی از سرمایه‌های با ارزش ایران است و می‌باید با همه نیرو از آن نگاهداری کرد، اگر با روش درست و برپایی یک سیستم پویا و پیش‌رو از آن بهره گرفت،می‌تواند برای همه شهروندان ایران آزادی و رفاه به وجود بیاورد. جابجایی بخشی از قدرت مرکزی به ناحیه‌ها و استان‌‌ها نه تنها زیانی ندارد که به خود‌باوری مردم و افزایش نیرو و توانِ آن‌ها برای سازندگی و پیشرفت یاری فراوانی خواهد رساند. چگونگی این جابجایی “بخشی از قدرت مرکزی به ناحیه‌ها و استان‌ها” باید با دقت و با توجه به همآن ویژگی‌ها بیان شده به شکلی جدی برایِ آینده ایرانِ آزاد به بحث گذارده شود. تنها در ناحیه کردستان ایران می‌توان زمینه یکی از بزرگ‌ترین مرکز‌هایِ دام‌پروری و صنعت فرآورده‌هایِ گوشتی و پوستی را فراهم اورد که هم سودش به مردم آن ناحیه برسد و هم بخشی به خزانه دولت مرکزی وارد شود.
  3. 3. چرا باید از گفت وشنود و نوشتن در باره فدرالیسم هراس داشت؟ امروزه در آسیایِ دور از استرالیا، مالزی و هند گرفته تا سوئیس، آلمان، اتریش و بلژیک و… در اروپا ( از همه مهم‌تر خود”اتحادیه اروپا”) تا کانادا و آمریکا در آمریکای شمالی تا کشورهای چون برزیل کلمبیا و ونزوئلا در آمریکای جنوبی تا اتیوپی در آفریقا و همین عراق در مرز باختری ما (از سال 2005 با پذیرش اداره فدرالی کردستان عراق)با سیستم فدرال البته با تفاوت‌ها و گوناگونی‌هایِ زیاد اداره می‌شوند که خود بحثی جدا می‌خواهد. می بینیم که بزرگ‌ترین کشورها چه از دیدِ حمعیت، چه از دیدِ گستردگی سرزمینی و چه قدرت با سیستم فدرالی اداره می‌شوند. امیدوار باشیم که در آینده ایران هیچ موضوعی تابو نباشد و بتوان در باره همه چیز گفت و نوشت.
  4. 4. این نیز از مهم‌ترین موضوع‌هایی است که باید به آن توجه ویژه داشت. چنان‌که بارها به میان آمده است، حکومت اسلامی در بیش از چهار دهه، آسیب‌های جدی و سنگینی به تن و روان مردم ما وارد آورده است. جامعه ایران پس از این حکومت نیاز فراوان به یک دوران آرامش دارد؛ دوران آرامش ولی به امنیت نیاز دارد و امنیت نیز در سایه بک رفاه نسبی و ایجاد شور و شوق دوباره در مردم شدنی است. باید برنامه دقیق داشت تا فروپاشی این حکومت به هرج ومرج و انتقام جویی شخصی و کور تبدیل نشود. فرمول کار ساده است:

همه کارهای این حکومتِ تبهکار از اعدام‌هایِ کور آغاز انقلاب و غارت مال مردم گرفته تا دروغ و پرونده‌سازی برای هرکس که با آن‌ها ناسازگار بوده است، تا ریا‌کاری، بی‌قانونی، شکنجه، تجاوز، اعدام‌های گروهی، چون جنایت فراموش نشدنی اعدام پنهانی بیش از 5000 زندانی سیاسی در تابستان 1367، تا گروگان‌گیری، اختلاس‌هایِ میلیاردی، فساد و…که از دید ما نادرست و نا‌انسانی است، نباید از سوی مردم ما پس از فروپاشی این حکومت انجام بگیرد.

من به عنوان یک ایرانی به روشنی باردیگر بیان می‌کنم که دیدگاه‌هایی که از همین امروز می‌گوید “بر هر درختی آخوندی را آویزان می‌کنیم” را برای آینده ایران نه تنها نادرست که بسیار خطرناک می‌بینم. از همین امروز می‌باید:

ـ بر قانون‌مداری و رواداری پای‌فشرد،

 ـ متهم را به دست قانون سپرد تا کیفر ببیند،

 ـ اگرشکنجه و اعدام بد و ناانسانی است، نباید آن را انجام بدهیم،

برای خانواده‌هایی که عزیزانی از دست داده‌اند و بسیار آزار و سختی دیده‌اند شاید سنگین باشد که بگوییم که در فردایِ ایران آزاد، ما نه شکنجه و نه اعدام می‌کنیم!

اندیشه و برنامه‌ریزی برایِ تمرکززدایی نیاز به فرهنگ‌سازی درست و گسترده در سراسر ایران دارد. در هرزمینه‌ای تا در جامعه ایران فرهنگ‌سازی نشود، سودی نخواهیم بُرد. دشمنان یک ایران آزاد و پیشرفته چه دردرون و چه در بیرون، بی‌گمان بی‌کار نخواهند نشست. ما تا نتوانیم با رواداری برای ارزیابیِ درست زمینه‌ها، موقعیت ویژه امروز جامعه ایران و راه برون رفت از گره و گیرهای آینده با یکدیگر گفت‌و‌شنود منطقی و به دور از هیاهو داشته باشیم، به جایی نخواهیم رسید. خوشبختانه ما امروز در همه زمینه‌ها کارشناسان زبده و جوانان درس خوانده و آماده‌ای داریم که می‌توانند آینده خوبی را برای ایران به وجود بیآورند.

بنا براین اگر از آغاز گام‌ها درست برداشته نشود، این حکومت نیز برود هم‌چنان گرفتار خواهیم بود.

  1. 5. روشن است که اینک خواست بر‌انداختن این حکومت ریاکار و ایران برباد‌ده بزرگ‌ترین خواسته و آروزی بیش‌ترین شمار مردم ایران است. بکار‌گیریِ نیروی همه مردم و میهن‌دوستان ایرانی در این زمینه از اهمیت درجه نخست بر خوردار است. این سنگ بزرگ، این هیولای آدم‌خوار نفرت‌انگیز می‌باید از ریشه کنده شود تا بتوان برنامه ساختِ دوباره میهن را به پیش بُرد. در هیچ بحث و گفت‌و‌شنودی نمی‌توان حتا برای آنی این مُهم را از یاد بُرد.

شورای ملی تصمیم

من امیدوارم دوستان ما در “شورای ملی تصمیم” دست‌کم هر ماه بیلان کار خود را به همگان نشان دهند تا بتوانند اعتماد بیش‌تر مردم را نه تنها با انتشار بیانیه و مقاله که در میدان کار و عمل به خود جلب کنند. این آگاهی هست که خوشبختانه کمسیون‌هایِ گوناگونی در شورا شکل گرفته است و باید چشم‌به‌راه نتیجه کارِ آن‌ها بود.

پرسیدنی است که آیا دوستان در “شورایِ گذار” نیز در کار و برنامه‌هایِ شورای ملی تصمیم شرکت دارند یا نه؟ ما راهی جز هم‌راهی و هم‌گامی با یکدیگر نداریم چون همه به تجربه آموخته‌ایم که به هیچ نیروی بیگانه تکیه نکنیم و بر پای خود بایستیم. من و دیگر پشتیبانان شورایِ ملی تصمیم نیز امید است بتوانیم آن‌چه در توان داریم در یاری به این شورا انجام بدهیم.

آدرس وب‌سایت شورای ملی تصمیم:

https://shora.org/

آیا حکومت اسلامی از چنین اپوزیسیونی نباید شادمان باشد؟ کوروش گلنام

آیا حکومت اسلامی از چنین اپوزیسیونی نباید شادمان باشد؟ کوروش گلنام

دو رویکرد: راست و درست، ناراست و نادرست

در باره دیدگاههاِی آقایان ف.م.سخن و عبدالستار دوشوکی

کوروش گلنام – ویژه خیرنامه گویا

رویکرد راست و درست

آقای ف.م.سخن در آخرین نوشته خود: “آقای”سخن”:شاهزاده بازی‌های‌ات را کنار بگذار” به درستی نکته‌هایِ مهمی به میان آورده است که فشرده و کوتاه آن این است که در جوانی به دنبال ایده‌آل‌های خود بوده است که با وجود هدف و خواست به‌سازی و پیشرفت از دیدِ علمی درست نبوده است و به جایی نرسیده است و اینک در دورانِ سال‌خوردگی جز یادبود‌ها و تجربه‌هایی آموزنده چیزی ازآن بر جای نمانده است. ولی آن نکته مهم‌‌تر که برآن انگشت ‌گذارده این است که:

برای من رفاه اجتماعی و آزادی خودم و مردم کشورم اهمیت دارد.”

و:

وقتی می بینم هیچ کس، و هیچ گروه و دسته ای، جز شاهزاده رضا پهلوی، نمی تواند به انسجام ما برای خروج از این گنداب کمک کند، بر تمام ایده آل های ذهنی ام قلم می‌کشم و از او می خواهم تا آستین بالا بزند و کاری در حد توان اش انجام دهد.”

و سپس از آقایِ رضا پهلوی هم گله می‌کند که چرا:

“…کاری نمی کند، تنها کاری که می توانم انجام دهم دعوت و تشویق اوست برای انجام کاری کارستان برای چندم و چندمین بار…”

من این بازگفت‌ها را آوردم زیرا کاملن بادیدگاه ایشان هم‌خوان هستم وبه عنوان یک جمهوری‌خواه در نبود کسی که بتواند یک هم‌آهنگی میان اپوزیسیون از گروه‌هایِ گوناگون ایجاد کند، چاره‌ای نمی‌بینم جز نام بردن از آقایِ رضا پهلوی که با توجه به موقعیت ویژه خود، که انکار ناپذیر است، از چنین توانی برخورداراست.

ولی آن رویکرد ناراست و نادرست:

من در شگفتم که آقای عبدالستار دوشوکی چرا به پاسخ‌هایی که آقای ” محمد نیکبخت” از (اصفهان)، به 12 ایراد او بر بیانیه “شورای ملی تصمیم” دادند و همین پنجشنبه هفته گذشته(12 ژوییه 2022) در وب‌سایت گویا منتشر شد توجه نمی‌کند و هم‌چنان بر داده‌های پیشین خود پافشاری می‌کند!؟ چنین بر می‌آید که ایشان اصولن به سبب شتاب‌زدگی فراوانی که برای ایجاد تردید و دودلی در کار این شورایِ نوپا دارد که تنها دو هفته از آغاز کار رسمی آن سپری شده است، پاسخ‌ها را درست نمی‌خواند.

من که با توان اندک خود از هر گامِ هرچند کوچکی که آن را به سودِمردم و در راه بهبود وضع آنان دیده‌ام با هر نگرشی که بوده، همیشه پشتیبانی کرده و خواهم کرد و اینک نیز از پشتیبانان “شورای ملی تصمیم” هستم به روشنی و شفاف می‌گویم که پس از برخوردهایِ، از دیدِ من ناراست، آقای دوشوکی نگرشم نسبت به ایشان دگرگون شد. من گمان هم نمی‌بُردم که ایشان با چنین کیفیت نازلی دست به شایعه پراکنی بزند.

مشکل در کجاست؟

مشکل با آقای دوشوکی مخالفت ایشان نیست زیرا چه ایشان و چه هر کس دیگری حق دارد با هر شورا، هرایده و هرکاری که از دیدِخود درست نمی‌داند مخالفت کند و کسی نمی‌تواند این حق را از ایشان و یا دیگری بگیرد، مشکل ولی شایعه پراکنی، ایجاد شک و دودلی و واژگونه کردن واقعیت‌ها است. خوانندگان گرامی توجه کنند که آقای مسعود نقره‌کار و آقایان ستوده و حسن اعتمادی در پشتیبانی از بیانیه 14 تن، کمیته‌ای تشکیل داده و چندماهی نیز باپشتکار در اندازه توانی که داشتند در این راه کوشش نمودند. ولی بر سر چه موضوعی که من ازآن آگاه نیستم و با توجه به گرفتاری‌هایی که داریم، می‌توانست پیش‌ بیاید، دچار ناهم‌گونی شده و کمیته به‌هم خورد. من ندیده و نخوانده‌ام که آقای نقره‌کار پس از پایان این همکاری از آنان به بدی نامی برده باشد. اینک یکی از پرسش‌ها‌یِ شگفتِ آقای دوشوکی این است که چرا آن کمیته به‌هم ریخت و می ‌خواهد آن را به ‌هرشکل با نخ‌وسوزن به این شورا پیوند بدهد و به خواننده تلقین کند که چون آقای نقره‌کار در میان سخنگویان این شورا است، این اتفاقی که در آن کمیته روی داده دوباره در این شورا رُخ خواهد داد!

در همین زمینه ایشان در مقاله پیشین خود ادعا نموده که آقای نقره‌کار از ایشان برای عضویت در شورا دعوت نموده که ایشان نپذیرفته است ولی این یک واژگونه سازی آشکار است. بنا بر بررسی که من کرده‌ام این ایشان بوده است که به آقای نقره‌کار تلفن می‌زنند و می‌خواهند که در جلسه شورا شرکت کنند. آقای نقره‌کار به ایشان می‌گوید که جلسه ویژه اعضایِ شورا است و شما عضو شورا نیستید و بنابراین نمی‌توانید شرکت کنید مگر این‌که نخست درخواست و دوره عضو شدن را گذرانده باشید. آیا این شیوه درستی است که این قضیه ساده را به آن شکل واژگونه نشان داد؟ شاید رفتار آقای دوشوکی بر همین پایه استوار باشد که چرا درهایِ شورا را بر روی چنین بزرگی بازنکرده‌اند!

نکته‌های دیگری نیز در مقاله‌هایِ ایشان علیه شورا هست که هیچ نشانی از یک مخالفت اصولی ندارد. برای نمونه آقای داریوش اقبالی با تلویزیون اینترناشنال گفت و شنودی داشته است و این شده است ایراد آقای دوشوکی. آقای داریوش چون من تنها پشتیبان است و عضو نیست. ایشان فردی آزاد است و دلش خواسته است با این تلویزیون گفت‌وگو کند، این چه ربطی به شورا دارد و مگر شورا باید رفتار شخصی حتا پشتیبانان را به روش استالینیستی و حکومت اسلامی کنترل کند؟

حتا تیتر مقاله تازه ایشان : “جلسه و حمایت سوال برانگیز رضا پهلوی از “شورای ملی تصمیم” منتشر شده در گویا، ناراست و نادرست است. این نشستی بین “جمعیت سوسیال دمکراسی برای ایران” و آقای رضا پهلوی بوده است و به هیچ روی از سوی “شورای ملی تصمیم” انجام نشده است. آقای نقره‌کار خود در این انجمن عضو موثر است. او و دیگران بنام این انجمن در نشست بوده‌اند نه “شورای ملی تصمیم”. آقای دوشوکی ولی هم‌چنان شخم زده و پیش‌رفته است :

“در حالی که فرایند افزایشی پس گرفتن امضاها و کناره گیری شخصیت های مختلف از”شورای ملی تصمیم” روندی روزافزون دارد…”

من همین جا از آقای دوشوکی درخواست می‌کنم لیستی از”فرایند افزایشی پس‌گرفتن امضاها و…” را به خوانندگان ارائه دهد. ایشان این خبرها را از کجا آورده و بر پایه چه سندی چنین ادعایی می‌کند؟

من این را برعهده خوانندگان می گذارم که تمیز دهند که آیا این شایعه پراکنی است یا مخالفت؟

ایشان پس از این‌که به آقای رضا پهلوی ایراد گرفته است که چرا در این نشست شرکت کرده است چنین آورده است :

“…اما این جلسه ١١ روز بعد از انتشار جنجال برانگیز بیانیه اعلام موجودیت شورا که مجموعه ای از “جمع اضداد” و “گزاره‌هایی متناقض” با تکرار عادتهای کهنه می باشد؛ و همچنین بعد از اعتراض شدید بخش وسیعی از هموطنان به حذف پرچم و نام خلیج فارس و به خصوص ماده سوال برانگیز “تمامیت ارضی با قید و شرط” که بهت و حیرت بسیاری را برانگیخته است, برگزار شده است.

چنین برخوردی حقیقتن هراس‌آور است. ایشان حتا لگوی شورا را هم نمی‌خواهند ببینند. خوانندگان گرامی به لگوی شورا دقت کنند:

هم پرچم ایران و هم آب‌های آبی در خلیج فارس و دریای خزر کاملن نمایان است. ایراد در کجاست؟ در این‌که در نمایی زیبا یکی از بزرگترین امتیازهایِ ایران که گوناگونی قومی در ایرن است را به نمایش گذارده است؟

“تمامیت ارضی با قید و شرط”! چه قید و شرطی؟ شاید بهتر بود دوستان در شورا “تمرکز زدایی” را در بند دیگری می‌آوردند که نکته‌سنج‌ها آن را به “قیدوشرط” تبدیل نکنند. نگارنده خود بارها برای آینده ایران از تمرکز زدایی و انتقال بخشی از قدرت از مرکز به استان‌ها یاد کرده است که راه زندگی آینده مسالمت‌آمیز همه ایرانیان در کنار یکد‌یگر بدون برتری قومی برقوم دیگر به آن بستگی دارد. این هیچ ربطی به تجزیه ایران و یا حتا سیستم فدرالی ندارد چون که اگر در آینده به همین اندازه هم بتوانیم برسیم که برای نمونه از اصفهان و تهران استاندار به سیستان/بلوچستان و کردستان و… نفرستیم و مردم کرد و بلوچ و…خود از میان خود استاندار خود را برگزینند، زبان فارسی هم‌راه با زبان مادری در آموزشگاه‌ها آموزش داده شود و … خود شاهکاری است در ایران و علمی‌ترین و درست‌ترین روش اداره کشور است.

آیا حکومت اسلامی از چنین اپوزیسیونی نباید شادمان باشد؟

آقا کدام بیانیه “جنجال برانگیز”؟! دیگرانی مخالف بوده‌اند و مخالفت کرده‌اند که حقشان نیز بوده است. این تنها شمایید که جنجال راه انداخته‌اید.”جمعِ اضداد” اگر کوشش درست و پُرزحمتی بکار رود و میان گروه‌ها با نگرش‌هایِ گوناگون، که اتفاقن لازمه دمکراسی و پلورالیسم است، بر مبنای بندهایی که مورد پذیرش همگان است، شورایی شکل بگیرد، از سازش میان این جمع به گفته شما “اضداد” که باید بسیار هم خشنود بود. پس از 43 سال بزرگترین شورایِ تاکنونی از گروه‌هایِ گوناگون شکل گرفته که پایه‌ و ستون استواری در ایران دارد و ازآن‌جا نیزپا گرفته و آغاز شده است نه از بیرون از کشور. باشناختی که ما از خود و نارسایی‌های خود داریم این‌که گروه‌هایی با نگرش‌هایِ گوناگون توانسته‌اند در راه رهایی مردم گرفتار ایران به گذشت و یک سازش درست و اصولی برسند آیا این خود پیش‌رفتِ بزرگی نیست؟چرا باید درباره آن سم‌پاشی کرد و چوب لای چرخ آن گذاشت!

شوربختانه این نگاه کینه‌توزانه و در عین‌حال “حق به جانب” ایشان در سراسر این مقاله، موج می‌زند که من نیازی به توضیح بیش‌تر نمی‌بینم.

خوانندگان گرامی می توانند در فایل زیر سخنان آقای محمد نیکبخت یکی از سخنگویان “شورای ملی تصمیم”را که در ایران و در اصفهان است گوش کنند تا هم نمایی کلی از برنامه شورا و هم پاسخ به برخی دیگر از ایرادهایِ آقای دوشوکی را از زبان ایشان بشنوید. آقای نیکبخت ده سال زندان بوده است و چند تیر نیز به او زده‌اند ولی هم‌چنان با دلیری و بی‌باکی در ایران مانده و مبارزه را دنبال می‌کند:

در نشست جمعیت سوسیال دمکراسی برای ایران با آقای رضا پهلوی ایشان به درستی اشاره کرد که:

خرابکاری کار سختی نیست و ساده است، این سازندگی است که سخت و ودشوار است.”

پیشنهادی به آقای دوشوکی

آقای دوشوکی، “شورای ملی تصمیم”،”جمع اضداد” و پایمال کننده پرچم، خلیج فارس، خزر، تمامیت ارضی و… سراپا بدی و ناراستی است. شما که چنین دلشوره دارید و در این زمینه با زبردستی مو را از ماست می‌کشید، آستین‌ها را بالا زده و واردِ میدان شوید و آن شورای مورد دید و پسند خود را برپا کنید. آن‌گاه اگر راستی و درستی در کارِشما بود، من به عنوان یک ایرانی از شما نیز پشتیبانی خواهم کرد. پیروز باشید!