
در مخالفت با حکم اعدام تتلومجازات اعدام به معنای چیرگی انتقام بر عدالت است -گفت و گوی مسعود نقره کار و علیرضا میبدی – رادیو همراه
بازدیدها: 0
بازدیدها: 0
بازدیدها: 5
در ۱ اردیبهشت ۱۳۲۱، محمد مختاری شاعر، مترجم، نویسنده و پژوهشگر و از اعضای فعال کانون نویسندگان به دنیا آمد. مختاری از قربانیان ماجرای موسوم به قتلهای زنجیرهای است.
«درخت و سنگ و سار و سنگسار و دار، سایه دستیست که میپندارد دنیا را باید از چیزهایی پاک کرد!»
مختاری در سالهای ۱۳۵۸ و ۱۳۵۹ اسطورهشناسی و ادبیات را در دانشکده هنرهای دراماتیک تدریس میکرد که با وقوع انقلاب فرهنگی و پاکسازیِ دانشگاهها از اساتید دگر اندیش از دانشگاه اخراج شد.
او علاوه بر سردبیری مجله بیداران در سال ۱۳۵۹، تا سال ۱۳۶۰ نیز دبیر کانون نویسندگان ایران بود. در آذرماه ۱۳۶۰ به مدت ۲ سال به زندان رفت و حکم انفصال دائمی از کلیه خدمات دولتی برای او صادر شد.
از آثار محمد مختاری میتوان به «بر شانه فلات»، «وزن دنیا»، «سحابی خاکستری»، «خیابان بزرگ»، «تمرین مدارا»، «حماسه زال»، «رستم و سهراب» و «هفتاد سال عاشقانه» اشاره کرد.
هیئت تحریریه شورای ملی تصمیم
بازدیدها: 2
درحالی که به دلیل نوسانات ارز و کاهش ارزش پول ملی، اوضاع اقتصادی کشور و به ویژه وضعیت مزدبگیران روز به روز اسفناک تر می شود، در حالی که بحران های مختلف از جمله خاموشی های مکرر برق، قطعی احتمالی آب، سونامی گرانی و کمبود دارو و ناتوانی حاکمیت برای حل این مشکلات، جامعه را به وضعیت انفجاری رسانده است، ما بازنشستگان که سالیان متمادی از عمر خود را در مسیر خدمت صادقانه به مردم و کشور صرف کردهایم، اکنون، در سالهای بازنشستگی نیز با رنج معیشت، تبعیض، بیعدالتی و بیتوجهی مستمر مسئولان روبهرو هستیم.
ما نه لطف میطلبیم و نه صدقه می خواهیم، ما اجرای قوانین مصوب، کرامت انسانی، و تأمین یک زندگی آبرومند را حق مسلم خود میدانیم.
بر این اساس، مطالبات اصلی خود را به شرح زیر اعلام کرده و خواهان پاسخگویی مسئولان به این مطالبات هستیم:
👈 ۱. افزایش حقوق و مستمریها متناسب با نرخ واقعی تورم و سبد معیشت خانوار، نه صرفاً بر پایهی آمارهای رسمی و پاییننمایی شده.
👈 ۲. پرداخت کامل و فوری مطالبات معوقه، از جمله پاداش پایان خدمت و مزایای قانونی.
👈 ۳. لغو سیاستهای ضدبازنشسته مانند افزایش سن و سابقه بازنشستگی که ظلم مضاعف به نیروی کار محسوب می شود .
👈 ۴. تضمین امنیت درمانی با ارائه بیمهی درمانی کارآمد، رایگان و پوششدهندهی کامل هزینههای پزشکی.
👈 ۵. تامین کرامت و امنیت شغلی برای نیروهای بازنشستهی قراردادی یا مشغول به کار در بخشهای خصوصیشده.
👈 ۶. لغو دستورالعملهایی که حق کارگران و بازنشستگان را زیر پا می گذارند.
👈 ۷. سپردن مدیریت وزارتخانههای مرتبط، به افرادی کاردان و آگاه به مسائل بازنشستگان.
👈 ۸. احیای نقش تشکلهای مستقل در تصمیمسازیهای کلان اقتصادی و اجتماعی.
👈 ۹. مبارزه با فساد و رانت در صندوقهای بازنشستگی و تأمین اجتماعی و شفافسازی مالی در تمام سطوح.
….
ما اعلام میداریم: ادامهی سیاستهای تحقیرآمیز، وعدههای بیسرانجام، و بیتفاوتی نسبت به وضعیت بازنشستگان، نهتنها آسیبهای جبرانناپذیر اجتماعی در پی خواهد داشت، بلکه مشروعیت نهادهای مسئول را نیز بیش از پیش خدشهدار خواهد کرد.
ما از تمامی مقامات و وزارتخانههای ذیربط میخواهیم که فوراً و بدون فوت وقت، در جهت تحقق مطالبات برحق بازنشستگان کشور از جمله اجرای ماده ۸۵ قانون مدیریت خدمات کشوری در باره ی بیمه ی بازنشستگان اقدامات عملی کنند، پیش از آنکه صدای اعتراض این قشر فراموششده به فریادی فراگیر بدل شود.
کارگروه بازنشستگان کانون صنفی معلمان ایران ( تهران )
۱۴۰۴/۲/۲
🔹🔹🔹
شورای هماهنگی تشکلهای صنفی فرهنگیان ایران
به نقل از کانال شورای هماهنگی تشکلهای صنفی فرهنگیان ایران
https://t.me/kashowra/21038
بازدیدها: 2
گرامی باد پنجاه و هفت سالگی تأسیس کانون نویسندگان ایران!
پنجاه و هفت سال از تأسیس کانون نویسندگان ایران گذشت اما «ضرورت»ی که به تأسیس کانون انجامید هنوز پابرجاست. همچنان که ارادهی جمعی که پس از قتلهای سیاسی حکومتی، نویسندگان آزادیخواه را برای احیای فعالیت کانون نویسندگان ایران گرد هم آورد، هنوز به قوت خود باقیست و چون مانعی سخت در برابر حاکمیت و شیوههای پیچیدهی سرکوب و سانسور ایستاده است.
مدتی مدید صدای کانون نویسندگان ایران یگانه صدای جمعی بود که به بهای جان و زندان و بازداشت و تهدید اعضایش از ضرورت دفاع از آزادی بیان و مبارزه با سانسور سخن میگفت. امروز اما مقاومتها و تجربهی شکستها و پیروزیها، آزادیخواهان را گرد هم آورده است. دیگر نمیتوان از آزادی سخن گفت اما برای تحقق آزادی بیان گام برنداشت. خواست آزادی بیان در بستر عینی زندگی به خواستی عمومی بدل شده است. آنچه کانون نویسندگان ایران در این پنجاه و هفت سال در موضعگیرها و مکتوبات خود ثبت کرده است سند انکارناپذیر این واقعیت است که سرکوب آزادی بیان و گسترش سانسور تنها دامان نویسندگان و هنرمندان و روزنامهنگاران را نمیگیرد؛ بسیار بودهاند معترضان، دادخواهان، کارگران، معلمان، دانشجویان و زنانی که پاسخ کلامشان را با بازداشت و زندان گرفتهاند. در تمام این سالها بند اول منشور کانون نویسندگان ایران، «آزادی بیان بی هیچ حصر و استثنا برای همگان»، چراغ راه کانون و کانونیان بوده است تا هر کجا حاکمیت صدای معترضان را خفه کرد، جنبشهای آزادیخواهانه را به خون کشید و عرصه را بر بیصدایان تنگ کرد، به حمایت از سرکوبشدگان برخیزد. هم از این روست که مبارزه در میدان پرحادثه و خونین ایران، هرگز کانون نویسندگان ایران را از آن عرصهی بزرگتر مبارزه غافل نکرده است. نمیتوان از آزادی بیان سخن گفت و در برابر سرکوب آزادی بیان در جهان سکوت کرد یا شیوههای نوظهور سانسور را نادیده گرفت.
در این پنجاه و هفت سال چهرهی ساختگی قدرتها بیش از پیش فرو ریخته و چهرهی عریان ستم و استثمار آشکارتر شده است. فضای مجازی که زمانی گمان میرفت راهی مطمئن برای گسترش آزادی بیان خواهد گشود، از مداخلهی حکومتها و قدرتها در امان نمانده و به همان سرنوشتی دچار شده است که پیشتر رسانههای مستقل در سایهی سیاه رسانههای جریان اصلی به آن دچار شدند. آنچه روزی تجربهای تلخ از زیستن در سایهی استبداد تلقی میشد، اکنون در هر کجای جهان اثری از آثار شوم خود را آشکار کرده است. آن سوی «دیوار حائل» اسرائیل کشتار پزشکان را به فهرست جنایتکارانهی محاصره و نسلکشی و کودککشی افزوده و در افغانستان طالبان بی هیچ مانعی قوانین متحجرش را جاری کرده است. در ینگهی دنیا فهرستهای رسمی سانسور انواع برابریطلبیهای نژادی و جنسیتی را هدف گرفته، در اروپا جریانهای راست افراطی اندک دستاوردهای موجود را به مخاطره افکندهاند و چهرهی حقیقی دموکراسیهای جعلی از پرده بیرون افتاده است. در این زمانهی آشوبناک که جریانهای کوچک و بزرگ مقاومت و ستمستیزی در جای جای جهان سر بلند کردهاند و شبکهای رو به گسترش از فاشیسم و شبهفاشیسم برای سرکوب یا تصاحب دستاوردهای آن خیز برداشته است، جهان بیش از هر زمانهی دیگر به دفاع بیقید و شرط از آزادی بیان و مبارزهی همهجانبه با سانسور نیازمند است. شواهد بسیار گواهی میدهند که اگر در جایی از جهان آزادی بیان نقض میشود، آزادی بیان در همه جای جهان در معرض خطر قرار میگیرد.
اکنون که پنجاه و هفت سالگی تأسیس کانون نویسندگان ایران را گرامی میداریم، تلاشهای همهی آزادیخواهان را ارج مینهیم و یک بار دیگر اعلام میکنیم که مبارزهی جمعی و حساسیت به ستم و سرکوب در سراسر جهان یگانه راهیست که میتواند به برچیده شدن سانسور و تحقق آزادی بیان بیانجامد.
کانون نویسندگان ایران
یکم اردیبهشت ۱۴۰۴
به نقل از کانال رسمی کانون نویسندگان ایران
https://t.me/kanoon_nevisandegane_iran/1488
بازدیدها: 12
کوکب بداغی پگاه, فعال صنفی معلمان ایذه
این جمله را وزیر آموزش و پرورش گفته علاوه بر اینکه در تضاد با اصول انسانی و تربیتی است، بلکه با مسئولیت ایشان در قبال نسل آینده فرسنگ ها فاصله دارد وظیفه شما به عنوان وزیر آموزش و پرورش این است که در راستای ارتقاء فرهنگ، آموزش و پرورش دانشآموزان گام بردارید نه اینکه خود را به عنوان یک سرباز در صف امنیتی معرفی نمایید
وظیفه شما این است که فضای مدارس را مکانی امن، و پر از شادی برای دانشآموزان بسازید،نه محیطی پر از تشویش و استرس
مدرسه جاییست که رشد فکری و اجتماعی دانش آموز باید شکوفا شود. اما شما با این جمله به طور غیرمستقیم از سرکوب و حضور نظامی در مدارس استقبال میکنید، این پیام را به جامعه می دهید که نگرانیهای امنیتی را بر مسائل آموزشی مقدم تر می دانید
این نوع نگاه فقط باعث ایجاد فضای ترس و اضطراب در میان دانشآموزان میشود و به هیچوجه در راستای منافع و پیشرفت آموزش و پرورش نخواهد بود
حال که شما خود را به عنوان “سرباز” معرفی میکنید، باید بگویم که ما به دنبال “معلم” هستیم، نه یک “سرباز
چون جای سرباز در پادگان است
شما میگویید «من سرباز رادان هستم»اما من معلم به شما هشدار میدهم که در دنیای تعلیم و تربیت هیچسربازی بادستبد،شمشیر و اسلحه نمی تواند قلب ها را تسخیر کند تنها افرادی می توانند که بجای دیوارها نهال عشق ،محبت و عقل را در دل مدارس بکارند
حوزه ی علمیه در سال های گذشته به مانند ابری تیره بر آسمان آبی مدارس سایه افکند معلمان دلسوز و متخصص را اخراج وبجای آنها افرادی را در قالب طرح امین بدون هیچگونه تخصص و شایستگی بصورت فله ای به استخدام آموزش و پرورش در آمدند و تنها دستاوردش ،استرس و اضطرابی بود که به دانش آموز وارد می کردند و ماحصل آن شد تحویل نسل افسرده به جامعه که اگر تلاش های مشاوران و روان شناسان دلسوز نبود به مرز فاجعه می رسید
در این برهه تفاهم نامه حضور پلیس به مدارس اوج بی اعتمادی به سیستم آموزشی و تربیتی می باشد و تنها به تشدید فشاری منجر خواهد شد که پیش از این بر دوش آنها سنگینی می کرد
استرس دوباره مهمان خانه هایشان می شود به راستی با روح و روان این بچهها چه کردید که ترک تحصیل ،خودکشی،بی تفاوتی، ترس از آینده نامعلوم .تا خرخره گلویشان را جویده،
آیا در چنین فضایی میتوان انتظار خلاقیت ،تفکر انتقادی و روحیه ی پرسشگری در دانش آموزان را پرورش داد ؟
آیا می شود در سایه ی این ترس ها به آنها خود باوری و داشتن اعتماد به نفس آموزش داد ؟
کاش بجای آنکه محیط آموزش درگیر سایههای ترس وتنش شود اندیشه ،احساس وارزش های انسانی را سر فصل کتب درسی قرار می دادی
،این نسل شایسته ی آن است که در میدان علم و امید،ورزش وهنر پرچم بزرگ انسانیت را به اهتزاز در آورد
به یاد داشته باشید تاریخ با کلام و وعده های تو خالی نوشته نمی شود بلکه با عمل و فداکاری معلمان بزرگ و دانش آموزان شجاع که همان نسل آگاهی وتحولند نوشته می شود
یادتان نرود دانش آموز و مدارس این سرزمین نه ارث پدر شما هستند و نه جایی برای ترسیم نقشه های ایدئولوژی ،آقای وزیر ،آموزش و پرورش باید اتاقی روشن
درخشان پر از نور امید و ایده های نو باشد ،نه زندانی در تاریکی اندیشه ها که قدرتتان را افزایش دهد
وای بر ما که آموزش و پرورشمان بجای تربیت اندیشمندان و خلاقان ،با کلماتش تیرهای بی هدفی در جنگل تفکر و نو آوری پرتاب می کند و درخت دانایی را با تبر نادانی از بین می برند
به گفته ی خودتان سرباز هستید آیا سرباز می تواند برای اموزش وپرورش نسخه بپیچید؟آقای کاظمی بیانات شما در حقیقت روایت یک داستان است اگر بخواهم ساده تر تعریف کنم
پادشاهی دستور داد برای نگهداری از قلعهاش، در گوشه های قلعه ،نگهبانان زیادی بگذارند
هر کدام از نگهبان ها در جای خود مستقر شدند ، تا دروازهای باز نماند که راهی برای ورود دشمن شود . مدتی گذشت و قلعه به جای اینکه مکان امن و آسایش باشد، تبدیل به مکانی سرد و بیروح شد.شاید هم شبیه زندان ،زندگی کردن در آن بسیار دشوار بود می دانی چرا ؟
چون آنجا اسلحه و دیوارها حکمفرمایی میکردن نه ایده و تفکر
گویا شما هم در فکر تبدیل مدارس به قلعه شدهاید که در آن هیچ چیز جز دیوارها و نگهبانان، در آن رشد نمی کنند این دیدگاه حضرتعالی فکرهای آزاد، ایدههای نو، و بچه هایی که به دنبال امید و آیندهای روشن هستند را در پرده ای از ابهام فرو می برند
اما فراموش نکن این ایده هرگز عملی نخواهد شد چون با نسلی روبرو هستید که نمی توانید آنها را مهار کنید
سرباز آقای رادان لطفا پوتین های خود را محکم گره بزن و به پادگان برو آنجا برای تو فرش قرمز پهن کرده اند و فرهنگیان و دانش آموزان کارت قرمز.
به نقل از کانال شورای هماهنگی تشکلهای صنفی فرهنگیان ایران