جوزف اشمید
پایهی تفکر انتقادی فضیلت است. فضائل عبارتاند از: (۱) ویژگیها یا خصوصیات پایداری که (۲) فرد از رهگذر اعمال، عادات و شخصیتپروری با (۳) هدفی ذاتی و ارزشمند در خود پرورش میدهد. فردِ دارای فضیلت اخلاقی همواره برای نیل به کمال اخلاقی تلاش میکند. او این کار را از رهگذر کنش مدام و عادت کردن به انجام کارهای خوب و اجتناب از بدی انجام میدهد. فرد دارای فضیلتِ فکری دائماً برای نیل به حقیقت و درک بهتر تلاش میکند. او این کار را از رهگذر عادات مختلف ذهنی ــ مانند فروتنیِ فکری، پایداری فکری و غیره ــ انجام میدهد. در ادامه برخی از مهمترین فضائل فکری را به اختصار بررسی میکنیم.
فروتنی فکری
فروتنیِ فکری مستلزم شناخت محدودیتهای معرفتی و تواناییهای شخصیتان است. فروتنیِ فکری همچنین مستلزم تمرکز بر حقیقت بهجای توجه به شأن این یا آن شخص است. افراد دارای فروتنیِ فکری بهدرستی به ضعفهای خود توجه میکنند، اما نقاط قوتِ خود را نیز نادیده نمیگیرند. فروتنی فکری، در بن و بنیاد، عبارت است از تمایل به بیان صادقانهی این الفاظ در شرایط مناسب: «نمیدانم»، «در مورد این موضوع به اندازهی کافی و عمیقاً تحقیق نکردهام» و «ممکن است اشتباه کنم».
کنجکاوی فکری
کنجکاویِ فکری اشاره به اشتیاق و علاقهی آتشینی دارد که فرد برای کشف حقایق با گستره و ژرفای بیشتر دارد. افرادِ دارای کنجکاویِ فکری از تنبلیِ فکری بیزارند ــ یعنی ترجیح نمیدهند که به آنچه همیشه باور داشتهاند ادامه دهند، آن هم به این دلیل که باور همیشگیشان راحت یا اطمینانبخش بوده است. افراد کنجکاو جرئت میکنند که مسائل را بیشتر و عمیقتر دنبال کنند و در نتیجه درک بهتری از پیچیدگیها و مبانی موضوع مورد نظر پیدا کنند. سؤال پشت سؤال بپرسید. جرئت کشفِ بیشتر داشته باشید.
پایداری فکری
همچون کنجکاوی، پایداریِ فکری نیز رد قاطعانهی تنبلیِ فکری است. کسانی که دارای پایداریِ فکری هستند، موانع، سختیها و مشکلات زندگیِ فکریِ خود را به چشم چالشهایی برای غلبه بر آنها و فرصتهایی برای رشد میبینند. زمانی که اوضاع سخت میشود، به جای رها کردن حقیقتجویی این عده عمیقتر به مسائل میپردازند، بیشتر مطالعه و تحقیق میکنند و دانش و درک خود را افزایش میدهند. مشکلات و کلافهای سردرگم فکری فرصتهای کشف فراهم میآورند، نه موانع عبورناپذیر. در مسیر کشف پافشاری کنید، زیرا گنجینهها در انتظار شما است.
مسئولیت فکری
مسئولیتپروریِ فکری به معنای به دست گرفتن مهار حقیقتجویی است. افراد دارای مسئولیت فکری میکوشند تا سرحد امکان سرنوشت اعتقاداتِ خود را به دست چهرههای مرجع نسپارند؛ بلکه به دنبال تجهیز خویش به توجیهها، استدلالها، شواهد و دلایل هستند.
ذهنِ باز
ذهنِ باز داشتن به معنای این نیست که باور کنیم همهی دیدگاههای بدیل به یک اندازه محتملاند. درست بر عکس، گشودگیِ فکری به معنای تمایل به بررسیِ دیدگاههای بدیل برای ارزیابی انتقادیِ ارزش منطقی و مستدل دیدگاهها است. ذهن باز داشتن به معنای تمایل به در نظر گرفتن دیدگاههای بدیل و پذیرش این نکته است که چه بسا موضع ما اشتباه باشد.
عشق به حقیقت
ما همه در معرض سوگیری تأییدی (Confirmation bias) قرار داریم ــ یعنی مایل به انتخاب منابع، ایدهها و شواهدی هستیم که باورهای قبلیِ ما را تأیید یا از آن حمایت میکنند و نیز مایل به نادیده گرفتن یا کماهمیت جلوه دادن منابع، ایدهها و شواهدی هستیم که در تضاد با باورهای ما هستند. اما عشق راستین به حقیقت ــ و حتی چه بسا بتوان جرئت کرد و گفت حقیقتپرستی ــ میتواند به ما در مقابله با سوگیری تأییدی کمک کند. دفاع از یک دیدگاه را هدف اصلیِ خود در تلاشهای فکری قرار ندهید؛ بلکه کشف حقیقت را هدف اصلی قرار دهید.
۲۳ توصیه در باب گفتوگوی سازنده
تکرار میکنم: فضائل فکری پایهی تفکر انتقادیاند. با این حال، فضائل فکری در مورد چگونگی برقراریِ گفتوگوهای سازنده، ثمربخش و حقیقتمحور با همبحثتان (یعنی کسانی که با آنها گفتوگو میکنید) چندان راهی نمینمایند. فضایل فکری سراسر مربوط به هدایت درون به سوی هدفِ نیل به حقیقتاند. اما گفتوگو یک قدم از این فرا میرود، زیرا دیگران را در حقیقتجویی دخیل میکند. فضائل فکری ناظر به عملاند؛ گفتوگوها ناظر به تعامل. بنابراین منطقی است که کاربرد فضائل فکری در گفتوگوها محدودیتهایی داشته باشد. به همین دلیل، چند توصیه را گرد آوردهام که خودم (همراه با دیگر فیلسوفان، روانشناسان اجتماعی و غیره) آنها را در تسهیل تبادل ایدههای سازنده مفید یافتهام. گفتنی است که ترتیب خاصی در مورد این توصیهها وجود ندارد.
توصیهی ۱
به این نکته توجه کنید که همهی ما نسبت به دیدگاههای کنونیِ خود سوگیری داریم. زمانِ آن فرا رسیده که از فکر کردن به این موضوع به چشم نقص شخصیتی دست برداریم؛ این اگر نقص است، نقصی در طبیعت انسانی است. داشتن ذهنِ باز واقعاً سخت است و ما باید این را درک کنیم. بله، برای کاهش چنین سوگیریهایی تلاش کنید؛ اما به کسانی که از آن رنج میبرند به دیدهی تحقیر ننگرید.
توصیهی ۲
تأکیدتان بر توافق باشد. اغلب اوقات چنان روی اختلافات متمرکز میشویم که نمیتوانیم زمینههای مشترک را ببینیم.
توصیهی ۳
این نکته را صریحاً بپذیرید که شما و همبحثتان عضو یک تیم هستید و اهداف مشترکی دارید: دستیابی به درک بهتر مسئله و کشف گنجینههای حقیقت. این کار تلاش مشترک میطلبد. ما در مسیر مشترکی به سوی مقصد مشترکی در حرکتایم. ما کاوشگران سفر واحدیم.
توصیهی ۴
تمایل به آموختن از همبحثتان داشته باشید. هر فردی تجربیات، دیدگاهها و جهانبینیهای منحصربهفردی دارد که میتوانیم از آنها الهام بگیریم. با این هدف وارد گفتوگو نشوید که فقط بخواهید همبحثتان را متقاعد کنید یا او را همفکر خود سازید.
توصیهی ۵
وقتی که واقعاً چیزی را نمیدانید، رکوراست بگویید که «نمیدانم». زیباییای در پذیرش این نکته نهفته است که مسیرهای بیشتری برای کشف حقیقت وجود دارد و بدین سان گنجینههای بیشتری در انتظار شما است.
توصیهی ۶
قطعیت خود را غلاف کنید. خوب است (هرآینه خوب است!) که در برخی از مواقع آدمی مطمئن باشد، اما این موقعیتها نادرند. قطعیت میتواند به جزماندیشی بینجامد و باید از آن پرهیز کرد. بپذیرید که ممکن است اشتباه کنید.
توصیهی ۷
از سوگیریها خلاصی نداریم، اما میتوان بستر دادوستد فکری را عوض کرد تا سوگیریها کاهش یابند. محیطی خوشایند و محترمانه ایجاد کنید تا حقیقت و عشق در کانون توجه باشند.
توصیهی ۸
از دریچهی دیدِ دیگری به مسائل بنگرید. به تجربیات زندگیِ همبحثِ خود فکر کنید و خود را جای او بگذارید. این کار کمک میکند که به چشم انسان به او بنگرید، نه به چشم شیء یا دیو و حیوان.
توصیهی ۹
کلیشهها را کنار بگذارید. ما آدمیان عشقها، علایق، خواستهها و ارزشهای خود را داریم. هیچکس در کاریکاتور یا کلیشهای ازپیشتعریفشده جای نمیگیرد. ما ویژگیها، نقصها و مهارتهای منحصربهفرد خود را داریم. سعی کنید که کلیشههای پیشساخته از «جنس» آدمهایی که با آنها صحبت میکنید را آگاهانه بشکنید.
توصیهی ۱۰
غوطهور در دیگری شوید. روزانه خود را در محیطهایی خارج از اتاق پژواک غوطهور کنید. با افرادی دوست شوید که پیشینهها، جهانبینیها و تجربیات زندگیِ متفاوتی دارند. به مجموعهی متنوعی از پادکستها گوش دهید یا انواع مختلفی از ویدیوها را تماشا کنید، و مواردی از این دست.
توصیهی ۱۱
کاوش کنید نه افشاگری. از ابزارهای منطق، تجربیات جهانشمول و عشق/احترام راستین برای مسئلهکاوی استفاده کنید، به جای اینکه به دنبال افشای نقصها، شکافها یا ناسازگاریهای داخلی در باورهای همبحث خود باشید.
توصیهی ۱۲
از این ذهنیت خود را رها کنید که: بحث فکری از جنس «بازی» است. هیچ کسب «امتیازی» وجود ندارد. هیچ «برد»ی در میان نیست (تنها کسب الهام بیشتر وجود دارد که مبتنی بر همکاری است نه رقابت).
توصیهی ۱۳
ادبیاتِ خود را تغییر دهید. کلماتی که استفاده میکنیم بر نحوهی تفکر و احساس ما اثر میگذارند. این موضوع ظریف اما بسیار مهمی است. مثلاً، از «بحث» بهجای «مناظره» استفاده کنید. بگویید «ملاحظهای دارم» بهجای اینکه بگویید «به این دلیل حرفت اشتباه است».
توصیهی ۱۴
رویکرد فضیلتمدار در پیش گیرید. از خود بپرسید: آیا من در حال پرورش فضائل فکری و اخلاقی هستم؟ آیا تواضع فکریِ لازم را نشان میدهم؟ هدف اصلی شما باید دوگانه باشد. هدف اول دستیابی به حقیقت است. هدف دوم دوست داشتن دیگری است. فضیلت سراسر چیزی از جنس روان شدن است. فضیلت عقلانی اساساً از جنس روان شدن به سوی حقیقت است. فضیلت اخلاقی اساساً از جنس روان شدن به سوی خیر است.
توصیهی ۱۵
از تنیدنِ جهاننگریِ خود به دورِ تاروپود وجودتان پرهیز کنید. ارزش شما به مواضعی نیست که اتخاذ میکنید. اگر میتوانید (دستکم به شکل موقت) خود را از دیدگاهی که برگرفتهاید جدا کنید. آنگاه در چنین حالتی استدلالها علیه موضع خود را به چشم حملات شخصی نخواهید نگریست یا احساس حملهی شخصی به شما دست نخواهد داد.
توصیهی ۱۶
سراپا گوش و بههوش باشید. حواسپرتی را کنار بگذارید. ایدههای پیشساختهی خود در باب باورهای دیگران را نیز کنار بگذارید. برای درک صحیح موضع آنها باید به خودشان گوش دهید، نه به تصورات پیشساختهی خود از آنها. این مستلزم تعریف اصطلاحات در ابتدای بحث است. بدون تعریف اصطلاحات شما فقط به تصورات پیشساختهی خود گوش میدهید، نه به همبحثتان. اگر شرایط مناسب بود، نکتهای را که همبحثتان مطرح کرده، بازگو کنید. این نشان میدهد که شما واقعاً به او گوش میدهید، این از قبیلهگرایی در بحث میکاهد. همچنین مطمئن شوید که با احترام چیزی در این مایهها میپرسید: «آیا منظورتان این است که …؟»
توصیهی ۱۷
بهتر است که آهسته و پیوسته جلو رفت. این نه تنها اشکالی ندارد که بهتر است چنین پیش رفت. فلسفه (و حقیقتجویی بهطور کل) بهتر است به آرامی انجام شود. اظهارات «عقلِ کلمأب» و از جنس «آها گیرت انداختم» تنها خاصیتش این است که همبحث شما را میرماند. بهتر است از چنین عباراتی پرهیز کنید.
توصیهی ۱۸
این توصیهی دشواری است: همبحثتان را در قویترین نقطهاش بخواهید نه اینکه از او پهلوانپنبه بسازید. «پهلوانپنبهسازی» (Straw-manning) به معنای ساختن (و نقد کردن) نسخهای ضعیف از استدلال دیگری است. «تقویتسازی» (Steel-manning)، به عکس، به معنای ساختن عمدیِ نسخهای بهبودیافته از استدلال دیگری است. وقتی که در بحثها استدلال همبحث خود را بهبود میبخشید شگفتزده خواهید شد از درک این نکته که این کار چقدر موجب کاهش تنش و رد قبیلهگرایی خواهد شد.
توصیهی ۱۹
از اصل حمل بر صحت (principle of charity) استفاده کنید: اگر دو روش برای تفسیر گفتهی همبحث خود دارید بر آن تفسیری تمرکز کنید که احتمال یا توجیه بیشتری دارد.
توصیهی ۲۰
وقتی همبحث شما سطح بحث را پایین میآورد، شما سطح بحث را بالا ببرید. به سطح تمسخر، توهین و قبیلهگرایی تنزل نکنید. ادب و احترام را حفظ کنید. وقتی همبحثِ شما مصرّانه سطح بحث را پایین میآورد، آنگاه، اگر جا داشت، خیلی راحت (و با احترام) گفتوگو را پایان دهید یا پی کارِ خویش بروید.
توصیهی ۲۱
از روانشناسیگرایی پرهیز کنید. بسیاری از اوقات ما ریشههای احتمالیِ روانشناختیِ باورها و جهانبینی دیگران را درمییابیم اما از دریافت ریشههای روانشناختی باورها و جهانبینیِ خود غافلایم. تأثیرات روانشناختی بر باورهای ما اجتنابناپذیر است ــ این بخشی از وضعوحال انسان است. به جای روانشناسیگرایی بر دلایل تمرکز کنید، نه بر منشأ روانشناختیِ باورها.
توصیهی ۲۲
استدلالها سلاح نیستند و به ندرت قاطع ظاهر میشوند. فضای اختلاف نظر عقلانی را بشناسید. از استدلالها بهعنوان ابزارهایی برای بررسیِ سرشت واقعیت استفاده کنید. استدلالها مانند چراغقوه عمل میکنند. آنها توافق را تحمیل یا ایجاب نمیکنند، بلکه صرفاً دعوت به کاوش جمعی میکنند.
توصیهی ۲۳
از قبیلهگرایی بپرهیزید. قبیلهگرایی به معنای پایبندیِ جزماندیشانه به اصول و باورهای گروهی اجتماعی، سیاسی یا ایدئولوژیک است. در نبرد ایدهها، قبیلهگرایی به تقویت ذهنیتِ خودی-غیرخودی میانجامد، سوگیری تأییدی را پرورش میدهد، جهل مغرورانه را ترویج میکند و به کاهش ارزش افراد بیرون از قبیله میانجامد. در تفکر قبیلهگرا، استدلالها چونان سلاحهایی برای حمله استفاده میشوند نه همچون ابزارهایی برای خدمت به حقیقت؛ طرفهای بحث از ارزش تهی میشوند، به چشم دشمن دیده میشوند و غیرمنطقی شمرده میشوند. قبیلهگرایی زیربنای بسیاری از مشکلاتی است که بشر گرفتار آن شده است. بیحرمتی و قتل نظاممندِ گروههای مذهبی، اجتماعی و نژادی در بخشهایی از جهان با انسانیتزدایی از افرادی تقویت میشود که خارج از قبیلهی ایدئولوژیک فرد قرار دارند. قبیلهگرایی مسئلهای جزئی نیست؛ اثرات زیانبار آن در مقیاس وسیع، از ارتباطهای میانفردی گرفته تا نسلکشی، مشاهده میشود.
برگردان: یاسر میردامادی
جوزف اشمید پژوهشگر دورهی دکترای فلسفه در دانشگاه پرینستون است. حوزههای پژوهش او متافیزیک، فلسفهی دین و فرااخلاق است. آنچه خواندید برگردان بخشهایی از کتاب زیر است:
Joseph Schmid (2020) The Majesty of Reason: A Short Guide to Critical Thinking in Philosophy.
0 Comments